سفارش تبلیغ
صبا ویژن
چون کارها همانند شود یکى را بر دیگرى قیاس کردن توانست و پایان آن را از آغاز دانست . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
شعر ، دنیز ، آذربایجان ، ارومیه ، علیار ، قلیزاده ، مصطفی ، غربی ، امام ، ترکی ، علی ، ترکی ، شاعر ، دنیزنیوز ، حوزه ، هنری ، حسین ، اسلامی ، حمیدی ، غزل ، محمد ، حاج ، ایران ، فارسی ، باکو ، قرآن ، کتاب ، نشریه ، اسلام ، تبریز ، طنز ، کتاب ، عاشیق ، شهریار ، اکبر ، انقلاب ، مصطفی قلیزاده علیار ، نخجوان ، شهید ، سایت ، سید ، باکو ، اهل بیت ، ابراهیم ، سفر ، دریاچه ، فخری ، ادبیات ، تصویر ، خمینی ، دفاع ، رضا ، پیغمبر ، جمعه ، اسرائیل ، مقدس ، نامه ، مهدی ، حوزه هنری ، حمید ، صادق ، فاطمه ، پیامبر ، بهرام ، اکبر ، اهر ، فاطمه زهرا ، نارداران ، مقاله ، عاشورا ، عکس ، زهرا ، ترکیه ، کربلا ، همایش ، واقف ، ترکیه ، بسیج ، بیت ، جمهوری ، اهل ، انتظار ، امام علی ، ادبی ، در ، عراق ، صابر ، شهر ، شامی ، خامنه ای ، خدا ، دوستی ، زن ، سعید ، اسدی ، آیت الله ، امام حسین ، هنرمندان ، ورزقان ، هفته ، مردم ، موسیقی ، نقد ، قم ، محمود ، کانون ، امام خمینی ، جنبش ، جشنواره ، خاطرات ، حافظ ، حجاب ، حسنی ، حسن ، تاریخ ، سال ، رستمی ، شیخ ، عکس ، فرهنگی ، فرهنگ ، فضولی ، عید ، عشق ، سیاسی ، رمضان ، زبان ، سلیمانپور ، شاعران ، سوریه ، ترجمه ، تهران ، به ، حاج علی اکرام ، ایرانی ، آمریکا ، وبلاگ ، واحدی ، نویسنده ، مدح ، محفل ، مجلس ، مجتبی ، میرزا ، مرثیه ، مصر ، آمریکا ، آراز ، احمد ، استاندار ، اکرام ، حیدر ، تبریزی ، پیامبر اسلام ، سلبی ناز ، روز ، زندگی ، زینب ، رضوانی ، دو ، داستان ، صراف ، عظیم ، علی یف ، علیزاده ، علمیه ، علمدار ، فتح الهی ، فرانسه ، فلسطین ، فیلم ، شاهرخ ، شجاع ، دو هفته نامه ، دیدار ، رسول ، رجبی ، زلزله ، پیام ، بهمن ، حزب ، جواد ، ادب ، اردوغان ، آذربایجان غربی ، آثار ، مطبوعات ، مشهد ، مهدی موعود ، محمداف ، کانون ، نویسندگان ، هفته نامه ، هنر ، وطن ، ولی ، یاد ، هادی ، نوروزی ، نماز ، قیام ، کرکوک ، محسن ، مثنوی ، ماه ، مایل ، ملی ، آذری ، آزادی ، ارشاد ، از ، اسماعیل زاده ، انگلیس ، اورمیه ، اکرام ، جاوید ، حدیث ، حسینی ، حضرت ، بهرامپور ، بعثت ، روزنامه ، رهبری ، سعدی ، رباعی ، رزم آرای ، دینی ، دانشگاه ، شب ، غدیر ، غفاری ، علامه ، عرب ، عرفان ، فارس ، فرزند ، صمداف ، صادقپور ، صدر ، طلعت ، طلاب ، خوی ، دوزال ، رهبر ، بزرگ ، بیداری ، تبلیغات ، حمایت ، حماسه ، حاجی زاده ، جعفری ، توهین ، امین ، انتخابات ، انجمن ، امام زمان ، الله ، استاد ، اخلاق ، آیت الله خامنه ای ، آران ، آغدام ، آقازاده ، منظومه ، مسلمان ، مراغه ای ، مسئولان ، موعود ، موسی ، ماهر ، محمدی ، هریس ، یادداشتهای ، وفات ، یحیی ، یک ، کردستان ، کربلا ، نوروز ، نمایندگان ، وحید ، مایل اوغلو ، گرمان ، مولانا ، میلاد ، نباتی ، مسجد ، مرگ ، مرسی ، مسئول ، معلم ، آغری ، آذربایجانی ، اسلامگرایان ، اسماعیل ، ارمنستان ، ارمنی ، ارزشها ، اشغال ، باکو 10 ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :1591
بازدید دیروز :330
کل بازدید :2947702
تعداد کل یاداشته ها : 881
103/9/2
5:10 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
قلیزاده علیار[263]

