سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از خدا بترس هر چند ترسى اندک بود ، و میان خود و خدا پرده‏اى بنه هر چند تنک بود . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
شعر ، دنیز ، آذربایجان ، ارومیه ، علیار ، قلیزاده ، مصطفی ، غربی ، امام ، ترکی ، علی ، ترکی ، شاعر ، دنیزنیوز ، حوزه ، هنری ، حسین ، اسلامی ، حمیدی ، غزل ، محمد ، حاج ، ایران ، فارسی ، باکو ، قرآن ، کتاب ، نشریه ، اسلام ، تبریز ، طنز ، کتاب ، عاشیق ، شهریار ، اکبر ، انقلاب ، مصطفی قلیزاده علیار ، نخجوان ، شهید ، سایت ، سید ، باکو ، اهل بیت ، ابراهیم ، سفر ، دریاچه ، فخری ، ادبیات ، تصویر ، خمینی ، دفاع ، رضا ، پیغمبر ، جمعه ، اسرائیل ، مقدس ، نامه ، مهدی ، حوزه هنری ، حمید ، صادق ، فاطمه ، پیامبر ، بهرام ، اکبر ، اهر ، فاطمه زهرا ، نارداران ، مقاله ، عاشورا ، عکس ، زهرا ، ترکیه ، کربلا ، همایش ، واقف ، ترکیه ، بسیج ، بیت ، جمهوری ، اهل ، انتظار ، امام علی ، ادبی ، در ، عراق ، صابر ، شهر ، شامی ، خامنه ای ، خدا ، دوستی ، زن ، سعید ، اسدی ، آیت الله ، امام حسین ، هنرمندان ، ورزقان ، هفته ، مردم ، موسیقی ، نقد ، قم ، محمود ، کانون ، امام خمینی ، جنبش ، جشنواره ، خاطرات ، حافظ ، حجاب ، حسنی ، حسن ، تاریخ ، سال ، رستمی ، شیخ ، عکس ، فرهنگی ، فرهنگ ، فضولی ، عید ، عشق ، سیاسی ، رمضان ، زبان ، سلیمانپور ، شاعران ، سوریه ، ترجمه ، تهران ، به ، حاج علی اکرام ، ایرانی ، آمریکا ، وبلاگ ، واحدی ، نویسنده ، مدح ، محفل ، مجلس ، مجتبی ، میرزا ، مرثیه ، مصر ، آمریکا ، آراز ، احمد ، استاندار ، اکرام ، حیدر ، تبریزی ، پیامبر اسلام ، سلبی ناز ، روز ، زندگی ، زینب ، رضوانی ، دو ، داستان ، صراف ، عظیم ، علی یف ، علیزاده ، علمیه ، علمدار ، فتح الهی ، فرانسه ، فلسطین ، فیلم ، شاهرخ ، شجاع ، دو هفته نامه ، دیدار ، رسول ، رجبی ، زلزله ، پیام ، بهمن ، حزب ، جواد ، ادب ، اردوغان ، آذربایجان غربی ، آثار ، مطبوعات ، مشهد ، مهدی موعود ، محمداف ، کانون ، نویسندگان ، هفته نامه ، هنر ، وطن ، ولی ، یاد ، هادی ، نوروزی ، نماز ، قیام ، کرکوک ، محسن ، مثنوی ، ماه ، مایل ، ملی ، آذری ، آزادی ، ارشاد ، از ، اسماعیل زاده ، انگلیس ، اورمیه ، اکرام ، جاوید ، حدیث ، حسینی ، حضرت ، بهرامپور ، بعثت ، روزنامه ، رهبری ، سعدی ، رباعی ، رزم آرای ، دینی ، دانشگاه ، شب ، غدیر ، غفاری ، علامه ، عرب ، عرفان ، فارس ، فرزند ، صمداف ، صادقپور ، صدر ، طلعت ، طلاب ، خوی ، دوزال ، رهبر ، بزرگ ، بیداری ، تبلیغات ، حمایت ، حماسه ، حاجی زاده ، جعفری ، توهین ، امین ، انتخابات ، انجمن ، امام زمان ، الله ، استاد ، اخلاق ، آیت الله خامنه ای ، آران ، آغدام ، آقازاده ، منظومه ، مسلمان ، مراغه ای ، مسئولان ، موعود ، موسی ، ماهر ، محمدی ، هریس ، یادداشتهای ، وفات ، یحیی ، یک ، کردستان ، کربلا ، نوروز ، نمایندگان ، وحید ، مایل اوغلو ، گرمان ، مولانا ، میلاد ، نباتی ، مسجد ، مرگ ، مرسی ، مسئول ، معلم ، آغری ، آذربایجانی ، اسلامگرایان ، اسماعیل ، ارمنستان ، ارمنی ، ارزشها ، اشغال ، باکو 10 ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :246
بازدید دیروز :134
کل بازدید :2946027
تعداد کل یاداشته ها : 881
103/9/1
11:12 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
قلیزاده علیار[263]

