سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش را بجویید که آن رشته میان شما وخداوند است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
شعر ، دنیز ، آذربایجان ، ارومیه ، علیار ، قلیزاده ، مصطفی ، غربی ، امام ، ترکی ، علی ، ترکی ، شاعر ، دنیزنیوز ، حوزه ، هنری ، حسین ، اسلامی ، حمیدی ، غزل ، محمد ، حاج ، ایران ، فارسی ، باکو ، قرآن ، کتاب ، نشریه ، اسلام ، تبریز ، طنز ، کتاب ، عاشیق ، شهریار ، اکبر ، انقلاب ، مصطفی قلیزاده علیار ، نخجوان ، شهید ، سایت ، سید ، باکو ، اهل بیت ، ابراهیم ، سفر ، دریاچه ، فخری ، ادبیات ، تصویر ، خمینی ، دفاع ، رضا ، پیغمبر ، جمعه ، اسرائیل ، مقدس ، نامه ، مهدی ، حوزه هنری ، حمید ، صادق ، فاطمه ، پیامبر ، بهرام ، اکبر ، اهر ، فاطمه زهرا ، نارداران ، مقاله ، عاشورا ، عکس ، زهرا ، ترکیه ، کربلا ، همایش ، واقف ، ترکیه ، بسیج ، بیت ، جمهوری ، اهل ، انتظار ، امام علی ، ادبی ، در ، عراق ، صابر ، شهر ، شامی ، خامنه ای ، خدا ، دوستی ، زن ، سعید ، اسدی ، آیت الله ، امام حسین ، هنرمندان ، ورزقان ، هفته ، مردم ، موسیقی ، نقد ، قم ، محمود ، کانون ، امام خمینی ، جنبش ، جشنواره ، خاطرات ، حافظ ، حجاب ، حسنی ، حسن ، تاریخ ، سال ، رستمی ، شیخ ، عکس ، فرهنگی ، فرهنگ ، فضولی ، عید ، عشق ، سیاسی ، رمضان ، زبان ، سلیمانپور ، شاعران ، سوریه ، ترجمه ، تهران ، به ، حاج علی اکرام ، ایرانی ، آمریکا ، وبلاگ ، واحدی ، نویسنده ، مدح ، محفل ، مجلس ، مجتبی ، میرزا ، مرثیه ، مصر ، آمریکا ، آراز ، احمد ، استاندار ، اکرام ، حیدر ، تبریزی ، پیامبر اسلام ، سلبی ناز ، روز ، زندگی ، زینب ، رضوانی ، دو ، داستان ، صراف ، عظیم ، علی یف ، علیزاده ، علمیه ، علمدار ، فتح الهی ، فرانسه ، فلسطین ، فیلم ، شاهرخ ، شجاع ، دو هفته نامه ، دیدار ، رسول ، رجبی ، زلزله ، پیام ، بهمن ، حزب ، جواد ، ادب ، اردوغان ، آذربایجان غربی ، آثار ، مطبوعات ، مشهد ، مهدی موعود ، محمداف ، کانون ، نویسندگان ، هفته نامه ، هنر ، وطن ، ولی ، یاد ، هادی ، نوروزی ، نماز ، قیام ، کرکوک ، محسن ، مثنوی ، ماه ، مایل ، ملی ، آذری ، آزادی ، ارشاد ، از ، اسماعیل زاده ، انگلیس ، اورمیه ، اکرام ، جاوید ، حدیث ، حسینی ، حضرت ، بهرامپور ، بعثت ، روزنامه ، رهبری ، سعدی ، رباعی ، رزم آرای ، دینی ، دانشگاه ، شب ، غدیر ، غفاری ، علامه ، عرب ، عرفان ، فارس ، فرزند ، صمداف ، صادقپور ، صدر ، طلعت ، طلاب ، خوی ، دوزال ، رهبر ، بزرگ ، بیداری ، تبلیغات ، حمایت ، حماسه ، حاجی زاده ، جعفری ، توهین ، امین ، انتخابات ، انجمن ، امام زمان ، الله ، استاد ، اخلاق ، آیت الله خامنه ای ، آران ، آغدام ، آقازاده ، منظومه ، مسلمان ، مراغه ای ، مسئولان ، موعود ، موسی ، ماهر ، محمدی ، هریس ، یادداشتهای ، وفات ، یحیی ، یک ، کردستان ، کربلا ، نوروز ، نمایندگان ، وحید ، مایل اوغلو ، گرمان ، مولانا ، میلاد ، نباتی ، مسجد ، مرگ ، مرسی ، مسئول ، معلم ، آغری ، آذربایجانی ، اسلامگرایان ، اسماعیل ، ارمنستان ، ارمنی ، ارزشها ، اشغال ، باکو 10 ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :413
بازدید دیروز :608
کل بازدید :2952214
تعداد کل یاداشته ها : 881
103/9/5
4:27 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
قلیزاده علیار[263]

