جنبش بیداری اسلامی در آذربایجان شعله ور می شود
مجتبی قربانی
چندی پیش مردم مسلمان و غیرتمند آذربایجان همزمان با سایر ملل مسلمان جهان خشم مقدس خود را در اعتراض به ساخت فیلم موهن آمریکایی- اسرائیلی در اهانت به ساحت مقدس پیامبر اسلام (ص) با تظاهراتی حماسی در باکو اعلام نمودند هر چند در آن حرکت مقدس مردمی، پلیس دولت وابسته به آمریکا و رژیم صهیونیست علی یف از ادامه تظاهرات و گسترش خیزش توده های مسلمان آذری جلوگیری کردند.
اما حرکت خودجوش مردمی روز جمعه 5 اکتبر در باکو به حمایت از ارزشهای دینی و ملی به ویژه حجاب اسلامی و پوشش تاریخی زن مسلمان آذری، نشان داد که مردم غیرتمند آذربایجان هر لحظه برای پاسداری از ارزشهای معنوی آماده قیام هستند. نیروهای امنیتی جمهوری آذربایجان با همگامی پلیس سرکوبگر رژیم علی یف، روز جمعه تظاهرات مردمی را که در اعتراض به ممنوعیت حجاب اسلامی در مدارس دخترانه این کشور، در باکو برگزار شده بود، پراکنده و مسلمانان تظاهرات کننده را با ضرب و شتم و زور سرکوب کردند.
صدها نفر از تظاهرکنندگان در آن روز در نزدیکی ساختمان وزارت آموزش و پرورش این کشور تجمع کردند و شعار "الله اکبر" سر دادند، همچنین مسلمانان معترض به قانون ضد حجاب که در مدارس اعمال می شود، "مصیر مردان اف" وزیر آموزش و پروش را را کافر نامیدند و خواستار استعفای این وزیر ضد دین شدند.
بر پایه همین گزارش ها برخی از شرکت کنندگان در این تظاهرات که سرکوب بی رحمانه پلیس باتوم به دست حکومت را دیدند، به سوی ماموران پلیس سنگ پرتاب کردند. گزارشها حاکی است بیش از 70 نفر از تظاهرکنندگان در این تظاهرات و درگیری خونین با پلیس مسلح باکو بازداشت شده اند. گفتنی است در تظاهرات جمعه خونین باکو، هیچ یک از گروه های سیاسی و احزاب مخالف دولت علی یف شرکت نداشته اند، حتی معاون حزب اسلامی آذربایجان هم اعلام کرده که ما در راه اندازی این حرکت مردمی خودجوش هیچ نقشی نداشتیم، فقط مردم عادی در این اعتراض دینی و ملی حضوری خشمگین داشته اند.
در ماههای اخیر چندین تظاهرات از سوی مردم جمهوری آذربایجان به شکل مردمی در اعتراض به ممنوعیت حجاب اسلامی در مدارس این کشور برگزار شده است. وزیر آموزش و پرورش جمهوری آذربایجان از اجرای این قانون که از سال 2009 به اجرا در آمده، دفاع کرده و در توجیه این دفاع خود نیز میگوید: جمهوری آذربایجان، جمهوری لاییک است؛ درنتیجه در مدارس آن نیز نباید نشانهای ازمذهب وجود داشته باشد.
این ادعای وزیر آموزش و پرورش جمهوری آذربایجان در حالی است که 98 درصد مردم آن کشور را مسلمانان تشکیل میدهند و و بیش از 93 در صد آن هم مسلمانان شیعه هستند، اما در مقابل این اکثریت مسلمان که در انجام فرایض و مناسک دینی خود با ممنوعیت ها و محدودیت های بسیاری از سوی دولت علی یف مواجه شده اند، اقلیت مذهبی یهودیان آذربایجان با داشتن دهها موسسه، آزادانه در این سرزمین مسلمانان فعالیت میکنند.
از دو سال پیش بسیاری از روحانیون و مبارزان اسلامی آذربایجان از جمله دکتر موسم صمداف دبیر کل حزب اسلامی آذربایجان در جریان اعتراض به تصویب و اجرای قانون منع حجاب در این کشور دستگیر و زندانی شده اند و مجاهد مؤمن مرحوم حاج واقف عبد الله اف معاون حزب اسلامی آن کشور از جمله دستگیر شدگان بود که در تیر ماه سال جاری در زندان علی یف به شهادت رسید.
