"رضا قلیزاده علیار" نویسنده با سابقه ادبیات پایداری است که از سال 1375 بطور جدی وارد عرصه نویسندگی(داستان، خاطرهنویسی، تاریخ شفاهی، گزارشنویسی و...) شده و آثار فاخری در حوزه "انقلاب اسلامی و دفاع مقدس" خلق کرده است؛ این نویسنده در جشن هنر انقلاب از میام 9 کاندیدا، به عنوان «چهره هنر انقلاب سال 97 استان» انتخاب شد.
وی تاکنون حدود 17 عنوان کتاب در حوزه دفاع مقدس به تحریر درآورده است که "سبلان زنده است"، "من از موصل آمدهام"، "پاییز 63"، "با تو میمانم"، "چشمان عاشورایی" و "فشنگهای مشقی" از جمله آثار فاخر این نویسنده است.
قلیزاده علیار در گفتوگو با ایسنا، منطقه آذربایجانشرقی، اصلیترین دغدغهی خود را انعکاس رشادتها و ایثار رزمندگان اسلام طی دوران دفاع مقدس عنوان کرده و هنر را ابزاری بسیار مهم در راستای انتقال "ارزشهای انقلابی و دینی" میداند.
هنرمند تراز انقلاب دغدغه اسلام و انقلاب را داشته و مشکلات مردم را میفهمد
وی با اشاره به ویژگیهای هنرمندِ تراز انقلاب، گفت: هنرمندِ تراز انقلاب، درد مردم و مشکلات جامعه را درک کرده و دغدغهی آرمانهای انقلاب و اسلام را دارد.
وی در این خصوص افزود: هنرمند انقلابی و متعهد دغدغههای دینی و ارزشی خود را با زبان هنر و به شکلی زیبا بیان کرده و هنر خود را در راستای حفظ آرمانها و ارزشها به کار میگیرد.
وی با اشاره به اینکه آثار هنری به منظور تاثیرگذاری بر روح و حتی هوش انسانها، خلق میشوند، بیان کرد: آثاری در زمره "هنرِ تراز انقلاب" قرار میگیرد که بر روح و احساسات مخاطبان تاثیر گذارده و بتواند معنا و مفهوم ارزشهای دینی و انقلابی را به جامعه، نسل کنونی و بعدی منتقل کند.
دغدغهام، ثبت و ضبط تاریخ گرانبهای هشت سال دفاع مقدس است
قلیزاده علیار با بیان اینکه طی 40 سال پیروزی انقلاب و به ویژه در هشت سال دفاع مقدس شاهد حماسهها، جانفشانیها و رشادتهای مردم ایران بودهایم و موظف هستیم این حماسهها و تاریخ گرانبها را به نسلهای بعدی منتقل کنیم، افزود: چنانچه حماسههای گذشتگان به ما منتقل شده و ما با خواندنشان به تاریخ خود فخر و مباهات میکنیم، از این رو حماسههای هشت سال دفاع مقدس باید مدون شده و به آیندگان منتقل شود.
وی در این خصوص توضیح داد: در هشت سال دفاع مقدس، حمایتهایی بسیاری از دشمن میشد و به تعبیر کارشناسان، ایران در یک جنگ جهانی قرار داشت، اما حتی یک وجب از خاک کشورمان را به دشمنان ندادیم و مردم غیور ایران، با جانفشانی از وطن خود دفاع کردند.
وی گفت: دغدغه اصلی بنده ثبت و ضبط حماسههای ملت ایران است تا رشادتهای گروههای مختلف مردمی را منعکس کرده و در تاریخ ایران اسلامی به یادگار بگذارم.
"هنر متعهد و انقلابی" صداقت دارد
این نویسنده برجسته با تاکید بر اینکه در هنر متعهد و انقلابی نوعی صداقت وجود دارد که باعث جذب جوانان به این سمت میشود، گفت: امروز جوانانی که هشت سال دفاع مقدس و انقلاب را بطور مستقیم ندیدهاند، عاشقانه و دغدغهمند در حوزه حفظ و نشر ارزشهای دفاع مقدس فعالیت میکنند.
