کف بینی (کتاب)
قسمت اول
دانش «کف بینی» و «کف شناسی» از جمله اموری است که ماهیت آن هنوز بر بشر ناشناخته مانده و به طور کامل یا ناقص بر عموم مردمان دنیا روشن نشده است، از این رو، در کشاکش ردّ و قبول، تصدیق و تکذیب در نوسان است. عده ای آن را از علوم غریبه دانسته با واقف شدن بر اسرار و رموز آن کارهای حیرت انگیز می کنند اما اکثریت مردم ما بنا به عللی از حقیقت این فن و یا علم، بی خبرند و بهره ای از آن در زندگی ندارند.
برخی نویسندگان و آگاهان واقعی، در موضوع کف بینی و کف شناسی و کف خوانی و میزان تاثیر و کاشفیت آن در کشف زوایای پنهان سرگذشت گذشته و یا سرنوشت آینده انسانها و طالع مسعود یا منحوس افراد، کرسی تدریس دایر کرده، افرادی را مورد تعلیم و تربیت قرار داده و بعضی دیگر به آن ایمان آورده کتابها نوشته اند و در نشر دانش کف بینی و فن کف شناسی سعی ها کرده اند و گاه به معالجه روحی و روانی دست زده اند. البته کاری با افراد سودجوی بی خبر و دکاندار و اخاذ نداریم که امروز و نیز در گذشته بیشتر بوده و با سر هم کردن رطب و یابس، اوهامی را به خورد جماعت فلک زده و دردمند و بی چاره داده، سرکیسه شان کرده و می کنند!
محقق پرتلاش جناب بهمن بهرامپور که تاکنون بیش از 40 کتاب در امور محسوس اجتماعی و فرهنگی و حیاتی جامعه ایرانی تالیف کرده مثل موضوعات اخلاقی، طلاق، حجاب، اعتیاد، کودک آزاری و ... آخرین کتابی که من از او دیدم، کتاب «کف بینی» است. من کمی تعجب کردم که یک پژوهشگر فرهیخته و اجتماعی، چطور این بار رفته سراغ کف بینی؟! ... باری ایشان به من توضیح داد که ماهیت این مساله چیست؟ و دانش کف بینی برای خود دانشی است که هر کسی از حقیقت آن آگاه نیست، اما وقتی از ماهیت یک چیزی خبر نداریم بهتر است برخورد علمی کنیم یعنی بگوییم نمی دانیم این چیست، نه اینکه عوامانه کمر در انکار آن ببیندیم و بگوییم چنین چیزی نیست!
البته آقای بهرام پور توضیح دادند که دانش کف بینی غیر از ادا و اطوار افراد فالگیر و رمّال و سوءاستفاده کنندگان از ناآگاهی عامه مردم است. کتاب کف بینی ایشان را که دیدم و مورد مطالعه قرار دادم برای خمو من بسیار جالب بود و تازگی داشت وصبغه علمی و پژوهشی کتاب جلب توجه کرد. لذا این مطالب را حین مطالعه کتاب یادداشت کردم، شاید برای اشخاصی مثل من و افراد کنجکاو جالب باشد و گوشه ای از مجموعه بیکران مجهولاتمان را روشن کند.