خبر مایه
پیوند دوستان
 
سرچشمه ادب و عرفان : وب ویژه تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید شقایقهای کالپوش بچه مرشد! سکوت ابدی هم نفس ►▌ استان قدس ▌ ◄ نغمه ی عاشقی جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی سرچشمه همه فضـایـل مهــدی(ع) است ساده دل ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی ....افسون زمانه طراوت باران تنهایی......!!!!!! جـــیرفـــت زیـبا سارا احمدی بیصدا ترازسکوت... .: شهر عشق :. پیامنمای جامع شهر صبح ماتاآخرایستاده ایم سایت روستای چشام (Chesham.ir) وبلاگ گروهیِ تَیسیر منطقه آزاد محمدمبین احسانی نیا رازهای موفقیت زندگی مرام و معرفت یامهدی Dark Future امام خمینی(ره)وجوان امروز عشق ارواحنا فداک یا زینب سیاه مشق های میم.صاد مهاجر مردود دهکده کوچک ما گروه اینترنتی جرقه داتکو بسیج دانشجویی دانشکده علوم و فنون قرآن تهران هفته نامه جوانان خسروشهر آتیه سازان اهواز بیخیال همه حتی زندگیم عمو همه چی دان پـنـجـره صل الله علی الباکین علی الحسین تینا شهید آوینی Chamran University Accounting Association پدر خاک فقط خدا از یک انسان ع ش ق:علاقه شدید قلبی تبریک می گوییم شما به ساحل رسیدید!!!!! گاهنامه زیست جوک و خنده دهاتی دکتر علی حاجی ستوده قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی کشکول sindrela شیدائی تنها عاشقانه سیب آریایی نیروی هوایی دلتا ( آشنایی با جنگنده های روز دنیا ) به یاد تو آخوند مالخر و تمام طرفدارانش در سیستم حکومتی فروشگاه من قاضی مالخر یا قاضی طمع کار کدامیک ؟؟؟؟ پایگاه خبری،قرآنی، فرهنگی آذربایجان غربی عاشقانه زنگ تفریح

شب قدر چه سری دارد؟

شب قدر چه سرّی دارد؟ چه شبی است؟ کدام یک از شبهای ماه مبارک رمضان است؟ چه تأثیری در سرنوشت انسان می تواند داشته باشد؟ و ... اینها برخی از سؤلاتی است که در رابطه با لیله القدر مطرح است و جوابهای مختلف و گاه متفاوتی گفته شده است. فعلاً امشب ( شب 23 رمضان 1433 برابر با شب 22 مرداد 91 ) همین قدر بگویم که بسیاری از بزرگان موفق در عرصه علم  و عمل بی توجه به این شب پر از رمز و راز نبوده اند و دیگران را هم به احیای آن به ویژه در سه شب نوزدهم و بیست و یکم و بیست وسوم سفارش مؤکد کزده اند. گفته اند فقیه بزرگ شیعی «شهید ثانی» یک سال تمام شبها بیدار ماند و به عبادت و قرائت قرآن و تفکر و تأملات علمی مشغول شد تا به حال تقدیری، شب فیض قدر را در هر شبی که باشد، دریابد! ... بی شک آن مرد خدا به درک آن موفق گردید. امید که خدای شب قدر ما را هم از فیض حقیقت و خیر و برکت آن شب عجیب و مرموز الهی موفق گرداند. آمین!


