باکو 10 یادداشتهای سفر باکو بخش پنجم و پایانی مصطفی قلیزاده علیار خارج از همایش باکو صبح روز سه شنبه که از فرودگاه به سفارت رفتیم کیف¬مان را در سوئیت گذاشتیم و بعد از سلام و علیک با یکی از همکاران محترم سفارت، بیرون زدیم. آقای محمدامین رضازاده رفت به دنبال کاری که در دانشگاه دولتی باکو داشت و من و آقای رمضانی هم به دیدن حاج مصطفی مایل-اوغلو (علی¬یف) فرزند شاعر معروف مرحوم حاج مایل (1935- 1999) در انستیتو نسخ خطی آکادمی ملی علوم آذربایجان – در همان نزدیکی سفارت - رفتیم و ناهار هم مهمان حاجی شدیم! حاج مصطفی از دوستان دانشور و قدیمی ماست. ایشان چندین کتاب تحقیقی را در زمینه ادبیات کلاسیک آذربایجان تصحیح و منتشر کرده از جمله دیوان پدرش حاج مایل، دیوان هاشم بیگ ثاقب، دیوان حسین نادم نخجوانی و ... امروز هم روز خوبی بود. این از دو روز قبل از همایش در باکو. اما آن یک روز آخر یعنی دوشنبه 14 مهر، من و آقای رمضانی مانده بودیم و آقای رضازاده یکشنبه شب بعد از بازگشت از قَبَله به تهران پرواز کرد. من صبح دوشنبه اتاق هتل را تحویل دادم با دوست و هم¬ولایتی قدیمی جناب «گِرمان» حسین¬اف هم¬قدم شدم. «گِرمان» شاعر و نویسنده و هنرمند و مؤلف چندین کتاب و متولد 1962 شهر آغدام مرکز منطقه «قره¬باغ» است که از بیست سال پیش در اشغال ارامنه قرار دارد نام پدرش «علی» بوده است. اما داستان همولایتی بودن من و گِرمان از این قرار است که پدر بزرگ و مادر بزرگ پدری گرمان (اَلماسخان و سِحران خانم، والدین علی) در اصل اهل روستای ما «علیار» در نزدیکی شهرستان ورزقان استان آذربایجان شرقی) بوده¬اند و در سال 1917 به شهر آغدام مهاجرت کرده و آنجا ساکن شده بودند. الماسخان در جنگ جهانی دوم به جبهه رفته و دیگر بازنگشته و اثری هم از او به دست نیامده. اهالی آغدام او و خانواده¬اش را می¬شناسند. منبع: سایت «دنیزنیوز» (Daniznews.ir) و هفته نامه «دنیز» شماره 62 - تاریخ نشر: 23 آذر 1393 |
دیدگاه
روابط فوق دوستانه آذربایجان و اسرائیل
نگاهی به ارتباط صهیونیستیها با اهل فرهنگ و سیاست در آذربایجان
مصطفی قلیزاده علیار
سخن از روابط دوستانه دولتمردان کشور اسلامی آذربایجان با دولت غاصب صهیونیستی اسرائیل، حرف تازهای نیست؛ از آغاز فروپاشی شوروی روابط گرم و صمیمی بین رهبران این کشور مسلمان با سردمداران صهیونیست فلسطین اشغالی آشکارا برقرار بوده و هر روز سیر شتابنده و گستردهای در زمینههای مختلف داشته است. اما جای شگفتی آنجاست که روابط آذربایجان با اسرائیل اشغالگر، حتی به مراتب صمیمیتر از حامیان بزرگ اسرائیل از جمله آمریکا و انگلیس است. از بررسیها و تأمل بر روی این روابط بیش از حد گرم و صمیمی بین رهبران آذربایجان و صهیونیستهای غاصب، میتوان این حقیقت را دریافت که ریشه روابط بسیار دوستانه آذربایجان و اسرائیل بعد از فروپاشی شوروی یک دفعه و خلقالساعه نبوده، بلکه به دهها سال قبل از آن باید برگردد و نمیتواند بعد از فروپاشی شوروی در مدت اندکی و در سالهای نخستین دهه 1990 به آن حد از استحکام و گستردگی برسد که شاهدش بودیم و امروز با گذشت دو دهه از آن زمان به مثابه یک پیوند عاطفی و ناگسستنی خویشاوندی خودنمایی کند!