استاد بهرامپور نویسنده در مقدمه کتابش می نویسد:
آن چه که دیروز خرافات نامیده می شد امروز اساس زندگی انسان ها را تشکیل می دهد و بدون شک آن چه که امروز خرافات پنداشته شود بنیانگذار زندگی فردا خواهد بود. روزگاری زمین را مسطح و مرکز گیتی می پنداشتند و تا هنگاکی که کپرنیک در آتش سوزانده نشد و گالیله در دادگاه تفتیش عقاید کلیسا وادار به توبه نگردید مردم به گرد بودن زمین پی نبردند. علوم شیمی و فیزیک نیز این قاعده مستثنی نبودند و مردم شیمیدانان را کیمیاگر و جادوگر می پنداشتند. به عبارتی جهل بشر نسبت به موضوعات علمی او را وامی دارد تا به دیدی خرافی به آنها بنگرد. دانش کف شناسی نیز از جمله علومی است که هنوز نتوانسته حقانیت خود را در دنیا به اثبات رساند. البته ناگفته نماند که در کشورهای اروپائی و آمریکائی این موضوع تا حدی جا افتاده تر است و حتی مردان نامی تاریخ چون ناپلئون بناپارت و اسکندر مقدونی خود کف شناسانی برجسته بوده اند. اما در این مرز و بوم متاسفانه به دانش کف شناسی به دیدی غیر واقعی نگریسته می شود. علت آن که عده ای از این ره، توشه سودجوئی و بعضا خودنمائی برداشته اند.
وی در جایی دیگر می نویسد: آن چه که عمل نویسنده را در نوشته این اثر بی مانند توجیه می کند زدودن زنگ خرافات از این دانش و عرضه آن به صورتی مردمی به خوانندگان است. آدمی مسلح به این دانش هرگز فریب ظاهر دیگران را نخواهد خورد و با شناخت استعدادهای خود و دیگران می تواند مفید و سازنده باشد. رمز اول موفقیت در دانش کف شناسی تسلط بر نفس و کترل حس خودنمائی است. کف شناسی وسیله ای «مجلس گردان» و«تفریحی» نیست بلکه کلیدی برای شناخت نقاط ضعف و قوت و بعضا آینده انسان هاست. علت نوشتن این اثر نیز چیزی جز علاقه و زمینه ذهنی نویسنده نبوده است.
نویسنده کتاب «کف بینی» با اشاره به قدمت دانش کف شناسی و علل انحطاط آن می نویسد: کف شناسی و تاریخ به یک اندازه قدمت دارند و انواع گوناگون کف خوانی در کشورهای مختلف از دیر باز ابداع شده است. اگر چه این موضوع تاریخچه طولانی دارد، اما هنوز بحث های داغ و تندی بر سر اینکه آیا کف بینی یک علم است یا خیر، در جریان است. بسیاری از افراد تحصیل کرده، کف شناسی را صرفا خرافات می دانند و تعصب نا بجای آنها در این مورد به رد کف شناسی توسط دانشمندان امروز باز می گردد. ولی باید در نظر داشت که خیلی از چیزهایی که قبلا بی اهمیت به نظر می رسیدند(از جمله اتم)، بعدها اهمیت فوق العاده ای پیدا کردند. علت دیگر انحطاط این علم این است که متاسفانه برخورد و اظهار نظر نویسندگان قدیمی و حتی جدید، نسبت به علمی نشان دادن این موضوع، ابدا علمی نبوده و وجود افراد جاهل که خود را کف بین معرفی می کنند نیز مزید علت شده است.
از طرفی با وجود آن که اعتقاد به نیروهای ماوراءالطبیعه پایه اکتشافات علمی را تشکیل داده است، برای مثال فضانوردی از ستاره شناسی و شیمی از کیمیاگری مشتق گردیده، علم هرگز به «مطالعه دست» نپرداخته است و همان تابویی که دانشمندان را وادار به حذف کف شناسی از تحقیقاتشان کرد، موجب آن گردید که این علم به دست افراد نادرست و سودجو بیفتد. هر روز علومی مانند «علم دست» جای خود را در بین سایر علوم باز می کنند. امروزه جزر و مد دریا، چرخش سیارات، ماهواره ها و شهاب سنگ ها به عنوان یک حقیقت پذیرفته شده اند اما تا زمانی که نیوتن این پدیده ها را در سیطره ی قانون جاذبه و حرکت خود درنیاورده بود برای بشر مرموز و ناشناخته بودند. علم کف شناسی نیز از این قاعده مستثنی نیست و اگر چه تاکنون به آن به دیدی مرموز می نگریستند، تحقیقات علمی ثابت کرده است که رمزی در میان نیست و فقط باید مانند سایر علوم به آن توجه شود.
