سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شریف به تمام معنا کسی است که دانشش مایه شرف او گردد [امام جواد علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
شعر ، دنیز ، آذربایجان ، ارومیه ، علیار ، قلیزاده ، مصطفی ، غربی ، امام ، ترکی ، علی ، ترکی ، شاعر ، دنیزنیوز ، حوزه ، هنری ، حسین ، اسلامی ، حمیدی ، غزل ، محمد ، حاج ، ایران ، فارسی ، باکو ، قرآن ، کتاب ، نشریه ، اسلام ، تبریز ، طنز ، کتاب ، عاشیق ، شهریار ، اکبر ، انقلاب ، مصطفی قلیزاده علیار ، نخجوان ، شهید ، سایت ، سید ، باکو ، اهل بیت ، ابراهیم ، سفر ، دریاچه ، فخری ، ادبیات ، تصویر ، خمینی ، دفاع ، رضا ، پیغمبر ، جمعه ، اسرائیل ، مقدس ، نامه ، مهدی ، حوزه هنری ، حمید ، صادق ، فاطمه ، پیامبر ، بهرام ، اکبر ، اهر ، فاطمه زهرا ، نارداران ، مقاله ، عاشورا ، عکس ، زهرا ، ترکیه ، کربلا ، همایش ، واقف ، ترکیه ، بسیج ، بیت ، جمهوری ، اهل ، انتظار ، امام علی ، ادبی ، در ، عراق ، صابر ، شهر ، شامی ، خامنه ای ، خدا ، دوستی ، زن ، سعید ، اسدی ، آیت الله ، امام حسین ، هنرمندان ، ورزقان ، هفته ، مردم ، موسیقی ، نقد ، قم ، محمود ، کانون ، امام خمینی ، جنبش ، جشنواره ، خاطرات ، حافظ ، حجاب ، حسنی ، حسن ، تاریخ ، سال ، رستمی ، شیخ ، عکس ، فرهنگی ، فرهنگ ، فضولی ، عید ، عشق ، سیاسی ، رمضان ، زبان ، سلیمانپور ، شاعران ، سوریه ، ترجمه ، تهران ، به ، حاج علی اکرام ، ایرانی ، آمریکا ، وبلاگ ، واحدی ، نویسنده ، مدح ، محفل ، مجلس ، مجتبی ، میرزا ، مرثیه ، مصر ، آمریکا ، آراز ، احمد ، استاندار ، اکرام ، حیدر ، تبریزی ، پیامبر اسلام ، سلبی ناز ، روز ، زندگی ، زینب ، رضوانی ، دو ، داستان ، صراف ، عظیم ، علی یف ، علیزاده ، علمیه ، علمدار ، فتح الهی ، فرانسه ، فلسطین ، فیلم ، شاهرخ ، شجاع ، دو هفته نامه ، دیدار ، رسول ، رجبی ، زلزله ، پیام ، بهمن ، حزب ، جواد ، ادب ، اردوغان ، آذربایجان غربی ، آثار ، مطبوعات ، مشهد ، مهدی موعود ، محمداف ، کانون ، نویسندگان ، هفته نامه ، هنر ، وطن ، ولی ، یاد ، هادی ، نوروزی ، نماز ، قیام ، کرکوک ، محسن ، مثنوی ، ماه ، مایل ، ملی ، آذری ، آزادی ، ارشاد ، از ، اسماعیل زاده ، انگلیس ، اورمیه ، اکرام ، جاوید ، حدیث ، حسینی ، حضرت ، بهرامپور ، بعثت ، روزنامه ، رهبری ، سعدی ، رباعی ، رزم آرای ، دینی ، دانشگاه ، شب ، غدیر ، غفاری ، علامه ، عرب ، عرفان ، فارس ، فرزند ، صمداف ، صادقپور ، صدر ، طلعت ، طلاب ، خوی ، دوزال ، رهبر ، بزرگ ، بیداری ، تبلیغات ، حمایت ، حماسه ، حاجی زاده ، جعفری ، توهین ، امین ، انتخابات ، انجمن ، امام زمان ، الله ، استاد ، اخلاق ، آیت الله خامنه ای ، آران ، آغدام ، آقازاده ، منظومه ، مسلمان ، مراغه ای ، مسئولان ، موعود ، موسی ، ماهر ، محمدی ، هریس ، یادداشتهای ، وفات ، یحیی ، یک ، کردستان ، کربلا ، نوروز ، نمایندگان ، وحید ، مایل اوغلو ، گرمان ، مولانا ، میلاد ، نباتی ، مسجد ، مرگ ، مرسی ، مسئول ، معلم ، آغری ، آذربایجانی ، اسلامگرایان ، اسماعیل ، ارمنستان ، ارمنی ، ارزشها ، اشغال ، باکو 10 ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :267
بازدید دیروز :232
کل بازدید :2951460
تعداد کل یاداشته ها : 881
103/9/4
4:5 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
قلیزاده علیار[263]

خبر مایه
پیوند دوستان
 
سرچشمه ادب و عرفان : وب ویژه تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید شقایقهای کالپوش بچه مرشد! سکوت ابدی هم نفس ►▌ استان قدس ▌ ◄ نغمه ی عاشقی جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی سرچشمه همه فضـایـل مهــدی(ع) است ساده دل ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی ....افسون زمانه طراوت باران تنهایی......!!!!!! جـــیرفـــت زیـبا سارا احمدی بیصدا ترازسکوت... .: شهر عشق :. پیامنمای جامع شهر صبح ماتاآخرایستاده ایم سایت روستای چشام (Chesham.ir) وبلاگ گروهیِ تَیسیر منطقه آزاد محمدمبین احسانی نیا رازهای موفقیت زندگی مرام و معرفت یامهدی Dark Future امام خمینی(ره)وجوان امروز عشق ارواحنا فداک یا زینب سیاه مشق های میم.صاد مهاجر مردود دهکده کوچک ما گروه اینترنتی جرقه داتکو بسیج دانشجویی دانشکده علوم و فنون قرآن تهران هفته نامه جوانان خسروشهر آتیه سازان اهواز بیخیال همه حتی زندگیم عمو همه چی دان پـنـجـره صل الله علی الباکین علی الحسین تینا شهید آوینی Chamran University Accounting Association پدر خاک فقط خدا از یک انسان ع ش ق:علاقه شدید قلبی تبریک می گوییم شما به ساحل رسیدید!!!!! گاهنامه زیست جوک و خنده دهاتی دکتر علی حاجی ستوده قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی کشکول sindrela شیدائی تنها عاشقانه سیب آریایی نیروی هوایی دلتا ( آشنایی با جنگنده های روز دنیا ) به یاد تو آخوند مالخر و تمام طرفدارانش در سیستم حکومتی فروشگاه من قاضی مالخر یا قاضی طمع کار کدامیک ؟؟؟؟ پایگاه خبری،قرآنی، فرهنگی آذربایجان غربی عاشقانه زنگ تفریح

جلوه‌های موسیقی در شعر شهریار - قسمت اول

نوشته جواد کریم نژاد(پژوهشگر موسیقی و فعال فرهنگی)

در باب موسیقی دانی شهریار، جای هیچ شبهه ای نیست.  در شعر و زبان شهریار و در لابلای اشعار پرنغز و دلنشین او، ریزه کاریهای موسیقائی یافت می شود که گویای علاقه او به موسیقی و آگاهی او از الحان و نغمه ها و ساختمان آلات موسیقی است. جای جای دیوان اشعار وی مملو از واژه ها و اصطلاحات تخصصی موسیقی است و همه اینها از نغمه آگاهی شهریار به موسیقی سخن می گویند.

