چکامه ای در سوگ استاد نوشته: حسین دوستی
« هَیهات اَن یأتی الزّمانُ بِمِثلِهِ،
اِنَّ الزّمان لَمِثلِهِ لَعَقیم !»
اندوهی عظیم، دوسـتداران اهلبیت ( ع) را فراگرفت و فقیهی سـترگ در ایام شهــادت بانوی بزرگ اســلام ( حضرت فاطمه س ) بانگ الرحیل سرداد و به ملکوت اعلی پیوست. دلهای دوستان آن عالم اندیشمند در داغ فراق به درد آمد و اشکهای غم و درد بر چهره هایشان جاری شد.
روحانی پژوهشگر، نویسنده چیره دست، استاد برجسته حوزه و دانشگاه – حضرت آیه ا . . . دکتر عبدالرحیم عقیقی بخشایشی - بعد از عمری فعالیت های علمی و عملی در سن هفتاد سالگی در مورخه 16/1/91 به سوی رضوان الهی پرگشود. پیکر پاک این فقیه وارسته در روز جمعه 17/1/91 با تشییع هزاران نفر از طلاب و روحانیون و مردم شهرهای قم، تهران، تبریز، اهر ،بخشایش و هریس بعد از طواف در حرم حضرت معصومه (س) و پس از اقامه نماز توسط مرجع عالیقدر حضرت آیه ا . . . سبحانی در جوار حرم مطهر امامزاده علی بن جعفر (س) در گلزار شهدای قم به خاک سپرده شد.
از این روحانی اندیشــمند و پژوهشــگر حدود 150 جلد کتاب و صدها مقاله چاپ و منتشر شــده است و « انتشارات نوید اسلام» در شهر مقدس قم و تعلیم و تربیت دهها روحانی و دانشجو از ثمرات عمر پربار معظم له محسوب می شود. همچنین احداث مساجد و مدارس و راهها و سدها در بعضی از مناطق آذربایجان، باقیات صالحات ایشان می باشد.
فرزندانی شایسته و اهل علم وادب و هنر، یادگار دیگری از حضرت استاد دکتر عقیقی بخشایشی است که با این احتساب، حدیث نبی گرامی اسلام ( ص) توسط ایشـان جامه عمل به خود گرفتـــه و از خود یادگارهای سه گانه بجا گذاشته اند تا وجود آنان، همیشه یادآور ایشان باشد. ( کتابها و آثار علمی، خدمات عملی به مردم واحداث اماکن جهت رفاه مردم، فرزندانی نیک و شایسته).
اینجانب ضمن عرض تسلیت این ضایعه اسفناک به بیت شریف معظم له و به اهالی آذربایجان و خصوصا شهر بخشایش ، چکامه ای را در سوگ ارتحال آن بزرگ مرد عرصه علم و عمل سروده ام که به عنوان ادای دین در قبال آن همه عظمت روحی و علمی و عملی تقدیم می دارم :
کـاش می دیـدم تـو را بـار دگر تـا بخـوانم بـا تـو اسـرار دگـر
کاش چرخ زندگی برگشت داشت کاش می شدبذرعمری تازه کاشت
کاش یک روز دگـر با من بدی تـا شفـابخش دل پر غم شدی
آه از این کـاش و ایـکاش سـیه زنـدگی بـعداز تو بر من شد تبه
بـا تو باغـی در بهـاران داشـتم بـا تـو گلـهای فـراوان داشـتم
بعدِ تو صد زخم بر جانم نشست قلبـم از هجـران تلخ تو شکست
بــر دلـم انـبـوه درد انبـاشــته سـالها یـاد تـو با خـود داشــته
شد شقایـقها ز داغـت واژگـون دیده ها در سوک تو پر شد زخون
چـون سرایم درد هجـران تو من؟ چـون ننـالم درد فـقـدان تو مـن!
یک سخن بس نیست در هجران تو دردنـامـه مـی شـود دیـوان تــو!
