ترجمه آذری کتاب «وهابیت» تألیف آیت الله مکارم در باکو انتشار یافت
سرویس فرهنگی سایت دنیزنیوز: امروز یکی از تهدیدات جدی علیه منافع ملی و تمامیت ارضی و فرهنگ و دین و حاکمیت جمهوری آذربایجان، نفوذ اندیشه های وهابیت در بین نسل جوان این کشور و ترویج آن از سوی گروهها و تشکلهای مرموز در کشور اسلامی آذربایجان است و ضروری است که مردم آذربایجان با این آیین ضد اسلامی بیشتر آشنا شوند. در این راستا اخیراً کتاب «وهابیت بر سر دو راهی» تألیف مرجع تقلید و فقیه اندیشمند آیتالله ناصر مکارم شیرازی در جمهوری آذربایجان به زبان آذری ترجمه و منتشر شد. این کتاب روز 21 آذر در 2000 نسخه از سوی انتشارات زرد آبی منتشر و در جلسه اداره مسلمانان قفقاز به مناسبت سالروز وفات پیامبر اسلام(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع) توزیع شد. این جلسه با ریاست شیخ الاسلام جمهوری آذربایجان «حاج اللهشکور پاشازاده» و حضور روحانیون و ریش سفیدان این کشور برگزار شده بود.
در مقدمه این کتاب آمده است: امروز وهّابیون به دو شاخه تقسیم شدهاند : 1 ـ سلفیهای متعصب و تندرو که همه مسلمین جهانجز خود را تکفیر کرده و مشرک میشمارند و خون و اموال آنان را مباح میدانند، جمود در اندیشه و خشونت در سخن و عمل از بارزترین ویژگیهای آنهاست. آنها از بحثهای منطقی و عقلی گریزانند، در افغانستان، عراق، پاکستان و حتی در زادگاه خود (عربستان) آن قدر خشونت آفریدند که تمام دنیا از آنها بیزاری جستند. اینان ترسیم بسیار زشتی از اسلام در جهان ارائه کردند که برای زدودن آثار آن باید سالها تلاش کرد .این گروه به پایان عمر خود نزدیک شدهاند و به زودی صحنهها را ترک میگویند.
2ـ وهابیهای معتدل و روشنفکر که اهل منطق و گفتمان و «حوار» هستند، به افکار سایر اندیشمندان احترام میگذارند و با دیگر مسلمانان به گفتوگوی دوستانه مینشینند.نه فرمان قتل کسی را صادر میکنند، نه مسلمانی را مشرک و کافر میشمرند و نه حکم به اباحه اموال و اَعراض میدهند و روز به روز طرفداران بیشتری پیدا میکنند. این طلیعه مبارکی است برای جهان اسلام که آثارش در کتابهایی که اخیرا در حجاز منتشر شده و در جراید و مناظرههای تلویزیونی آنجا مشاهده میشود.
گفتنی است متن کامل کتاب «وهابیت بر سر دو راهی» به زبان فارسی در بخش تالیفات سایت آیتالله مکارم شیرازی در دسترس کاربران اینترنتی قرار گرفته است.
منبع: سایت خبری دنیزنیوز www.Daniznews.ir
وهابیت یک مکتب مترفی است
وهابیت با شعار اصلاح دین و دینداران ظهور کرد و فراز و نشیبهایی را در سه قرن گذشته پشت سر گذاشت، اما فتواهای مفتیان مقدس وهابی در دو سال اخیر به ویژه در ارتباط با سوریه و بالاخص احکام صادره ار آنها در باب نکاح جهادی نشان داد که وهابیت با توجه به مفهوم رایج ترقی در ممالک توسعه یافته، بسیار مترقی و چشمگیر و گیرا و جذاب و جالب و روح انگیز و قابل اجرا در هر زمان و مکانی است و مثل مداهب اسلامی و مسیحی و یهودی محدودیت ندارد و بسیار اوپن و دارای سعه صدر بی نظیری است که در هیچ مذهبی نظیر آن دیده نمی شود؛ یعنی بر اساس فتواهای اخیر وهابیون سعودی و غیرسعودی، تو اگر یک وهابی واقعی باشی، می توانی در صورت نیاز یا برای تغییر ذایقه، خواهرت را به بستر بکشی و با او همانند زنت حال بکنی، یا در دخترت و مادرت تصرف جنسی بکنی و یا خواهر و مادر و زنت را تقدیم کنی به مخالفان بشار اسد در سوریه تا جلو چشمت به آنها حال بدهند و آتش شهوتشان را بنشاند و بندگان خدا خودشان هم یک آب قلیانی عوض کنند و از این بذل و بخشش ها وتعامل جهادی دوستانه! ... و تو هم البته در ثوابش شریک می شوی و اصلاً هم نباید نگران و یا ناراحت باشی که کسی تو را مثلاً «دیّوث» یا «قرُمساق» و «زن فروش» و «دخترفروش» و «مادرفروش» بنامد یا از این بی ادبی ها. چون تو یک وهابی واقعی هستی و باید بدانی که یک شیعه به خاطر توسل و احترام به پیغمبر و اهل بیت او، مشرک می شود و به جهنم می رود به همین سادگی که گفتم! و در دنیا هم خون و مال و جانش حلال و هدر است و هر جا شیعه ای را یافتی به فتوای مفتیان وهابی می توانی بکشی، زن باشد یا مرد، بچه باشد یا بزرگ، چون نسل مشرکان را قطع می کنی و اهل ثواب می شوی و به خاطر هدیه همسر و مادر و دختر و خواهرت به تروریستهای مخالف بشار اسد، قطعاً به بهشت می روی. زیرا در مکتب وهابیت اصلاً چیزهایی مثل زنا و لواط و دیوثی مفهومی ندارد، چراکه وهابیت خیلی مترقی است و برخلاف مسلمانان، در بند حلال و حرام نمانده و خودشان را محدود به حکم قرآن و اسلام نمی کنند و همین فردا و پس فرداست که وهابیون به کوری چشم مخالفان شان، راههای ترقی همه جانبه راچنان پشت سر می گذارند که می پرند به پشت پسران و برادران نابالغ خودشان و دیگر هم مسلکانشان، البته به فتوای مفتیان پارسای خودشان! و بدین گونه برای قوم لوط هم اعاده حیثیت می کنند!
