یک خاطره با حال ... و کمی تا قسمتی شرم آور!
دنباله یک بحث پر از «اما و اگر های دوستانه...»
سلام به دوستانی که در خصوص نوشته نه چندان مهم اینجانب تحت عنوان « از چادر به مانتو...» اظهار نظرهای متفاوتی کرده بودند. از لطف همه شان ممنونم و از مدیریت محترم پارسی بلاگ نیز هم. اما باز هم تصریح می کنم که مانتو هم اگر بدن زن را پوشش دهد و از نمایش حجم اندام جلوگیری نماید، حجاب اسلامی و کافی است ( نظر قاطبه فقها و همه صاحب نظران دین شناس) و من نگفته بودم که حجاب فقط چادر است و بس. اما بحث بنده این بود که ای مردم عزیز و مسلمان ایران اسلامی ما که از سال 21 قمری، اسلام را با طیب خاطر پذیرفته ایم یعنی 1410 سال پیش؛ پوشیدن بدن زن در ملاء عام و در برابر دیدگان حریص نامحرمان، جهت جلوگیری از ترویج شهوترانی و فساد جنسی و اخلاقی یک امر واجب اسلامی است و در صدر اسلام «جِلباب» یک حجاب کامل برای زنهای مسلمان بود (قرآن – سوره احزاب). خب، این از این. اما بحث در آن بود که چرا امروز این مانتوی پوشش دهنده و آبرومند، به صورت افتضاحی در آمده و تبدیل شده به ضد حجاب در جامعه مسلمان ما که به پیامبر و اهل بیت او (ع) عشق می ورزد؟ آخر کجای این «مانتو اندامی» تنگ مد شده در کشور ما که حجم و حرکات هیجان انگیز بدن دختران و زنان را به شکل جذاب و شهوانی نمایش می دهد، به گروه خون حجاب اسلامی مورد نظر پیامبر و اهل بیت او ، می خورد؟!... بله؟!
یکی از عزیزان برای من نوشته بود که در کشورهایی مثل لبنان و سوریه و ترکیه و عراق حجاب چنین و چنان است و چادر را ما ایرانیها اختراع کرده ایم و قبل از انقلاب در کشور ما هم مثل آنها بود و از این حرفها. در جواب این بزرگوار محترمه، باید عرض کنم که اولاً سخن از حجاب اسلامی ( پوشش کامل و کافی) است نه مدل نیم بند فلان کشور. ثانیاً در آن کشورها مردم مسلمان یا رومیِ رومی اند یا زنگیِ زنگی! در وسط میدان حیران نمانده اند یعنی زنانشان یا پوشش اسلامی لازم و کافی ( اعم از مانتو ی آبرومند با روسری، یا چادر عربی) دارند یا ندارند و بی حجاب اند. اما در کشور ما یا با حجاب کامل و لازم اند، یا بد حجاب و شرم آور. که نه با حجاب اند نه بی حجاب! حد وسطی است ما بین حجاب و بی حجابی. این از پدیده های سالهای اخیر کشور ماست. لطفاً مرا به قشرگری و از این حرفها متهم نکنید. من می خواهم بگویم این پدیده از بی حجابی قبل از انقلاب خطرناکتر است. این ادعا را هم از روی مشاهدات هر روزه ام دارم. کسانی که بگویند ای بابا، تو هم گیر دادی به یک موضوع بی اهمیت؛ به نظر می رسد در باغ نیستند و از پی آمدهای ویرانگر این پدیده و امثال آن غافلند که اقل کم برداشته شدن قبح بی حجابی و فساد جنسی و تحریک شهوت جوانان و زمینه ساز بسیاری از شرارتها مثل زنا و تجاوز به عنف و سست شدن ارکان خانواده و فریبکاری و شیطنتهای دیگر است. تو خواه از سخنم پند گیر ، خواه ملال ...
در پایان این کلام ملال آور، خاطره ی با حالی را برایتان تکرار می کنم. چندی پیش در ضمن نوشتار « پیام فاطمه زهرا و جامعه ما» خاطره ای را در وبلاگم گذاشته بودم،که در اینجا باز هم می آورم و سخنم را برای همیشه در این باب مختومه اعلام می کنم با عرض معذرت از کسانی که از این حرفها خوششان نمی آید:
یک خاطره عجیب و شرم آور!
