سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و به پسر خود محمد بن حنفیه فرمود : ] پسرکم از درویشى بر تو ترسانم . پس ، از آن به خدا پناه بر که درویشى دین را زیان دارد و خرد را سرگردان کند و دشمنى پدید آرد . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
شعر ، دنیز ، آذربایجان ، ارومیه ، علیار ، قلیزاده ، مصطفی ، غربی ، امام ، ترکی ، علی ، ترکی ، شاعر ، دنیزنیوز ، حوزه ، هنری ، حسین ، اسلامی ، حمیدی ، غزل ، محمد ، حاج ، ایران ، فارسی ، باکو ، قرآن ، کتاب ، نشریه ، اسلام ، تبریز ، طنز ، کتاب ، عاشیق ، شهریار ، اکبر ، انقلاب ، مصطفی قلیزاده علیار ، نخجوان ، شهید ، سایت ، سید ، باکو ، اهل بیت ، ابراهیم ، سفر ، دریاچه ، فخری ، ادبیات ، تصویر ، خمینی ، دفاع ، رضا ، پیغمبر ، جمعه ، اسرائیل ، مقدس ، نامه ، مهدی ، حوزه هنری ، حمید ، صادق ، فاطمه ، پیامبر ، بهرام ، اکبر ، اهر ، فاطمه زهرا ، نارداران ، مقاله ، عاشورا ، عکس ، زهرا ، ترکیه ، کربلا ، همایش ، واقف ، ترکیه ، بسیج ، بیت ، جمهوری ، اهل ، انتظار ، امام علی ، ادبی ، در ، عراق ، صابر ، شهر ، شامی ، خامنه ای ، خدا ، دوستی ، زن ، سعید ، اسدی ، آیت الله ، امام حسین ، هنرمندان ، ورزقان ، هفته ، مردم ، موسیقی ، نقد ، قم ، محمود ، کانون ، امام خمینی ، جنبش ، جشنواره ، خاطرات ، حافظ ، حجاب ، حسنی ، حسن ، تاریخ ، سال ، رستمی ، شیخ ، عکس ، فرهنگی ، فرهنگ ، فضولی ، عید ، عشق ، سیاسی ، رمضان ، زبان ، سلیمانپور ، شاعران ، سوریه ، ترجمه ، تهران ، به ، حاج علی اکرام ، ایرانی ، آمریکا ، وبلاگ ، واحدی ، نویسنده ، مدح ، محفل ، مجلس ، مجتبی ، میرزا ، مرثیه ، مصر ، آمریکا ، آراز ، احمد ، استاندار ، اکرام ، حیدر ، تبریزی ، پیامبر اسلام ، سلبی ناز ، روز ، زندگی ، زینب ، رضوانی ، دو ، داستان ، صراف ، عظیم ، علی یف ، علیزاده ، علمیه ، علمدار ، فتح الهی ، فرانسه ، فلسطین ، فیلم ، شاهرخ ، شجاع ، دو هفته نامه ، دیدار ، رسول ، رجبی ، زلزله ، پیام ، بهمن ، حزب ، جواد ، ادب ، اردوغان ، آذربایجان غربی ، آثار ، مطبوعات ، مشهد ، مهدی موعود ، محمداف ، کانون ، نویسندگان ، هفته نامه ، هنر ، وطن ، ولی ، یاد ، هادی ، نوروزی ، نماز ، قیام ، کرکوک ، محسن ، مثنوی ، ماه ، مایل ، ملی ، آذری ، آزادی ، ارشاد ، از ، اسماعیل زاده ، انگلیس ، اورمیه ، اکرام ، جاوید ، حدیث ، حسینی ، حضرت ، بهرامپور ، بعثت ، روزنامه ، رهبری ، سعدی ، رباعی ، رزم آرای ، دینی ، دانشگاه ، شب ، غدیر ، غفاری ، علامه ، عرب ، عرفان ، فارس ، فرزند ، صمداف ، صادقپور ، صدر ، طلعت ، طلاب ، خوی ، دوزال ، رهبر ، بزرگ ، بیداری ، تبلیغات ، حمایت ، حماسه ، حاجی زاده ، جعفری ، توهین ، امین ، انتخابات ، انجمن ، امام زمان ، الله ، استاد ، اخلاق ، آیت الله خامنه ای ، آران ، آغدام ، آقازاده ، منظومه ، مسلمان ، مراغه ای ، مسئولان ، موعود ، موسی ، ماهر ، محمدی ، هریس ، یادداشتهای ، وفات ، یحیی ، یک ، کردستان ، کربلا ، نوروز ، نمایندگان ، وحید ، مایل اوغلو ، گرمان ، مولانا ، میلاد ، نباتی ، مسجد ، مرگ ، مرسی ، مسئول ، معلم ، آغری ، آذربایجانی ، اسلامگرایان ، اسماعیل ، ارمنستان ، ارمنی ، ارزشها ، اشغال ، باکو 10 ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :586
بازدید دیروز :330
کل بازدید :2946697
تعداد کل یاداشته ها : 881
103/9/2
4:27 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
قلیزاده علیار[263]