خبر مایه
پیوند دوستان
 
سرچشمه ادب و عرفان : وب ویژه تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید شقایقهای کالپوش بچه مرشد! سکوت ابدی هم نفس ►▌ استان قدس ▌ ◄ نغمه ی عاشقی جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی سرچشمه همه فضـایـل مهــدی(ع) است ساده دل ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی ....افسون زمانه طراوت باران تنهایی......!!!!!! جـــیرفـــت زیـبا سارا احمدی بیصدا ترازسکوت... .: شهر عشق :. پیامنمای جامع شهر صبح ماتاآخرایستاده ایم سایت روستای چشام (Chesham.ir) وبلاگ گروهیِ تَیسیر منطقه آزاد محمدمبین احسانی نیا رازهای موفقیت زندگی مرام و معرفت یامهدی Dark Future امام خمینی(ره)وجوان امروز عشق ارواحنا فداک یا زینب سیاه مشق های میم.صاد مهاجر مردود دهکده کوچک ما گروه اینترنتی جرقه داتکو بسیج دانشجویی دانشکده علوم و فنون قرآن تهران هفته نامه جوانان خسروشهر آتیه سازان اهواز بیخیال همه حتی زندگیم عمو همه چی دان پـنـجـره صل الله علی الباکین علی الحسین تینا شهید آوینی Chamran University Accounting Association پدر خاک فقط خدا از یک انسان ع ش ق:علاقه شدید قلبی تبریک می گوییم شما به ساحل رسیدید!!!!! گاهنامه زیست جوک و خنده دهاتی دکتر علی حاجی ستوده قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی کشکول sindrela شیدائی تنها عاشقانه سیب آریایی نیروی هوایی دلتا ( آشنایی با جنگنده های روز دنیا ) به یاد تو آخوند مالخر و تمام طرفدارانش در سیستم حکومتی فروشگاه من قاضی مالخر یا قاضی طمع کار کدامیک ؟؟؟؟ پایگاه خبری،قرآنی، فرهنگی آذربایجان غربی عاشقانه زنگ تفریح

دنیز یک ساله شد - نقد و نظر (8)

امواج مواج دنیز

 رسول اسماعیل زاده دوزال

نویسنده، شاعر، مترجم، روزنامه نگار ایرانی – از عشق آباد ترکمنستان

نشریه فرهنگی، اجتماعی و ادبی "دنیز" پس از عبور از پیچ و خم های اداری، اقتصادی خیزش نرم و حرکت تکاملی خود را آغاز کرد و به لطف الهی در عمر یکساله خود توانست راه چندین ساله را طی کند و با جهت گیری مناسب، منطقی و اتخاذ تدابیر درست و مبتنی بر عقلانیت و با بکار گیری ادبیات مدرن، سبک نوین، متد مقبول در پاسداری از اصول و مبانی اسلامی، انسانی، وطنی و ملی گام های بزرگی بردارد. نشریه "دنیز" در حد توان و وسع خود توانسته است تا حدودی خلاء فکری، فرهنگی، ادبی را در گستره آذربایجان پر نماید و حتی از حصار استانی پافراتر نهاده با تأسی از گذشته علم و ادب منطقه و الهام گیری از نشریات تاریخی آذربایجان موضوعات مهمی را در سطح استانی، ملی، کشوری و حتی بین المللی طرح و تبیین نماید. شاهد مدعای ما مقالات و مطالبی است که در زمینه های مختلف در نشریه مندرج شده است.

