شاعران و نویسندگان دلسوز و با وجدان، علی رغم برخی نمایندگان مثلاً مردم، همچنان در مرگ دریاچه ملی ارومیه مرثیه می گویند و می گریند. قطعه زیر (دریاچه مردنی است) را دوست فرهیخته جناب قنبر حاجی وند از مرحوم اخوان ثالث در وبلاگش ذاشته است که با هم می خوانیم:
دریاچه ، مردنی است ؟!
« چون سبوی تشنه
کاندر خواب بیند آب
وندر آب بیند سنگ ؛
دوستان و دشمنان را می شناسم من
زندگی را دوست دارم
مرگ را دشمن ! »
این شعر هم از مراثی دریاچه به خشکی نشسته ارومیه است، که اخیراً برخی از نمایدگان بی وجدان به مرگش رأی دادند!... شعر را دکتر ابوافضل قاسم بگلو در شهرستان اهر سروده است:
در سوگ دریاچه ارومیه
طبیعت با تو دارد سخت می گیرد
مگر دریا چنین لب تشنه و بی آب می میرد.
چه سوگی بدتر از این
که دریا، آب، دریاچه
میان بستر خود
تشنه لب افتاده می میرد.
کجا باید پناه آرند مهاجرهای تن خسته
پس از خشکیدنت آیا؟
تو می دانی طبیعت نیز خواهد مرد
کنون تا چشم می داری نمکزار است، لم یزرع
و دریا با تمنا
آسمان را التماس آرد
نگاه واپسین را
لحظه ای با من مدارا کن
ببار ای آسمان باران و دردم را مداوا کن
خدا را تشنگان را قطره ای باران نمی بارد؟
خداوندا: نزولی، رحمتی، باران و ابری، تگرگی، سیل اشکی
آ... خدا دریاچه می میرد
کنون زرینه وسیمینه اش او را دگر ملحم نمی آرد
شفایی نیست این زخم طبیعت را
خداوندا کمک کن
اینک این دریاچه دارد تشنه می میرد. سروده: دکتر ابوالفضل قاسم بگلو- اهر
شاعران ایران در چند سال گذشته بر مرگ دریاچه ارومیه گریه ها کرده اند و امروز خون گریه می کنند که برخی از نمایندگان ضد منافع ملی ایران در مجلس شورا بر مرگ این سرمایه عظیم ملی ایران رأی دادند و با احیای فوری آن مخالفت کردند!... شعر ترکی زیر (اورمو دنیزی: دریاچه ارومیه) را دوست شاعرمان اکبر حمیدی علیار سروده و در وبلاگ خود گذاشته است که در اینجا هم با هم می خوانیم:
اورمو دنیزی
بوگونلر هریئرده سؤز سودان گئدیر
دنیز چابالاییر، چیخیب جان گئدیر
اورمونون گؤزوندن یاش نه؟ قان گئدیر!
آغالار اوزونو توتوب یان گئدیر
نییه سین سوروشما، ندنین سورما
قولاقلار توتولوب اؤزونو یورما!
اه یله شیب مجلیسده ملّت آدینا
او آنجاق جیبینین یئتر دادینا!
رأی واختی دوشه جک ملّت یادینا!
گؤلون قوروماغی دئییل زادینا..
بوراخ سن ده بابام، چوخ اوستون وورما
قولاقلار توتولوب اؤزونو یورما!
آذربایجان جانی چیخیردا چیخسین
اؤلوم بوغازینی سیخیردا سیخسین
بو اولای ائوینی ییخیردا ییخسین
بودجانی عزیزلر تیخیردا تیخسین!
سن ده ناراحاتسان اورمودا دورما
قولاقلار توتولوب اؤزونو یورما
مسجیدین ائشیگی ایچیندن واجب!
یایدا دووشان توتماق بیچیندن واجب!
چاریغی قوروماق قیچیندن واجب!
میز بئله دریانین اوچوندن واجب!!!
حمد اوخو سن ده یئه حالوایلا خورما!
قولاقلار توتولوب اؤزونو یورما!
اورمیه عزیزدیر، ائل حؤرمت ائیلر
آییلار یوخودان بیر غیرت ائیلر!
دوزلانمیش یاراسین طبابت ائیلر
«علیار»دا بیر بارداق سو سووقت ائیلر!
دنیز یئنه دولار دوشرده فورما!
قولاقلار توتولوب اؤزونو یورما!
اکبر حمیدی علیار
امشب به حال دریاچه ارومیه خون گریه کنید! خون ....
