آتیلمیشلار
یازانی: زهرا بادره
پاییزین اول گونوایدی. قیزیمی مدرسهیه ساری آپاردیم. قاییداندا بولوارین ایچیندن کئچیردیم ، یاواشیاواش یئلین اسمهسی و گونون طبیعی ایستیسی و گؤزللیگی مدرسهلرین آچیلیشیایلا برابر پاییز فصلینین سئویملی هاواسین وطراوتین سایا گله گؤزللیکله دادیردیم و روحوملا جانیملا حس ائدیردیم وبیریانداندا اوشاقلار، چیچکلر تکین عطیر دولو قوخویلا و گؤزل آچیلیشیلا بایاتی و اوشاق شعرلرینی زومزومه ائدهائده مدرسهیه ساری گئدیردیلر.
آغاجلارین هله یاشیل پالتارلاری ایینلریندن سویولمامیشدیر. آمما یارپاقلارین سیزیلتیلاری آندیریردیلارکی عؤمورلرینین قورتاران واختیدیر.
درین نفس چکه چکه اؤز خیالیمدا و اؤز زامانیمیزداکی اوشاقلیق دؤورانیندا، دولانیردیم کی، لاپدان گویرتیلرین آراسیندا بیر جاوانا گؤزوم ساتاشدی . چؤخ گنجایدی، تقریبا اون سککیز یاشیندا.
اوگؤیرتیلرین و تورپاغین اوستونده بوزوشوب یاتمیشدی. ال - آیاغی قاپ قارا ایدی. هله معصومیت، اوشاقلیق اونون نئچه گون بلکهده نئچه آی یویولمامیش اوزونده گؤرونوردو.
او اوجا آغاجلارین یانیندا بیر کیچیک نهال آغاجینا بنزرایدی کی، سوسوزوندان قولبوداقی پارچالانیب و سولموشایدی...
دایاندیم دویوخدوم
هئی... اونون اوشاغلیغینی ،بویا - یاشا دولماغینی ،قارا ،یویولمامیش یاناقلاریندا یئر سالمیش آرزولارینی اونون آتیهسینی گؤزومون قاباغینا گتیردیم
گئنهده اونون آتا آناسینین، گؤزلریندن دوشمهسینی و اونلارین دردین چکمه سینی، بیرده اونون سفیل سرگردان اولماسینی گؤزومون قاباغینا گتیردیم !
هامی دئیر :
ائل آرا دئییلن سؤزلر ،دانیشیقلار، فیکرلر، نظرلر باشیمدان بئینیمدن سوروشدی!
بوشلایین گئتسین....!
داها او آدام اولماز......!
و یولدان کئچنلرین اونا تفاوتسیز و لاقید باخمالاری و بعضنده بعضیلرینین نفرتله باخیب تئزلیکله اوزاقلاشمالاری منی بئله دوشوندوروردو کی بو جاوانلار آتیلمیشلار جرگهسینه قوشولوبلار.
و بیر سؤال منده یارانیلیردی، محکوم ائدنلر هانسی محکمهده بو حکمی صادر ائدیبلر؟
یولومو، تاسفلهنرک، توتوب گئتدیم .
بوندان باشقا نئچه سینیده گؤردوم ، او بوجاق بو بوجاقدا قاتباقات یاتمیشدیلار ....
اؤزومدن سوروشدوم :
گؤره سن اونلارین تقدیری بویوموش یا بیزلرین لاقید قالماغیمیز بو تقدیری اونلارا یازمیشدی؟
منبع: سایت «دنیزنیوز» www.daniznews.ir
رفیق ذکا خندان
سفر هشتم (3)
یادداشتهای سفر به باکو
مصطفی قلیزاده علیار
دیدار با فیروز مصطفی
از دیدارهای خوبمان در باکو، دیدار با نویسنده و استاد دانشگاه جناب «فیروز مصطفی» بود که در یک قهوه خانه نزدیک ساحل انجام گرفت. اکبر با او هماهنگی کرده و وقت ملاقات گذاشته بود. فیروز مصطفی متولد 1952 است. رشتهاش فلسفه تاریخ است و در دانشگاه اوراسیای باکو همان رشته را تدریس می کند.