وی با بیان اینکه در جشنواره شعر دفاع مقدس سال گذشته بیش از 80 درصد برگزیدگان جوانانی بودند که جنگ و انقلاب را بطور مستقیم ندیده اما آثار ارزشمندی خلق کرده بودند، افزود: صداقت هنرِ تراز انقلاب و هنرمندِ متعهد، این فرهنگ ارزشمند را به جوانان انتقال میدهد.
وی در بخش دیگری از سخنانش گفت: آنگونه که شایسته است نتوانستهایم آثاری خلق کرده و جانفشانیها و رشادتهای هشت سال دفاع مقدس را منعکس و به نسل جدید منتقل کنیم، اما سعی و تلاشمان بر انتقال این فرهنگ غنی و ارزشمند بوده است.
قلیزاده علیار تاکید کرد: اگر بتوانیم هنرمندانه فرهنگ ارزشمند دفاع مقدس و انقلاب را بیان کنیم، همه اقشار جامعه بدین سمت جذب خواهند شد، اما اگر آثارمان، غیرهنرمندانه و به قولی "آبگوشتی" باشد نباید انتظار چندانی داشته باشیم.
وی متذکر شد: هم هنرمندان باید تلاش کنند و هم مسئولان فرهنگی هنرمندان را به خلق آثار هنری در تراز انقلاب و دفاع مقدس و حتی در سطح جهانی تشویق و ترغیب کنند تا بتوانیم اندکی از رسالتهای خود در قبال "هنر انقلاب" را انجام دهیم.
حفظ و تبیین ارزشها از رسالتهای اصلی هنرمندان متعهد و انقلابی است
وی با تاکید بر اینکه همه و به ویژه هنرمندانِ متعهد باید هنر خود را در راستای حفظ ارزشهای دینی و انقلابی و بیان این ارزشها به کار گیرند، افزود: حفظ و تبیین این ارزشها به زبان هنر از جمله رسالتهای اصلی هنرمندان متعهد و انقلابی است.
قلیزاده علیار در این رابطه گفت: البته برخی سیاستهای کجدار و مریز باعث دلسردی و به حاشیه رفتن هنرمندان میشود، اما هنرمندان نباید دلسرد شده و باید با اخلاص و مجاهدت در این رابطه تلاش کنند، چنانچه امام راحل میفرمایند: کاری که برای خداست، دلسردی ندارد.
"همگامی هنرمندان با آرمانخواهی مردم" مهمترین دستاورد فرهنگی انقلاب بود
وی با بیان اینکه مهمترین هنر انقلاب این بود که جوانان را از منجلاب بیخبری به صفهای شهادت و ایثار کشاند و دغدغهمند کرد، افزود: انقلاب، هنرمندان متعهد خود را نیز تربیت کرد و مهمترین دستاورد فرهنگی انقلاب، همگامی هنرمندان با آرمانخواهی مردم بود.
وی گفت: انقلاب اسلامی توانست هنرمندان بسیاری تربیت کند و امروز با خیل عظیمی از هنرمندان ارزشی در عرصههای مختف روبهروبه هستیم که حتی در قد و قواره هنرمندان جهانی هستند. این هنرمندان را فرهنگ انقلاب اسلامی پرورش داده است.
"شهید آوینی" جامع الاطراف و همه فن حریف بود
این نویسنده برجسته با بیان اینکه شهید آوینی پیش از آن که یک هنرمند متعهد باشد، یک انسان متعهد بود، تاکید کرد: شهید آوینی، انسانی رشد یافته در دین و مکتب و ارزشهای دینی بود؛ او وقتی وارد عرصه هنر شد، هنرش را هم متعهد کرد و در خدمت ارزشها و مشکلات مردم به کار گرفت.
وی تشریح کرد: شهید آوینی موقعیت شناس بود در کنار تعهد، انقلابیگری، بسیار مخلص و صادق بود و به حق که "سید شهیدان اهل قلم" نام گرفته است؛ اگر بتوانیم فکر و اندیشههای شهید آوینی و مکتب فکری او را در جامعه تبیین کنیم نتایج بسیار خوبی خواهد داشت.