خبر مایه
پیوند دوستان
 
سرچشمه ادب و عرفان : وب ویژه تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید شقایقهای کالپوش بچه مرشد! سکوت ابدی هم نفس ►▌ استان قدس ▌ ◄ نغمه ی عاشقی جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی سرچشمه همه فضـایـل مهــدی(ع) است ساده دل ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی ....افسون زمانه طراوت باران تنهایی......!!!!!! جـــیرفـــت زیـبا سارا احمدی بیصدا ترازسکوت... .: شهر عشق :. پیامنمای جامع شهر صبح ماتاآخرایستاده ایم سایت روستای چشام (Chesham.ir) وبلاگ گروهیِ تَیسیر منطقه آزاد محمدمبین احسانی نیا رازهای موفقیت زندگی مرام و معرفت یامهدی Dark Future امام خمینی(ره)وجوان امروز عشق ارواحنا فداک یا زینب سیاه مشق های میم.صاد مهاجر مردود دهکده کوچک ما گروه اینترنتی جرقه داتکو بسیج دانشجویی دانشکده علوم و فنون قرآن تهران هفته نامه جوانان خسروشهر آتیه سازان اهواز بیخیال همه حتی زندگیم عمو همه چی دان پـنـجـره صل الله علی الباکین علی الحسین تینا شهید آوینی Chamran University Accounting Association پدر خاک فقط خدا از یک انسان ع ش ق:علاقه شدید قلبی تبریک می گوییم شما به ساحل رسیدید!!!!! گاهنامه زیست جوک و خنده دهاتی دکتر علی حاجی ستوده قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی کشکول sindrela شیدائی تنها عاشقانه سیب آریایی نیروی هوایی دلتا ( آشنایی با جنگنده های روز دنیا ) به یاد تو آخوند مالخر و تمام طرفدارانش در سیستم حکومتی فروشگاه من قاضی مالخر یا قاضی طمع کار کدامیک ؟؟؟؟ پایگاه خبری،قرآنی، فرهنگی آذربایجان غربی عاشقانه زنگ تفریح

مژده بهار

تو فرزند دامنه های «میشُو»

زاده ساحل دریاچه

مظهر تمامی زیبایی­های وطنم هستی

یگانه ملکه ذوق و هنر و زیبایی­این دیار

تولدت

مژده بهار بود،

گریه هایت ترنم باران،

خنده هایت شکفتن گلها.

شاید بهار از تو آغاز می­شود

که این همه تماشایی است و بشکوه.

تو فرزند روسفید زمستانی

نگاهت جهان را شکوفه زار می­کند؛

بنشین در آیینه­ خانه چشمهایم

تا خود را به تمامی تماشا کنی....


15 اسفند 92

مصطفی قلیزاده علیار 

 



کاربر گرامی، سلام

در تاریخ جمعه 92 اسفند 16 نوشته شما با عنوان مژده بهار برگزیده شده و در جایگاه پیوندها در مجله پارسی نامه قرار گرفته است. دبیر تحریریه ی این انتخاب هما و دبیر سرویس آن پروانگی بوده است. امیدواریم همیشه موفق باشید.


