سکوت ابدی
"اهل بیت نبوتی" آقا
"مهبط الوحی" و "معدن الرحمه"
تو تمام کرامتی آقا
عادت و خلق و خویتان احسان
"أمرُکُم رشد" و حرفتان نور است
من چه گویم که" شأنکم حقٌ "
ذهن من از مقامتان دور است
خط به خط جامعه کبیره تویی
چه نیازی به وصف من داری؟
سلب تو نور و نسل تو نور است
فوق نوری فراتری، آری
تو ز قوم و قبیله ی آبی
و مبرّا زِ عیب و ایرادی
نامت آیینه را زِ رو برده
یا علی النقی و یا هادی
آمدی تیرگی فراری شد
قمرانه به شهر می تابی
و سیاهی تو را نمی فهمد
خارج از فهم کرم شب تابی
دشمنت هرچه گفت باکی نیست
تو نقی، پاک، مثل بارانی
چشم "شاهین" و جغد و کرکس کور
تا همیشه همای یزدانی
"متوکل" امام این قوم است
همشان مثل "معتز" و "واثِق"
با دهان قصد نورتان دارند!
نورکم حق و کلُّهم زاهق
منبع: وبلاگ "ستاره" < type="text/java">
حدیث نور
امام صادق (ع) فرمود:
لا تَحفَر لِاخیکَ حُفر ةً فتَقَع فیها، فانّک کما تُدینُ تدانُ.
(بحار الانوار، جلد 75، ص 249)
برای برادرت چاه نکن که خود در آن بیفتی! زیرا هرچه بکنی، جزایش را می بینی
(با هر دست بدهی، باهمان دست پس می گیری)
عاشورای رضوی
به مناسبت صدمین سال حمله قشون روس به حرم امام رضا (ع)
پِژوهش و نگارش: احمد رنجبری حیدر باغی
اشاره: جریان به توپ بستن گنبد مطهر حرم امام رضا (ع) توسط نظامیان جنایتکار دولت روسیه تزاری در سال 1291 شمسی از وقابع فاجعه آمیز تاریخ ایران و عالم اسلام است. این واقعه تأسف بار و جنایت روسها در شعر شاعران نیز انعکاس یافته و شعر ترکی سید موسی صاحب الزمانی یکی از اشعار مهم آن زمان است که فقط یک بار به سبک چاپ سنگی در زمان شاعر منتشر شده است. اخیراً از سوی محقق ارجمند جناب "احمد رنجبری حیدر باغی" با توضیحاتی تازه در اختیار نشریه دنیز قرار گرفت و بعد از صد سال برای اولین بار چاپ می شود:
قال الرضا (ع):
»و قبرٍ بطوس یا لها من مصیبةٍ /اَلَحَّتْ علی الاْحشاء بالزفراتِ
الی الحشرِ حتّی یبعثُ الله قائماً /یُفَرَّجُ عنّا الهَمَّ و الکرباتِ« (1)
ای فاطمه! و قبر یکی از فرزندانت در طوس است وای از این مصیبت! غصهها و غمها فشار آورده است به احشاء و اعضای صاحب آن قبر، تا آن زمان که خداوند قائم آل محمد (ع) را برانگیزد و او غصههای ما را از میان ببرد.حرم مطهر امام رضا (ع) در طول زمان، رخدادهاى تلخ و شیرین فراوانى را شاهد بوده است. این بناى بزرگ مذهبى، رنجها و گوارایىهاى بسیارى را چشیده تا به وضعیت کنونى خود رسیده است. یکى از زشت ترین حوادثى که حرم مطهر رضوی، شاهد آن بوده، واقعه معروف به «توپبندى گنبد مطهر» توسط روسها بوده است. این جریان در روز نهم فروردین 1291ش (نهم ربیعالثانی 1330ق برابر با 29 مارس 1912م) اتفاق افتاد. از آن روز تا روز نهم فروردین امسال، صد سال شمسی از این واقعه دهشتناک میگذرد. شایسته بود در این باره مقالات و کتب مختلف و گوناگونی به چاپ برسد و اطلاعرسانی شایسته و به هنگام صورت بگیرد.