شگفتا که ارتباط برخی از مسئولان و اهل فرهنگ این کشور با اسرائیل در حد شیفتگی است! به نظر میرسد یهودیان صهیونیستگرای ساکن آذربایجان در دوره حاکمیت اتحاد جماهیر شوروی سابق با مسئولان و روشنفکران کمونیست این سرزمین روابطی پنهان و هدفمند ایجاد کرده بودند که البته هنوز بر کسی فاش نشده است و همین روابط پنهانی توانست بعد از فروپاشی شوروی به نتیجهای مطلوب برای صهیونیستها منجر شود به طوری که نه تنها در مقابل اعتراضات برخی از کشورهای اسلامی و گروههای اسلامگرای داخل آذربایجان، از این روابط نکاست، بلکه حتی بر حجم آن نیز هرچه بیشتر و گستردهتر افزود و اکنون نیز همواره در حال افزایش است. تأسفبارتر آنجاست که از حدود سالهای 1997 رهبران آذربایجان و به تبع آنها برخی از روشنفکران و اهل قلم و اندیشه این کشور اسلامی – شیعی نیز به جای اینکه سرنوشت تاریخی کشورشان را که بخشی از آن توسط ارامنه اشغال شده، با کشوری مثل فلسطین اشغالشده مقایسه کنند، با کشور جعلی اسرائیل مقایسه کرده و خود را همدرد یهودیان آواره قلمداد کردهاند! و بارها و بارها این مقایسه از تریبونهای رسمی و نیمهرسمی اتفاق افتاده است هر چند این حرکات خلاف میل اکثریت مردم مسلمان آذربایجان بوده است...
با این اشاره کوتاه میخواهم وجود رابطهای بسیار بلندمدت، پنهانی و مرموز بین جاسوسان و مربیان یهودی صهیونیستگرا با اهل سیاست و قلم و هنر و رسانه و تعلیم و تربیت آذری را یادآوری کنم که در دوره شوروی و از حدود 80 سال پیش در آذربایجان ریشه دوانده و در 20 سال اخیر شاخههایش به نفع صهیونیستها به بار نشسته که دارند میوههایش را میچینند و لابد نفوذ در لایههای زیرین تصمیمات سیاسی و فرهنگی آذربایجان یکی از آنهاست
باید توجه اهل اندیشه و پژوهش و رسانه را به این نکته معطوف داشت که روابط 24 سال اخیر آذربایجان و اسرائیل نمیتواند فقط بر پایه یک سری منافع سیاسی و اقتصادی و توریستی و فرهنگی معمول و متداول بین ممالک مبتنی باشد، بلکه باید اسرار و ریشههای این روابط استثنایی و فوق دوستانه برخی از سیاستمداران و روشنفکران و هنرمندان و اهل رسانه آذری با صهیونیستهای غاصب را در جای دیگری جستوجو کرد که فعلاً به آن نیمه پنهان این رابطه میپردازم. همین قدر به عنوان مشتی از خروار اشاره میکنم که فعالیت گسترده و جانانه «یِودا آبراماف» نماینده اقلیت یهودیان منطقه قبای آذربایجان در مجلس این کشور و ایجاد شبکه ارتباطی پنهان و آشکار این نماینده فعال صهیونیستهای جهان در آذربایجان با اهل سیاست و اندیشه و هنر و رسانه و موضعگیریهای بسیار آشکار و شفافش بر ضد ایران در مجلس آذربایجان بر کسی پوشیده نیست و دارای پیامهای شفاف و روشنگر برخی از زوایای تاریک روابط بین آذربایجان و اسرائیل در طول دهها سال گذشته است.
از طرفی «گرمان زاخارایایف» (German Zaxaryayev) از رهبران کنگره یهودیان روسیه نیز اخیراً از زندگی راحت و آسایش اقلیت یهودیان در آذربایجان اظهار رضایت کرده است.
نمونه آشکار دیگری از اینگونه روابط خویشاوندی فوق دوستانه بین روشنفکران آذربایجان و آرمان اسرائیل غاصب، در چند روز گذشته رسانهای شد و آن قبول تابعیت اسرائیل و هموطنی با صهیونیستها از سوی «چنگیز حسیناف» نویسنده مشهور آذربایجانی مقیم روسیه بود. این نویسنده 85 ساله آذری که حدود 60 سال از عمرش را در مسکو صرف کرده و دارای آثار ادبی به زبانهای آذربایجانی و روسی است، در مصاحبهای با افتخار گفته که: «من با قبول این هموطنی با اسرائیل میخواهم به مردم آذری خودم بگویم که ما باید از قوم یهود حراست از ملیت و خاک را یاد بگیریم!...» و از این مزخرفات که بوی یهودیسازی فرهنگ آذربایجان میدهد و این شخص خودباخته بر زبان آورده است.
