مایه آرامش زمین
(نغمههای انتظار – ادبیات دانشآموزی)
معصومه یعقوبی
باد آرامآرام میوزید. ابرها از هم دور شده، پرندهها آوازشان را به سکوت واگذاشته بودند. درختان برگهایشان را سفت گرفته. رودها از خروشیدن بازایستاده بودند. کوهها ساکت و باوقار همچنان تماشا میکردند. ماه این یگانه عروس آسمان در آن شب نورانی با چهرهای باز و با عشوه و ناز به زمین مینگریست. از گرما و نور خورشید صبحگاهی هنوز اثری نبود... در این سکوت عالمگیر، فرشتگان آرامآرام بر زمین فرود میآمدند با گلهایی از بهشتی که بر سر «نرجس خاتون» میافشاندند... در گستره آن شب مهتابیِ «سامرّا» کسی نمیدانست که در خانه «امام حسن عسکری» چه میگذرد! ... ناگهان خانه نورانی شد، مادری بار گران خود بر زمین گذاشت و کودکی متولد شد از نسل پاک محمدی و علوی. نوزادی که تولدش خاطره میلاد موسی در عصر فرعونیان را زنده کرد. پدر جوان این نوزاد نورانی، امام حسن عسکری سجده شکر به جای آورد و این خانه محل «نورٌ علی نور» شد... کودکی متولد شد که آخرین امید زمینیان به او بسته است، همان که نام و نسب خویش را از آخرین پیامآور توحید محمد (ص) به ارث برده است.
اکنون بیش از هزار سال است که زمین و زمینیان منتظر تواَند ای میراث دار نوح و ابراهیم و یوسف و موسی و داود و سلیمان و عیسی و محمد (ص). ای وارث همه پیامبران نور و روشنی و عظمت، یا مهدی! ای وارث حسین، خونخواه همه مظلومان تاریخ، ای تسلیبخش همه دلهای شکسته، عشق تو را میخواند، امید تو را میخواند، زمین و آسمان چشم به آمدنت دوخته یا صاحبالزمان، ای آخرین بازمانده از سلسله مُنجیان خدایی،...آه، تو کی میآیی؟! جمعهها به یاد تو آرام است و دلانگیز. جمعهها حس میکنم تمام زمین و زمان منتظر تواَند و انسان از شوق دیدارت در خود گم. آه چقدر انسانها به آمدنت نیازمندند، دنیا بسیار تنگ شده، تنگتر از آن که بود، ای آخرین امید، ای مایه آرامش زمین، یا حجتالله!
منبع: دو هفته نامه «دنیز» شماره 54 – مورخ یکشنبه 15 تیر ماه 93
شکوهی مراغه ای دن ایکی غزل
مراغه لی «میرزا مهدی شکوهی» (1247 – 1314 هـ. ق) آذربایجان ادبیاتینین گؤرکملی سیمالاریندان و قدرتلی شاعرلریندن بیریدیر. اونون عروض و هجا وزنلرینده و غزل، قصیده، مثنوی، قوشما، گرایلی و ... قالبلرده و مختلف موضوعلاردا او جملهدن اجتماعی، دینی، عرفانی، لیریکا و ساتیریک دهیری شعرلری و شاهاثری وار. شکوهینین همده تجنسلری دقتی چکن اثرلردیر. بورادا اونون ایکی غزلینی اوخویوروق:
1- غزل
پیر میخانه یه باخ، جمده نه وار، کی ده نه وار؟
بخششه سیر ائله، حاتمده نه وار، طی ده نه وار؟
بیر قدح سالدی ایاقدان سنی، بیچاره حریف
پی آپار گؤر من ایچون جام پیاپی ده نه وار!
گؤرمهین گوشهی چشم سیه جانانین
نه بیلیر گوشهی میخانه ندیر؟ میده نه وار؟
نقدر وار نفسیم، چکمهییم افغان، نئیلیم؟
بیر قورو نالهدن اؤزگه، دئ گؤروم نی ده نه وار؟!
