یادداشت کوتاه
ویژگی های نماینده اصلح از منظر قرآن چیست؟
در یک کلام اگر بخواهیم ویژگی های نماینده اصلح را از منظر قرآن بررسی کنیم، باید گفت که ویژگی یک نماینده صالح و اصلح در واقع ویژگی خاص گروه مومنان است که در آیات قرآن مجید به تفصیل ذکر شد است، یعنی داشتن ایمان، صداقت در گفتار، امانتداری، ساده زیستی و پرهیز از تجمل گرایی، استقلال خواهی و بیگانه سیتیزی، لیاقت و شایستگی انجام امور مورد نظر نمایندگی، شهامت و شجاعت لازم، التزام عملی به ارزشهای اسلامی و دفاع از آن، هوشمندی، داشتن آگاهی و علم. البته تعابیری مثل « حفیظ امین» (از زبان حضرت یوسف در سوره یوسف، آیه 55) و «قوی امین» (توانمند و امانتدار- در باره حضرت موسی) در قرآن به صراحت آمده که شاخصه های یک کارگذار شایسته قرآنی را معرفی می کند. اگر کسی مجموع این خصوصیات را فی الجمله داشته باشد، مصداق و نمونه عینی یک نماینده صالح و بلکه اصلح است. برای اثبات مدعا می توان به آیاتی از قرآن کریم اشاره کرد از جمله:
سوره انعام/ 82، سوره یونس/ 63، مومنون/ 8، معارج؟ 32، احزاب/ 70، بقره/ 247 و ... اما در آیه 112 از سوره مبارکه توبه خصوصیت بسیار بارزی ذکر شده که تمام خصوصیات یک نماینده اصلح را بیان می کند: « ...الآمرون بالمعروف و الناهون عن المنکر و الحافظون لحدود الله ...» یعنی مومنان واقعی امر به معروف کننده اند و پاسداران حدود الهی (مقررات و قوانین حلال و حرام خدا) هستند.
برای یک نماینده صالح و اصلح همین بس که در خانه ملت و در تصویب قوانین کشوری برای ملتش، حدود و مقررات خدا را رعایت و از آن پاسداری نماید.
از نظر تاریخی هم پیغمبر اسلام (ص) و اهل بیت ایشان (ع) هر کسی را به عنوان نماینده خود انتخاب و به جایی اعزام می کردند، همین شرایط قرآنی را در نظر می گرفتند. مثلاً مالک اشتر به عنوان نمایده اعزامی امیر مومنان (ع) به مصر و مسلم ابن عقیل نماینده اعزامی حضرت امام حسین (ع) به کوفه تمامی این شرایط قرآنی یک نماینده اصلح را داشتند. همچنین در زمان ما امام خمینی (ره) در باره صلاحیت نمایندگان مجلس شورای اسلامی فرمود: افرادی مثل مدرس را به مجلس بفرستید (نقل به مضمون)
بنا براین معیار شناخت شرایط یک نماینده اصلح از منظر قرآن و اهل بیت (ع) داشتن خصوصیت های مومنان است که در قرآن و لسان وحیانی پیامبر و خاندان معصوم آن حضرت – علیهم السلام- آمده و در اصحاب صالح ایشان مصداق یافته است و مهم ترین ویژگی از منظر قرآن پاسداری از حدود خداوند ( ارزشهای الهی و مقررات دین اسلام) است.
محفل عاشقان -1
کانون عاشیق های واحد موسیقی حوزه هنری آذربایجان غربی، فعالیت هفتگی و مستمر خود را با حضور عاشیق های استان، از روز دوشنبه 26 مهر 1389 در ارومیه آغاز کرد و به طور هفتگی در سالن صفی الدین اورموی حوزه هنری تداوم بخشید. در هر برنامه هفتگی معمولاً دو عاشیق، هر کدام در دو نوبت اجرای مویسقی داشتند و برخی مباحث نظری هم در باب هنر عاشیقی آذربایجان توسط اساتید فن مطرح و زندگی و ارثیه هنری اساتید گذشته و همچنین آثار برتر عرصه عاشیقی برای حاضران معرفی می شد و اغلب دو – سه نفر از شاعران نیز اشعار خود را قرائت می کردند. عاشیق علی کریمی قره آغاجی ( کارشناس امور هنر عاشیقی) و مصطفی قلیزاده علیار ( کارشناس امور شعر و هنر عاشیقی) دو مجری دائمی این کانون هستند. به گفته داریوش علیزاده کارشناس امور موسیقی و مسئول واحد موسیقی حوزه هنری استان: هدف اصلی از فعالیت کانون عاشیق ها، آشتا ساختن بیشتر نسل جوان با هنر عاشیقی، انسجام بخشیدن به فعالیت های این قشر از هنرمندان مردمی استان، ارتقا دادن به آن و معرفی بیشتر «مکتب ارومیه» در هنر عاشیقی است که عرفاتی ترین شاخه موسیقی آذربایجانی است ولی متأسفانه مجهول مانده است.
