«پاییز 63» کتابی متفاوت
کتاب «پاییز 63» روایتی داستانی از خاطرات شهید حسن طهرانی مقدم است که به قلم نویسنده ارجمند ادبیات دفاع مقدس رضا قلیزاده و با پژوهش محمد حسن پیکانی تدوین و از سوی مرکز حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس نیروی هوافضای سپاه پاسداران با مشارکت انجمن آثار و مفاخر فرهنگی کشور انتشار یافته است. »پاییز 63« که در بهار 91 با شمارگان 5000 نسخه منتشر شده، 150 صفحه متن دارد و دارای اسناد و تصاویر در پایان است. پاییز 63 نثری روان و جذاب با چاشنی های طنزآمیز دارد که بر جذابیت آن می افزاید. نکته مهم در متفاوت بودن این کتاب با مشابهان آن در این است که مقداری از حوادث و خاطرات تاریخی مطرح شده در این کتاب، در ایران و جبهه جنوب اتفاق افتاده و مقدار دیگر وجذاب ترش در کشور سوریه در جریان آموزش نظامی رزمندگان موشکی ایران در در دمشق. رضا قلیزاده در مقدمه اش بر این کتاب، وجه متفاوت بودن آن با سایر کتابها را چنین بیان می کند:
« کتاب «پاییز 63» سرگذشت مردان بلند بالایی است که در روزگار تنهایی و مظلومیت، گمنام جنگیدند... و از آنجایی که خاطرات و حماسه های رزمندگان موشکی تا به حال در جایی بازگو نشده، شاید از این منظر هم کتابی خواندنی و متفاوت فراهم آمده باشد»
منبع: دو هفته نامه «دنیز» شماره 19، مورخ 3/5/91
زلال اندیشه
(شهید بهشتی در اندیشه آیت الله سید علی خامنه ای رهبر معظم انقلاب)
اول بلا به مرغ بلند آشیان رسید!
مرحوم شهید بهشتی یکی از آن شخصیت هایی بود که یک حالت استثنایی در آنها مشاهده می شود. می دانید آدم ها دو جورهستند، یکی آدمهایی هستند که هیچ ویژگی استثنایی در آنها نیست، با استعدادند، با فکرند، ارزشمندند، اما عادی و معمولی اند.
لکن بعضی هستند که از معمول انسان ها یک چیزی بیشتر دارند، یک برجستگی در اینها وجود دارد، این برجستگی خیلی هم زود فهمیده نمی شود، در گذشت زمان مشهود می شود و بهشتی از این قبیل بود. او دارای فکر بلندی بود، مغز قوی و فعالی داشت، علاوه بر این دارای اراده و روحیه ممتازی بود، بر خود و احساسات خویش شدیداً غالب بود ، یک فرد بیشتر متفکر بود تا احساساتی، اگر چه گاهی اوقات احساسات او هم یک جمعیت میلیونی را به جوش می آورد، یعنی اینجور احساساتی هم گاهی می شد ، اما در همان وقت هم می توانست مطمئن باشد که دارد منطقی حرف می زند، از آن قبیل آدم هایی نبود که احساساتشان آنها را سوار بر یک اسب سرکشی بکند که مهارش در دستشان نیست، بلکه از آن قبیل انسان هایی بود که در اوج احساساتشان هم آدم می دانست که دارد منطقی و متین و محاسبه شده حرف می زند.
این مرد، مردی شدیداً متعبد بود، یعنی دین و شریعت را به درستی و از بن دندان قبول داشت، با کمال خلوص و صمیمیت عامل به شرع و معتقد به دین بود. از تظاهر، از ریاکاری، از کارهایی که برخلاف صمیمیت و خلوص هست شدیداً بیزار و روگردان بود، خودش نداشت و از هر کسی که دارای این صفات بود بدش می آمد... از جمله خصوصیات آقای بهشتی این بود که کارها را از بنیان شروع می کرد، با رژیم هم که مبارزه می کرد، مبارزه ای بنیانی بود.
بهشتی مظلوم زیست و مظلوم مرد، به خاطراینکه در دوران زندگیش کسی به عمق و والایی شخصیت این مرد پی نبرد. شهید بهشتی واقعاً انسان برجسته ای بود در همه ابعاد.
اشخاص درباره شهید بهشتی خیلی صحبت کرده اند خیلی چیزها گفته شده و گفتنی ها گفته شده؛ آنچه که ما کم داریم شناخته شدن شخصیت این عزیز هست. در آثار علمی او، در آثار وجودی او، در مشخص شدن مفاهیم کلمات او در طول زمان.
همه چیز را می شد روی دوش او گذاشت و در همه مشکلات می شد به فکر او متکی شد.
وقتی که انسان یک فکر و شورایی را می کرد و یک کاری را می خواست اقدام بکند و می ترسید که مبادا گوشه ای از آن عیب پیدا بکند وقتی در جلسه بهشتی بود آدم خاطرش آسوده بود.
به دلیل اینکه شهید مظلوم بهشتی ، دارای شخصیت ممتازی بود همواره مورد حمله لیبرالها و منافقین واقع می شد به قول شاعر: «اول بلا به مرغ بلند آشیان رسید» آنکس که آشیانش و پروازش بلندتر و شخصیت اش برجسته تر است بیشتر از همه مورد تهاجم دشمنان قرار می گیرد . دشمنی با کسی که تأثیر در روند این مبارزه ندارد کاری ندارد.
