از میدان تحریر تا میدان تقسیم
سرگذشت دیکتاتورها یکی است!
مصطفی قلیزاده علیار
ناآرامیهای شهرهای ترکیه، نهمین روز خود را پشت سر گذاشت و امروز چهارشنبه 15 خرداد 92 / 5 ژوئن 2013 سندیکاهای کارگری ترکیه هم به امواج معترضان بر ضد دولت رجب طیب اردوغان پیوستند. اردوغان در 7، 8 سال گذشته به هر شیوهای که شده بود و البته با اغوای دول غربی توانست ابتدا خود را به شکل یکی از رهبران جهان اسلام جا بیندازد، حتی فلسطینیها را فریفت و رودست زد به کشورهای اسلامی و حتی ایران و ... تا اینکه دستش رو شد که او را آمریکا و اسرائیل با سناریویی از پیش نوشته شده جلو انداختهاند تا به جای حسنی مبارک بدبخت و قذافی بخت برگشته و ... در کنار دولتهای قطر و سعودی مأموریتهای محوله را به انجام برساند و ژاندارم منطقه شود... اما او در دو سال گذشته با جسارت تمام و کمی ناشیانه خود را افشا و رسوا کرد مخصوصاً در اوج جریان بیداری اسلامی، که امت محمدی (ص) در میدان تحریر قاهره و در یمن و مراکش و لیبی با شعار الله اکبر پرچم رژیم جعلی صهیونیستی را آتش میزدند، جناب اردوغان به این ملل مسلمان پیشنهاد کرد که به جای حکومت اسلامی، خواستار حکومت لاییک باشند! ... و این اولین رسوایی او در جهان اسلام بود، ولی او از رو نرفت و رهبری گروههای تروریستی بر ضد ملت و نظام و دولت سوریه از سوی آمریکا و اسرائیل و انگلیس بر عهده او گذاشته شد و او هم با گستاخی این مأموریت را پیگیری کرد و دستش را به خون دهها هزار سوری بی گناه آلود... و امروز به برکت بیداری ملت غیرتمند ترکیه، میدان تقسیم استانبول به میدان تحریر دیگری در جهان اسلام تبدیل میشود و این دفعه نوبت این باباست... راستی سرنوشت خدمتگزاران آمریکا یکی است. اما تعجب اینجاست که این هیچ یک از خادمان آمریکا در نیم قرن اخیر از سرگذشت یکدیگر عبرت نگرفتند و نمی گیرند از شاه ایران ما بگیر تا حسنی مبارک و زین العابدین بن علی و عبدالله صالح و قذافی و اینک نوبت رجب طیب اردوغان است و بعدش جناب محمد مُرسی و ... فقط باید کمی صبر کرد. البته معترضان را صد در صد نمی توان نمی توان گفت که اهدافی مقدس و یا ملی دارند. این هم مسأله ای مهم است که نمی توان از نظر دور داشت. اما هر جه باشد، موضوعی است که دولت اردوغان زمینه ساز آن شده است.
منبع: دنیزنیوز www.daniznews.ir
مسلمان شدن یک خاخام یهودی؟!
دیروز - 24/9/91- در برخی اخبار اینترنتی خواندم که:
«یوسف کوهین خاخام یهودی از حزب شاس اسرائیل که دارای 36 سال سن و یهودی آمریکایی الاصل است و به تازگی به فلسطین اشغالی سفر کرده است، به دین اسلام مشرف شد و به یک مبلغ اسلامی تبدیل شده است. گفتنی است، سال گذشته نیز ارون کوهن خاخام ترکیهای - یهودی به همراه فلوری، همسر و میری، پسرش در برابر مفتی بی اوغلو در استانبول به دین اسلام مشرف شد. کوهن اعلام کرد که اسلام کاملترین ادیان وبهترین ادیان است و قرآن تمامی ویژگیهای ادیان آسمانی را درخود جمع کرده است.»
