شاعر الحسین (ع)، فضولی بغدادی
(نگاهی به زندگی و شعر حکیم ملا محمد فضولی بغدادی، عارف و شاعر بزرگ قرن دهم هجری)
مصطفی قلیزاده علیار
اشاره: مقاله ذیل سال گذشته در مجله فرهنگ زیارت چاپ شد و اینک – روز عاشورای حسینی 1435 - با ویرایشی نو آن را در سایت دنیزنیوز
( www.daniznews.ir ) منتشر کردم. در اینجا خلاصه آن را می آورم، علاقمندان متن کامل را در سایت مزبور مشاهده نمایند:
بی گمان یکی از شاعران اندیشمند و عارف قرن دهم هجری ملا محمد بن ملا سلیمان بغدادی متخلص به «فضولی» است که از بزرگترین سخنوران سراسر تاریخ ادبیات آذربایجان به شمار میرود. او معاصر شاهاسماعیل صفوی و مجاور حرم حسینی در کربلای معلی بود. فضولی ستایشگر فرزانهی اهل بیت (ع)، از اندیشمندان شیعی زمانش و صاحب نظر در علوم و معارف عرفانی، قرآنی، فلسفی و کلامی محسوب میشد و آثار ماندگارش در زمینههای فوق دلیل این ادعاست. در این نوشتار مختصر –، ابتدا به معرفی زندگی و آثار این شاعر بزرگ میپردازیم سپس نگاهی به آثار عاشورایی جاودانش میاندازیم:
نگاهی به زندگی شاعر
محمد بنسلیمان بغدادی از قبیله ایرانی تبار و ترک زبان «بیات» بود. این قبیله از آذربایجان به عراق عرب مهاجرت کرده و در شهر حلّه سکنی گزیده بود. در باره تاریخ دقیق ولادت و محل تولد فضولی اتفاق نظر وجود ندارد، اما با تکیه بر قراینی صارفه میتوان گفت فضولی به احتمال قوی در سال 890 هـ.ق در بغداد به دنیا آمده است
گفته شده پدرش ملا سلیمان حلی از علمای بزرگ و مفتی شهر حله بود بنابر این سخن، محمد فضولی در خانواده ای دانشپرور و دیندار و روحانی بزرگ شد و پرورش یافت. او از کودکی دروس ابتدایی را پیش پدرش آموخت. از دیگر اساتید وی ملا رحمتالله را نام بردهاند. از تفصیل تحصیلات وی بیش از این اطلاعی در دست نیست، ولی همین قدر معلوم است که از آثار فضولی بر میآید که باعلوم مرسوم زمانش مثل فقه و منطق و فلسفه و حدیث و تفسیر و کلام و ریاضی و طب به خوبی آشنا بوده و برخی از آنها را در حد تخصص می دانسته، مثل علم کلام که حتی کتابی هم در آن موضوع نوشته (مطلع الاعتقاد فی معرفة المبدأ و المعاد). همچنین در برخی تذکره ها از شاعری به نام «فضلی» ذکری به میان آمده و گفته شده که فرزند فضولی بوده است.
درباره سال مرگ شاعر اهل بیت (ع) نیز اختلاف نظر وجود دارد، عهدی بغدادی معاصر و همشهری فضولی و از تذکره نویسان معروف عهد صفوی سال 963 هـ. ق را سال وفات فضولی و علت مرگش را بیماری طاعون نوشته و برخی هم سال 970 را تاریخ درگذشت او دانستهاند.
پیکر فضولی این شاعر دلسوخته اهل بیت (ع) بنا به وصیت خودش در جوار بارگاه مولایش امام حسین (ع) در کربلا به خاک سپرده شد. طی چهار قرن قبر او مورد زیارت زائران حسینی واقع بوده، اما در سال 1975 به دلیل تعریض خیابانهای اطراف حرم امام حسین (ع)، قبر شاعر را به محوطه کتابخانه آستان قدس حسینی انتقال دادند. و سنگ قبری بزرگ هم نهادند و به زبان عربی نام و مشخصات تاریخی فضولی را روی آن حک کردند که هنوز هم توسط زائران مرقد حسینی زیارت میشود و اهل ادب بعد از زیارت حرم سید الشهداء، با پرس و جو مرقد شاعر الحسین فضولی را هم پیدا و زیارت میکنند.
