کرکوکلو شاعر دوستوم «صادق بشیری»یه جواب
علیکم السلام عزیز قارداشیم
سنه قربان اولسون بو جانیم، باشیم
قسمت اولار بیرده سیزی گؤره ریک
غم یئمه قارداشیم، صادق سِرداشیم.
مصطفی قلیزاده علیار - ارومیه
20 خرداد 93
یادداشتی پیرامون کتاب
منظومه پیغمبر(ص)
حسین دوستی – اهر
در سفرهایی که به جمهوری خودمختار نخجوان داشتم بادعوت رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران( در بهمن 1384 و مهر1385) هر بار که از آرامگاه حسین جاوید در نخجوان دیدن کرده و فاتحه ای نثار ارواح این شاعر مبارز و همسر و پسرش می نمودم ،آرزو میکردم که ایکاش نمایشنامه منظوم« پیغمبر» که یکی از شاهکارهای ادبی این شاعر مسلمان مبارز است، به زبان فارسی ترجمه میشد تا مردم ایران، بیش از پیش با آثار و اندیشههای این شاعر ترکزبان مسلمان آشنا میشدند.
سالها گذشت و آرزوهای بسیاری برآورده شدند. «هر دم از این باغ بری میرسد/ تازهتر از تازهتری می رسد». ادیبی توانا و پرتلاش، در یک فعالیت شش ماهه، ترجمه منظوم این نمایشنامه را عهدهدار شد و به حسن انجام رساند. اینک عین نمایشنامه «پیغمبر» به زبان ترکی و ترجمه منظوم و شیوای آن به زبان فارسی، در یک مجلد از قلم شاعر توانا و خوش استعداد ارسبارانی- جناب آقای مهندس اکبر حمیدی علیار- از سوی نشر آوای منجی- در شهرمقدس قم – چاپ ومنتشر شده و چشم و دل علاقمندان پیامبر اعظم (ص) و دوستداران ادبیات نمایشی آذربایجانی - فارسی را مینوازد.
حسین جاوید، شاعر متفکر و اندیشمند مسلمان آذربایجانی در سال 1882 م در نخجوان متولد شده و از سال 1899 تا 1904 م جهت تکمیل علوم دینی و فلسفی به مدرسه طالبیه تبریز آمد و مدتی نیز در ارومیه رحل اقامت افکند. او بعد از مدتی سکونت در ترکیه ، به باکو برگشته و در دارالمعلمین باکو ، به تدریس پرداخت .
حسین جاوید، در دوره حکومت کمونیستها در آذربایجان ، بر مرام و ایده آنان تسلیم نشد و با اشعار و مقالات و نمایشنامههای خود به دفاع از مردم مسلمان و عقاید آنان پرداخت و با نوشتن اثر فاخر خود – پیغمبر (ص) – از سیمای حقیقی اسلام و پیامبر اکرم(ص) و حریم این مکتب انسانساز دفاع کرد. این فعالیتها باعث شد تارژیم کمونیستی، از انتشارآثار و نمایش نمایشنامههای وی جلوگیری نماید و لذا در سال 1937م توسط حکومت استالین دستگیر و به تبعیدگاه مخوف (ماقادان) باسرمای 50درجه زیرصفربه سیبری فرستاده شد. درسال1940م به تبعیدگاه دیگر شوروی به نام (ایرکوتسگ ) منتقل و تا پایان عمر درآنجا ماند و در بیمارستان بازداشتگاه وفات نمود و در گورستان روستا دفن شد. لکن بعد از 40 سال، جنازه شاعر در 1982 به نخجوان منتقل و در جوارخانهاش در باغ جاوید مدفون شد .
نمایشنامه منظوم «پیغمبر» که در سالهای 23-1922 میلادی نوشته شده بود، یکی از بهترین نمایشنامههای 20 گانه حسین جاوید به شمار میرود که اینک قلم روان و رسای شاعر توانمند آقای مهندس اکبر حمیدی علیار- پنجره ای روشن به آفاق اندیشههای روشن و آرمان انسانی و معنوی این شاعر بزرگ آذربایجانی میگشاید .
