چند درصد از اشعار حافظ، مال خود اوست؟!
مصطفی قلیزاده علیار
راستی چقدر به این موضوع اندیشیده اید که حافظ شیرازی که بحق بی نظیر در شعر فارسی است، چه مقدار از اشعار موجود در دیوانش مال خودش است و چه مقدارش مال دیگران؟ بی شک ابتکارات حافظ از نظر صورت و معنا در شعر فارسی جای خود دارد و قابل انکار نیست، اما رندی این شاعر بزرگ در آن است که شعر گذشتگان را در اغلب موارد برداشته،بازآفرینی و بازسازی کرده و با تغییراتی بسیار جزئی و ناچیز، به نام خودش به ثبت رسانده که اگر کسی در زمان ما این کار را بکند متهم به سرقت ادبی و دزدی از شعر دیگران می شود. اما چرا کسی به حافظ چنین اتهامی نزده است؟... اصلاً گاه حافظ با عوض کردن یک واژه در یک بیت شاعری دیگر، و یا تغییر چند واژه در یک غزل از شاعری، آن را به نام خود کرده و همگان هم آن را به نام شعر حافظ شناخته اند! مثلاً ناصر بخارائی می گوید:
بر سر تربت ما چون گذری همت خواه
که زیارتگه رندان جهان خواهد شد
که حافظ زحمت کشیده و کلمه «شد» را در آخر بیت، به «بود» تبدیل کرده و همه آن معنی بزرگ و شعر دلنشین به نام ایشان تمام شده، انگار نه انگار که بنده خدایی به ناصر بخارائی هم در این دنیا بوده و حافظ شعر او را با تغییر یک واژه به نام خود کرده است!
این یک مثال بود از صدها بیت شعر دیگران در دیوان حافظ، به عنوان مشتی از خروار . وقتی اشعار این رند قلندر شعر فارسی را با اشعار همه شاعران قبل از خود و حتی معاصرانش مقایسه کنید، شاید به این نتیجه برسید که بیش از هفتاد در صد اشعار حافظ مال خودش نیست، از دیگران برداشته و حک و اصلاح و شسته و رفته ترش کرده و به نام خود زده به همین راحتی و بی هیچ زحمتی.
برداشت های حافظ از سعدی و نظامی و خاقانی و مولوی و عطار و سنائی و سیف فرغانی و صدها شاعر مشهور و مجهول فارسی معاصرش و متقدمان از خود، به صورت آشکاری در تمام اشعار او ساری و جاری است. وقتی بر این برداشتهای حافظانه علاوه کنید برداشتهای او از شعر عرب را، انسان پژوهشگر در این موضوع دچار تردید می شود که آیا حافظ اصلاً از خود هم شعری داشته یا همه را با استادی تمام و ذوق سلیم خود، از خرمن اندیشه و کلام دیگران برداشته، بازسازی و پرداخت استادانه تری کرده و به نام خود زده بی آنکه حتی نامی از آن صاحبان حق ببرد الّا در مواردی بسیار اندک و انگشت شمار!
البته حافظ شناسان به این حقیقت اذعان داشته اند، ولی چون شیفته حافظ بوده اند، موضوع را چندان جدی نگرفته و مورد پژوهش گسترده قرار نداده اند و از رو گذشته اند و به نام حافظ زده و تصدیق کرده اند! به نظر می رسد حق دیگران که تأثیری در حافظ داشته اند و یا بهتر بگوییم حافظ شعر آنان را برداشته و با جزئی تغییر به نام خود زده، گزارده نشده و تک تک موارد نشان داده نشده حق دیگران ضایع شده است.
من کسی نیستم که به ساحت بزرگی چون حافظ جسارت کنم و حتی خود شیفته کلام آن شاعر بزرگ هستم مثل همه؛ ولی نه شیفتگی من ناچیز و نه دلدادگی بزرگان عالم به حافظ هرگز آن حقیقتی را که گفتم، تغییر نمی دهد یعنی اکثریت قریب به اتفاق اشعار دیوان حافظ مال دیگران است و او به اقتضای ذوق و اندیشه خود از دیگران برداشته و تغییر اندک داده و به نام او تمام شده است و بزرگان ادب فارسی هم در تحقیق و بازشناسی این واقعیت انکارناپذیر کوتاهی و سهل انگاری کرده اند و در نتیجه نبوغ و نوآوری و کشف و شهود و ذوق و هنر دیگران به حساب ذوق و نبوغ و هنر و اندیشه حافظ بزرگ گذاشته شده است.
