اردوهای هجرت بسیج سازندگی در آذربایجان غربی فعالیت خود را آغاز کرد
به گزارش خبرنگار دنیز از شهرستان میاندوآب، مراسم افتتاحیه اردوهای هجرت 3 بسیج سازندگی سپاه شهدای آذربایجان غربی با حضور رئیس این نهاد انقلابی و جمعی از مسئولان ادارات ، سازمان ها و فرمانده ناحیه مقاومت این شهرستان در میاندوآب و دیگر شهرهای استان بطور همزمان آغاز شد.
سرهنگ محرم واثقی مسئول بسیج سازندگی استان در حاشیه این مراسم در مصاحبه اختصاصی با خبرنگار ما ضمن تبریک فرارسیدن ماه شعبان و اعیاد شعبانیه، گفت : امروز به میمنت آغاز ماه معنوی و پرفتوح شعبان که سرشار از پیامهای الهی، تاریخی، شورانگیز، نشاط و تحرک است، با حضور بیش از 80 هزار نفر از جوانان پرشور و مشتاق خدمت رسانی ، اردوهای هجرت بسیج سازندگی فعالیت خود را به صورت رسمی و بطور همزمان در همه شهرهای استان آغاز کرد.
واثقی افزود : این طرح از اول تیرماه با ساماندهی و سازماندهی نمودن نیروهای شرکت کننده در طرح های هجرت سازمان بسیج سازندگی شروع گردید و تا آخر شهریورماه سال جاری با قوت تمام ادامه خواهد یافت.
وی با اشاره به اینکه اقشار مختلف بسیجی و فرهیخته استان در این طرح سازندگی و فرهنگی شرکتی فعال دارند، تصریح کرد: بسیج سازندگی سپاه شهدا افتخار می کند که در این اردوهای سازندگی آن اقشار مختلف بسیج استان اعم از بسیج دانشجویی، دانش آموزی، مساجد و محلات، بسیج جامعه زنان، مهندسین، طلاب و فرهنگیان، بسیج پیشکسوت ها، هنرمندان، ورزشکاران و بسیج جامعه پزشکی مخلصانه همکاری دارند و با هدف مقدس محرومیت زدایی از چهره روستاها و مناطق محروم و کم برخوردار استان، کمر همت بسته اند و آماده خدمت رسانی هستند.
مسئول بسیج سازندگی استان در پاسخ به این سؤال که با توجه به حضور دهها هزار نفر بسیجی شرکت کننده در این اردوها، نوع همکاری این گروههای مختلف در اردوها چگونه تقسیم بندی و مدیریت می شود؟ گفت : مسئولیت جوانان بسیجی در این اردوهای جهادی با عنایت به نوع تخصص و گرایش حرفه ای این عزیزان تعریف شده است و هر فردی در راستای مهارت و نوع کاری که می تواند انجام دهد، در این اردوها شرکت و همکاری می کند.
وی اظهار داشت: جوانان بسیجی طلبه و فرهنگی با هدف پر کردن اوقات فراغت دانش آموزان روستایی و برای غنا بخشیدن به بعد فرهنگی، دینی و روحی آن عزیزان، در این مناطق حضور می یابند و با برنامه ریزی های خاص و منسجمی که انجام گرفته ، سعی شده است تا با حضور معلمان و طلاب در این مناطق، علاوه بر پرکردن اوقات فراغت دانش آموزان، کلاس های ویژه جهت ترویج فرهنگ دینی برگزار گردد که کلاس های عقیدتی، کلاس های آموزش قرآن، احکام، حدیث، اخلاق و تاریخ از جمله این کلاس ها می باشد.
واثقی اردوهای هجرت دانش آموزی و دانشجویی را یکی از مهمترین عرصه های جهادی در طرح هجرت دانست و ادامه داد : قطعا این جوانان فرهیخته و توانمند بسیجی هستند که در آینده چرخه های سازندگی کشور را به دست می گیرند و حضور جوانان و نوجوانان در عرصه های سازندگی کشور که توأم با یک حرکت جهادی است، موجب افزایش امید و نشاط این عزیزان و عامل تقویت روحیه جهادگری ایشان همراه با غرور و افتخار خواهد بود.
وی در بیان اهمیت حضور بسیجیان در عرصه های کشاورزی کشور گفت: در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی که جهاد سازندگی به دستور حضرت امام خمینی(ره) تأسیس شد، افراد بزرگواری چون آیت الله طالقانی و مقام معظم رهبری با حضور در روستاها به یاری کشاورزان در مناطق محروم شتافتند. اکنون فرزندان مقام عظمای ولایت در بسیج سازندگی این مهم را بر عهده گرفته اند و به یاری کشاورزان در عرصه های مختلف از جمله کشاورزی، دامپروری، دامپزشکی و ... می پردازند.