حسین جاوید در این نمایشنامه چهار پردهای با عناوین: بعثت، دعوت، هجرت و نصرت صحنههایی شاعرانه و مقدس را به تصویر کشیده است که نظر شنونده و بیننده را به سیمای معصوم و دوستداشتنی پیامبر اسلام (ص) و مبانی دین مقدس اسلام جلب مینماید و انصافاً در این راه موفق شده و مترجم توانای آن نمایشنامه نیز به خوبی و شایستگی به ترجمه آن نایل آمده است.
رجاء واثق دارد این خدمت مقدس از سوی شاعر و مترجم، مورد عنایت پیامبر گرامی (ص) قرار گرفته و پیام آور صلح و دوستی و دانایی و حکمت باشد.
در این کتاب علاوه از مقدمه مترجم، یادداشتهایی از دو ادیب و روزنامهنگار برجسته چاپ شده که بر ارزش ادبی کتاب افزوده است. یاد داشتی ازآقای صابر شاه تختی (از جمهوری خود مختار نخجوان) و مقالهای از استاد مصطفی قلیزاده علیار (از شعرا و نویسندگان برجسته ایرانی – ساکن ارومیه).
سپاس و قدردانی محبان رسول الله (ص) بدرقه راه این 4 فرهیخته باد که در دفاع از حریم نبوی (ص) قلم می زنند.
منبع: دوهفته نامه «دنیز» شماره 52
بحر طویل احیای دریاچه ارومیه،
از شعار تا شعار، همچنان...
(یادداشت مدیر مسئول دوهفته نامه «دنیز»، شماره 50- مورخ 93/01/31)
تمام حرف این است که دریاچه ارومیه از هفت – هشت سال پیش دچار بحران آشکار شده و در چهار- پنج سال اخیر وضع بحران و کاهش آب و روند خشک شدن این منبع عظیم ملی، به حد وخامت و فاجعه رسیده است و در این فاجعه و ضایعه ملی اسباب و علل گوناگون انسانی و طبیعی دخیل بودهاند و مسئولان دولتی سهلانگاری کردهاند و با سخنرانی و برگزاری همایش و سمینار مدام از بیتالمال هزینه کرده و فرصتها را هدر دادهاند و نمایندگان مجلس هم فقط در آستانه انتخابات با داد و بیداد و وعده و وعید و تبلیغات فریبکارانه از نمد دریاچه بیصاحب مانده؛ برای خود کلاهی دوخته و از پیکر نیمهجان دریاچه، پیراهن عثمان درست کردهاند و از یک طرف هم آدمهای عوضی در راستای تحقق اغراض و اهداف سیاسی خود و به قصد زیر سؤال بردن نظام جمهوری اسلامی، از این آب گلآلود ماهی سیاسی گرفته و در بوق و کرنای بعضی از کشورهای عوضی همسایه گذاشتهاند که: تهران میخواهد آذربایجان را خراب کند... و از این شعارهای نخنمای سیاسی .... و رسانهها و مطبوعات و شاعران و نویسندگان هم در تولید مطلب در این باب البته کم مایه نگذاشتهاند هر چند بیخاصیت و مفت!...
