اسناد خلیج فارس در کتابخانه های عربستان
نوشته: حسین دوستی
کتاب(( کسی در میعاد)) سفرنامه حج سال 1388 دکتر داریوش عبداللهی فرد( متولد1344- شهرستان اهر) می باشد که در سال 1389 توسط(( نشر هنر اول)) در قطع وزیری با 400 صفحه همراه عکسهای زیبا و مستند چاپ و منتشر شده است.
از نکات قابل توجه این کتاب، دیدارهای نویسنده آن از کتابخانه ها و دانشگاههای مدینه و مکه می باشد. نویسنده که پزشک متخصص ارتوپدی می باشد، از ذوق ادبی- پژوهشی وافری برخوردار است و همین حس ادبی و عشق وطندوستی او را به کنکاشی در کتابخانه ها و دانشگاههای عربستان کشانده است. در حالی که خیلی از حجاج در بازارها به دنبال خرید پوشاک و لوازم خانگی و... می باشند، دکتر عبداللهی فرد به کتابخانه ها و مراکز علمی می رود تا ضمن افزایش گنجینه اطلاعاتی خود، اسنادی در اثبات مستندات وطن خویش بیابد.
ایشان گزارش آن دیدار علمی را در صفحات 237تا 247 کتاب خود همراه تصاویری از صفحات کتابهای مورد مطالعه خود آورده است. صبح روز چهارشنبه 27/8/88 روز هفدهم سفر حج خود، وی به همراه دوستانش عازم تنها دانشگاه مکه «دانشگاه امّ القرا » می شوند لیکن راننده تاکسی به سهو یا به عمد آنان را در مقابل یک کتابخانه عمومی به نام « مکتبة الحرم المکی الشریف » پیاده می کند. این توفیق تصادفی- به عبارت بهتر توفیق الهی- آنان را به کتابخانه ای عربی می کشاند تا علیرغم تلاشهای مغرضان? اعراب مبنی بر استفاده از نام جعلی خلیج عربی، کتابهای خود اعراب- آن هم در عربستان- شاهد متقنی باشد بر اسناد غیر قابل کتمان نام ماندگار و همیشگی خلیج فارس.
دکتر عبداللهی می نویسد: کتابخانه ای بود شیک تر و مجهزتر از قبلی [کتابخانه ای با عنوان « المکتبة العامه باالعاصمة المقدسه» که در چهاردهمین روز سفر- به تاریخ 24/8/88 از آنجا دیدار کرده بودند.(ص217)]. اما از نظر مراجعه کننده مثل آن بود و بسیار فقیر. جز چند مراجعه کننده راه گم کرده ندیدم! می گفتند اینجا حدود ده هزار جلد کتاب دارد. همه کتابها به عربی بود و در چند طبقه ساختمان و بسیار تر و تمیز در قفسه های خیلی شیک چیده شده بودند. به مخزن کتاب رفتیم و گردشی دورادور قفسه ها کردیم که باز کتابهای علوم قرآنی و حدیث و تفسیر و ادیان و فلسفه و بعد از مذهبی، تاریخی و اجتماعی و تغذیه و طب و صنایع و فنون. غیر از اطلس تشریحی سوبوتای عربی در قفسه کتابهای طبی و یکی دو کتاب دیگر، بقیة کتب طبی مربوط به علوم قدیمة طب بودند! (ص238)
دکتر عبداللهی سپس به مطالعة تعدادی از کتب دیگر می پردازد:
«الطب الریاضی» ، «العملیات الجرّاحیه »، « صناعة الجراحة» که هیچکدام چنگی به دل نمی زنند و قدیمی بوده اند. کتاب « الفنون الایرانیه فی العصرالاسلامی» تألیف دکتر زکی محمدحسن، و کتاب «تقویم البلدان» تألیف سلطان ملک مؤید( متوفی 732 ق) را تورق کرده با کتابی بنام « اطلس الجغرافی التاریخی» روبرو می شود. این کتاب، تألیف « الدکتور محمد محمود الصیّاد» می باشد و در 1386 ه.ق (1966 م ) در عربستان بچاپ رسیده و برای تدریس در مدارس متوسطه و توسط وزارت المعارف عربستان تهیه و توزیع مجانی شده بود.