واثقی حضور تیم های پزشکی در اردوهای سازندگی بسیار سازنده و اساسی ارزیابی کرد و گفت : مناطق محروم و دورافتاده ای که به علت دوری از شهر و امکانات مراکز پزشکی از هرگونه خدمات پزشکی محروم مانده اند، شناسائی شده و تیم های پزشکی مجرب و مجهز بر ای یاری رساندن و ارتقای سلامت در این مناطق اعزام می شوند.
رئیس بسیج سازندگی استان گفت: بسیج مهندسین نیز در کنار جوانان پرشور وظیفه عملیاتی کردن پروژه های عمرانی از قبیل ساخت پل ها ، آب بندها ، دیوارهای ساحلی ، مدارس ، کانال ها و ... را به عهده گرفته که به حق اقداماتی سخت و جهادی و مقدس است و ان شاءالله خداوند خود به این عزیزان پاداشی شایسته تر عطا خواهد فرمود.
وی افزود: برگزاری کلاس های آموزش مهارت های فنی و حرفه ای با همکاری اداره کل آموزش فنی و حرفه ای استان و همچنین همکاری با اداره کل کمیته امداد امام خمینی (ره) همواره جزو برنامه های مستمر بسیج سازندگی بوده و امسال نیز در راستای توسعه فعالیت های فرهنگی - آموزشی همچنان ادامه خواهد یافت که این ادارات محترم شایسته هر گونه تقدیرند.
سرهنگ واثقی با تأکید بر حرکتی حساب شده در مسیر تحقق بخشیدن به فرمایش مقام معظم رهبری در سال تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی گفت: همایش خیرین در عرصه های سازندگی، فرهنگ سازی مصرف کالاهای داخلی و مبارزه با واردات بی رویه کالاهای خارجی، کمک به توانمندسازی و هدایت تولیدکنندگان و اصناف، برگزای کارگاه های مهارت افزایی و توانمندسازی متخصصان و مهندسان و ... از دیگر برنامه های بسیج سازندگی آذربایجان غربی در سال 1391 می باشد.
سرهنگ واثقی در پاسخ به این سؤال که چرا اردوهای جهادی با نام هجرت 3 در سراسر کشور شناخته می شود؟ گفت : هجرت پیامبر (ص) مسیر تاریخ جهان اسلام را تغییر داد و همه می دانیم که نسل اول انقلاب کسانی بودند که از اول شروع انقلاب با حضرت امام بودند و در کنار امام راحل برای به ثمر رسیدن انقلاب جانفشانیها کردند تا نهال انقلاب به ثمر نشست که هجرت امام با این نسل، هجرت اول نامیده شد.
نسل دوم انقلاب کسانی بودند که در عنفوان جوانی و نوجوانی با حضوری جهادی و فداکارانه در جبهه های هشت سال دفاع مقدس برگهای زرین و افتخار آفرین تاریخ دفاع مقدس ملت ما را رقم زدند و این هجرت که ایستادگی یک ملت سرافراز در مقابل تمامی جهانخواران بود، هجرت دوم انقلاب نام گرفت.
اما هجرت سوم، ازافتخارات نسل سوم انقلاب است کسانی که یا وجود حضرت امام را درک نکرده اند و یا در زمان ارتحال امام آنقدر کم سن و سال بوده اند که معمار کبیر انقلاب را به یاد ندارند. ولی همین نسل با مقتدای خود یعنی مقام معظم رهبری آنچنان عهدی بستند که این عهد تداعی گر عهد نسل های اول و دوم انقلاب با حضرت امام است. اما در واقع این نسل سوم انقلاب است که با هجرت از خویشتن و سیر الی الله در وادی سازندگی و بالندگی کشورشان قدم برداشتند و بر می دارند و مسیر میهن اسلامی مان را به سوی تعالی وترقی تغییر می دهند. لذا این اردوهای جهادی، طرحهای هجرت 3 نامیده می شود.
منبع: دو هفته نامه "دنیز" شماره 17 – مورخ 17/4/91 ؛ ارومیه
ماجرای دوم بهمن 57 در ارومیه
در خاطرات حاج حمید فاسونیه چی
اشاره
حاج حمید فاسونیه چی از مبارزان متدین قبل از انقلاب اسلامی و خود پدر شهید، برادر شهید و پدر بزرگ شهید و از شخصیت های سرشناس ارومیه است. خاطرات این مجاهد مسلمان مشتمل بر نکاتی بکر از تاریخ شفاهی معاصر ارومیه است که قرار است در آینده ای نزدیک به صورت کتابی منتشر گردد. بخشی از آن را که مربوط به حادثه دوم بهمن 57 در ارومیه است در اینجا می خوانیم
روز دوم بهمن 1357 در ارومیه، از روزهای تاریخی این شهر به شمار می رود چرا که وقایع خونینی بین مردم و عوامل سفاک رژیم شاه درگرفت. حوادث روزهای گذشته در ایران و شهر ارومیه نشان داده بود که عناصر وابسته به شاه در ارتش و ساواک و شهربانی فقط به حفظ شاه و تاج و تخت و سلطنت او می اندیشید و در این راه به هیچ احدی رحم نمی کنند و بی رحمانه مردم را در راهپیمایی ها به گلوله می بندند.