قطره قطره اشک می ریزد قلـم چـون نگـرید، آه ! می سـوزد قلـم
ماتم استاد، آتـش زد به جـان در غمـش آشـفـته شـد افلاکـیان
در عزایت خـانه و دفتر گریست مـهرو مه تاریک شد، اخـتر گریست
تسلیـت بـر خـانـدان ســوگـوار اجـرشـان بـا حــضـرت پـروردگـار
از خدا غفـران و رحمـت بر تـو باد ای عقـیقـی، ای بـزرگ، ای اوسـتـاد
کانون عاشیق ها – 2
گزارش از: مصطفی قلیزاده علیار
اشاره: گزارش فعالیت هفثگی کانون عاشیقهای حوزه هنری آذربایجان غربی را از بهار سال 1390 بنده برای اولین بار در هفته نامه آراز آذربایجان - چاپ ارومیه با عنوان "محفل عاشقان" می نوشتم که در هشت قسمت ادامه یافت. در شماره 9 دوهفته نامه دنیز باز هم از نو این کار را کردم و تحت عنوان کانون عاشیقها قسمت اول را نوشتم. اینک قسمت دوم:
کانون عاشیقهای حوزه هنری آذربایجان غربی فعالیت هفتگی خود را در سال جدید از روز دوشنبه 14 فروردین 1391 آغاز کرد. این کانون که با حضور تعدادی از عاشیقها و شاعران و علاقمندان و داریوش علیزاده مسئول واحد موسیقی حوزه هنری، تشکیل شده بود، از ساعت 17 تا 19 ادامه یافت. در این برنامه ابتدا مصطفی قلیزاده علیار مجری برنامه ضمن عرض تبریک سال نو برای حاضران، با اشاره به پیام نوروزی مقام معظم رهبری و نامگذاری این سال به »سال تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی« گفت: امیدواریم عموم اهل هنر و فرهنگ و اندیشه در سال 91 به تولیدات هنری و فرهنگی و اندیشه ای خود بیفزایند و مسئولان فرهنگی و هنری هم از هنرمندان و نویسندگان و شاعران و تولید کنندگان فرهنگ ملی حمایت جدی بکنند. وی با گرامیداشت یاد و خاطره هنرمندانی که در سال گذشته در گذشته اند، با اظهار تأسف گفت: هنوز با گذشت نزدیک به دو دهه در شهر ارومیه موضوع قطعه هنرمندان متوفی در حد ادعای خالی مسئولان شهری و مدیران فرهنگی و هنری استانی و شورای شهر و شهرداری و اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی مانده و از حد حرف و مصاحبه های تبلیغاتی تجاوز نکرده است و هنرمندان که سند افتخاراین شهر و دیارند، وقتی وفات می کنند، در میان صدها و هزاران متوفی گم می شوند.
استاد عاشیق علی کریمی قره آغاجی دیگر مجری ثابت این برنامه هنری هفتگی نیز طی سخنان کوتاهی، نقش عاشیق های آذربایجان در حفظ و نشر آداب و رسوم ملی عید نوروز را مطرح کرد و افزود: عاشیق ها همواره مراسم ملی نوروز و دیگر عیدهای ملی و دینی کشور و مردم ما را به شکل هنرمندانه ای ترنم کرده، از نسلی به نسل بعدی انتقال داده اند.
عاشیق علی عابدینی یکانلی نخستین عاشیق در این برنامه بود که با اجرای آهنگی شاد و نواختن نوای دل انگیز ساز خود، شور و حالی به مجلس داد و زمزمه کرد:
بو کؤنلومدن آپار سلام / بیزیم داغلارا داغلارا
قوی اوخویوم گلدی بهار/ بیزیم داغلارا داغلارا
سحر وقتی اسر یئللر/ یئل اسنده اوینار گوللر
هر طرفدن گلیر ائللر/ بیزیم داغلارا داغلارا
یوز مین جوره گوللر آچیر/ گوللریندن عطیر ساچیر
کهلیک اوخور، جیران قاچیر/ بیزیم داغلارا داغلارا
»علی« دئیر آیاق اولوم / غم الیندن اویاق اولوم
خیالیمدا قوناق اولوم / بیزیم داغلارا داغلارا.
درگاهقلی عطارد شاعر هم پای دائمی کانون عاشیق ها این هفته نیز با مجموعه چاپ شده اشعار ترکی اش » شعر دیوانی« به شیوه قالبهای شعر عاشیقی ( گرایلی،دیوان، تجنیس، مخمس و ...) در کانون حاضر بود که شعر تحت عنوان »چکر« خواند و عاشیق علی عابدینی آن را گرفت تا حفظ کند و در مجالس بخواند.
