گزارش میدانی؛
مساجد ایرانی در ارمنستان و قراباغ کوهستانی
کوهستانهای قفقاز از دیرباز مورد توجه ایرانیها بوده است. این سرزمین رویایی جایگاه خاصی در حافظه تاریخی ما دارد و در جایجای آن میتوان خاطرات مشترکی از زندگی و حیات فرهنگی ایران و مردمان بومی آنجا پیدا کرد. آنچه ایرانیها به عنوان قفقاز میشناسند عمدتاً جنوب این رشته کوههاست که از داغستان آغاز و به ایروان و نخجوان ختم میشود. در گذشته شهر تاریخی «دربند» (شهری که بنای حصار آن با نام انوشیروان گره خورده) مرز تاریخی ایران با مهاجمان شمالی بود و نواحی شهری در همین ناحیه از کانونهای مهم تمدنی و زبان فارسی به شمار میرفت.
در این بین ارمنستان از نواحی تمدنخیز ناحیه است که در سراسر آن میتوان بناهای تاریخی را دید. مساجد ایرانی در این منطقه نیز از ساختمانهای زیبای آن نواحی هستند.
این جمهوری کوچک خودمختار همزمان با فروپاشی شوروی و با استناد به قانون اساسی آن اعلام موجودیت کرد. قراباغیها فلسفه استقلال خواهی خود را همانی میدانستند که بقیه جماهیر به آن استناد کرده بود. اما بلافاصله درگیری های خونینی رخ داد که تا 1994 به درازا کشید.
عملا نزدیک به 140 کیلومتر از مرزهای شمالی ایران از روستای گورادیز تا ابتدای مرز ارمنستان به قراباغ کوهستانی اختصاص دارد.
در طول جنگ و پس از آن دستگاه تبلیغاتی باکو، پروپاگاندای زیادی در کشورهای اسلامی (به ویژه پاکستان، عربستان و ایران) مبنی بر تخریب مساجد اسلامی در قراباغ و حتی خود ایروان (که در قدیم دارای جمعیت مسلمان زیادی بود) مطرح کرد. این تبلیغات بیشتر در خصوص مساجد شوشی و شهر آغدام بود که بازدید میدانی از آنها موضوع این گزارش است.
بازدید از این مساجد نشان میدهد که دولت قراباغ کوهستانی نه تنها آسیبی به این مساجد نرسانده است بلکه در مواردی و به هزینه بسیار به مرمت آن اقدام کرده است. از سوی دیگر به لحاظ حقوقی مساجدی مانند مسجد ایرانی آغدام و مساجد ایرانی شوشی کمترین ارتباط را با جمهوری آذربایجان دارند. این مساجد یادگار حضور ایرانیها در قفقاز به ویژه در شوشی هستند. زبان و خط فارسی به همراه معماری کاملا ایرانی در سراسر مسجد نشان میدهد که مساجد مزبور پیش از هر چیز بخشی از میراث فرهنگی ایران هستند و قراباغ کوهستانی نیز آنها را به عنوان میراث فرهنگی ایران شناسایی کرده است.
* مساجد شوشی
قراباغ از دیرباز منطقهای مرکب از جمعیتهای قومی مختلف بود. به طور کلی قفقاز از تنوع قومی و زبانی بالایی برخوردار است که ساختار فرهنگی آن را تو در تو و پیچیده کرده است. حضور خاندانهای ایرانی در این منطقه به ویژه شوشی، تا پیش از 1918 و حمله اردوی عثمانی به قفقاز (به فرماندهی نوری پاشا برادر انور پاشا) به نحو بارزی مشهود بود. در موزه تاریخ شهر شوشی مدارک زیادی هست که نشان میدهد خاندانهای ایرانی به ویژه از طبقه اشراف در این شهر و اطراف آن زندگی میکردند. بخشی از آثار هنری و معماری شوشی نیز به حصور همین دسته از ایرانی در آنجا باز میگردد. قلعه و حصار شهر از جاذبههای تاریخی و گردشگری آن است و بر زیبایی طبیعی آن افزوده است. این قلعه در 1756 میلاد توسط «پناهخان جوانشیر» از سرداران نادرشاه بنا شد. پیش از 1918 و حمله نیروهای عثمانی به جنوب قفقاز خاندانهای ایرانی در شهر زندگی میکردند که تقریبا همگی یا توسط ارتش عثمانی قتل عام و یا مجبور به مهاجرت شدند.