به عبارتی دیگر، می توان گفت که شهریار ـ آخرین سلطان غزل ـ شاعری موسیقی شناس و خود اهل موسیقی بود که موسیقی ایرانی را در حد صاحب نظری دقیق می شناخت و دستی به ساز و دانگی آواز داشت و به ردیف موسیقی ایرانی و دستگاهها و گوشه های آن تسلط کامل داشته و همچنین با موسیقی دانان بزرگ معاصر محشور و همنشین بوده و با آنان دوستی و مودتی غیر از دیگران داشته است. وی از مکتب موسیقی بزرگانی چون استاد ابوالحسن صبا و دیگر بزرگان موسیقی فیض برده و در اکثر اشعارش به این دوستان موسیقیدان و موسیقی خوانش اشاره ای کرده و برای هر یک اشعار مستقلی سروده است . اوج شیفتگی و دلبستگی شهریار به موسیقی را علاوه بر استعداد ذاتی خود، در دو هنرمند بزرگ و برجسته موسیقی ایران یعنی، مرحوم استاد صبا و استاد اقبال آذر باید دانست .

شهریار در بدو ورود به تهران با یگانه استاد موسیقی « ابوالحسن خان صبا» آشنا می گردد، صبا جدای از مقام دوستی بر گردن شهریار حق استادی در زمینه موسیقی داشت. سه تاری که از درویش خان به وی رسیده بود به شهریار می بخشد و نغمات موسیقی را با این ساز به شهریار ملک سخن یاد می دهد و ایشان نیز همیشه از صبا به احترام یاد می کرده، دوستی با وی را موهبتی برای خود می دانسته و در بیشتر اشعارش نامی از وی برده و او را ستوده است تا جایی که سوز اشعارش را با ساز صبا در هم می آمیزد:

سوزی نداشت شعر دل انگیز شهریار / گر همره ترانه ساز صبا نبود

    یا:           

      صبا، زساز تو من شعر خواجه می شنوم /« بیادگار بمانی که بوی او داری »

 در مکتب آواز پیرو استاد ابوالحسن اقبال آذر بوده اند و وی را سلطان آواز می دانستند ،ایشان هم در زمینه موسیقی بر گردن شهریار حقی دارند. اقبال به سبب سن و شخصیت و سوابق هنری بیش از هر هنرمند دیگری مورد ارادت شهریار بوده است،‌ آشنائی دیرین او با اقبال به سالهای کودکی شاعر باز می گردد و معاشرت نزدیکی که خانواده اش با اقبال داشت:

 .... او مرا از دوره طفلی و دامان پدر/ سرپرستی مهربان است و عموئی مهربان

من سه ساله طفل برزانوی او بنشسته ام / حالیا شصتم من و بازش همی بینم همان

ای بسا روز را که با سرتاختم از مدرسه /تا در منزل که او شب خواهد آمد میهمان ....

 چنانکه ذکر شده شهریار هر دو هنر والای شعر و موسیقی را با هم داشت و آن دو را در هم تنیده بود، ناخنی بر سیم و دو دانگ صدا داشت که به همراه مرغ حزین دلشان و نوای سه تارشان می خواند:

     صدای اوج ندارم ولی دو دانگ غزل / به اوج رقت و سوز و گداز می خوانم

              نالد به حال زار من امشب سه تار من/ این مایه تسلی شبهای تار تار من

 یا:                         

                          اگر دیوان من بود و سه تارم / همین دو مونس شبهای تارم

 وگاهی درد عشق وحکایت شوریدگی و سوز و گذارهای عاشقانه اش را ، از زبان ساز بیان می داشت:

 بازکن نغمه جانسوزی از آن ساز امشب / تا کنی عقده اشک از دل من باز امشب

از در دست تو سوز دل من می گوید / من هم از دست تو دارم گله چون ساز امشب

 و موقعی که غم و اندوه دامنش را می گیرد با ساز نی می نالد تا تسکینی به حال خود داده باشد:

 بنال ای نی که من غم دارم امشب / نه دلسوز و نه همدم دارم امشب

 و زمانی که به یاد ایام جوانی می افتد و غرق در خاطرات آن، ایام پیری را مقابلش می بیند باز از زبان ساز به ابراز درد می پردازد :

 سه تار مطرب شوقم گسسته سیم جانسوزم    

شبان وادی عشقم گسسته نای نالانم

    گره شد در گلویم ناله جای سیم هم خالی    

که من واخواندن این پنجه پیچیده نتوانم

 و گاهی از زبان مرغان نغمه خوان آواز هجران و احساسات درونی اش را بیان می داشت:

 ز بلبل چمن طبع شهریار افسوس / که از خزان گلش شور نغمه خوانی نیست

 اینجاست که شاعر سوز دلش را با یاری گرفتن از نغمه های موسیقی و ابزاز آن بیان می دارد، آه درون را با ناله سه تارش هم آغوش می کند ، زخمه برسه تارش می زند، همان سه تاری که به قول خودش یار و همدم شبهای تارش بود ،با نوای هر مضراب ضربه ای بر پیکر هیولای خیال و زخمه ای برای تسکین زخم های دلش می زند و شبها جویبار روان از چشمه طبعش، سه تارش را تا سپیده سحر به ترنم وا می دارد :

 ای دل ز دوستان وفادار روزگار / جزساز من نبود کسی سازگار من

اشک است جویبار من و ناله سه تار / شب تا سحر ترانه این جویبار من

 بطوری که مرحوم استاد صبا می فرمود :« زمانی که شهریارانگشت به سه تار نزدیک می کند تمام اعضای وجودم می لرزد و ناله از درونم برمی خیزد »

علاوه بر اینها در جای جای دیوان شهریار ، اصطلاحات و واژه های موسیقائی به چشم می خورد ، از اسامی سازها گرفته تا دستگاهها و گوشه های مختلف موسیقی ایرانی و نیز بکار بردن اصطلاحات فنی و تخصصی موسیقی در دیوان وی ، به اشعارشان خصوصیت ویژه ای بخشیده که شعرشان از لحاظ طنین و خوش آهنگی برای شنونده و خواننده اشعار جذاب و موثر می افتد.