بهرام پور در انواع دانش کف شناسی می گوید: علم کف شناسی به دو قسمت تقسیم می شود:
1-دانش «چیرونومی» یا شناختن شکل دست، انگشتان، توسعه دست و انگشتان و نیز ناخن ها. این قسمت از اهمیت بیولوژیکی برخوردار است؛
2-دانش «چیرومانسی» که مربوط به خطوط کف دست و تفسیر و تعبیر آن ها است.
نویسنده در کتاب مفصل «کف بینی» مسایل و مباحث مختلف و جالب بی شمار و قابل توجهی را به زبانی ساده و عامه فهم و با نشان دادن تصاویری با شکل های گوناگون از دست انواع دست مطرح کرده به بررسی علمی آن پرداخته و از هر مبحث نتیجه گیری مشخصی هم دارد از جمله:
آیا کف شناسی یک علم است؟
آیا ستارگان و سیارات بر زندگی افراد موثرند؟
آیا خطوط کف دست تغییر می کنند؟
اگر سرنوشت انسان از قبل تعیین شده است، دانستن آن چه فایده ای دارد؟
نقش اشراق (درک مستقیم) در پیشگوئی اتفاقات چیست؟
منشاء و تاریخچه علم کف شناسی
کاربرد کف شناسی
بررسی بیولوژیکی دست
دیدگاه بیولوژیکی روانشناسی دست
بررسی و اهمیت اثربرداری از دست
چگونه از دست اثربرداری کنیم؟
علائم ظاهری دست
جنبه روانشناسی و بیولوژیکی شکل دست
چگونه از دست اثربرداری کنیم؟
علائم ظاهری دست
جنبه روانشناسی و بیولوژیکی شکل دست
اهمیت روان شناسی انگشتان
انواع هفتگانه دست
علائم ناخن ها و عملکرد آنها
یکی از مباحث شیرین کتاب بررسی انواع هفتگانه دست است. بر این اساس هفت نوع دست وجود دارد که عبارتند از: 1-ابتدائی 2-چهارگوش(مربعی) 3-قاشقی 4-مخروطی 5-ذهنی(روحی) 6-فلسفی 7-مخلوط.
در کتاب کف بینی بهرام پور در خصوص انعطاف پذیری شست می خوانیم: شست قابل انعطاف نشان می دهد که شخص ولخرج، مستعد، انعطاف پذیر و به راحتی سازگار است. چنین شخصی بسیار سخاوتمند، احساساتی و دلسوز است و خلق و خوی متغیری دارد. یک روز سرحال و روز دیگر گرفته است. او از استعداد و نبوغ خوبی برخوردار می باشد. بیشتر اوقات طبیعتی شاد و مستعد دارد اما همین استعداد اغلب او را ضایع می کند. وقتی به چنین شستی برمی خوریم باید به دنبال موانعی بگردیم که کیفیات آن را کاهش می دهند. نوک چهارگوش، خط سر خوب و یک تپه خوب کیوان بیش از هر چیزی تعادل این شست را حفظ می کند. نوک قاشقی و مخروطی هیچکدام به درد این نوع شست نمی خورند.
شست غیر قابل انعطاف از خصوصیاتی مخالف آن چه که درباره شست قابل انعطاف گفته شد برخوردار است. این شست صاف و بدون خمش است و نزدیک به دست قرار دارد. صاحب این شست اهل عمل، صرفه جو و خسیس است و هر چیز را به دقت وزن می کند، اما از اراده ای قوی و عزمی راسخ برخوردار و محتاط است. این شخص به کسی اطمینان ندارد و خودش هم قابل اعتماد نیست. همچنین پول خود را پس انداز می کند و اهل افراط و تفریط هم نیست و روند یکنواختی در زندگی دارد. صاحب این نوع شست توقع چندانی ندارد و راه خود را آرام طی می کند و از کنترل بر خود و قدرت قضاوتی خوب برخوردار است. این افراد خود را درگیر چند کار نمی کنند و سعی می کنند تا حیطه فعالیت خود را محدود کنند و در انجام آنها نیز موفق می شوند. اگر شست غیر قابل انعطاف خشن و ابتدائی باشد از کیفیات گفته شده می کاهد و شخص خسیس و سنگدل می باشد.