جانیمی مالیمی آلدین، داخی ظالم بسدیر
بو «شکوهی» دئدیگین مفلس لاشئیده نه وار؟
2- غزل
دلدار الینده اولسا هر گول
گوللردن اولور او بختور گول
گلزار ندیر بو عارضین تک
نه آل، نه تازهدیر، نه تر گول
پروانهیه، بولبوله جمالین
هر شام چراغ، هر سحر گول
آیینهده بیر گون امتحاناً
گل گؤر نه شکوهیلن گولر گول
زلف و رخووی سالیر خیاله
هر سنبله کیم، اسر، دگر گول
گوللر منی محو ائدر، یوزوندن
بیر عاریه رنگ آلیب مگر گول!
خوناب سرشکین ای «شکوهی»
بو یئر یوزون ائتدی سربسر گول.
منبع: سایت دنیزنیوز
حاج علمدار ماهر وفات کرد
مصطفی قلیزاده علیار
سایت «دنیزنیوز»: دوست شاعرم استاد حاج علمدار ماهر ناردارانی صبح امروز (جمعه دوم اسفند 1392 برابر با 21 ربیع الثانی 1435 و 21 فوریه 2014) در 64 سالگی در باکو وفات کرد و در آرامگاه امامزاده «رحیمه خاتون» زادگاهش «نارداران» (20 کیلومتری باکو) به خاک رفت. خبر از طریق دوستان عزیزم سعیدی و حاج مصطفی مایلاوغلو به من رسید. حاج علمدار رفت، رحمه الله علیه. او از دوستان خوب و صمیمی من در باکو بود و دوستی ما درست ده سال طول کشید از مرداد 1383 (2004) که نخستین همایش شعر طنز را در تبریز (حوزه هنری) برگزار کردیم و از ایشان به واسطه مرحوم حاج علی اکرام دعوت کردیم و آمد و آشنا شدیم و از آن پس هم بسیاری از اهل ادب و هنر ایرانی با او دوست شدند. تا امروز هم دوستیمان ادامه داشت. آخرین بار امسال در روز میلاد حضرت رسول (ص) تلفنی صحبت کردم. قرار بود هوا که خوب شد به ایران بیاید و تجدید دیدار نماییم! ... او در جریان تدوین کتاب «شوق دیدار» خیلی به من کمک کرد و مقدمهای هم نوشت و من خاطرات زیادی از این انسان وارسته و فرزانه دارم که برخی را – مثل خاطرات سفر باکو، 1393) نوشته و منتشر کردهام. در جریان بزرگداشت او در باکو که کتابی منتشر شد، به پیشنهاد خودش من هم مقاله نوشتم (2010) و دیدارهای زیادی که با او در باکو و ارومیه و تبریز داشتم، همه خاطره است و خیلیها را در وبلاگم و نیز در سایت «دنیزنیوز» و نشریه «دنیز» منتشر کردهام با عکسهایی. بحث تاریخی - ادبی و سیاسی «ادبیات صندوقی آذربایجان» را برای اولین بار بنده از زبان آن مرحوم در قالب مصاحبه در ایران منتشر نمودم در هفته نامه «آراز آذربایجان» (تابستان 1387 - ارومیه). خدا رحمتش کند. به خانوادهاش و دوستان و شاگردان این شاعر اهل بیت (ع) تسلیت میگویم.
اخراجیهای ادبیات انقلاب اسلامی
مصطفی قلیزاده علیار
دهها سال است خصوصا بعد از انقلاب اسلامی، که نهادهای رسمی و ارگانهای وابسته به نظام مثل دانشگاهها و مراکز پژوهشی و فرهنگستان علوم و حوزه هنری و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و آموزش و پرورش ایران، ادبیات ایران را منحصر و محدود به زبان فارسی میدانند و تمام توان ملی و امکانات دولتی و رسمی و تدریسی و تبلیغی را محدود به این زبان فاخر و رسمی ایرانی کردهاند و از این نکته آشکار غفلت داشتهاند و دارند و شاید هم تغافل میورزند که دیگر زبانهای ایرانی از جمله ترکی و کردی و عربی هم در این مملکت حق آب و گِل دارند و میلیونها نفر از ملت ایران به این زبانها تکلم میکنند و در این زبانها هم ادبیاتی غنی و شایسته جهانی شدن در همین دوران معاصر آفریده شده است.