گزارش مختصری این جریان اسفناک
پس از تشکیل ژاندارمری مخصوص خزانهداری کل ایران توسط مورگان شوستر آمریکایی، دولت روسیه که این اقدام را مخالفت مطامع خود در ایران میدانست، طی اولتیماتومی به دولت ایران، خواستار اخراج شوستر از ایران و نیز استخدام اتباع خارجی با اجازه دُوَل روس و انگلیس شد. در پی ردّ این اولتیماتوم دخالتآمیز توسط مجلس شورای ملی، قوای روسی مستقر در تبریز وارد قزوین شدند. همچنین یکی از دستنشاندگان دولت روس در مشهد به نام یوسف هراتی به تحریک روسها، شورشی مصنوعی در مشهد به پا کرد. قوای روس نیز به بهانه این که جانِ اتباع آنها در خطر است به شهر مقدس مشهد وارد شدند و سپس برای تهدید دولت ایران و نیز بیاحترامی به عقاید و احساسات مذهبی مردم، حرم مطهر امام رضا (ع) را در روز نهم فروردین 1291ش به توپ بستند. در اثر شلیک توپخانه، به سَردَرها، گلدستهها و گنبد حرم رضوی، خسارات فراوانی وارد آمد. هم چنین روسها خزانه حضرتی را به بانک روس منتقل کرده و اشیای قیمتی حرم را به غارت بُردند. پس از آن، مقداری از اموال را برگرداندند و متولّی حرم را با تهدید به مرگ وادار کردند که تصدیق کند تمام خزانه را تحویل گرفته است. علاوه بر این، عده بسیاری از زائران ، مجاوران و مردم مشهد در این تهاجم وحشیانه کشته و مجروح شدند.در مورد احصاء دقیق گلولهها و خسارات وارده به آستان مقدس حریم رضوی در کتاب انقلاب طوس (واکاوی جسارت ارتش تزار به حرم مطهر رضوی)، ص 132 اطلاعات درخور توجهی آمده است.در اینجا فقط به گوشهای از این جنایت بر اساس نوشته ادیب هروی اشاره میشود: «تعداد گلولههاى توپ بولمطر و گرناد که به گنبد مطهر و دیگر مواضع مقدسه زده شد: گنبد مطهر آنچه تشخیص داده شد غیر از گلولههاى بولمطر گلوله و گرناد هفده عدد؛ ایوان طلاى مسجد جامع گلوله گرناد نه عدد؛ ایوان مقصوره مسجد جامع گلوله گرناد یازده عدد؛ سردر ایوان صحن جدید گلوله گرناد سه عدد؛ سردر کارخانه خدام یازده عدد؛ گنبد مسجد جامع گلوله گرناد یازده عدد؛ به صحن جدید و عتیق و همچنین ایوان عباسى و صحن کهنه نیز چند تیر خالى شده بود که خرابى فاحشى وارد آورد. عدد گلولههاى توپ بولمطر که به اطراف مسجد و صحنین خالى شده بود از تحت احصاء خارج بوده است.» (2)نکته جالب اینجاست که روسها پس از به توپ بستن حرم تلاش میکردند این موضوع را به شدت سانسور کنند و از رسیدن اخبار به گوش جهانیان جلوگیری کنند. (3) علی رغم تمام تلاشهای آنان، این جریان آن قدر مشهور گشت که افزون بر نوشتههای ایرانیان و مسلمانان، دیگران نیز در کتب و نوشتههای خود به این جریان اشاره کردهاند. یکی از آنها ژنرال سایکس (مأمور رسمی انگلیس در مشهد) مینویسد: «نحوست و مشئومیتی که نصیب دولت روسیه شد در هیچ مورد زیادتر از موقع بمباران حرم مطهر حضرت رضا (ع) در مشهد مقدس نبود.» (4) علاوه بر این، گزارشهایی نیز در برخی از مطبوعات (5) به چاپ رسید. بازتاب این خبر تا بدان پایه بود که حتی به نقل برخی از روزنامهها، مانند حبل المتین (چاپ کلکته) مسلمانان در شهرهای مختلف از جمله لکهنو، بنارس، پانیپت و کلکته با تجمع و صدور بیانیههایی اقدامات وقیحانه روس را محکوم کردند. (6)
تألیفات مرتبط با این قضیه
نویسندگان بسیاری درباره این موضوع، از آن روز تا کنون به خلق آثاری به نثر و نظم در شکلهای مختلف کتاب (مشتمل و مستقل)، رساله و مقاله پرداختهاند. در ذیل به برخی کتب و نوشتههای مستقل در این زمینه اشاره میشود:
1.عاشورای رضوی، فضل الله آل داود ملقب به بدایع نگار (متوفای 1304 ش) . (7)
2. آشوب آخر الزمان، شیخ حسین اولیا بافقی؛ این اثر به صورت نسخه خطی در قالب یک نامه در 13 برگ در بخش مخطوطات کتابخانه آستان قدس رضوی نگهداری می شود. (8)
3. انقلاب طوس ، (9) محمد حسن ادیب هروی خراسانی (10)(متوفای 1347 ش)؛
4. حدیقة الرضویة، محمد حسن ادیب هروی خراسانی (متوفای 1347 ش)؛
5. الفوادح الجلیة فی هتک حرم الرضویة، شیخ ابوالحسن مرندی (م 1349ق). (11)
6. تاریخ انقلاب خراسان، میرزا رجبعلی تجلی (12) (ایشان از نزدیک شاهد ماجرای حمله بوده است).