خب، می بینیم که فهم معنای واقعی وهابیت در زمانه ما بسیار آسان تر شده است و اصلاً لازم نیست کسی برای فهم آن مکتب مترقی، به خودش زحمت بدهد و برود کتاب بخواند یا عمر خود را صرف دیدن و شنیدن تبلیغات آخوندها از کانال های رادیو و تلویزیون و شبکه های اینترنتی کند و یا خدانکرده کتابهای عالمان و دانشمندان مسلمان را که در ردّ وهابیت نوشته اند، بخواند.
به نظر می رسد وهابیت با این پیشرفت چشمگیر، به زودی تمام قله های ترقی را در جهان فتح خواهد کرد. یکی از رنود می گفت: کاش می رفتیم به سوریه و به صف مخالفان بشار اسد می پیوستیم و از بذل و بخششهای سخاوتمندانه وهابیت بهره مند می شدیم.
حاشیه بر «ارباب»
بعضی از دوستان بر نوشته « آیا امام حسین ارباب است؟» حاشیه زده و به اینجانب پیام فرستاده بودند که:
«این القاب فقط استفاده از صفت مبالغه در بین ایرانیان است.وگوینده وشنونده به بار جمله آگاهی کامل دارند.»
عرض شود سخن ما این بود که چرا یک کلمه که در قرآن مکرر در معنای ضد الله به کار رفته، برداشته به صورت لقب برای مقدس ترین قربانی قرآن و مدافع اسلام یعنی امام حسین (ع) درآورده ایم؟ آیا کلمه دیگری نبود؟ اصلا بحث ایران و توران و عرب و عجم نیست، بحث قرآن و امام حسین است، هر دو مقدس و الهی اند و کلمه ارباب از نظر قرآن و مکتب امام حسین و در نزد همه مسلمانان تابع قرآن، مفهوم ضد خدایی دارد و این دو با هم نا مناسب است؟ تازه در ایران ما هم واژه ارباب در طول تاریخ به مفهوم مالک زورگو و ثروتمند مغرور در ذهنیت مردم ما بوده است، حتی یک در صد هم بار مثبت ندارد. آیا امام حسین با اربابان مشابهت و مناسبتی داشته؟ امام حسین (ع) ولی الله و امام الناس بود نه ارباب مردم . القاب آن حضرت در داعیه معتبره و احادیث اهل بیت (ع) آمده است. اصلاً بر اساس کدام دلیل این لقب را به امام حسین داده اند؟ هان؟ کدام دلیل عقلی و نقلی؟
وآنگهی، به گفته یکی از دوستان از کجا معلوم که اطلاق لقب نامناسب ارباب بر امام حسین (ع) از سوی دشمنان شیعه (وهابیت) و ایضاً نقشه کشی عوامل انگلیس با مقاصد سیاسی نبوده باشد؟ اما چون عوام قادر به تشخیص نیست، و این کلمه بر ذوق عوامی اش مزه می کند، مدام آب بر آسیاب دشمنان اهل بیت می ریزد و شیعه را بد معرفی می کند و بر تحریفات دامن می زند و البته دشمنان هم پشت پرده بر ضد امام حسین فعالیت می کنند.
یک حرف مزخرف از سعودیهای وهابی یادم افتاد. آنها آمده اند خیابان کنار مسد الحرام را «خیابان ابی لهب» گذاشته اند! وقتی به می گوییم که پس چرا ابی لهب؟ مگر نمی دانید که خدا در قرآن ابی لهب را لعن کرده که: «تبّت یدا ابی لهبٍ و تبَّ»؟ می گویند: ما عربیم کاری نداریم که این واژه در قرآن چه استعمالی دارد و ابی لهب چه کرده! او از شخصیتهای تاریخ عرب بوده هر بار منفی دارد، ما عربها به عرب بودن او نظر داریم نه منفی بودنش!!
حرف آن دوست ما مرا به یاد این حرف عرب وهابی انداخت. خلاصه آقاجان، کلمه ارباب عربی است و در قرآن ما مسلمانان به صورت منفی و ضد توحید به کار رفته و مناسب هیچ مسلمانی نیست، کجا مانده وجود مقدس امام حسین (ع). شما در هر مفهومی به کار برید منفی و ضد الله است. بماند اینکه چه کسی و کی برای اولین بار این کلمه منفور را به امام حسین نسبت داد و با نقشه چه کسانی بود و عوام هم قبول کرد. اگر از ما قبول نمی کنید و بی غرض هستید و خودتان هم اهل نظر نیستید، از عمای بزرگ شیعه و مراجع معظم تقلید بپرسید.