من از صدها نمونه، یک بیت به عنوان مثال در بالا آوردم و اینک یک غزل ملمع را هم (از سنائی – حافظ) به عنوان مثالی دیگر می آورم تا تو خود حدیث مفصل بخوانی از این مجمل:
دی ناگه از نگارم، اندر رسید نامه
قالت: « رَأی فُؤادی مِن هِجرکَ القیامَه»
گفتم که: عشق و دل را باشد علامتی هم؟
قالت: «دُموعُ عینی لَم تَکفِکَ العلامه؟
گفتا که: می چه سازی؟ گفتم که: مر سفر را
قالت: « فَمُر صحیحاً بالخیر و السلامه
گفتم: وفا نداری؛ گفتا که: آزمودی
مَن جَرَّبَ المُجرَّب، حَلّت به الندامه
گفتا: بگیر زلفم، گفتم: ملامت آید
قالت:« اَلستَ تدری العشق و الملامه؟
(دیوان سنائی، ص 1012)
حالا این غزل حکیم سنائی را مقایسه کنید با این غزل حضرت حافظ:
از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامه
انّی رأیتُ دهراً من هجرک القیامه
دارم من از فراقش در دیده صد علامت
لیست دُموعُ عینی هذا لنا العلامه
هر چند کازمودم از وی نبود سودم
من جَرََّبَ المُجرَّب حلّت به الندامه
پرسیدم از طبیبی احوال دوست، گفتا:
فی بُعدها عذابٌ، فی قُربِها السلامه
گفتم ملامت آید گَر گِرد دوست گَردم
واللهِ ما رأینا حُبّاً بِلا مَلامه
حافظ چو طالب آمد جامی به جان شیرین
حتی یَذوقَ منهُ کأساً مِنَ الکرامه
شما عادلانه داوری کنید که سهم سنائی در این غزل ملمع حافظ چه قدر می تواند باشد و حافظ چند در صد غزلش را ار سنائی برداشته و چند درصدش مال خودش است؟ البته ممکن است حکیم سنائی هم از منبع دیگری الهام گرفته باشد که جای تحقیق دارد، ولی در اینجا روی سخن با شعر حافظ است.
البته این برداشت فلّه ای با تضمین و اقتباس و تأثیرپذیری معمول در شعر و ادب فرق می کند. به نظر می رسد که برداشت حافظ از شعر دیگران روی عمد و به صورت تصرف وارثانه و تصاحب مالکانه و بی رحمانه است. گرچه دستکاری حافظ در شعرهای تصرفی از دیگران، موجب تقویت و اصلاح کلی بیت یا غزلی شده و این خدمت به شعر فارسی است و برخی از شعرها را از حضیض به اوج برده، و بر منزلت هنری و بلاغت و غنی تر شدن محتوا و یا اختصار و اجمال اشعار افزوده؛ ولی با این حال حق منبع الهام و آبشخور برداشت نباید نادیده انگاشته شود و نباید تمام حق به حافظ تعلق گیرد. حافظ اغلب نشسته و بی هیچ زحمت و نوآوری، شعر دیگران را با اندک دستکاری، مال خود کرده که اگر دیگران این کار را می کردند، بی شک به نام سارق ادبی محاکمه می شدند، ولی چرا دانشمندان حافظ شناس در باره حافظ چنین حکمی را صادر نکرده اند، جای تعجب است!
بیا که نوبت بیروت و وقت لبنان است!
بله، اکنون که کار آمریکا و اسرائیل با همکاری هم پیمانان مخنث آنان مثل دولت ترکیه و بی غیرتان عرب در سوریه رو به اتمام است و تیرشان به سنگ خورده، قصد آتش افروزی در بیروت و فتنه انگیزی تازه در لبنان دارند!... حوادث تروریستی عوامل آمریکا امروز در لبنان نشان می دهد که ظاهراً این فتنه انگیزی در روزهای آینده هم دوام خواهد یافت. لذا با اجازه جناب خواجه حافظ، از زبان آمریکا – این شیطان بزرگ قرن - باید گفت:
اگرچه سوریه را فتنه ها به دامان است
بیا که نوبت بیروت و وقت لبنان است!