شهید بهشتی بزرگترین تأثیر را داشت، یعنی از شخص امام که بگذریم، در میان مردم دیگری که در کار مبارزه ، رهبری این مبارزه و اداره این انقلاب نقش داشتند، از همه مهمتر و مؤثرتر مرحوم شهید بهشتی بود. طبیعی بود که او را بیشتر مورد تهاجم قرار بدهند.
منبع: دو هفته نامه " دنیز " شماره 17 مورخ 7/4/91 – چاپ ارومیه
ایتگین آتا
(تقدیم به فرزندانی که نمی دانند کدام شهید گمنام پدرشان است!)
شاعر: بابک قوجازاده
داریخیب آغلاییرام هر گئجه، سنسیز گئجه لر
دولاشیر گؤزلرینه دای یوخو منسیز گئجه لر!
دورمادان ثانیه لر هئی باش آلیب اؤتمه ده دیر
کئچمه ییر بیرجه آنیم بیر داها چن سیز گئجه لر
حسرتم تک آتامین گؤزلرینین اینجی سینه
ایتیلین پنجره دن غملی - گؤدنسیز گئجه لر
هانسی بیر قاپ قارا ساچ اولسا نهایت آغارار
اومودوم یوخ سیزه هئچ ساچلاری دن سیز گئجه لر
اسین ای جبهه لرین قاصدی یئللر اسین هئی ...
خوش یاتا بلکه آتام اوردا کفن سیز گئجه لر
یوخ سونو سندن ایراق قورخولو کابوسلاریمین
گاه باشین یوخ گؤرورم ، گاه دا بدن سیز گئجه لر!
خبرین آلمادایام ، هر تابوتو آدسیزدان
کئچمه ییر بیرجه آنیم سورغو – ندن سیز گئجه لر
بیلمیرم مندن اوزاق سن نئجه منسیز دؤزوسن ؟
قویما گل ، دای باش آتام یاسدیغا سنسیز گئجه لر ...
منبع: وبلاگ بابک قوجازاده
ملاحظه: ایراد کوچکی در بیت نخستین این غزل خوب وجود دارد و آن زاید بودن "هر گئجه" است که ما دست نزدیم شاعر خود بهتر می تواند از عهده آن برآید
شهید شمسعلی جبرئیلی
شهید شمسعلی جبرئیلی فرزند مرحوم میکائیل، در سال 1341 در روستای تاریخی "علیار" از توابع بخش ورزقان شهرستان اهر به دنیا آمد. شمسعلی در خانواده ای زحمتکش و کشاورز پرورش یافت و سالهای کودکی اش را در کنار پدر و مادر و دیگر اعضای خانواده با کار و رنج و تلاش و محرومیت های زمانه سپری کرد. او ازخردسالی تا دوران جوانی یار و یاور خانواده بود و برای تأمین نیازهای خانواده به سختی کار می کرد. احترام و علاقه به خانواده، داشتن اخلاق نیک، خوش رویی، تواضع و پر حوصله بودن از ویژگی های اخلاقی این جوان پر تلاش بود. شمسعلی در سال 1360 از طریق ارتش جمهوری اسلامی به خدمت مقدس سربازی اعزام گردید و با عشق و علاقه در جبهه های جنگ به دفاع از مرزهای میهن اسلامی همت گماشت تا اینکه در جریان عملیات والفجر یک، که در منطقه شمال فکه اتفاق افتاد، روز 22 فروردین 1362 به مقام شامخ شهادت نائل آمد. او نخستین شهید از 15 شهید اهالی علیار است. پیکر پاک این سرباز رشید و شهید اسلام، مثل بسیاری از شهدای عزیز سالهای سال مفقود بود و به دست نیآمد، اما دوازده سال بعد از شهادتش، طی تفحص های مناطق جنگی، در سال 1374 به همت گروه تفحص ب. م از طریق پلاک شماره 10623 پیدا و شناسایی گردید و در آرامگاه باغ رضوان ارومیه به خاک سپرده شد.
منبع: دو هقته نامه "دنیز" شماره 13 مورخ 31/1/ 91
خودشناسی چه فایده ای دارد؟
(آموزه های فیلسوف شهید اسلامی، استاد مرتضی مطهری- 1)
خودشناسی دارای دو فایده و دو نتیجه مهم است: یکی نظری و فکری، دیگری رفتاری و عملی.
فیلسوف اندیشمند و اسلام شناس بزرگ معاصر شهید مرتضی مطهری در این باره می گوید: اگر خود را بشناسی، به مهم ترین مسئله ای که برای بشر مطرح است و راز اصلی جهان می باشد، یعنی خدا، پی می بری ( امام علی (ع): مَن عـَرَفَ نَفسَهُ عـَرَفَ رَبَّه).
دوم اینکه خود را بشناس تا بدانی در زندگی، در جهان چه باید بکنی و چگونه باید رفتار کنی، یعنی اخلاق و رفتار. اگر خود را نشاسی نخواهی دانست که رفتار و اخلاقت در جهان چگونه باید باشد...پس برای پی بردن به بزرگ ترین رازهای جهان و مهم ترین مسئله ای که در فکر بشر مطرح است یعنی خدا، خود را بشناس؛ و برای مهم ترین مسئله از نظر ابتلای عملی بشر که من چگونه باید باشم و چگونه باید رفتار کنم یعنی اخلاق نیز خودت را بشناس.
( نگاه کنید به: شهید مطری، فلسفه اخلاق، ص 196، چاپ هفتم، تابستان 1368، انتشارات صدرا)