هنگامی که سخن از مسجد در شوشی میرود، مسجد جامع شوشی موسوم به «مسجد ایرانی عُلیا» فرا یاد میآید. اما در این شهر مساجد دیگری نیز وجود دارند. مسجد ایرانی اولیا که به نامهای دیگری چون مسجد جامع شوشی یا مسجد «گوهرآغا» معروف شده، یکی از زیباترین بناهای تاریخی شهر شوشی است. این بنا در 1768 توسط ابراهیم خلیل جوانشیر فرزند پناهخان ساخته شد. بعدها دختر وی به نام گوهرآغا که از مادری گرجی متولد شده بود، به ادامه ساخت و مرمت آن کمک کرد. کتیبهای به زبان فارسی در سر در مسجد نصب شده که نشان میدهد گوهرآغا بخشی از اموال خود را جهت تعمیرات وقف کرده است. این مسجد دارای یک حیاط پشتی است که گورستان بزرگان شهر بود. تمام سنگ قبرهای آن به زبان فارسی است.
در ضلع غربی مسجد، حجرههای کوچکی قرار دارد که احتمالا برای استراحت زائران و یا طلبهها بود، این قسمت نیز در حال بازسازی است.
این مسجد که دارای ویژگیهای هنری منحصر بفرد و نیز ارزش تاریخی و اجتماعی است، به موجب تابلو نصب شده، مورد حفاظت مسئولان قراباغ قرار دارد و هزینه های مرمت آن مشترکاً با بخش خصوصی ایران تامین میشود. روند مرمت مسجد هم اکنون در جریان است و پیشبینی میشود تا چند سال آینده به اتمام برسد. بخش خصوصی ایران که در حوزه هنر و معماری فعالیت دارد، بازسازی این بنا را بر عهده گرفته است.
مسجد ایرانی اولیا که به نامهای دیگری چون مسجد جامع شوشی یا مسجد «گوهرآغا» معروف شده، یکی از زیباترین بناهای تاریخی شهر شوشی است. این بنا در 1768 توسط ابراهیم خلیل جوانشیر فرزند پناهخان ساخته شد.
مسجد دیگر، که در نزدیکی ضلع شمالی مسجد گوهرآغا قرار گرفته، «مسجد ایرانی سُفلی» نام دارد که امروزه متروکه است. این مسجد نیز ارزش معماری و زیبایی خاص خود را دارد و از یک صحن بزرگ (احتمالا بزرگتر از مسجد بالادست/گوهریه) به اضافه دو منارهای که تقریبا سالم مانده تشکیل شده است. منارههای آن از مسجد بالادست، بلندترند و نزدیک به 80 پله است به طوری که هنگامی که فرد بر فراز آن قرار میگیرد تسلط ذوقانگیزی بر کل شهر پیدا میکند. صحن این مسجد نسبتا بزرگ بوده و از شبستانهای زیبایی تشکیل شده که در صورت تعمیر زیبایی آن دو چندان خواهد شد. حیات اصلی مسجد بالادست محوطهای وسیع است که امروزه به دلیل متروکه ماندن، تبدیل به چمنزار شده. در اینجا بخش مهمی از طاق مسجد فرو ریخته است و کاشیکاریهای آن در گذر زمان تخریب شدهاند. برخلاف مسجد بالادست که در آستانه تعمیر و مرمت است، هنوز خبری از تعمیر این بخش از مسجد نیست. با توجه به اینکه مسجد ایرانی شوشی معروف به گوهریه مجموعهای از دو مسجد بالادست و پایین دست است، مشخص نیست که آیا مسجد پایین دست نیز شامل پروژه تعمیر و مرمت خواهد بود یا خیر؟!
مسجد گوهریه، هم اکنون در حال بازسازی است و هیچ گاه نیز مورد بی احترامی ارمنیان قرار نگرفته است.