بسیاری از نویسندگان و روزنامه نگاران و تحلیل گران مستقل آذربایجان در مطبوعات و سایت های خود، اعتراض مسلمانان آذری را اقدامی منطقی، دینی و انسانی در دفاع از حقوق شهروندی خود قلمداد کرده، اقدام وحشیانه پلیس دولت الهام علی یف در سرکوب بی رحمانه این حرکت مردمی را نقض قانون ملی و پایمال کردن حقوق معنوی و ملی مردم آذربایجان نامیده اند. جالب اینکه در برخی از تحلیل های سیاسی در آذربایجان، اطراف ساختمان وزارت آموزش و پرورش در باکو به میدان "التحریر" قاهره مصر در دو سال پیش تشبیه شده بود که مردم خشمگین آذربایجان علیه قوانین ضد دینی و ضد ملی دولت علی یف در آن تجمع کرده بودند!
بر این اساس بسیاری از تحلیل گران معتقدند که به زودی اعتراضات سیاسی و گسترده مردمی برای براندازی حکومت موروثی خاندان حیدر علی یف سراسر آذربایجان را خواهد گرفت و این احتمال با نزدیک شدن انتخابات ریاست جمهوری این کشور در سال 2013 بیشتر است. از طرفی اعتراض مردمی روزهای اخیر به حمایت از یک اصل بنیادین اسلامی یعنی حجاب، گسترش خیزش اسلامی در نتیجه بیداری اسلامی در آذربایجان را نوید می دهد. اینک عطر شکوفا شدن درخت پر شاخ و برگ بیداری اسلامی مشام همگان را در آذربایجان می نوازد؛ قطعا تمام انقلابهای مردمی اینگونه آغاز می شوند و دنیا شاهد انقلاب مصر و لیبی و یمن و تونس بود که اینگونه آغاز شد و بعد از مدتی کوتاه به سرنگونی رژیم های استبدادی آن کشورها منتهی گردید.
بارقه های درخشان جنبش اسلامی مردم جمهوری آذربایجان که از 30 سال پیش به رهبری مرحوم حاج علی اکرام ناردارانی و تحت تأثیر انقلاب اسلامی ایران و اندیشه های امام خمینی، در آن جمهوری مسلمان نشین شوروی سابق آغاز شده و فراز و نشیب هایی را پشت سر گذاشته، در یک سال اخیر وتحت تأثیر جنبش بیداری اسلامی بیش از پیش تلؤلؤ کرده و بی شک به زودی دنیا شاهد شعله ور شدن آن خواهد بود و هرگز سرکوب این حرکتهای مردمی توسط پلیس دولت وابسته به آمریکا و اسرائیل، نمی تواند آن آتش مقدس مردمی را خاموش نماید، این آتش خشم مردم آذربایجان بی شک هیمنه تمام جنایتکاران و عوامل آنان را به زودی خواهد گرفت و آن روز نزدیک است.
منبع: دوهفته نامه دنیز، شماره 23 مورخ 22/7/91 ؛ روزنامه آراز آذربایجان مورخ سه شنبه 24/7/91
شیخ عبدالغنی باد کوبه ای
پیشاهنگ جنبش اسلامی در جمهوری آذربایجان
(چکیده یک مقاله بلند تحقیقی)
مصطفی قلیزاده علیار
نقش تبلیغی، جهادی و تاریخی علمای اسلام در ممالک مسلمان شوروی سابق ، هنوز بطور شایسته و موشکافانه مورد پژوهش قرار نگرفته و حقایق پیدا و پنهان این برهه خطیر تاریخی ناشناخته مانده است. بی گمان در کشورهای مسلمان اتحاد جماهیر شوروی مثل آذربایجان، داغستان ، تاجیکستان، ترکمنستان، تاتارستان و ... عالمان دینی در برابر هجوم کمونیسم و لنینیسم و حاکمیت استبدادی استالین در دهه های 30-1920 بی تفاوت و ساکت ننشستند و به یقین آنان بنا به اقتضای وظیفه شرعی خود، نمی توانستند نظام ضد خدایی کمونیسم را بپذیرند و یا به سادگی موضعی انفعالی داشته باشند . در آن سالها علمای اسلام سه راه بیشتر در پیش رو نداشتند:
1- سکوت تلخ و انزوای غریبانه.
2- مهاجرت به ممالک اسلامی آزاد مثل ایران ،عراق و ...