خبر مایه
پیوند دوستان
 
سرچشمه ادب و عرفان : وب ویژه تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید شقایقهای کالپوش بچه مرشد! سکوت ابدی هم نفس ►▌ استان قدس ▌ ◄ نغمه ی عاشقی جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی سرچشمه همه فضـایـل مهــدی(ع) است ساده دل ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی ....افسون زمانه طراوت باران تنهایی......!!!!!! جـــیرفـــت زیـبا سارا احمدی بیصدا ترازسکوت... .: شهر عشق :. پیامنمای جامع شهر صبح ماتاآخرایستاده ایم سایت روستای چشام (Chesham.ir) وبلاگ گروهیِ تَیسیر منطقه آزاد محمدمبین احسانی نیا رازهای موفقیت زندگی مرام و معرفت یامهدی Dark Future امام خمینی(ره)وجوان امروز عشق ارواحنا فداک یا زینب سیاه مشق های میم.صاد مهاجر مردود دهکده کوچک ما گروه اینترنتی جرقه داتکو بسیج دانشجویی دانشکده علوم و فنون قرآن تهران هفته نامه جوانان خسروشهر آتیه سازان اهواز بیخیال همه حتی زندگیم عمو همه چی دان پـنـجـره صل الله علی الباکین علی الحسین تینا شهید آوینی Chamran University Accounting Association پدر خاک فقط خدا از یک انسان ع ش ق:علاقه شدید قلبی تبریک می گوییم شما به ساحل رسیدید!!!!! گاهنامه زیست جوک و خنده دهاتی دکتر علی حاجی ستوده قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی کشکول sindrela شیدائی تنها عاشقانه سیب آریایی نیروی هوایی دلتا ( آشنایی با جنگنده های روز دنیا ) به یاد تو آخوند مالخر و تمام طرفدارانش در سیستم حکومتی فروشگاه من قاضی مالخر یا قاضی طمع کار کدامیک ؟؟؟؟ پایگاه خبری،قرآنی، فرهنگی آذربایجان غربی عاشقانه زنگ تفریح
  اشاره: نوشته نه چندان ارزشمند اینجانب با عنوان «حلقه مفقوده قطعه هنرمندان ارومیه ...» توجه بعضی از اهل اندیشه و هنرمندان دردمند را جلب کرد، از جمله نویسنده ارجمند سرکار خانم گلشن نوروزی (نویسنده رمان «تولدی در آستانه مرگ»، انتشارات گلشن حیاتی، ارومیه 1392) یادداشت زیر را نوشته که در بخش پیامهای همان نوشته هم آمده و در اینجا هم برای اهمیت آن می آورم: 
سلام و درود ...!
شما زیاد افسوس نخورید لازم نیست گورستانی اختصاصی برای هنرمندان این شهر بدهند، «صلاح مملکت خویش خسروان دانند» اینطور که از قرائن پیداست در آینده‌ای نزدیک تمام ملک ارومی را بنام ما سند خواهند زد و مردمی که در گذشته‌ای نه چندان دور برای صفا و شفا به شهر ما مشرف می‌شدند برای فاتحه به «گورستان ارومی» خواهند آمد و البته که هنرمندان را هم از فیض دعای خود محروم نخواهند کرد. یک قرن پیش اکثریت مردم ارومیه را از عالم و هنرمند و... درهم در گورستانهای ارومیه چال کردند. کفن‌شان زرد نشده بود گورشان را کندند و روی اجساد اجداد ما هنرستان و دبیرستان ساختند! دور نیست مردم این دیار از بس نمکی شوند زمین هوس کند همه را یکجا بخورد! حال شما بفرمائید با این اوصاف قطعة هنرمندان از واجبات است یا مستحقات؟
گلشن نوروزی