و این غفلت و یا تغافل در عرصه ادبیات انقلاب اسلامی (شعر و داستان، نثر ادبی، نمایشنامه) البته به مراتب زیانبارتر و سنگینتر است و به همان اندازه نابخشودنی از داعیهداران نشر و گسترش ادبیات انقلاب اسلامی. زیرا همچنان که اقوام مختلف مردم ایران از فارسیزبان و ترکزبان و کردزبان و عربزبان و ... در مبارزات قبل از انقلاب و فعالیتهای بعد از انقلاب اسلامی و ایضاً در دوران دفاع مقدس و دوران بعد و در بدنه نظام مشارکتی جدی و برادرانه داشتهاند و دارند، در عرصه ادبیات انقلاب اسلامی هم همین رنگین کمان ملی ادبی و هنری وجود دارد، ولی متصدیان ادبیات انقلاب اسلامی و بزرگان ما متأسفانه از این واقعیت آشکار غافلند و یحتمل که تغافل میکنند! اما این غفلت و یا تغافل موجب ضرر و زیانهای عدیدهای بر ادبیات انقلاب اسلامی میشود. چرا که وقتی ادبیات انقلاب اسلامی را منحصر به زبان فارسی کردیم، به این معنی است که این ادبیات را در دیگر زبانهای ایرانی به رسمیت نمیشناسیم و به حاشیه میرانیم! آن وقت این ادبیات عظیم و گسترده و متنوع مبتنی بر اندیشههای امام خمینی و انقلاب اسلامی و رهبری نظام و معارف اسلامی و بیداری اسلامی و مکتب تشیع را ظالمانه و عامدانه و به زور از حوزه انقلاب اسلامی بیرون میکنیم که میتوان نامش را «اخراجیهای ادبیات انقلاب اسلامی» گذاشت و این ظلمی عظیم در حق انقلاب اسلامی است و خیانتی بزرگ بر آن.
راستی، مسئولان فرهنگی چه قدر به این موضوع توجه میکنند خصوصاً در دانشگاهها و تدوین پایاننامههای ادبیات انقلاب اسلامی و در سازمان سمت و کتب درسی؟ ... هیچ! آیا منتظریم تا این گوهر ادبیات انقلابی و ملی را هم مثل خیلی از میراث ناملموس ملی کشور، دیگران بیایند و به نام خود ثبت کنند؟ و یا به کلی نسیاً منسیاً گردد؟ آیا این غفلت و تغافل خیانت نیست؟ به نظر شما نسلهای آینده و همچنین فعلی در این باره چه خواهند گفت. البته آزادی زبان اقوام و نشریات و مطبوعات و رسانه در کشور ما به معنی واقعی هست، اما جز زبان فارسی، هیچ یک از زبانهای ایرانی متصدی رسمی ندارد و رها شده به امان خدا؛ برای همین هم گاهی مسائلی پیش میآید که خوشایند است و به نفع اتحاد ملی ما نیست و باعث آن هم بیشتر متصدیان فرهنگی و علمی و فرهنگستان ایران است که مدیریت نمیکنند و تنها کاندیداها هستند فقط در موقع انتخابات مجلس و غیره! به همه زبانها و فرهنگ اقوام ایرانی اظهار احترام میکنند.