آخرین گزارش اساتید تاریخ و ایرانشناسی از وضعیت این مسجد به 2009/1388 باز میگردد. دکتر حامد کاظمزاده در گزارش میدانی خود از روند مطلوب بازسازی آن خبر داده بود که تا کنون ادامه دارد. وی در این گزارش اشاره میکند که مسئولان قراباغ، با به وجود آوردن آرامش، از 2006م شروع به بازسازی آن کردهاند. تعمیر سقف، خاکبرداری از صحن مسجد، تعمیر کتیبههای آسیب دیده، صاف کردن سنگ قبرهای افتاده و نصب پلههای جدید از جمله اقداماتی بود که این مسجد مخروبه را به بنایی قابل قبول در شأن نام یک مسجد تبدیل کرده است. البته، بدون تردید این بنا همچنان نیاز به احیاء و بازسازی دارد که این موضوع نیز همت ایران و نهادهای متولی مساجد و امکان مذهبی را میطلبد.
علاوه بر این مساجد دیگری نیز در شوشی وجود دارند که از بناهای تاریخی و ماندگار آن به شمار میروند. از آن جمله میتوان به مسجد پناهعلیخان (ساتلی) اشاره کرد که به طور کامل مرمت و بازسازی شده است و تمام هزنیههای آن بر عهده ارامنه است.
مسجد کبود ایروان
آنچه در مرکز شهر ایروان خودنمایی میکند مسجدی با گنبد نیلگون است که در 1765 میلادی توسط والی وقت ایروان احداث شده است. این مسجد دارای شبستانی به وسعت 446 مترمربع، گنبدی با ارتفاع 24 متر و 26 حجره است. در حیاط مسجد یک باغ کوچک ایرانی قرار دارد و معماری خود مسجد نیز، همتای بسیاری از مساجد ایران است.
مسجد کبود ایروان یکی از زیباترین مساجد در نوع خود است. این مسجد به لحاظ معماری و ساختار از اهمیت زیادی برخوردار است و با گنبدی به رنگ کبود، یکی از زیباییهای ایروان است و محل بازدید گردشگران است.
هزینههای تعمیر و مرمت مسجد در سال 1996- 1999 از سوی بنیاد مستضعفان تامین شده و هم اکنون اداره آن بر عهده سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی است ولی هزینههایی چون پول آب و برق توسط دولت ارمنستان تامین میشود. از جمله برنامههای فرهنگی مسجد کبود پس از واگذاری 99 ساله به ایران در سال 1394 برگزاری کلاس های آموزش زبان فارسی است.
* مسجد آغدام
شهر آغدام (آغنا) در شمالغربی قراباغ کوهستانی واقع شده است و مرکز میوه انار در قراباغ است. در منطقه تماس بین نیروهای متخاصم ارمنی و جمهوریآذربایجان، یک مسجد ایرانی دیده میشود که طبق تابلوی دولتی نصب شده، این مکان را به عنوان میراث فرهنگی ایرانی مورد شناسایی قرار گرفته است.
مسجد آغدام علاوه بر اهمیت تاریخی از اهمیت سیاسی برخوردار است و ممکن است در پروپاگاندای سیاسی از سوی باکو مورد استفاده قرار گیرد. از همین رو پیش از این، گروه مینسک (وابسته به سازمان امنیت و همکاری اروپا) با حضور در مسجد و نواحی اطراف بر حفاظت آن گواهی دادهاند.
مسجد ایرانی آغدام یا به قول ارامنه مسجد پارسی، مابین 1868- 1870 ساخته شد. طول مسجد 21 گام و عرض آن 23 گام بود. در حیات پشتی مسجد، منتهی به باغ های کشاورزی منطقه میشد، دو حوض بزرگ واقع شده است.
به دلیل متروکه بودن شهر درهای ورودی مسجد کاملا بسته هستند زیرا در طول روز ممکن است احشام و حیوانات وارد مسجد شده و باعث بیحرمتی به آن شوند. در اطراف مسجد فقط سربازان هنگ مرزی به اضافه چند کشاورز در داخل شهر حضور دارند.