وی در خاتمه تاکید کرد: از جمله ویژگیهایی که باعث شد شهید آوینی اینگونه ماندگار شده و هنرمندان انقلابی در تراز وی قیاس شوند، "همه فن حریفی" او بود. شهید آوینی جامع الاطراف بود و در حوزههای هنری متعددی فعالیت میکرد.
گفتنی است، رضا قلی زاده علیار، متولد 1346 از نویسندگان مطرح عرصه ادبیات دفاع مقدس است.
کتاب "با تو میمانم" رتبه اول دهمین دوره کتاب سال سپاه در سال 93، "فشنگهای مشقی" جزو 10 اثر برگزیده جشنواره حوزه هنری استان در حوزه دفاع مقدس، "پاییز 63" رتبه اول کنگره جهانی اقتدار در بخش کتاب، "من از موصل آمدهام" تقدیر شده در اولین دوره کتاب سال تبریز و "سبلان زنده است" رتبه سوم سیزدهمین دوره کتاب سال سپاه از جمله آثار فاخر این نویسنده برجسته است.
انتهای پیام
جریان تحقیر و تمسخر زبان ترکی در ایران
مصطفی قلیزاده علیار
منظر نخست
جریان تحقیر کننده زبان ترکی با تحقیر الفبای آن که در نیمه دوم قرن 19 میلادی با میرزا فتحعلی آخوندف شروع شده بود، بعدها در دوره جمهوریت در ترکیه معاصر و همزمان در جمهوری تازه تاسیس آذربایجان در ترکیب شوروی، این تحقیر در قالب تغییر الفبا و جایگزین کردن الفبای لاتین (1925) و منقطع کردن رابطه مستقیم نسل نو با گذشته اش، تحقق یافت، گر چه بنا به عللی در ایران موفق نشدند این خیانت را عملی سازند و الفبا را تغییر دهند.
آفرینندگان این جریان ضد زبان و فرهنگ و ادبیات ترکی، ادعا می کردند که الفبای زبان ترکی همان الفبای عربی و فارسی است نه مستقل و مخصوص خود. این ادعای دروغین و توهین آمیز توسط افراد خودباخته و ضد فرهنگ مردمان مسلمان و ترک زبان در ایران و ترکیه و آذربایجان و برخی ممالک دیگر مطرح می شد و نوعی سامری گری و عوام فریبی بود و هدف هم آن بود که ملتهای مسلمان را ابتدا با تحقیر الفبا و سپس با تغییر الفبایشان و جایگزین کردن الفبای لاتین یا الفبای دیگر، از فرهنگ و معارف اسلامی و قرآنی و از ادبیات غنی فارسی و عربی که سرشار از معارف و ترببت و اخلاق انسانی و فرهنگ اسلامی است بیگانه کنند که تا حدی هم متاسفانه موفق شدند. این جماعت که بیشتر انگیزه های قومی داشتند و دارند، ادعا می کردند و الان هم فریب خوردگان از آنها از روی جهل ادعا می کنند که این الفبای تاریخی زبان ترکی با سابقه هزار ساله اش، مناسب این زبان و رسا و گویا نیست! (اویغون دِئییل!)
اینان با آوردن مثالهایی بی ربط و عوام فریب، سعی می کنند مخاطب بی خبر و بیسواد و عوام و یا جوان و نوجوان بی خبر و احساساتی را گول بزنند و قانع کنند که الفبای فعلی و هزار ساله زبان ترکی مال این زبان نیست، مال زبان عربی و فارسی و تحمیلی و نارسا در تلفظ واژههای ترکی است. اما الفبای لاتین رساست! با این حقه بازی و عوام فریبی، جوانان را فریب می دهند. در پاسخ به این مغالطه غیر علمی و خر رنگ کن، باید گفت:
اولا- الفبای اصیل و تاریخی زبان ترکی در طول و توالی قرون گذشته هزار ساله همین الفبای مرکب از الفبای فارسی و عربی بوده است.