جایگاه والای فضولی در ادبیات ترکی
همچنانکه اشاره کردیم، ملا محمد فضولی بغدادی شاعری سه زبانه و در هر سه زبان هم موفق است، البته هنر والا و اندیشههای ارجمند این شاعر متفکر شیعی بیشتر در زبان مادریاش نمود و ظهور دارد، او در سراسر تاریخ ادبیات آذربایجان شاعری بلارقیب و بزرگترین شاعر ترک زبان تاریخ است. با این حال در هر سه زبان، جایگاه شاعری و دانشوریاش مورد توجه اهل نظر است. استاد شهریار به عنوان یکی از قلههای بلند شعر فارسی و ترکی معاصر، در بیان مقام فضل و هنر فضولی می گوید:
فارسی، ترکی، عربیدَه نَه فضایل وار ایمیش/ کی فضولی کیمی بیر شاعر فاضل دوغولور (چه فضایل والایی در زبان فارسی و ترکی و عربی هست/ که شاعر فاضلی همچون فضولی در دامان آن سه زبان متولد میشود)
استعداد کمنظیر و نبوغ سرشارش همراه با توفیقات الهی در خلق آثار پرمایه ادبی، فکری، دینی و عرفانی او را به شاعری اندیشمند و صاحب مکتب ادبی و فکری تأثیرگذار در تاریخ ادبیات مسلمانان تبدیل کرده و برخی از آثارش به حق حیرتآور و شورانگیز است. نظم و نثر ترکی فضولی در موضوعات متنوع اجتماعی، عرفانی، اخلاقی، عاطفی، فلسفی و دینی است و بی شک در صدر ادبیات آذربایجان قرار دارد. فضولی را به خاطر اشعار و آثار ادبی و علمی و تاریخی که به سه زبان ترکی، فارسی و عربی در شناخت، ستایش و سوگ پیامبر اکرم و خاندان پاک و معصوم ایشان – علیهم السلام – سروده و یا به نثر نوشته، میتوان شاعر اهل بیت (ع) خواند و به کثرت اشعار و آثار منظوم و منثوری که در سه زبان به معارف و مدایح و مصائب حضرت سید الشهداء و موضوع کربلا اختصاص داده و آفریده است، می توان او را «شاعر کربلا» و «شاعرالحسین» (ع) نامید. او به زبان فارسی و ترکی اشعار عاشورایی زیادی دارد. در اینجا برای نمونه ابیاتی از اشعار ترکی و فارسیاش را در مرثیه امام حسین (ع) میخوانیم. ابتدا دو بند از ترکیب بند معروف عاشورایی فضولی را با ترجمه اش:
ای شمع بزم بارگه کبریا حسین!
بند 1)
ماه محرم اولدی مسرّت حرامدیر/ ماتم بو گون شریعته بیر احترامدیر
تجدید ماتم شهدا نفعسیز دگول/ غفلتسرای دهرده تنبیه عامدیر
غوغای کربلا خبرین سهل سانما کیم/ نقص وفای دهره دلیل تمامدیر
هر درّ اشک کیم تؤکیلور ذکر آل ایله/ سیارهی سپهر علوّ مقامدیر
هر مدّ آه کیم چکیلور اهل بیت ایچون/ مفتاح باب روضهی دارالسلامدیر
شاد اولماسین بو واقعهدن شاد اولان گؤنول/ بیر دم ملال و غصهدن آزاد اولان گؤنول
بند 4)
ای دردپرور الم کربلا حسین!/ ای کربلا بلالرینه مبتلا حسین
غم پاره پاره باغرینی یاندوردی داغیله/ ای لالهی حدیقهی آل عبا، حسین
یاقدی وجودینی غم ظلمت سرای دهر/ ای شمع بزم بارگه کبریا حسین
دور فلک ایچوردی سنا کاسه - کاسه قان/ ای تشنهی حرارت برق بلا حسین
یاد ائت «فضولی»، آل عبا حالین ائیله آه/ کیم برق آهله یاقیلور خرمن گناه.