صحبتهای خوبی با او داشتیم در پیرامون ادبیات و تاریخ و مسائل مربوط به این حوزهها. نظرات جالب توجهی داشت. از طریق ترجمه با آثار مشاهیر ادبی دنیا آشنا شده درست مثل ما و هر کسی دیگر. البته زبان روسی را می داند مثل هر آذربایجانی تحصیل کرده دیگر که مال دوره شوروی باشد. جوانیاش در دوره شوروی سپری شده. می گفت 15 سال مجری تلویزیون بودهام؛ پدر بزرگ مادریام مردی دیندار و متمکن بوده و قبل از شوروی، به عنوان سرکاروان 39 بار به حج رفته. آباء و اجداد پدری و مادریام در دوره 20 سال اول حاکمیت شوروی به خاطر دینداری و اعتقادشان اعدام و سربهنیست شدهاند، به این خاطر از شوروی نفرت داشتهام و دارم.
فیروز مصطفی می گفت: 50 جلد ازکتابهایم تاکنون منتشر شده که 40 جلد آن در زمینه ادبیات است اعم از رمان و داستان و نمایشنامه و سه جلد از آثارم در زمان شوروی چاپ شده بود؛ نمایشنامههایم اغلب روی صحنه رفته.برخی از آثارم به زبان فرانسه و روسی ترجمه شده است.
فیروز مصطفی معتقد است که امروز با ترجمه آثار ادبی به زبان انگلیسی و فرانسه می توان جهانی شد!
من گفتم: البته صرف ترجمه به انگلیسی یا هر زبان جهانشمول دیگری کافی نیست، باید قوت ادبی و غنای درونی و اندیشهای یک اثر مطابق معیارهایی باشد که بتواند در میان آثار جهانی جا خوش کند.
می گفت: از بزرگان ادبیات معاصر آذربایجان بعد از میرزا فتعحلی آخونداف، کسانی مثل جلیل محمدقلیزاده، عبدالرحیم حقوردییف، عیسی حسیناف و صابر احمدلی بیشتر تأثیرگذارند، هر چند اینان با دین و معنویت میانه خوبی نداشتهاند.
گفتم: عیب این بزرگان هم همین است دیگر! این شخصیتهای ملی شما، چه جور ملی بودهاند که در مسیر ادبی و فکری و هنری خود، کاملاً خلاف ملتشان رفتهاند و در واقع از نظر معنوی و روحی و اعتقادی مخالف مردم آذربایجان بودهاند. مگر نه این است که در زمان حکومت شوروی دهها هزار نفر از دینداران این کشور را گلولهباران کردهاند که آباء و اجداد شما هم در بین آنها بودهاند؟ خب، چرا این معاصران ادبی به این موضوع به عنوان فاجعه تاریخی ملت و کشورتان نپرداختهاند؟
فیروز مصطفی قبول کرد که چنین بودهاند. بعد گفت: البته در برخی آثار ادبی و اجتماعی ما این فجایع تاریخ معاصر ملت آذربایجان انعکاس یافته و در رمان «قاپی» (دروازه) که من خودم نوشتهام یکی از قهرمانان مردی دیندار است که مخالف حکومت شوروی بوده، در دوره استبداد استالین (دهه 1930) دستگیر و محکوم به اعدام می شود و هنگامی که پای تیر می بردندش، قرآنی زیر بغل داشته ... اصلاً من در این اثر موضوع قتل عام ملی، دینداری و وطن را دستمایه کارم قرار دادهام.
از جناب فیروز مصطفی در باره آثار برخی نویسندگان معروف و معاصر آذربایجان هم سؤال کردم که با آنها دوستی داشتم از جمله مرحوم «علیبالا حاجیزاده» صاحب چندین مجلد رمان مشهور و خوب مثل «عروس گم شده» (ایتگین گلین) در موضوع فجایع افغانستان. گفت: من هم با علیبالا دوست و به شخصیت ادبیاش خیلی احترام قائل بودم؛ اما بر چهره آثار درخشان او کمی غبار زمان نشسته!
از نخبگان ادبی نخجوان هم که با آنها ارتباط و دوستی داشتم، سخن به میان آوردم از جمله شاعر برجسته و معروف مرحوم حسین راضی (1925 – 1998) و نویسنده خلق آذربایجان شادروان حسین ابراهیماف (1921 – 2008) که در دوران چهار ساله اقامتم در نخجوان ارتباط خوبی با وی داشتم و آن مرحوم برای اولین بار از انجمن ادبی اهل بیت (ع) در نخجوان که بنده مؤسساش بودم، در یک نشریه ادبی رسمی دولتی به نام «آراز» شماره 4 (آزاز- 4، سال 1997) مطلب نوشت. خدایش بیامرزد.
فیروز مصطفی گفت: حسین راضی شاعر خوب و توانایی بود و من زمانی که در تلویزیون بودم، ویژهبرنامهای به مناسبت هشتادمین سال تولد وی تهیه کردم و پخش شد (البته بعد از وفاتش!). نثر حسین ابراهیم هم روان و دلنشین بود.