بنابر این امواج نشریه " دنیز " با قدرت گیری از نسیم اندیشه های ناب اندیشمندان مسلمان ایران و قفقاز و غازان، ترکستان، خراسان بزرگ، ترکیه، عراق عجم و عراق عرب و به سواحل مناطق دوردست، دست یافته است. بدیهی است که این ترقی و این موفقیت در سایه سعه صدر، وسع جهان بینی، عمق عقلانیت و گستره فکری مدیر مسؤول آن نویسنده، شاعر و محقق گرانقدر آقای مصطفی قلیزاده علیار شکل گرفته است. سزاست که اولین سالگرد انتشار این نشریه را به نویسندگان آن ، مدیر مسئول ، سردبیر و کلیه همکاران علمی، فرهنگی، فنی و زحمت کشان این نشریه وزین تبریک گفته، آرزوی موفقیت بیش از پیش آنان را داشته باشم.

 منبع: دو هفته نامه «دنیز» شماره 22 مورخ 30/6/91 چاپ ارومیه


  

ملا پناه واقف که بود؟

ملا پناه واقف یکی از بزرگ ترین و تأثیرگذارترین شاعران مردمی و شیعی مذهب آذربایجان (قرن 12 هجری، 18 میلادی) است. وی سالهای متمادی معلمی کرده و نخست وزیر ابراهیم خان جوانشیر در قاراباغ و مورد او در تمام امور حکومتی بود و در جریان حمله آقا محمد خان قاجار به مناطق قفقاز که منجر به مرگ وی گردید، ملا پناه واقف در پست وزارت شهر شوشا بود و ماجراهای شنیدنی در آن ایام اتفاق افتاده که در تاریخ ثبت شده است. ملا پناه واقف علاوه بر مقام والای شعر و شاعری مردی بسیار دانشمند و باهوش بود. برای همین گاهی به او «آخوند پناه» هم می گفتند چرا که دو واژه «ملا» و «آخوند» در آن دوران نشانه بزرگ ترین مقام علمی و فرهنگی به شمار می رفت و به شخصیتهای نخبه و فرهیخته برجسته علمی و دینی اطلاق می شد. جالب اینکه از زمان خود ملا پناه واقف، مردم آذربایجان این ضرب المثل معروف شده که: " هر اوخویان ملا پناه اولماز" ( هر دانش آموخته ای ملا پناه نمی شود!) ملا پناه واقف در سال 1798 به دست محمد خان برادر زاده ابراهیم خان به بهانه های واهی اعدام شد. ولی گفته می شود این خان قدرت طلب ملاپناه را مانعی در راه قدرت طلبی خود می دانست. باری به هر تقدیر، ملاه پناه از در ادبیات آذربایجان نخسین شاعری است که شعر را به زبان ساده و مردمی نوشت. گفته می شود خانه و کتابها و اغلب اشعار آخوند ملا پناه در این حادثه غارت و معدوم گردید. اشعار باقی مانده از وی در آذربایجان و ایران بارها چاپ و منتشر شده است. «ملا ولی ودادی» از شاعران توانمند و معروف و معاصر ملا پناه و دوست صمیمی وی و سنی مذهب بود و مکاتباتی شاعرانه با هم داشته اند.

 


91/1/9::: 11:20 ص
نظر()
  

  

 

 صابر بزرگ‏ترین شاعر اجتماعی و مسلمان قفقاز - 2

 نوشته: رسول اسماعیل زاده دوزال

منبع: نشریه دنیز، شماره 7

 حضور در مطبوعات اجتماعی و انتقادی

      صابر با پیوستن به مطبوعات عملاً وارد مبارزه سرسختانه با جهل و بى‏سوادى و خرافه‏پرستى گردید. ارتباط ادبى او با جامعه مطبوعات بیدار گر و پیشرو اجتماعی آذربایجان سبب شد که او از لحاظ ادبى و اجتماعى به عنوان یک شاعر بین‏الملل مطرح گردد. بخصوص اشعار ساتیریک او در تقبیح خرافات و جهل و بى‏سوادى و تلاش ادبى‏اش در راه بیدارى مسلمانان آوازه و شهرتش را به دورترین نقطه جهان چون مصر، هند، آسیاى میانه و ترکیه رساند  .

