یک سال هم از عمر ما گذشت.
سلام دوستان. امروز سه شنبه 26 مهر 1390 یک سال تمام از عمر وبلاگ بنده گذشت. شکر خدا. اینکه کسی از وبلاگم خوشش بیاید یا نه، مهم نیست. سعی کردم وبلاگم «وبلاگ اندیشه» باشد. نمی دانم تا چه حد موفق بوده ام. در این یک سال، 150 مطلب در وبلاگم منتشر کرده ام، بیش از هیجده هزار بازدید کننده داشته که یک هزارش بی شک مال خودم بوده در روز 27 یا 28 شهریور 90 نمی دانم چرا بازدید به بیش از 1290مورد رسیده بود. از لطف همه شما ممنونم. مخصوصاً از احمد رنجبری که پیشنهاد ایجاد وبلاگ از طرف ایشان بود و زحمت ایجاد آن هم با جناب مهندس «هادی مختاری پَر» شکر خدا که این بنده اش را مشمول لطف دوستانی جوان و فرهیخته فرموده است. از این جهت به خودم تبریک می گویم!
جهالت جهانی اکبر اکسیر!
«ملخ های حاصلخیز» چهارمین آلبوم شعر طنز فرانو جناب اکبر اکسیر در حیطه شعر طنز نو و حال و هوای امروزی، مجموعه خوبی است که از طرف دوست شاعر طنزپرداز و بزرگوارم سعید سلیمانپور ارومی به رسم هدیه همین چند روز پیش به دستم رسید. کتابی که حتی پسر کوچکم «حجت» 8 ساله کلاس دومی، نیز جذب طرح رو جلد آن شده، بعد از امتحاناتش چند روزی فقط به آن خیره بود و گاهی هم به مطالبش، که البته برخی سطورش را می فهمید و لبخند می زد! و بلند بلند می خواند تا ما را هم به آن متوجه سازد... و « هادی » 11 ساله کلاس چهارم که سخت درگیر امتحاناتش است، چپ چپ به برادر کوچکترش نگاه می کند ! چرا که او هنوز فرصت نگاه کردن به آن کتاب را پیدا نکرده ...
باری جناب استاد اکبر اکسیرشاعر طنزپرداز امروزی است با درک حساسیت های ویژه امروزی؛ در باره ملخ های حاصلخیز بیشتر می توان حرف مفید زد، مخصوصاً اهل طنز و تفکر، من فعلاً با دو سطر آخر از شعر « اینترناش» - (ص 44 کتاب) این سخن کوتاه را کوته تر! می کنم که آن دو سطر حتماً به درد هر دو دنیای هر کسی می خورد:
« از خودم می نویسم
تا جهالتم را جهانی کرده باشم!»
راستی آیا می توان حدیث نفس را – به مفهوم نفسانیت و شهرت طلبی – بهتر از این بیان کرد؟!... شاید؛ اما باید به شاعر دست مریزاد گفت، یعنی: «اللرین آغریماسین شاعر قارداش». والسلام
مصطفی قلیزاده علیار - ارومیه