معرفی کتاب
کتاب «برگی از بوستان ادب ورزقان» منتشر شد
کتاب «برگی از بوستان ادب ورزقان» منتشر شد. این کتاب در موضوع تاریخ ادبیات و تذکره شاعران شهرستان ورزقان به قلم سارا قلیپور تألیف شده است. برگی از بوستان ادب ورزقان در 428 صفحه وزیری به شرح احوال و نقل آثار مفاخر ادبی منطقه ورزقان پرداخته که اغلب آنان معاصر و در قید حیاتند. این کتاب با شمارگان هزار نسخه توسط انتشارات آوای منجی قم به قیمت 13500 تومان انتشار یافته است. برای این اثر ادبی مقدمهای نیز به قلم شاعر و نویسنده معاصر «اکبر حمیدی علیار» نگارش یافته است.
گفتنی است؛ خانم سارا قلیپور متولد سال 1361 است و این کتاب در اصل پایاننامه سطح کارشناسی ارشد وی بوده که به صورت کتاب منشر ساخته است و ظاهراً این نخستین کتاب ادبی در موضوع تذکره ادبا و شعرای ایرانی به شیوه قدماست که توسط یک بانوی ایرانی تألیف شده و قبل از آن تمام تذکرههای ادبی در ایران توسط مردان ادیب نوشته شده است.
مؤلف در مقدمه خود می نویسد:
«موضوع این مجموعه که بررسی شرح احوال و نقد آثار مشاهیر و مفاخر ادبی ورزقان میباشد، بنا به علاقهی خود و تشویق دوستان و راهنمایی اساتید بزرگوار زبان و ادبیات فارسی انتخاب گردید و هدف، گردآوری اطلاعات مستند و مفید در مورد شاعران و نویسندگان منطقه و زنده کردن نام و آوازهی آنان بود که زیر گرد و غبار گذر زمان فرو رفته بودند. در این راستا شرح حال و معرفی آثار شاعران قدیمی که در تذکرهها و تاریخ ادبیات آمده است از لابهلای کتابها جمعآوری شده و در مورد شاعرانی که در قید حیات میباشند به روش مشاوره، تحقیق و تفحص زنده، اطلاعاتی از زبان خود آنان و یا سر شناسان شعر و ادب در منطقه جمعآوری شده و شرح حال همه مشاهیر و مفاخر ادبی بر مبنای حروف الفبایی تنظیم گردید.
به اعتقاد بنده در بیان تاریخ ادبیات منطقه، استان و یا کشور باید قلمرو فرهنگی زبان فارسی و ماورای مرزهای جغرافیایی آن که روزگارانی تمام فلات ایران تا آسیای صغیر و روسیهی شرقی و شبه قارهی هند را فرا گرفته بود، مورد بررسی قرار گیرد که در این مجموعه مورد بررسی قرار گرفته است.»
اکبر حمیدی علیار هم در مقدمه خود کتاب را اینگونه معرفی می کند: «این کتاب در موضوع و محدودهی جغرافیایی انتخاب شده، جامعترین و کاملترین اثر تا به امروز میباشد که قطعاً منبع باارزشی برای آیندگان خواهد بود... اما از نگاه ادبی و هنری نیز به جرأت میتوان گفت اثر حاضر علیرغم منحصر بفرد بودنش، آینهی تمامنمای این خطهی هنرپرور، علمپرور، دینپرور و وطنپرور نمیباشد. باز تأکید مینمایم که این، نه به معنی کمرنگ جلوه دادن اثر حاضر، بلکه بمعنی عظمت والای غیرقابل گنجایش منطقهی ورزقان در یک کتاب و مجموعه میباشد و امید است این اقدام مبارک مؤلف گرامی، شروعی برای شناساندن و ماندگار نمودن چهرههای گوناگون علمی، ادبی، هنری، اجتماعی و سیاسی این منطقه، همچنین الگوی موفقی برای خلق آثار مشابه برای مناطق و شهرستانهای دیگر آذربایجان عزیز و ایران سربلند باشد.»