      او یک مسلمان دردآشنا بود که از عقب‏ماندگى و بى‏سوادى و جهل مسلمانان سخت ناراحت بود و از این که خیلى‏ها از این عقب‏ماندگى‏ها و جهالت‏ها را با دین و دیندارى مرتبط مى‏کردند، نگران بود. به همین خاطر نیز سعى مى‏کرد از طرفى حساب دین و اسلام را از حساب روحاین نمایان و مسببین جهل و بى‏سوادى جدا کند و از طرف دیگر با نشان دادن چهره واقعى و حقیقى از دین مانع اجراى نقشه‏هاى شوم مغرضان و دشمنان دین را که براى ضربه زدن به دین در کمین نشسته بودند و از آب گل‏آلود قصد ماهى گرفتن داشتند، مى‏شد  .

  مصلح و متفکر

او اسلام سنتى را با زبان جدید و متد نو تبلیغ مى‏کرد. او وظیفه‏اش را خوب درک کرده بود و چون آینه شفاف ارزش‏ها و ضدارزش‏ها، کمال و نقصان و خوب و بد، راستى و دروغ را به خوبى نشان مى‏داد. نه حقیقت را بر مصلحت فروخت و نه این که در درک حقیقت دچار لغزش شد  .

        او به عنوان یک مسلمان بیدار و روشن بین و غیرتمندى که زبانش و وسیله انتقال افکارش شعر بود، آنچه که در جامعه نقص و عیب، انحراف و لغزش، کجى و تقلب، جهل و خرافه‏پرستى و تحریف حقایق مى‏دید، انگشت روى آنها مى‏گذاشت و چون ذره‏بین آنها را چنان هویدا نشان مى‏داد که هر کس به عیب خود واقف مى‏شد  .

      میرزا على‏اکبر صابر به عنوان یک مصلح و مسلمان حقیقى وضعیت جامعه خود را مى‏دید و به وضوح مظلومیت دین محمدى را احساس مى‏کرد. او مسائل شرق را با جهان‏بینى اسلامى و با دید وحدت اسلامى تحلیل مى‏کرد. او راهش را و هدفش را انتخاب کرده بود. وظیفه شاعرى خود را به نحو احسن انجام مى‏داد. هدفش وحدت مسلمین، سربلندى اسلام، ترقى و تکامل مسلمانان و در سطح بین‏المللى، صلح، نوعدوستى، انسان‏دوستى بود. او شعرش را در خدمت هدف مقدسش به کار گرفت. دقیقاً افشاگرى طبقات مختلف جامعه و به باد انتقاد گرفتن نویسندگان، روشنفکران، وکلا، حاجى‏ها، قضات، روحانی نمایان، اطباء، تجار، روضه‏خوان‏ها، شعرا و روزنامه‏نویس‏ها، همه و همه در راستاى اصلاح و از سر دلسوزى و اصلاح‏طلبى بود، از باب تمسخر، استهزاء، عیب‏گیرى، تهمت و افترا نبود

    او در شعر »تحسّر« مى‏گوید: اگر در بین اعیان و اشراف و بیگ‏ها و خان‏ها و عرفا و شعرا وحدت مى‏بود، ذره‏اى غم و حزن و اندوه در جامعه باقى نمى‏ماند. این در حالى است که قرآن و پیغمبر اسلام، ما را به اخوت دعوت مى‏کند. با این حال در بین چند میلیون مسلمان، دو مسلمان متفق‏الرأى وجود ندارد. اگر بخواهیم عمده‏ ترین موضوعاتى که صابر به آن پرداخته است را احصاء کنیم، مى‏توانیم به طور مختصر به موارد ذیل اشاره کنیم:

1- مبارزه با جهل و خرافات

جهل ، خرافات و بى‏سوادى مفرط  اقشار مختلف جامعه مسلمین را فرا گرفته بود، در قفقاز سیستم آموزش به صورت مکتب‏خانه‏اى بود و مکتب‏خانه‏ها را اکثراً افراد بى‏سواد اداره مى‏کردند. شاگردان حق نوشتن مطالب را نداشته و زنان و دوشیزگان حق شرکت در کلاس‏هاى درس را نداشتند. مردم نیز نسبت به علم و سواد بى‏رغبت بودند. صابر با درک موقعیت، هر چه توان داشته بر علیه جهل و جهالت مبارزه کرده و اشعارى در تقبیح جهل و تشویق مردم به علم‏آموزى مى‏سرود. او در اشعار: بیلمم نه گؤروبدور بیزیم اوغلان اوخوماقدان، تحصیل علوم ائتمه‏کى، علم آفت جاندیر ... اوشاق منیمدیر اوخوتمورام ال چکین...« وضعیت موجود را تبیین کرد.

  2- اهتمام به امور مسلمین

    صابر مى‏دید که مسلمانان ظاهر دین را گرفته و با حقیقت دین بیگانه‏اند. دینى که در آن حقوق مستمندان در دارایى و ثروت‏دارایان پیش‏بینى شده است، چگونه مى‏تواند در مقابل عده‏اى ثروتمند که نه زکات مى‏دهند و نه به امور مسلمین اهتمام مى‏ورزند، سکوت کند. صابر در شعر: »هر نه وئرسن وئر، مبادا وئرمه بیر درهم زکات«  کاملاً روشن مى‏سازد که یکى از بزرگ‏ترین مسائل دینى زکات است و متأسفانه ثروتمندان عوض این که زکات بدهند و یا در مراسم عیدقربان به فکر مستمندان باشند به عنوان اعیاد اسلامى به فکر عیش و نوش خویش هستند و این را نیز از دیندارى‏شان تلقى مى‏کنند. صابر با دیدن این اعمال سخت مى‏آشوبد و مى‏گوید:

    »بیر ایلدیر اولور ظلم‏ایله تاراج مسلمان،

    اطراف بلدلرده قالیر آج مسلمان،

    آیا نه روادیر اولا محتاج مسلمان؟

    گون رزقینه، بیر بؤیله مسلمان آراسیندا

»سال‏هاست که با ظلم و ستم مسلمانان هلاک مى‏شوند، در اطراف و اکناف در گرسنگى به سر مى‏برند. آیا با وجود این همه مسلمان )غنى( سزاوار است که مسلمانى محتاج نان شب باشد؟«

    صابر دقیقاً در تبعیت از مولایش على)ع( به تمام انسان‏ها من حیث انسان بودنشان احترام و ارزش قایل است، او تنها به فکر مسلمانان قفقاز نیست، به همان اندازه نیز به فکر مسلمانان ایران، عثمانى و سایر کشورهاى اسلامى است. براى او ایرانى، عثمانى، ترک و فارس و عرب معنا ندارد. او انسان‏ها را به انسانیت و آدمیت مى‏شناسد و به اسلامیت و مسلمان بودن افتخار مى‏کند. نه افتخار و تعصب کورکورانه، بلکه افتخار آگاهانه. به نظر او مترقى‏ترین مکتب، دین اسلام است. دایره تفکر صابر در نژاد و زبان و خاک محصور نیست. او نه تفوق قومى بر قومى را مى‏پذیرد و نه بیگانگى نسبت به فرهنگ خودى را قبول دارد. براى او ترک آذربایجانى با ترک عثمانى فرقى ندارد، همان گونه که بین ترک و فارس فرقى وجود ندارد.