عاشیق اسمعلی لطفی از عاشیقهای پیشکسوت که از شاگردان مرحوم عاشیق درویش است، به صحنه دعوت می شود و به سبک استادش ساز می زند و شعری از اشرفی می خواند:
زمستان گوله یاراشماز/ دوست دوستون سرینی آچماز
بیر کؤنول سینسا باریشماز/ ناموس، غیرت، عاری گؤزلر.
اسمه باد صبا اسمه/ اسیب قراریمی کسمه
شیدا بولبول گولدن کوسمه/ غنچه آچسا خارین گؤزلر.
احمد اسدی به مصداق: »الولد سرّ ابیه« (فرزند آشکار کننده سرّ پنهان پدرش است) آینه پدر با فضل و با ذوقش بهرام اسدی و پرورده مادر فاضله و شاعره اش خانم فریده سلیمانی است و درکل تنها ولیعهد تاج و تخت »یاز نشر« ارومیه و جوانی با ذوق و شاعر و پژوهنده آثار و احوال عاشیقهای زنده و مرده این دیار است که با شور و حرارت جوانی و عشق و علاقه زاید الوصفی در این عرصه به تحقیق و تتبع گسترده و مصاحبه با عاشیق ها و شاعران و نشر آنها در تنها روزنامه ارومیه »آراز آذربایجان« مشغول است و آینده ای قابل توجه و امیدوار کننده دارد و امیدو می رود خلأ موجود در این وادی را پر کند. احمد اسدی به پشت تریبون دعوت می شود و نوشته منتشر شده اش در معرفی مرحوم عاشیق عزیز دول دیزجی را به ترکی برای حاضران می خواند.
بهزادنیا داستان مناظره عاشیقانه عاشیق شمشیر و پسرش شاهپر را نقل می کند. خانم زهرا کریم زادگان شعری فارسی می خواند و در پایان عاشیق اسمعلی می نوازد و شعری از شاعر عارف مسلک حسین مسکین در مدح امام علی می خواند.
منابع و پاورقی های مقاله عاشورای رضوی
1. انقلاب طوس (واکاوی جسارت ارتش تزار به حرم مطهر رضوی)، محمد حسن ادیب هروی، ستار شهوازی (بختیاری)، چ اول: تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معصر ایران، 428 ص، وزیری، 1388 ش.
2. «بررسی اسنادی از برآورد خسارت وارده به حرم رضوی در بمباران 1330ق»، ابوالفضل حسن آبادی، نشریه الکترونیکی شمسه، شماره هشتم.
3. سالشمار وقایع مشهد در قرنهای پنجم تا سیزدهم، نوشته محمدتقى مدرس رضوى، به کوشش ایرج افشار، چاپ اول: مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی، آستان قدس رضوی، وزیری، 300 ص، 1378 ش.
4. زندگانی حضرت امام علی بن موسی الرضا (ع)، حسین عمادزاده، چ دوم: تهران، انتشارات گنجینه، وزیری، 2 جلد، 1361 ش.
5. کشتی نجات، سید موسی موسوی صاحب الزمانی، چاپ اول: مطبعه محمدیه، کاتب: ابوالفتح فرهودی بن نصرالله قاجار، 219 صفحه، رقعی، 1351 ق. چاپ سنگی
6. فهرست کتب چاپ سنگی کتابخانه محدث ارموی، حسین متقی و فتح الله ذوقی، چ اول: تهران: کتابخانه و موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، 2جلد، رحلی، 1389ش.
7. کتابنامه ائمه اطهار، ناصر الدین انصاری قمی، چاپ اول: قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، وزیری، 280 ص، 1378 ش.
8. الکشکول، شیخ آقا بزرگ تهرانی، تحقیق: سید جعفر حسینی اشکوری، چ اول: تهران: کتابخانه و موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، 336 ص، وزیری، 1389ش.
9. مجله پیام بهارستان شماره 10، سال سوم، زمستان 1389 ش.
پاورقی:
1. آنگاه که دعبل خزاعی شعری را که در رثای خاندان اهل بیت (علیهم السلام) سروده در محضر علی بن موسی(ع) قرائت مینماید و در انتهای شعر، از پراکندگی قبر حضرات معصومین در مدینه و نجف و کربلا و کاظمین به حضرت زهرا (س) شکوه میکند؛ امام رضا (ع) گریه میکند و دو بیت مذکور را به انتهای شعر اضافه میفرماید. و وقتی دعبل از حضرت میپرسد: «یابن رسول اللّه، این قبری که فرمودید در خراسان است، قبر کیست؟» حضرت میفرماید: «قبر من غریب است. مرا زهر میدهند و درخراسان دفن میکنند و مزار من، محل رفت و آمد شیعیان می شود.». رک: بحار الانوار، ج 49، ص 238. ابیات فوق بر روی سنگ قبر جدید امام رضا (ع) حک شده است.