ترجمه:
بند 1)
- ماه محرم از راه رسید، دیگر شادمانی کردن حرام است/ امروز سوگواری، احترام به شریعت اسلام است.
- تجدید یاد و خاطره شهدا، بیهوده نیست/ یاد شهیدان در سرای غفلتآمیز دنیا، هشدار است
- خبر واقعهی کربلا را سهل مپندار/ این نشان کاملی از نقص وفای دهر است
- هر درّ اشکی که به یاد آل محمد (ص) نثار شود/ موجب علو مقام میگردد
- هر مدّ آهی که در غم اهل بیت (ع) کشیده میشود/ کلید در باب روضهی دارالسلام است
- الهی که هرگز شاد مباد آن دلی که در این واقعه شاد شد/ شاد مباد آن دلی که در این ماتم دمی از غصه آزاد شد.
بند 4)
- ای پرورده آلام کربلا، حسین!/ مبتلای بلاهای کربلا، حسین!
- آتش غم، دل پاره پاره ات را داغدار کرد/ ای لالهی باغ آل عبا، حسین
- وجودت را غم ظلمت سرای دهر شکست/ ای شمع بزم بارگه کبریا حسین
- ساقی دور فلک کاسه خون نصیب تو کرد/ ای تشنه ی حرارت برق بلا حسین!
- ای فضولی یاد کن از حال زار آل عبا و آه بکش/ چرا که شعله آه بر خرمن گناهت آتش میزند.
قصیده کربلا (فارسی)
السلام ای ساکن محنت سرای کربلا/ السلام ای مستمند و مبتلای کربلا
السلام ای رشک برده زندههای هر دیار/ در جوار مرقدت بر مردههای کربلا
یا شهید کربلا! کردم به گرد طوف تو/ رغبت سیر فضای غم فزای کربلا
یا شهید کربلا از من عنایت کم مکن/ چون تو شاه کربلایی، من گدای کربلا...
روزگاری شد که مأوای فضولی کربلاست/ نیست او را میل مأوایی ورای کربلا...
مقتل «حدیقة السعداء»
اشاره کردیم که فضولی کتاب «حدیقة السعداء» را به نثر ترکی در موضوع مقتل و مصائب انبیاء و اولیاء نوشته، کتاب دارای یک مقدمه و ده باب و یک خاتمه و به شیوه روضة الشهداء کاشفی است که فضولی با افزودن مطالب جدید به سبک خود و مطابق اعتقادات شیعی – مذهبیاش آن را کتابی مستقل و مفید ساخته. این کتاب شاید اولین مقتل ترکی است که یک دانشمند و شاعر بزرگ تحریر کرده و مزیّن به آیات و احادیث و مرصّع به نکات بکر و مفید و اشعار ترکی و فارسی و عربی است.
فضولی در مقدمه این کتاب ارزشمند ادبی – تاریخی می نویسد: « مردمان در ایام محرم از اطراف و اکناف به کربلا می آمدند و در سوگ سالار شهیدان امام حسین به سوگواری می پرداختند، تمام اشعار به فارسی و عربی بود و اکثریت مردمان که ترک زبان بودند، از آن اشعار چیزی متوجه نمی شدند. لذا من تصمیم گرفتم که در مقتل امام حسین (ع) کتابی به زبان ترکی بنویسم... و این کتاب را تألیف کردم.» ((ترجمه با تلخیص)
سخن را با کلام خود فضولی به پایان می برم که به کربلایی بودن و عاشورایی بودن شعرش افتخار می کند:
چون خاک کربلاست فضولی مُقام من/ نظمم به هر کجا که رود حرمتش رواست
زر نیست، سیم نیست، گهر نیست، لعل نیست/ خاک است شعر بنده، ولی خاک کربلاست!
مینای شکسته (غزل)
مرحوم عبدالحسین شیرپنجه «تنها»
عارف که بُوَد مَحرم دلهای شکسته
هرگز نخورد باده ز مینای شکسته
از پای در افتادم و دستم نگرفتی
رفتم ز سر کوی تو با پای شکسته
در راه تو بنشسته به صد ناله و حسرت
یوسف، نظری کن به زلیخای شکسته!