7. بازتاب این واقعه در اشعار شاعران
شاعران نیز در اشعار خود به این جریان تاریخی اسف بار اشاره داشتهاند. از جمله آنها میرزا رجبعلی تجلی، ملک الشعرای بهار و ادیب الممالک فراهانی است. (13) در الکشکول آقا بزرگ تهرانی نیز از چند شاعر مرد و زن شعرهایی در این باره نقل شده است. (14) این واقعه در شعر شاعران آذریزبان نیز بازتاب داشته است. به عنوان نمونه میتوان از نادم نخجوانی (15) و سید موسی موسوی صاحب الزمانی نام برد. در این قسمت مقاله به درج شعر ترکی سید موسی موسوی صاحب الزمانی متخلص به «سید» میپردازیم. سید موسی موسوی صاحب الزمانی متخلص به »سید« در سده چهارده هجری میزیسته و به دو زبان ترکی و فارسی شعر میسروده است. (16) سید در شعر ترکی خود پس از اشاره به فضائل امام رضا (ع) و حرم مطهر به واقعه توپبندی و کشتار مردم به دست روسهاست و در مصرع « شاها! نه وقت اولور امام زمان گلور» تمنای ظهور حضرت صاحب الامر (عج) دارد. وی در ادامه به مصائب امام حسین (ع) و غارت خیام و آتشافروزی به خیام آل الله گریز میزند.
ای قبر طوس، عالمه سندن امان گلور / سنده نه وار که عطر بهشت هر زمان گلور
شخص عزیزه ائیلهدی مدفن خدا سنی/ اولدون سعید ائتدی نشیمن رضا سنی
چوخ رتبهیه یئتوردی او نور هدا سنی/ باعث اودور زیارتیوه شیعیان گلور
هر کیمسه ناخوش اولسا اگر، سنده وار شفا/ سنده اولان وجود، ائدر عالمه عطا
فیّاض فیضینه نئجه مانع اولار خطا؟! / یا رب سبب ندور او حرمدن فغان گلور؟
عورت اوشاق تمامیسی پیر و جوانلارون / قطع اولدی چارهسی، حرمه جمع اولانلارون
تؤکدیله قانلارین نئجه بیوهزنانلارین؟!! / روس دولتی گئدوب ائلهدی امتحان گلور
انصافدور که دارالامانه قوناق گله / دشمن سالا امان ائوینه شور و ولوله
بئش یوز قوناقی اؤلدوره مین نسل حرمله / شاها! نه وقت اولور امام زمان گلور
بیر سیّدی، بالاسی یانیندا نماز قیلا / بالای سرده اؤلدورهلر بیکفن قالا
بیر کس تاپولمیا بو زمان انتقام آلا / صحن امامه باغلانا آتلار، کمان گلور
دوشدی خیالیمه گئنه بیر غملی ماجرا / ذبح ائیلدی حسینی سوسوز شمر بیحیا
توپراقلار اوسته قالدی شهیدان کربلا / لشکر تؤکولدی خیمهیه غارتکنان گلور
زینب خانم دئیردی او بیماره چاره وار / سعد اوغلی قصد ائدوب که وورا خیمهگاهه نار
فرمایش ائتدی عمه! »علیکنّ بالفرار«/ تاراج و غارته ال آچوب شامیان گلور
یوز قویدی چؤللره او زمان آل مصطفی / وئردیله سس سسه دئدیلر وا محمدا