92/10/15::: 11:14 ص
نظر()
  

حلقه مفقوده قطعه هنرمندان ارومیه

در کمیسیون فرهنگی یعنی چی؟یعنی چی؟یعنی چی؟

(یادداشت مدیرمسئول دوهفته نامه دنیز،

 شماره 43 - تاریخ نشر 9 دی ماه 92، ارومیه)  

 

 

 

 

  

مصطفی قلیزاده علیار

 

 

شهر ارومیه بیش از هر مشکل و معضل دیگر، از مشکلات فرهنگی رنج می­برد. سیمای نخبگان و فرهیختگان و اهل هنر و اندیشه این شهر هر چه بیشتر روشن می­شود، بیشتر در هاله ابهام و مجهولیت فرو می­غلتند!... تدوین نشدن دانشنامه جامع و دایرة المعارف استان و شهر ارومیه، عدم تشکیل موزه معلم، موزه شهدا، موزه اهل قلم و ...

چند سالی است که اهالی هنر و قلم و اندیشه ارومیه، شاید از روی ساده­دلی و امید واهی به وعده­های سر خرمن مسئولان – مثلاً -فرهنگی و شورای اسلامی شهر و کمیسیون فرهنگی و سازمان فرهنگی و اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و دانشگاه و سایر سازمان­های فرهنگی و شبه فرهنگی در این شهر- دلشان را صابون می­زنند که یک روز در این شهر فرهنگی و تاریخی هم مثل سایر شهرهای مهم ایران، قطعه هنرمندان و نخبگان و اندیشمندان و نویسندگان و شاعران و مخترعان و مبتکران، ایجاد و همه این اهالی وقتی مردند، در آن قطعه زیر خاک شوند تا اگر در زندگی مورد غفلت یا تغافل مسئولان قرار گرفته و از مرکز توجه مردم دور نگه داشته شدند، لااقل بعد از مرگشان شناخته شوند و فرزندان و جوانان این شهر در مدرسه و دانشگاه و هنگام تدوین پایان­نامه افتخار کنند که در شهر ایشان هم نخبه و هنرمند و فرهیختگانی بوده­اند که زیر خاک شده­اند و در قطعه اختصاصی بر خاک شده­اند و الخ... اما این آرزوی اهل هنر و فرهنگ در طول سالیان دراز و متمادی نه برآورده شده و نه به خوبی روشن شده که چرا در ارومیه قطعه هنرمندان و فرهیختگان وجود ندارد؟ ... تا اینکه اخیراً توسط شهردار محترم و خدمتگزار این شهر کاشف به عمل آمد که کمیسیون محترم فرهنگی شهرداری مانع از ایجاد چنین قطعه­ای شده­اند!

بله جناب حضرت­پور در مصاحبه مطبوعاتی خود در پاسخ خبرنگار دنیز که پرسید: چرا در ارومیه قطعه هنرمندان وجود ندارد؟ گفت: ما این موضوع را در کمیسیون فرهنگی شورای شهر مطرح کردیم، اما تصویب نشد، چون گفتند نباید در بین مردم و نخبگان فرق بگذاریم!

واقعاً جای تعجب و تأسف است!... مگر اعضای محترم شورای اسلامی شهر ارومیه آن هم کمیسیون فرهنگی - که همه از برگزیدگان فکری و مدیریتی این شهرند، نمی­دانند و نمی­بینند که مردم دنیا هم به زنده و هم به مرده فرهیختگان و هنرمندان و شاعران و نویسندگان و مخترعان و مکتشفان و شهیدان و مجاهدان و عالمان و دانشمندان و قهرمانان ملی­شان افتخار می­کنند در همه شهرهای مهم دنیا مخصوصا در شهرهای مهم و فرهنگی ایران عزیزمان قطعه­ای برای دفن این شخصیتهای برجسته علمی و هنری و فرهنگی و سیاسی و تأثیرگذار اختصاص داده­اند؟ هان؟ آیا مطلبی به این روشنی برای اعضای محترم شورای شهر ارومیه مبهم است؟ اصلاً مردم فهیم و شریف و فرهنگ­دوست خودشان هم افتخار می­کنند که فرهیختگان و هنرمندانشان قطعه­ای مخصوص داشته باشند چرا که افتخار آن عاید همین مردم در دنیاست. چرا اعضای محترم شورای شهر نگاه نمی­کنند به شهرهایی چون قم و تهران و تبریز و اصفهان و مشهد و ... هر از گاهی یکی از اهالی هنر و اندیشه در این شهر، که از افتخارات ملی به شمار می­روند، از دنیا می­روند و در لابلای قبور آرامگاه­های عمومی گم می­شوند، شاعر، نویسنده، هنرمند و ... افسوس!

