به یاد دکتر علی شریعتی به بهانه سالروز خاموشی او -2 مهدی اصغرزاده (دانشجو)- ارومیه
در تاریخ 24 تیرماه سال 37 با پوران شریعت رضوی، یکی از همکلاسیهایش ازداوج کرد . دکتر در این دوران روزها تدریس میکرد و شب ها روی پایاننامهاش کار میکرد. زیرا میبایست سریعتر آن را به دانشکده تحویل میداد. موضوع تز او، ترجمه کتاب «در نقد و ادب» نوشته مندور (نویسنده مصری) بود. به هر حال دکتر سر موقع رسالهاش را تحویل داد و در موعد مقرر از آن دفاع کرد و مورد تایید اساتید دانشکده قرار گرفت. بعد از مدتی به او اطلاع داده شد بورس دولتی شامل حال او شده است. پس به دلیل شناخت نسبی با زبان فرانسه و توصیه اساتید به فرانسه برای ادامه تحصیل مهاجرت کرد .
در فرانسه
عطش دکتر به دانستن و ضرورتهای تردید ناپذیری که وی برای هر یک از شاخههای علوم انسانی قائل بود، وی را در انتخاب رشته مردد میکرد. ورود به فرانسه نه تنها این عطش را کم نکرد، بلکه بر آن افزود. ولی قبل از هر کاری باید جایی برای سکونت مییافت و زبان را به طور کامل میآموخت. به این ترتیب بعد از جست و جوی بسیار توانست اتاقی اجاره کند و در موسسه آموزش زبان فرانسه به خارجیان (آلیس) ثبت نام کند. پس روزها در آلیس زبان میخواند و شبها در اتاقش مطالعه می کرد و از دیدار با فارسیزبانان نیز خودداری می نمود. با این وجود تحصیل او در آلیس دیری نپایید. زیرا وی نمیتوانست خود را در چارچوب خاصی مقید کند، پس با یک کتاب فرانسه و یک دیکشنری فرانسه به فارسی به کنج اتاقش پناه میبرد. وی کتاب «نیایش» نوشته الکسیس کارل را ترجمه میکرد .
فرانسه در آن سالها کشور پرآشوبی بود. بحران الجزائر از سالها قبل آغاز شده بود. دولت خواهان تسلط بر الجزائر بود و روشنفکران خواهان پایان بخشیدن به آن. این بحران به دیگر کشورها نیز نفوذ کرده بود .
تحصیلات و اساتید
دکتر در آغاز تحصیلات، یعنی سال 38، در دانشگاه سربن، بخش ادبیات و علوم انسانی ثبت نام کرد. وی به پیشنهاد دوستان و علاقه شخصی به قصد تحصیل در رشته جامعه شناسی به فرانسه رفت. ولی در آنجا متوجه شد که فقط در ادامه رشته قبلیاش میتواند دکتراییش بگیرد. پس بعد از مشورت با اساتید، موضوع رسالهاش را کتاب تاریخ فضائل بلخ، اثری مذهبی، نوشته صفیالدین قرار داد .
بعد از این ساعتها روی رسالهاش کار میکرد. دامنه مطالعاتش بسیار گسترده بود. در واقع مطالعاتش گستردهتر از سطح دکترایش بود. ولی کارهای تحقیقاتی رسالهاش کار جنبی برایش محسوب می شد. درسها و تحقیقات اصلی دکتر، بیشتر در دو مرکز علمی انجام می شد. یکی در کلژدوفرانس در زمینه جامعه شناسی و دیگر در مرکز تتبعات عالی در زمینه جامعه شناسی مذهبی .
دکتر در اروپا، به جمع جوانان نهضت آزادی پیوست و در فعالیتهای سازمانهای دانشجویی ایران در اروپا شرکت میکرد. در سالهای 40-41 در کنگرهها حضور فعال داشت. دکتر در این دوران در روزنامههای ایران آزاد، اندیشه جبهه در امریکا و نامهء پارسی حضور فعال داشت. ولی به تدریج با پیشه گرفتن سیاست صبر و انتظار از سوی رهبران جبهه، انتقادات دکتر از آنها شدت یافت و از آنان قطع امید کرد و از روزنامه استعفا داد. در سال 41، دکتر با خواندن کتاب «دوزخیان روی زمین»، نوشته فرانس فانون با اندیشه های ایننویسنده انقلابی آشنا شد و در چند سخنرانی برای دانشجویان از مقدمه آن که به قلم ژانپل سارتر بود، استفاده کرد.