  

بولدوزر الشعرا همان شلوار الشعراست!

نوشته: میرزا سرگردان قره داغی

اخیرا کسی، کسکی که طرفدار خشک شدن دریاچه ارومیه است، در پیامی شخصی به مطلب "مگر دریاچه ارومیه فرزند ناتنی ایران است؟" اعتراض کرده است. اما گوز بالای گوز آنجاست که این ضعیفه هر جایی – ببخشید شما عزیزان_ بله این مشهور تر در محضر برخی رنود، نام یکی از شعرا را برده و مرا متهم کرده که حق وی را ضایع کرده ام در فلان جا!... این شخص به خاطر اینکه بنا به برخی گذشته ها از من خوشش نمی آید، خودش را "بولدوزر الشعرا" نامیده و تهدید کرده که نامم را از اینترنت حذف می کند!! و از این گنده گویی ها و گنده گو...ها. جالب اینکه او لقب پدرش را به من سرگردان داده و این حقیر را با لقب پدرش مخاطب ساخته، احتمالاً از مامان جونش شنیده که پاپی جونش که او ندیده، چنین لقبی داشته، هم احتمالاً خوب تحقیق نکرده یا در تحقیقاتش به نتیجه ای نرسیده و مرا با پدرش اشتباهی گرفته ... باری به هر تقدیر، من او را می شناسم و فعلاً بماند، اما تخلص "شلوار الشعرا" برایش خیلی مناسب است. دیگر اینکه حاضرم هر آسیب جسمانی یا روحانی که از من یا از هر قره داغی دیگر به او رسیده باشد، به نحو مقتضی و با دلال بازی بعضی ها که او خوشش می آید، جبران نمایم. دیگر اینکه دقت نکرده و در عکس من بر تصویر وبلاگم منتها الیه پرچم را تسبیح تصور کرده! که جلو دستم دیده می شود. البته این عیبی ندارد، پرچم پر افتخار جمهوری اسلامی ایران منقش به نام خدا و تسبیح خداوند است به کوری چشم دشمنان. کاش او دوباره دقت نماید و با همان عینکش زوم کند، اگر باز هم قبول نکرد، می توانم اصل عکس را که در اداره و آرشیو کانون موجود است به تمامی نشانش دهم یا بزرگ شده اش را تقدیم نمایم تا راضی گردد انشاءالله! ولی قطعاً بداند که من پدرش نیستم دنبال یک قره داغی دیگر بگردد. السلام. یا علی!

 


91/2/11::: 10:50 ص
نظر()
  

آیا انتخابات تمام شد و رفت؟!

مصطفی قلیزاده علیار (مدیر مسئول دو هفته نامه دنیز)

بله، در بسیاری از شهرهای کوچک و برخی شهرهای بزرگ با حومه ها و اطراف آنها فعالیت انتخاباتی تمام شد و رفت پی کارش تا چهار سال دیگر. اما موضوع انتخابات مجلس از این پس تازه داغ تر هم خواهد شد و مردم منتظر خواهند ماند تا ببینند این نمایندگان جدید الانتخاب چه گلی به سر مملکت و حوزه انتخابیه شان می زنند. از این نظر یاد آوری چند موضوع اساسی از زبان این قلم، برای کاندیداهای منتخب و کاندیداهای نیمه تمام و کاندیداهای چهار سال دیگر و برخی نویسندگان و تحلیل گران سیاسی و مدیران رسانه های بی غرض، لازم و بلکه ضروری است:

الف- به گفته رهبر معظم انقلاب » رأی مردم به نمایندگان مجلس، رأی اعتماد آنان به نظام است«، پس هم کاندیداهایی که انتخاب شده اند و از پل اعتماد مردم گذشته اند، هم آنان که در صف نوبت دوم زنبیل گذاشته اند! و امیدها بسته اند تا رقبا را پس بزنند و از صندوقهای دور بعدی بدرآیند و هم کسانی که رأی نیاوردند و تا چهار سال دیگر باید منتظر بمانند و تا آن زمان باید یا بخت و یا اقبال بخوانند... همه باید حواسشان جمع باشد که مردم به کسانی رأی داده اند و رأی می دهند که مورد اعتماد نظام اسلامی و در خط نظام یعنی خدمتگزار حقیقی مردم و وفادار به آرمانهای نظام باشند.  