مگر نه این است که یکی از مؤلفه­ها و معیارهای یک شهر فرهنگی، وجود اهل فرهنگ و هنر و اندیشه آن است؟ البته باید به مسئولان محترم فرهنگی و اعضای شورای شهر ما – جهت توضیح - یادآور شویم که منظور از قطعه هنرمندان، قطعه­ برجستگان عرصه هنر (موسیقی، شعر، تئاتر، سینما، نویسندگی، روزنامه­نگاری، عکس) و دانش و اندیشه است که معیار شناخت آن هم مصوبات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و حوزه هنری و نهادهای مشابه است و اعضای محترم شورای اسلامی شهر ارومیه و اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی و حوزه هنری در این شهراگر نمی­دانند که چگونه این افراد و اشخاص برجسته و تأثیرگذار را تشخیص دهند، می­توانند به راحتی با یک نامه از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و یا از شهرهای نزدیکی مثل تبریز سؤال کنند.

دیگر اینکه ایجاد قطعه هنرمندان ارومیه هیچ منفعت مادی و دنیوی یا حتی اخروی به اهل هنر و اندیشه ندارد که کسی بخواهد به آن بخل بورزد! بلکه خدمتی تاریخی و فرهنگی به مردم این شهر تاریخی و فرهنگی است. زیاده عرضی نیست. یا علی!

  


92/10/12::: 10:47 ع
نظر()
  

(سر مقاله دو هفته نامه «دنیر» شماره 25 – مورخ 1/9/91)

اول – در خبرهای مربوط به ارومیه که هر روز از زبان اولیای شهر: جناب استاندار و شهردار و فرماندار و اعضای شورای شهر و سایر مسئولان محترم مطالبی امیدوار کننده در رسانه ها انتشار می یابد و هر خواننده و شنونده ای را تا حدی دلگرم می سازد و انسان باور می کند که بالاخره تغییر و تحولی در این شهر فراموش شده دارد رخ می دهد و این باور زمانی قانع کننده تر می شود که می بینی کنار و گوشه های شهر را می کوبند و ساخت و سازی در جریان است و ... الخ. آن وقت می گویی شکر خدا، بالاخره در شهر ما هم جداً کاری انجام می پذیرد و انگار این شهر از سرقفلی برخی نیروها و نظارتهای ویران کننده به در آمده است، ... اما وقتی به گذشته ها فکر می کنی، شک و دلهره ای در گوشه ی دلت می لغزد و نگرانت می کند که نکند ناگهان تغییری دیگر و بد سلیقگی تازه از سوی سرقفلی داران این شهر انجام پذیرد و کسانی که به گرمی مشغول کارند، یک شبه پرت بشوند به جایی که عرب نی می اندازد، آن وقت سر این شهر فلک زده باز هم بی کلاه می ماند و روز از نو و روزی از نو ... کما اینکه در چند سال اخیر چنین سؤ مدیریت و تصمیم گیریهای ویرانگری در این شهر نیمه بدبخت مشاهده شده که اغلب ریشه در اغراض شخصی سرقفلی داران محترم داشته است. باری من زیاد وارد معقولات نمی شوم!... تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!