دکتر در سال 1963 (1342) از رساله خود در دانشگاه دفاع کرد و با درجه دکترای تاریخ فارقالتحصیل شد. از این به بعد با دانشجویان در چایخانه دیدار میکرد و با آنان در مورد مسائل بحث و گفتگو میکرد.
معمولا جلسات سیاسی هم در این محلها برگزار میشد. سال 43 بعد از اتمام تحصیلات و قطع شدن منبع مالی از سوی دولت، دکتر علی رغم خواسته درونی و پیشنهاد دوستان از راه زمینی به ایران برگشت. وی با دانستن اوضاع سیاسی – فرهنگی ایران بعد از سال 40 که به کسی چون او – با سابقه سیاسی – امکان تدریس در دانشگاهها را نخواهند داد و نیز علی رغم اصرار دوستان هم فکرش مبنی بر تمدید اقامت در فرانسه یا آمریکا، برای تداوم جریان مبارزه در خارج از کشور، تصمیم گرفت که به ایران بازگردد. این بازگشت برای او، عمدتاً جهت کسب شناخت عینی از متن و اعماق جامعهء ایران و تودههای مردم بود، همچنین استخراج و تصفیه منابع فرهنگی، جهت تجدید ساختمان مذهب.
از بازداشتگاه تا دانشگاه
دکترسال 43 به ایران برگشت و در مرز دستگیر شد. حکم دستگیری از سوی ساواک بود و متعلق به 2 سال پیش، ولی چون دکتر سال 41 از ایران از طریق مرزهای هوایی خارج و به فرانسه رفته بود، حکم معلق مانده بود. پس اینک لازمالاجرا بود. پس بعد از بازداشت به زندان غزلقلعه در تهران منتقل شد. اوایل شهریور همان سال بعد از آزادی به مشهد برگشت. بعد از مدتی با درجه چهار آموزگاری دوباره به اداره فرهنگ بازگشت. تقاضایی هم برای دانشگاه تهران فرستاد. تا مدت ها تدریس کرد، تا بالاخره در سال 44، بار دیگر، از طریق یک آگهی برای استادیاری رشته تاریخ در تهران درخواست داد. در سر راه تدریس او مشکلات و کارشکنیهای بسیاری بود. ولی در آخر به دلیل نیاز مبرم دانشگاه به استاد تاریخ، استادیاری او مورد قبول واقع شد و او در دانشگاه مشهد شروع به کار کرد. سالهای 45-48 سالهای نسبتاً آرامی برای خانوادهی او بود. دکتر بود و کلاسهای درسش و خانواده. تدریس در دانشکدهی ادبیات مشهد، نویسندگی و بقیه اوقات بودن با خانوادهاش تمام کارهای او محسوب میشد.