3- ایستادگی در برابر نظام جدید ضد دینی و دفاع از هویت دینی و تاریخی مردم و کشورشان و تحمل زندان و شکنجه و زحمات طاقت فرسا ودر نهایت قبول شهادت و فداکاری .
برای هر کدام از موارد فوق، نمونه های تاریخی بسیاری در تاریخ شفاهی و مکتوب جمهوری های مسلمان شوروی سابق، در بین نواحی مختلف آن کشورها هنوز هم بر سر زبانهاست. اما متاسفانه رسیدند . این بندگان صالح و علمای ربانی ، در طول هشتاد – نود سال گذشته ، الگوی دینداری و فداکاری مردم آذربایجان بوده اند و هنوز هم نام و یادشان الهام بخش قیام برای خداست. مردم آن سوی ارس، بلکه آگاهان مسلمان در همه جای جهان اسلام از شیخ عبدالغنی باد کوبه ای، شیخ حنیفه باد کوبه ای، شیخ حسین رمانایی، شیخ باقر ناردارانی، شیخ رسول ناردارانی، شیخ عبدالغفار اردوبادی، حاج میرزا مهدی نهرمی نخجوانی و .... را به احترام و تعظیم نام می برند.
آیتالله شیخ عبدالغنی بادکوبهای از علمای مجاهد شیعی قرن چهاردهم هجری، پیشوا و پیشاهنگ جنبش اسلامی جمهوری آذربایجان در اوایل قرن بیستم میلادی بود که به عنوان نماد جهاد دینی در برابر هجوم بی امان کمونیزم روسی به دفاع از هویت اسلامی و شیعی کشورش به پا خاست، در این راه مقدس مقاومت کرد و به شهادت رسید.
شیخ از تحصیلکردگان نجف و کربلا و از شاگردان فاضل ایروانی و میرزا حبیبالله رشتی (دوتن از مراجع برجسته و فقهای بزرگ حوزه نجف) بود که بعد از احراز درجه اجتهاد، به زادگاهش باکو برگشت و به رتق و فتق امور امور شرعی مسلمانان و ارشاد مردم و تبلیغ دین مشغول گردید. این روحانی بزرگ دربین علمای بزرگ آذربایجان در نیمه اول سده چهاردهم هجری صاحب عالیترین مقام و موقعیت و مورد توجه عموم اهالی آذربایجان و قفقاز بود و درعین حال آخرین روحانی مجتهد و بزرگ شیعی منطقه در قرن 14 هجری محسوب میشود. او نمایندگی مراجع تقلید نجف اشرف از جمله آخوند خراسانی، میرزا محمدتقی شیرازی، سیدمحمد کاظم طباطبایی یزدی و آیت الله آقا سید ابوالحسن اصفهانی را نیز در منطقه قفقاز داشت.
از بدو ورود ارتش سرخ به آذربایجان و برقراری حاکمیت بلشویکها و تأسیس حزب کمونیست شوروی در این کشور، شیخ به دفاع از اسلام و مقاومت در برابر کمونیستها برخاست و مردم را هم به پایداری در قبال تهاجم سیاسی، فرهنگی و اعتقادی کمونیستی دعوت کرد و با تأسیس «جمعیت دعوت الهی» توانست مبازره تشکیلاتی و منسجم تری را در مقابل مهاجمان ضد دین سر و سامان دهد. فعالیت دینی، سیاسی و فرهنگی شیخ عبد الغنی و پیروانش نزدیک به ده سال طول کشید که میتوان این دهه را نخستین سالهای شکل گیری جنبش اسلامی - شیعی تاریخ آذربایجان نامید. در این دوران علاوه بر تهدیدات خشونتآمیزی که از سوی حزب کمونیست آذربایجان به رهبری میرجعفر باقراف (دبیر کل حزب کمونیست آذربایجان و نماینده تامالاختیار استالین) متوجه شیخ و جمعیت دعوت الهی او شد، برخی از روشنفکران، نویسندگان و شاعران کمونیست آذری نیز در مطبوعات باکو، از درج هرگونه مطلب تمسخرآمیز باهدف تحقیر و استهزاء شیخ عبدالغنی مجاهد و ارادتمندان او، ابا نمیکردند. ولی شیخ همچنان مقاومت می کرد و مردم را هم به مقاومت و عدم قبول عقاید ضدخدایی کمونیستها فرامی خواند. تااینکه حاکمان کمونیست، شیخ عبد الغنی و چند نفر از روحانیون سرشناس دیگر را دستگیر و مدتی در باکو زندانی کردند و چون نتیجهای را که می خوستند،نگرفتند، بالاخره این عالمان مجاهد و مقاوم را اعدام کرده و به شهادت رساندند. عمال استالین شیخ عبدالغنی بادکوبهای را در سحرگاه یکی از روزهای سال 1350 هـ.ق (1310 ش/1931 م) در کنار دریای خزر و جایی دور از شهر باکو، تیرباران کرده، جنازهاش را به دریا افکندند. خبر شهادت مظلومانه شیخ در جهان اسلام به ویژه در عراق و ایران و نخجوان و در حوزه های علمیه شیعه تأثیر حزنانگیزی داشت.