روز بزرگداشت حافظ در کانون شعر حوزه هنری آذربایجان غربی گرامی داشته شد
روز بزرگداشت حافظ با حضور جمع زیادی از شاعران و نویسندگان شهرستان ارومیه نوزدهم مهرماه سال جاری در کانون شعر حوزه هنری آذربایجان غربی گرامی داشته شد.
در این مراسم غلامرضا دانش فروز به بیان ویژگیهای عرفانی شعر حافظ پرداخت و زبان غزل حافظ را لطیف ترین زبان شعر فارسی عنوان کرد که هنوز هم بعد از گذشت 600 سال هنوز هم زنده و تاثیرگذار است.
در این مراسم 15 نفر از شاعران اشعار خود را با موضوع های مختلف اجتماعی، عاطفی و دینی قرائت کردند از جمله احد افخمی نیا، حمید اکبری، شاهرخ رضوانی ، خلیل شیخلو، علی رحمانی، زهرا کریم زادگان، زهرا محمدزاده، بابا علی جوانمرد، صیاد گلپور و علی همای پناه.
معرفی کتاب «نقد بیدل» از دانشمند فقید افغانی صلاح الدین سلجوقی توسط مصطفی قلیزاده علیار و معرفی ویژگی های شعر بیدل دهلوی از دیگر قسمتهای این برنامه بود
عظمت اشعار شهریار
آبروی شعر کهن را حفظ کرد
(گفتگوی مصطفی قلیزاده علیار با دو هفته نامه «شهامت» چاپ ارومیه، شماره 27 (نیمه دوم شهریور 91)
گفتگو از : سولماز جلیلی
اشاره
روز 27 شهریور، سالروز وفات یکی از شاعران بزرگ استاد شهریار عرصه ادبیات ترکی آذربایجانی و فارسی (تسلط زیاد به هر دو زبان در سردون اشعار) به عنوان روز شعر و ادب فارسی نامیده شده که دلیل نامگذاری این مناسبت، به دلیل عظمت شهریار و تاثیرگذاری او در شعر فارسی بوده است. سید محمد حسین بهجت تبریزی در سال 1285 هجری شمسی در یکی از مناطق زیبای آذربایجان به نام خشکناب متولد شد. شهریار تنها شاعری است که در زمان خود قبل از مرگ و در زمان حیاتش در دو زبان ترکی و فارسی بسیار مشهور شد . بنابراین جا داشت که در ایران روزی به نام روز بزرگداشت شهریار نامگذاری می شد . به مناسبت روز بزرگداشت شعر و ادب فارسی و همچنین روز بزرگداشت مرحوم استاد شهریار به سراغ مصطفی قلی زاده علیار؛ مسئول کانون آفرینش های ادبی حوزه هنری آذربایجان غربی رفتیم و گفتگویی به بهانه همین مناسبت با وی انجام دادیم .
چرا روز 27 شهریور به نام روز بزرگداشت شعر و ادب فارسی و همچنین روز بزرگداشت استاد شهریار نامگذاری شده است؟
به دلیل تاثیرگذاری و نوآوری هایی که استاد شهریار در شعر فارسی دارد و جایگاه بلندی که این شاعر فرزانه و هنرمند ملی در شعر فارسی و ترکی دارد این روز به همین مناسبت نامگذاری شده است .
استاد شهریار را در مقایسه با دیگر شاعران بزرگ چگونه توصیف می کنید؟
در مقایسه غزلیات حافظ با اشعار استاد شهریار می توان گفت آن شور و حالی که در غزلیات حافظ موج می زند بعد از حافظ شهریار توانست آن شور و حال را دراشعارش در زمان خود احیا کند. یعنی در قرن بیستم، زمانی که شعر مدرن و شعر نو ، شعر نیمایی، شعر آزاد و شعر نثر در ایران رواج پیدا می کرد و شعر کلاسیک در قالب های کهن تحقیر می شد و شاعرانی که بیشتر کهن سرا بودند نمی توانستند در مقابل موج نوگرایی شعر مقاومت بکنند، شهریار ظهور کرد و با غزلهای شورانگیز و با مثنوی ها و شعرهایی که حتی در قالب نو می گفت، شوری و حالی حافظانه در شعر فارسی آفرید، که از جمله آن می توان به اشعار مکتب شهریار و افسانه شب اشاره کرد که از هر جهت دارای نوآوری بودند و محتوا و بینش و اندیشه ای که در این شعرها است نو است، هرچند در قالب کهن است .