دوران تدریس
ازسال 45، دکتر به عنوان استادیار رشته تاریخ، در دانشکده مشهد، استخدام میشود. موضوعات اساسی تدریسش تاریخ ایران، تاریخ و تمدن اسلامی و تاریخ تمدنهای غیر اسلامی بود. از همان آغاز، روش تدریسش، برخوردش با مقررات متداول دانشکده و رفتارش با دانشجویان، او را از دیگران متمایز میکرد. بر خلاف رسم عموم اساتید از گفتن جزوه ثابت و از پیش تنظیم شده پرهیز میکرد. دکتر، مطالب درسی خود را که قبلاً در ذهنش آماده کرده بود، بیان میکرد و شاگردانش سخنان او را ضبط میکردند. این نوارها به وسیله دانشجویان پیاده میشد و پس از تصحیح، به عنوان جزوه پخش میشد. از جمله، کتاب اسلامشناسی مشهد و کتاب تاریختمدن از همین جزوات هستند. اغلب کلاس های او با بحث و گفتگو شروع میشد. پیش میآمد دانشجویان بعد از شنیدن پاسخهای او بیاختیار دست میزدند. با دانشجویان بسیار مانوس، صمیمی و دوست بود. اگر وقتی پیدا میکرد با آنها در تریا چای میخورد و بحث میکرد. این بحثها بیشتر بین دکتر و مخالفین اندیشههای او در میگرفت. کلاسهای او مملو از جمعیت بود. دانشجویان دیگر رشتهها درس خود را تعطیل میکردند و به کلاس او میآمدند. جمعیت کلاس آن قدر زیاد بود که صندلیها کافی نبود و دانشجویان روی زمین و طاقچههای کلاس، مینشستند. در گردشهای علمی و تفریحی دانشجویان شرکت میکرد. او با شوخیهایشان، مشکلات روحیشان و عشقهای پنهان میان دانشجویان آشنا بود. سال 47، کتاب "کویر" را چاپ کرد. حساسیت، دقت و عشقی که برای چاپ این کتاب به خرج داد، برای او، که در امور دیگر بیتوجه و بینظم بود، نشانگر اهمیت این کتاب برای او بود.لازم بذکر است کویر نوشتههای تنهایی اوست. در فاصله سال های تدریسش، سخنرانیهایی در دانشگاهای دیگر ایراد میکرد، از قبیل دانشگاه آریامهر (صنعتیشریف)، دانش سرای عالی سپاه، پلیتکنیک تهران و دانشکده نفت آبادان. مجموعه این فعالیتها سبب شد که مسئولین دانشگاه درصدد برآیند تا ارتباط او را با دانشجویان قطع کنند و به کلاسهای وی که در واقع به جلسات سیاسی-فرهنگی، بیشتر شباهت داشت، خاتمه دهند. پس دکتر، با موافقت مسئولین دانشگاه، به بخش تحقیقات وزارت علوم در تهران، منتقل شد. به دلائل اداری دکتر به عنوان مامور به تهران اعزام شد و موضوعی برای تحقیق به او داده شد، تا روی آن کار کند. به هر حال عمر کوتاه تدریس دانشگاهی دکتر، به این شکل به پایان میرسد.
بقیه در قسمت سوم منبع: دوهفنه نامه "دنیز" شماره16 – مورخ 22خرداد 91
به یاد دکتر علی شریعتی به بهانه سالروز خاموشی او - 1
مهدی اصغرزاده (دانشجو)- ارومیه
29خرداد سالروز درگذشت دکتر علی شریعتی است . به همین مناسبت هر ساله به پاس خدمات ارزنده او به نسل جوان این کشور آثار و اندیشه های او همچون استاد شهید مرتضی مطهری مورد نقد و بازخوانی مستمر قرار می گیرد. بی شک او و استاد مطهری دو اندیشمند و دو متفکر تأثیرگذار در جامعه ایرانی بوده و هستند که اندیشه های آنان مقدمات نظری انقلاب اسلامی ایران را فراهم کرد. مجموعه آثار شریعتی که تاکنون بالغ بر 37 اثر رسیده است شامل آثار مختلفی چون، تاریخ، دین، جامعه شناسی، سیاست، عرفان، هنر و … است. در این میان او اهتمام ویژه ای به معرفی الگوهای خاص دینی دارد. شخصیتهایی چون ابوذر، علی(ع)، حسین(ع)، اقبال لاهوری و… کسانی هستند که در تاریخ اندیشه او به تدریج مشاهده می شوند. از منظر او معرفی الگوهای بزرگ در واقع نشان دادن توانمندیها و بستر مساعد تمدنی است که توانسته است آنان را در خود پرورش دهد .