در کل دیوان وی ، کمتر غزل یا مثنوی یا قصیده ای می توان یافت که از واژه ها و اصطلاح موسیقی بهره نگرفته باشد و به جرات می توان گفت که در تمام اشعارشان واژگان موسیقی را به نحوی بکار برده و گریزی به آنها زده است . گاهی فقط در یک بیت چندین واژه موسیقائی را به کار برده است:

 ساز و آواز اگر دلکش ما بود نبود / کشته بودند به بیداد همایون ما را

یا:

قطار می کند این راست پنج گاه عجیب / عراق و ترک و بیات، اصفهان و کرد و حجاز

 از همین دست اشعار و ابیات در دیوان شهریار بسیار می توان یافت و گاهی ایشان غزلی را ساز می کند که سرتاسر غزل مملو از واژه ها و ریزکاریهای موسیقائی است و آوردن این همه اصطلاحات موسیقی تنها کار شاعر موسیقدانی است که تسلط او را علاوه بر جنبه عملی موسیقی ،در بخش نظری نیز می رساند، و بی گمان ذوقی که با موسیقی صداها و صداهای موسیقی ، آشنا باشد طبعاً از این همه واژه های موسیقی و نیز زیر و بم موسیقی اشعارش بهره خواهد گرفت و این از شهریار موسیقی شناس عجیب به نظر نمی رسد.

برای ذکر نمونه دو مورد از این دست غزلیات یکی از دیوان فارسی و دیگری از دیوان ترکی استاد انتخاب و در ذیل ارائه می گردد:

غزل «شاهد چنگی» ( ج1 ص 136) با مطلع :

 پرویز چو بر تار برد باربدی چنگ / از پنجه ناهید و نکیسا فکند چنگ ....

   و در « سازلی شاعریمیز( خازن) نین روحینه تقدیم» ‌( کلیات ترکی ص 196) با مطلع:

سییزیلدار سینه مین سازی «درآمد»ائیله رم «شوری»

«چوبانیم» سنده «سلمک» له سیزیلدات تار طنبوری....

که در قطعه اول ( شاهد چنگی) ،22 واژه مربوط به موسیقی و در شعر ترکی سازلی شاعریمیز(خازن) نین روحینه تقدیم،49 واژه مربوط به موسیقی اعم از اسامی سازها، دستگاهها، گوشه ها و دیگر اصطلاحات موسیقایی دیده می شود.

علاقه ایشان به موسیقی به حدی بوده که شعر و موسیقی را دو ستون پایدار و مایه فخر ایران و ایرانی و آن دو را جزو سرمایه های ملی می دانست و احساس خود را در این مورد چنین بیان داشته اند :

           بر شعر و ترانه این دو استن / ایران کهن دژ استوار است

            ایران تو گر یگانه باشد / با این دو شعار شاهکار است

          موسیقی و شعر ماست آری / نقدی که یگانه درشمار است

              ورنه به کدام علم و صنعت / ما را به جهانیان فخار است

لطفاً ادامه اش را در قسمت دوم بخوانید


91/6/26::: 10:18 ص
نظر()
  

عاشیقلار بوغازدان یوخاری!

(سر مقاله دو هفته نامه "دنیز" شماره 16 – مورخ 22/3/91)

یازان: میرزا سرگردان

بلی، عرض ائلی ییم آغامین قوللوغونا کی، بو دا تزه بیر مسخره دیر بیزیم جامعه ده. البته چوخدا تزه دئییل. آنجاق بئش – اون ایلدن ده چوخ اولابیلمز کی بیزیم بو یازیق فلک زده عاشیقلاری، بیزیم بو "سیما"ده یعنی همان تلویزیوندا بوغازدان یوخاری گؤستریرلر. بونو هامی گؤرور، بیلیر؛ اما من بو ایکی – اوچ گونون عرضینده صنایع دستی و میراث فرهنگی گونلری مناسبت ایله عاشیقلاری بو جور مسخره ائتمه یی سیمای مرکز استاندان بو اورمیه شهرینده داها آرتیق گؤردوم و بو عاشیق دوستلاریمیزا چوخ اوره ییم یاندی؛ آخی بو یازیقلاری نیه بیر بئله سیماده لاغا قویورلار، مسخره ائدیرلر؟! دوغروداندا، اگر عاشیقلاری – مثلاً کمردن یوخاری ساز ایله باهم تلویزیوندان نشان وئرسه لر، خلق آراسیندا یا مقدس دین و شریعـتده هانسی بیر بؤیوک مفسده اوز وئرر؟ هان؟... اگر سازی تلویزیوندان گؤسترمک حرامدیر، یا صهیونیستی بیر صحنه دیر، یا مسلمانلارین دین و ایمانینا خلل یئتیریر، نیه بس جامعه ده و جمعیت ایچینده چوخ آزادجاسینا ترویج ائدیلیر، جماعت تویلارینی عاشیق و ساز ایله، حتی بالابان – قاوال و سائره آلات لار ایله کئچیریرلر و بیر نفر ده مانع اولمور؟ حتی رسمی اداره لرده مثلاً انقلاب اسلامی نین ایل دؤنومونده، هفته دفاع مقدس ده عاشیقلاری یا دیگر موسیقی هنر صاحب لرینی موسیقی آلت لری ایله گتیریب کنسرت اجرا ائدیرلر ... آخی بو تضادلار نه دیر سیز آللاه؟... یک بام دو هوا دارد؟

هر حالدا، بو چوخ غریبه بیر حادثه دیر ( عجیب حادثه ای و غریب واقعه ای است ... – حافظ) یعنی موسیقی آلاتی نین فقط و فقط تلویزیوندان گؤستریلمه سی قاداغان ائدیلیر، مخصوصاً بیزیم بو استاندا و خصوصاً بو اورمیه ده! اما جمعیتده چالماغی، آلیش وئریشی، توکانلاردا تماشایا قویولماسی، اؤیره نیلمه سی (آموزش موسیقی) و ... هئچ بیری قاداغان دئییل، گناه دئییل، حرام دئییل، فسادی یوخدور، ... دئییرم شاید بئله بیر حال لاردا رحمتلیک آتا- بابالار دئییبلر: "آ کیشی، گؤر هاردان سینیب، هاردان سسی گلیر!"