ما در جلسه تصمیم گیری مدرسه محمدیه (الزهراء فعلی) با حضور حاج آقای حسنی، به این نتیجه رسیدیم که فردا دوم بهمن که تمام مردم ارومیه برای راهپیمایی سراسری به خیابان ها می آیند، احتمال سرکوبی راهپیمایان از سوی عوامل شهربانی بیشتر است. بنابراین ما مجاهدان مسلح انقلاب به فرماندهی آقای حسنی، باید برای مقابله با عوامل مسلح رژیم و حفظ امنیت و آرامش مردم، آمادگی کامل داشته باشیم.
در پی این تصمیم، هشت گروه هفت- هشت نفره مسلح از مجاهدان را آماده و همان شب قبل از اذان صبح در هشت نقطه حساس شهر مستقر کردیم. حاج آقای حسنی فرمانده گروه مستقر در پشت بام مسجد اعظم بود، من فرمانده گروه مستقر در پشت بام بازار بزرگ شهر، و ... در خیابان امام خمینی (پهلوی سابق)، در خیابان باکری فعلی و ... این گروه ها بر پشت بام ساختمان ها و مغازه ها استقرار یافتند. البته با صاحب ساختمان ها و مغازه ها صحبت کرده بودیم. یک گروه هم در پشت بام «بانک شهریار» واقع در چهارراه امام خمینی و عطایی فعلی قرار گرفته بودند که یکی از حساس ترین نقاط بود. گروهی در پشت بام «مسجد آقا علی اشرف» و ... بعضی از مجاهدان از جمله خود بنده آن شب نیت کردند و فردا روزه گرفتند تا اگر به فیض شهادت نایل آمدند، با دهان روزه باشند.
تصمیم ما درست و به جا بود. زیرا فردا دوم بهمن که آفتاب دمید و کم کم همه جا روشن شد و مردم حدود ساعت 9 صبح از هر طرف به سوی خیابان امام خمینی سرازیر شدند، به ما خبر رسید که سرهنگ مهپور فرمانده جنایتکار شهربانی ارومیه، دستور حمله به مردم را صادر کرده و دسته ای از عوامل مسلح شهربانی از شهربانی مرکز در میدان ایالت (انقلاب) به سوی میدان مرکز (ولایت فقیه) حرکت کرده اند و قصد دارند با مردم مقابله و راهپیمایی را با سلاح گرم سرکوب کنند. البته ما افرادی در داخل شهربانی و ارتش داشتیم که به نوعی خبرها را به گوش حاج آقا حسنی و مجاهدان می رساندند.
عوامل مسلح شهربانی به وسط های خیابان امام خمینی رسیده بودند که از طرف مجاهدان مسلح انقلاب در آن حوالی به طرفشان تیراندازی شد. تعدادی از مأموران مسلح شهربانی مجروح و دو نفرشان هم کشته شدند ... عقب نشستند و به طرف شهربانی برگشتند. وقتی سرهنگ مهپور رئیس شهربانی با شنیدن این خبر، با رئیس ساواک و فرمانده لشکر 64 ارومیه و سایر مراکز و مقامات وابسته به رژیم تماس گرفته، به این نتیجه رسیده بود که برای مقابله با مردم و مجاهدان و سرکوبی راهپیمایی آن روز، از تانک های ارتش استفاده کنند.
یادم هست یک وقت دیدم از گروه مجاهدان مستقر در پشت بام بانک شهریار به ما صدا می زنند که سه دستگاه تانک از طرف میدان ایالت می آیند! ... من هم به طرف مسجد اعظم و گروه حاج آقا حسنی فریاد زدم و گفتم تانک ها می آیند... بدین ترتیب ما آماده جنگی تمام عیار و جانانه با عوامل رژیم شدیم، چون وقتی تانک ها می آمدند به میدان، دیگر کار سخت تر می شد و بایستی با تانک سوارها می جنگیدیم.
همه آماده جنگ سخت بودیم، حاج آقا حسنی هم عمامه اش را برداشته و به زمین گذاشته بود که زیاد جلب توجه نکند. انبوه مردم هم رفته رفته بیشتر می شد، در خیابان امام، خیابان عطایی، باکری، اطراف مسجد اعظم و ... و چون متوجه می شدند که مجاهدان مسلح در پشت بام ها محافظ آن ها هستند، از خیابان فریاد می زدند که :
الله کُومکیز اولسون قارداشلار (خدا یارتان باد برادران!) خدا قوّت و ...
