چهار توصیه یک عارف
توصیه هایی از عارف بزرگ مرحوم میرزا حسینقلی همدانی
پرهیز کنید! پرهیز کنید از چهار چیز که راه شما را به سوی خدا قطع میکنند:
اول- بسیار حرف زدن
دوم- بسیار خوردن
سوم- بسیار خوابیدن
چهارم- بسیار با مردم معاشرت کردن
بر تو باد (ای سالک) که آنها را به ذکر خداوند متعال تعویض کنی.
منبع: مطالب السلوکیه، صفحه 183
وبلاگ شبستان
شکوهی مراغه ای دن ایکی غزل
مراغه لی «میرزا مهدی شکوهی» (1247 – 1314 هـ. ق) آذربایجان ادبیاتینین گؤرکملی سیمالاریندان و قدرتلی شاعرلریندن بیریدیر. اونون عروض و هجا وزنلرینده و غزل، قصیده، مثنوی، قوشما، گرایلی و ... قالبلرده و مختلف موضوعلاردا او جملهدن اجتماعی، دینی، عرفانی، لیریکا و ساتیریک دهیری شعرلری و شاهاثری وار. شکوهینین همده تجنسلری دقتی چکن اثرلردیر. بورادا اونون ایکی غزلینی اوخویوروق:
1- غزل
پیر میخانه یه باخ، جمده نه وار، کی ده نه وار؟
بخششه سیر ائله، حاتمده نه وار، طی ده نه وار؟
بیر قدح سالدی ایاقدان سنی، بیچاره حریف
پی آپار گؤر من ایچون جام پیاپی ده نه وار!
گؤرمهین گوشهی چشم سیه جانانین
نه بیلیر گوشهی میخانه ندیر؟ میده نه وار؟
نقدر وار نفسیم، چکمهییم افغان، نئیلیم؟
بیر قورو نالهدن اؤزگه، دئ گؤروم نی ده نه وار؟!
جانیمی مالیمی آلدین، داخی ظالم بسدیر
بو «شکوهی» دئدیگین مفلس لاشئیده نه وار؟
2- غزل
دلدار الینده اولسا هر گول
گوللردن اولور او بختور گول
گلزار ندیر بو عارضین تک
نه آل، نه تازهدیر، نه تر گول
پروانهیه، بولبوله جمالین
هر شام چراغ، هر سحر گول
آیینهده بیر گون امتحاناً
گل گؤر نه شکوهیلن گولر گول
زلف و رخووی سالیر خیاله
هر سنبله کیم، اسر، دگر گول
گوللر منی محو ائدر، یوزوندن
بیر عاریه رنگ آلیب مگر گول!
خوناب سرشکین ای «شکوهی»
بو یئر یوزون ائتدی سربسر گول.
منبع: سایت دنیزنیوز
آتشکده نیّر تبریزی
بخش فرهنگی - ادبی دنیزنیوز: شاعر دلسوخته و فرزانه اهل بیت (ع) شادروان حجت الاسلام میرزا محمد تقی تبریزی ( 1248 - 1312هـ.) متخلص به «نیّر» را اهل ادب لابد می شناسند. وی شاعری عالم و دانشمندی فرهیخته بود و اشعار بسیار نابی در موضوعات اجتماعی، دینی، عرفانی و اخلاقی دارد و نیز آثاری ارجمند و قابل توجه. ببینید این ابیات ناب را از او:
دودی ز آهم ار به درون نی اوفتد
آتش به خشک و تر ز صدای وی اوفتد
و این بیت را:
باری به دوش بسته ز دستار شیخ شهر
آری عروس زشت کند جهد در جهیز!
و این دو بیت مطلع و مقطع از یک غزل:
جز دل ما که ز یاد تو به پرواز آید
کس ندیده است کبوتر پی شهباز آید
شعر من گر به سر تربت سعدی گذرد
کاروان شکر از مصر به شیراز آید
منظومه ای موسوم به «الفیه» را هم بی هیچ دلیل عالمانه و قانع کننده منسوب به او و کسی دیگرکرده اند اما کلا و حاشا و بسیار بسیار بعید است که چون او فرزانه مردی آزاده و دل به عشق حق داده، عمرش را صرف بافتن لاطائلاتی از آن قبیل بکند ... باری، بهترین اثر میرزا محمدتقی نیّر تبریزی همانا دیوان « آتشکده» است که قسمت اعظم آن را به موضوع مدایح اهل بیت (ع) به ویژه مصائب کربلا اختصاص یافته است. در شام غریبان شهادت امام حسین (ع) گوید:
اگر صبح قیامت را شبی هست آن شب است امشب
طبیب از من ملول و جان ز حسرت بر لب است امشب...