ب- استفاده از تحریک احساسات عامه مردم برای جلب نظر و اخذ رأی آنان تا حدی ممکن است جواب بدهد، اما صد در صد نمی توان بر آن تکیه کرد، چرا که تحریک احساسات اگر چه ممکن است در مواردی دل انگیز و دلگشا باشد و شاید لحظاتی کام تحریک کننده را شیرین کند، اما گذراست همچون باد صبا! و به گفته شاعر: »تکیه بر عهد تو و باد صبا نتوان کرد!« بنا بر این «عاقل آن است که اندیشه کند فردا را«. کاندیداهایی که در انتخابات اخیر و نیز انتخابات دوره های پیشین، سعی کردند از تحریک رگ احساسات سیاسی و قومی و مذهبی مردم بهره مند شوند و اسب مراد را چهار نعل به سوی چمنستان سر سبز و ته سبز بهارستان بتازند، کُـمیتِ شان در وسط میدان انتخابات لنگ زد و سوارش را بر زمین نامرادی کوبید. به یقین از این پس نیز باید حواس شان جمع باشد و در چهارسال دیگر و یا در انتخابات میان دوره ای ، راه به خطا رفته را از نو نروند و شعارهایی معقول بدهند. به عنوان مثال، ما همه دیدیم که در همین شهر ارومیه و برخی شهرستانهای استان آذربایجان غربی و ایضاً در برخی استانهای مجاور، از چند ماه مانده به انتخابات، کسانی از نمایندگان و داوطلبان نمایندگی، شعارهایی چپ اندر قیچی در باب دفاع از مسائل قومی می دادند و در محافل و مطبوعات و رسانه های کوچه علی چپ منتشر می فرمودند و خیال می کردند با این شگردها می توانند از صندوق های انتخاباتی سر فراز بیرون بجهند، اما معلوم شد خواب پریشان دیده بودند! احتمالاً از پرخوری و یا چیزی تو این مایه ها بوده است، باری به هر جهت...   

ج – «مردودی های مردمی» یعنی نماینده های فعلی مجلس که در انتخابات اخیر رأی نیاوردند و تا سه ماه دیگر باید خانه ملت را ترک کنند، بهتر است کمی بیندیشند و عبرت بگیرند. چرا که به هر دلیلی نتوانستند برای بار دوم یا برای چندمین بار رأی اعتماد مردم آگاه ایران را جلب و اخذ نمایند و مردم این بار به آنان رأی اعتماد کافی ندادند. به هر حال باید در همه حال هم به رأی اعتماد و هم به عدم رأی اعتماد مردم احترام گذاشت و راه صلاح و فلاح این مردودی های محترم آن است که بی هیچ ادا و اطواری، در ریشه یابی عدم موفقیت خود تفکر نمایند و اینکه چرا این بار مردم به آنان رأی ندادند با اینکه در انتخابات گذشته منتخب اول یا دوم مردم بودند، انّ فی ذالک لعبره لاولی الابصار (قرآن)