تشکر
با تشکر از مسئولان محترم مجله پارسی نامه و دبیران گرامی و اهل ذوق،سروران عزیزان هما و پروانگی
م.ق.علیار


92/12/15::: 1:37 ع
نظر()
  

 

سَفَرِ هشتُم  (1 )

یادداشتی بر سفر اخیرم به آذربایجان

مصطفی قلیزاده علیار

 

سفر اخیر من به جمهوری آذربایجان درست یک هفته (از 28 خرداد تا 3 تیر ماه 92) طول کشید، سفری پر از خاطره­ های به یادماندنی. چرا که از هر رنگ تکلف و رسمی بودن عاری بود (تو ز همه­ ی رنگ جدا بوده­ای!). در این سفر با دوستانی هم­دل، همگام و هم­کلام بودم: اول اکبر حمیدی علیار که لابد اهل قلم و کتاب و شعر و اینترنت و وبلاگ می­شناسندش و دومی مجتبی قربانی؛ در آنجا نیز با دوستانی هم­دل و با صفا و صمیمی دیدارها، گپ و گفت­ها و گشت و گذارهایی دوستانه داشتیم که همه مربوط به عالم دل و اندیشه و ذوق و ادب و قلم و هنر بود و در مسیر آفاق و انفس سیر می­ کرد: زلیم­خان یعقوب، علمدار ماهر، مصطفی مایل­ اوغلو، گرمان، نصرت علی یف، فیروز مصطفی، شهباز خودی­ اوغلو، رحمان محمداف و ....

 

علاوه بر اینها، در این سفر دوستان جدیدی هم یافتیم که کاری با شعر و ادب و هنر ندارند، اما دلی مالامال از صفا و مهر و رفتاری سرشار از هنر انسانیت دارند: نصرت عسگراف، ائلشن­، ائلچین، نوشیروان، سیران معلم و ... که ما شرمنده محبت هر دو گروه از دوستان شدیم، چون آداب میزبانی و مهمان­نوازی (به قول خودشان: « قوناق­ پرورلیک») را در حد اعلا به جای آوردند. قصد ندارم همه خاطرات و سرگذشت سفر را بنویسم، اما برخی از دیدارها را در حد یادداشت­هایی کوتاه برای علاقه­ مندان می­آورم.

«شَماخی» شهر شاعران بزرگ

دیدار از شهر زیبای تاریخی و شاعرپرور «شَماخی» در این سفر میسر شد که از آرزوهای دیرین من و اکبر حمیدی علیار بود و برای ما کاملاً تازگی داشت. برای همین، قبل از باکو، به خاطرات شماخی می­پردازم بعد به باکو برمی­گردم.

شماخی زادگاه شاعران بزرگ و بلندآوازه آذربایجان مثل سید عظیم شیروانی، میرزا علی­اکبر صابر، بهار شیروانی و... است و مرکز منطقه بزرگ تاریخی شیروان. روستای «مَلهَم» زادگاه خاقانی شروانی قصیده­سرای بزرگ سراسر تاریخ ادبیات فارسی هم نزدیک شماخی واقع شده است. مرحوم استاد شهریار آرزوی دیدار از شهر شماخی و دیار شیروان را داشته و این آرزو را در شعر معروف «سهندیه»­اش اینگونه به قلم آورده است:

دوه کروانی دا داغلار، یوکو اطلس دی بو حیوان،

صابرین شهرینه دوغرو، قطاری چکمه­ ده سروان،

او خیالیمداکی «شیروان».

(رشته­ کوه­ها مانند کاروان شترانی هستند که بارشان اطلس است/ ساربان، این قطار کاروان را به سوی شهر «صابر» می­برد/ همان شهر خیالی من «شیروان»)

جناب استاد حاج علمدار ماهر شاعر معاصر آذربایجان و مدیحه­ سرای آزاده اهل­ بیت (ع) پیشنهاد سفر به شماخی داد و خود نیز قبول زحمت کرد و ما را به شماخی و مَلهَم و منطقه سرسبز پیرقولو در آن اطراف برد. روز شنبه اول تیر ماه 92 به شماخی رفتیم. ابتدا در گورستان تاریخی «شاه­خندان» شهر قبر شاعر بزرگ و غرلسرای آذربایجان «حاجی سید عظیم شیروانی» (مقتول به سال 1305 هـ.ق) را زیارت کردیم.

بعد به خانه – موزه بزرگ­ترین شاعر طنزپرداز آذربایجان میرزا علی­ اکبر طاهرزاده «صابر» ( متوفی به سال 1911 م.) صاحب دیوان مشهور «هوپ هوپ نامه» رفتیم. خانه دو طبقه­ ای صابر در شهر شماخی را به موزه تبدیل کرده­ اند. عکسهایی از شاعر و معاصرانش، کتابها، نشریات و برخی اشیای شخصی و خانوادگی شاعر را به نمایش گذاشته­ اند. جالب اینکه کارگاه صابون­سازی صابر را هم در همان مکان اصلی­ اش در طبقه همکف خانه، به شکل اولیه بازسازی و همسانسازی کرده ­اند.