چند ده کیلومتر پس از این ناحیه، قوای نظامی باکو مسقر هستند و روشنایی چراغهای شهر میربشیر شب هنگام از این سوی مرز مشهود است. قرار گرفتن این بنا در فاصله نزدیکی از خط آتش باعث شده است که امکانی برای تعمیر و مرمت مسجد وجود نداشته باشد زیرا نیروهای مرزبانی باکو قادر به هدفگیری در این سوی مرز هستند و بخش مهمی از تبادل آتش در خطوط تماس در همین نقطه اتفاق میافتد.
* گفتگوی درون تمدنی و تعامل دینی
نحوه تعامل و همکاری بین ایران و ارمنستان نمونهای خوب از گفتگوی درون تمدنی و همچنین گفتگوی دینی است. کلیساها در ایران مورد حمایت دولت قرار دارند و ایران از فعالیت اجتماعی ارامنه حمایت میکند. از سوی دیگر مساجد ایرانی در ارمنستان و قراباغ از احترام و ارزش خاصی برخوردارند و طرف ارمنی اجازه دخل و تصرف و مرمت در این آثار را داده و در برخی مواقع خود پیشگام بازسازی شده است.
ارمنستان تنها همسایه مسیحی ایران است و نحوه تعامل فرهنگی دو کشور میتواند به عنوان الگو مطرح باشد. دور نگه داشتن اماکن تاریخی و فرهنگی به ویژه مساجد و کلیساها از منازعات سیاسی و منطقهای برای حفظ و ادامه تمدنها اهمیت زیادی دارد.
)منبع: دو هفته نامه «دنیز»شماره 114 - موزخ 16 دی ماه 96)
لطفاً کسی به فکر مساجد آذربایجان در اراضی اشغالی باشد!+ عکس دنیزنیوز ( www.daniznews.ir ) : بیش از 23 سال است که بیش از 20 درصد اراضی جمهوری آذربایجان در اشغال ارامنه تحت حمایت روس قرار دارد.... کاری به مسائل سیاسی نداریم، اما لااقل یک نفر مسلمان غیرتمند به فکر مساجد تحت اشغال ارامنه باشد، خصوصاً در منطقه قره باغ و شهر «آغدام» (آق دام) که ظاهراً مسجد جامعش را ارامنه اشغالگر به محل نگهداری دام و چهارپایان شان تبدیل گرده اند! در باکو همه مشغول اینجه صنعت و هنر و رقص و موسیقی و پارتی و ساحل و ایجاد دوستی با اسرائیل و آمریکا و اتحادیه موهوم اروپایی و یورو ویژن و ... هستند، دنیای اسلام هم درگیر مسائل و مشکلات خود است! کاش مسلمانی غیرتمند در گوشه ای از دنیا پیدا شود و از اهانت به مساجد آذربایجان توسط ارامنه اشغالگر سخنی بگوید مثلاً در کنفرانس اسلامی، همایش غیر متعهدها و ... کتابی از نویسنده آذربایجانی جناب «گرمان» می خواندم با عنوان « Qeyb olmu? ??h?rin oyaq yadda?? » یعنی حافظه بیدار شهر محو شده. در باره زادگاه این نویسنده شهر آغدام است که در طول 20 سال اشغال، به ویرانع ای تبدیل شده و مساجد حتی به اصطبل تبدیل شده به دست ارامنه اشغالگر... کتابی خوب و خواندنی است نمای مسجد جامع تحت اشغال ارامنه در آغدام: این هم کاربری داخل مسجد جامع شهر آغدام تحت اشغال ارامنه: این درد با که گویم و این غم کجا برم!