و من در مقابل این خبر نظرم را اینگونه خیلی کوتاه نوشتم: «ان شاءالله که واقعاً چنین اتفاقی افتاده! ... ما باید با شک به همه حرکات درست و انسانی یهود نگاه کنیم چون هر چه از یهود دیده ایم از کعب الاحبار تا امروز اغلب دو رویی بوده در سایه ساده لوحی مسلمانان... مخصوصا که پای ترکیه – این هم پیمان صهیونیزم و طرفدار تروریسم در سوریه - هم در میان است ... خلاصه اینکه خیلی ذوق زده نشوید....باری به هر تقدیر، امیدواریم این یکی واقعا درست باشد. یا علی! »
بله، ممکن است واقعاً یک یهودی بی غرض آگاه مسلمان شود، ولی اینکه یک خاخام اسرائیلی مسلمان شده و تبدیل شده به یک مبلغ و مدافع اسلام؛ باورش کمی سخت است. چرا که اسرائیل مسلمانان فلسطینی و غیر فلسطینی را در دنیا ترور می کند، چطور یک یهودی خاخام را که مسلمان شده و در واقع در شرایط موجود سیاسی - اجتماعی دنیا به موجودیت یهود و دولت اشغالگر صهیونیست ضربه ای زده و می زند، رها کرده اند به حال خود که اسلام را دین کامل دنیا معرفی و آن را تبلیغ کند؟! ... خلاصه باورش کمی برای من دیرباور مشکل است، هر چند چنین اتفاقی محال نیست، اما ... یاد پسر فیات و فرزند اسلام شهید «ادواردو آنیللی» (مهدی) گرامی باد که یهودی ها امانش ندادند به عنوان یک مسلمان زندگی کند... القرض، دلتان را صابون نزنید دوستان.
جایی که سوراخ دعا گم می شود!
در حالی که بیش از 22 سال است بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان جنگ برپاست و بیش از 20 در صد اراضی آذربایجان در اشغال ارتش ارمنستان مانده، اتفاقات عجیبی در منطقه رخ می دهد، از یک سو دولت آذربایجان یک طرفه بر طبل صلح با ارمنستان اشغالگر می کوبد و از آن طرف رئیس جمهور ارمنستان اعلام برگزاری مانور نظامی در سرزمین اشغالی قره باغ می کند! .. این از این؛ اما شگفت تر اینکه در این حیص و بیص، سایت های آذری خبر می دهند دو نفر تبعه آذربایجان که در صف تفنگ به دستان مخالف سوریه بر ضد دولت بشار اسد می جنگیدند، کشته شده اند( سایت مدیا فروم 31 اکتبر 2012 و ...)
خب، لابد شما اگر تعجب هم نکنید، به عنوان یک انسان سؤال می کنید که آخر وقتی بخشی از خاک آذربایجان در اشغال دشمن است، این اتباع آذری به جای جنگ در قره باغ با طرف اشغالگر ارمنی، در سوریه چه کار می کنند؟ آیا جنگ بر ضد دولت سوریه برای آذربایجانی ها مهم است یا جنگ با اشغالگران قره باغ؟! راستی برای شما این سؤال مطرح نیست؟ هان؟
حالا سؤال دیگر این است که چه کسانی این آذری های غیرتمند و وطن پرست! را به جای قره باغ، به سوریه اعزام می کنند و حتی چنان شارژشان می سازند که در راه آزادی سوریه – مثلاً - از شرّ دولت رسمی بشار اسد، جانشان را هم می دهند اما در راه آزادی سرزمین خودشان از اشغال ارمنی، ککشان هم نمی گزیده و بی خیال بوده اند؟! راستی چه غیرت ملی آتشینی داشته اند این جانبازان آذری جنگجو در صف آشوبگران سوریه و قبلاً در عراق و افغانستان!! و ... آفرین، زهی، خهی، احسن و چیزهای دیگر!
واقعاً وقتی سوراخ دعا گم می شود، دست انسان به چه جاهای باریک و تاریکی می رسد!
پناه بر خدا!
البته معلوم است که وقتی راهزنان سیاسی آمریکا و صهیونیست از طریق دولتهای ترکیه و عربستان و قطر و بحرین و مصرِ مُرسی و ... تمام توانشان را برای اسقاط دولت بشار اسد، بسیج کرده اند، بی شک چنین سربازانی را هم از اینجا و از آنجا دست و پا می کنند و در راه آرمان های شیطانی خود فدا می سازند.
