یادی از استاد شهریار در ارومیه
امروز دوشنبه 27 شهریور 91 – سالروز وفات شاعر بزرگ معاصر استاد شهریار- در کانون عاشیق های حوزه هنری آذربایجان غربی در ارومیه هم همزمان با تبریز و تهران و قم یادی از استاد شد. بنده درآغاز برنامه ضمن گرامیداشت یاد و خاطره استاد، دقایقی به بیان نقش و جایگاه شهریار در ادبیات فارسی و ترکی پرداختم و برخی از ابیاتش را خواندم و نیز فرازهایی از شعر فاخر سهندیه اش را. در ضمن گفتم که نامگذاری روز وفات شهریار به نام روز شعر و ادب فارسی در اصل چندان جالب و منطقی نبود اما به هر حال، «کاری است گذشته است و سبویی است شکسته است!»... لابد نامگذاری کنندگان این روز به این نام و بستن آن به نام نامی شهریار، اهدافی داشتند که البته در سایه نام شهریار به آن اهدافشان هم رسیدند و نان و نوایی و مقامی دست و پا کردند!
گروه موسیقی آقای شکرالله احمدی هم با تار آذربایجان و دف و با صدای خود آقای احمدی اشعاری از شهریار را رمزمه کردند و وقت حاضران را خوش داشتند.
دو روز پیش هم خبرنگاری جوان از سایت شبستان – ظاهراً- آمده بود و در باره شهریار با من مصاحبه کوتاهی انجام داد که نمی دانم چه کارش کرد و به کجا انداخت! همچنین دو هفته نامه وزین «شهامت» در ارومیه توسط خانم جلیلی گفتگویی با بنده داشت که در شماره 27 - نیمه دوم شهریور 91 چاپ کرده است . البته با چند اشتباه تایپی به ویژه در ابیات چاپ شده. با این حال تشکر می کنم از مدیر مسئول محترم آقای ظاهر و خانم جلیلی و سایر عزیزان در آن نشریه.
این را هم بگویم که در برنامه امروز کانون عاشیق ها باز بنده به عنوان مجری در کنار آقای عاشیق علی کریمی قره آقاجی، کار زشت آمریکایی ها در ساخت فیلم موهن به ساحت پیامبر اسلام و مسلمانان توسط عوامل صهیونیستی و با پشتیبانی دولت آمریکا، مطالبی را گفتم و از طرف هنرمندان و عاشیق ها این اقدام آمریکایی – اسرائیلی را محکوم کردم و جماعت حاضر در کانون هم در مقام تأیید سخنان بنده صلواتی غرّا فرستادند! ... بعد در ادامه برنامه آقایان عاشیق علی کریمی قره آقاجی، عاشیق نباتعلی علیزاده و عاشیق علی عباسی با نوختن آهنگهای حماسی، اشعاری حماسی و شورانگیز در مدح و شأن و منزلت و معراج حضرت محمد مصطفی (ص) خواندند. برنامه کانون عاشیق ها امروز جالب بود.
از شعر مدینه
قبلاً برای دوستان از یادداشتهای سفر عمره ام در تیر ماه 1390 مطلبی تحت عنوان "کعبه و بتخانه یکی است" نوشتم که بنا دارم به توفیق حق تعالی هر از گاهی به طور منسجم همان یادداشتها را بیاورم. روزی در مدینه منوره در کنار باب جبرئیل حرم مطهر نبوی (ص) ایستاده بودم که حالی پیدا کردم و این ابیات خطاب به حضرت رسول (ص) در دلم نقش بست و سپس روی کاغذ آمد که به اوضاع جهان اسلام و بیداری اسلامی و مصر و ... اشاراتی کرده ام:
در جستجوی کوی توام عشق شد دلیل
احرام بسته دل به هوای تو الدخیل
ما را به سایه حرم خود پناه ده
ای سایه بان بارگهت بال جبرئیل
آنک ز اقتدار تو بتها فروشکست
اینک به احترام تو برخاسته خلیل
موسی به اقتدای تو آمد، مسیح نیز
بیدار شد جهان ز نوای خروش نیل...
البته بعدها ابیاتی را در همان سفر بر این چهار بیت افزودم، فعلاً به همین چهار بیت نخستین اکتفا می کنم به عنوان تبریک عید مبعث که عید توحید و آزادی و انسانیت است.