او می گوید :
"این یک افتخار بزرگی است که هنوز علی رغم همه علل و عوامل سیاسی و استعماری و ارتجاعی و مادی که مانع رشد و پیشرفت شخصیتها و نبوغ ها در جامعه اسلامی هست، اسلام چون گذشته، قدرت سازندگی انسان و پرورش دهندگی نبوغ را در خود حفظ کرده است"
سال های کودکی و نوجوانی
علی شریعتی در دوم آذر سال 1312 در روستای کاهک از کویر مزینان در نزدیکی سبزوار زاده شد. پدر پدربزرگش، ملا قربانعلی معروف به آخوند حکیم، مردی فیلسوف و فقیه بود که در مدارس قدیم بخارا و مشهد و سبزوار تحصیل کرده و از شاگردان برگزیده حاج ملا هادی سبزواری محسوب میشد. ملاقربانعلی چهار فرزند به نامهای محمود، احمد، حسن و حسین داشت. محمود که به هنگام مرگ پدر، به تحصیل علوم قدیمه مشغول بود، با اصرار مردم مزینان به آنجا آمد تا پیشنماز مسجد و مدرس حوزه علمیه باشد. او تا پایان عمر خود در مزینان ماند و چهار فرزند به نامهای معصومه، قربانعلی، محمدتقی و آقامیرزا محمد از خود به یادگار گذاشت. محمد تقی شریعتی در سال 1311 با دختری روستایی از اهالی کاهک به نام زهرا امینی ازدواج کرد و اولین فرزند آنها، علی مزینانی بود. علی مزینانی، مشهور به دکتر علی شریعتی یا علی شریعتی مزینانی. مادرش زنی روستایی و پدرش مردی اهل قلم و مذهبی بود. سال های کودکی را در کاهک گذراند. افراد خاصی در این دوران بر او تاثیر داشتند، از جمله:
مادر، پدر، مادر بزرگ مادری و پدری و ملا زهرا (مکتبدار روستای کاهک) علی شریعتی در سال 1319 که هفت ساله بود، در دبستان ابنیمین شهرمشهد، ثبت نام کرد اما به دلیل اوضاع سیاسی و تبعید رضاخان و اشغال کشور توسط متفقین، استاد (پدر دکتر)، خانواده را بار دیگر به کاهک فرستاد. دکتر پس از برقراری صلح نسبی در مشهد به ابنیمین برمیگردد. در اواخر دوره دبستان و اوائل دوره دبیرستان رفت و آمد او و خانواده به ده به دلیل مشغولیتهای استاد کم میشود. در این دوران تمام سرگرمی علی مطالعه و گذراندن اوقات خود در کتابخانه پدر بود. در 16 سالگی سیکل اول دبیرستان (کلاس نهم نظام قدیم) را به پایان رساند و وارد دانشسرای مقدماتی شد. او قصد داشت تحصیلاتش را ادامه دهد.
در سال 31، اولین بازداشت او رخ داد و این اولین رویارویی او و نظام حکومتی بود. این بازداشت طولانی نبود ولی تاثیرات زیادی در زندگی آینده او گذاشت. در این زمان فصلی نو در زندگی او آغاز شد، فصلی که به تدریج از او روشنفکری مسئول و حساس نسبت به سرنوشت ملتش ساخت.
آغاز کار آموزی
با گرفتن دیپلم از دانشسرای مقدماتی، علی شریعتی در ادارهی فرهنگ استخدام شد. ضمن کار، در دبستان کاتبپور در کلاس های شبانه به تحصیل ادامه داد و دیپلم کامل ادبی گرفت. در همان ایام در کنکور حقوق نیز شرکت کرد. او به تحصیل در رشته فیزیک هم ابراز علاقه میکرد، اما مخالفت پدر، او را از پرداختن بدان بازداشت. علی در این مدت به نوشتن چهار جلد کتاب دوره ابتدایی پرداخت. این کتابها در سال 35، توسط انتشارات و کتابفروشی باستان مشهد منتشر و چند بار تجدید چاپ و تا چند سال در مقطع ابتدایی آن زمان تدریس شد. در سال 34، با باز شدن دانشگاه علوم و ادبیاتانسانی در مشهد، دکتر و چند نفر از دوستانشان برای ثبت نام در این دانشگاه اقدام کردند. ولی به دلیل شاغل بودن و کمبود جا تقاضای آنان رد شد. دکتر و دوستانشان همچنان به شرکت در این کلاسها به صورت آزاد ادامه دادند. تا در آخر با ثبت نام آنان موافقت شد و توانستند در امتحانات آخر ترم شرکت کنند. در این دوران دکتر به جز تدریس در دانشگاه طبع شعر نوی خود را میآزمود. هفته ای یک بار نیز در رادیو برنامه ادبی داشت و گهگاه مقالاتی نیز در روزنامه خراسان چاپ میکرد. در این دوران فعالیتهای او همچنان در نهضت مقاومت ادامه داشت ولی شکل ایدئولوژیک به خود نگرفته بود.