کانون عاشیق ها که به صورت محفل هفتگی برگزار می شود، محفل 20 خود را روز دوشنبه29 فروردین 1390 برپا نمود. در این محفل هنری که حدود 60 نفر از عاشیق ها و شاعران و علاقمندان از مرد و زن و پیشکسوت و جوان شرکت داشتند، ابتدا قلیزاده علیار ضمن تبریک روز ارتش، مطالبی در باره نوآوری در هنر عاشیقی مطرح کرد و متذکر شد: «اگر عاشیق ها به فکر ابتکار و نوآوری در شعر عاشیقی و آهنگهای عاشیقی نباشند و فقط به تقلید اساتید گذشته بپردازند، نمی توانند در زمانه خود و آینده ثأتیر گذار باشند».
هنرمند توانا عاشیق شناخته شده «قربان پور ولی علیار» نخستین عاشیق بود که در نوبت اول خود به اجرای دو آهنگ : « «نخجوانی» و «روحانی» همراه با شعر پرداخت . وی یاد آور شد که مجموع آهنگهای عاشیقی آذربایجان از نظر محتوا و جانمایه درونی به چهار دسته تقسیم می شود: شاد (گؤزللمه)، حماسی (قهرمانلیق)، حزین (غم آهنگ) و عرفانی (الهی).
بهرام اسدی شاعر، نویسنده، ناشر و معلم، دو شعر برای حاضران تقدیم کرد: کؤنول هر کیمسه یه دئمه سرینی/ قلبینده امانت وار اولماز، اولماز
دومین عاشیق « نور الدین علیزاده» بود که در نوبت اول خود با آهنگ همدان گرایلیسی برای حاضران خواند: اول، اول بو دونیایه/ آدم ایله حوا گلدی/ امر اولوندو الهی دن / یئره آبرو، حیا گلدی/ یاخشی اولار خاصلار خاصی/ سیلکینر کؤنلومون پاسی/ بهشت اعلی لباسی/ فاطمه زهرایه گلدی.... .... اشعار ظاهراً از خسته قاسم بود.
«سهند پور ولی علیار» فرزند عاشیق قربان، نوازنده جوان و توانمند و «احمد اسدی» – فرزند بهرام اسدی - دیگر نوازنده ساز عاشیقی، دو نفره با هم به اجرای برنامه پرداختند، سهند نواخت و احمد به قرائت شعری از خود پرداخت و هر دو مورد تشویق گرم حاضران قرار گرفتند. درگاهقلی عطارد شعری از خود در مایه های عرفانی از نوع شعر عاشیقی خواند. عاشیق قربان پور ولی در نوبت دوم با آهنگ « قره باغ شکسته سی» خواند و ذوق و حالی به محفل بخشید. عاشیق علی کریمی قره آغاجی مطالبی را در روش ارشاد معنوی عاشیق های استاد گذشته بیان کرد و گفت:« ارشاد دینی و معنوی از عمده کارهای هنری عاشیق ها بود و شایسته است ما عاشیق ها همین سنت حسنه را همچنان ادامه دهیم». این عاشیق در ادامه بیاناتش فضائلی از حضرت فاطمه زهرا (س) را ذکر کرد و گفت: « باید این فضایل الهی را در هنر خود منتشر نماییم».
داریوش علیزاده و امین عزتی (مسئول واحد سمعی و بصری حوزه هنری) به معرفی تصویری و صوتی «عاشیق ویصل شاطر اوغلو» از هنرمندان بنام و عارف مشرب عرصه عاشیقی از ترکیه پرداختند و علیزاده شمه ای از زندگی و فعالیت عاشیق ویصل را برای حاضران بیان کرد.