ثانیا - دانشمندان و شاعران و نویسندگان بزرگ و برجسته ای مثل سید عمادالدین نسیمی، شیخ محمود کاشغری، قاضی برهان الدین ضریر، حکیم ملامحمد فضولی، حاجی سید عظیم شروانی، مختومقلی فراقی، ملاپناه واقف، سید ابوالقاسم نباتی، صراف تبریزی، راجی، میرزا علی اکبر صابر، حسین جاوید، محمد عاکف، توفیق فکرت، یحیی کمال، شهریار، کریمی مراغهای و ... همه آثار ماندگار، بی نظیر و جهانگیرشان را به زبان ترکی در همین الفبای تاریخی و اصیل ترکی (مرکب از فارسی و عربی) آفریده اند نه لاتین و دیگر الفباها. اگر این الفبا نارساست، چگونه این بزرگان و نوابغ فرهنگ و علم و اندیشه و ادب و هنر، آثارشان را در این الفبا و با الهام از زبان غنی فارسی و عربی آفریده و نوشته اند؟
ثالثا - بعد از تغییر این الفبای اصیل و تاریخی زبان ترکی در ممالک مسلمانی مثل ترکیه و آذربایجان و تاجیکستان و ترکمنستان و داغستان و ... و جایگزین کردن الفبای لاتین و سرلیک و کریل، نسل جدید در قریب به یک قرن اخیر از فرهنگ و ادبیات غنی گذشته خود بریده و بیگانه شد و آن درخشش پرحرارت و تاثیرگذار ادبیات غنی ترکی در آن ممالک به سردی گرایید افول کرد و دیگر نابغه و نخبه ای همپای نخبگان و فرزانگان متقدم مثل فضولی و نباتی در عرصه اندیشه و عرفان و ادب ظهور نکرد.
رابعا - اگر در دوران معاصر و کنار گذاشتن الفبای اصیل ترکی در آن ممالک، در ایران شاعران ترک زبان برجسته و بی نظیری مثل استاد شهریار و استاد کریمی مراغه ای داریم که آثار ترکی شان شهره آفاق شده، مخصوصا «حیدربابا»ی شهریار و مجموعه اشعار طنز «رنگارنگ» از استاد کریمی مراغه ای؛ به برکت همان الفبای اصیل ترکی (فارسی، عربی) بوده؛ زیرا ذوق و استعداد سرشار و خدادادی این دو استاد نابغه، مستقیما از آبشخور زلال و غنی و بی نظیر ادبیات فارسی و ترکی و عربی در قالب همان الفبا سیراب و شکوفا شده است.
منظر دوم، تحقیر از نوعی دیگر
فریبکاری دیگری که در سالهای اخیر در ایران در تحقیر زبان ترکی توسط افرادی خاص و ویژه! انجام میگیرد تغییر الفبا از نوعی دیگر و از جنس خود همین الفبای تاریخی اصیل است و آن جایگزین کردن برخی حروف اصیل زبان ترکی با برخی حروف دیگر آن. مثلا به جای حرف «ذال» در کلمه آذربایجان، حرف «زاء» مینویسند (آزربایجان)؛ با این ادعای بیسوادانه که حرف «ذ» مخصوص زبان عربی است نه ترکی؛ در حالی که این مدعیان میان تهی و بیسواد خبر ندارند که شیخ محمود کاشغری هزار سال پیش در کتاب معروف «دیوان لغاتالترک»، بسیاری از لغات اصیلِ ترکی را با حرف ذال نوشته است مثلا: آذُغ: خرس، اَذَت: رییس، یَذلادی: عطر را بو کرد، یِذیدی: بد بو شد، و ... این مدعیان طبل غازی لااقل وقت نمی کنند آن کتاب را یک بار باز کنند و نگاهی به متنش بیندازند.