دکتر داریوش عبدالهی فرد می نویسد: در همهّ نقشه های موجود در این کتاب، نام« خلیج فارس » درج شده بود. و بعدها کدام سیاست باعث بازی با نام خلیج همیشه فارس شد.؟ نمی دانم. (ص239)
ایشان بعد از اینکه نقشه هایی از همان کتاب را در صفحات 240 تا 243 کتابش می آورد[8 نقشه] در صفحه 244 در ادامه همین کشف اسناد می نویسد:
- بعد در سایر اطلس ها و نقشه ها از جمله در کتاب «اطلس التاریخ الاسلامی» نشر مکتبه النهضة المصریه و کتاب « القرن الثامن عشر عهدالانوار» تألیف اساتید- دانشگاه سوربون (رولان موسینیه وارنست لابروس) و دکتر مارک بولووازو، نشر به زبان عربی در بیروت با چاپ در تاریخ 1968 م در نقشه «المراکز التجاریة الکبری فی العجم» نیز نام خلیج فارس را دیدم.
در کتاب های جدیدتر و نقشه های جدیدتر نام الخلیج العربی یا خلیج بحرین نوشته بودند که ما را عصبی می کرد امّا مهمان بودیم و احساسات ما، در آن کتابخانه به جایی نمی رسید! (ص246)
اما دکتر عبدالهی فرد- این پزشک وطندوست- با چاپ این نقشه ها در کتاب خود و با اطلاق عنوان« خلیج همیشه فارس» به بخشی از سفرنامة خود، وظیفه ملی- میهنی خویش را ادا کرده و با آوردن اسنادی از آرشیو خودِ معاندانِ ایران عزیز، آن دروغگویان را رسوا نموده است. درود بر ایرانیان وطن دوست و ننگ ابدی بر دروغگویانی که حافظه ندارند!!
منبع: دو هفته نامه «دنیز» شماره 4 مورخ 17/8/90
شاعران ایران در چند سال گذشته بر مرگ دریاچه ارومیه گریه ها کرده اند و امروز خون گریه می کنند که برخی از نمایندگان ضد منافع ملی ایران در مجلس شورا بر مرگ این سرمایه عظیم ملی ایران رأی دادند و با احیای فوری آن مخالفت کردند!... شعر ترکی زیر (اورمو دنیزی: دریاچه ارومیه) را دوست شاعرمان اکبر حمیدی علیار سروده و در وبلاگ خود گذاشته است که در اینجا هم با هم می خوانیم:
اورمو دنیزی
بوگونلر هریئرده سؤز سودان گئدیر
دنیز چابالاییر، چیخیب جان گئدیر
اورمونون گؤزوندن یاش نه؟ قان گئدیر!
آغالار اوزونو توتوب یان گئدیر
نییه سین سوروشما، ندنین سورما
قولاقلار توتولوب اؤزونو یورما!
اه یله شیب مجلیسده ملّت آدینا
او آنجاق جیبینین یئتر دادینا!
رأی واختی دوشه جک ملّت یادینا!
گؤلون قوروماغی دئییل زادینا..
بوراخ سن ده بابام، چوخ اوستون وورما
قولاقلار توتولوب اؤزونو یورما!
آذربایجان جانی چیخیردا چیخسین
اؤلوم بوغازینی سیخیردا سیخسین
بو اولای ائوینی ییخیردا ییخسین
بودجانی عزیزلر تیخیردا تیخسین!
سن ده ناراحاتسان اورمودا دورما
قولاقلار توتولوب اؤزونو یورما
مسجیدین ائشیگی ایچیندن واجب!
یایدا دووشان توتماق بیچیندن واجب!
چاریغی قوروماق قیچیندن واجب!
میز بئله دریانین اوچوندن واجب!!!
حمد اوخو سن ده یئه حالوایلا خورما!
قولاقلار توتولوب اؤزونو یورما!
اورمیه عزیزدیر، ائل حؤرمت ائیلر
آییلار یوخودان بیر غیرت ائیلر!
دوزلانمیش یاراسین طبابت ائیلر
«علیار»دا بیر بارداق سو سووقت ائیلر!