آغداملی رحمان محمداف
رحمان محمداف حسن اوغلو، 1962 – جی ایلده قاراباغین مرکزی «آغدام» شهرینده دونیایا گؤز آچمیش، گنج چاغلاریندان شعره، سؤزه و سازا یؤیوک هوس بسله ییب، اورک سؤزلرینی شعر قالیبینده یازیب، بیر عاشیق کیمی ساز چالیب، نغمه قوشوب اوخویوب، ایندی ده ساز و سؤز ایله یاشاییر. او قاراباغ اشغال اولوب و «آغدام» الدن گدن سونرا ( 23 اییول 1994 / مرداد آیی نین اولی 1373)، دوغما یوردونو ترک ائتمک مجبوریتینده قالیب. رحمان ایندی باکینین «لوک باتان» کندینده یاشاییر. بیر سیرا شعرلر و قوشمالاری بعضی قزتلرده چاپ اولوبدور. او اؤز دوغما یوردو آغدام حسرتینده چوخلو شعرلر یازیبدی، بورادا بیر نمونه اونون وطن حسرتلی قوشماسینی بیرگه اوخویوروق:
محتشم آغدام
شفقلر سؤکولوب آغاراندا دان
طبیعت دوراندا شیرین یوخودان
حسرتله باخاریق سنه هر زمان
دوشمن تاپداغیندا اینله ین اوبام
دوغما بئشیگیمیز محتشم آغدام.
کوسکونلوک دویولور لال باخیشیندان
قان سوزورلور بو گون تورپاق – داشیندان
سنین چون اوغوللار کئچدی باشیندان
دوشمن تاپداغیندا اینله ین اوبام
دوغما بئشیگیمیز محتشم آغدام.
خزان یئلی اسدی باغچا – باغیندان
بولبوللر آییلدی گول بوداغیندان
خبر وئرن یوخدور خوش سراغیندان
دوشمن تاپداغیندا اینله ین اوبام
دوغما بئشیگیمیز محتشم آغدام.
بو ملت آییلمیر نیه یوخودان
یوردوم پارچالانیب ائدیلیر تالان
هاردا ایتیب، باتدی کیشیلیک- وجدان؟
دوشمن تاپداغیندا اینله ین اوبام
دوغما بئشیگیمیز محتشم آغدام.
من کیشی یم دئییر یوردونو ساتان!
یئییب ناموس - عاری، دالینا آتان.
گؤر کیملردی یوردون دادینا چاتان
دوشمن تاپداغیندا اینله ین اوبام
دوغما بئشیگیمیز محتشم آغدام.
منبع: سایت دنیزنیوز www.daniznews.ir
گرماندان ایکی شعر:
علی اوغلو «اکبر حسین اوف» (گرمان) 1962 – جی ایلده آذربایجانین «آغدام» شهرینده ایرانلی مهاجر عایله سینده آنادان اولموش، 1994- جو ایلدن قاراباغ منطقه سی و اونون مرکزی اولان آغدام شهری ارمنی اشغالینا دوشدوکدن سونرا، گرمان دا اؤز دوغما دیاریندان دیدرگین دوشوب، ایندی ایسه باکیدا یاشاییر. وطن حسرتی و آغدام نیسگیلی بیر یارا کیمی شاعر گرمانین اوره گینی سانجیر و بوتون شعرلینده اؤزونو گؤستریر. بورادا گرماندان ایکی شعری اوخویوروق:
قاراباغی قویوب گلدیک جانیمیزی خلاص ائدیب، قاراباغی قویوب گلدیک قاجارلارا سینه گره ن بیر تورپاغی قویوب گلدیک آتیلاراق دؤیوشلره، مغرور دوردوق، اییلمه دیک بیر قیچیمیز یانیمیزدا، بیر آیاغی قویوب گلدیک اوجاق چاتدیق چلدیرلاردا، قیزینمادیق ایستیسینه کور اولموشوق توستوسونه، چیلچیراغی قویوب گلدیک زامان بیزی هئی یوکله دی محنت ایله، غربت ایله وئره جکلر ناموس بورجو، آلاجاغی قویوب گلدیک تپه لره داغ دئییریک، بئش آغاجا باغ دئییریک مئشهلری، چمنلری، مورووداغی قویوب گلدیک ذلت اولوب قسمتیمیز، هئچ عینیمیز آچیلماییر توی-بوساطلی بیر دؤورانی، خوش نؤوراغی قویوب گلدیک سوفره میزده بایات چؤرک، بیر پارچا شور، گؤؤ-گؤیرتی یایلاقلاردا بئچه بالی، نئهره یاغی قویوب گلدیک «گرمان»، هئچ کیم اؤیونمه سین دبدبه لی گئییمیم وار قاچ هاقاچدا، کؤچ هاکؤچده بیز پاپاغی قویوب گلدیک.