قالدی یانان چادردا او بیمار کربلا / ضعف ائیلدی، آییلدی گؤروب کوفیان گلور
نیمخیز اولوب ییخلدی ایاقه دورانمادی / یاندی تالاندی خیمه او ناخوش قاچانمادی / سجّاده نار برد سلام اولدی یانمادی
گؤز آچدی گؤردی زینب بیخانمان گلور / «سید» بس ائت بو نوحهنی، پیغمبر آغلادی
بیلمم نه گؤردی غارت ائدن لشکر آغلادی / زینب اود ایچره ووردی اؤزون مضطر آغلادی
اوددان چیخاندا گؤردیله بیر ناتوان گلور (17)
منابع و پاورقی ها در نشریه دنیز چاپ شده است و در قسمت دوم این مقاله تحقیقی(منابع و پاورقی ها) در این وبلاگ آمده که بخاطر حجم مقاله در اینجا نگنجید. لطفاً در قسمت دوم مشاهده فرمایید
منبع: دو هفته نامه "دنیز" شماره 12 – مورخ 16/ 1/ 91 – چاپ ارومیه
صدای انقلاب اسلامی در آن سوی ارس
نگاهی به زندگی مجاهد بزرگ حاج علی اکرام رهبر جنبش اسلامی معاصر آذربایجان به مناسبت 26 اسفند سالروز وفات وی
نوشته : مصطفی قلیزاده علیار
جنبش های معاصر اسلامی در جمهوری آذربایجان
در قرن بیستم میلادی دو حرکت انقلابی با انگیزه و هدف دینی و شیعی در جمهوری آذربایجان اتفاق افتاده: نخست جنبش اسلامی ده? 20 (از 1920 تا 1931) به رهبری عالم مجاهد و مجتهد شهید آیتالله شیخ عبدالغنی بادکوبهای و با تأسیس «جمعیت دعوت الهی» توسط او بود که با شهادت شیخ به دست عوامل استالین در سال 1931(1310 ش.)، این جنبش فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اسلامی نیز سرکوب شد.
دومین جنبش اسلامی جمهوری آذربایجان با حرکت اسلامگرایان این کشور به رهبری حاج علی اکرام علییف در شهرک نارداران و شهر تاریخی باکو، پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تحت تأثیر آن پدید آمد و با تأسیس و آغاز به فعالیت حزب اسلامی که دبیرکل آن خود حاج علی اکرام بود، به اوج خود رسید، امّا با دستگیری و زندانی شدن رهبران جنبش، از نفس افتاد و برچیده شد.
حاج علی اکرام
رهبر مجاهد جنبش اسلامی معاصر جمهوری آذربایجان، حاج علی اکرام علییِف فرزند اسماعیل، در پنجم آوریل1940(16 فروردین 1319) در شهرک «نارداران» -25 کیلومتری باکو- به دنیا آمد. خانواد? او به دلیل گرایش مذهبی، ملتزم به آداب و رسوم سنّتی و تربیت دینی بودند. آنان علی رغم ترویج رسمی اصول نظام آموزشی در مدارس و نشر اندیشههای مادی در جمهوریهای شوروی و تربیت نسلهای جوان به شیو? مارکسیستها، فرزندان خود را تحت تربیت خانوادگی و دینی بزرگ میکردند.