از من مَطَلَب چامه و شعر و غزل ای دوست
چون ناله نخیزد دگر از نای شکسته
آمد بَدل زخمی من، زخم دوباره
گویند که پا بشکند از جای شکسته
مرهم ننهادند دل زخمی ما را
یا رب مددی کن تو به «تنها»ی شکسته.
زبان مادری تبریزی ها فارسی است
بله، اخیراً دیدم که ادعا شده زبان مادری تبریزی ها فارسی است، البته من این ادعا را ندارم، چون من از 12 سالگی و از سال 1353 در تبریز بودم تا 1384 به مدت 30 تمام، اهالی تبریز همه به زبان ترکی آذری یعنی زبان مادری و پدری من صحبت می کردند. این ادعا را امسال در کتاب فارسی کلاس ششم ابتدائی دیدم که در ضمن شعری از آقای غلامعلی حداد عادل ادعا شده که زبان مادری تبریزی ها فارسی است! ... راست و دروغ بودن این حرف به عهده شاعر است. ولی به نظر من آقای حداد عادل کسی نیست که دروغ بگوید! ایشان با اسلام و قرآن آشناست و قطعاً سعی می کند دروغ آن هم دروغ شاخدار نگوید و احتمالاً به تبریز سفر کرده و می داند که زبان مادری تبریزی ها ترکی آذری است. فقط احتمال دارد که چون شعر اصلاً مبتنی است بر کذب و دروغ ( کز اکذب اوست احسن او - حکیم نظامی) بنابر این آقای حداد عادل برای سرودن شعر مجبور شده به این دروغگویی شاعرانه تن بدهد وگرنه ایشان اهل دروغ نیست قطعاً، اگر باور ندارید از خودش بپرسید. تازه در این ولایت کی به کیست؟ شما هم بردارید در مقالات و کتابهایتان بنویسید که ایشان اهل تبریز است و زبان مادری و پدری ایشان جد اندر جد ترکی آذری است - به احتمال زیاد هم اینگونه باشد و الله اعلم بالصواب؛ و اگر پارتی، کسی در سازمان تألیف کتب درسی پیدا کردید، بدهید این ادعای شما هم در گوشه یک کتاب درسی چاپ شود... خلاصه آقای حداد عادل زبان فارسی را در تاجیکستان حل کرد!! اکنون بیا که نوبت بغداد و وقت تبریز است!... خلاصه امروزه بازار دروغ پراکنی خیلی رواج دارد، شاید هم این ادعای دورغین را به ایشان بسته اند و در کتاب درسی آورده اند و اصلاً ایشان خبر ندارند! بالاخره این هم یک احتمال است دیگر. بهتر است این ادعای دروغ که به نام ایشان در کتاب درسی چاپیده شده، پیگیری شود تا سیه روی شود هر که در او غش باشد!
یک راهکار دیگر هم این است که شما هم بردارید ضمن اشعار و مقالات مفصل ادعا بکنید که زبان مادری تمام اقوام این مملکت ترکی بوده است و بعدها زبان فارسی از جای دیگری - مثلاً از افغانستان که دیوارش کوتاه است - به اینجا نفوذ کرده یا چینی ها این زبان را در کشور ما رسمی کردند مثل خیلی از چیزهای بنجل؛ اما قبلاً زبان مادری و پدری همه این اهالی ترکی آذری بود و از این ادعاها، کما اینکه ادعای آقای حداد هم چیزی در این حدود و مایه هاست. بنابراین اصلاً از اینکه کسی بگوید زبان آذربایجانی ها فارسی یا لری یا کردی یا عربی و یا حتی انگلیسی و فرانسوی است،ناراحت نشوید و خودخوری نکنید، بالاخره هر کاری راه حلی دارد.