من حرفهای خودم را به یاد دارم. اما دوستم اکبر حمیدی علیار هم مطالبی در باب زبان مشترک ترکی و برخی نویسندگان جوان ایرانی ترکی نویس مطرح کرد. فیروز مصطفی نظرش این بود که داشتن یک زبان مشترک ترکی در جهان ممکن نیست، مگر همه عربزبانهای ممالک مختلف زبانی صد در صد مشترک دارند؟ یا انگلیسی زبانها و ... البته می توان همه ویژگیها و ظرفیتهای مشترک یک زبان را در نظر داشت و از آن در میان همه صاحبان آن زبان بهرهمند شد.
فیروز مصطفی از ارتباطش با برخی نویسندگان ایرانی هم حرف زد. همچنین از نوابغ ادبی ایران مثل سعدی و مولانا و حافظ و شهریار به شگفتی و اعجاب سخن گفت. حرف آخرش این بود که در ادبیات معاصر ملتها در شرق و غرب عالم، نثر تأثیرگذارتر از شعر بوده هم در مقیاس ملی و هم در گستره جهانی. ادبیات ملتها را بیشتر با نثرشان و نویسندگان بزرگشان در دنیا میشناسند و کمتر با شعر و شاعرانشان.
ظاهراً این حرف قریب به واقعیت است. شاید علتش هم این باشد که اندیشههای تأثیرگذار و فرهنگ و آرمانهای انسانی - جهانی به زبان نثر راحتتر از زبان شعر، قابل بیان و انتقال است.
منبع: دو هفته نامه «دنیز» شماره 38، تاریخ نشر 31/6/92 – محل نشر: ارومیه
کتاب«هم صدایی با شهریار»در گفتگو با نویسنده کتاب
دنیزنیوز: گرچه در یکی از محافل ادبی حوزه هنری تهران در مراسمی، استاد شهریار شاعر نام آور اسلام و ایران و انقلاب، مورد اهانت یک نفر قرار گرفت،
از سوی اهل ادب و هنر و اندیشه این سرزمین، پاسخ هایی هم داده شد. با این حال انتشار کتاب»هم صدایی با شهریار«در آستانه سالروز وفات شهریار در تبریز از سوی انتشارات یاران و رونمایی آن در شهرستان تاریخی فرهنگی اهر، خبر خوشحال کننده ای بود که امروز خبرگزاری هایی منتشر کردند.
حسین دوستی نویسنده کتاب در گفتگو با سایت « اهروصال » در حاشیه مراسم رونمایی از کتاب اظهار داشت: کتابی که امروز رونمایی شد با عنوان "همصدایی با شهریار" است ما تلاش کردیم این کتاب را به مناسبت سالروز گرامیداشت استاد شهریار یعنی روز شعر و ادب فارسی رونمایی کرده و به جامعه ادبی کشورمان تقدیم کنیم ولی به علت مراسمات گوناگون برای این شاعر بزرگوار این مراسم با چند روز اختلاف انجام شد.
وی افزود:این کتاب به سه قسمت تقسیم می شود؛ در قسمت اول کتاب مکتب ادبی حیدر بابای سلام را معرفی کرده ایم. به عنوان مکتب ادبی جدیدی که چه ویژگی هایی دارد و استاد شهریار چگونه این مکتب را پایه گذاری کرده ، قسمت دوم آنهایی که دنباله این مکتب را گرفته و ادامه داده اند یعنی حیدر بابا سلام اینها نقیضه، فخریه، ترجمه نوشته اند.
حسین دوستی ادامه داد: در این کتاب در قره داغ منطقه (ارسباران) 30 نوع نقیضه، فخریه و ترجمه معرفی شده است .
نویسنده ی کتاب "همصدایی با شهریار" در مورد ارتباط استاد شهریار با ادبا و مردم ارسباران اظهار داشت: دومین قسمت این کتاب خاطره های استاد شهریار با مردم قره داغ است درباره اهالی شعر و ادب و بزرگان منطقه ارسباران که با هم ارتباط نزدیک داشته و دررفت و آمد بودند و در باب استاد، شاگرد ما با آنها مصاحبه ای کردیم و خاطراتشان را جمع آوری نمودیم و در قسمت دوم کتاب آمده است این مطالب، مصاحبه ها و خاطرات که از استاد شهریار هست در هیچ کجا به چاپ نرسیده است.