منبع: دوهفته نامه «دنیز»، شماره 50- مورخ 93/01/31
رسالت روزنامهنگار چیست؟
(به مناسبت انتشار پیش شماره اول «روزنامه آراز آذربایجان» در ارومیه – روز دوشنبه چهارم مهر ماه 1390 )
راستی به نظر شما رسالت روزنامهنگار به عنوان چشم و گوش مردم و جامعه با حضوری مستمر و فعال در لایههای پیدا و پنهان زندگی جمعی ملتش چیست؟ آیا اصلاً روزنامهنگاری دارای رسالت و وظیفه و وظایفی فراتر از شغل و پیشه دارد؟ آیا روزنامه نگاری یک شغل است مثل شغلها و پیشه ها و حرفههای دیگر همچون نانوایی، کشاورزی، کارمندی، بازاری و ...؟ که با انجام آن و دریافت حقوق و مزایا، تمام شود و شخص روزنامةنگار برود پی کار و بارش، استراحت و سیاحت و گردش و بگو و بخندش؟! و فردا روز از نو و روزی از نو...؟
به عبارت دیگر آیا جایگاه یک روزنامه نگاربا مؤلفههایی همچون خبرنگاری، اطلاعرسانی به موقع، مصاحبه، انتشار خبر، تحلیلهای اجتماعی و سیاسی و ... جایگاه یک شاغل عادی در جامعه است؟ یا اینکه نه، روزنامهنگاری مسئولیتی فراشغلی و بالاتر از انجام وظایف اداری دارد که از سایر مسئولیتها و وظایف در جوامع بشری متمایز و برجستهتر است؟
آنچه از دقت در وظایف یک فرد روزنامهنگار به دست میآید این است که روزنامهنگاری صرفاً یک شغل نیست هر چند ممکن است روزنامهنگار شاغل در ادارهای، دفتر روزنامهای، سازمانی هم باشد، اما رسالتی دارد و آن عبارت است از تجلی وجدان جمعی جامعه در فعالیت فردی شخص روزنامه نگار در کشاکش حوادث و پدیدههای اجتماعی و سیاسی ملت و کشورش؛ حوادث و وقایعی که به نوعی با سرنوشت ملت و مملکت وی یا سرنوشت بشر در سطح جهان گره میخورد، آنها را دستخوش دگرگونی و تحول میکند، در معرض تهدید و تباهی قرار میدهد و یا در مسیر توسعه و پیشرفت میاندازد.
با این حساب می توان گفت: رسالت روزنامهنگاری حاصل فرایند پدیدهها و کنش و واکنشهایی است که در سطح ملی یا جهانی و در ابعاد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و اخلاقی تاثیر میگذارد، چه آنی باشد چه تدریجی، منفی یا مثبت، مرئی یا نامرئی و ...
از این دیدگاه است که روزنامهنگاری بیش و پیش از آنکه یک شغل باشد رسالت است با پشتوانه شکستناپذیری به عنوان عنصرایمان. رسالت روزنامهنگاری از جنس رسالت انبیاء الهی و شبیه به کار پیامبران خداست سرشار از تعهد، احساس مسئولیت، ظرافت، عواطف انسانی، تعقل، بردباری، سرعت عمل، فریاد، نوآوری، پیامرسانی، بصیرت، شجاعت، ایثار و از خودگذشتگی. و موضوع کار و رسالت خبرنگاری « انسان» و « جوامع انسانی» است.
یک خبرنگار واقعی با بصیرت تمام و عدم احساس خستگی، کژیها را در جوامع نشان میدهد، خدمتها و خیانتها را تعریف میکند، ملتی را به جنبش و خیزش در میآورد، اگاهی و بصیرت و تعهد و راستی و درستی را زودتر و بهتر از دیگران در جامعه منتشر میسازد، نقاط ضعف و قوت را نمایان و زمینه شعور و رشد عقلانی و علمی و اجتماعی و تربیتی و اخلاقی و معنوی را مساعد میکند ، دل و جان آدمها را تکان میدهد و پر از نشاط و امید میکند.
اگر روزنامه نگار اینگونه به تعهد و رسالت خود عمل کند، فردی الهی و پیرو حقیقی پیامبران و از دسته « عبادالرحمن» ( بندگان برگزیده رحمان) است وگرنه از گروه حزب الشیطان و اخوان الشیاطین (برادران شیاطین) است که جز گمراهی و یاس و سیاهنمایی و شیطنت و هواپرستی و شهرت طلبی در جامعه حاصلی ندارد و عرصه مطبوعاتی و اطلاعرسانی را جولانگاه ضلالت و حیرانی میکند و فتنه میانگیزد مثل وجه غالب روزنامه نگاری در غرب که امروز اغلب این جماعت در اروپا و آمریکا جز خدمت به زر و زور و تزور و استکبار و محکومیت حق طلبان فلسطین و لیبی و مصر و خوش خدمتی به آمریکا کاری ندارند.
برای همین است که گاهی در مواقعی از صد ساله اخیر جوامع بشری، بعضی از خبرنگاران متعهد و رسالتمدار موجی شگفتانگیز آفریدهاند و گاه حتی این موج به سقوط نظام سیاسی ریشهدار و مستحکم انجامیده است و سرنوشتی نو برای ملت خود رقم زدهاند.
من نمیخواهم در مورد روزنامهنگاران مدیحهسرایی یا هجو گویی کنم و به سبک شعرا و نویسندگان متکلف رسمی متقدم، حرفهایی گزاف ردیف هم کنم. میخواهم نمایی از حقیقت این رسالت مردمی و الهی و در مقابل آن روزنامه نگاری شیطانی را نشان دهم، تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
از این رهگذر اشارهای میکنم به این حقیقت که اگر در کشور ما روزنامهنگار به هر حال جایگاهی لااقل در مرکز داشته و دارد، در اکثر استانها بسیار کمرنگ و در استان آذربایجان غربی تا حدی بیرنگ و پرت از مرحله و تداعیگر نوعی بیکاری و دلمشغولی اهالی مطبوعات و اصحاب رسانه است. آن هم البته دلایل خاص خود را دارد که باید در فرصتی دیگر بررسی کرد.