د – از موارد فوق تکلیف نمایندگان مجلس نهم هم روشن می شود و بهتر است آنان هم ضمن داشتن ظرفیت تحمل رأی اعتماد مردم، در مجلس شورای اسلامی از روز نخست آغاز فعالیت مجلس تا آخر، حقیقتاً نماینده مردم و مدافع خواسته های مادی و معنوی مردم باشند، نه اینکه بعد از چهار سال و در آستانه انتخابات جدید، از نو به تکاپو بیفتند و فیلم بازی کنند و دست به ادا و اصول نامعقولی بزنند. مردم به ویژه جوانان هم مطالبات مشروع و قانونی، آرزوها و آرمانها یی دارند و هم واقعاً معضلات و مشکلاتی فرساینده در پیش رو می بینند که مهم ترین آنها فقر و بی کاری و عدم احراز موقعیت اجتماعی متناسب است. فقر از درون انسانها را می سوزاند و بی کاری و نداشتن جایگاه اجتماعی، انسانها را سرخورده و افسرده می سازد و گاه در مواردی منجر به بد اخلاقی ها و فسق و فساد و بزهکاری های غیر قابل جبرانی می شود . این هر دو درد جانسوز و فرساینده ( فقر و بی کاری) گریبان طیف گسترده ای از جوانان این استان و بلکه کشور را گرفته، که بی شک مسئولیت حل آن بیش از همه بر اساس قانون و با تکیه بر رأی اعتماد مردم، بر دوش مجلس و دولت است و نمایندگان مجلس هم در مقابل مردم، هم در برابر وجدان خویش، هم در تاریخ و هم در پیشگاه خداوند متعال مسئول رفع مشکلات مردم هستند که خدا نکرده در صورت قصور و تقصیر در هر چهار محکمه مورد محاکمه واقع می شوند و خسر الدنیا و الآخره. امیدواریم نمایندگان منتخب مردم بتوانند از عهده مسئولیتی که بر دوش دارند، برآیند و شرمنده خلق و خالق نشوند. نمایندگان منتخب باید همواره به استحکام پل اعتماد مردم بیندیشند، در حفظ آن بکوشند و ضمناً از هم قطاران مردودی خویش هم عبرت بگیرند؛ چرا که در صورت نداشتن لیاقت اعتماد مردمی، چنین سرنوشتی در انتظار ایشان هم هست. همچنین منتخبان مردم شریف ایران برای خدمت در خانه ملت باید به شدت آن رفتارهای چندش آور و ریاکارانه ایام تبلیغات را کنار بگذراند و صادقانه کمر خدمت به مردم را ببندند، مردم خود سره را از ناسره، صادق را از کاذب و خادم را از خائن تشخیص می دهند و نمره شایسته هر نماینده ای را هم می دهند. پس نگران دیدن یا ندیدن مردم نباشند. و حرف آخر در باب این پریشان گویی ها آنکه نمایندگان این مردم شایسته در خدمت به مردم، خدا را بیش از همه و در همه حال ناظر اعمال خود بدانند که اگر کسی هم فعالیت صادقانه آنان را ندید، خدا حتماً می بیند و خدا پاداش هیچ کار نیکی را از هیچ کسی ضایع نمی کند. مطلب دیگری هم از نظرگاهی دیگر هست که اگر صاحب این خودکار تا سه ماه دیگر زنده بماند، در آستانه گشایش مجلس نهم در همین نشریه «دنیز» به سمع و نظر نمایندگان منتخب مردم خواهد رساند، ان شاء الله تعالی.

 


90/12/21::: 2:17 ص
نظر()
  

نوشته های کوتاه از باقر رشادتی

 

·         نخستین گام در معرفت کردگار

خُلق و خوی انسان طوری سرشته است که هرگز بی نیاز از بازگشت به طبیعت نیست. البته آدمی با دو رویکرد ناچار از بازگشت به طبیعت است، اول اینکه رفع نیازهای مادی او را وادار به این بازگشت می کند؛ دو دیگر آنکه انسان معاصر برای رهایی از فشار سنگین روحی و روانی حاصل از زندگانی ماشینی و فرار از چنگ زندگی تکنولوژی زده این دنیای هزار رنگ و هزار چهره، به آغوش مهربان طبیعت پناه می برد و در سایه نگاه سبز کوه و در و دشت و جنگل، آرامش از دست داده اش را بازمی یابد و غرق در سرور می شود.