همچنین این جماعت تحریفگرِ سنگر گرفته در شهرداری ارومیه و سازمان فرهنگی - هنری شهرداری تبریز و جماعت جولان دهنده در ولایت خودمختار کرج – تهران! که خارج از شمول قوانین مملکت جمهوری اسلامی ایران است! در راستای تحریف و تحقیر زبان تاریخی ترکی و وضع واژههای جعلی خررنگ کن، واژه عرفانی «عاشیق» (هنرمندان نوازنده و خواننده مردمی آذربایجان که در طول قرون متمادی گذشته خود را عاشق حق، عاشق خدا و عاشق اهل بیت (ع) خصوصاً مولا علی (ع) و عاشق همه زیباییهای مخلوق خدا معرفی میکنند) را به شکل جعلی و تحریفی و توهین آمیز «آشیق» می نویسند؛ «آشیق» در زبان ترکی اسم است به معنی استخوانی در پای گوسفند! جماعت تحقیر کننده زبان ترکی، از روی حقه بازی و یا به دلیل بی سوادی ادعا میکنند: این هنرمندان که در طول تاریخ – مخصوصاً از دوره صفویه - خود را «عاشیق» نامیدهاند اشتباه کردهاند، اینها عاشیق نیستند، بلکه «آشیق» هستند و خودشان نمیدانستند! واژه آشیق از ریشه «ایشیق» (روشنی) است! اینان عاشق حق نیستند، بلکه روشنگر هستند و خودشان خبر نداشتند!
البته این ادعا از نظر ادبی و دستور زبان ترکی کاملا نادرست و جهت فریب عوام است. اینان به خیال خود به قصد پاک کردن زبان ترکی از واژه های عربی و فارسی مستعمل در این زبان، دست به هر کاری می زنند و چون برای کلمه عاشیق، واژه ای مناسب ترکی پیدا نکردند، آمدند واژه آشیق (استخوان پای گوسفند) را آن جایگرین کرده و معنی جدیدی بر آن بار می کنند. شاید هم عمدا و به فصد توهین، این واژه بر عاشیقهای آذربایجان اطلاق میشود. هدف از این جعل قومیتگرایانه آن است که واژه عرفانی - عربی «عاشق» را حذف و واژه جعلی و نادرست «آشیق» را جایگزین کنند چون ترکی است!
نوع دیگر تحقیر و تحریف زبان ترکی در خود الفبای اصیل و تاریخی ترکی، فناتیک کردن و تلفظی نوشتن کلمات عربی و فارسی دخیل در زبان ترکی در ایران است مثلا لفظ جلاله «الله» را «آللاه»، کتاب را کیتاب، امام حسین را «ایمام حوسین»، و همچنین ایمام زامان، علیکوم سالام! و .... و از این مسخره بازیها و تمسخر زبان و فرهنگ یک ملت بزرگ و تاریخی ایرانی.
با عنایت به اینکه زبان ترکی در ایران ناظر و متصدی رسمی و فرهنگستان و آموزش ندارد و رها شده است، تحریف و تحقیر زبان در چاپ آثار بزرگان گذشته، سرسام آور است و برخی راهزنان در کمین نشسته، خودسرانه، دواوین و آثار ترکی شاعران و نویسندگان متقدم و گذشته را با تغییر و شکستن و فناتیک کردن کلمات، چاپ و منتشر می کنند،وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم بی خیال این خیانت است و مجوز صادر می کند!
متاسفانه زبان غنی ترکی که زبان مادری میلیونها نفر در ایران است و می تواند فرصتی بسیار طلایی برای تعامل ملی و بین المللی باشد، سازمان و مرکز و متصدی رسمی در کشور ندارد و مسئولان فرهنگی و علمی در دانشگاهها و وزارت آموزش و پرورش و علوم و وزارت ارشاد و ادارات کل و تشکیلات تابعه در استانهای آذربایجان شرقی و غربی و اردبیل و زنجان و تهران و قم و .... اصلا نه دغدغه دارند و نه در باغند؛ گاه نیز برخوردها شکننده است. لذا هر کس از راه می رسد یا با عمه و خاله و همسایه و همکار و همولایتی خود دعوایش شده، می آید و خود را متصدی و کارشناس «آنا دیلی» و زبان مادری خود جا می زند و با هزار ادا و اطوار خاص جولان می دهند و اغلب ملعبده بازیگران پشت پرده قومیتگرایی و ناسیونالیستی ضد ایرانی واقع می شوند و شروع می کنند به شخم زدن این زبان بی صاحب مانده!