اینک فقط این حقیقت تلخ را باید ذکر کنم که مهمترین علت آوارگی و در حاشیه ماندن روزنامهنگاری در ارومیه و استان، عدم توجه جدی مسئولان رده اول از این قشر فرهنگی – اجتماعی و نبود سرپناهی مطمئن جهت رشد و بالندگی اهل اندیشه و رسانه در این استان است و چون راه « روزنامه« نگاری و انتشار نشریه به شکل فعال و روزانه در این خطه کاملاً صفر کیلومتر و راهی نرفته و ناهموار و پر از موانع سبک و سنگین است، کار نخستین روزنامه استانی ما یعنی « روزنامه آراز آذربایجان»... را تا حد زیادی سخت و خستهکننده کرده است.
امروز با نشر « روزنامه آراز آذربایجان» بحمدالله اولین روزنامه در تاریخ ارومیه و استان منتشر می شود و با وقوع این حادثه ی مبارک، بی شک مطبوعات این استان تولدی نو می یابند. ولی با توکل به خداوند امیدواریم در سایه همکاری اهل فکر و فرهنگ و رسانه و حمایتهای مادی و معنوی مردم شریف استان و مسئولان دلسوز و فرهنگ دوست بتوانیم با گام نخست، این راه نرفته را هموار نماییم و در آیندهای نزدیک شاهد انتشار «روزنامههایی» چند و متنوع در استان باشیم. چرا که استان هم استحقاق چندین روزنامه را دارد و هم شایسته آن است. همچنین شایسته است با حمایتهای کارساز مسئولان فرهنگی و اجرایی استان و از میان برداشتن موانع سر راه، نشریه هایی تخصصی ( اقتصادی، سیاسی، ادبی، علمی، هنری، تاریخی، نظامی و ...) در این استان انتشاریابد تا بیشتر موجب سرافرازی اهالی این خطه گردد. / مصطفی قلیزاده علیار
منبع: روزنامه آراز آذربایجان ( مورخ 4 مهر ماه 1390 - ارومیه‘ پیش شماره اول)
دوست شاعر و اندیشمندم، همولایتی فرهیخته ام جناب اکبر حمیدی علیار در وبلاگ پربارش نسبت به انتشار نخستین شماره « دنیز» اظهار لطف کرده به زبان شیرین و فخیم آذربایجانی جهت اطلاع خوانندگان عزیز در اینجا می آورم: علیار دنیزی! علیار و علیارلی لار تاریخینده ایلک اولاراق "دنیز" آدیندا ایکی هفته لیک قزئت، اورمیه شهرینده بوراخیلدی ، دنیزین بیرینجی نومره سی 1390-نجی ایل یایین سونونجو گونو (شهریورین 31-ی) ایشیق اوزو گؤردو، بو قزئتین امتیاز صاحیبی و سورومولو مدیری حؤرمتلی تدقیقاتچی، شاعر،ژورنالیست و یازیچی حاج مصطفی قلیزاده علیار جنابلاری دیر، سیاسی، مدنیُ، تاریخی و اجتماعی قونولاری احتوا ائدن بو قزئت، ایکی تورکجه و فارسجا دیللرینده 8 صحیفه ده هر آیین یاریسی گونو و سون گونو یاییلاجاقدیر، بیرینجی نومره نین اساس موضوعو بوگونلر و بو ایللر ظلمه معروض قالان اورمو دنیزی دیر، ایکینجی اؤنملی موضوع ایسه مرحوم اوستاد شهریارین ایل دؤنومو مناسبتی ایله، اونا عاید اولان سؤز-صحبتلردیر، بیز بو دیه رلی مدنی آددیمی و حرکتی ایلک اؤنجه حؤرمتلی قلیزاده علیار جنابلارینا، سونرا ایسه مطبوعات اهلینه، ادبیات اهلینه، اورمیه اهلینه و اؤزللیکله ده علیارلی لارا تبریک ائده رک بو کؤرپه قزئته اوغورلار و اوزون عمر آرزولاییریق و اومود ائدیر یک کی ائلیمیزین و خلقیمیزین دردینین سؤیلر دیلی اولارکن مدنیتیمیزین ده یایار الی اولسون. دئمه لی یم کی علیار اهالیسیندن ایندیلیکده 1000 ائودن آرتیغی اورمیه شهرینده یاشاییرلار و بو شهرین، چئشیتلی ساحه لرده، انکشافیندا گؤرکملی روللاری اولوبدور، مصطفی قلیزاده علیار ایسه یوزلر مقاله دن باشقا تخمینأ 20 جیلید کتابین مؤلفی دیر. اکبر حمیدی علیار |