عوامزدگی رادیو معارف
رادیو معارف از قم با برنامههای پربار و غنی و علمی در ایران جایگاهی بس بالا دارد و حقیقتاً هم رادیو معارف است و این بنده به نوبه خود هر روز خیلی بهره مند میشوم مخصوصا از بیانات و دروس آیات عظام و مراجع تقلید، اساتید و علماء و کارشناسان امور دینی و تاریخ اسلام و حدیث شناس و عقایدشناس و ... الا اینکه گاهی این رادیو هم مثل دیگر دستگاههای منسوب به تشیع مظلوم ما، متأسفانه عوامزده میشود. همین امروز – جمعه 4 اردیبهشت 94 حدود ساعت 17 در آخرهای سخنرانی یک واعظ فاضل اما عوام زاده، امام حسین علیه السلام را به عنوان «ارباب» معرفی کرد و این واعظ فاضل و فعال هم به طریق عوام و بی توجه به واژه و عبارت «ارباب» و کاربردهای آن در قرآن و بی توجه به اینکه برای امام حسین (ع) در زیارتنامه های مأثور و معتبر و در احادیث ما از اهل بیت (ع) اسامی و القاب و کنیه های زیبا و پربار و پرمعنی و نغزی ذکر شده، امام (ع) را اربابمان نامید... آقا، امام حسین ارباب ما نیست، سرور و امام و پیشوای الهی ماست... یا حسین! یا ثارالله! ... این درد با که گویم و این غم کجا برم!
اگر امام صادق (ع) نبود ...؟!
امروز سالروز شهادت امام جعفر صادق – علیه السلام – است. سخن گفتن از شخصیت والای آن حضرت در حد من و امثال من نیست. راستی اگر امام صادق (ع) نبود، به نظر شما (آگاهان به تاریخ و علوم بشری) چه می شد؟ یا چه خلائی در تاریخ علم و دانش بشری پیدا می شد؟ البته دانش الهی و شرعی وتبیین حقایق معنوی جای خودش. اما اگر از زاویه ی دانش بشری بنگریم، به نظر می رسد هیچ دانشمندی به اندازه حضرت امام صادق (ع) در پیشرفت و توسعه دانش بشری نقشی مؤثر و سازنده و نیرومند نداشته است؛ همچنین در بیان علوم و معارف دینی و تبیین و تفسیر اسرار قرآن آثار آن حضرت منحصر به فرد است. این نقش از دو بُعد قابل مشاهده است: 1 - تربیت دانشمندانی سرشناس در رشته های مختلف دانش ( علوم طبیعی، طبی، فلسفی، عرفانی، و ...) 2 – احادیث و کلمات ایشان در موضوعات بیشمار دانش و بیان حقایق و معارف اسلامی و تاریخی. اصلاً بیش از هشتاد درصد معارف اسلامی مانده و موجود که به دست مسلمانان رسیده، از امام صادق (ع) است.
حالا می خواهم این سؤال حسرت آور را مطرح کنم که اگر امام صادق (ع) مثلاً چهل سال تمام فرصت می یافت که فقط فعالیت علمی و بیان معارف کند، چه می شد؟ به نظر شما، آیا تاریخ پیشرفتهای علمی سیری شتابنده تر و در عین حال سازنده تر از این نمی یافت؟ آیا کسی تاکنون نقش اساسی امام صادق (ع) و شاگردانش را در پی ریزی تمدن اسلامی و پایه گذاری علوم انسانی و تجربی را مورد بررسی و شناسایی قرار داده است؟
شیعه شدن انیشتین، افسانه یا واقعیت؟!
در برخی سایت ها و مطبوعات مطلبی به این مضمون نقل شده و مدام هم نقل می شود که دانشمند و فیزیکدان معروف آلبرت انیشتین به دست زعیم بزرگ شیعه مرحوم آیت الله بروجردی شیعه شده بود یا اینکه مکتب تشیع را قبول کرده بود.
من کاری به صحت و سقم این مطلب ندارم، منکر آن هم نیستم و اگر چنین واقعیتی رخ داده باشد، واقعاً مایه مباهات ما شیعیان است. اما بنده به عنوان یک مسلمان و شیعه اثنی عشری، چنین ادعایی را دور از منطق می بینم. بنابر این از نشر دهندگان این مطلب و امثال آن سؤال می کنم که اولاً آن دو شخصیت بزرگ و مشهور ( آیت الله بروجردی و انیشتین) کجا همدیگر را ملاقات کردند که این یکی به دست آن یکی شیعه شد؟ ثانیاً دانشمندی تجربی مثل انیشتین که در غرب و دور از دسترسی به معارف اسلام می زیست و سرش به کار خودش مشغول بود، مگر چند سال و چه مقدار با معارف اسلام و قرآن و اهل بیت (ع) آشنا شده بود که به همین سادگی شیعه شد؟ آن به دست آیت الله بروجردی که هرگز همدیگر را ندیده اند! لطفاً نشر دهندگان این مطلب اصلاً عصبانی و ناراحت نشوند و اگر ممکن است به سؤال بنده پاسخ دهند که آیا واقعاً به نظر شما این ادعا به همین سادگی قابل قبول است؟
البته ممکن است انیشتین از علاقمندان آیت الله بروجردی بوده یا به ایشان احترام خاص قایل می شد مثل خیلی از غیر مسلمانان دیگر؛ یا با ایشان ارتباط غیر مستقیم و حتی مکاتبه داشته باشد، اما آیا این احترام و علاقمندی و ارتباط ، به معنی شیعه شدن اوست؟ آن هم به دست آن مرجع بزرگ که هیچ ملاقاتی بین آن اتفاق نیفتاده؟!
می خواهم بگویم که هر حرف و ادعایی باید منطق خود را داشته باشد. ادعای فوق چندان منطبق با منطق نیست. اگر چنین واقعیتی هم در کار بوده، به نظر می رسد راویان آن نمی توانند آن را به صورت منطقی نقل و بیان کنند و به شکل قابل قبولی ارائه دهند. به ظاهر غیر منطقی و عامیانه می نماید.