سه چهار نفر از خانم­های کارمند موزه حاضر بودند که یکی از ایشان (نائله جباراوا) توضیحاتی در باره بخش­های مختلف موزه ارائه کرد. قبر صابر را هم در قبرستان شماخی زیارت کردیم.

گفتنی است صابر علاوه بر تأثیرگذاری بر شعر آذربایجان، بر اشعار طنز شاعران فارسی زبان ایران در دوره مشروطه نیز تأثیری چشمگیر داشته است مخصوصاً در شعر مرحوم سید اشرف ­الدین نسیم شمال. سید اشرف که معاصر صابر و خود ترک­ زبان قزوینی بود، اشعار ترکی صابر را  می­ خوانده و مضمون آنها را گاه بی کم و کاست، به فارسی منظوم و شاعرانه ترجمه می­کرده، بی آنکه از منبع اصلی یعنی صابر اسمی ببرد، به نام خودش منتشر می­کرد. مرحوم ملک­ الشعرای بهار در این باره سروده:

احمدای سید اشرف بی­بدل

لیک هوپ هوپ نامه در زیر بغل!

شهریار هم در این مورد به شیوه مفاخره گفته:

فارس شاعری چوخ سؤزلری بیزلردن آپارمیش

صابرکیمی بیر سُفره­ لی شاعر پخیل اولماز!

(شاعر فارسی­زبان، بسیاری از حرفهایش را از ما – شاعران ترک­ زبان – به عاریت گرفته / شاعر سخاوتمندی چون «صابر» که سفره رنگین سخن و اندیشه گسترده، نمی­تواند بخیل و خسیس باشد)

صابر شاعر و متفکر دردمند اجتماعی بود و از فقر اقتصادی، فقر فکری، اختلافات و خرافه­ زدگی مسلمانان و نظام­های ستمگر حاکم بر جهان اسلام رنج می­برده و این مسائل را به زبان شوخ طنز در اشعارش می­گفت، از این رو طنز او تلخ است و گزنده. البته در مواردی خودش هم قابل نقد و انتقاد است. اینجا مجال پرداختن به ذکر نمونه­های شعر صابر و تطبیق آن با اشعار سید اشرف نسیم شمال نیست، به همین کلی­ گویی بسنده می کنم تا وقت دیگر.

در باره میرزا نصرالله بهار شیروانی (1251 – 1300 هـ.ق)هم اشاره کنم که وی از شعرای برجسته زبان فارسی قرن سیزدهم هـ.ق بود، و اشعار ترکی خوبی هم سروده است. در سال 1295 به ایران سفر کرد و تا آخر عمر در ایران ماند، در تبریز یا خراسان وفات یافت، اما دیوان خطی­ اش به دست نیامد. برخی قصاید و غزلهای فارسی­ بهار که به صورت پراکنده مانده، بسیار دل­ انگیز و لطیف است. این چند بیت از آغاز قصیده ­ای است که ظاهراً به ناصرالدین شاه تقدیم کرده:

شبم به ناله و روزم گذشت در تاری

فغان ز گردش این آسمان زنگاری

گذشت از سر بام آفتاب عمر، هنوز

ز بخت خفته ندارم امید بیداری

خمیده شد قدم از بار محنت ایام

بلی خمیده شود قامت از گران­باری

منم سپهر غمین، شادمان که شب تا صبح

ستاره­های سرشکم کنند سیاری

به بوستان جهان همچو بید مجنونم

کنم ترقی معکوس در نگونساری...

استاد شهریار در مقدمه دیوان خود (جلد اول: «مکتبها و سبکهای شعری ایران») با شگفتی از نبوغ شعری بهار شیروانی یاد کرده و این دو بیت او را به نقل از ایرج میرزا آورده است:

زهد زاهد همه را رهبر و خود گمراه است

چون چراغی که بُود در کف نابینایی.

 

اشک ریای زاهدان ریخت به خانه خدا

ق...به مسجد افکند طفل حرام­زاده را!