کتابخانه و آثار و تألیفات شیخ از جمله دیوان اشعار ترکی و فارسیاش در حمله مأموران دولتی غارت شد و احتمالاً از بین رفت. برخی اشعارش در کتب معاجم و تذکرهها و تواریخ نجف و آذربایجان به چاپ رسیده است.
منزل مسکونی شیخ عبدالغنی در باکو هرچند تغییر یافته، ولی هنوز هم باقی است. همچنین برخی از نوادگانش زندهاند.
منابع مورد استفاده: شهداء الفضیله، علامه امینی؛ خاطرات حاج علی اکرام علی اف رهبر اسلامگرایان جمهوری آذربایجان، عبد الحسین شهیدی ارسباران، نقباءالبشر، شیخ آقابزرگ تهرانی
همسایه ما را بیگانه با امید و خدا
نوشته: علی رزم آرای
21 سال پیش جمهوری آذربایجان دومین کشورشیعی دنیا از پیکره کمونیسم منفک شد و به نام بزرگترین کشور منطقه قفقاز و با پیشینه غنی مذهبی و فرهنگی به استقلال رسید.
زمانی جمهوری آذربایجان از زیر تیغ کمونیسم و سوسیالیسم سر به در برد که هنوز برتن زخم و جراحتی از آن دوره پر خفقان بر جا داشت! گمان میرفت که این استقلال به دمیدن روح تازهای به کالبد اعتقادی این کشور نوپا، ختم شود، اما سلطه سیاسی بر این کشور از ناحیه دولت این بار چون گذشته با سویههای غیر دینی و با رنگ لائیسم و سکولاریسم بیش از پیش سایه انداخته است!
دولت جمهوری آذربایجان به استناد قانون اساسی خود، دین را از دولت جدا میداند و لذا هیچ اقدام عملی در خصوص تعمیق باورهای اسلامی و شیعی انجام نمیدهد. البته این، همه ماجرا نیست. دولتمردان آذربایجانی حتی به ادعای خود در خصوص انفکاک دین و دولت پایبند نیستند آنها با تأسیس کمیته دولتی امور دینی و نیز تحت نفوذ در آوردن اداره روحانیت قفقاز، تلاش میکنند از دین به عنوان ابزاری در راستای پیشبرد سیاستهای داخلی و خارجی خود استفاده کنند. در نتیجه در کنار این رویکرد، آموزههای اصیل شیعی را مورد هجمه قرار میدهد و شیعیان عامل به مبانی تشیع را با انواع اتهامات روانه زندان میکند.
محدودیتهایی مانند ممنوعیت صدور اسناد هویتی برای زنان محجبه، ممنوعیت حجاب در مدارس دخترانه، ممنوعیت تأسیس دفاتر مراجع، ممنوعیت فروش توضیح المسائل مراجع، ممنوعیت عزاداری خیابانی، ممنوعیت فعالیت طلاب فارغ التحصیل حوزه علمیه قم و... از جمله چالشهای شیعیان دومین کشور شیعی دنیا محسوب میشوند. براساس قوانین جاری جمهوری آذربایجان، روحانیون آذری حق کاندیدا شدن در انتخابات مختلف را ندارند. احزاب و تشکلهای اسلامی با انواع محدودیتها مواجه هستند؛ به طوری که مهم ترین تشکل شیعی که حزب اسلامی جمهوری آذربایجان است، چند سال پس از اخذ مجوز فعالیت از سوی دولت، غیر قانونی اعلام شد و همواره تحت فشار قرار گرفته و در حال حاضر نیز رئیس حزب و ده ها نفر از اعضای آن در زندان به سر میبرند. ساختار سیاسی دولت از نهاد ریاست جمهوری گرفته تا کوچکترین واحد دولتی به گونهای است که شیعیان معتقد به آموزههای اصیل شیعی، امکان ورود در آن را ندارند، تأسف بار این است که حتی وجود هرگونه نماد دینی در ادارات دولتی این کشور هم ممنوع است. نابهنجاری دیگری که شیعیان و اسلام گرایان جمهوری آذربایجان با آن دست به گریبانند، عدم برخورداری وخلاء استفاده از رسانههای تصویری است.