صبا از من به زهرا گو بیا شام غریبان بین
که چشم دشمنان گریان به حال زینب است امشب
و این غزل قوی سرشار از عناصر شاعرانه، لطایف عرفانه و اندیشه های معرفتی ارزشمند در سوگ سالار شهیدان امام حسین (ع):
ای ز داغ تو روان خون دل از دیده حور
بی تو عالم همه ماتمکده تا نفخه صور
ز تماشای تجلای تو مدهوش کلیم
ای سرت سرّ «انا الله» و سنان نخله ی طور
دیده ها گو همه دریا شو و دریا همه همه خون
که پس از قتل تو منسوخ شد آیین سرور
شمع انجم همه گو اشک عزا باش و بریز
بهر ماتم زده کاشانه چه ظلمات و چه نور!
سر بی تن که شنیده است به لب سوره کهف
یا که دیده است به مشکات تنور آیه نور؟!...
آتشکده نیر تبریزی واقعاً آتشکده عشق به اهل بیت (ع) و مجموعه ای از اندیشه های ناب شاعرانه آن شاعر دانشور است. (به نقل از سایت دنیزنیوز www.daniznews.ir
مناجات
میرزا حسیب قدسی باکویی (01828- 1908)
خداوندا،کریما، کردگارا
رحیما، قادرا، پروردگارا
گلیب درگاهینا مسکین و مغموم
کریم ائتمز گدانی زار و محروم
خداوندا بیز اطفال ذلیلیک
تماماً درد جهل ایله علیلیک
گلیب محتاجلر باب کریمه
طبیبا، سن علاج ائیله سقیمه
الهی ظلمت جهلی فنا قیل
بیزی انوار علمه آشنا قیل
آچیلسین غیبدن ابواب احسان
اولا هر درس مشکل، سهل وآسان
جهاندا علم اولوبدو تاج شاهی
عطا قیل تا قویاق باشه ، الهی
ائله مرأت قلبی زنگدن پاک
اولاق عالمده صاحب علم و ادراک
ائله یا رب بیزی اهل بصیرت
گورونسون بیزلره نور حقیقت
خداوندا عطا قیل حُسن اخلاق
اولاق خورشید تک مشهور آفاق
اولور انسان دا چون رحم و مروّت
ائدر ابنای ملت لن مودت
حقیقت ده اولاق اولاد آدم
اذیت گؤرمه سین مخلوق عالم
یئتیر یا رب منی مهر نجاته
وئره ک تا خیر خلق کایناته
عدمدن عالمی گتدین وجوده
وجود اهلی اولوب محتاج جوده
خداوندا بیزی مغموم ائتمه
کمال جود دان محروم ائتمه
آچیلدی عالمه صبح سعادت
گوروندو قرص خورشید هدایت
تجلا ائیلدی رخسار قدسی
ولکن قالدی گریان، زار قدسی.
منبع: هفته نامه «دنیز» شماره 19- مورخ 3/5/91
بولدوزر الشعرا همان شلوار الشعراست!
نوشته: میرزا سرگردان قره داغی
اخیرا کسی، کسکی که طرفدار خشک شدن دریاچه ارومیه است، در پیامی شخصی به مطلب "مگر دریاچه ارومیه فرزند ناتنی ایران است؟" اعتراض کرده است. اما گوز بالای گوز آنجاست که این ضعیفه هر جایی – ببخشید شما عزیزان_ بله این مشهور تر در محضر برخی رنود، نام یکی از شعرا را برده و مرا متهم کرده که حق وی را ضایع کرده ام در فلان جا!... این شخص به خاطر اینکه بنا به برخی گذشته ها از من خوشش نمی آید، خودش را "بولدوزر الشعرا" نامیده و تهدید کرده که نامم را از اینترنت حذف می کند!! و از این گنده گویی ها و گنده گو...ها. جالب اینکه او لقب پدرش را به من سرگردان داده و این حقیر را با لقب پدرش مخاطب ساخته، احتمالاً از مامان جونش شنیده که پاپی جونش که او ندیده، چنین لقبی داشته، هم احتمالاً خوب تحقیق نکرده یا در تحقیقاتش به نتیجه ای نرسیده و مرا با پدرش اشتباهی گرفته ... باری به هر تقدیر، من او را می شناسم و فعلاً بماند، اما تخلص "شلوار الشعرا" برایش خیلی مناسب است. دیگر اینکه حاضرم هر آسیب جسمانی یا روحانی که از من یا از هر قره داغی دیگر به او رسیده باشد، به نحو مقتضی و با دلال بازی بعضی ها که او خوشش می آید، جبران نمایم. دیگر اینکه دقت نکرده و در عکس من بر تصویر وبلاگم منتها الیه پرچم را تسبیح تصور کرده! که جلو دستم دیده می شود. البته این عیبی ندارد، پرچم پر افتخار جمهوری اسلامی ایران منقش به نام خدا و تسبیح خداوند است به کوری چشم دشمنان. کاش او دوباره دقت نماید و با همان عینکش زوم کند، اگر باز هم قبول نکرد، می توانم اصل عکس را که در اداره و آرشیو کانون موجود است به تمامی نشانش دهم یا بزرگ شده اش را تقدیم نمایم تا راضی گردد انشاءالله! ولی قطعاً بداند که من پدرش نیستم دنبال یک قره داغی دیگر بگردد. السلام. یا علی!