«چندی پیش که سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) بود، حدود ساعت 5 بعد از ظهر زنگ خانه به صدا درآمد. رفتم باز کردم، یک خانم جوان حدود 20 – 22 ساله، تماماً بزک کرده با روسری خوشرنگ و جذاب، نصف موهای بور سرش بیرون از روسری، مقداری از سینه و گردن باز و مانتویی تنگ و خوشرنگ بر تن، با یک دختر بچه ده – دوازده ساله که شلوار قرمز رنگ و تنگی پوشیده بود، دم در ایستاده و منتظر بود تا آش نذری وفات فاطمه زهرا را بدهد! بوی عجیب ادکلن اش هم به جای خود معلوم و ملحوظ!... از همسایه های نزدیک ما نبود، شاید هم مهمان یکی از همسایه ها بود و آمده بود برای کمک به پخش آش نذری... باری به هر تقدیر! من هرچه فکر کردم، نتوانستم مناسبتی بین ظاهر فریبنده و گناه آلود و آلوده کننده آن خانم مسلمان و نذر فاطمه زهرا (س) پیدا کنم و یا عوامانه خودم را راضی کنم که ای بابا، به ما چه ربطی دارد! شاید حضرت از او بپذیرد! ... خلاصه، من گفتم که خدا قبول کند و او با لبخندی رفت به طرف خانه دیگر همسایه و سراغ کار خودش که آش نذری می داد.
اما جای شرمساری است که امروزه پیام حجاب فاطمه زهرا دارد از موضوعیت خود در جامعه اسلامی و شیعی ما می افتد و در حد منبر و موعظه و کلاس درس اخلاق و بینش اسلامی و صحبتهای کارشناسان محترم مسائل دینی صدا و سیما و ... خلاصه می شود و در این عرصه البته هم زن و هم مرد هر دو غافلند یا تغافل و سهل انگاری می کنند؛ عوامل هم که مقصرند جای خود، ...افسوس! » - پایان خاطره
اما از شما چه پنهان، بعد از رفتن آن خانم، در دل خود گفتم: قربان شأن و عظمت حضرت (س) گردم، چه مریدان با حالی دارد!! (شوخی)
از چادر به مانتو؛ مسأله این نیست مردم! اما...
راستی از مسأله حجاب خیلی حرف زده شده است. در مطبوعات، سایتها، رسانه ملی، مساجد و منابر و ... باز هم جا دارد البته. اما مسأله این نیست که من بخواهم به عنوان یک مسلمان آگاه از ابعاد فقهی و اجتماعی و اخلاقی این موضوع، باز هم تکرار مکررات بکنم. خلاصه بی هیچ مقدمه چینی می روم سر اصل مطلب، و آن اینکه ایها الناس! یعنی که ای مردم مسلمان، خواهران و برادران؛ به کجا می روید؟ ( فاین تذهبون – قرآن) امروز شما وقتی در خیابانهای تهران و مشهد و قم و تبریز و اصفهان و شیراز و همدان و ارومیه و سنندج و اراک و کرج و زنجان و قزوین و اهواز و کرمان و کرمانشاه و ...- بس نیست؟!- بله در خیابانهای این شهرها و همه شهرهای کشورمان حرکت می کنید و با انبوه مردان و زنان و دختران جوان مواجه می شوید، به نظرتان چند در صد از زنان و دختران را چادری می بینید؟! هیچ دقت کرده اید؟ به نظر این حقیر شاید 20 در صدشان را. 80 در صد مانتویی هستند. اما مسأله این نیست. بالاخره ماتو هم پوشش است. اما امروزه آنچه به صورت چندش آوری مسأله ای نگران کننده شده، این است که مانتوی آن 80 درصد از شکل منطبق با حجاب اسلامی مورد قبول، به شکل زننده ای در می آید یعنی بیشتر مانتو پوشها به اصطلاح «مانتو اندامی»!! به تن می کنند؛ یعنی مانتویی تنگ که اندام زنان را از مقابل و پشت سر بیشتر نمایان می کند و حرکت هیجان انگیز باسن و سینه این جماعت مانتو پوش را بیشتر نشان می دهد و جامعه و جوانان را بیشتر در معرض تباهی قرار می دهد!!... همه ما می دانیم که این فاجعه را هیچ نهاد رسمی و دولتی و دینی نه تنها تجویز نمی کند، بلکه تقبیح و نهی هم می کند. پس چه کسانی یا چه دستهایی در ترویج این پدیده خانمانسوز و آبرو بر باد ده و خلاف اخلاق و دین، مؤثر و فعالند؟!
حرف من این است که مردم در این میان چه کاره اند؟! بالاخره غیرت دینی و ایمان مردم ما جای شک نیست، اما چرا جامعه به این سو می رود؟ بالاخره مردم مسؤلیتی دارند هم در قبال خدا و هم در برابر جامعه و نسل خود. باید به مردم عزیز گفت که شما در حفظ خانواده و سلامت جامعه از هر نهادی بیشتر مسؤلیت شرعی و اجتماعی دارید. پس به کجا می روید؟ ( فاین تذهبون – قرآن)
بنده نه جانماز آب می کشم، نه مردم را متهم یا نصیحت می کنم. اما این سؤال به ذهنم می رسد که بالاخره مردم در این عرصه مسؤلیت دارند و یکی باید این مسؤلیت را فرا یاد آورد. شما چه؟ این سؤال به فکرتان نمی رسد؟ یا اصلاً چنین سؤالی از مردم بی مورد است؟...هان؟
همین و بس. یا علی!