این بازگشت به طبیعت بنابه هر یک از دو علت گفته شده که باشد، انسان اندیشمند و خردورز را به درنگ و تأمل در نشانه های آشکار و نهان آفریدگار عظمتهای بی شمار این طبیعت زیبا وا می دارد. در عرصه پهناور این اندیشه و درنگ است که ضمیر پاک و فطرت خالی انسان به توحید می رسد و ربط بین مبدأ و معاد را پیدا می کند و حتی حسّ حق شناسی و شکر گزاری در دل و جانش شعله می کشد. این حس اگر از روی تعقل و تدبر باشد، بی شک نخستین گام در معرفت کردگار خواهد بود... بیایید با طبیعت بیشتر آشتی کنیم و با آن پیوندی ناگسستنی داشته باشیم. شاید همین حس عاقلانه و پیوند صمیمی با طبیعت، سعدی را شیفته  همه ی جهان کرده بود که با مشاهده زیبایی های طبیعت، خرّم و شاد می شد و عاشقانه می سرود:

به جهان خرّم از آنم که جهان خرّم اوست

عاشقم بر همه عالم که همه ی عالم از اوست.

 

·         به سرعت یک چشم زدن

 اینک تمام جهانیان متفق القول اذعان دارند که قرآن بزرگترین معجزه خداست که توسط آخرین پیامبرش حضرت محمد (ص) بر بشر عرضه شد. این معجزه جاویدان گذشته از آنکه حقانیت نبوت محمد (ص) است، حقایق بی شمار دیگری را نیز نشان می دهد و انسانها را به تفکر و تعقل در شناخت هستی دعوت و راهنمایی می کند و خردمندان ( اولوا الالباب - قرآن) را به سرچشمه کمال و خوشبختی می رساند. طُرفه العین: به سرعت یک چشم به هم زدن، تعبیری رسا و زیبا از قرآن است که روشنایی ادراک انسانها را صد چندان می کند و فروغ یقین به برپایی روز بازگشت و رستاخیز را فزونی می بخشد. بهتر است اُنس و رابطه با قرآن را که با ما صمیمانه حرف می زند، بیشتر کنیم تا در سیر الی الله نور هدایت بیشتر بر دلهایمان فرو تابد.

 

·         از عقبه چه کسانی می توانند بگذرند؟

به جرأت می توان گفت هیچ کتابی نتوانسته بمانند قرآن مجید اصطلاحات نو و پاینده بیاورد و خود نیز این تعبیرات و اصطلاحات بدیع و بی سابقه را تفکیک و تبیین نماید. یکی از آن اصطلاحات نو در این کتاب هدایت الهی، واژه «عقبه» است (و ما ادریک ما العقبه – سوره بلَد) که در لغت عرب به معنی « راه دشوار بالای کوه» آمده، اما قرآن به آن مفهومی وسیع به عظمت همه انسانیت می دهد و چنین تشریح و معنی می کند:

-          گرفتاری را از گرفتاری رهانیدن.

-          در روز قحطی، درمانده و گرسنه را خوراک حلال رساندن.

و این مفاهیم انسانی در لسان قرآن چنین آمده:

-          آزاد کردن برده ای

-          طعام دادن در روز گرسنگی

-          یتیمهای اقوام و خویشان.

-          بیچارگان از پا افتاده بر خاک.

-          ایمان آورندگان پرهیزکار کسانی اند که همدیگر را به صبر و مهربانی سفارش می کنند.

این حقیقت که قرآن بیان می کند، همیشه زنده است در هر مکان و زمانی می تواند ساری و جاری گردد و به دست افراد صالح به واقعیت پیوندد، به دست من، تو، او، ما، شما و ... همگان.

کسانی که از این «عقبه» به سلامت عبور کنند، «اصحاب یمین» نامیده می شوند، یعنی کسانی که روز قیامت نامه ی عملشان به دست راستشان داده می شود و در آن روز نوری از پس و پیش و از طرف راست ایشان ساطع می گردد و چشم کافران و مشرکان را خیره می کند.

خب، چه کسانی از این عقبه می توانند آزادانه بگذرند؟!... من، تو، او، ما، شما، ایشان... همگان؛ اگر همت کنیم، گر چه سخت است. لطفاً بیایید سوره «بلد» را یک بار دیگر به دقت بخوانیم و کمی در مفهوم «عقبه» تأمل کنیم.