تأسیس شبکه تلویزیونی با رویکرد شیعی و اسلامی در جمهوری آذربایجان ممنوع است و در مقابل شبکههای دولتی و خصوصی فعال، عموماً با خط گیری از صهیونیسم در حال القاء تبلیغات ضد ایرانی و ضد شیعی و ضد اسلامی هستند که فعالان شیعی و اسلام گرا را با انواع مشکلات و تضیع حقوق مواجه میسازد. شایان ذکر است که دیگر فعالیتهای رسانه ای شیعیان در فضای مجازی و... نیز با انواع محدودیتها روبه رو است. از دیگر سوعدم رعایت قواعد دموکراسی از سوی محافل دولتی که خود مدعی ایجاد جریان دمکراسیزاسیون هستند، مشکل عمده اسلامگرایان و شیعیان این کشور است.
فعالان شیعی که با انواع اتهامات واهی دستگیر میشوند، نه بر اساس قانون بلکه براساس سلایق نیروهای امنیتی و... مجازات میشوند و حتی خانواده و نزدیکان آنها نیز در معرض انواع فشارهای اجتماعی قرار میگیرند.
سالها پیش دستگیری و حبس زنده یاد حاج علی اکرام علی یف بنیانگذار و رهبر حزب اسلامی جمهوری آذربایجان و همفکرانش؛ از دوسال پیش دستگیری دکتر موسم صمداف رئیس حزب اسلام و صدور حکم 12 سال حبس برای وی و تعدادی از منسوبین وی به دلیل سخنرانی انتقادآمیز، اخیراً شهادت حاج واقف عبدالهن اف معاون این حزب در زندان های مخوف دولت آذربایجان را در همین راستا باید قابل ارزیابی دانست. نفوذ صهیونیستها در ارکان سیاسی، فرهنگی و رسانهای جمهوری آذربایجان، یکی دیگر از مشکلات مردم مسلمان جمهوری آذربایجان است. اظهارات برخی کارشناسان مستقل جمهوری آذربایجان که اعتقاد دارند کشورشان پس از رهایی از دست کمونیسم دچار مصیبت بزرگ تری به نام صهیونیسم شده، عمق مسأله را نشان میدهد.
البته شیعیان و اسلام گرایان جمهوری آذربایجان با وجود رویارویی با چالشها و مشکلات یاد شده و به دلیل وجود پتانسیل بالقوه درمکتب تشیع و آموزههای ارزشمند اسلامی، توانسته اند درعرصههای گوناگون به موفقیتهایی نیز دست یابند. هم اکنون در عرصه سیاسی و اجتماعی، قوی ترین جریان مقابل دولت، شیعیان و اسلام گرایان هستند و این واقعیتی است که خود دولتمردان آذری بدان معترفند و البته مقایسه عملکرد دولت با مخالفان غربگرا و شیعیان نیز این واقعیت را بعینه نشان می دهد. البته عدم ورود شیعیان معتقد به آموزه های اصیل شیعی و اسلامی به ارکان سیاسی اعم از دولت و مجلس به دلیل اختناق حاکم، خود موضوع دیگری است. در حوزه های فرهنگی و اجتماعی نیز موقعیت شیعیان و اسلام گرایان جمهوری آذربایجان جایگاه ارزشمندی است. آنان با وجود همه محدودیتهای دولتی، توانسته اند اقدامات ارزشمندی در عرصه ایجاد رسانه های مجازی و حتی رسانه های مکتوب انجام دهند. شاید بتوان مهم ترین نمود جایگاه فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی شیعیان جمهوری آذربایجان را – که اکثریت قریب به اتفاق اهالی و بیش از 90 در صد نفوس این کشور را تشکیل می دهند - ، در مقاومت سرسختانه آنان در مقابل اقدامات ضددینی دولت دانست. مقاومت دلیرانه و پیروزی مردم شیعه و مسلمان در مقابل برخی اقدامات ضد اسلامی دولت جمهوری آذربایجان از جمله تلاش دولت برای ممنوعیت پخش اذان از مساجد یا تأسیس پارک دوستی
رژیم صهیونیستی در باکو یا تخریب مسجد فاطمه زهرا(س)به خوبی گویای رشد فرهنگی، اجتماعی و سیاسی تشیع در این کشور است.