امشب « لیلة القدر» است، شب 23 رمضان المبارک 1432 و فردا دوم شهریور 1390، مؤمنان خلوتی دارند با رب العالمین. لطفاً به حال وخیم و ناگوار و وضع رقت بار دریاچه ارومیه هم گریه کنید، خون گریه کنید و دست به دعا بردارید، تا شاید فرشتگان رحمت به این دریاچه مظلوم واقع شده نیز در این شب رحمت نازل شوند، چون از انسانها به ویژه افراد مسؤول کاری ساخته نیست! ... این نعمت عظمای الهی در برابر چشمان بی تفاوت و وجدانهای سنگواره مسؤلان خشک می شود و چیزی نمانده که به یکباره بمیرد و به بزرگ ترین دریاچه نمک و کویر لایزرع تبدیل شود و صدها هزار هکتار زمین زراعی و جنگل و باغ و کوهستانهای با صفا از بین برود و به صورت شوره زاری وحشتناک درآید و زندگی و سلامت دهها میلیون انسان ایرانی تباه گردد. می گویم ای دریاچه ی عزیز ارومیه، کاش تو هم شانسی داشتی مثل شانس مردم قحطی زده سومالی! یا مردم آواره شده فلسطین، یا افغان و ... که ما از صغیر و کبیر برای نجات تو هم حسابهای ویژه باز می کردیم! ما می خواهیم هر طور شده آن انسانهای محروم و بلا زده را از مرگ حتمی نجات دهیم و این وظیفه انسانی ماست البته. اما چرا کسی از بزرگان ما پیدا نمی شود که برای نجات تو هم ای دریاچه عزیز، حسابی باز کند و از مردم استمداد نماید تا مردم خود آستین غیرت بالا زنند و همت به خرج دهند و تو را ای دریاچه زیبای بلا زده، از مرگ نجات دهد؟؟!.. هان؟! بگذار بعضی از نمایندگان به طرح دو فوریتی آب رسانی به دریاچه ی ارومیه رأی ندهند، اینان همانها هستند که در کلام شهید این شب قدر – امیر عدالت علی مرتضی - به صفت «اشباه الرجال» توصیف شده اند. اما مگر مردم غیرتمند ایران اسلامی که همیشه به بدبخت ترین مردمان دنیا کمک می کنند و نمونه اش در همین روزها کمک به مردم قحطی زده سومالی است، از کمک به نجات دریاچه ارومیه که متعلق یه همه ایرانی هاست، باز می مانند! اصلاً. اما کسی و کسانی از میان خود مردم باید به پا خیزند و از مردم شرافتمند کمک بخواهند. چون مسؤلان وقت ندارند که در این مورد از مردم بزرگ ایران یاری طلبند، شاید هم نجات دریاچه ارومیه این دریاچه همه مردم ایران عزیز، هیچ اهمیتی برای حضرات ندارد، حتی در حد کمک به مردم سومالی که همه دنیا به کمکشان شتافته اند و حتی برخی از سیاستمداران دغل با سؤ استفاده از این آشفته بازار با خانواده هاشان به سومالی شتافته و با آن قحطی زدگان نگون بخت عکس یادگاری گرفته اند تا از نمد این فلک زده ها هم برای خود کلاهی تبلیغاتی در دنیا بدوزند!! و .... راستی ما چرا از کمکهای نقدی مردم ایران غافلیم؟ همان مردم بزرگی که با کمکهای کلانشان به جبهه ها، کشور را در مقابل دشمنان متجاوز نگه داشتند...هان؟ آری، به کوری چشم برخی از نمایندگان نابخرد که به طرح دو فوریتی آب رسانی به دریاچه مردم ایران مخالفت کردند، مردم ایران بی شک حاضرند بیشترین کمکهای نقدی و غیرنقدی را برای نجات دریاچه ارومیه این دریاچه همه ایران ارائه نمایند.فقط یک سازمان دهی و متصدی مورد اعتماد و ملی و غیرتمند می خواهد تا مردم با اعتماد به او به صحنه کمک رسانی بیایند و باران بی امان کمکهای نقدی و غیر نقدی خود را نثار کنند، بی منت دولت و ناز مجلس . خب این هم یک پیشنهاد از یک شهروند ایرانی. به نظر شما بد می گویم؟
فعلاً خون گریه کنید به حال آن عزیز به ستم کشته شده، به ستم کسانی که در خانه مردم به نجات دریاچه مردم ایران رأی ندادند!... شب قدر است و دعا مستجاب می شود، دعا کنید و خون بگریید! ... یا علی!