باری به هر جهت، جان کلام بنده این است که ادبیات انقلاب اسلامی چه در داخل ایران و چه در خارج از ایران، منحصر به زبان فارسی نیست و هر کس در مقام بحث و تحقیق از انقلاب اسلامی تنها به زبان فارسی تکیه و استشهاد و تمثل کند یا غافل و بیخبر است و یا تغافل و خیانت میکند، چه مسئولان و کسان و نهادها و مراکز رسمی و حقوقی و دولتی باشند، چه کسان و مؤسسات و اشخاص حقیقی و غیر دولتی.
بدیهی است این قضیه در سایر مقولات هنری و فرهنگی از جمله موسیقی و فیلم و مطبوعات هم صادق است.
یادآوری: من مطلب فوق را اخیراً در نشست مسئولان ادبی حوزه های هنری استانهای کشور در دانشگاه سمنان گفتم که البته مسئولان و اساتید محترم زبان و ادب فارسی حاضر در آن نشست ادبی هم تأیید کردند و لااقل مخالفتی اظهار نشد. حرف من از هر گونه رنگ و روح ناسیونالیستی و دعواهای پان فلان و پان بهمان جدا و عاری است و تمام کسانی که بنده را میشناسند، میدانند که من از اینگونه رنگها و انگها جدایم (تو ز همهی رنگ جدا بودهای! ...) و ریگی به کفش ندارم بحمدالله. والسلام
منبع: سایت «دنیزنیوز» www.daniznews.ir
محرملیک و آنا دیلیمیز
اوستاد بهرام اسدی - اورمیه
ایراندا بو گونه قدر دوامائدن تاپان مرکزی حکومتین تملچیسی بؤیوک حکمدار شاه اسماعیل ختایینین رسمی اعلان ائتدیگی تورک دیلی و شیعه مذهبی ا و زاماندان بری آذربایجان تورپاقلاریندا بیری- بیریندن آیریلمایان ایکی بؤیوک گئرچک (واقعیت) اولوبلار آذربایجان ادبیاتیندا بیرینجی مرثیه یازان شاعر ایسه شاه اسماعیلین معاصری اولان مولانا محمد فضولی اولموشدور و اوندان بری بؤیوک و نهنگ نوحهچی شاعرلرایله اوزلهشیریک و دئیهبیلریک ادبیاتیمیزدا مرثیه و نوحه یازمایان شاعرلریمیز چوخ آز اولوبلار حتی صرفاً ساتیریک شعرلری ایله تانیلان و شرق دونیاسیندا ساتیریک شعرین تملچیسی اولان میرزه علیاکبر صابر کیمی بیر شاعرین ده اثرلرینده نوحه و مرثیه گؤرمک ممکندیر آنجاق بو آرادا بیر تعداد شاعرلریمیز ده اولوبلار کی اؤز یارادیجیلیقلارین تمامیله مرثیه شعرینه و عاشورا حادثهسینه حصر ائدیبلر. بو سیرا شاعرلردن دخیل مراغهای، قمری دربندی، دلریش و باشقالارین آدینی چکمک اولار، حاج رضا صراف و راجی تبریزی کیمی مشهور شاعرلرین دیوانلارینین یاریسینی نوحه و مرثیه شعرلری تشکیل ائدیر.
بیز نوحهلرده و مرثیهلرده خلقیمیزین طالعیایله باغلی نیسگیللر، غربت حسی، ظلم و ظلمه قارشی نفرت، ایلقاری پوزماق و بو کیمی مضمونلار گؤروروک بونلاردان علاوه عاشورا حماسهسی ایله باغلی شعرلرده بیر گئنیش سویهده مضمون گئنیشلیگی واردیر و اونلاردا لیریکا نمونهلری، عشق و عاشقلیک، قهرمانلیق، دؤیوشچولوک، حسرت، آنا محبتی، آتا عشقی دالغالانیر و امام حسین علیهالسلامین اؤز اینامی یولوندا فداکارلیغی تصویر اولونور و بو معصوم امام اؤز عزیزلرین، اؤز بالالارین، قارداشلارین، کؤمکلرین و بوتون دونیا ایلگیلرین اؤز اینامی یولوندا فدا ائدیر و مظلوم یاشایان کوتلهلرین حقین دیریلتمک ایستهییر. هر چند بو کوتلهلر و بو خلق او امامین آرخاسینی بوشالدیرلار و اونو میداندا یالقیز قویورلار. آنجاق امام حسین علیهالسلام اؤز وظیفهسینی اونوتمور و اؤزونون دوغرو بیلدیگی یولدا دایانیر و بو یولدا شهید اولور و بو شهید اولماغیایله تاریخ بویو انسانلارا دایانات درسی وئریر و مختلف یئرلرده مظلوم انسانلار امام حسین علیهالسلامی اؤزلرینه اؤرنک توتاراق چوخلو عصیانلارا ال ووروبلار.