شایان ذکر است در قرن بیستم دو حرکت سیاسی با صبغه دینی و انگیزه اسلامی –شیعی در جمهوری آذربایجان به وقوع پیوسته است:
نخستین آن جنبش اسلامی در دهه 1920 به رهبری شهید آیت الله شیخ عبدالغنی بادکوبهای در مقابله با نفوذ فرهنگی – سیاسی کمونیستها بود که در سال 1931) م(عمال جنایتکار استالین شیخ مجاهد و همراهان روحانیاش را به شهادت رساندند . دومین حرکت اسلامی در جمهوری آذربایجان پنجاه سال بعداز شهادت شیخ عبدالغنی بادکوبه ای، از دهه 1980 به رهبری حاج علی اکرام آغاز شد که هنوزهم در قرن 21 به همت فرزندان فکری و معنوی او و به رهبری دکتر موسم صمداف دبیر کل حزب اسلامی آذربایجان )که مؤسس آن زنده یاد حاج علی اکرام درسال 1992 بود( ادامه دارد. با این وجود هنوز اسلام گرایان شعیه جمهوری آذربایجان که قاطبه کثیری از مردم این کشور را شامل میشوند در مضیقه و تنگنا بوده و از حقوق اولیه و مسلم انسانی و قانونی خود محروم هستند!
با این وجود حرکتهای جدید و نوگرایانه دینی نیز با توجه به خواستگاه اصلی مکتب دینی مردم جمهوری آذربایجان یعنی مکتب تشیع در حال شکل گیری و عرض اندام است که خود را به شکل حرکت اجتماعی و سیاسی گروههای مختلف جوانان که به علم روز و ابعاد جهانی مسائل هم مسلح هستند نشان میدهد که این امر نوید بخش آینده درخشانی برای کشورهمسایه ، هم فرهنگ و هم سابقه ما، جمهوری آذربایجان است.
منبع: دو هفته نامه دنیز، شماره 20 مورخ 26/ 5/91
نخبگان سیاسی آذربایجان در دفاع از شهید حاج واقف عبدالله اف بیانیه صادر کردند
بیش از صد نفر از نخبگان سیاسی، مدیران احزاب، اندیشمندان و مخالفان دولت جمهوی آذربایجان در باکو طی بیانیه ای از مبارزات آزادی خواهانه و شخصیت دینی شهید حاج واقف عبدالله اف معاون حزب اسلامی این کشور دفاع کردند.
به گزارش سرویس سیاسی نشریه دنیز، روز چهارشنبه 25 مرداد 91 برابر با 15 آگوست 2012؛ بیانیه 103 نفر از نخبگان سیاسی، مدیران احزاب، اندیشمندان و مخالفان دولت جمهوی آذربایجان در باکو به دفاع از مبارزات، اندیشه ها، آرمان های سیاسی - اجتماعی و شخصیت معنوی شهید حاج واقف عبدالله اف معاون حزب اسلامی این کشور از طریق سایت ها منتشر شد. بیانیه نخبگان سیاسی آذربایجان به دفاع از شهید حاج واقف گرچه کمی دیرتر صادر شده و جا داشت در دوران مبارزه و حبس آن مجاهد مؤمن صادر می شد، با این حال در آستانه اربعین آن مبارز فقید چنین بیانیه ای بی مناسبت نیست. در این بیانیه امضای روسای احزاب سیاسی مخالف دولت، جمعی از روزنامه نگاران مشهور، حقوقدانان، نویسندگان، شعرا و اندیشمندان جمهوری آذربایجان دیده می شود.
گفتنی است حاج واقف عبدالله اف روز 22 تیرماه 91 در زندان رژیم الهام علی یف به شهادت رسید، پیکر آن شهید در زادگاهش روستای »"هوسان« نزدیک باکو به خاک سپرده شد.