تحقیر در منظر سوم
این از یک طرف؛ اما از منظر دیگر، به نظر می رسد شورای عالی انقلاب فرهنگی، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مجلس شورای اسلامی، وزارت آموزش و پرورش، سازمان صدا و سیما، رسانه ها، روحانیت، ائمه جمعه و جماعات، تریبونداران و برخی تشکیلات رسمی دیگر باید با زبان ترکی در ایران، به مثابه یک زبان فراگیر و غنی و فرهنگی و عامل ارتباط ملی و بین المللی تعامل کنند نه یک زبان بومی و محلی در حد یک لهجه قومی برای یک قوم و قبیله محدود؛ این دستگاهها شایسته است تمهیداتی جدی تر در این باره بیندیشند و نگذارند که بدخواهان، این فرصت مهم ملی را به تهدید امنیتی و تحقیر یک ملت و فرهنگ تبدیل کنند. نگاه به زبان ترکی در ایران به مثابه یک زبان قومی و محلی، با توجه به غنای فرهنگی آن و کثرت مردمی که به آن زبان تکلم، یک نگاه تحقیرآمیز است که ریشه در دوره حاکمیت پهلوی دارد هنوز هم گاه برخی مسئولان متصدی و سازمانها همان نگاه تحقیرآمیز را دارند و دستهای خان پشت پرده و پشت صحنه هم مترصد فرصت نشسته اند که با سوء استفاده از برخی زمینه های خواسته یا ناخواسته، مقدمه برخی مسایل نامطلوب را فراهم آورند و هر از گاهی معمولا سوژه ای علیه امنیت ملی و در جهت ایجاد اغتشاش در داخل درست می کنند و اغلب از کاه کوهی می سازند که موجب اصلی بروز این ناملائمات در درجه اول مسئولان فرهنگی و گاه سیاسی و امنیتی و نمایندگان مجلس شورای اسلامی و شوراهای اسلامی شهرهای کشورند و همگی مسئولیت دارند.
هشدار
مطالبی که در این نوشتار عرضه شد، نه تازه است، نه کشف و نکته ظریفی در آن هست، و نه نویسنده ادعایی دارد، بلکه فریادی تکراری از دردی ساری و جاری در زیر پوست جامعه است، گسل هایی عمیق و خوفناک است که اغلب به علت بی توجهی مسئولان فرهنگی و اجرایی و رسانه ای و علمی و دانشگاهی، به شکل زلزله جامعه را برهم می زند و به دردی غیر قابل علاج تبدیل می شود. این یک هشدار دیگر است از یک تماشاگر که از نزدیک با این مسایل و افراد مدعی و غیر مدعی و علاقمندان به زبان مادری ارتباط دارد، صاحب نظران مسایل فرهنگی و اجتماعی و مسئولان و دلسوزان ملت و فرهنگ این کشور بهوش باشند و از آتشهای زیر خاکستر غافل نباشند! اتفاقاتی عجیب پشت پرده زبان و فرهنگ مخصوصا از این رنگ که گفتیم، رخ می دهد، هوشیار باشید و راهکاری منطقی و تعاملی معقول با این زبان اتخاذ نمایید.
بحث و دغدغه نویسنده از نوع اهانت سطحی در حد «فتیله» و «سوسک» و .... نیست که زعمای قوم تذکر بدهند و دیگران هم حواس شان باشد که مبادا به اقوام توهین و یا تمسخر بشود، مبادا با تحریک احساسات مردم، اختلاف بیندازید و ...؛ بلکه تذکار تکراری یک درد عریق و زخم عمیق است که باید درمان اساسی بشود، نه اوژانسی! اگر آتشی افروخته شود، تر و خشک باهم می سوزد و دودش به چشم همه خواهد رفت! ... والسلام علی من اتبع الهدی
سنندج، شهری شبیه مکه
مصطفی قلیزاده علیار
از 8 تا 10 شهریور امسال در سنندج بودم در محضر نزدیک به 30 نفر از مسئولان دفاتر فرهنگ و مطالعات پایداری حوزه های هنری سراسر کشور؛ حوزه هنری استان کردستان میزبان این نشست مسئولان دفاتر پایداری بود که مسئولان شریف این حوزه – جناب مرادی رئیس محترم حوزه هنری و همکاران مهربان ایشان- رسم مهمان نوازی مردم غیرتمند و صمیمی و میهندوست کردستان را به نحو شایستهای به نمایش گذاشتند و همه را شرمنده آداب دانی و مهربانی خویش ساختند، خدایشان خیر دهاد.