خندهدارتر اینکه این قلمبمزدِ مسلمان بنیاد و صهیونیستمذاق گفته: « من قبلاً کربلا را زیارت کرده و کربلایی شدهام و از این پس مقیم شهر قدس میشوم و «قدسی» میشوم!...»
باید به این نویسنده 85 ساله آذری گفت که هموطن شدن تو با صهیونیستهای اشغالگر احتمالاً در این دنیا چندان به طول نینجامد و بیشتر به درد همنشینی ابدی تو با جنایتکاران تروریستی مثل «هرتزل» و «موشه دایان» و «اسحاق رابین» و «آریل شارون» و دیگر صهیونیستهای غاصب در عالم آخرت بخورد و احتمالاً در یکی از طبقات دوزخ به کارت آید!
منبع: سایت: دنیزنیوز www.Daniznew.ir
و روزنامه «آراز آذربایجان» شنبه 31 خرداد 1393
لطفاً کسی به فکر مساجد آذربایجان در اراضی اشغالی باشد!+ عکس دنیزنیوز ( www.daniznews.ir ) : بیش از 23 سال است که بیش از 20 درصد اراضی جمهوری آذربایجان در اشغال ارامنه تحت حمایت روس قرار دارد.... کاری به مسائل سیاسی نداریم، اما لااقل یک نفر مسلمان غیرتمند به فکر مساجد تحت اشغال ارامنه باشد، خصوصاً در منطقه قره باغ و شهر «آغدام» (آق دام) که ظاهراً مسجد جامعش را ارامنه اشغالگر به محل نگهداری دام و چهارپایان شان تبدیل گرده اند! در باکو همه مشغول اینجه صنعت و هنر و رقص و موسیقی و پارتی و ساحل و ایجاد دوستی با اسرائیل و آمریکا و اتحادیه موهوم اروپایی و یورو ویژن و ... هستند، دنیای اسلام هم درگیر مسائل و مشکلات خود است! کاش مسلمانی غیرتمند در گوشه ای از دنیا پیدا شود و از اهانت به مساجد آذربایجان توسط ارامنه اشغالگر سخنی بگوید مثلاً در کنفرانس اسلامی، همایش غیر متعهدها و ... کتابی از نویسنده آذربایجانی جناب «گرمان» می خواندم با عنوان « Qeyb olmu? ??h?rin oyaq yadda?? » یعنی حافظه بیدار شهر محو شده. در باره زادگاه این نویسنده شهر آغدام است که در طول 20 سال اشغال، به ویرانع ای تبدیل شده و مساجد حتی به اصطبل تبدیل شده به دست ارامنه اشغالگر... کتابی خوب و خواندنی است نمای مسجد جامع تحت اشغال ارامنه در آغدام: این هم کاربری داخل مسجد جامع شهر آغدام تحت اشغال ارامنه: این درد با که گویم و این غم کجا برم!
قاراباغدا قاراداغ ایزلری (گرمان)
اکبر حمیدی علیار
اشاره: بوندان اول وبلاگیمیزدا آغداملی - قاراباغلی شاعر «گرمان» ایله مختصر آشنا اولدوق ( گرمان دان ایکی شعر). ایندی ایسه حؤرمتلی شاعر دوستوموز اکبر حمیدی علیارین سون گونلرده گرمان حاقدا یازیسینی اؤز وبلاگیندا بورادا درج ائدیریک:
نئجه کی بیلیرسینیز واختی ایلا قاراداغدان، خصوص ایله دیزمار ماحالیندان قاراباغا، خصوص ایله آغدام شهرینه چؤرک قازانماغا گئدیب گلنلر چوخ اولوب، بیزیم کندیمیز علیاردان دا اورایا گئدیب سرحدلرین باغلاماسی ایلا اورادا ساکنلهشنلرین سایی آز اولماییب، اؤنجه بیزیم قوهوملاردان اولان شاعیر "عاقیل زینالاوف"لا اوخوجولاری تانیش ائتمیشدیم، ایندیایسه باشقا بیر علیارلی شاعیری تقدیم ائتمک ایستهییرم، تقدیم ائدهجهییم بو شاعیرین ننه-باباسی "آلماسخان" و "سئیران" علیاردان آغدام شهرینه گئتمیش و اوردا قالماغا مجبور اولموشلار، شاعیر ایندیلیکده، ائرمنیلرین تجاوزونه معروض قالیب باکی شهرینده یاشایان مجبوری کؤچگونلردن بیری ساییلیر، او