خودشناسی چه فایده ای دارد؟
(آموزه های فیلسوف شهید اسلامی، استاد مرتضی مطهری- 1)
خودشناسی دارای دو فایده و دو نتیجه مهم است: یکی نظری و فکری، دیگری رفتاری و عملی.
فیلسوف اندیشمند و اسلام شناس بزرگ معاصر شهید مرتضی مطهری در این باره می گوید: اگر خود را بشناسی، به مهم ترین مسئله ای که برای بشر مطرح است و راز اصلی جهان می باشد، یعنی خدا، پی می بری ( امام علی (ع): مَن عـَرَفَ نَفسَهُ عـَرَفَ رَبَّه).
دوم اینکه خود را بشناس تا بدانی در زندگی، در جهان چه باید بکنی و چگونه باید رفتار کنی، یعنی اخلاق و رفتار. اگر خود را نشاسی نخواهی دانست که رفتار و اخلاقت در جهان چگونه باید باشد...پس برای پی بردن به بزرگ ترین رازهای جهان و مهم ترین مسئله ای که در فکر بشر مطرح است یعنی خدا، خود را بشناس؛ و برای مهم ترین مسئله از نظر ابتلای عملی بشر که من چگونه باید باشم و چگونه باید رفتار کنم یعنی اخلاق نیز خودت را بشناس.
( نگاه کنید به: شهید مطری، فلسفه اخلاق، ص 196، چاپ هفتم، تابستان 1368، انتشارات صدرا)
موسیقی صوت و آهنگ کلام در قرائت قرآن
قرآن کتابی است که دارای ابعاد مختلف معرفتی، کلامی و هنری است. همانگونه که از معنای لغوی قرآن مستفاد میشود، قرآن کتابی است که باید آن را خواند. بار معنایی این لغت بهگونهای است که از جهتی بایستی در خواندن متن قرآن به معنا و درک معنای آن توجه داشت و از جهت دیگر به دلیل برخورداری از زیباییهای کلامی و بلاغتی باید در چارچوب موازین صوتی، آهنگ و وزن کلام عرب، آن را ادا کرد.
تطابق زیبایی صوتی با زیبایی کلامی قرآن منحصر به فرد است. یعنی ساختار کلامی قرآن به نحوی است که قاری هنگام قرائت و تلاوت آن، قرائت خود را توأم با یکی از موازین و قوانین صوتی منطبق میکند. به عبارت روشنتر این خصوصیت ذاتی کلام قرآن است که قاری را وادار میکند که به هنگام تلاوت و قرائت عبارتها و فرازها را به تناسب حال و مقام و با صوت و لحن آهنگدار ادا کند.
موضوع موسیقی موضوع پیچیدهای است و واژه موسیقی نیز از واژههایی است که هم بار منفی و هم بار مثبت به خود گرفته و نسبت به جوامع، سطوح سنی، معرفتی و نسبت به زبانها و فرهنگها و حوزه علمی متغیر بودهاست. برداشت یک فقیه از موسیقی قطعاً با برداشت یک فیلسوف، عارف، هنرمند، شاعر برداشتی متفاوت است.
تعاریف نیز متفاوت است. تعریفی که یک فقیه از موسیقی دارد، با تعریفی که یک عارف و یا فیلسوف و یا ریاضیدان از آن دارد، کاملاً متفاوت است. در بین فقها نیز در زمینه تعریف موسیقی وحدت نظر وجود ندارد. فلذا میبینیم که برخی از فقها در رابطه با موسیقی حکم مطلقاً حرام را صادر کردهاند و برخی نیز بین انواع موسیقی فرق گذاشته و موسیقی مطرب، شهوتآور، مخل اراده و عقل و منافی عفت و عقیده را موسیقی حرام و کلام موزون، آهنگدار را بیاشکال دانستهاند و حتی برخی از فقها از جمله رهبر معظم انقلاب آیتالله خامنهای تشخیص این را نیز به عهده مکلف گذاشته است. در حقیقت این مکلف است که باید تشخیص دهد که کدامین آهنگ و یا کلام و لحن موزون در وی جرقههای ارتکاب به گناه را روشن میکند و کدامین در وی تأثیر مثبت میگذارد تا تکلیف خود را متوجه شود. در این خصوص علما، فقها و اندیشمندان سخن بسیار گفتهاند و بعضاً نیز توضیحات تفضیلی برخی از علما نه تنها به تحلیل موضوع کمکی نکردهاست حتی به ابهام و پیچیدگی و تعقدات آن افزوده است.