من اولین بار بود که سنندج را میدیدم. محل اسکان ما هتل شادی بود. اساتیدی صاحبنظر و فرهیخته از جمله استاد علیرضا کمری، حجت الاسلام فخرزاده، مدیر کل امور استانهای حوزه هنری جناب مصلحی، و همچنین جناب حسین نصرالله زنجانی که از چهار – پنج سال پیش تاکنون پرچم دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری حوزه هنری را بر دوش داشت و از امروز به جناب محمد قاسمیپور تحویل داد و دیگر کسان ارجمند، حضور داشتند و سخنها گفتند و بهرهها بردیم. دیدارهایی هم داشتیم از تپه معروف الله اکبر، پارک جنگلی زیبای «آبیدر» (به حق قطعهای از بهشت)، بازار سنتی شهر، موزه دیدنی «خانه کُرد» و آثار ارزندهاش از جمله نسخههای قدیمی کتابهای «خمسه» حکیم نظامی گنجهای، «مثنوی» مولانا و «کلیات» سعدی و ... شرح و بیان تمام آن محبتها و حرمتها از سوی میزبان گرامی و بهرهمندی فکری و فرهنگی و علمی که در باب تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و نیز مباحثی که نقد کتاب «حاج عمران» جناب حجت الاسلام سید محمد هاشمی (قبل از چاپ) در این نشست سه روزه ارائه گردید، مجالی دیگر و فرصتی بیشتر میطلبد. واقعاً روزهای خوبی داشتیم در این سفر، شنیدن و نوشتن کی بُود مانند دیدن! این زمان بگذار تا وقت دگر.
اما برای من از همه جالبتر و دلانگیزتر این بود که شهر سنندج (سنه دژ) را شبیه شهر مقدس مکه دیدم، سنندج مانند مکه شهری است ناهموار با تپههایی پراکنده در داخلش. قبل از ظهر روز جمعه هفتم شهریور 93 از ارومیه حرکت کردم و بعد از ظهر وارد سنندج شدم؛ اتوبوس داشت از جاده ورودی بلندی به دل شهر و به سوی ترمینال سرازیر میشد که نمای کامل شهر از همان بلندی به تمامی دیده شد و یک لحظه فکر کردم که وارد مکه میشوم! ... با صدای بلندی گفتم: سنندج چقدر شبیه مکه است! ... راننده با تبسم گفت: آری، حاج آقا!
حاجی واقفین عزیز خاطرهسینه
بیت الله جعفری
مؤمن مبارز مرحوم «حاجی واقف عبداللهیف» آذربایجان اسلام حزبینین معاونی جوما آخشامی گونو 2012 ایل اییول آیینین 12 (1391 تیر آیینین 22 و 1433 شعبانین 22)، باکینین 12 نؤمرهلی حبسخاناسیندا (زندان شماره 12) شهید ائدیلدیمیشدی. همان گون تهراندا بو خبری ائشیتدیکده آشاغیداکی قیسا شعری بداهة یازیب، او اسلام شهیدینین عزیز خاطرهسینه اتحاف ائتدیم
حیف اولا؛ دینه فدایی «حاجی واقف»گئتدی
ائله انسان، ائله مؤمن، ائله عارف گئتدی
بیر عؤمور قارشی دوران کفره، فساده، ظولمه
حاکم ظولمه اولان دوغرو مخالف گئتدی
گوشهی محبسی محراب ائلهین تانریسینا
دوستاغیندان ابدی عارف عاکف گئتدی
«اسلامین حزبی» مصیبتده عزا ساخلادیلار
جمعه آخشامی او استاد معارف گئتدی
سون نفس لرده ده او گؤرمهدی اؤز عائلهسین
عائله قالدی حزین، خسته و خائف گئتدی
اولدو « واقف » ابدی حکم حجابین شهیدی
حکم قرآنه اولان قانیله کاشف گئتدی
جعفری باشلا مسلمانلارا باشساغلیغی وئر
حیف اولا؛ دینه فدایی «حاجی واقف»گئتدی
91/4/24
پخش فیلمهای ضد اسلامی از سیمای جمهوری اسلامی ایران!
