همدردی
با ابراز تألمات درونی و همدردی خود، این بیت مطلع ترکیب بند حاج سلیمان صباحی بیدگلی را که در زلزله تاریخی کاشان و در مرگ عزیزانش سروده، به همه هم وطنان و همولایتی هایم که عزیزان شان را در زلزله اهر، ورزقان و هریس از دست دادند، تقدیم می کنم:
گلرخانم بی سبب از من بر آشفتند باز
رخ زمن یکبارگی این بار بنهفتند باز
همسفر آفتاب (داستان منظوم کربلا)
این کتاب منظوم و شاعرانه اثر شاعر متعهد و متدین معاصر کاشانی جناب شهاب تشکری آرانی است در شکل خشتی و 178 صفحه (انتشارات اسوه، 1388) با مقدمه ای از استاد فرزانه و بزرگ محمد رضا حکیمی – دامت افاضاته. اخیراً از طرف دوست فاضل و بزرگوار ما جناب حجت الاسلام و المسلمین شیخ حبیب الله سلمانی آرانی به این جانب نیز رسید. وقتی محمد رضا حکیمی مقدمه بنویسد برکتابی، اهمیت آن معلوم است. در باب حادثه کربلا و مصائب و حماسه امام حسین (ع) آثار منظوم متعدد وجود دارد، اما این یکی هم با همه اختصارش نه تنها خالی از فواید نیست، بلکه دارای امتیازاتی است. در این شب عاشورا ضمن آرزوی پاداشی نیک و شایسته از خدای حسین (ع) برای شاعر محترم، از دوستان علاقمند می خواهم حتماً در کنار مقتل ها و نوحه ها و مراثی اهل بیت (ع) کتاب همسفر آفتاب را هم از یاد نبرند. این چند بیت را تبرکاً بخوانیم:
ثبات تو معنی است جاری شدن را / خزان تو اوج بهاری شدن را.
شد از آن روی سجده گه خاکت / که خدایی است تربت پاکت
کربلا خط آخر مکه است / قبله ی عاشقان حق خاکت.
...آن زمان آن امیر کشور جان / کرد رو سوی شمع جمع زنان
گفت خودداری از خروش و نوا / می نشاند وقارتان برجا
شرح این ماجرای آتش بار/ هست بیرون ز قدرت گفتار... ص 74