گؤزل باکیدا یاشاسادا کؤنلو-گؤزو جنت قاراباغدا قالیبدیر و گئجه-گوندوزونو اورانین عشقی و حسرتی ایله باشا وورور. یاخین گونلرده عزیز دوستلاریم مصطفی قلیزاده علیار و مجتبی قربانی علیارلا بیرگه باکی سفریمیزده، ایلک اولاراق بو علیارلی شاعیرله گؤروشوموز اولدو، اونون ایندییه قدهر 9 کتابی ایشیق اوزو گؤروب، شاعیر "غیب اولموش شهرین اویاق یادداشی" آدلی اوچ جیلدلیک کتابینین بیرینجی جیلدینده اؤزونو ماراقلی شکیلده تقدیم ائتمیشدیر، من ایسه همن تقدیماتی اولدوغو کیمی آشاغیدا گتیریرم، سوندا دا بیر شعر همن کتابدان قوللوغونوزا چاتدیراجام:
(آدی گئدن کتابین 7-نجی صحیفهسی)
"مؤلف حاققیندا معلومات" :
« آدی : گئرمان؛
سوی آدی : حسیناوف
آتاسینین آدی : علی؛
تولدو : 13/11/1962 ؛
دوغولدوغو یئر : آللاهین آغدام رایونو ؛
عنوانی : غیب اولموش شهرین عزیزبیاوف کوچهسیندهکی 57 نومرهلی ائو ؛
تحصیلی : عالی
اختصاصی : حیات صحنهسینین رئجیسورو ؛
پئشهسی : انسانلارا سئوگی پایلاماق؛
خوببیسی (باشقاتماسی) : یاخشی انسانلاری بیر-بیری ایله دوستلاشدیرماق؛
بو ایشده قازانجی : قلب راحاتلیغی؛
حیاتدان قازانجی : اوچ اولاد، اوچ نوه ؛
مشغولیتی : شعر یازماق ؛
اهیلهنجهسی : استولاوستو اویونلار، سئوگی ماجرالاری؛
انسانلاردان اوماجاغی : عدالت، دوزلوک، اعتبار، قارشیلیقلی دقت؛
حیاتدان اوماجاغی : ساکتلیک، امن-آمانلیق، ساغلاملیق؛
آللاهدان اوماجاغی : اذیتسیز اؤلوم، بیرده امکان اولسا، جنتده بیر روحلوق یئر؛
اؤزوندن اوماجاغی : ... داها گئجدیر!..
چاتیشمایان جهتی : سؤزو اوزه دئمک؛
اوستون جهتی : سؤزو اوزه دئمک؛
سئومهدیگی شئی : یالان، خیانت، غیبت؛
اییرهندیگی شئی : قان؛
نفرت ائتدیگی شئی : پول؛
هئچ کیمه باغیشلامادیغی شئی : تحقیر، سؤیوش؛
الهام منبعی : طبیعت، گؤزللر، اینتئللئکتوآل(فکری) و رئال صحبتلر؛
سئودیگی موسیقی : موغاملار و خالق ماهنیلاری؛
سئودیگی رنگ : آغ و قارا؛
سئودیگی طبیعت حادثهسی : نارین-نارین یاغان یاغیش؛
ایدهآلی : آللاهی و اؤزونو تانییان هر بیر کس؛
استناد ائده بیلهجهیی ان کامل انسان : حضرت علی علیهالسلام؛
ان چوخ سئودیگی کلام : فضلاله نعیمی : -نفسینی عقلینه تابع ائتدیرمهیی باجاران انسان کامل انساندیر؛
ان بؤیوک ایستهیی : آغداما قاییتماق!
آللاهدان دیلهیی : آغداما قاییتماق!
دوستلارا ان بؤیوک آرزوسو : آغداما قاییتماق!
اؤزونو آغداملی حساب ائدن و سندینه آغداملی یازیلان هر بیرکسه مصلحتی : آغداما قاییتماق!
نیگرانلیغی : بشریتین گلهجهیی؛
انسانلارا آرزوسو : ساغلام حیات، خوشبخت گلهجک، محاربهسیز دونیا!»
هارای، آی هارای
هارای آ چارمیخا چکیلن ائللر،
گؤزلری یوللارا دیکیلن ائللر،
قیوریلیب یای کیمی بوکولن ائللر،
یوردوندان توت کیمی تؤکولن ائللر،
قلبینه غم-کدر اکیلن ائللر،
تاریخی شوملانیب، سؤکولن ائللر،
کؤرپهسی چادیردا یئکهلن ائللر،
انتقام دمیدیر هارای، آی هارای.
نییه نصیبیمیز آه-و زار اولدو،
یوردیئری اینلهین کامان، تار اولدو،
گولوستان چمنی بوران، قار اولدو،
بولبول اسیر دوشدو، حاکم خار اولدو،
آزادلیغین یولو یامان دار اولدو،
وطنی قورویان بختیار اولدو،
شهیدلر ملته افتخار اولدو،
انتقام دمیدیر هارای، آی هارای.