2. انقلاب طوس (واکاوی جسارت ارتش تزار به حرم مطهر رضوی)، ص 132.
3. انقلاب طوس (واکاوی جسارت ارتش تزار به حرم مطهر رضوی)، ص 256.
4. زندگانی حضرت امام علی بن موسی الرضا (ع)، ج 2، ص 343، به نقل از تاریخ ایران (ژنرال سایکس)، ص 197.
5. به عنوان نمونه روزنامه انگلیس زبان تایمز در مقالهای در ارتباط با عملکرد روس در وقایع مشهد به چاپ رساند. رک: انقلاب طوس (واکاوی جسارت ارتش تزار به حرم مطهر رضوی)، ص 257.
6. انقلاب طوس (واکاوی جسارت ارتش تزار به حرم مطهر رضوی)، ص 258.
7. این مقاله در مجله الکمال، سال اول (اسفند 1299 ش)، ش 5 و همچنین در ضمن کتاب انقلاب طوس (واکاوی جسارت ارتش تزار به حرم مطهر رضوی)، ص 300 ـ 305 به چاپ رسیده است. وی در زمان این واقعه در مشهد سکونت داشته و یکی از شاهدان آن واقعه دردناک بوده است.
8. این اثر در ضمن کتاب انقلاب طوس (واکاوی جسارت ارتش تزار به حرم مطهر رضوی)، ص 319 ـ 334 به چاپ رسیده است.
9. این اثر چندین بار به چاپ رسیده است.
10. ایشان عضو اداره تشریفات و سرقرآنخوان حرم رضوی بود و بعد از وفات در دارلسعاده حرم مطهر مدفون شد.
11. این اثر در تهران، توسط چاپخانه حاج عبدالرحیم در سال 1330ق، 49ص رقعی به چاپ رسیده است.
12. اشعار ایشان در مجله پیام بهارستان شماره 10، ص 74 ـ 102 به چاپ رسیده است.
13. این اشعار در انقلاب طوس (واکاوی جسارت ارتش تزار به حرم مطهر رضوی)، ص 336 به بعد چاپ شده است.
14. الکشکول، ص 107 ـ 109.
15. اطلاعات اولیه در مورد این شاعر نخجوانی و شعر وی در این زمینه را حاج مصطفی مایل اوغلو از نویسندگان معاصر جمهوری آذربایجان متذکر شدند. البته در سال 1386 در دو هفته نامه »دعوت« (چاپ) ارومیه برای اولین بار زندگی نامه و نمونه اشعار دینی این شاعر اهل بیت (ع) به قلم دوست عزیز آقای مصطفی قلیزاده علیار چاپ شده بود.
16. با مراجعه به کتب تراجم و تذکرهها اطلاعاتی در مورد زندگی و آثار صاحب الزمانی به دست نیامد. و تنها آگاهیها درباره ایشان، سرنخهایی است که در کتاب کشتی نجات (مشتمل بر سه اثر چاپ شده از ایشان) آمده است. نسخهای از این کتاب در کتابخانه محدث ارموی در قم موجود است. رک: فهرست کتب چاپ سنگی کتابخانه محدث ارموی،
ج 1، ص 720، ش 5714.
17. کشتی نجات، ص 76 ـ 77. صاحب الزمانی عبارتی چنین در بالای شعر خود آورده است: »راجع به توپ بستن روسها گنبد مطهر حضرت ثامن الائمه (علیه السلام) که در سال 1329 هجری اتفاق افتاد و گریز به مصائب کربلا در روز عاشورا«. مسلم است که این عمل زشت در 1330 اتفاق افتاده است. حالا چرا در دیوان سید سال 1329 ق ثبت شده معلوم نیست. شاید بتوان این توجیح را متذکر شد که زمان آغاز این فتنه سال 1329 ق بوده است.