وقتی خواسته های صهیونیستها و غربی ها در مملکت نفت خیزی مثل آذربایجان حاکمیت دارد، سرمایه های مادی آن مملکت اشغال شده در راه اجرای برنامه های فرهنگی غیرت افزایی مثل یورو ویژن هدر می رود! و سرمایه های انسانی اش هم در صف تروریست های سوریه و عراق و افغانستان پامال می گردد و آزادی قره باغ هم به راحتی در شعار بی خاصیت صلح یک طرفه فراموش می شود و ... زیاده عرضی نیست!
بیا که نوبت بیروت و وقت لبنان است!
بله، اکنون که کار آمریکا و اسرائیل با همکاری هم پیمانان مخنث آنان مثل دولت ترکیه و بی غیرتان عرب در سوریه رو به اتمام است و تیرشان به سنگ خورده، قصد آتش افروزی در بیروت و فتنه انگیزی تازه در لبنان دارند!... حوادث تروریستی عوامل آمریکا امروز در لبنان نشان می دهد که ظاهراً این فتنه انگیزی در روزهای آینده هم دوام خواهد یافت. لذا با اجازه جناب خواجه حافظ، از زبان آمریکا – این شیطان بزرگ قرن - باید گفت:
اگرچه سوریه را فتنه ها به دامان است
بیا که نوبت بیروت و وقت لبنان است!
مرسی همان حُسنی است – 3
بله، این هیچ کاره روزگار از حدود دو ماه قبل طی یادداشتی کوتاه (اندر حکایت رو دست خوردن اهل سیاست، همین وبلاگ در تاریخ 11/5/91) گفتم که جناب محمد مُرسی رئیس جمهور جدید مصر، یک فرد آمریکایی – صهیونیستی است و اهل سیاست ما باید مواظب باشند، او جلد دوم اردغان است و از او رو دست نخورند، او را آمریکا در پشت پرده برای روز مبادا آماده کرده و ... اما مدتی گذشت و مسئولان ما او را با سلام و صلوات و هارت و پورت به تهران آوردند و در اجلاس غیر متعهدها چنان لوس و ننرش کردند که انگار از آسمان افتاده و واقعاً انقلابی و اسلامی است و ایران تازه او را کشف کرده!... باز هم نوشتیم که بابا خیالاتی نشوید او همان انور سادات و حسنی مبارک است و شاید هم بدتر از آن دو فرعون، این قدر هیجان زده نشوید، فریب نخورید و الخ... نشان به آن نشان جناب محمد مُرسی دو هفته قبل از خانواده انور سادات تجلیل و بدین گونه آشکارا بر آرمان فلسطین خیانت کرد و فاتحه اش را خواند و دیروز نماینده ای به اسرائیل فرستاد و با اربابش شیمون پرز رئیس جمهور جنایتکار رژیم غاصب بیعتی دوباره کرد و آب پاکی رو دست مردم مصر و خوش باوران ما در ایران ریخت! چشم ما روشن... اکنون باید منتظر بود که همین امروز فردا، حسنی مبارک و پسرانش هم از زندان آزاد شوند! ... امیدواریم اهل سیاست ما کمی به خود بیایند و واقعیات های عالم سیاست را آنگونه که هست، بپذیرند و هر از راه رسیده ای را کسی نپندارند و نیز باید بپزیریم که در لیبی و یمن و تونس هم رئیس جمهورهایی آمریکایی و اسرائیلی در پشت پرده اسلامگرایی پنهان شده اند که با شعارهای مردم پسند و ایران فریب، سوار بر کار خواهند شد و همان ادا و اطوار محمد مرسی را در خواند آورد؛ می گویید نه؟ پس صبر کنید تا ببینید... در عراق هم وقتی اوضاع سیاسی – اقتصادی بسامان شد و دُم آمریکا از شان از لای در درآمد( مضمون ضرب المثل ترکی) یک محمد مُرسی دیگری در آن کشور ظهور خواهد کرد و ما را مات خواهد کرد! ... می فرمایید نه؟ حق دارید، باید به چشم ببینید تا باورتان شود، همچنان که محمد مُرسی را دیدید و حقیقت نهیب دردمندانه دو سه ماه پیش اهل فهم آشکار شد! ... پس باید صبر کنید تا این حقیقت را هم ببینید... و این چهارمین یادداشت و آخرین هشدار و تذکار این باب، والسلام علی من اتبع اهدی - گر نیاید به گوش رغبت کس/ بر رسولان پیام باشد و بس. والحمد لله اولاً و آخرا
یا علی!