عاشیق نور الدین علیزاده نوبت دوم خود را هم اجرا نمود و در پایان عاشیق علی عابدینی یکانی یک شعر در فضایل حضرت فاطمه زهرا (س) و یک شعر در موضوع اوضاع اسفناک جهان اسلام خواند که آمریکا و استکبار غرب آتشی در ممالک اسلامی بر افروخته اند و مسلمان کشی می کنند. شعر خوانی عاشیق علی عابدینی به صورت دکلمه و همراه با نوای ساز عاشیق قربان بود که شور و حالی به محفل دادَ
انجمن ادبی آراز 21
دومین محفل شعر کانون ادبی حوزه هنری آذربایجان غربی در سال 1390، ساعت 5 بعد از ظهر چهارشنبه 24 فروردین در سالن صفی الدین اورموی ارومیه برگزار گردید. ابتدا دبیر کانون ضمن آرزوی سالی پر از موفقیت و سلامت برای شاعران، یادی از رهبر فقید جنبش اسلامی معاصر جمهوری آذربایجان مرحوم حاج علی اکرام ناردارانی کرد و مجاهدتهای وی در راه ترویج اسلام و انقلاب اسلامی ایران را مورد تجلیل قرار داد و شخصیت ایمانی او را در جهان اسلام بسیار تأثیرگذار خواند.
آنگاه شاعرپیش کسوت استاد غلامرضا دانش فروز بهاریه ای با ردیف «بهار» و با جانمایه ای عرفانی و سرشار از توصیفات و ترکیبات لطیف شاعرانه، از خود و از روی جلد 10 کتاب « سخنوران نامی معاصر ایران» ( تألیف: برقعی) خواند:
هله بر گوش دل آمد سحر آوای بهار/ شد به پا زمزمه ای نرم ز نجوای بهار/ گشت جاری نفس سبز بهاران به چمن/ گل به جان آمد از انفاس مسیحای بهار/ ساقی دلکش خورشید ز میخانه صبح/ نرم نرمک به قدح ریخت ز مینای بهار/ افق از باده گلرنگ تنی در خون شست/ رنگ گلفام فلق سرخ زسیمای بهار....
شاعر پیش کسوت حکمتی فر با عنایت به شعر طنز « اونداکی اولاد وطن خام ایدی/ آخ نئجه کیف چکمه لی ایام ایدی» میرزا علی اکبر صابر، شعر طنز ترکی با درونمایه اجتماعی و انتقادی برای حاضران خواند که مورد توجه قرار گرفت و مجلس را سر ذوق آورد. همچنین علی شجاع شاعر طنزپرداز ارومی شعری در باب یارانه ها و بیان طنزآمیز مشکلات اقتصادی مردم خواند و لبخندی بر سیمای شاعران نقش زد. کریم گل اندام ، اکبر حمیدی و علی صلاحلو اشعار خود را ارائه کردند. فرشید فرشیدفر شعری ترکی مرثیه گونه بر دریاچه ارومیه خواند که کوتاه و منسجم بود. مهناز صابونی، فریده سلیمانی و خدیجه حسن پور از بانوان شاعره عضو کانون اشعاری قابل توجه و تأملی خواندند. صابونی سه شعر تازه ارائه نمود که نشان می دهد سال نو برای ایشان سال فراوانی شعر و ذوق است. ابیات نخستین یکی از دو شعر فارسی وی این بود:
تو از پرنده بگو، پرکشیدنش با من/ و از درخت بگو، سیب چیدنش با من/ از آن مترسک نادان بگو به گوش کلاغ / که میوه کال بچیند، رسیدنش با من/ به نقطه چین نگاه زمین عبور بکش/ و تخته کن در دل را، بریدنش با من.
شعر ترکی بهاریه خانم صابونی هم خالی از تازگی نبود:
مشتولوقلار قطار، قطار/ سئوینجکلر قونشولار/ بیری موتلوق، بیری اوغور/ بیری سئوگی، بیرده بهار.
مجری کانون شعر و ادب حوزه هنری خانم زهرا کریم زادگان هم برای عقب نماندن از قافله شاعره های حاضر در کانون، غزلی خوب از خود برای محفلیان قرائت کرد:
چشمان خود را باز کن باران بگیرد / تا آسمان از چشم تو فرمان بگیرد / چنگی بزن بر تار و پود باغ گلها / تا نقش بلبل صوت خوش الحان بگیرد....
شاعران جوان محمد رنجبری و سعید جلیل زاده هم شعرهای خود قرائت کردند.البته اساتید حاضر در جلسه در باره اکثر اشعار قرائت شده نظر اصلاحی و نقادانه خود را اظهار می کردند. شاهرخ رضوانی یک مثنوی دنباله دار خواند که اسامی شعرای معاصر ارومیه را در آن ذکر کرده بود. مصطفی قلیزاده علیار در این باره گفت: این قبیل اشعار هرچند به نظم نزدیکتر از جوهره شعر باشد، به دلیل اهمیت تاریخی و بیان محیط ادبی، در تاریخ ادبیات می ماند، از این لحاظ مثنوی استاد رضوانی ارزشمند است.