منبع: دو هفته نامه دنیز، شماره 20 مورخ 26/5/91
امانت
نشریه ای رسالت مدار
(یادداشتی بر انتشار شماره 1000 هفته نامه "امانت" چاپ ارومیه، مورخ 9/5/91)
مصطفی قلیزاده علیار
آشنایی بنده با هفته نامه امانت به سالهای دور بر می گردد شاید به چهارده - پانزده سال پیش؛ آن زمانها در ارومیه نشریه بسیار اندک و انگشت شمار بود. امانت همه جا دیده می شد و فعال بود. من در دی ماه 1377 ( ژانویه 1999) در مقدمه ای که در شهر نخجوان بر مجموعه اشعار شاعران عضو انجمن ادبی اهل بیت (ع) آن دیار تحت عنوان «چیچک له نیر بهاریمیز» (لاتین)نوشته ام، ذکر کرده ام که «برخی از اشعار این شاعران در «هفته نامه امانت» چاپ ارومیه منتشر شده است».
در واقع اشعار آن شاعران به واسطه این جانب در آن سالها در مطبوعات تبریز و ارومیه و قم و تهران جاپ می شد و من از آن زمان به نوعی با امانت ارتباط داشته ام. تا اینکه از سال 1380 با جناب ابراهیم آقازاده مدیر مسئول این نشریه متعهد از نزدیک آشنا و به تبع آن با امانت نیز بیشتر مرتبط شدم خصوصاً از سال 1384 که در ارومیه رحل اقامت افکندم، گاهی مطالبی را در این هفته نامه به چاپ می سپردم و در ادامه آن حتی دو جلد از کتابهای بنده به نامهای «خاطرات حاج علی اکرام علی اف رهبر اسلامگرایان جمهوری آذربایجان» و «مردی شبیه خود» (امام خمینی) که هر دو دارای مطالب و مفاهیم الهی، اجتماعی، تاریخ، جهانی و انقلابی است، به صورت مستمر و دنباله دار از باء بسم الله تا تاء تمّت در امانت به چاپ مجدد رسید به پیشنهاد خود آقای آقازاده و به همت و پشتکار (تایپ و طراحی) خانم ندا عبدی؛ خدایشان خیر دهاد. سایر مطالب این نشریه را هم اغلب در مسیر دانش افزایی عمومی و پاسداری از ارزشهای انسانی و اسلامی دیده ام. لذا اگر من امانت را نشریه ای رسالت مدار و صاحب رسالت رسانه ای و نشر دهنده اندیشه های سازنده ومفید برای اجتماع و نظام اسلامی ایران بنامم، گزاف نگفته ام. البته هر نشریه ای نقاط ضعف و قوتی دارد، امانت هم از این قاعده مستثنی نیست، اما آنچه مهم است، جهت گیری کلی یک نشریه است. در بین نقاط قوت این هفته نامه می توانم به نشر ارزشهای دینی و اجتماعی، مطالب فرهنگی و ادبی سودمند، دوری از دامن زدن به اختلافات قومی، پاسخ گویی به انحرافات و بیان مشکلات استان آذربایجان غربی اشاره کنم. به عبارت دیگر «امانت» امانتدار عرصه مطبوعات این استان است. از زاویه کلان نگری و نگاه ملی، همین نقاط قوت برای یک نشریه کافی است تا در ردیف نشریات متعهد و رسالت مدار کشورش قرار بگیرد.
انتشار هزارمین شماره امانت را به جامعه مطبوعاتی استان و همکاران این نشریه و مدیر مسئول آن تبریک می گویم. مطمئنم که این نشریه در تاریخ مطبوعات ارومیه و استان آذربایجان غربی خواهد ماند. با خاطره ای از مرحوم حاج علی اکرام علی یف رهبر جنبش اسلامی آذربایجان سخن را به پایان می برم و آن اینکه آن مرحوم هر وقت در تلفن یا حضوری حال دوستان ارومیه ای می پرسید، می گفت: امانتین حال نئجه دیر؟!
یعنی از باب «تسمیه الحال باسم المحل» به جای آقای آقازاده، امانت را می گفت. در واقع امانت در جمهوری آذربایجان و در میان مردان آزاد آن دیار نیز چنان مشهور بود و هست که مدیر مسئولش را هم به نام نشریه می گفتند و می گویند و نشان از احترامی است که مردم مسلمان آذربایجان به این نشریه قائلند. تا بوده چنین بوده، تا باد چنین بادا.