مصطفی قلیزاده علیار
شاید حرف تازهای نباشد اینکه تلویزیون جمهوری اسلامی ایران به نام اسلام، به حرکات ضد اسلامی هم دست میزند مخصوصا در پخش فیلمها و سریالهای خارجی. بالاخص سریالهای کشور ترکیه که عامداً بر اساس تفکر ضد اسلامی عوامل وابسته به صهیونیستها در ترکیه به نام اسلام و مسلمانان و در موضوعات خانوادگی یا اجتماعی مسلمانان ساخته میشود و اسلام آمریکایی و اسرائیلی یعنی «اسلام اردوغانی» که همان «اسلام داعش» است، تبلیغ میگردد و بیننده این قبیل فیلمها از هر چه اسلام و منسوب به مسلمانان است متنفر میشود چرا که پیام صریح این فیملها دو تاست: یکی خرافاتی و غیر منطقی نشان دادن مسلمانان؛ دیگری بیفرهنگ و بداخلاق بودن ایشان. نمونههایش را در چند سال اخیر خیلی از سیمای مثلاً جمهوری اسلامی ایران دیدهاید و دیدهایم که مثلاً کسی که گنهکار بوده و میمیرد، هنگام دفن، ماری در قبرش پیدا میشود! و از این صحنههای اسلام انحرافی و آمریکایی و اسرائیلی و اردوغانی و لائیکی.
نمونه اخیر از این فیلمهای ضد اسلامی که سیمای جمهوری اسلامی ایران تحت مدیریت جناب عزتاللهخان ضرخامی از شبکه تماشا به تماشا گذاشته، سریالی به نام «قطرهای عبرت» است که دعواها و اختلافات خانوادگی مسلمان ترک را به تصویر کشیده که خانوادهای عروس خود را مورد انواع آزارها و اذیتهای اهانتبار قرار میدهد و حتی شوهر این عروس مظلوم او را به کارگاه سفالگری میبرد و به یک ارباب هوسران و چشمچران میسپارد و مجبورش میکند که کار کند و برای شوهرش از هر راهی که شده پول دربیاورد و مادر شوهر هم بنا بر کینهای که از خانواده عروس به دل دارد، بیشتر از شوهر آن عروس بدبخت را اذیت میکند... جالب آنجاست که بر در و دیوار این خانواده بیفرهنگ و سمتکار، آیات و احادیث اخلاقی آن هم با الفبای عربی و خط خوش – که در این کار هم تعمدی سیاسی نهفته - نصب شده و در زنندهترین صحنهها، این تابلوآیات و تابلو حدیثها آشکارا و عامداً نشان داده میشود تا به تماشاگر آشکارا القا شود که رفتار مسلمانی یعنی این!
و جالبتر از آن اینکه شبکه تماشای سیمای جمهوری اسلامی ایران این فیلم پیرو خط هالیوودی را این روزها به مناسبت ماه مبارک رمضان است نشان میدهد. فکر کنم اگر نیروهای داعش به این شبکه دسترسی داشته باشند، با شوق و ذوق تماشایش کنند! یعنی یکی از فیلم های ضد بیداری اسلامی این سریال میتواند باشد.
حالا سؤال این است که این سیمای جمهوری اسلامی ایران چرا این فیلمهای ضد اسلامی را نشان میدهد؟ آیا تعمدی در کار است یا واقعاً کارشناسان محترم مذهبی در سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران این قدر سواد سیاسی و آگاهی اجتماعی و شناخت مذهبی ندارند که دوغ را از دوشاب تشخیص دهند؟! تا کی باید نطام لائیک ترکیه که فرهنگش عموماً در خدمت صهیونیستهاست، مسلمانان و اسلام را مورد اهانت قرار دهد و خرافاتی معرفی کند و سیمای جمهوری اسلامی ایران هم آن را تبلیغ کند و آب در آسیاب دشمن بریزد؟
منبع: سایت «دنیزنیوز» www.Daniznews.ir