در میکده فرهاد
از : اکبر حمیدی علیار
یاران چه صمیمانه رفتند به میخانه
در میکده ی فرهاد گشتند چه مستانه
مقصود سفر گویا گلگشت بهاری بود
این حوزه و شعر و غیر باشد همه افسانه!
این دو بیت را آقای حمیدی علیار از تهران در همراهی با ما در سفر کرمانشاه سروده و ارسال فرموده اند. راستی این سفر کرمانشاه ما هم دارد کم کم سفر قندهار می شود! بهتر است همین جا نقطه پایان بگدارم. جای شما خالی دیروز بعد از ظهر به دیدن بیستون عظیم رفتیم به یاد فرهاد ناکام! و از این افسانه ها... و امروز (چهارشنبه 27 اردیبهشت 91)قبل از ظهر به اتفاق دوستانم دکتر ضیایی و جواد کریم نزاد به تماشای مجموعه دیدنی و هنرمندانه و جالب "تکیه معاون الملک" کرمانشاه رفتم. کریم نژاد کلی عکس یادگاری گرفت. عظمت هنر و فرهنگ ایرانی به دست هزاران هنرمند نام آور و گمنام این کشور در طاق بستان و بیستون و تکیه معاون الملک این شهر تجسم یافته و جاودانه گشته است. واقعاً دیدنی است شما هم بیایید حتماً... امروز نمایش "قتل امیر کبیر" از حوزه هنری استان مرکزی در همین تکیه معاون الملک به اجرا در می آید.
دیگر اینکه کتاب "سیر داغ" (مجموعه داستانهای کوتاه از نویسندگان حوزه هنری آذربایجان غربی) به همت آقای دکتر ضیایی جمع آوری شده بود و در جشنواره تولیدات حوزه هنری حائز مقام دوم شد که دیروز جائزه اش را هم دادند. "سیر داغ" نام داستانی از نویسنده جوان مهران محمودی در این کتاب است.
سفر کرمانشاه برای ما جالب بود الحمد لله. البته بچه های هنرمند گله ها داشتند از تبعیض و فرقی که بین هتل آزادگان (محل اقامت اغلب هنرمندان این جشنواه) و هتل پارسیان (محل اقامت رؤسا و مسئولان) بود...باری به هر جهت!
گرد و خاک خوری در کرمانشاه و ارومیه
قبل از ظهر امروز از ارومیه خبر رسید که گرد و خاک به آنجا هم رسیده است. آقای سعید سلیمان پور (بو الفضول الشعراء) این دو بیت را از حوزه هنری ارومیه به من پیامک زد:
یاران نه غریبانه رفتند از این خانه
ماندیم من و "بهروز"، در حوزه غریبانه
من خاک خورم اینجا، تو "کاک" خوری آنجا
یا توی هتل هر شب کوبیده جانانه!
همه همکاران حوزه هنری تقریباً در کرمانشاه هستند جز آقای بهروز پویانفرد.
من هم در جوابش نوشتم:
هر چند عزیزانه رفتیم از آن خانه
در گرد و غبار اینجا خفتیم غریبانه!
گرد است که می بارد، پشت است که می خارد
خاک است که می ریزد از روی و سر و چانه!...
روز دوم است امروز (سه شنبه 26 اردیبهشت 91) که مهمان مردم خونگرم و مهمان نواز کرمانشاه هستیم. اما مدام غبار است که از سوی عراق بر سر این شهر نازنین می ریزد و فضای شهر تماماً گرد و غبار است و مجال نفس کشیدن نیست!... خدا خیرشان دهد این مسئولان زحمت کش حوزه هنری، آقای سروری و همکارانش که زحمت مهمانان را می کشند و البته همه حوزه های هنری در این جشنواره تولیدات حوزه های هنری کشور در این شهر متصدی آن هستند. روزهای خوبی برای اهل هنر است در کرمانشاه، جز این گرد و غبار نفس گیر مزاحم که همه چی را به هم می زند.
در طاق واقعیات
دیدار از طاق بستان کرمانشاه (طاق معرفت ایرانی)
امروز 25 اردیبهشت 91 در جریان شرکت در جشنواره تولیدات حوزه های هنری سراسر کشور، در کرمانشاه هستم. قبل از ظهر با همه خستگی حاصل از سفر شبانه با اتوبوس دهه شصت! شوق دیدن طاق بستان تاریخی نگذاشت در هتل بمانم. با دوستان فرزانه وهنرمند آقایان دکنر محمدعلی ضیایی و امبد برجسته پا شدیم و با ناکسی رفتیم. هر سه برای اولین بار این اثر حیرت انگیز تاریخی، فرهنگی ایران باستان را می دبدبم. واقعاً با دیدن این آثار دیدنی شگفت و یک دنیا عظمت و معرفت ایرانی (طاق معرفت)، آثار خستگی از تن و روحمان پاک شد که باید در وقتی دیگر در این باره بنویسم. فعلاً با تشکر ویژه از کارشناس باستان شناس و پر حوصله و مهربان و مهمان نواز جناب کیهان مومی وند، که توضبحات ایشان ما را در تماشای زیبایی طاق بستان بیشتر مشتاق و سرمست کرد، خئایش خیر دهاد. با علی!
مصطفی قلیراده علیار - کرمانشاه