باشلانیر درهدن، دوزدن بو وطن،
بویلانیر لپیردن، ایزدن بو وطن،
آیاوزلو ملکدیر اوزدن بو وطن،
محروم ائدیلیبدیر گؤزدن بو وطن،
اوسانیب "تمکین"دن، "دؤز"دن بو وطن،
مرحمت گؤزلهییر بیزدن بو وطن،
بسدیر، جانا دویوب سؤزدن بو وطن،
انتقام دمیدیر هارای، آی هارای.
منبع: وبلاگ اکبر حمیدی علیار
گرماندان ایکی شعر:
علی اوغلو «اکبر حسین اوف» (گرمان) 1962 – جی ایلده آذربایجانین «آغدام» شهرینده ایرانلی مهاجر عایله سینده آنادان اولموش، 1994- جو ایلدن قاراباغ منطقه سی و اونون مرکزی اولان آغدام شهری ارمنی اشغالینا دوشدوکدن سونرا، گرمان دا اؤز دوغما دیاریندان دیدرگین دوشوب، ایندی ایسه باکیدا یاشاییر. وطن حسرتی و آغدام نیسگیلی بیر یارا کیمی شاعر گرمانین اوره گینی سانجیر و بوتون شعرلینده اؤزونو گؤستریر. بورادا گرماندان ایکی شعری اوخویوروق:
قاراباغی قویوب گلدیک جانیمیزی خلاص ائدیب، قاراباغی قویوب گلدیک قاجارلارا سینه گره ن بیر تورپاغی قویوب گلدیک آتیلاراق دؤیوشلره، مغرور دوردوق، اییلمه دیک بیر قیچیمیز یانیمیزدا، بیر آیاغی قویوب گلدیک اوجاق چاتدیق چلدیرلاردا، قیزینمادیق ایستیسینه کور اولموشوق توستوسونه، چیلچیراغی قویوب گلدیک زامان بیزی هئی یوکله دی محنت ایله، غربت ایله وئره جکلر ناموس بورجو، آلاجاغی قویوب گلدیک تپه لره داغ دئییریک، بئش آغاجا باغ دئییریک مئشهلری، چمنلری، مورووداغی قویوب گلدیک ذلت اولوب قسمتیمیز، هئچ عینیمیز آچیلماییر توی-بوساطلی بیر دؤورانی، خوش نؤوراغی قویوب گلدیک سوفره میزده بایات چؤرک، بیر پارچا شور، گؤؤ-گؤیرتی یایلاقلاردا بئچه بالی، نئهره یاغی قویوب گلدیک «گرمان»، هئچ کیم اؤیونمه سین دبدبه لی گئییمیم وار قاچ هاقاچدا، کؤچ هاکؤچده بیز پاپاغی قویوب گلدیک.
آغدام آنامیزدیر هئچ قووا بیلمیرم کؤنلومدن غمی کامان تک اینله ییر کؤنلومون سیمی خیال پرواز ائدیب اوچور قوش کیمی بیر گئدیم آغداما ده ییم قاییدیم.
یوخوم پئریک دوشور عرشه چکیلیر گؤزومدن لئیسانلار آخیب تؤکولور ساچلاریم آغاریر، بئلیم بوکولور بیر گئدیم آغداما ده ییم قاییدیم.
آغدامدا قویموشام گؤر نه لریمی، سؤزومو، شعریمی، نغمه لریمی اؤزومله گؤتوروب نوه لریمی، بیر گئدیم آغداما ده ییم قاییدیم.
اورک تاب ائله میر داها محنته یقین گله جه یم بیرگون جرأته نییه دؤزمهلییم آخی حسرته، بیر گئدیم آغداما ده ییم قاییدیم.
بس نییه قاییدیم، قالیم اوردا من وصال شرقیسینی چالیم اوردا من ابدی بیر مسکن سالیم اوردا من آخی آغداملی یام، آنامدیر آغدام.
من نئجه اوغولام، اسیردیر آنا وارلیغیم تهمتدیر آذربایجانا گئدیم دوشمن اوسته، قصد ائدیم جانا آخی آغداملی یام، آنامدیر آغدام.
«گرمان»، دؤزمه داها غمه، کدره آغدام تشنه قالیب بوگون هنره باش قویوم دیزینین اوسته سون کره آخی آغداملی یام آنامدیر آغدام.
|
منبع: سایت دنیزنیوز www.daniznews.ir |