شعرهای «هذیان دل» و «دو مرغ بهشتی» از شعرهای شاهکار شهریار است. شعرهای دیگر او، غزلهای عاشقانه اش، غزلهای مذهبی او از جمله غزل «علی ای همای رحمت»، همه نوآوری بود. بنابراین در مقابل موج شاعران نوگرا و پیروان نیما، شهریار خود عظمتی را در شعرفارسی آفرید که آبروی شعر فارسی و شعر کهن را حفظ کرد .
به نظر شما چرا استاد شهریار جایگاه منحصر بفردی دارد؟
هیچ شاعر کهن سرایی در بین معاصران به اندازه شهریار آثار فراگیر نداشته است، ما می بینیم در بین شاعران معاصر فارسی، بزرگانی همچون ملک الشعرای بهار که به حق شاعری بزرگ است همچنین استاد امیری فیروزکوهی و مرحوم رهی معیری که از شاعران کهن سرا بوده و از خود نام و نشانی در عرصه ادبیات و شعر فارسی به جا گذاشته اند، هیچ کدام به اندازه شهریار نه مشهورند، نه تاثیرگذار و نه شعرهایشان را به اندازه شعرهای شهریار عامه مردم می خوانند. امروز شاعران بزرگ فارسی اغلب در بین اهل ادب شناخته می شوند اما استاد شهریار هم در بین شاعران کهن سرا، هم نوگرا، هم پیروان نیما و هم قدیمی ها از جمله شاعرانی است که مشهور و شناخته شده است و عموم مردم از جمله دانش آموزان، دانشجویان، اساتید، اهل فلسفه، اهل سیاست، اهل ریاضیات، روستایی و شهری همه او را می شناسند و شعرهایش هر روز خوانده می شود و اشعارش در مجالس مذهبی، محافل عرفانی، در جامعه، صدا و سیما، رسانه، در ایران، در افغانستان، در تاجیکستان و اشعار ترکی او هم در آذربایجان، ترکیه و جاهای دیگر خوانده می شود .
از مهم ترین ویژگیهای شعر و سخن شهریار چه می باشد؟
یکی از رازهای موفقیت شهریار زبان ساده اوست. شهریار با اینکه شاعری بزرگ است اما زبانی ساده دارد همین سادگی زبانش باعث می شود اشعارش عامه گیر باشد و همه مردم شعر او را فهم کنند بخوانند و هر کس سهم خود را از اشعار او بردارد یک عالم دینی، فقیه، فیلسوف، ریاضیدان، سیاستمدار، عاشق، عارف همه از شعر شهریار سهم خود را بر می دارند و این خود خیلی مهم است و با توجه به اینکه جامعه ما جامعه مذهبی و شیعی است شعرهای مذهبی شهریار هم برخلاف همه نوحه ها و اشعار مذهبی دیگر، شعرهای موفقی است «علی ای همای رحمت»، «علی و شب» ، شعر «محمد»، شعر «امیرالمومنین»، یا «شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین»، شعری است خیلی زیبا که هرسال محرم خوانده می شود .
یا شعر معروف شهریار :
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا / بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا
این شعر، سهل و ممتنع است و در عین حال بسیار عامه گیر است که هیچ کس نتوانسته است مثل آن را بسراید، تمامی جنبه های شعر شهریار، پرش خیال یا گستردگی خیال، رقت عاطفه، رقت قلب، رقت حال در شعر شهریار واقعاً منحصر بفرد است کمتر شاعری در طول ادبیات هزار ساله فارسی می توان یافت که مانند شهریار رقت قلب داشته باشد، شکستگی روحی و عاطفی در شعر شهریار موج می زند و هر کس شعر او را می شنود یا می خواند بلافاصله تارهای روحی و عاطفی دلش به صدا در می آید و با دلش همنوا می شود، «نالد به حال زار من امشب سه تار من ...» این شعر با این عظمت و با این سادگی دل همه می نوازد و همه را به سوی خود می کشد.