دو شاعر استاد نیز در این جلسه از دو شاعر دیگری یاد کردند: اول جناب استاد محمود شامی بود که یادی از شاعر فقید ارومی مرحوم یوسف کـُرد نژاد کرد و منظومه دلکش ترکی وی را در موضوع تفرجگاه «بند» خواند. در آخر نیز آقای دکتر محمد علی ضیایی در خصوص سبک و ساختار زبانی شاعر انقلاب احمد عزیزی به ایراد سخن پرداخت و احمد عزیزی را از شاعران موفق و تأثیر گذار در عرصه شعر معاصر فارسی معرفی کرد.
منبع:هفته نامه آراز اذربایجان، شماره 205، شنبله 27/1/90 - پایگاه اطلاع رسانی حوزه هنری آذربایجان غربی: www.arturmia.ir
من چقدر پیر شده ام؟ در آینه تصاویر
چند روز پیش عزیزی که خود را « +علی» معرفی کرده بود، پیام گله آمیز زیر را به وبلاگ من فرستاده بود: «اتفاقی برخوردم به این وبلاگ، دراین عکس به نظر نمی رسد چندان پیر شده باشی، شش سالی می شود که ندیدمتان در اوج فراموشییتان، سر از اینجا درآوردم با خودم فکر کردم که بی یادداشت رفتن خوش نیست برا همین این یادداشتو نوشتم، خوش بگذره» بله، از خواندن این پیام آن عزیز، شرمنده شدم که چطور می شود عزیزی را فراموش کرد و من به گفته ایشان، به این خطا و قصور مرتکب شده ام .خدا از ما بگذرد. اما سخن از پیر شدن یا جوان ماندن من هم در پیام آن عزیز بود، برای همین دو عکس از خودم را در اینجا می آورم که یکی در 9 دیماه 89 و دیگری در 29 فروردین 90 ( جدید ترین تصاویر) گرفته شده، حالا تشخیص با آن عزیز است که هر کدام احتمالاً مربوط چه تاریخی است؟ تا معلومش گردد که واقعاً من چقدر پیر شده ام! و این دو تصویر از من:
لنین خارج از موزه تاریخ
به این عکس خوب دقت کنید، در آن گوشه چه می بینید؟
حالا به تصویر دوم نگاه کنید:
بله این دومی حالت زوم شده و بسته همان تصویر اول است. آیا در این تصویر مجسمه نیم تنه جناب لنین را نمی بینید؟! بله درست است. خب، به نظر شما اینجا کجاست؟... اینجا حیات خلوت «موزه تاریخ حاج زین العابدین تقی یــِف» شهر باکو پایتخت آذربایجان است و زمان شهریور سال 1387 (2008م). با دوستانم به این موزه ارزشمند و دیدنی رفته بودم. اما مجسمه جناب لنین را از موزه بیرون گذاشته بودند کاملاً خارج از میدان دید بازدید کنندگان! در گوشه ای از حیات و زیر باد و باران و گرد و خاک... راستی تاریخ چه سریال بلند و پر از عبرتهاست!! نزدیک به هفتاد سال این مجسمه و امثال آن در جمهوری های شوروی سابق خدایی کرده است بی آنکه مردمان به آن دل ببندند. اکنون از میان آثار تاریخی موزه هم بیرونش گذاشته اند، شاید منتظر ند که رفتگران زحمتکش شهرداری بیایند و زحمت بیرون بردن از محوطه موزه را تقبل نمایند!..... سقوط فرعونها همیشه در تاریخ دیدنی و عبرت آموز بوده ، اما در عصر حاضر دیدنی تر است،لنین، استالین،هیتلر، صدام، پهلوی ها،زین العابدین بن علی،حسنی مبارک،... لابد زمان منتظر سقوط فراعنه دیگر است، معمر قذافی،آل سعود، آل خلیفه و ...! انّ فی ذالک لعبره لاولی الالباب!
فقط ترس از این است که مجسمه های فراعنه جدید آن هم از نوع غربی اش، در ممالک شوروی سابق و سرزمین های عربی و ... جای مجسمه های پیشین را بگیرد!
مصطفی قلیزاده علیار