بقیه در قسمت دوم منبع: دوهفنه نامه "دنیز" شماره16 – مورخ 22خرداد 91
عاشیقلار بوغازدان یوخاری!
(سر مقاله دو هفته نامه "دنیز" شماره 16 – مورخ 22/3/91)
یازان: میرزا سرگردان
بلی، عرض ائلی ییم آغامین قوللوغونا کی، بو دا تزه بیر مسخره دیر بیزیم جامعه ده. البته چوخدا تزه دئییل. آنجاق بئش – اون ایلدن ده چوخ اولابیلمز کی بیزیم بو یازیق فلک زده عاشیقلاری، بیزیم بو "سیما"ده یعنی همان تلویزیوندا بوغازدان یوخاری گؤستریرلر. بونو هامی گؤرور، بیلیر؛ اما من بو ایکی – اوچ گونون عرضینده صنایع دستی و میراث فرهنگی گونلری مناسبت ایله عاشیقلاری بو جور مسخره ائتمه یی سیمای مرکز استاندان بو اورمیه شهرینده داها آرتیق گؤردوم و بو عاشیق دوستلاریمیزا چوخ اوره ییم یاندی؛ آخی بو یازیقلاری نیه بیر بئله سیماده لاغا قویورلار، مسخره ائدیرلر؟! دوغروداندا، اگر عاشیقلاری – مثلاً کمردن یوخاری ساز ایله باهم تلویزیوندان نشان وئرسه لر، خلق آراسیندا یا مقدس دین و شریعـتده هانسی بیر بؤیوک مفسده اوز وئرر؟ هان؟... اگر سازی تلویزیوندان گؤسترمک حرامدیر، یا صهیونیستی بیر صحنه دیر، یا مسلمانلارین دین و ایمانینا خلل یئتیریر، نیه بس جامعه ده و جمعیت ایچینده چوخ آزادجاسینا ترویج ائدیلیر، جماعت تویلارینی عاشیق و ساز ایله، حتی بالابان – قاوال و سائره آلات لار ایله کئچیریرلر و بیر نفر ده مانع اولمور؟ حتی رسمی اداره لرده مثلاً انقلاب اسلامی نین ایل دؤنومونده، هفته دفاع مقدس ده عاشیقلاری یا دیگر موسیقی هنر صاحب لرینی موسیقی آلت لری ایله گتیریب کنسرت اجرا ائدیرلر ... آخی بو تضادلار نه دیر سیز آللاه؟... یک بام دو هوا دارد؟
هر حالدا، بو چوخ غریبه بیر حادثه دیر ( عجیب حادثه ای و غریب واقعه ای است ... – حافظ) یعنی موسیقی آلاتی نین فقط و فقط تلویزیوندان گؤستریلمه سی قاداغان ائدیلیر، مخصوصاً بیزیم بو استاندا و خصوصاً بو اورمیه ده! اما جمعیتده چالماغی، آلیش وئریشی، توکانلاردا تماشایا قویولماسی، اؤیره نیلمه سی (آموزش موسیقی) و ... هئچ بیری قاداغان دئییل، گناه دئییل، حرام دئییل، فسادی یوخدور، ... دئییرم شاید بئله بیر حال لاردا رحمتلیک آتا- بابالار دئییبلر: "آ کیشی، گؤر هاردان سینیب، هاردان سسی گلیر!"
