دو شعر از مهناز صابونی
خیال من
در بهار ترانهام احساس مثل ابری سفید میبارد
واژههای قشنگ هم مثل آیههای جدید میبارند
روح طغیانگر قلم اینجا توی هربیت باز میرقصد
مثل آنکه به پشت پنجرهها،آفتاب امید میبارد
شعرآبستن خیال من است، دردهایی که عشق میزایند
چونکه افسوس میهمان شده است، جملههای بعید میبارد
لیلی من چقدر سردرگم، توی باغ دلم نشسته ببین
عشق مجنون قصههای دروغ، ازسر و کول بید میبارد
دستهایم اگرچه پرشدهاند از شکست وجمود و تنهایی
حس روییدن دوبارهی دل، باز خیلی شدید میبارد.
*** پارچههای چهل تکه من زیباتر خواهم شد مثل پارچه های چهل تکه حالا شما هرچقدر میخواهید به من وصله بچسبانید.
منبع: سایت دنیزنیوز www.Daniznews.ir