حاج علی اکرام از حدود سال 1975(1354ش) از زبان یک دانشجوی شیعی مذهب و ترک زبان یمنی که در باکو تحصیل میکرد، نام امام خمینی(ره) را شنید و به اجمال با مبارزات ایشان و تبعید شدنش به نجف، آشنا گردید. در ایام اوجگیری مبارزات مردمی در ایران و پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام در سال 1357، حاج علی اکرام، از طریق رادیو تبریز تمام حوادث و وقایع و اخبار انقلاب را پیگیری میکرد و گاه از رسانه های مسکو مسائلی را میشنید. جذابیت شخصیت امام خمینی و شور انقلاب اسلامی، او را سخت تحت تأثیر قرار داد و مثل هزاران مسلمان آزاده و غیور جهان، او نیز دل به عشق امام داد و به طرفداران انقلاب اسلامی در خارج از ایران پیوست. وی در داخل قلمرو حاکمیت شوروی و در زادگاهش نارداران، هست? طرفداران انقلاب اسلامی و حلق? مقلدان امام خمینی را تشکیل داد و رهبری کرد و فعالیت خود را در آشنا کردن مردم آذربایجان با انقلاب اسلامی ایران و امام خمینی، بازگشت به هویت اصیل اسلامی- شیعی کشور و ملت جمهوری آذربایجان، نشر معارف دینی و قرآنی، برپایی مخفیان? مجالسی در بزرگداشت شهدای انقلاب اسلامی ایران و جنگ تحمیلی و ... گسترش داد.
تأسیس حزب اسلامی آذربایجان
با فروپاشی شوروی، جمهوری آذربایجان در سال1991 اعلام استقلال کرد. حاج علی اکرام با تأسیس رسمی «حزب اسلامی آذربایجان»(A.I.P ) در سال 1992 فعالیت دینی- اجتماعی خود را در نقاط مختلف آذربایجان گسترش داد موضع گیری تند حزب اسلامی آذربایجان به رهبری حاج علیاکرام در مقابله با حضور آمریکا و اسرائیل در باکو، آنقدر چشمگیر و در میان مردم تأثیرگذار بود که هیئت حاکمه غرب گرای باکو به رهبری حیدر علییف، فعالیت حزب اسلامی را ممنوع و حاج علی اکرام را به عنوان دبیرکل حزب و به جرم طرفداری از انقلاب اسلامی ایران و ترویج ارزشهای دینی در آذربایجان، به همراه دو تن دیگر از اعضای شورای مرکزی آن( حاج آقا نوری و مرحوم حاج واقف) در سال 1996 دستگیر، محاکمه و به یازده سال حبس محکوم کرد، اما سه سال بعد یعنی در سال 1999 آزاد گشتند در حالی که سلامت جسمی حاج علیاکرام بر اثر شکنجه و فشارهای شدید جسمی و روحی، دچار آسیب و بیماریهای غیر قابل علاج شده بود که تا پایان عمرش با این بیماری و ضعف و ناراحتی سوخت و ساخت.
در سال 2002 مردم نارداران دست به قیام بر ضد سیاستهای نادرست و استبدادی حیدر علی یف زدند. حاج علی اکرام که هنوز آثار آسیب و شکنج? زندان را بعد از گذشت دوسال بر روح و جسم خود داشت و به سختی تحمل می کرد، باز هم به اتهام تحریک مردم به قیام، دستگیر شد و حدود هیجده ماه در حبس ماند. در این حبس روشنایی چشمهایش را تا حدّ زیادی از دست داد. زیرا در زندان مانع معالجه و مداوای بیماری قند او شدند و نگذاشتند مورد معالجه قرار گیرد. در نتیجه، بیماری قند در جسمش افزایش یافت و به چشمهایش آسیب اساسی رساند به طوری که دیگر حتی پس از عمل جراحی نیز بهبود نیافت. حاج علی اکرام در فروردین 1389 به مناسبت مراسم 70 سالگی اش در باکو، طی مصاحبه ای با روزنامه اسلامگرای «نبض» صریحاً اعلام کرد که راه من از آغاز مبارزاتم راه امام خمینی بوده ومقلد آیت الله خامنه ای هستم!
او به عنوان یک مسلمان غیرتمند و آگاه همچنانکه در برابر اشغال نظامی بخشی از اراضی کشورش آذربایجان توسط همسای? غربیاش ارمنستان، ساکت نبوده و همواره به آن اعتراض داشته و حتّی در اوایل اشغال به مدافعان کشورش کمک میکرد، در برابر سرنوشت تلخ دیگر ملتهای مسلمان نیز بیتفاوت ننشسته بود. او در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، اشغال فلسطین توسط صهیونیستهای غاصب، تجاوز اسرائیل به خاک لبنان، فاجع? غزّه و ... به تجاوزگران اعتراض داشته، همواره در برابر مسلمانان مظلوم جهان احساس مسئولیت داشته است.