منبع: دو هفته نامه "دنیز" شماره 12 – مورخ 16/ 1/ 91 – چاپ ارومیه
عاشورای رضوی
به مناسبت صدمین سال حمله قشون روس به حرم امام رضا (ع)
پِژوهش و نگارش: احمد رنجبری حیدر باغی
اشاره: جریان به توپ بستن گنبد مطهر حرم امام رضا (ع) توسط نظامیان جنایتکار دولت روسیه تزاری در سال 1291 شمسی از وقابع فاجعه آمیز تاریخ ایران و عالم اسلام است. این واقعه تأسف بار و جنایت روسها در شعر شاعران نیز انعکاس یافته و شعر ترکی سید موسی صاحب الزمانی یکی از اشعار مهم آن زمان است که فقط یک بار به سبک چاپ سنگی در زمان شاعر منتشر شده است. اخیراً از سوی محقق ارجمند جناب "احمد رنجبری حیدر باغی" با توضیحاتی تازه در اختیار نشریه دنیز قرار گرفت و بعد از صد سال برای اولین بار چاپ می شود:
قال الرضا (ع):
»و قبرٍ بطوس یا لها من مصیبةٍ /اَلَحَّتْ علی الاْحشاء بالزفراتِ
الی الحشرِ حتّی یبعثُ الله قائماً /یُفَرَّجُ عنّا الهَمَّ و الکرباتِ« (1)
ای فاطمه! و قبر یکی از فرزندانت در طوس است وای از این مصیبت! غصهها و غمها فشار آورده است به احشاء و اعضای صاحب آن قبر، تا آن زمان که خداوند قائم آل محمد (ع) را برانگیزد و او غصههای ما را از میان ببرد.حرم مطهر امام رضا (ع) در طول زمان، رخدادهاى تلخ و شیرین فراوانى را شاهد بوده است. این بناى بزرگ مذهبى، رنجها و گوارایىهاى بسیارى را چشیده تا به وضعیت کنونى خود رسیده است. یکى از زشت ترین حوادثى که حرم مطهر رضوی، شاهد آن بوده، واقعه معروف به «توپبندى گنبد مطهر» توسط روسها بوده است. این جریان در روز نهم فروردین 1291ش (نهم ربیعالثانی 1330ق برابر با 29 مارس 1912م) اتفاق افتاد. از آن روز تا روز نهم فروردین امسال، صد سال شمسی از این واقعه دهشتناک میگذرد. شایسته بود در این باره مقالات و کتب مختلف و گوناگونی به چاپ برسد و اطلاعرسانی شایسته و به هنگام صورت بگیرد.
گزارش مختصری این جریان اسفناک
پس از تشکیل ژاندارمری مخصوص خزانهداری کل ایران توسط مورگان شوستر آمریکایی، دولت روسیه که این اقدام را مخالفت مطامع خود در ایران میدانست، طی اولتیماتومی به دولت ایران، خواستار اخراج شوستر از ایران و نیز استخدام اتباع خارجی با اجازه دُوَل روس و انگلیس شد. در پی ردّ این اولتیماتوم دخالتآمیز توسط مجلس شورای ملی، قوای روسی مستقر در تبریز وارد قزوین شدند. همچنین یکی از دستنشاندگان دولت روس در مشهد به نام یوسف هراتی به تحریک روسها، شورشی مصنوعی در مشهد به پا کرد. قوای روس نیز به بهانه این که جانِ اتباع آنها در خطر است به شهر مقدس مشهد وارد شدند و سپس برای تهدید دولت ایران و نیز بیاحترامی به عقاید و احساسات مذهبی مردم، حرم مطهر امام رضا (ع) را در روز نهم فروردین 1291ش به توپ بستند. در اثر شلیک توپخانه، به سَردَرها، گلدستهها و گنبد حرم رضوی، خسارات فراوانی وارد آمد. هم چنین روسها خزانه حضرتی را به بانک روس منتقل کرده و اشیای قیمتی حرم را به غارت بُردند. پس از آن، مقداری از اموال را برگرداندند و متولّی حرم را با تهدید به مرگ وادار کردند که تصدیق کند تمام خزانه را تحویل گرفته است. علاوه بر این، عده بسیاری از زائران ، مجاوران و مردم مشهد در این تهاجم وحشیانه کشته و مجروح شدند.