بو مظلوملاردان بیری ده آذربایجاندا تورک دیلی و ادبیاتی اولموشدور. بیلدیگیمیز کیمی بیر چوخ زامانلار خصوصیله پهلویلر دؤورونده دیلیمیزه و ادبیاتیمیزا اولمازین ضربهلر وورولدو. دیلیمیز یارالاندی و زمانه یزیدلری بو مظلوم دیلین باشین کسمک ایستهدیلر و آذربایجان خلقینین دیلین اوزمک نیّتینده بولوندولار 50 ایل پهلوی حاکمیتی زامانیندا کتابلاریمیز یاندیریلدی، مکتبلریمیز باغلاندی، دیلیمیز یاد دیلی آدلاندی، خلقیمیز اؤز کئچمیشیندن و اؤز تاریخیندن اوزولدو، آذربایجان داهیلری افترالاندیلار و آذربایجان شخصیتلرینین آدین چکمک گوناه ساییلدی بئله بیر وور - ییخ زاماندا بیزی اؤز کئچمیشیمیز و اؤز دیلیمیزه باغلایان یگانه تئل عاشورا شعری و نوحهلری و مرثیهلر اولدو. دئمهلی بیر سطر تورکجه متنی اوخویا بیلمهین آذربایجان جمعیّتی هر محرملیکده جور به جور تورکجه نوحهلری بولبول کیمی اوخودو و بو ایش هر ایل و هر ایلین آراسیندا دؤنه - دؤنه مذهبی هیئتلرده تکرار اولدو و بو وسیله ایله دیلیمیزین کتبی فورماسی و یازیلیب اوخونماسی نوحه کتابلاریندا قورونوب ساخلاندی آنجاق اوزون ایللر بویو مکتبسیز قالان خلقیمیز و شاعرلریمیز اؤز یئنی نوحهلرینده دیلیمیزین ادبی فورماسیندان اوزاقلاشدیلار و بو ایش او حدّه چاتدی کی پهلویلر دؤورونده یازیلان نوحهلر تمامیله گرامر پوزغونلوقلاری ایله بیرلیکده مختلف لهجهلرده اولدو و ایندیلیکده 34 ایل انقلابدان سوووشاندان سونرا و دیلیمیزین یئنی انکشاف و دیرچلیش مرحلهسینده هله ده نوحه کتابلاریمیز علمیلشمهییبلر و هلهده کی وار اونلاردا (قالورام، گئدورم) کیمی یانلیش فعللر گؤرسنیر و هله ده کی وار اونلارین جمله قورولوشلاری تمامیله فارس گرامرینین تأثیریندهدیر و بو اشاره اولوندوغو کیمی پهلویلر دؤورونون شوونیستی حاکمیتیندن آشیری بو وضعیته گلیب دوشوبدور یوخسا اوندان اؤنجه و مثال ایچون حاج رضا صرافین نوحهلری تمامیله ادبی دیل فورماسیندادیر. بونونلا دا دیلیمیزین قایدالارین نوحه کتابلاریندا یئریتمهلی و خلق دیلیندن آیریلمایاراق بو کتابلاریمیزین دا دیللرین علمیلشدیرمگه چالیشمالیییق.
منبع: سایت «دنیزنیوز» www.daniznew.ir