آیا قبول دارید که راز موفقیت شهریار اشعار فارسی اش بوده است؟
به نظر من شهریار هم در عرصه شعر فارسی و هم در عرصه شعر ترکی منحصر بفرد و موفق بوده، و همانطور که مقام معظم رهبری و سایر صاحب نظران هم گفته اند از عوامل موفقیت این شاعر بزرگ و جهانی شدنش اشعار ترکی او و منظومه بی سابقه «حیدر بابایه سلام» است. به هر تقدیر شهریار هم در شعر فارسی و هم در شعر ترکی شاعری صاحب سخن بوده و کم نظیر است و در برخی جاها بی نظیر، گرچه اغلب اشعار او فارسی است ، همچنین به جرات می توان گفت 30 درصد از آثار او شاهکار است .
تا هستم ای رفیق ندانی که چیستم /روزی سراغ وقت من آیی که نیستم
پیداست از گلاب سِرشکم که من چو گل / یک روز خنده کردم و عمری گریستم
شعری با این تاثیرگذاری روحی کمتر شاعری در این حد گفته است.
در مورد عقاید و اندیشه های این شاعر بزرگ بفرمایید.
انس و الفت شهریار با قرآن کریم و اهل بیت نشاندهنده آراستگی او به کمالات و فضایل اخلاقی بود، این شاعر بیشتر اشعار مذهبی خود را در دهه 20 و 30 گفته است و این نشان می دهد که شهریار یک مسلمان انقلابی نیست که بعداز انقلاب اظهار اسلام و یا اظهار دین بکند و تمامی شعرهایی که با الهام از قرآن کریم گفته، همه را در دهه های 20 و یا 30 سروده است.
این نشان می دهد که شهریار در طول زندگی به حق به قرآن ایمان داشته و از کتاب خدا الهام گرفته است.
سخن آخرتان ...
ما از نزدیک دیدیم که مرحوم شهریار ده سال آخر عمرش را وقف امام، رهبری، رزمندگان و انقلاب اسلامی کرد که اینها برای نسل امروز سند زنده ای است .
27 شهریور ماه سال 1376 شمسی سالروز وفات آن شاعر عاشق و عارف بزرگ است و در آن روز پیکرش بر دوش ده ها هزار تن از دوستدارانش تا مقبره الشعرای تبریز حمل شد و در جوار بزرگان ادب و هنر به خاک سپرده شد. اینکه روز وفات شهریار را روز شعر و ادب فارسی نامگذاری کردند سبب پاره ای اختلافات شد چراکه اگر روز وفات شهریار روز شعر و ادب فارسی باشد پس جای شاعران بزرگ دیگر از قبیل حافظ، فردوسی، سعدی و.... کجاست؟
لذا بهتر بود که روزی به عنوان روز بزرگداشت استاد شهریار نامگذاری می شد تا سبب برخی اختلافات و عوامل جاذبه و دافعه نمی شد چراکه شهریار خود عامل وحدت اقوام ایرانی بود.
بزرگداشت شاهی اردبیلی
آیین بزرگداشت شاعر و ادیب برجسته معاصر اردبیلی استاد عسگر شاهی طی روزهای 21 و 22 خرداد با حضور شعرا، ادبا و شخصیتهایی از خارج و داخل کشور در اربیل برگزار گردید. عسگر شاهی متولد 1325 شمسی است و عمری را با آموزگاری و پژوهش و تحقیق و تألیف گذرانده و اشعارش را به دو زبان فارسی و ترکی در موضوعات انسانی، اجتماعی، عرفانی، عاطفی، اخلاقی و دینی سروده است. شرح غزلهای حافظ، شرح غزلهای فضولی (ترکی با الفبای لاتین، چاپ باکو)، مجموعه اشعار فارسی اش با عنوان : "نظم پریشان" و مجموعه اشعار ترکی اش تحت عنوان " کولون باغیشلا یئله" را می توان از آثار چاپی این شاعر نام برد. شاهی از شاعران اهل بیت (ع) هم به شمار می رود.
منبع: دو هفته نامه "دنیز" شماره 16- مورخ 22خرداد 91 ، ارومیه