در مورد احصاء دقیق گلولهها و خسارات وارده به آستان مقدس حریم رضوی در کتاب انقلاب طوس (واکاوی جسارت ارتش تزار به حرم مطهر رضوی)، ص 132 اطلاعات درخور توجهی آمده است.در اینجا فقط به گوشهای از این جنایت بر اساس نوشته ادیب هروی اشاره میشود: «تعداد گلولههاى توپ بولمطر و گرناد که به گنبد مطهر و دیگر مواضع مقدسه زده شد: گنبد مطهر آنچه تشخیص داده شد غیر از گلولههاى بولمطر گلوله و گرناد هفده عدد؛ ایوان طلاى مسجد جامع گلوله گرناد نه عدد؛ ایوان مقصوره مسجد جامع گلوله گرناد یازده عدد؛ سردر ایوان صحن جدید گلوله گرناد سه عدد؛ سردر کارخانه خدام یازده عدد؛ گنبد مسجد جامع گلوله گرناد یازده عدد؛ به صحن جدید و عتیق و همچنین ایوان عباسى و صحن کهنه نیز چند تیر خالى شده بود که خرابى فاحشى وارد آورد. عدد گلولههاى توپ بولمطر که به اطراف مسجد و صحنین خالى شده بود از تحت احصاء خارج بوده است.» (2)نکته جالب اینجاست که روسها پس از به توپ بستن حرم تلاش میکردند این موضوع را به شدت سانسور کنند و از رسیدن اخبار به گوش جهانیان جلوگیری کنند. (3) علی رغم تمام تلاشهای آنان، این جریان آن قدر مشهور گشت که افزون بر نوشتههای ایرانیان و مسلمانان، دیگران نیز در کتب و نوشتههای خود به این جریان اشاره کردهاند. یکی از آنها ژنرال سایکس (مأمور رسمی انگلیس در مشهد) مینویسد: «نحوست و مشئومیتی که نصیب دولت روسیه شد در هیچ مورد زیادتر از موقع بمباران حرم مطهر حضرت رضا (ع) در مشهد مقدس نبود.» (4) علاوه بر این، گزارشهایی نیز در برخی از مطبوعات (5) به چاپ رسید. بازتاب این خبر تا بدان پایه بود که حتی به نقل برخی از روزنامهها، مانند حبل المتین (چاپ کلکته) مسلمانان در شهرهای مختلف از جمله لکهنو، بنارس، پانیپت و کلکته با تجمع و صدور بیانیههایی اقدامات وقیحانه روس را محکوم کردند. (6)
تألیفات مرتبط با این قضیه
نویسندگان بسیاری درباره این موضوع، از آن روز تا کنون به خلق آثاری به نثر و نظم در شکلهای مختلف کتاب (مشتمل و مستقل)، رساله و مقاله پرداختهاند. در ذیل به برخی کتب و نوشتههای مستقل در این زمینه اشاره میشود:
1.عاشورای رضوی، فضل الله آل داود ملقب به بدایع نگار (متوفای 1304 ش) . (7)
2. آشوب آخر الزمان، شیخ حسین اولیا بافقی؛ این اثر به صورت نسخه خطی در قالب یک نامه در 13 برگ در بخش مخطوطات کتابخانه آستان قدس رضوی نگهداری می شود. (8)
3. انقلاب طوس ، (9) محمد حسن ادیب هروی خراسانی (10)(متوفای 1347 ش)؛
4. حدیقة الرضویة، محمد حسن ادیب هروی خراسانی (متوفای 1347 ش)؛
5. الفوادح الجلیة فی هتک حرم الرضویة، شیخ ابوالحسن مرندی (م 1349ق). (11)
6. تاریخ انقلاب خراسان، میرزا رجبعلی تجلی (12) (ایشان از نزدیک شاهد ماجرای حمله بوده است).