انجمن ادبی آراز- 19
(منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه هنری آذربایجان غربی www.arturmia.ir.com - هفته نامه آراز آذربایجان شماره 200 )
فضای کانون ادبی حوزه هنری آذربایجان غربی در تالار صفی الدین اورموی، این هفته بعد از ظهر چهار شنبه 27 بهمن 89 حال و هوای احمدی (ص) دارد. «نام احمد (ص) نام جمله ی انبیاست». امروز 12 ربیع الاول 1432 آغاز هفته وحدت است. مسئول واحد آفرینشهای ادبی هفته وحدت را از یادگارهای ارجمند و جهانی امام خمینی می نامد و می گوید: تأثیر شخصیت حضرت محمد (ص) نه تنها در ادبیات مسلمانان در زبانهای مختلف بلکه در ادبیات همه ملل جهان در طول تاریخ شکوهمند و افتخار آمیز است و بعضی از بزرگترین شاعران، نویسندگان و اندیشمندان غیر مسلمان آزاد اندیش جهانی همچون گوته آلمانی، ویکتور هوگو فرانسوی، تولوستوی روسی و جِبران خلیل جِبران مسیحی لبنانی از شیفتگان شخصیت و سیره حضرت محمد و دلباخته آیین نجات بخش اسلام بوده اند و آثار ماندگارشان شاهد این مدعاست. قلیزاده علیار افزود: البته گاهی از باب خلاف آمد عادت، افرادی عقده دار، منحرف و وابسته در جهان اسلام پیدا شده اند که به ساحت پیامبر اسلام اهانت و جسارت ورزیده اند مثل میرزا فتحعلی آخوند اف، محمد بن عبد الوهاب و سلمان رشدی که مأمور دشمنان اسلام و مخالف فرهنگ مسلمانی بودند و سلمان رشدی در واقع از اخلاف این قبیل افراد ضد تمدن است و جای تأسف است که میرزا فتحعلی آخوند اف که دشمن فرهنگ و تمدن اسلامی بود و به پیامبر اسلام اهانت ورزیده و می خواست به خیال احمقانه خود همه چیز را تغییر دهد، چگونه در کشور مسلمانی مثل آذربایجان هنوز هم به عنوان یک روشنفکر و اصلاحگر محسوب می شود؟
قلیزاده علیار خبر می دهد که به همت آقای احد هوشمند مسئول واحد انفورماتیک حوزه هنری استان، از این پس صدای شاعران عضو کانون از سایت حوزه قابل شنیدن است.
سید حیدر علی آران و زهرا کریم زادگان محفل کانون را اداره می کنند. کریم زادگان با شعری از سعدی شروع می کند: ماه فرو ماند از جمال محمد/ سرو نباشد به اعتدال محمد/ نخستین شاعر مدعوّ خانم خدیجه حسن پور است که دعوت به شعرخوانی می شود و او با یک مثنوی یادی از ایام فجر انقلاب اسلامی می کند: باز امشب شعر ازبر کرده ام/ باز تکرار مکرر کرده ام/ باز امشب یاد فجر و انقلاب/ پرده بغض گلویم اعتصاب/ یاد آن روزی که تنها بوده اند/ گرچه تنها، لیک تن ها بوده اند/ یاد ایامی که پر تشویش بود/ برگ برگ خاطراتش ریش بود/ یاد یارانی که آغازند و بس/ یاد مردانی که پروازند و بس/ آمد آن مردی که مردِ مرد بود/ منطقش عشق و دلیلش درد بود/ ... بی تو اینجا بو غربت می دهد/ بی تو شهرم تیغ بر دل می نهد/ باز هم چوب صداقت خورده ایم/ بی تو از بی یاوری افسرده ایم .....
معلوم می شود اگر خانم حسن پور همت کند، خوب می تواند از عهده مثنوی برآید.
علی غنی زاده شعر انتظار می خواند با ردیف «بتاب». درگاهقلی عطارد، حاج علی صلاحلو،غلامرضا دانش فروز، سید حیدر علی آران، صیاد گلی پور و شاهرخ رضوانی اشعارشان را در نعت پیامبر می خوانند. ابیاتی از غزل رضوانی را توانستم یادداشت کنم:
صلواتم به رسولی که تجلی خداست/ نور عرفانی و روحانی او در دلهاست/ روشنی بخش جهان است کلام و سخنش/ مظهر خوبی و بخشندگی و عدل و صفاست/ قل هو الله احد از لب او می شکفد/ این ندایی است که برخاسته از کوه حراست/ مصطفا هست و نبی هست و فرستاده عشق/ خاتم سلسله نور و انیس ضعفاست/ ....شعر غوغا نفسی یافته از منزلتش/ صلواتم به رسولی که تجلی است. خب، این هم رد الصدر الی العجز!
محمود شامی، یاسین اکبری، کریم گل اندام، جواد رمضان، مدینه قاسمی و ...اشعار خود را در موضوعات مختلف می خوانند. محمد علی ضیایی نقدی مختصر و جانانه بر کتابی می زند که در موضوع «حیدر بابایه سلام » استاد شهریار نوشته شده و از سوی جهاد دانشگاهی ارومیه در سال 1386 انتشار یافته و پر است از تأویلات و تفسیرهای غیر منطقی و تحریف آمیز و سفسطه و توهین آمیز به استاد شهریار و حتی توهین به مقدسات دینی و ... و خلاصه یک ملقمه من درآوری بی پایه و خنده بار. ، تأویلها و تفسیرهای انحرافی و موهن کتاب به مقدسات دینی بماند، جالب آنکه این کتاب 69 صفحه ای در قطع وزیری نشان می دهد که هم نویسنده و هم دو دکتر با عنوان ویراستاران علمی و ادبی آن با زبا ترکی که زبان منظومه حیدر باباست، خوب آشنایی ندارند. حمید واحدی هم در تأیید نقد ضیایی بر این شاهکار که روح شهریار را به رشک در می آورد! سخنانی می گوید و نمونه هایی را از متن کتاب ارائه می کنند که من در اینجا از آوردنش ابا می کنم. منتقدان به درخوست دبیر کانون شعر و ادب حوزه هنری، قرار می گذارند که نقدشان را مکتوب نمایند. شاعران و نویسنگان از جهاد دانشگاهی ارومیه تعجب می کنند که چنین کار وهم آمیز و مسخره آمیز و غیر علمی و موهن به مقدسات دینی را چاپ و منتشر کرده است!
عاشیق علی کریمی قره آغاجی به دعوت کانون ادبی و واحد موسیقی حوزه هنری در قسمتی از برنامه به نواختن ساز عاشیقی به سبک مکتب ارومیه و خواندن شعر در مدح پیامبر اکرم (ع) می پردازد و حاضران را به وجد می آورد.