دوم – به مسئولان محترم و شورای شهر و شهردار و نمایندگان و دیگر اعزّه و اجلّه عرض می شود که آقایان و خانمها، شهر ارومیه فقط خیابان مدرس و درستکار و دیگر مناطق بالاشهری نیست، کمی هم به آبادانی محلات و مناطق و خیابانهای محروم و به قول معروف پایین شهری رسیدگی کنید و هزینه کنید، اگر برای مردم این مناطق هم نباشد، لا اقل در آستانه انتخابات به داد خود شما می رسد! مگر نه این است که اکثر آرای مأخوذه شما نمایندگان از همین مناطق و مردم بی چاره آن به دست می آید؟

سوم – برخی همایش های با خود و بی خود و برخی کنگره های بجا و بی جا در این شهر ارومیه و از بودجه های عمرانی و فرهنگی و فصل پنجمی و غیره! انجام می شود که به نظر می رسد هیچ ربطی به ارومیه ندارد... باری بگذریم از اینکه به ما ربطی دارد یا ندارد؛ اما هنوز هم کسی در این شهر به فکر »قطعه هنرمندان و فرهیختگان« نیست، از چند سال پیش  مسئولان به دروغ چنین ادعا می کردند که گویا کار چنین قطعه ای را تمام می کنند و در شورای فرهنگ عمومی و شورای شهر و اداره فرهنگ و ارشاد و ... از این دروغها خیلی صادر می فرمودند و قمپز در می کردند و تبلیغات مصلحتی را می انداختند، اما تا خرشان از پل گذشت، دیگر حتی هنرمند جماعت را به اتاق ریاست شان هم راه ندادند و چند سالی گذشت و چندین استاندار و شهردار و فرماندار و مدیر فرهنگی و شورای شهر و ... آمدند و رفتند و حتی همایشی به نام شهر فرهنگی و تاریخی ارومیه برگزار شد ( البته در خلوت و برای پز دادن و ارائه گزارش به مسئولان بالا دست، نه برای خدمت به این شهر) و کسی نگفت که آیا در این شهر هنرمند و فرهیخته ای بوده یا نه؟ آیا الان هم پیدا می شود یا نه! چرا قطعه ای برای این جماعت در این شهر فرهنگی، مذهبی، تاریخی نیست.

ببخشید اگر دخالتی در معقولات کردیم یا فضولی در کار سرقفلی داران این شهر. غرض این بود که قبل از برخی تغییرات، بعضی ها حواس شان باشد و یک محاسبه النفسی با خود و خدا و مردم بکنند، بعد موقعیت شان را بسپارند به دیگران.

مصطفی قلیزاده علیار (مدیر مسئول)

 


91/9/6::: 2:0 ص
نظر()
  

کانون عاشیق ها – 2

گزارش از: مصطفی قلیزاده علیار

اشاره: گزارش فعالیت هفثگی کانون عاشیقهای حوزه هنری آذربایجان غربی را از بهار سال 1390 بنده برای اولین بار در هفته نامه آراز آذربایجان - چاپ ارومیه با عنوان "محفل عاشقان" می نوشتم که در هشت قسمت ادامه یافت. در شماره 9 دوهفته نامه دنیز باز هم از نو این کار را کردم و تحت عنوان کانون عاشیقها قسمت اول را نوشتم. اینک قسمت دوم: 

کانون عاشیقهای حوزه هنری آذربایجان غربی فعالیت هفتگی خود را در سال جدید از روز دوشنبه 14 فروردین 1391 آغاز کرد. این کانون که با حضور تعدادی از عاشیقها و شاعران و علاقمندان و داریوش علیزاده مسئول واحد موسیقی حوزه هنری، تشکیل شده بود، از ساعت 17 تا 19 ادامه یافت. در این برنامه ابتدا مصطفی قلیزاده علیار مجری برنامه ضمن عرض تبریک سال نو برای حاضران، با اشاره به پیام نوروزی مقام معظم رهبری و نامگذاری این سال به »سال تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی« گفت: امیدواریم عموم اهل هنر و فرهنگ و اندیشه در سال 91 به تولیدات هنری و فرهنگی و اندیشه ای خود بیفزایند و مسئولان فرهنگی و هنری هم از هنرمندان و نویسندگان و شاعران و تولید کنندگان فرهنگ ملی حمایت جدی بکنند. وی با گرامیداشت یاد و خاطره هنرمندانی که در سال گذشته در گذشته اند، با اظهار تأسف گفت: هنوز با گذشت نزدیک به دو دهه در شهر ارومیه موضوع قطعه هنرمندان متوفی در حد ادعای خالی مسئولان شهری و مدیران فرهنگی و هنری استانی و شورای شهر و شهرداری و اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی مانده و از حد حرف و مصاحبه های تبلیغاتی تجاوز نکرده است و هنرمندان که سند افتخاراین شهر و دیارند، وقتی وفات می کنند، در میان صدها و هزاران متوفی گم می شوند.