دنیز یئنه دولار دوشرده فورما!
قولاقلار توتولوب اؤزونو یورما!
اکبر حمیدی علیار
آقای نماینده، شما برای اصالت آذربایجانی چه کرده اید؟
نظری در حاشیه مصاحبه یک نماینده با شعارهای ناسونالیستی
یکی از نمایندگان محترم ارویمه در مجلس شورای اسلامی اخیراً در مصاحبه ای فرموده است : « هر آذربایجانی که زبان مادری خود را فراموش کند، اصالت و ماهیت خود را از دست داده است!»
بله، این نظریه بی نظیر و بی سابقه و بی بدیل علمی! وبسیارمنطقی و جامع و مانع و تاریخی این نماینده محترم مجلس، که در یکی از نشریات محلی چاپ شده است، تمام محافل ملی و علمی و آذربایجان شناسی و بین المللی « و غیره!» را به تعجب و تحسین و تشویق واداشت و دهان اهل سیاست و تاریخ و تمدن از شگفتی باز ماند که چه کشف عجیبی؟! تاکنون اصلاً کسی به این موضوع بکر نیندیشیده بود! به به، آفرین به این نماینده اندیشمند و دلسوز و شجاع؛ صد آفرین و زهی و خهی و احسن و الی آخر!...
اما اهل تأمل هنوز مانده اند که چطور شده این نماینده محترم به این کشف ابتکاری دست یافته؟ ... آیا نبوغ ایشان زمینه ساز چنین کشفی شده است؟ یا خدای ناکرده شتاب برای تبلیغات انتخاباتی حضرت ایشان را واداشته که چنینی کلمات گهرباری را به خورد یک نشریه مدعی العموم حقوق آذربایجان بدهند و یا ... بگذریم!
اما هر چه باشد، باید از این نماینده محترم پرسید که: اولاً - منظور حضرتعالی از اصالت و ماهیت آذربایجانی چیست؟ آیا اصالت آذربایجانی از دیدگاه تبلیغاتی شما، غیر از اصالت ایرانی است؟!
ثانیا! مگر تا حال غیر از خود مردم، این زبان و اصالت آذربایجانی را کسانی دیگر حفظ کرده اند که شما الان برای مردم تعیین تکلیف می کنید که مردم اصالت خود را فراموش نکنند...؟
ثالثاً - حضرتعالی و همصندلی های محترم شما در مجلس در چهار سال گذشته، چه گلی بر سر آذربایجان و به قول خودتان « اصالت آذربایجانی» زدید؟ در زمینه زبان ترکی، دریاچه ارومیه، بیکاری جوانان، عوارض سنگین پل میانگذر و ... ؟! هان؟
رابعاً – اصلاً کدام آذربایجانی زبان مادری را فراموش کرده که شما را اینقدر ناراحت نموده است؟ آیا منظورتان کسانی است که در خانه با اهل و عیال و فرزندانشان مثلاً فارسی بلغور می فرمایند؟ ... می توانید مثال هم بزنید؟!! یا از نزدیک می شناسید کسانی را که در مطبوعات و مجامع در حفظ اصالت و زبان آذربایجانی داد سخن می دهند اما در خانه و خلوت با نزدیکان خود فارسی حرف می زنند تا فرزندانشان فردا بدون لهجه فارسی صحبت کنند؟! ... ما می توانیم مثالها بزنیم، شما چه؟!!
خامساً – آقای نماینده! شما این مردم را چه حساب کرده اید؟ مردم از شما انتظار خدمت و احترام دارند نه شعارهای تو خالی و تعیین تکلیف، آن هم با شعارهایی که ظاهراً خودتان هم به آن ملتزم نیستید. پس حتم بدانید که مردم خوب می فهمند که منظور شما از این فرمایشات چیست؟ پس برای جلب مشتری و جذب آرا در آستانه انتخابات، شاید مصلحت آن باشد که شعارهای دیگری انتخاب فرمایید که هنوز تجربه نشده است! چون مردم آنقدرها هم که شما پنداشته اید، خام نیستند و خوب می دانند که کدام نماینده برای مردم چه کرده و برای خودش چه ها بار زده یا در فلان ده و شهر و جای امن این مملکت برای خود ویلا و استراحتگاه و کارخانه و...ساخته. البته مردم قدرشناسند و خدمات واقعی نمایندگان را هم می بینند و می دانند. والسلام علی من اتبع الهدی.