بلی، بو دا بیزیم روزگارین غریبه ابتکارلاریندان بیری دیر کی بعضی شئیلر تلویزیوندا حلال دیر، بعضی سی حرام؛ اما جامعه ده عکسینه دیر؛ مثلاً آچیق ساچیق – بی حجاب خارجی آروادلارین فیلمینه باخماغین هئچ بیر عیبی یوخدور، اما جامعه ده قاداغاندیر چون مفسده سی وار. ساز و موسیقی آلت لری بونون عکسینه دیر، جامعه ده آلیش وئریشی، قیزلارین ساز چیگنینده خیابانلاردا گلیب گئتمه سی، چالماسی، اؤیرنمه سی و ... هئچ بیری نین عیب - ایرادی یوخدور، فقط تلویزیوندا گؤستریلمه سی و اونلارین فیلمینه باخماق چوخ آغیر و چوخ بؤیوک و چوخ - چوخ کبیره بیر گناهدیر! و هئچ بیر زمان باغیشلانابیلمز و ائله اونا گؤره ده فقط و فقط – یالنیز و یالنیز- آنجاق و آنجاق تلویزیوندان گؤستریلمه سی قاداغاندیر!!... سیز بونو باشا دوشدوز؟! ... و الله من کی چاش - باش قالمیشام. الله آخیر عاقبتینی خئیر ائله سین بو ایشلرین. سیز ساغ، من سلامت؛ اما یازیق عاشیقلار، بوغازدان یوخاری صحنه لر ایله! ...


91/3/23::: 4:14 ع
نظر()
  

نقش هنر موسیقی در ارتقای سلامت جامعه

در گفتگوی اختصاصی دوهفته نامه «دنیز» با استاد عاشیق دهقان

منبع: نشریه «دنیز»، شماره 12، مورخ 16 فروردین 1391- ارومیه

اشاره : استاد محمد حسین دهقان ایگدیر مشهور به «عاشیق دهقان» در سال 1313 در روستای ایگدیر از توابع شهرستان ارومیه متولد شد. وی سالهای طولانی ست که از هنرمندان بنام عرصه موسیقی آذربایجان و از اساتید هنر عاشیقی «مکتب ارومیه» به شمارمی رود. دهقان به حق یک «عاشیق» به معنی حقیقی کلمه محسوب می شود، زیرا سه شرط اصلی عاشیق های آذربایجانی: اول صدا، دوم نوازنده ماهر ساز عاشیقی بودن و سوم سرودن اشعاری به سبک و سیاق عاشیقی (گرایلی، قوشما، دیوان، تجنیس و ..) را همواره یکجا داشته وبه چندین هنر آراسته است. البته برخورداری از استعداد ذاتی خدادادی در هر سه زمینه، شرط اصلی موفقیت دهقان در هنر عاشیقی است که در کسب شهرت ملی و بین المللی وی نقشی اساسی داشته است. امروز این هنرمند 78 ساله در کمال صحت و سلامت جسمی و روحی به سر می برد و با همان شور و شوق سالهای جوانی در عرصه هنر خود فعالیت می کند. او از حافظه کم نظیری برخوردار است، اغلب میراث ادبی و هنری عاشیق های متقدم و معاصر ( دهها هزار بیت شعر در قالبهای مرسوم سبک عاشیقی) و دهها داستان مفصل عاشیقی را با زیر و بم و جزئیات و اشعار و روایت های مختلف آن را از حفظ می داند و می خواند. هنوز هم جشنهای عروسی عموم مردم آذربایجان با حضور گرم و نوای ساز و صدای او رونق می گیرد، در جشنواره های موسیقی جزو داوران است، حضورش در کانون عاشیقهای حوزه هنری آذربایجان غربی در ارومیه هر هفته دوشنبه معمولاً محسوس و مشهود است و گاهی هم به اجرای برنامه می پردازد. گفتگوی کوتاه زیر را در آغاز سال جدید و به مناسبت هفته سلامت و سالمندی با استاد عاشیق دهقان انجام داده ایم که تقدیم خوانندگان گرامی دنیز می گردد:

*استاد دهقان، ضمن عرض تبریک فرارسیدن سال نو و آرزوی طول عمر برای شما، لطفاً بفرمایید عامل اصلی تمایل جنابعالی به هنر موسیقی عاشیقی در دوران کودکی و نوجوانی چه بود ؟

به نام خدای هنر و زیبایی، بنده نیز آغاز سال 1391 را به شما و همه ملت عزیز ایران تبریک می گویم، امیدوارم این سال همچنان که رهبر معظم انقلاب فرمودند، برای دولت و ملت عالی قدر ایران اسلامی، به ویژه هنرمندان و فرهیختگان کشورمان بیش از پیش سال تولید فرهنگ و فکر و هنر باشد. در پاسخ به سؤال شما باید عرض کنم که نخستین استاد من در عرصه عاشیقی و عامل اصلی گرایش بنده به عالم هنر موسیقی مرحومه مادرم بانو «ماه جبین» بود. خدا رحمت کند مادرم را که هم علاقمند به موسیقی عاشیقی بود، هم خیلی از داستانها و افسانه های شیرین و عبرت آمیز عاشیقی و نغمه های آهنگین را از حفظ می دانست و هم خودش در خانه برای ما و زنان و یا در تنهایی خویش به سبک عاشیقها می خواند و اشعاری ذوق انگیز و به یاد ماندنی را زمزمه می کرد. من سه داستان معروف ادبیات عاشیقی را از او یاد گرفته بودم که بعدها در نزد مرحوم استاد «عاشیق فرهاد» ایراداتش را برطرف کردم. آن سه داستان عبارت بود از: غلام حیدر، سیدی و احمد ابراهیم. من پنج – شش ساله بودم که مادرم دستم را می گرفت و به پشت قهوه خانه ای که عاشیقها درآن می خواندند، می برد و از پنجره ای که صدای عاشیقها بیرون می زد، گوش می کردیم. من از پنج سالگی با ساز آشنا بودم و انس و الفتی داشتم و از هشت سالگی ساز می زدم، زیرا پدرم مرحوم غلامحسین با عاشیقها دوست بود و دوستان عاشیق که می آمدند و در جشنهای عروسی و یا در قهوه خانه عاشیقها می خواندند، ساز خود را در خانه ما می گذاشتند تا فردا یا چند روز دیگر که باز می آمدند، بردارند و برنامه اجرا کنند. کودکی من با این سازها سپری شد و مملو از خاطراتی دل انگیز است. به این ترتیب زندگی من با ساز عاشیق ها و صدای دلنشین و اشعار حماسی و ماندگار این هنرمندان مردمی به واسطه مادرم و دوستان هنرمند پدرم گره خورد و مرا به این سمت و سو، سوق داد. این را هم بگویم که من کاست صدای مادرم را دارم و هنوز هم گوش می کنم و لذت می برم.

*اساتید تأثیرگذار شما در سلوک عاشیقی چه کسانی بودند؟

ابتدا این را بگویم که من تا کلاس ششم نظام قدیم در روستای امام زاده ارومیه که همسایه زادگاهم «ایگدیر» است، درس خوانده ام. اما در مکتب عاشیقی، از شانزده سالگی ساز برداشته به محضر هنرمند توانا و مشهورشادروان استاد عاشیق فرهاد رفتم و رسماً در مکتب عاشیقی وی تا آخر عمرش شاگردی کردم. من همه آهنگها و داستانها و اشعار و زیر و بم مهارت عاشیقی را از عاشیق فرهاد آموختم. او در قهوه خانه مرحوم کربلایی غلام در حد واسط خیابان شاهپور و ایالت سابق ارومیه همیشه صبح ها تا ساعت 10 – 11 برای مردم می خواند. من می رفتم و از او استفاده می کردم. او مرا به جشنهای عروسی می برد و حتی من به اذن او به رادیو ارومیه رفتم و برای مردم خواندم.