و خلاصه هیچ کدام از این گروهها نتوانستهاند کاری مفید به حال دریاچه ارومیه انجام دهند. چون نیت آدمها و مسئولان سیاسی معمولاً معطوف به اهداف شخصی خودشان است و از شعار برای دریاچه هم استفاده ابزاری میکنند، آدمهای عوضی هم قصدشان خدمت به بیگانگان است و از دریاچه خشک شده ارومیه آب به آسیاب دشمن میریزند، بنابراین طرفدار خشک شدن دریاچه ارومیه هستند تا بیشتر علیه نطام اسلامی شعار بدهند. رسانهها و مطبوعات سراسری هم دور از محل وقوع فاجعهاند و به قول معروف نمیتوانند عمق فاجعه را درک کنند. رسانهها و مطبوعات محلی هم طفلکیها بیشتر در گیر تهیه آب و نان خودشان و در کمین سرکیسه کردن مسئولان و کسب رضایت آنان برای گرفتن ویژهنامه گزارش کار و جلب آگهیهای اداری ماندهاند، لذا وقت پیگیری امور دریاچه شوربخت ارومیه را ندارند و از مسیر جریانسازی بیگانهاند و دور.
شاعران و نویسندگان هم یا در صف یکی از این صنوف فوقالذکر هستند و بیخاصیت و یا اگر مستقل و دارای دغدغه باشند، چندان محلی از اعراب ندارند در جامعهای که تمام فکر و ذکر لیل و نهارشان یا ثبت نام در اخذ یارانه است یا حماسه انصراف از آن! یا حسرت روزهای بنزینی را میخورند یا بغض بینصیب ماندن از سبد کالا و قطع سهمیه بنزین گلویشان را گرفته و نگران روزهای آیندهاند که در ابهام افزایش حتمی و کاهش احتمالی قیمت فلان کالا و بهمان اجناس بلاتکلیف مانده و از این دلمشغولیهای سرگرم کننده و فرساینده عمومی؛ دیگر شعر و شاعر و نویسنده و قلم در این بازار چه ارزش و تأثیری دارد؟ آن هم در باب مثلاً دریاچه شوربخت ارومیه ....
و دریاچه ارومیه در مقابل این نامردیها و نامردمیها قطره قطره تبخیر شده و میشود و مثل یک افلیج لاعلاج سرطانی افتاده و دارد به پایان میرسد. جالب اینکه امروز مسئولان تازهنفس آمده هم در باب احیای دریاچه ارومیه، چندان قرص حرف نمیزنند و با هزار اما و اگر و لیتَ و یالَیتَنا سخن میگویند و از فرمایش ایشان «بوی الرحمن» دریاچه به مشام میرسد!
با تمام این قضایا، امیدواریم دولت تدبیر و امید، تدبیری اساسی برای احیای دریاچه ارومیه بیندیشد
مصطفی قلیزاده علیار
کانون شعر حوزه هنری آذربایجان غربی در سال جدید آغاز به کار کرد
نخستین جلسه کانون شعر حوزه هنری آذربایجان غربی در سال جدید، چهارشنبه هفته گذشته در سالن صفی الدین اورموی ارومیه برگزار شد.
به گزارش سایت حوزه هنری استان، در این جلسه در این نشست هفتگی که با حضور بیش از 40 نفر از شاعران عضو کانون برپا شده بود، مسئول واحد آفرینشهای ادبی حوزه هنری بااشاره به نامگذاری سال 1393 به سال فرهنگ و اقتصاد، گفت: امید است علاوه بر مسئولانفرهنگی، اهل فرهنک و هنر و ادبیات هم بیش از پیش در تولید و توسعه فرهنگی و ملیکوشا باشند.
مصطفی قلیزاده علیار با تشکر از حضورگرم و صمیمی شاعران عضو کانون در جلسات این کانون در سالهای گذشته، گفت: بی شک حضورشما هنرمندان گرامی در برنامه ها و جشنواره های ادبی و شبهای شعر باعث تلطیف روحی وذوقی جامعه می شود.
در این جلسه شاعران به قرائت اشعارخود به زبان ترکی و فارسی در موضوع بهار و جلوه های طبیعی و زیبایی های آن پرداختندکه سیروس فرجی نژاد، فاطمه نعمت زاده، ویدا افضلی، علی غلامی، علی محمدیان، غلامعلیکریمی، غلامرضا دانشفروز از جمله این شاعران بودند.