محفل عاشقان – 8
سی و ششمین محفل کانون عاشیقهای آذربایجان غربی روز دوشنبه 10 مرداد 1390 همچنان در تالار صفی الدین اورموی حوزه هنری استان در ارومیه برگزار گردید. ابتدا مصطفی قلیزاده علیار با تبریک فرا رسیدن ماه مبارک رمضان، این ماه را فرصتی معنوی و مغتنم برای همه اهل هنر و فضیلت دانست و افزود: هنر عاشیقی آذربایجان بیشترین بهره را از معارف دین اسلام برده و در روند تاریخی، خود را در خدمت ترویج آموزه های سازنده و انسانی اسلام و قرآن و مکتب اهل بیت (ع) گذاشته است.
عاشیق علی کریمی قره آغاجی هم گفت: ایرانی بودن و مسلمان بودن دو ویژگی عاشیقهای آذربایجان است، عاشیقها همواره در کشور عزیزمان ایران و ملت شریف کشورمان بوده اند وخواهند بود.
این هنرمند عاشیق افزود: عاشیقها به خاطر داشتن جایگاه هنری والا و پایگاه بانفوذ مردمی، در برخی مواقع حساس مثل ایام تبلیغات انتخاباتی نمایندگان، مورد طمع برخی کاندیداها قرار می گیرند، اما این هنرمندان حق طلب، هرگز به این ننگ آلوده نگشته اند و نمی گردند.
عاشیق حیدر نیرومندی از هنرمندان پیشکسوت ارومیه، دو بار پشت تریبون قرار گرفت و در آهنگهای شاه ختایی دیوانی، دوراخانی و ترکمه گؤزل له مسی، اشعاری در موضوعات نصیحت نامه، استاد نامه و عبرت نامه خواند:
بار ایلاهیم پرده جکیب سرلره
هئچ کسین سرّینی آچما دونیادا.
سرّ آچانین یقین سری فاش اولار
دولوب چاناغیندان داشما دونیادا....
آلدانمایین ائل بهاری، یازینا
اولدن ستم دیر کاری دونیانین
اویماق اولماز عشوه سینه نازینا
چوخ – چوخ ایمیش آه و زاری دونیانین.
اولدن صدقیمی حقه باغلارام
ظاهرده گولرم، باطن آغلارام
دئدی «پور آذری» جوان ساخلارام
یالان اولدو او ایلقاری دونیانین.
اکبر حمیدی علیار شاعر، نویسنده و هنرمند مقیم تهران که مؤلف چند کتاب ادبی و تاریخی به زبان ترکی و فارسی است، مهمان ویژه ی محفل عاشقان این هفته بود که طی سخنانی به فعالیتهای کانون عاشیقهای حوزه هنری ارج نهاد و افزود: هنر عاشیقی هم در پیشرفت هنرمندان این رشته تأثیر مثبت دارد وهم در میان عامه مردم؛ حوزه هنری با کانون عاشیقها، در این مسیر حرکتی قابل تقدیر دارد و شایسته است بیش از پیش برای ترویج هنر موسیقی عاشیقی در بین مردم و در مقابل اشاعه موسیقی مبتذل وارداتی، تلاش نماید.
آنگاه این شاعر شعری از خود قرائت کرد که نظیره معکوس بر شعر معروف « بلکه بو یئرلره بیرده گلمه دیم ...» از محمد آراز بود:
بلکه بو یئرلره بیرده گلدیم من
بولود گؤزله منی، باغ گؤزله منی
بلکه سنده بیرده سجده قیلدیم من
تورپاخ گؤزله منی، داغ گؤزله منی.
گلمیشدیم مین آرزو، مین دیلک ایله
گئدیرم توتولموش بیر اورک ایله
دولدور قوجاغینی گول، چیچک ایله
بوستان گؤزله منی، تاغ گؤزله منی ...