این را هم بگویم که حاج علمدار در طول راه درباره صابر و سید عظیم و دیگر شاعران آذربایجان مطالبی ظریف و نکاتی جالب گفت که برای ما تازگی داشت.

آخرین دیدار ما در شهر شماخی، از مسجد جامع تاریخی شهر بود که در سال­های اخیر بازسازی و اطرافش تعریض شده و توسعه داده ­اند و اکنون زیبایی و عظمت خیره­ کننده این مسجد هر بیننده­ ای را به حیرت می­ اندازد، از بیرون که به بنا و حیاط مسجد نگاه می­ کنی، مسجد النبی مدینه جلو چشمت مجسم می­شود. در کنار حاج علمدار، نماز ظهر و عصر را در مسجد خواندیم و روانه باکو شدیم.

راستی، جناب حاج علمدار 63 ساله با همه لاغری که حاصل بیماری­ اش در یک سال اخیر بوده، چقدر توانمند و خستگی­ ناپذیراست که امروز از اول صبح تا ساعت 7 عصر نزدیک 12 ساعت یا پشت فرمان نشسته، یا پابه پای ما پیاده آمده، حرف زده و ما را هم سرزنده نگه­ داشته است. خدایش به سلامت دارد... ادامه دارد

 
منبع: هفته نامه «دنیز» شماره 36 ، مورخ 92/4/31  سابت: دنیزنیوز  www.daniznews.ir

 

 

 


  

نوروز پیروز

نوشته دکتر ابراهیم فتح الهی

 

درک نبض زمان و ثبت وتدوین آن یکی از شاهکارهای هوش انسانی است . پی بردن به اسرار هستی و نظم دقیق آفرینش و کشف سناریوی عالَم فقط از عقل آدمی برمی آید . گردش منظم زمین به دور خورشید و رفت و ‌آمد منظم شب و روز یکی از آیات الهی در آئینه خلقت است . درک این همه زیبایی و نظم جز باهوش و خرد و معرفت میسّر نیست . دستیابی به این معرفت برتر ، پیوند آدمی را با نظام هستی به دنبال دارد .

سرگشتگی و گم شدن و عدم درک واقعی از نظام آفرینش بیراهه خطرناکی است که گرفتاری در آن به نابودی حتمی انسان منجر می شود . اینکه ملّتی درک هوشمندانه ای از نظام آفرینش داشته و تقویم زمانی خود را بانظام طبیعت هماهنگ کند نشانه هوش سرشار است . اوّل فروردین در گردش کره زمین به دور خود تنها روزی است که روز و شب آن کاملاً باهم برابر بوده و هریک 12 ساعت کامل هستند که سعدی شیراز به نیکویی آنرا وصف کرده است :

بامدادی که تفاوت نکند لیل ونهار       

خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار

آری اول فروردین اعتدالی ترین نقطه درگردش کره زمین است . نوروز ایرانی با الهام گرفتن از اعتدال طبیعت پدید آمده است . و رویکرد اعتدالی در تقویم زمانی ایرانیان نشان از باور دیرینة آنها به عدالت گرایی و مهربانی و مهرورزی دارد و این مفاهیم همگی ریشه در دینداری همیشگی ایرانیان دارد . تاریخ بشر به یاد ندارد که ایرانیان با هویتی غیر دینی زیسته باشند. دینداری آمیزه جان مردمان ایران بوده است لذا هنگامیکه پیامبر آخر الزمان ظهور می کند ایرانیان جزء اولین ملّت هایی هستند که شیفتة پیام او می شوند چرا که پیام اسلام نیز پیام عدالت و مهرورزی است و این بافطرت پاک ایرانیان پیوندی دیرینه و عمیق دارد .

سلمان فارسی، آن آزاده مرد یکتاپرست ، سمبلی از شعور و حقیقت جویی و روح جستجوگر ایرانی است که برای رسیدن به حقیقت سرزمین ها را زیر پا می گذارد و آنچنان در نزد منادی وحدت و عدالت مقرب می شود که نشان (سلمان منا اهل البیت )  را از زبان پیامبر اکرم (ص) دریافت می کند . اسلام نیز که وارد ایران می شود آداب و رسوم حق طلبانه و عدالت جویانه و مهرورزانه ایرانیان را ارج می نهد، نوروز را پاس می دارد ، زشتیها و پیرایه ها و خرافات را از آن می زداید و نمادهای عزّت و گذشت و پاکی و پاکیزگی و وحدت و همدلی و همزیستی و نوع دوستی و صله رحم و دید و بازدیدها و تکاندن جان از غبار ایام را ارج می نهد . بدینسان نوروز و پاسداشت مراسم آن جزء آداب اسلامی ما ایرانیان می شود . و سفره هفت سین مزیّن به قرآن می شود و مراسم حلول سال نو با دعا در پیشگاه قرآن آغاز می شود و تفأل به دیوان حافظ، که خودش لسان الغیب است و دیوانش ترجمان قرآن، جزء آداب سفره هفت سین می گردد.