 ادامه در قسمت سوم و پایانی


  

صابر بزرگ‏ترین شاعر اجتماعی و مسلمان قفقاز- 1

(به مناسبت یکصدمین سال وفات میرزا علی اکبر طاهر زاده صابر)

نوشته:   رسول اسماعیل زاده دوزال

 

منبع: دو هفته نامه دنیز، شماره 7 - مورخ 11/ 10/ 90

اشاره:   یک صد سال تمام از خاموشی شاعر بلند آوازه و اندیشمند مسلمان قفقاز مرحوم میرزا علی اکبر صابر می گذرد. خیلی ها از اشعار صابر در مطبوعات و رسانه ها با اهداف مختلف خود تغذیه می کنند! اما در یکصدمین سال وفات این شخصیت بزرگ ظاهراً هیچ یادی از او نکردند... شاید هم ما ندیدیم. مقاله ذیل را استاد ارجمند میرزا رسول اسماعیل زاده دوزال(محقق و ناشر زندگی و اشعار صابر) نگاشته و  با بزرگواری در اختیار نشریه گذاشتند که ضمن تشکر و عذرخواهی از ایشان، مقاله مزبور با کمی اختصار از نظر خوانندگان عزیز می گذرد:

 

نگاهی به زندگی صابر

شاعر مشهور و طنزپرداز بزرگ و بلا رقیب سراسر ادبیات غنی آذربایجان مرحوم میرزاعلى‏اکبر طاهرزاده »صابر« در سال 1278 هجرى قمرى اول ماه ذى‏حجه در شهر شماخى جمهوری آذربایجان دیده به جهان گشود. در 8 سالگى وارد مکتب‏خانه شده مشغول تحصیل گردید  .

      از دوران کودکى به نظم و شعرسرائى رغبت پیدا کرد. در نه سالگى طبع خود را در اعتراض به خشونت معلمش به آزمایش گذاشت. در 12 سالگى به مکتب‏خانه حاجی سیدعظیم شیروانى شاعر دانشمند و غزلسراى بزرگ آذربایجان رفت و از سیّد تلمذ کرد. سیدعظیم شیروانى با مشاهده ذوق شاعرانه صابر، متون منظوم فارسى را که به او مى‏آموخت، ترجمه ترکى‏اش را از وى مى‏خواست. صابر نیز به ترجمه ترکی آنها مى‏پرداخت. اشعار گلستان سعدى را به ترکى ترجمه مى‏کرد و به استادش سیدعظیم ارائه مى‏نمود. او یکى از اشعار گلستان با مطلع »دیدم گل تازه چند دسته / بر گنبدى از گیاه بسته«. را چنین ترجمه کرده است  .

   »گؤردوم نئچه دسته تازه گول‏لر،

   باغلانمیش ایدى گیاه ‏ایلن‏تر،

   دئدیم نه اولور گیاه ناچیز،

   تا اگلشه گول صفینده عزیز  .

   اوت آغلایاراق دودی اؤتورسن  .

   صحبت ائلدیم غمیم گؤتور سن  .

   عالى‏لر ائدرمى ترک صحبت،

   حال آنکه اولاردا وار سخاوت  «

    پس از آنکه زبان فارسى و ترکى را خوب می آموزد، پدرش مانع تحصیل وى شده، او را در مغازه‏اش به کار مى‏گمارد. او به موازات خرید و فروش در مغازه پدرش، بیشترین هم و غَم خود را صرف مطالعه مى‏کند. پدرش از این کار او ناراحت گشته و دفتر شعرش را پاره مى‏کند. در اثر خشونت پدرش »صابر« تصمیم به ترک شهر شماخى مى‏گیرد. وى این جریان را چنین به نظم کشیده است:

 من خلیل‏الله عصرم، پدرم چون آذر،

 سفر از بابل شیروان کنم، انشاءالله.

 گر چه او دفتر اشعار مرا پاره نمود،

 وصله با طبع در افشان کنم، انشاءالله!

    او تصمیم مى‏گیرد با کاروانى که راهى خراسان بود، از شماخى فرار کند، ولى پدرش متوجه شده، مانع مى‏شود. مدتى در شماخى در ایام محرم و صفر به نوحه‏خوانى و مرثیه‏سرائى مى‏پردازد. صداى دلنشین و سخنان شنیدنی و شوخ‏طبع صابر موجب محبوبیتش در میان مردم مى‏شود و در مدت کوتاه در ولایات و اطراف و اکناف مشهور و معروف مى‏گردد.