7. بازتاب این واقعه در اشعار شاعران
شاعران نیز در اشعار خود به این جریان تاریخی اسف بار اشاره داشتهاند. از جمله آنها میرزا رجبعلی تجلی، ملک الشعرای بهار و ادیب الممالک فراهانی است. (13) در الکشکول آقا بزرگ تهرانی نیز از چند شاعر مرد و زن شعرهایی در این باره نقل شده است. (14) این واقعه در شعر شاعران آذریزبان نیز بازتاب داشته است. به عنوان نمونه میتوان از نادم نخجوانی (15) و سید موسی موسوی صاحب الزمانی نام برد. در این قسمت مقاله به درج شعر ترکی سید موسی موسوی صاحب الزمانی متخلص به «سید» میپردازیم. سید موسی موسوی صاحب الزمانی متخلص به »سید« در سده چهارده هجری میزیسته و به دو زبان ترکی و فارسی شعر میسروده است. (16) سید در شعر ترکی خود پس از اشاره به فضائل امام رضا (ع) و حرم مطهر به واقعه توپبندی و کشتار مردم به دست روسهاست و در مصرع « شاها! نه وقت اولور امام زمان گلور» تمنای ظهور حضرت صاحب الامر (عج) دارد. وی در ادامه به مصائب امام حسین (ع) و غارت خیام و آتشافروزی به خیام آل الله گریز میزند.
ای قبر طوس، عالمه سندن امان گلور / سنده نه وار که عطر بهشت هر زمان گلور
شخص عزیزه ائیلهدی مدفن خدا سنی/ اولدون سعید ائتدی نشیمن رضا سنی
چوخ رتبهیه یئتوردی او نور هدا سنی/ باعث اودور زیارتیوه شیعیان گلور
هر کیمسه ناخوش اولسا اگر، سنده وار شفا/ سنده اولان وجود، ائدر عالمه عطا
فیّاض فیضینه نئجه مانع اولار خطا؟! / یا رب سبب ندور او حرمدن فغان گلور؟
عورت اوشاق تمامیسی پیر و جوانلارون / قطع اولدی چارهسی، حرمه جمع اولانلارون
تؤکدیله قانلارین نئجه بیوهزنانلارین؟!! / روس دولتی گئدوب ائلهدی امتحان گلور
انصافدور که دارالامانه قوناق گله / دشمن سالا امان ائوینه شور و ولوله
بئش یوز قوناقی اؤلدوره مین نسل حرمله / شاها! نه وقت اولور امام زمان گلور
بیر سیّدی، بالاسی یانیندا نماز قیلا / بالای سرده اؤلدورهلر بیکفن قالا
بیر کس تاپولمیا بو زمان انتقام آلا / صحن امامه باغلانا آتلار، کمان گلور
دوشدی خیالیمه گئنه بیر غملی ماجرا / ذبح ائیلدی حسینی سوسوز شمر بیحیا
توپراقلار اوسته قالدی شهیدان کربلا / لشکر تؤکولدی خیمهیه غارتکنان گلور
زینب خانم دئیردی او بیماره چاره وار / سعد اوغلی قصد ائدوب که وورا خیمهگاهه نار
فرمایش ائتدی عمه! »علیکنّ بالفرار«/ تاراج و غارته ال آچوب شامیان گلور
یوز قویدی چؤللره او زمان آل مصطفی / وئردیله سس سسه دئدیلر وا محمدا
قالدی یانان چادردا او بیمار کربلا / ضعف ائیلدی، آییلدی گؤروب کوفیان گلور
نیمخیز اولوب ییخلدی ایاقه دورانمادی / یاندی تالاندی خیمه او ناخوش قاچانمادی / سجّاده نار برد سلام اولدی یانمادی
گؤز آچدی گؤردی زینب بیخانمان گلور / «سید» بس ائت بو نوحهنی، پیغمبر آغلادی
بیلمم نه گؤردی غارت ائدن لشکر آغلادی / زینب اود ایچره ووردی اؤزون مضطر آغلادی
اوددان چیخاندا گؤردیله بیر ناتوان گلور (17)
منابع و پاورقی ها در نشریه دنیز چاپ شده است و در قسمت دوم این مقاله تحقیقی(منابع و پاورقی ها) در این وبلاگ آمده که بخاطر حجم مقاله در اینجا نگنجید. لطفاً در قسمت دوم مشاهده فرمایید
منبع: دو هفته نامه "دنیز" شماره 12 – مورخ 16/ 1/ 91 – چاپ ارومیه
تسلیت
شاعر ارجمند و دوست گرامی جناب آقای سعید سلیمانپور
درگذشت داویی گرامی تان شادروان خلد آشیان »مصطفی فیروزی« را به جناب عالی و همه بازماندگان معزا تسلیت گفته، از خداوند متعال برای آن مرحوم مغفور رحمت واسعه و برای شما و دیگر داغدیدگان محترم صبر جمیل آرزمندیم.
نشریه «دنیز» و جمعی از شاعران ارومیه