این آئین های زیبا الهام گرفته از زیبایی طبیعت در نوزایی دوباره و تحول شگفت انگیز آن هستند. فرزندان این آب و خاک از هر قوم و نژاد و آئین و مذهبی که باشند چون رنگین کمانی در آسمان عشق و وحدت می درخشند و آئین های نوروز همبستگی ملی اقوام گوناگون را در جغرافیایی به نام ایران تضمین می کنند و همه کسانی را که بر خاک ایران زاده شده و بر شانه های آن بزرگ می شوند،‌گرد شمع وحدت خود جمع می کنند.

همه اینها دلایلی هستند که چنین آیین هایی را دوست داشتنی و یه یاد ماندنی و فرهنگ آفرین می کند.

نوروز طراوت دوباره طبیعت و زنده شدن دوباره جانهاست. طراوت طبیعت نوید بخش زندگی و پیام آور این حقیقت بزرگ است که زندگی امری پایدار و ابدی است. سکون و سکوت در خلقت الهی راه ندارد و خلاقیت حق تعالی پایان ناپذیر است.

پویایی اصلی ترین عنصر در استمرار نظام آفرینش است. جوهر نظام هستی ، با تحول و نو شدن آمیخته است و به تعبیر مولوی:

هر نفس نو می شود دنیا و ما       

بی خبر از نو شدن اندر بقا

بقای نظام عالم در نوزایی است. هیچ چیز تکرار گذشته نیست. طراوت و زیبایی جهان محصول تحول و دگرگونی آن است. بعد از فصل برگ ریزان و سرمای زمستان همواره بهار دل انگیز فرا می رسد؛ جان ها را نوازش می دهد و دل های مرده را بیدار و هم نوایی با طبیعت را به انسان گوشزد می کند.

راستی چه رازی است در جهان هستی؟ چه تکاپو و چه تحول شگرفی است؟ نو شدن و طراوت و تازگی طبیعت چه پیامی دارد؟ رنسانس یا نوزایی طبیعت بیانگر چه حقیقتی است؟ انسان در این نظام کیست؟ و در دفتر کردگار چگونه باید معرفت بیندوزد؟ چه نیکو سروده است استاد سخن، سعدی شیراز:

برگ درختان سبز در نظر هوشیار      

هر ورقش دفتری است معرفت کردگار

آیا می توان شاعری را یافت که بهاریه ای نسروده باشد. مگر نه این است که شاعری از جنس شعور است؛ و همواره شور و مستی عشق است که روح شاعر را به هیجان می آورد. پس هر که عاشق است پیوندی با رمز و رازهای هستی دارد و بهار اوج این زیبایی هاست. باید همدم بهار، سرود عشق را بر زبان جاری ساخت:

عاشق شو ورنه روزی، کار جهان سرآید   

ناخوانده درس مقصود در کارگاه هستی

خداوند حقایق را در پهنه طبیعت به نیکویی نمایانده است. طبیعت آینه تمام نمای خلاقیت حضرت حق است و بهار زیباترین تابلوی آفرینش که روح آدمی را به آرامش ،‌توازن، اعتدال و عشق ورزی فرا می خواند و چه هوشیارانه ایرانیان روز اعتدال طبیعت را به عنوان سرآغاز سال جدید انتخاب کرده اند و آن را نوروز نامیده اند.

نوروز از دیرباز همزاد ایرانیان بوده و همواره گرامی داشته شده است. تحول دوباره طبیعت و نو شدن آن نوید بخش بیداری دل هاست و گواهی آشکار بر رستاخیز نهایی جهان است.

این بهار نو ز بعد برگ ریز           

هست برهان بر وجود رستخیز

پیامبر گرامی فرموده است: اذا رایتم الربیع فاکثروا ذکر النشور ( با دیدن بهار، زیاد رستاخیز را یاد کنید.)