آغدام آنامیزدیر هئچ قووا بیلمیرم کؤنلومدن غمی کامان تک اینله ییر کؤنلومون سیمی خیال پرواز ائدیب اوچور قوش کیمی بیر گئدیم آغداما ده ییم قاییدیم.
یوخوم پئریک دوشور عرشه چکیلیر گؤزومدن لئیسانلار آخیب تؤکولور ساچلاریم آغاریر، بئلیم بوکولور بیر گئدیم آغداما ده ییم قاییدیم.
آغدامدا قویموشام گؤر نه لریمی، سؤزومو، شعریمی، نغمه لریمی اؤزومله گؤتوروب نوه لریمی، بیر گئدیم آغداما ده ییم قاییدیم.
اورک تاب ائله میر داها محنته یقین گله جه یم بیرگون جرأته نییه دؤزمهلییم آخی حسرته، بیر گئدیم آغداما ده ییم قاییدیم.
بس نییه قاییدیم، قالیم اوردا من وصال شرقیسینی چالیم اوردا من ابدی بیر مسکن سالیم اوردا من آخی آغداملی یام، آنامدیر آغدام.
من نئجه اوغولام، اسیردیر آنا وارلیغیم تهمتدیر آذربایجانا گئدیم دوشمن اوسته، قصد ائدیم جانا آخی آغداملی یام، آنامدیر آغدام.
«گرمان»، دؤزمه داها غمه، کدره آغدام تشنه قالیب بوگون هنره باش قویوم دیزینین اوسته سون کره آخی آغداملی یام آنامدیر آغدام.
|
منبع: سایت دنیزنیوز www.daniznews.ir |
یاددان چیخیر قاراباغ؟ !
(یادداشتی بر آخرین سفرم به جمهوری آذربایجان)
از 28 خرداد تا سوم تیر ماه سال جاری به اتفاق دوستان عزیز آقایان اکبر حمیدی علیار و مجتبی قربانی در سفر باکو بودم. ظاهراً این هشتمین سفرم به جمهوری آذربایجان بود و خیلی خوش گذشت. چرا که سفر دل و اندیشه و سیر آفاق و انفس بود. امامزاده «بی بی هیبت» و «نارداران» و مقبره دو شاعر بزرگ تاریخ آذربایجان «حاج سید عظیم شیروانی» و میرزا علی اکبر طاهرزاده «صابر» و بازدید از موزه خانگی صابر در شهرتاریخی و زیبای شماخی و دیدار با دوستان شاعر و نویسنده و روزنامه نگار و فرهیخته و هنرمند و دیگر دوستان اهل معرفت و صمیمی از برنامه های این سفر به یادماندنی بود
اما همین جا بگویم که آذربایجان به ویژه پایتخت آن باکو - باکوی زیبا- در اثر توسعه و زیباسازی و ساخت و سازهای دو – سه سال اخیر به سبک دوبی، رفته رفته زیباتر و فریبنده تر می شود و شبهایش البته رؤیایی تر از روزهایش است. این خوب است و لازم. اما ترسم این است که از یاد رود قاراباغ!... آذری ها یک ترانه حسرت آلود حماسی و بی نظیر و افسونگر دارند که دو مصرعش این است: «عالم جنته دؤنسه/ یاددان چیخماز قاراباغ...» یعنی اگر عالم تماماً جنت هم باشد، باز هم زیبایی فسونکار و طبیعت زیبای بی نظیر قره باغ فراموش نمی شود.
امیدواریم زیبایی ساحرانه باکو، اشغال قره باغ را از یادها نبرد و ملت و دولت آذربایجان مسأله آزادی اراضی اشغال شده آذربایجان توسط ارامنه را از یاد نبرند و فراتر از شعار، در عمل کاری بکنند. اما گاهی بوی فراموشی به مشام می رسد!!
باری، دوستان ما در باکو بسیار لطفها در حق ما داشتند خدایشان خیر دهاد. در یادداشتهای آتی به آن اشاراتی خواهم داشت ان شاءالله تعالی.
مصطفی قلیزاده علیار