 

    سفر خراسان و کربلا

شاعران آذربایجان از قرون بسیار دور تا به امروز همواره آرزوی سفر خراسان و مکه و مدینه و عتبات عالیات و زیارت قبور و آستانه های پیامبر و خاندان او را – صلوات الله علیهم -  داشته اند و گاه مثل خاقانی در آتش این آرزو سوخته و اشعاری ماندگار آفریده اند. همچنین، عباسقلی آقا باکیخانوف »قدسی«،  حاجی سید عظیم شیروانی و .. و  صابر نیز در اواخر قرن سیزدهم چنین آرزویی داشته که در 23 سالگى به سفر خراسان و عراق می رود و به زیارت ثامن‏الحج حضرت‏امام‏رضا (ع) عتبات مقدسه عراق نائل گردید. او تاریخ سفر زیارتى خود را چنین به نظم کشیده است.

 »صابر شیدا کى، ترک شهر شیروان ائیلدى،

 بولبوله بنزردى کیم، میل گولوستان ائیلدى.

 مین اوچ یوز بیرده هجرتدن سورا میمون ایلى.

 آخر شوالده عزم خراسان ائیلدى«

(صابر شیدا که ترک شهر شیروان کرد،

 همچون بلبلى مى‏ماند که میل گلستان نمود.

 در 1301 هجرى در سال میمون

 در آخر شوال عزم خراسان کرد)

    صابر در سفر خراسان در شهرهاى مشهد، سبزوار، نیشابور، تربت‏حیدریه، تربت‏جام، سمرقند و بخارا سکونت گزیده در عین سیاحت با دست‏ فروشى امرار معاش مى‏کرده است. به دلیل شیوع یک نوع بیمارى خراسان را ترک گفته به شهر شماخى مراجعت مى‏کند. پس از مدتى براى زیارت مرقد حضرت‏امام‏حسین‏علیه‏السلام عازم کربلاى معلّى مى‏شود. مدتى در عتبات عالیات سکنى گزیده، مشغول نوحه‏سرائى و مرثیه‏سرائى مى‏گردد. در این مدت خیلى مرثیه، مدیحه و نوحه و دوبیتى سروده است. پس از مدتى دوباره به شماخى برگشته و سپس راهى عشق‏آباد و مرو مى‏شود. در مدت سکونتش در مرو و عشق‏آباد در ایام محرم و سفر به نوحه‏خوانى و روضه‏خوانى مشغول بوده و از راه صابون‏پزى امرار معاش مى‏کرده است.

    او مدتى در مرو و عشق‏آباد سکنى گزیده و با وفات پدرش مجبور مى‏شود به‏شماخى‏برگردد.

 

خانواده پر جمعیت صابر

صابر در شماخى ازدواج کرد و نهایتاً در شماخى ماندگار شد. او هشت دختر و یک پسر داشت.  اگر چه مشکلات زندگى و فقر مادى و کثرت اعضاى خانواده او را به ستوه آورد، ولى مانع غلیان طبع سرشار و جَوَلان مبارزه سرسخت با جهل و بى‏سوادى نگردید  اداره یک خانواده یازده نفره براى فردى چون صابر حقیقتاً سخت بود. عزیزترین روزهاى عمر این شاعر نابغه و نوآور در صابون‏پزى صرف شد! این دوره از زندگانى شاعر سراسر درد و رنج و مشقت است. زیرا از طرفى فقر مادى و کثرت اولاد  آن هم اولاد دختر که در آن دوره از شرایط اجتماعى و فرهنگى آذربایجان زن فقط نان‏خور خانواده بود، نه عضو فعال آن، سبب شده بود که صابر شبانه ‏روز کار کند و از کنار پاتیل صابون‏پزى دور نشود، تا بتواند خانواده عیالمندش را اداره کند

 

 

... ادامه در قسمت دوم