در بخش دیگری از این برنامه ادبیاستاد محمود شامی در موضوع روز طبیعت و سیزدهم فروردین شعری ترکی با الهام از آدابو رسوم محلی آذربایجان خواند که مورد توجه حاضران قرار گرفت.
مهمانان «سید محمد آقا» نوجهمهر
(یادداشتی کوتاه از یک سفر)
مصطفی قلیزاده علیار
امامزاده «سید محمد آقا» در روستای «نوجهمهر» از توابع شهرستان جلفا قرار دارد، واقع در ساحل رود ارس، نزدیک منطقه آزاد تجاری و صنعتی ارس و گمرک «نوردوز» در مرز ارمنستان به فاصله 65 کیلومتر از جلفا؛ که از بقاع متبرکه و معتبر منطقه ارسباران و بلکه کل ایران به شمار میرود و مردم منطقه از جان و دل به این مکان مقدس عشق میورزند و اعتبار و احترام معنوی و حتی کرامت قائلاند.
اهالی منطقه در هر کجای کشور که زندگی میکنند، معمولاً در ایام خاصی همچون ماههای محرم و صفر، ایام فاطمیه، نیمه شعبان، تعطیلات نوروزی و تابستانی به زیارت مقبره این امامزاده میشتابند و به تعبیر ظریف روحانی این زیارتگاه: «مهمان سید محمد آقا» میشوند و یا لااقل نذورات خود را به سید محمد آقا از دور هم که شده، فراموش نمیکنند و میفرستند و قربانی ذبح میکنند و... حتی مسافران سیاحتی و تجارتی هم که به منطقه میروند، به زیارت این امامزاده مشرف میشوند مگر مسافران غافل یا بی توفیق!
«سید محمد آقا» را از سادات اصیل قرن نهم هجری نوشتهاند و سلسله نسب شریفش بنا بر تعیین و تأیید آستان قدس رضوی، با هفت واسطه به امام دهم حضرت علی النقی (ع) میرسد: محمد بن، سالم بن صادق بن محمود بن شعیب بن مبرقع بن موسی بن ابوطالب بن علی (النقی - ع) بن محمد (تقی-ع) بن علی بن موسی الرضا (ع). البته در عرف عام میگویند از اولاد امام موسی بن جعفر(ع) است که این هم درست است.
امسال در ایام فاطمیه (س) که اتفاقاً مصادف بود با دومین دور تعطیلات اول سال – از سه شنبه 12 فروردین تا آخر هفته بود، تشرف و ازدحام مهمانان سید محمد آقا بسیار چشمگیر بود. ما از دو روز پیش به واسطه دوستان منزل گرفته بودیم و دو سه روزی مهمان سید محمد آقا شدیم. اما با وجود بیش از 260 واحد اقامتی، در آن دو سه شباروز باز هم بسیاری از زائران نتوانستند منزلی گیر بیاورند و حتی در واحدهای اقامتی خارج از محوطه امامزاده در داخل روستا هم جا به سختی پیدا میشد.
با تمام این قضایا، معمولاً مهمانان سید محمد آقا بالاخره شب را در مجموعه زائرسرای اقامتی امامزاده به صبح میرسانند، اگر نشد در داخل امامزاده بیتوته میکنند، یا بیرون از آن و حتی در چادرها وداخل ماشینهایشان میمانند، بی آنکه گلهای داشته باشند.
باری، شب شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ حسین علیزاده نوجهمهری روحانی و تولیت آستان امامزاده سید محمد آقا، منبر رفت و از فضایل آن بانوی دو عالم سخن گفت به ویژه فضیلت تسبیح بعد از نمازهای واجب که همه مسلمانان آن را انجام میدهند و یادگار حضرت فاطمه و سنت حسنه آن حضرت است که پدر بزرگوارش پیامبر اکرم (ص) به ایشان آموخت و سایر فضایل ایشان... در پایان روضه جانسوزی هم خواند.