عاشیق فرهاد واقعاً انسانی لایق و متدین و درستکار و پاک ضمیر و سالک حقیقی طریق حقیقت و طریقت و شریعت بود. او از شاگردان بزرگ عاشیق محمد علی به شمار می رفت و عاشیق محمد علی هم شاگرد عاشیق جواد بود. عاشیق فرهاد اهل تسنن بود و سواد هم نداشت اما به قول ما عاشیق ها همه چیز را «سینه دفتر» (از دفتر سینه) می دانست و می خواند و حافظه اش خیلی قوی بود و آن همه شعر و افسانه و تمثیل و داستان و ضرب المثل و بایاتی را در موضوعات بی شمار در گنجینه خاطر داشت و از حفظ می خواند و صدای دل نشین اش همه را مجذوب می کرد.

علاوه بر مهارتهای عاشیقی، آداب زندگی و سلوک با مردم و طرز رفتار عاشیقی را از او و دیگر اساتیدم آموختم. استاد دوم من مرحوم عاشیق موسی بود که شبها در قهوه خانه ای در خیابان بازار باش معروف ارومیه می خواند و استاد سوم بنده مرحوم عاشیق علی قرمیزی باش از اهالی روستای شورا شور بود که بعد از ظهرها در قهوه خانه همان روستا می خواند و من خدمت هر دو می رفتم و استفاده می کردم. البته مقداری هم از مرحوم عاشیق عباد بهره مند شده ام که مدتش کم بود. من از یک استاد مطالب و موضوعاتی را می آموختم، از استاد دیگر مطالبی و هنری دیگر و ... خداوند همه اساتیدم را رحمت کند.

*به نظر شما بزرگان متقدم هنر عاشیقی آذربایجان چه نقشی در زندگی فردی و اجتماعی جامعه گذشته وحال ما داشته اند و دارند؟

شما اگر در سرگذشت و اندیشه و هنر عاشیقهای تاریخی آذربایجان مثل عاشیق قربانی، عاشیق علسگر، خسته قاسم، دول لو مصطفی، عاشیق مسکین، عباس توفارقانلی و ... مطالعه و اندیشه کنید، آنان را واقعاً عاشیق حق و حقیقت می بینید.آنان خود را «حق عاشیقی» (عاشق حق تعالی) می نامیدند. هر چه از ایشان مانده، در راستای اصلاح زندگی مردمان و ترویج توحید و نبوت و معاد و امامت و دینداری و آزادگی و اخلاق انسانی و اوصاف مردانگی و پاکی و حقیقت و شریعت و طریقت عرفانی و وارستگی و وطن دوستی و انسان دوستی، داشتن زندگی سالم، احترام به بزرگان و انس با طبیعت زیباست. هیچ نقطه منفی یا کوری یا حرف سخیفی در سخن و هنر عاشیق های اصیل آذربایجان دیده نمی شود، اصلاً هنر و آرمان عاشیق ها همیشه در جهت اصلاح مردم و جامعه، ترویج حقایق ناب الهی و معنوی، حراست از ارزشهای انسانی، گسترش شادی و نشاط درونی و دوری از زشتی و پلشتی ها با هدف فراهم آمدن یک زندگی سالم برای همگان بوده است. شما اگر ادبیات و آثار مکتوب و شفاهی عاشیقهای گذشته را ببینید و به آهنگهای مرسوم این جماعت گوش کنید، جز اینکه گفتم، نمی یابید، تماماً ارزش و انسانیت و حکمت و فرهنگ والای انسانی است.

*لطفاً کمی هم از هنر و فعالیت خودتان برای ما و خوانندگان نشریه بگویید.

 عاشیقهای آذربایجان هنرمندان و نغمه پردازان مردمی هستند و در کنار غم وشادی، پیروزی و شکست و سختی ها و راحتی های مردمشان همیشه حضوری حماسی و شادی آور داشته اند و دارند. به عنوان مثال زنده، عاشیق های ما در سی و چند سال اخیر و در جلو چشم این نسل فعلی همواره در کنار حوادث تلخ و شیرین انقلاب اسلامی، هشت سال دفاع مقدس و در تمام صحنه های حماسه آفرین ملت بزرگ ایران بوده اند و موسیقی اصیل عاشیقی آذربایجان را که به حق موسیقی ملی ایران عزیز است، تقدیم حماسه ها و افتخارات ملت خود کرده اند و برای شهیدان والا مقام این خاک پر گهر نغمه پردازی کرده اند و دشمنان این انقلاب و کشور و ملت را مورد تحقیر هنرمندانه قرار داده اند. مکتب عاشیق های ما اینگونه بوده و اینگونه است و من افتخار می کنم که خودم را شاگرد مکتب عاشیقی آذربایجان می دانم. بنده قابل آن نیستم که از هنر خودم حرف بزنم. اما برای اینکه سؤال شما بی جواب نماند، باید عرض کنم که بنده الان بیش از شصت سال است که در کنار غم و شادی مردم بوده ام و سعی کرده ام به سبک اساتید گذشته، همیشه برای مردم و کشورم شادی به ارمغان آورم. مردم برای من بسیار محبت و لطف دارند و هنوز هم مرا به جشنهای خود دعوت می_کنند و من سالمند 78 ساله در جشن عروسی جوانان کشورم محور توجه و شادی آنان قرار می گیرم. برای همین است که معتقدم پیری و سالمندی برای هیچکس به ویژه برای اهل هنر مانع فعالیت نیست، بلکه بر عکس، نسل دیروزی و امروزی می توانند در کنار یکدیگر زندگی را شادتر و زیباتر نمایند، این تجربه من و سرمایه بزرگی برای من است که نثار مردم عزیزمان می کنم. بنده در بیش از بیست کشور دنیا و در همایش ها و کنگره های بزرگ داخلی و خارجی بر اساس دعوتنامه شرکت داشته ام، در آذربایجان، آلمان، فرانسه، چین، ترکیه، سوئد، دبی، کشورهای آمریکای لاتین و ...علاوه بر کاستها و آلبوم های موسیقی، اشعار زیادی هم سروده ام که موجود است. به لطف خدا بیش از بیست شاگرد عاشیق تربیت کرده ام که امروز از عاشیق های سرشناس آذربایجان محسوب می شوند و در ترویج مکتب عاشیقی ارومیه یعنی مکتب حماسی و انسانی آذربایجان نقش عمده ای دارند. همچنین من سعی کرده ام در اجرای آهنگهای عاشیقی مکتب ارومیه تغییراتی روبه کمال ایجاد کنم که آن هم بر اساس قدرت صدای خدادادی بنده بوده است. خدا را برای این همه نعمت شکر می گویم. داستانهای عاشیقی، تمثیلات و اشعار شفاهی بسیاری را از مادرم و اساتیدم شنیده و نوشته ام که به صورت مکتوب نگهداری می کنم و ظاهراً نزد کسی پیدا نمی شود و منحصر به فرد است.