بعدها ما فهمیدیم که سرهنگ هوشنگی فرمانده گروه تانک لشکر 64 بدون هماهنگی با مسولان بالا دست، خودسرانه دستور حرکت تانک ها را داده بود تا مردم را سرکوب کنند و زیر بگیرند. تانک اول که جلوتر از دو تانک دیگر می آمد، افراد مسلح پیاده نظام دور تانک در حرکت بودند. مردم هم مجبور بودند از جلو تانک فرار کنند تا زیر آن نمانند و له نشوند! شخصی هم روی تانک پشت تیربار نشسته بود و آماده شلیک به طرف مردم بود... وقتی تانک نزدیک چهاراه امام و عطایی رسید، تیراندازی از طرف گروه های مجاهدان شروع شد و اولین گلوله به سر همان نظامی پشت تیربار نشسته بر روی تانک خورد و او افتاد و کشته شد. ما دیگر مجال ندادیم و اطراف تانک را گلوله باران کردیم. تانک درست در وسط چهارراه متوقف شد. تانک ناگهان پیچید تا برگردد. مجاهدان از پشت بام بانک شهریار به طرف بانک کوکتل مولوتوف انداختند که نزدیک زنجیر چرخ تانک افتاد و منفجر شد و در حرکت تانک اختلال ایجاد کرد. زنجیر سمت چپ تانک آسیب دید. در این حال لوله تانک به طرف گنبد مسجد اعظم بلند شد و لحظه ای بعد، گلوله توپ شلیک شد و به گنبد مسجد اصابت کرد! گنبد سوراخ شد و گلوله توپ از آن طرف گنبد در رفت! ... اگر به ستون مسجد یا مهره های گنبد اصابت می کرد، بی شک سقف مسجد بزرگ اعظم فرو می ریخت و صدها نفر زیر آوار می ماندند و تلف می شدند. مردم در خیابان های اطراف و داخل مسجد خیلی ترسیدند و صحنه ای وحشت آور پیش آمد.
تانک از چهارراه عطایی به طرف خیابان باکری پیچید و از آنجا فرار کرد و رفت به داخل لشکر 64. از دو تانک دیگر هم البته خبری نشد، یعنی آن دو زود برگشته بودند.
برخی از عوامل مسلح مثل افسران و سربازان به صورت هوایی به طرف مردم شلیک می کردند تا مردم را متفرق نمایند. یکی از آنان با تیر مجاهدان کشته شد و تفنگش حدود 20 متر آن طرف تر از جنازه اش پرت شد. یک نظامی دیگر به دنبال تفنگ دوید که تفنگ را بردارد و نگذارد به دست مردم یا مجاهدان بیفتد، اما پسرم »بهمن« او را هم از پشت زد و او هم کشته شد! یکی از انقلابیون از داخل تیمچه صدریه بازار به خیابان دوید و تفنگ را برداشت و برگشت و فردای آن روز البته تفنگ را آورد و در مدرسه محمدیه تحویل حاج آقای حسنی داد. نامش «مصطفی ثمین» بود.
دوم بهمن 57 در ارومیه، روزی خونین بود و نیروهای مسلح رژیم شاه شکست سختی از مجاهدان انقلاب و مردم انقلابی خوردند به طوری که از آن پس تا روز پیروزی انقلاب در 22 بهمن، عوامل وابسته به رژیم شاه، هرگز جرأت نکردند با مردم مقابله کنند.
البته تعدادی از مردم هم در آن روز به شهادت رسیدند، ازجمله شهید نادر زردویی، حسین اخشانی که معلم و بیمار بود که در حال تهیه دارو از داروخانه، مورد اصابت گلوله عوامل شهربانی قرار گرفت و شهید شد؛ محمدباقر لاله دوست و ...
نکته ای را هم یادآورری کنم که از نظر تاریخی حائز اهمیت است و آن این است که فرمانده لشکر 64 ارومیه سرلشکر هومان آدم بدی نبود، خود اهل ارومیه بود و هرگز به کشتن مردم فرمان نداد. خیالمان از طرف او راحت بود. بعدها گفتند همسرش هم وقتی دیده بود تانک ها به طرف راهپیمایی حرکت می کنند، خود را جلو تانک ها انداخته و التماس می کرده که مبادا مردم را بترسانید و یا بکشید! ولی سرهنگ هوشنگی جنایتکار اعتنایی به او نکرده، دستور داده بود با تانک به جنگ مردم بروید.
منبع: دو هفته نامه « دنیز» شماره 8 مورخ 28 دیماه 1390 - چاپ ارومیه