آری آفرینش در تحول است و در سیر تکاملی خود به ابدیتی پایدار حرکت می کند . رستاخیز طبیعت هر سال دل های خفته را به بیداری فرا می خواند و آدمی را از انجماد جان و رکورد اندیشه باز می دارد.

طبیعت ساکت و خاموش با نسیمی که از کوی عشق می وزد دوباره به هیجان می آید و آدمی را به تماشای عظمت و زیبایی های قلم صانع فرا می خواند. برای رازگشایی از اسرار هستی باید با صنع خدا هم آواز و هم داستان شد. محرمیتی لازم است و سنخیتی باید به وجود آید تا فهم جان حاصل شود و گرنه در تماشا گه راز، نمی توان بهره ای جست.

مدعی خواست که آید به تماشاگه راز      

دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد

هم سویی با طبیعت،‌هم آوایی با نوای پرندگان ،‌همدلی و دلدادگی با اسرار پر رمز و راز آفرینش ،‌انسان را از تعلق به مادیت و اسارت تن نجات می دهد و آهنگ پرواز او را به ماورا؛ آنجا که حقیقت حق را می توان به نظاره نشست،‌سوق می دهد.

این است فلسفه بهار و نوروز ؛ روزی نو برای نو شدن،‌گسستن از تعلقات مادی، شکستن قفس های مادیت ،‌از قالب تکرار بیرون آمدن،‌به آهنگ واحد هستی رقصیدن، عشق را دیدن و مقهور عشق بودن و با عشق شعله ور شدن!

عشق قهار است و من مقهور عشق   

چون قمر روشن شدم از نور عشق

 

منبع: دو هفته نامه دنیز، شماره 11، مورخ 22/12/ 90

 

 


  

صادق بشیری (بشیرلی) شاعر کرکوکی است و از دوستان دوره تحصیل بنده در قم که این دوستی و آشنایی به سالهای 73-1372 بر می گردد. از سال 75 که به نخجوان اعزام شدم دیگر از این شاعر جوان و مجاهد مؤمن خبر نداشتم تا اینکه اخیرا نامه ای از او در ایمیل خود دیدم و مجموعه شعر جدیدش « بیر بارداغدان بیر دَه نیز» ( از  کوزه، دریایی) که بصورت pdf برایم فرستاده بود از وطنش کرکوک عراق. این مجموعه شعر صادق بشیرلی بسیار عالی است. در اینجا دو شعرش را با هم می خوانیم با عرض پوزش از عزیزانی که ترکی بلد نیستند امید که روزی بتوانم لا اقل خلاصه ای از مضامین این اشعار را به فارسی ترجمه کنم:

1- یولچو من، یول کسن من!

سنی بولوب دا، دؤنوب سنله شردیم عشقیندن

منیم اؤنومده عزیزیم «من» اولماسایدی اگر

صیغیشماز ایدی جهانه بو بیر آووج گؤنلوم

اونا بو داغلی سینه م مسکن اولماسایدی اگر

فغانلا دیلده ن اولوردوم، آزار ایله جاندان

سنین سؤزون منه بین گولشن اولماسایدی اگر.

 

2- بیر بهارا بین فریاد

باشلادیغیم یول صونونا

چاتدییسا یئددینجی نسیل

یورغونلوغوم

مزاریمدان چیقار او زمان.

یاندیردیغیم اومید مومو

اریدیکجه یاغلاناجاق

بو قوب – قورو آهیمدان

یاشلار دا پک اودلاناجاق.

یومسام دا گوز

بیر دنیاییم،

هر گوز بنی گؤره جکدیر.

دیکیلسه ده دوداقلاریم

هر صاپی بیر دیل اولاجاق،

کسیلسه ده حقلی دیلیم

بن صوصمایان بیر قومرویوم

بیر بهاردان اؤترو بین- بیر

فریادیم وار،

قانادیم وار،

فصیل لرده ن فصیل لره

قوناجاغیم، اؤز یوواما چاتاناده ک.

نغمه لریم ایشیده رکن

سازا باشلار یاپراقلار

اوموزلاریم اوزه رینده

پاطلاسادا ده لی طوپلار

صانکی ده نیز اوزه رینده ن

کؤپوکلردیر اوچوب گیده ر.


90/5/28::: 2:58 ص
نظر()