بلی، بو دا بیزیم روزگارین غریبه ابتکارلاریندان بیری دیر کی بعضی شئیلر تلویزیوندا حلال دیر، بعضی سی حرام؛ اما جامعه ده عکسینه دیر؛ مثلاً آچیق ساچیق – بی حجاب خارجی آروادلارین فیلمینه باخماغین هئچ بیر عیبی یوخدور، اما جامعه ده قاداغاندیر چون مفسده سی وار. ساز و موسیقی آلت لری بونون عکسینه دیر، جامعه ده آلیش وئریشی، قیزلارین ساز چیگنینده خیابانلاردا گلیب گئتمه سی، چالماسی، اؤیرنمه سی و ... هئچ بیری نین عیب - ایرادی یوخدور، فقط تلویزیوندا گؤستریلمه سی و اونلارین فیلمینه باخماق چوخ آغیر و چوخ بؤیوک و چوخ - چوخ کبیره بیر گناهدیر! و هئچ بیر زمان باغیشلانابیلمز و ائله اونا گؤره ده فقط و فقط – یالنیز و یالنیز- آنجاق و آنجاق تلویزیوندان گؤستریلمه سی قاداغاندیر!!... سیز بونو باشا دوشدوز؟! ... و الله من کی چاش - باش قالمیشام. الله آخیر عاقبتینی خئیر ائله سین بو ایشلرین. سیز ساغ، من سلامت؛ اما یازیق عاشیقلار، بوغازدان یوخاری صحنه لر ایله! ...
نخستین شب شعر طنز "چولپا" در ارومیه برگزار شد
|
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی حوزه هنری آذربایجان غربی در این مراسم که به مناسبت میلاد با سعادت حضرت امام جواد (ع) و یکصدمین محفل کارگاهی دفتر طنز ارومیه با مسولیت شاعر طنزپرداز سعید سلیمانپور (بوالفضول الشعرا) برگزار می شد، 19 نفر از شاعران از شهرستانهای ارومیه، تبریز و تهران اشعار خود را با موضوع های طنز اجتماعی خواندند. علی شجاع، حسین سنجیده، حسن حاتم، بیت اله جعفری از ارومیه؛عباس احمدی، امید مهدی نژاد، ناصر فیض، محسن اشتیاقی از تهران و سید مسعود نقیب از تبریز از شاعرانی بودند که در این برنامه هنرنمایی کرده و سرودهای نشاط آور خود را نثار سیل حاضران در سالن کردند. حضور و اجرای عاشیق علی عابدینی از هنرمندان بذله گو و بداهه خوان موسیقی محلی استان در قسمتهای مختلف برنامه از دیگر برنامه های چولپا بود که گوشه هایی از مقوله طنز در فرهنگ فولکلور آذربایجان غربی را ارائه کرد. گفتنی است واژه "چولپا" (CHOLPA) در زبان ترکی آذربایجان غربی به معنای خروس یکساله است که به تازگی شروع به آوازخوانی کرده است منبع: دو هفته نامه "دنیز" شماره 16- مورخ 22خرداد 91 ، ارومیه |
بزرگداشت شاهی اردبیلی
آیین بزرگداشت شاعر و ادیب برجسته معاصر اردبیلی استاد عسگر شاهی طی روزهای 21 و 22 خرداد با حضور شعرا، ادبا و شخصیتهایی از خارج و داخل کشور در اربیل برگزار گردید. عسگر شاهی متولد 1325 شمسی است و عمری را با آموزگاری و پژوهش و تحقیق و تألیف گذرانده و اشعارش را به دو زبان فارسی و ترکی در موضوعات انسانی، اجتماعی، عرفانی، عاطفی، اخلاقی و دینی سروده است. شرح غزلهای حافظ، شرح غزلهای فضولی (ترکی با الفبای لاتین، چاپ باکو)، مجموعه اشعار فارسی اش با عنوان : "نظم پریشان" و مجموعه اشعار ترکی اش تحت عنوان " کولون باغیشلا یئله" را می توان از آثار چاپی این شاعر نام برد. شاهی از شاعران اهل بیت (ع) هم به شمار می رود.
منبع: دو هفته نامه "دنیز" شماره 16- مورخ 22خرداد 91 ، ارومیه