استاد عاشیق علی کریمی قره آغاجی دیگر مجری ثابت این برنامه هنری هفتگی نیز طی سخنان کوتاهی، نقش عاشیق های آذربایجان در حفظ و نشر آداب و رسوم ملی عید نوروز را مطرح کرد و افزود: عاشیق ها همواره مراسم ملی نوروز و دیگر عیدهای ملی و دینی کشور و مردم ما را به شکل هنرمندانه ای ترنم کرده، از نسلی به نسل بعدی انتقال داده اند.

عاشیق علی عابدینی یکانلی نخستین عاشیق در این برنامه بود که با اجرای آهنگی شاد و نواختن نوای دل انگیز ساز خود، شور و حالی به مجلس داد و زمزمه کرد:

بو کؤنلومدن آپار سلام / بیزیم داغلارا داغلارا

قوی اوخویوم گلدی بهار/ بیزیم داغلارا داغلارا

 

سحر وقتی اسر یئللر/ یئل اسنده اوینار گوللر

هر طرفدن گلیر ائللر/ بیزیم داغلارا داغلارا

 

یوز مین جوره گوللر آچیر/ گوللریندن عطیر ساچیر

کهلیک اوخور، جیران قاچیر/ بیزیم داغلارا داغلارا

 

»علی« دئیر آیاق اولوم / غم الیندن اویاق اولوم

خیالیمدا قوناق اولوم / بیزیم داغلارا داغلارا.

 

درگاهقلی عطارد شاعر هم پای دائمی کانون عاشیق ها این هفته نیز با مجموعه چاپ شده اشعار ترکی اش » شعر دیوانی« به شیوه قالبهای شعر عاشیقی ( گرایلی،دیوان، تجنیس، مخمس و ...) در کانون حاضر بود که شعر تحت عنوان »چکر« خواند و عاشیق علی عابدینی آن را گرفت تا حفظ کند و در مجالس بخواند.

 

عاشیق اسمعلی لطفی از عاشیقهای پیشکسوت که از شاگردان مرحوم عاشیق درویش است، به صحنه دعوت می شود و به سبک استادش ساز می زند و شعری از اشرفی می خواند:

زمستان گوله یاراشماز/ دوست دوستون سرینی آچماز

بیر کؤنول سینسا باریشماز/ ناموس، غیرت، عاری گؤزلر.

 

اسمه باد صبا اسمه/ اسیب قراریمی کسمه

شیدا بولبول گولدن کوسمه/ غنچه آچسا خارین گؤزلر.

 

 احمد اسدی به مصداق: »الولد سرّ ابیه« (فرزند آشکار کننده سرّ پنهان پدرش است) آینه پدر با فضل و با ذوقش بهرام اسدی و پرورده مادر فاضله و شاعره اش خانم فریده سلیمانی است و درکل تنها ولیعهد تاج و تخت »یاز نشر« ارومیه و جوانی با ذوق و شاعر و پژوهنده آثار و احوال عاشیقهای زنده و مرده این دیار است که با شور و حرارت جوانی و عشق و علاقه زاید الوصفی در این عرصه به تحقیق و تتبع گسترده و مصاحبه با عاشیق ها و شاعران و نشر آنها در تنها روزنامه ارومیه »آراز آذربایجان« مشغول است و آینده ای قابل توجه و امیدوار کننده دارد و امیدو می رود خلأ موجود در این وادی را پر کند. احمد اسدی به پشت تریبون دعوت می شود و نوشته منتشر شده اش در معرفی مرحوم عاشیق عزیز دول دیزجی را به ترکی برای حاضران می خواند.

بهزادنیا داستان مناظره عاشیقانه عاشیق شمشیر و پسرش شاهپر را نقل می کند. خانم زهرا کریم زادگان شعری فارسی می خواند و در پایان عاشیق اسمعلی می نوازد و شعری از شاعر عارف مسلک حسین مسکین در مدح امام علی می خواند.


91/1/21::: 7:7 ع
نظر()