(منبع: دو هفته نامه «دنیز» شماره 6 مورخ 23/9/90)


  

ابراهیم، چرا فرزند کشی و نه خود کشی ؟

به بهانه عید قربان

راستی حضرت ابراهیم در یک حالت بسیار بسیار سخت و شکننده و حیرت آوری قرار گرفته بود که اگر من و شما بودیم هزاران چرا و اما و اگر در مقابل اراده حق تعالی ردیف می کردیم و دست به انواع حیله ها و خدعه ها می زدیم که شاید به زعم خودمان، خدا را از این نوع تصمم گیری در باره فرزند کشی به دست خودمان مصرف نماییم ... حتی ممکن بود حاضر به خود کشی شویم اما چاقو بر گلوی نازنی فرزند دلبندمان نگذاریم، چه یک فرزند داشته باشیم مثل ابراهیم آن هم در دوران پیری، چه فرزندان متعدد و حتی نافرمان و قلچماق و عاق والدین. بله من و شما – هر که خواهی باش، ببخش البته – اینگونه هستیم. اما ابراهیم که با دیدن خواب و رؤیا، حس کرد اراده خدا بر این تعلق گرفته که او یگانه مورد تعلق خاطرش در دنیا، یعنی فرزند زیبا و عزیز دلبندش اسماعیل را به دست خود بکشد و « در زیر این گنبد کبود، ز هر چه رنگ تعلق پذیرد، آزاد باشد»، حتی نگفت مثلاً: «آخر چرا خداجانم، چرا؟... تو مرحمت فرمودی یک فرزند در سر پیری به من دادی، آن را هم می خواهی به دست خودم بکشم؟ خب از اول نمی دادی دیگر! اگر نمی خواهی او زنده بماند، باشد، من حرفی ندارم، راضی ام به رضای تو خدا جانم، اما استدعا دارم خودت بکشیش، بیمارش کن و بمیران، زیر آوارش بگیر، گرفتار چنگ حیوان درنده ای بکن و ... اصلاً من خودم حاضرم به جای او بمیرم یا به امر تو خودم را بکشم، آخر چرا فرزندم را بکشم و مرتکب فاجعه ای چندش آور شوم، مردم چه می گویند در مقابل این عمل من؟! خواهش می کنم خدای من! ...» و از این حرفها، که حسب حال من و شماست بی هیچ تعارفی، هر که خواهی باش!

تمام رمز و راز و سرّ و اسرار قربانی کردن در راه خدا در همین یک نکته نهفته است، یعنی اینکه در راه خدا از همه چیز و از همه کس و کار و از عزیزترین عزیزانت بی هیچ سؤال و اما و اگر و تأمل و تعلل و این دست و آن دست کردن و بهانه آوردن و شک و شبهه، بگذری و مؤمنانه – و نه مردانه!- در برابر اراده خدایت تسلیم شوی. وقتی به این مرحله رسیدی، خدا در برابر این آزادی تو از همه تعلقات، تصدیقت می کنم: « قد صدّقت الرؤیا» : ای ابراهیم تو بحق رؤیایت را – که گذشتن از همه دلبستگی های دنیوی است – تصدیق کردی و تحقق بخشیدی. (قرآن کریم)

فکر کنم توانستم حرفم را برسانم، نه؟ ... الان یک سؤال به ذهنم رسید: شما غیر از ابراهیم پیامبر کسی را می شناسید که در چنین موقعیتی قرار بگیرد و از امتحان سخت خدایی سربلند بیرون آید؟ ... به نظر من حسین بن علی (ع) فرد دوم در تاریخ است که در شرایطی به مراتب سخت تر از شرایط حضرت ابراهیم قرار داشت و در راه خدا و حفظ دین خدا، از همه دلبستگی ها و عزیزان و جگرپاره هایش و از خودش گذشت .... نمی خواهم ذکر مصیبت کنم، فقط می خواهم حقیقتی را به باور خودم بیان کنم، شاید هم حرف من چندان ارزش نداشته باشد برای شما، کما اینکه عکس آن هم ممکن است صادق باشد! یعنی فرمایش شما چنگی به دل من نزند! باری ... عید قربان – عید تقرب جُستن به خدا - بر شما مبارک باد.


90/8/16::: 1:50 ص
نظر()
  
   1   2   3      >