علمایی چون علامه طباطبایی، شهید مطهری، استاد محمدتقی جعفری از معاصران و شخصیتهایی چون ابنسینا، فارابی، عبدالقادر مراغهای، صفیالدین ارموی و میرمحسن نواب قرهباغی از علما و موسیقی دانان کلاسیک در این وادی سخن بسیار گفتهاند، هر چند فقهای معاصر اغلب در زمینه موسیقی تنها به استنباط حکم موسیقی از منابع اکتفا کردهاند، ولی بسیاری از شخصیتهای اسلامی علاوه بر آن خود در زمینه علم موسیقی صاحبنظر بودهاند.
با صرف نظر از ابهاماتی که در تئوری و موضوع وجود دارد، اختلاف آرا و سلیقههایی که در مصداق به وجود میآید و این که مکلف خود موضوعی را از مصادیق لهو و لعب و مخل عقل و اراده تشخیص دهد، این مسئله نیز موسیقی و حکم موسیقی در جامعه را با مشکل روبه رو ساخته است. بهعنوان مثال بعضی اشخاص در برخی محافل و مراسم هنگام اجرای موسیقی مثلاً سرود ملی، مجلس را ترک گفته و برخی دیگر گوش فرا میدهند، این دوگانگی در برخوردها ناشی از مختار بودن مکلف در تعیین مصادیق است. به هر حال در رابطه با موضوع موسیقی و مسائل جانبی آن گروههای مختلفی مطرح هستند که ایجاد ارتباط علمی در بین این گروهها تا حدودی به تبیین موضوع موسیقی کمک خواهد کرد. حل این مسئله مطالعات پیوسته موسیقی دانان، موسیقی خوانان، موسیقی نوازان، کارشناسان فقه و اندیشمندان، حتی روانشناسان را به طور توأمان میطلبد، از این حیث و با توجه به کاستیهایی که در شناخت و معرفی موسیقی، اختلافهایی که در این فن به عمل آمدهاست، ضرورت بازنگری موضوع موسیقی را بیشتر عیان میکند و من نیز طرفدار آن هستم که در پرتو دانستهها و علوم مختص و مرتبط با این امر مراجعه مجدد، عمیق و گسترده به نصوص دینی ضروری است تا ابعاد مختلف این موضوع تبیین و روشن شود. و الا صدها سؤال بیپاسخ در ذهن مکلف ایجاد شده و لاینحل باقی خواهد ماند.
همانگونه که گفته شد، مضامین آیات قرآن سنخیت عجیبی با نغمات و مقامات دارند. هرچند آیات قرآن در چارچوب کلام منظوم و شعر نمیگنجد، ولی در عین حال عاری از وزن و آهنگ نیست، آیات قرآن به تناسب مضمون و مفهوم دارای آهنگ ذاتی هستند. اساساً بین آهنگ و زیباییهای کلامی و بلاغتی ارتباط تنگاتنگی وجود دارد، چینش حروف در یک واژه و کلمه، تقارن کلمات یک فراز و تأخر و تقدم مقولهها و واحدهای نحوی، برخورداری الفاظ از اوزان و قافیه (کلام مسجع) انطباق لفظ با مضمون و انتخاب و گزینش مقام و یا نغمه مطلوب را به طور مکانیکی حل کرده است. به عبارت بسیار ساده، آیات قرآنی با زبان بیزبانی به قاری الهام میکند که این فراز را در فلان مقام و دستگاه قرائت کن. این ساز و کار در جوهره الفاظ و واحدهای نحوی کلام الهی نهفته است.