خاطرات حاج علی اکرام
دو کتاب در باره زندگی و مبارزات حاج علی اکرام در زمان حیاتش به قام اینجانب در ایران منتشر شد، نخست کتاب «خاطرات حاج علی اکرام علیاف رهبر اسلامگرایان جمهوری آذربایجان» (به قلم مستعار عبدالحسین شهیدی ارسباران) که در پاییز سال 1385 از سوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی، در تهران چاپ و منتشر گردید. این کتاب ارزشمند مشتمل بر خاطرات بسیار شیرین، خواندنی و تاریخی حاج علیاکرام در دورههای مختلف عمرش بویژه دوران مبارزاتی و سالهای زندانی شدن اوست و برگ پرافتخار و درخشانی از تأثیر انقلاب اسلامی در خارج از مرزهای ایران را تشکیل میدهد. این کتاب که نخستین منبع چاپی در موضوع زندگی حاج علی اکرام و جنبش اسلامی آذربایجان از زبان رهبر جنبش است، بلافاصله پس از انتشار، از سوی اهل قلم و تاریخ و پژوهش و تاریخ نگاران جنبش های اسلامی معاصر جهان اسلام و عموم خوانندگان ایرانی و آذربایجانی مورد استقبال قرار گرفت و برخی نشریات ایرانی متن آن را بصورت پیاپی و پاورقی، به تدریج تجدید چاپ کردند.
بزرگداشت
ناگفته نماند که پس از انتشار کتاب خاطرات حاج علی اکرام، ایشان به دعوت دوستانش سفری به شهر ارومیه داشت و در اجتماع علمای این شهر، روز 29 دی ماه 1385 برای اولین بار در زمان حیاتش از زحمات و مجاهدتهای دینی وی تجلیل به عمل آمد که این مراسم تجلیل با حضور علمای شهر، امام جمعه ارومیه و نماینده ولی فقیه حجت الاسلام والمسلمین حسنی در آن زمان برای حاج علی اکرام خاطره ای دل انگیز و به یاد ماندنی شد که همیشه از آن به خوبی و خوشی یاد می کرد. البته بعد از وفاتش نیز در برخی شهرها مراسم های مختلفی به یاد او برگزار گردید و برگزار می گردد و مطالب زیادی در مطبوعات گوناگون انتشار یافت و انتشار می یابد.
نامههایی از زندان
دومین کتاب در باره مبارزات حاج علی اکرام « نامههایی از زندان» است که مشتمل بر 30 نامه، 20 یادداشت در خصوص استخاره با قرآن و یک نوشت? کوتاه در بار? پیامبران از حاج علیاکرام می باشد که در زندان نوشته است. نامهها در دو بخش جداگانه مربوط به زندان دور? نخست (1996-1999) و دور? دوّم (2002-2003) است که به ترتیب، بخشهای اوّل و دوّم کتاب را تشکیل میدهد. بخش سوم شامل یادداشتهای استخارهای حاج علیاکرام میشود که یادگار انس و الفت او با قرآن در زندان دور? اول است.
متن نامهها به زبان آذربایجانی، با الفبای کریل و به خط خود حاج علیاکرام نوشته شده است. نامهها و یادداشتها نزد خانوادهاش نگهداری میشد که پس از انتشار کتاب خاطرات او، دوستانه در اختیار نگارنده خاطراتش ( مصطفی قلیزاده علیار) قرار دادند و با کمک یکی از فرزندانش بازخوانی و ترجمه شد. »نامه هایی از زندان« در بهار 1389 به مناسبت هفتادمین سال تولد حاج علی اکرام، از سوی نشر یاز و با حمایت اداره کل تبلیغات اسلامی آذربایجان غربی در ارومیه چاپ و منتشر گردید.