* شما که امروز استاد برجسته مکتب ارومیه در هنر عاشیقی هستید، مختصات این مکتب موسیقی را در چه می بینید؟

عاشیق های مکتب ارومیه اولاً با ساز و صدا و شعر حضور پیدا می کنند و ساز «بالابان» در این مکتب اصلاً حضور ندارد. ثانیاً آهنگهای این مکتب مخصوص خود آن است و جنبه های عرفانی و حماسی اش بیشتر است. ثالثاً از بین بیش از صد آهنگ عاشیقی، 48 آهنگ مخصوص مکتب ارومیه است.

*استاد، چه پیشنهادی به هنرمندان جوان دارید؟

 به نظر من مهم ترین رکن هنر اعتقاد معنوی، دلبستگی به خدا، پاکی، صداقت و وارستگی از تمام وابستگی های مادی است. مادیت برای گذران زندگی لازم است و ما باید از نعمتهای مادی خدا نهایت استفاده درست را ببریم، اما نباید وابسته به مادیات باشیم، اگر هنرمندی به مادیات پابسته شد، نمی تواند پرواز هنری و معنوی داشته باشد. هنرمندان جوان باید به این مسائل بیشتر دقت کنند. بقیه با کمی تلاش حل و حاصل می شود. من از خدایم خیلی راضی ام که به من همه چیز داده، شکر خدا. اما اگر موفقیتی در کارم بوده، از همان مسائلی می دانم که عرض کردم. دیگر اینکه عموم جوانان را سفارش می کنم به استفاده از تجربه افراد مسن و سالمند، چراکه ایشان دارای تجربه های ارزشمندی در عرصه زندگی و هرکدام از این پیران دنیا دیده گنجینه ای گرانقدر هستند.

*استاد دهقان، از منظر شما تأثیر موسیقی در حفظ سلامت انسان چیست؟

ببینید، شما به زندگی هر هنرمند بزرگی به ویژه در عرصه موسیقی نگاه کنید، می بینید که علاوه بر سلامت روحی و نشاط درونی، از سلامت جسمی و رفتاری هم برخوردار بوده اند و هستند. تأثیر مثبت موسیقی و یا به تعبیر دیگر، اعجاز شگفت انگیز موسیقی اصیل ما در سلامت روح و فکر هنرمندان موسیقی و علاقمندان به هنر موسیقی غیر قابل انکار است. اما تأکید می کنم که هنرمند موسیقی باید مراقب درون و برون خود باشد و خود را به بت ثروت و شهوت و شهرت و دیگر آلودگی ها و وابستگی های ظاهری و مادی مبتلا نسازد و تمیز و پاک بماند و با هنرش زندگی کند و به آن عشق بورزد. آن وقت تأثیر موسیقی در سلامت روح و جسمش تا آخر عمر مستدام خواهد بود، حتی جامعه را هم تحت این تأثیر سلامت گستر خواهد گرفت. اغلب عاشیق های معروف و اهالی موسیقی اینگونه زیسته اند، عمر طولانی داشته اند و تا پایان عمر طولانی خود هم از نعمت سلامت تن و روان هر دو یکسان بهره مند بوده اند و هنوز هم نمونه هایی از اینگونه هنرمندان هستند.

*استاد خیلی ممنون از اینکه وقتتان را در اختیار ما گذاشتید.

خواهش می کنم. بنده برای شما و خوانندگان عزیز و هنر دوست نشریه دنیز، از خداوند متعال آرزوی موفقیت و صحت و سلامت دارم.


 


  

کانون عاشیق ها

 کانون عاشیق های حوزه هنری آذربایجان غربی از 26 مهر ماه 1389 آغاز به کار کرد و هر هفته روز دوشنبه بعد از ظهر در سالن صفی الدین اورموی حوزه هنری در ارومیه با حضور هنرمندان موسیقی عاشیقی و علاقمندان و شاعران برگزار می گردد. عاشیق ها به تناوب و با برنامه ریزی و تعیین وقت قبلی و هماهنگی های لازم از سوی واحد موسیقی حوزه هنری، می نوازند و می خوانند و این هنر محلی اصیل آذربایجانی را زنده نگه می دارند و ترویج می کنند. کانون عاشیقها، عاشیقهای مجلس آرا و بزمی مردمی را، به انسجام و سازمانی شدن و منظم بودن عادت می دهد. از دیگر فواید این کانون آن است که جوانان هنرمند و علاقه مند این هنر، در کنار پیش کسوتها می نشینند و اجرای برنامه می کنند. جوانان از تجربه های پیران و اساتید بهره مند می شوند و پیران پیشکسوت به وجود جوانان هنرمند امیدوار می شوند و تجربه های خود را به آنها انتقال می دهند...

گزارش گونه های برخی از برنامه های هفتگی کانون عاشیق ها از اوایل سال 90 در هفته نامه »آراز آذربایجان«  در هشت شماره تحت عنوان «محفل عاشقان» چاپ و منتشر گردید.... اینک تداوم آن را به همان روش پی می گیریم در دو هفته نامه دنیز، ذیل عنوان «کانون عاشیق ها».

 کانون عاشیق ها – 1

کانون عاشیق ها روز دوشنبه 17 یهمن ماه 1390 برابر با 13 ربیع الاول 1433، رأس ساعت 4 بعد از ظهر کار خود را آغاز کرد. با همان دو مجری سابق اش: عاشیق علی کریمی قره آغاجی و مصطفی قلیزاده علیار. ابتدا قلیزاده علیار در مورد دهه فجر انقلاب اسلامی و همزمانی آن با هفته وحدت و ربیع الاول و میلاد پیامبر (ص) و میلاد امام جعفر صادق (ع) و مولودیه های ادبی و هنری در ادبیات و هنر موسیقی عاشیق های آذربایجان مطالبی گفت و تأکید کرد که عشق به حضرت محمد (ص) و خاندان پاک آن حضرت در شعر و موسیقی عاشیقها همواره در تلاطم بوده و عاشیق ها بهترین شعرها را در حماسی ترین آهنگها تقدیم آستان حضرت رسول کرده اند.

عاشیق علی کریمی قره آغاجی هم در سخنانی بیان داشت: برای ما هر روز، روز میلاد پیامبر (ص) و متعلق به آن حضرت و اهل بیت اوست.

عاشیق حیدر نیرومندی نخستین عاشیقی بود که با نیرومندی تمام اشعاری حماسی و شور انگیز از مرحوم »صدق علی« را با آهنگ »محترمی« (مصری کور اوغلو) تقدیم ملت انقلابی ایران کرد و مجلس را سر ذوق آورد:

ظلم آلتینا گئتمز ملت ایران

بو وطن یولوندا جان قویاریق جان

ای دیللر ازبری شاه شهیدان

اورکلرده اولان حسرته بیر باخ!