من بیشتر به این معتقد هستم که در انتخاب مقامات و دستگاهها بیش و پیش از آن که اراده و خلاقیت قاری فعال باشد، ماهیت ذاتی آیات الهامبخش است.
استفاده از روشهای مصری و عربی در قرائت قرآن بجای موسیقی ایرانی امری اجتنابناپذیر است. هر چند موسیقی عرب، موسیقی ایرانی و حتی آذربایجانی از یک ریشه نشأت میگیرند و پرداخت علمی هر سه بهعنوان موسیقی شرق اسلامی از زمان ترخان فارابی آغاز شدهاست، ولی این امر بیشتر در تئوری و فلسفه موسیقی پیگیری شدهاست و در عمل و اجرا بنا به استعداد ذاتی، تناسب فرهنگی و بیش از همه ماهیت زبانی و کلامی هر یک در حیطه و حوزه خاص خود پیشرفت و تکامل یافته است. موسیقی ایرانی ازمرحله موسیقی خلقی گذر کرده به موسیقی درباری راه یافته و در هرم جامعه در سطوح بالای جامعه ایفا شدهاست، در صورتی که موسیقی عرب و همچنین موسیقی آذربایجانی سطح عمومی جامعه را پوشش میدهند و در عین پیچیدگی ظرفیت گسترش و انعطافپذیری را دارا هستند. از طرف دیگر با توجه به قواعد تجویدی و موازین حاکم بر زبان عربی، این خصیصه از مختصات زبان قرآنی است، لذا نغمهها، مقامات عربی با الحان و لهجه اعراب بیشتر سازگاری و تناسب دارد تا مقامات و نغمههای ایرانی. با توجه به این امر نمیتوان تلاوت قرآن را به کلی با مقامات ایرانی ادا کرد. هرچند که در این عرصه از مقامات و نغمههای ایرانی نیز استفاده میشود، ولی این امر در دایره بسیار محدود ایفا میشود. ولی مقامات و نغمههای مصری و حجازی جذبه و شیوایی خاص خود را دارد. تناسب کلامی، سنخیت زبانی، توازن اعراب با تحریرها و امکان فعالیت صوتی ابراز استعداد خلاقیت و گستردگی میدان نوآوری را در مقامات مصری و حجازی موجه، مطلوب ساخته است.
همانگونه که گفته شد، در قرائت قرآن تنها به شکل محدود میتوان از موسیقی ایران استفاده کرد، شکل و ماهیت کلام قرآنی و فرهنگ حاکم بر قرائتها این امکان را از سایر مقامات گرفته است.
ولی میتوان این را گسترش داد و نغمهها و مقامات عربی و ایرانی را ترکیب کرد. اما خود این امر بسیار استادی میخواهد، کار هر قاری یا موسیقیدان و استاد نیست. در گذشته از این نوع کارها شدهاست، برخی با استفاده از نوآوریهایی که داشتهاند در مقامات و اجراهای کلام قرآنی برای خود جا باز کردهاند.
هرچند قرائت قرآن را نمیتوان بهطور کامل در چارچوب و دائره موسیقی ایرانی اجرا کرد، ولی میتوان با استفاده از ظرفیتهای موسیقی ایرانی و حتی آذربایجانی نوآوریهایی در اجرا ایجاد کرد. این کار بسیار حساس و مسئولیتآفرین است و کسی بدون داشتن صلاحیتهای لازم مجاز به این کار نیست.
تأثیر موسیقی ایرانی در قرائت قرآن و موسیقی جهان بسیار حائز اهمیت است. موسیقی ایران تأثیر زیادی در آهنگها و تلاوت قرآنی و همچنین در موسیقی جهان داشته و دارد. این تأثیر هم بهصورت غیر تجربی و نظری و هم به صورت تمرینی بودهاست. در برخی از موسیقیهای همسایه اسامی اغلب دستگاهها به زبان فارسی است، راست، سهگاه، چهارگاه، پنجگاه، نهاوند، همایون، شوشتر، شکسته و غیره و هرچه دورتر و به ریشهها مراجعه کنیم این تأثیر را بیشتر میبینیم.
منبع: دو هفته نامه دنیز، شماره 4