در کانون شعر حوزه هنری آذربایجان غربی مطرح شد
شعر شهریار آینه زمان خود است
دنیزنیوز: کانون شعر حوزه هنری آذربایجان غربی برنامه هفتگی بعد از ظهر چهارشنبه هفته جاری را به مناسبت 27 شهریور، سالگرد وفات استاد شهریار، به گرامیداشت یاد و خاطره این شاعر نام آور معاصر ایران و جهان اختصاص داد.
به گزارش روابط عمومی حوزه هنری آذربایجان غربی، در این نشست ادبی مسائل و موضوعاتی همچون جایگاه منحصر به فرد شهریار در بین شاعران گذشته و حال، رموز موفقیت، راز ماندگاری و تأثیرگذاری شعر او، علل جهانی شدن شهریار در زمان خودش و شاهکار بی نظیر «حیدر بابا» مورد بحث شاعران و منتقدان قرار گرفت.
در ابتدا این برنامه موضوع ارتباط شهریار با شاعران و اهل ادب ارومیه در زمان خود مطرح گردید که مسئول واحد آفرینش های ادبی حوزه هنری استان، با طرح این موضوع گفت: شهریار با شاعران و ادبای ارومیه ارتباط دوستانه و صمیمی داشت و چند بار هم به دعوت همان دوستانش به این شهر آمده بود و اشعار هم در وصف ارومیه و مردم خونگرم و با فرهنگ این شهر و دیار سروده که در دیوانش آمده است.
مصطفی قلیزاده علیار تأکید کرد: گرچه اشعار دلنشین و شاهکار شهریار به دو زبان فارسی و ترکی با ویزگی های خاص خود زمینه کسب شهرت ملی و جهانی وی شد، اما همین روابط دوستانه شهریار با اهل ادب و اندیشه ایران و جهان را باید یکی از علل مشهور شدن و محبوبیت استاد شهریار و زمینه شناخته شدن او در ایران و جهان به شمار آورد.
وی یادآور شد: گرچه شعر شهریار هم مثل اغلب شاعران بی بلند و پست نیست، اما فوران عاطفه، رقت احساس، استفاده از زبان ساده مردمی و صنعت «سهل و ممتنع» در اشعار فارسی و ترکی وی به خصوص منظومه «حیدر بابایه سلام» بیشترین عناصر شعری را تشکیل می دهد که باعث می شود بیشتر دلنشین باشد.
علی رزم آرای (شاعر و منتقد ارومیه ای) به مناسبت 27 شهریور روز شعر و ادب فارسی بخشهایی از یک مقاله خود را برای حاضران قرائت کرد و یادآور شد: ملت ما با ادبیات زندگی می کند و بزرگداشت بزرگان ادبیات مثل شهریار و امثال او هم ریشه در همین شیوه زندگی ما دارد.
رزم آرای با اشاره به ارتباط شهریار با برخی شاعران و نویسندگان مشهور زمانش،گفت: شعر شهریار از نظر زبانی زمانمند است و گاهی اگر زبان او رنگ عرفانی می گیرد، این عرفان را شهریار در جریان زبان ادبی و شعر یاد می گیرد نه از محافل عرفانی و خانقاهی.
حمید واحدی( شاعر و منتقد ادبی سرشناس ارومیه ) نیز طی سخنانی به ویژگی های زبانی شعر شهریار وعوامل موفقیت او پرداخت و گفت: دو عامل شهریار را به این موفقیت و مشهوریت رساند، یکی داشتن زبان ساده و مردمی او بود و دیگری ارتباط با شاعران مدرن مثل نیمایوشیج، سایه، فریدون مشیری و امثال آنها.
واحدی افزود: شهریار خود شاعر مدرن نشد و در سبک کلاسیک و کهن سرایی ماند، اما غزل شهریار با زمانش شناخته می شود که زبان غزل شهریار نه به ماقبل او تعلق دارد و نه به مابعدش، و این از رموز موفقیت اوست.
وی تأکید کرد: با توجه به ویژگی های خاص شعری و زبانی، شاعری همانند شهریار کمتر پیدا می شود.
شاهرخ رضوانی از شاعران پیش کسوت ارومیه که چند سالی است به ترجمه منظوم «حیدر بابا» به زبان فارسی مشغول است، شعری در مرثیه شهریار خواند و چند بند از ترجمه حیدر بابا را برای شاعران کانون شعر قرائت کرد و حاضران هم نظر اصلاحی خود را اظهار کردند.
در بخشی از این برنامه هفتگی تعدادی از شاعران از جمله علی همای پناه، علی محمدیان، محمود شامی و غلامرضا دانش فروز اشعار خود را در موضوعات مختلف برای حاظران خواندند.