 

افقدن گلیری توپلارین سسی

داغلاردان قووزاندی ایگیت نعره سی

دوشوبدو دیللره اسلام نغمه سی

بیرلیگی یارادان ملته بیر باخ ...

 

عاشیق عبدالله اشرفی هم اشعاری حماسی از مختار صادق زاده در موضوع انقلاب اسلامی با آهنگ حماسی خواند:

نه گؤزل بار وئریب انقلابیمیز

هر یاندا ائللریم وئریب ال اله...

 

دیللره دوشوبدور اتحادیمیز

اوجالاردا یازیلیبدیر آدیمیز

یارانیب وطنه اؤز اولادیمیز

دوشمنین جانینا سالیب زلزله

 

در قسمتی دیگر از برنامه این هفته کانون، عاشیق علی کریمی قره آغاجی تحقیقی میدانی را که در باره بازشناسی صدای مرحوم عاشیق فرهاد (درگذشته به سال 1343) از پیرمردهای روستای دول دیزج ارومیه کرده بود، پخش نمود. گفته شد این صدا را هنرمند جوان احمد اسدی از آرشیو صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران (مرکز) پیدا کرده است.

عاشیق قربان پور ولی علیار و همکارش: خداد سبزی هنرمند بالابان و محمد محمدی هنرمند دف به اجرای موسیقی شاد پرداختند. عاشیق علی یکانلی هم شعر » امداد ائله بیزه سن اؤزون الله... را که از سروده های خودش در موضوع بیداری اسلامی است، قرائت کرد، بعد شعری دیگر با آهنگی حماسی: صاحب دوراندی گلیر....

نور الدین حسینی شعری از مرحوم دده کاتب را در عرض ادب به پیامبر اسلام خواند با ردیف » یا رسول الله«

عاشیق نور الدین علیزاده و عاشیق صبور شریفی هم به اجرای برنامه پرداختند و درگاهقلی عطارد شعر خواند. داریوش علیزاده مسئول واحد موسیقی حوزه هنری در بخشی از برنامه،  خبر از فعال شدن سایت حوزه هنری در پخش صدای عاشیق ها و ارائه تصویرهای کانون عاشیق ها داد و افزود: از این پس علاقمندان می توانند از سایت حوزه هنری در موضوع هنر عاشیقی بیشتر استفاده کنند.

منبع:هفته نامه دنیز شماره 9 مورخ 17.11.90 چاپ ارومیه


  

موسیقی صوت و آهنگ کلام در قرائت قرآن

  • استاد رسول اسماعیل زاده دوزال

قرآن کتابی است که دارای ابعاد مختلف معرفتی، کلامی و هنری است. همانگونه که از معنای لغوی قرآن مستفاد می‌شود، قرآن کتابی است که باید آن را خواند. بار معنایی این لغت به‌گونه‌ای است که از جهتی بایستی در خواندن متن قرآن به معنا و درک معنای آن توجه داشت و از جهت دیگر به دلیل برخورداری از زیبایی‌های کلامی و بلاغتی باید در چارچوب موازین صوتی، آهنگ و وزن کلام عرب، آن را ادا کرد.

تطابق زیبایی صوتی با زیبایی کلامی قرآن منحصر به فرد است. یعنی ساختار کلامی قرآن به نحوی است که قاری هنگام قرائت و تلاوت آن، قرائت خود را توأم با یکی از موازین و قوانین صوتی منطبق می‌کند. به عبارت روشن‌تر این خصوصیت ذاتی کلام قرآن است که قاری را وادار می‌کند که به هنگام تلاوت و قرائت عبارت‌ها و فرازها را به تناسب حال و مقام و با صوت و لحن آهنگدار ادا کند.

موضوع موسیقی موضوع پیچیده‌ای است و واژه موسیقی نیز از واژه‌هایی است که هم بار منفی و هم بار مثبت به خود گرفته و نسبت به جوامع، سطوح سنی، معرفتی و نسبت به زبان‌ها و فرهنگ‌ها و حوزه‌ علمی متغیر بوده‌است. برداشت یک فقیه از موسیقی قطعاً با برداشت یک فیلسوف، عارف، هنرمند، شاعر برداشتی متفاوت است.

تعاریف نیز متفاوت است. تعریفی که یک فقیه از موسیقی دارد، با تعریفی که یک عارف و یا فیلسوف و یا ریاضی‌دان از آن دارد، کاملاً متفاوت است. در بین فقها نیز در زمینه تعریف موسیقی وحدت نظر وجود ندارد. فلذا می‌بینیم که برخی از فقها در رابطه با موسیقی حکم مطلقاً حرام را صادر کرده‌اند و برخی نیز بین انواع موسیقی فرق گذاشته و موسیقی مطرب، شهو‌ت‌آور، مخل ‌اراده و عقل و منافی عفت و عقیده را موسیقی حرام و کلام موزون، آهنگدار را بی‌اشکال دانسته‌اند و حتی برخی از فقها از جمله رهبر معظم انقلاب آیت‌الله خامنه‌ای تشخیص این را نیز به عهده مکلف گذاشته است. در حقیقت این مکلف است که باید تشخیص دهد که کدامین آهنگ و یا کلام و لحن موزون در وی جرقه‌های ارتکاب به گناه را روشن می‌کند و کدامین در وی تأثیر مثبت می‌گذارد تا تکلیف خود را متوجه شود. در این خصوص علما، فقها و اندیشمندان سخن بسیار گفته‌اند و بعضاً نیز توضیحات تفضیلی برخی از علما نه تنها به تحلیل موضوع کمکی نکرده‌است حتی به ابهام و پیچیدگی و تعقدات آن افزوده است.

علمایی چون علامه طباطبایی، شهید مطهری، استاد محمدتقی جعفری از معاصران و شخصیت‌هایی چون ابن‌سینا، فارابی، عبدالقادر مراغه‌ای، صفی‌الدین ارموی و میرمحسن نواب قره‌باغی از علما و موسیقی دانان کلاسیک در این وادی سخن بسیار گفته‌اند، هر چند فقهای معاصر اغلب در زمینه موسیقی تنها به استنباط حکم موسیقی از منابع اکتفا کرده‌اند، ولی بسیاری از شخصیت‌های اسلامی علاوه بر آن خود در زمینه علم موسیقی صاحب‌نظر بوده‌اند.