آقای علیزاده بعد از نماز صبح روز شهادت فاطمه زهرا(س) – 14 فروردین 93- هم منبر رفت و خواب ماندهها را مذمت کرد و بعد در باب ولایت امیر مؤمنان علی (ع) و قضایای بعد از رحلت پیغمبر (ص) و فتنه سقیفه و موضوع خلافت و مظلومیت خاندان پاک رسالت دادِ سخن داد و به نقش فاطمه زهرا (س) در دفاع از حق علی (ع) پرداخت و اشارهای هم به کتاب عظیم «الغدیر» علامه امینی (ره) کرد... و بعد روضهخوانی شهادت دختر مظلومه پیغمبر.
ما تعجب میکردیم از آن همه تحرک خستگیناپذیر و جانانه این روحانی بسیار فعال که قبل از نماز صبح به امامزاده میآمد و تا ساعت 12 شب و گاه بعد از آن هم در آنجا بود و به امور زائران رسیدگی میکرد و به سؤالات شرعی پاسخ میداد و بر روند امور همکارانش در محوطه امامزاده نظارت می نمود و در عزاداری عمومی خودش شرکت فعال داشت و گاه صریحاً به برخی زائران انگشتشمار بیمبالات و بیتوجه، تذکر میداد و ... این همه فعالیت گسترده البته از یک نفر ممکن و ساخته نیست مگر در سایه احساس عمیق مسئولیت.
به هر حال، در نتیجه همین مدیریت کارآمد و حضور مستمر و فعالیت مسئولیتمحور حاج آقای علیزاده و برادران ارجمند و دیگر همکاران ایشان است که امامزاده سید محمد آقا امروزه از بقاع متبرکه فعال و جذاب و فرهنگی و تمیز و باصفای استان آذربایجان شرقی و منطقه ارسباران محسوب میشود. کتابفروشی کنار امامزاده هم برای زائران لطفی مضاعف دارد.
ناگفته نگذارم که در همسایگی نوجهمهر، امامزاده دیگری هم هست که مردم منطقه از قدیم و ندیم - که من به یاد دارم - «شعیب آقا» میگویند اما در سالهای اخیر ارگانهای ذیربط «سید شعیب» مینویسند! این زیارتگاه، بقعه بلند تاریخی شش ضلعی و آجرنمای زیبایی دارد با عمری چند صد ساله در روستای «دوزال» که در دو سه کیلومتری نوجهمهر و لب رود ارس قرار گرفته است. رفتیم و زیارتش کردیم.
البته علاوه بر مقبره «شعیب آقا» و این اثر معماری و معنوی و تاریخی روستای دوزال؛ دوست دانشمندم، شاعر خوش ذوق، نویسنده محقق و مترجم فاضل جناب «رسول اسماعیلزاده» هم برآمده از همین روستاست و هم اکنون رایزن فرهنگی ایران در کشور ترکمنستان است که بی شک وی با خدمات فراوان علمی و فرهنگی و ملی و با نگارش و ترجمه دهها جلد کتاب ارزشمند و مفید، از افتخارات این منطقه و بلکه کشور است و خواهد بود. سراغ ایشان را از اهالی دوزال گرفتم، گفتند: بله، بله حاجی اینجاست!... بعد خانه پدریاش را نشان دادند،... معلوم شد حاج رسول رفته جلفا؛ خلاصه تماس تلفنی توسط برادر بزرگوارش «عادل» حاصل شد و او بعد از ظهر به سراغ من در نوجهمهر آمد و دیداری کوتاه میسر شد و برای سور به خانه پدریاش دعوتمان کرد که البته برای من مقدور نشد اجابتش کنم، عذر خواستم و گفتم بماند به وقتی دیگر....
منبع: هفته نامه «دنیز» شماره 49 – مورخ سهشنبه 26 فروردین 1393