بله آقایان و خانمها، ایشان اصلاً ساخت و پاخت و دروغ و دلنگ و سیاست نیستند، مرد دیندار و طرفدار عدالت در بین اقوام ایرانی و وحدت آفرین ملی هستند و همه را به یک چشم می بینند، برای همین است که همه را در دنیا فارسی زبان می بینند تبریز که سهل است و جزئی از بینی ایشان. به نظر می رسد که آقای حداد کم کم زبان مادری اهل مصر را هم فارسی معرفی خواهند کرد! چرا که بعد از فراغت از افغانستان و موفقیت درخشان در تعیین زبان و فرهنگ تاجیکستان و تبریز، اخیراً دست روی مصر گذاشته اند با نامه ای که به جناب مُرسی ارسال شده، و باید منتظر بود که چه نتایجی درخشان و مثبت و عالی در جهت تحقق اهداف آن نامه به دست خواهد آمد.
چهارم آنکه آن هوگو چاوز خیلی رند است، چرا که اگر خیلی به آقای حداد و رفقای ایشان رو می داد، ایشان حتماً زبان مادری کشور ونزوئلا و همه کشورهای آمریکای لاتین را هم فارسی و پارسی اعلام می کردند ... واقعاً رند است آن مرد همه فصول ...
بله، اصلاً قانیزی خراب ائتمه یین و باشقا بیر یولا گئتمه یین دده بالا. سیز ساغ من سلامت. روز جهانی زبان مادری مبارک.
غزل
علی همای پناه"ایلیاز"
پاسخ نمی دهی که جواب سلام را
از یاد برده ای نکند احترام را
روزی که دل شکستن من هم حرام بود
دل را شکسته ای وحلال وحرام را
تا کی میان ماندن و رفتن مرددی
با توست انتخاب کنی هر کدام را
ارباب من تویی به تو هی فکر میکنم
هرگزنمی کنی تو که فکرغلام را
روزی که بین من وتو دیوارچیده شد
بی شک گذاشتی تو- تو سنگ تمام را
غزل
علی همای پناه"ایلیاز"
چهره ی عاشقی که جان می داد
قدرت عشق را نشان می داد
تا به عشقش بهارمی بخشید
عشق هم، مزه ی خزان می داد
زندگی را از او تصاحب کرد
وعده ی مرگ جاودان می داد
داشت از ریشه قلب داغش را
حس طوفانی اش تکان می داد
عشق او گر چه از زمین رویید
طعم تلخی از آسمان می داد
عاشق خوشه های گندم بود
عشق او عطر و بوی نان می داد...
ترجمه شعری ازمولانا به عربی
متن فارسی:
ما در دو جهان غیر خدا یار نداریم
جز یاد خدا هیچ دگر کار نداریم
درویش و فقیریم و در این گوشه دنیا
با نیک و بد خلق خدا کار نداریم
با جامه ی صد پاره و با خرقه ی پشمی
بر خاک نشینیم و ز کس عار نداریم
در روى زمین چون دل ما گنج معانی است
دینار چه باشد، غم دینار نداریم
مائیم و گلیم و نمد کهنه و کنجى
بر سر هوس جبه و دستار نداریم
ما مست صبوحیم ز میخانه ی توحید
حاجت به می و خانه ی خمار نداریم
ترجمه به عربی توسط شاعر صادق بشیری – عراق، کرکوک:
ما لنا فی العالمَینِ من حبیب أو ودود
غیر من قد أوجد الخلق وجودا من عدم.
قد لبسنا الزهد جلبابا وثوب المعدمین.
فلنا ذکره فی الدارین کافٍ وأهم
لانبالی بجمیل الخلق إنّا لا ولا،
بقبیح کرهوا، أو ما تشکّوا من ألم
لیس عیبا إن تُرکنا دون أحباب وُداد
کلّ من غیرَ الألهِ لیسه إلاّ صنم
إن جلسنا بلباس خلِقِ أو من حریر
فهو سیّانُ لنا دون حیاءِ أوندم
نحن أشجارُ وبالتوحید آتت أُکلها
لم نهب أحجار رامِ فهو أعمى وأصم
طهُرت من کل بغض ما بنا من أفئده
لا یمسّنّا فساد القوم لو فاق القمم
أثملتنا حانة التوحید من صهبائها
کلّ شِربٍ غیرها سمّ ومن یسقی یُذم
منبع: سایت عربی «مرکز النور»