با صرف ‌نظر از ابهاماتی که در تئوری و موضوع وجود دارد، اختلاف آرا و سلیقه‌هایی که در مصداق به وجود می‌آید و این که مکلف خود موضوعی را از مصادیق لهو و لعب و مخل عقل و اراده تشخیص دهد، این مسئله نیز موسیقی و حکم موسیقی در جامعه را با مشکل روبه ‌رو ساخته است. به‌عنوان مثال بعضی اشخاص در برخی محافل و مراسم هنگام اجرای موسیقی مثلاً سرود ملی، مجلس را ترک گفته و برخی دیگر گوش فرا می‌دهند، این دوگانگی در برخوردها ناشی از مختار بودن مکلف در تعیین مصادیق است. به هر حال در رابطه با موضوع موسیقی و مسائل جانبی آن گروه‌های مختلفی مطرح هستند که ایجاد ارتباط علمی در بین این گروه‌ها تا حدودی به تبیین موضوع موسیقی کمک خواهد کرد. حل این مسئله مطالعات پیوسته موسیقی دانان، موسیقی خوانان، موسیقی نوازان، کارشناسان فقه و اندیشمندان، حتی روان‌شناسان را به طور توأمان می‌طلبد، از این حیث و با توجه به کاستی‌هایی که در شناخت و معرفی موسیقی، اختلاف‌هایی که در این فن به عمل آمده‌است، ضرورت بازنگری موضوع موسیقی را بیشتر عیان می‌کند و من نیز طرفدار آن هستم که در پرتو دانسته‌ها و علوم مختص و مرتبط با این امر مراجعه مجدد، عمیق و گسترده به نصوص دینی ضروری است تا ابعاد مختلف این موضوع تبیین و روشن شود. و الا صدها سؤال بی‌پاسخ در ذهن مکلف ایجاد ‌شده و لاینحل باقی خواهد ماند.

همانگونه که گفته شد، مضامین آیات قرآن سنخیت عجیبی با نغمات و مقامات دارند. هرچند آیات قرآن در چارچوب کلام منظوم و شعر نمی‌گنجد، ولی در عین حال عاری از وزن و آهنگ نیست، آیات قرآن به تناسب مضمون و مفهوم دارای آهنگ ذاتی هستند. اساساً بین آهنگ و زیبایی‌های کلامی و بلاغتی ارتباط تنگاتنگی وجود دارد، چینش حروف در یک واژه و کلمه، تقارن کلمات یک فراز و تأخر و تقدم مقوله‌ها و واحدهای نحوی، برخورداری الفاظ از اوزان و قافیه (کلام مسجع) انطباق لفظ با مضمون و انتخاب و گزینش مقام و یا نغمه مطلوب را به طور مکانیکی حل کرده است. به عبارت بسیار ساده، آیات قرآنی با زبان بی‌زبانی به قاری الهام می‌کند که این فراز را در فلان مقام و دستگاه قرائت کن. این ساز و کار در جوهره الفاظ و واحدهای نحوی کلام الهی نهفته است.

من بیشتر به این معتقد هستم که در انتخاب مقامات و دستگاه‌ها بیش و پیش از آن که اراده و خلاقیت قاری فعال باشد، ماهیت ذاتی آیات الهام‌بخش است.

استفاده از روش‌های مصری و عربی در قرائت قرآن بجای موسیقی ایرانی امری اجتناب‌ناپذیر است. هر چند موسیقی عرب، موسیقی ایرانی و حتی آذربایجانی از یک ریشه نشأت می‌گیرند و پرداخت علمی هر سه به‌عنوان موسیقی شرق اسلامی از زمان ترخان فارابی آغاز شده‌است، ولی این امر بیشتر در تئوری و فلسفه موسیقی پی‌گیری شده‌است و در عمل و اجرا بنا به استعداد ذاتی، تناسب فرهنگی و بیش از همه ماهیت زبانی و کلامی هر یک در حیطه و حوزه خاص خود پیشرفت و تکامل یافته است. موسیقی ایرانی ازمرحله موسیقی خلقی گذر کرده به موسیقی درباری راه یافته و در هرم جامعه در سطوح بالای جامعه ایفا شده‌است، در صورتی که موسیقی عرب و همچنین موسیقی آذربایجانی سطح عمومی جامعه را پوشش می‌دهند و در عین پیچیدگی ظرفیت گسترش و انعطاف‌پذیری را دارا هستند. از طرف دیگر با توجه به قواعد تجویدی و موازین حاکم بر زبان عربی، این خصیصه از مختصات زبان قرآنی است، لذا نغمه‌ها، مقامات عربی با الحان و لهجه اعراب بیشتر سازگاری و تناسب دارد تا مقامات و نغمه‌های ایرانی. با توجه به این امر نمی‌توان تلاوت قرآن را به کلی با مقامات ایرانی ادا کرد. هرچند که در این عرصه از مقامات و نغمه‌های ایرانی نیز استفاده می‌شود، ولی این امر در دایره بسیار محدود ایفا می‌شود. ولی مقامات و نغمه‌های مصری و حجازی جذبه و شیوایی خاص خود را دارد. تناسب کلامی، سنخیت زبانی، توازن اعراب با تحریرها و امکان فعالیت صوتی ابراز استعداد خلاقیت و گستردگی میدان نوآوری را در مقامات مصری و حجازی موجه، مطلوب ساخته است.

همانگونه که گفته شد، در قرائت قرآن تنها به شکل محدود می‌توان از موسیقی ایران استفاده کرد، شکل و ماهیت کلام قرآنی و فرهنگ حاکم بر قرائت‌ها این امکان را از سایر مقامات گرفته است.

ولی می‌توان این را گسترش داد و نغمه‌ها و مقامات عربی و ایرانی را ترکیب کرد. اما خود این امر بسیار استادی می‌خواهد، کار هر قاری یا موسیقی‌دان و استاد نیست. در گذشته از این نوع کارها شده‌است، برخی با استفاده از نوآوری‌هایی که داشته‌اند در مقامات و اجراهای کلام قرآنی برای خود جا باز کرده‌اند.

هرچند قرائت قرآن را نمی‌توان به‌طور کامل در چارچوب و دائره موسیقی ایرانی اجرا کرد، ولی می‌توان با استفاده از ظرفیت‌‍‌های موسیقی ایرانی و حتی آذربایجانی نوآوری‌هایی در اجرا ایجاد کرد. این کار بسیار حساس و مسئولیت‌آفرین است و کسی بدون داشتن صلاحیت‌های لازم مجاز به این کار نیست.

تأثیر موسیقی ایرانی در قرائت قرآن و موسیقی جهان بسیار حائز اهمیت است. موسیقی ایران تأثیر زیادی در آهنگ‌ها و تلاوت قرآنی و همچنین در موسیقی جهان داشته و دارد. این تأثیر هم به‌صورت غیر تجربی و نظری و هم به صورت تمرینی بوده‌است. در برخی از موسیقی‌های همسایه اسامی اغلب دستگاه‌ها به زبان فارسی است، راست، سه‌گاه، چهارگاه، پنجگاه، نهاوند، همایون، شوشتر، شکسته و غیره و هرچه دورتر و به ریشه‌ها مراجعه کنیم این تأثیر را بیشتر می‌بینیم.

 

منبع: دو هفته نامه دنیز، شماره 4  

 

 

 

 

 


  
<      1   2   3      >