هنرمند جوان عاشیق غلامرضا علیزاده فرزند زنده یاد عاشیق علی علیزاده، دومین عاشیق این هفته بود که در آهنگهای گؤیرک دونو، دمیر گؤزل له مسی و مصری (محترمی) به خواندن اشعاری از شعرای مختلف پرداخت و حاضران را به وجد آورد:
دونیادا هر کسین اؤز قیمتی وار
هر باش لایق اولماز تاجا دونیادا
آلچاقلیق انسانا بیر صفت دئییل
اوجالیق یاخشدی اوجا دونیادا.
از بهمن وطن اوغلوهم خواند:
تمیز قلبین اولسا، بیر آزجا وارین
بو دونیا دوردوقجا چوخ ائیلر آللاه...
حسن حاتم اینانلو شاعر طنز پرداز اهل نقده (سولدوز) و مقیم ارومیه هم از اشعار طنزش خواند:
الینده بیر ساکی وار
ایچی دولو لاکی وار
بیرده نه دامن گئییر
یئددی یئردن چاکی وار!
عاشیق عیوض عیوضی به عنوان مهمان وقت اضافی برنامه دعوت شد و او با ساز عاشیق حیدر آهنگی شاد نواخت و خواند:
جوان دئییب گولمک ایستر
ترسینه چیخسا نئیلرسن!...
درگاهقلی عطارد یار دیرین کانون عاشیق ها این هفته نیز حضور داشت و شعری دیگر خواند: نامه یازیب اؤز یاریما....
همچنین ساوش جمال زاده «رائف» غزلی کاملاً عاشقانه تقدیم آقایان و خانمهای محفل نمود. امین عزتی مسؤول واحد تصویر حوزه هنری هم مثل همیشه در ثبت تصویری محفل می کوشید.
پیامبر، چرا از حجاز ؟!
به نظر می رسد اگر حضرت محمد – ص – به جای حجاز آن روز که اثری از تمدن و تفکر و فرهنگ مقبول انسانی در آن گزارش نشده، از جای دیگری مبعوث می شد، بیماردلان – به ویژه در عصر ما – بیشتر به شک و تردید می افتادند و شیطان دلهای مریضشان را بیشتر وسوسه می کرد. برای مثال اگر آن آخرین و کامل ترین پیامبر خدا از یونان ظهور می کرد یا از ایران یا از هند، که بالاخره برای خود تمدنی دیرینه و دیرپا و تأثیرگذار در دنیا داشتند و یا از جاهای دیگری مشابه این ممالک متمدن باستانی؛ بیماردلانی مثل میرزا فتحعلی آخونداف، یا سلمان رشدی، یا کسانی که اخیراً در بوق و کرنای خزعبلاتی مثل «تجربه نبوی» و از این قبیل مزخرفات می دمند، قطعاً می گفتند که از این قبیل کشورها خداوندگاران بیشمار دانش و اندیشه و الهام و معنویت و عرفان و هنر، همچون افلاطون و فلوطین و سقراط و ارسطو بودا و ابن مقـفـع و ابن سینا و زکریای رازی و بیرونی و ابوسعید و مولانا و ملا صدرا و .... ظهور کرده اند، این ( وجود مقدس رسول اکرم) هم یکی از ایشان.
اما ظهور آن حضرت از سر زمین حجاز و شهر مکه با شعار توحید و دعوت به دانش و صلح و قانون و عدالت و برادری و پاکی و با آوردن جامع ترین مجموعه وحیانی همه خوبی ها و عظمتها یعنی قرآن کریم در آن شرایط اجتماعی وحشت آور و گستردگی جهل و نادانی و بت پرستی و دخترکشی و فقر اقتصادی و فکری و جنگ و خونریزی و بی قانونی و هزاران بدبختی دیگر؛ خود دلیل بارزی است که محمد (ص) بی هیچ شکی پیامبری بزرگ از سوی خداست. همین.
خب، این هم یک دلیل بر نبوت آن حضرت، یعنی دلالت اجتماعی و شرایط مکانی. گرچه یک دلیل ابتدایی، اما واقعی است برای صاحبان دلهای سالم، البته با لحاظ اینکه قطعی ترین دلیل نبوت حضرت محمد – ص- و بزرگترین و جاودانه ترین معجزه ایشان، به یقین قرآن است.