مرگی به رنگ شهادت
حاج علی اکرام سلسله جنبان خیزش اسلامی معاصر آذربایجان، ساعت 5 بعد از ظهر روز پنجشنبه 26 اسفند 1389 برابر با 17 مارس 2011، در منزل شخصی خود در نارداران ِ باکو بر اثر بیماری قند و از کار افتادن کلیه هایش پس از 30 سال جهاد در راه ترویج اسلام و زندگی به رنگ خدا (صبغه الله)، در 71 سالگی دار فانی را وداع گفت و روز جمعه در کنار تربت «امام زاده رحیمه خاتون» در نارداران به خاک سپرده شد. رحمه الله علیه. اما نکته ای را نباید از نظر دور داشت و آن اینکه مرگ حاج علی اکرام نوعی شهادت تدریجی در اثر شکنجه های بود که سالها در زندان تحمل کرده سلامت خود را از دست داده بود.
راه حاج علی اکرام که به تعبیر خود او راه امام خمینی بود، بی شک در آذربایجان مستدام خواهد بود و آیندگان او و مجاهدتهایش را بهتر و بیشتر خواهند شناخت. حاج علی اکرام به حق مرد خدا، مجاهد راه اسلام و قهرمان ملّی آذربایجان بود، هر چند این لقب آخری خیلی دیر به او داده شود!... اما شکی نیست که حق به حقدار می رسد و این سنت لایتغیر الهی است!... موج بیداری مسلمانان اوج می گیرد و قفقاز در قلمرو بیداری و خیزش اسلامی فرزندان فکری و معنوی حاج علی اکرام است...
یادکرد
از نخستین مصاحبه که در سال 1384 با مرحوم حاج علی اکرام داشته ام و در هفته نامه امانت (ارومیه) و بعدها در فصلنامه »فرهنگ کوثر« (شماره 72) در قم و برخی سایتها تحت عنوان »مردی به رنگ اباذر« منتشر کردم تا امروز علاوه بر آن یک مصاحبه و آن دو کتاب (خاطرات و نامه هایی از زندان) به توفیق حق تعالی چندین گفت وگو و مقاله، هم در زمان حیات وی و هم بعد از وفاتش در ایران و آذربایجان به زبانهای فارسی و ترکی و روسی انتشار داده، گوشه های مختلفی از زندگی آن مجاهد فقید را نشان داده ام. اینک در اولین سالگرد خاموشی آن زنده یاد، نوشته حاضر را جهت آشنایی نسل جوان با زندگی حاج علی اکرام تقدیم کردم. هر چند اغلب مطالب آن را در مقدمه کتاب نامه هایی از زندان و در نشریات کشوری ( روزنامه جمهوری اسلامی، مجله زمانه، سرخاب، آذر پیام، آراز آذربایجان، مهد آزادی، آران، میثاق، مجله روسی زبان "سلام Calam " ، نبض و ...) و در وبلاگ شخصی خودم و برخی سایتها منتشر کرده ام. الحمد لله.
امروزه حاج علی اکرام در اغلب کشورهای اسلامی و حتی در ممالک غربی از چهرههای مبارز و شخصیتهای اسلامی برجسته و شناخته شده به شمار میرود. یادش گرامی باد
منبع: هفته نامه دنیز، شماره 11- مورخ 22 اسفند 1390
سه حدیث از امام حسن عسکری (ع):
1- ما تـَرَکَ الحقَّ عزیزٌ الاّ ذَلَّ، ولا اَخَذ بِهِ ذلیلٌ الاّ عَـزَّ – تحف العقول، ص 489
ترجمه: هیچ عزیزی از حق روگردان نشد مگر اینکه ذلیل گشت و هیچ ذلیلی به دامن حق چنگ نزد، مگر اینکه عزیز شد.
2- مَن رَکِبَ ظـَهرَ الباطلِ نَزَلَ بِهِ دارَالندامه – بحار،ج78، ص 379
ترجمه: هر کس بر پشت اسب باطل سوار شود، باطل او را در منزل پشیمانی پیاده گرداند.
3- قـَلبُ الاَحمَقِ فی فـَمِهِ و فـَمُ الحکیمِ فی قَلبِهِ - بحار،ج78، ص 374
ترجمه: قلب آدم احمق در دهانش است (آدم بی تدبیر بدون اندیشه و تأمل حرف می زند) و دهان شخص حکیم تابع دل و قلب اوست.
با تسلیت سالروز شهادت آن امام هدایت و سعادت و با تسلیت به فرزند برومندش امام زمان (عج)