در موضوع ناخن باریک می خوانیم: شخصی که انرژی عصبی عامل محرک اوست معمولا چنین ناخنی دارد. ناخن باریک نشانهی نقص در سلامتی نیست اما نشان می دهد که صاحبش توان عضلانی ندارد و تنها انرژی عصبی او را به حرکت وامی دارد. رنگ این نوع ناخن معمولا سفید، زرد، آبی و یا صورتی است.
از آنجا که این ناخن بیماری خاصی را نشان نمی دهد، نقص در سلامتی را باید از رنگ آن متوجه شد. بسیاری از اوقات انتهای ناخن آبی رنگ است و در نتیجه نشانهی ضعف در سیستم گردش خون می باشد. اگر این نوع ناخن ظریف باشد، ترکیب ساختمانی شخص نیز چنین است. ممکن است بر روی چنین ناخنی شکنندگی و یا شیار هم دیده شود در این صورت خصوصیات آن نیز به این ناخن افزوده می شود.
در بره ناخن پهن می نویسد: صاحب این ناخن بیش از سایر بیماری ها از جمله نقص در سیستم گردش خون مستعد بیماری قلبی است. اگر علاوه بر شکل ناخن، انتهای آن نیز آبی باشد به معنای ناراحتی حتمی قلبی است. از آن جا که در تشخیص بیماری های قلبی رنگ بسیار مهم است توجه به آن نیز حائز اهمیت می باشد. اگر رنگ ناخن آبی و صاحب آن زن باشد باید حتما سن او را بدانیم. دختران 14-12 ساله که به دوران نوجوانی پا می گذارند و چنین ناخنی دارند، اختلال گردش خون خواهند داشت.
با نویسنده کتاب می توانید تماس بگیرید به شماره 2495 145 0914
این مقاله ادامه دارد
نگاهی به آثار پژوهشگر پرتلاش استاد بهمن بهرامپور - قسمت اول
نگاهی به زندگی و مبارزات
بخش فرهنگی هفنه نامه «دنیز»:
پژوهشگر مسایل اجتماعی و فرهنگی ایران، محقق ارجمند و نویسنده پرتلاش جناب استاد بهمن بهرامپور در سال 1329 در روستای طالقان – دهستان حسنلو در بخش «محمدیار» شهرستان نقده چشم به جهان گشود. دروس ابتدائی را تا کلاس ششم در دهستان حسنلو و دوره متوسط را در رشته ادبیات در شهرستان نقده به پایان برد. در ارومیه دوره کاردانی را در هنرستان کشاورزی (انیستیتو تکنولوژی سابق) گذراند و فوق دیپلم ادبیات و زبان انگلیسی را به عنوان شاگرد ممتاز و به صورت غیابی و مکاتبهای از کالج لندن انگلستان اخذ نمود. قبل از انقلاب که در ارومیه درس می خوانده، به همراه دوستان انقلابی اش از طریق مسجد با علماء مبارز و انقلابی به ویژه حاج اقا حسنی امام جمعه مجاهد ارومیه، ارتباط داشته است. در یکی از روزهای ماه مبارک رمضان سال 1351 در مقابل «مسجد دادخواه» محله «درهچایی» ارومیه مردم جمع شده بودند، در افشای ماهیت گمراه و گمراه کننده کننده گروه ضالّه بهائیت، سخنان روشنگرانه و انقلابی ایراد کردو بلافاصله یکی از کتابهای معروف بهائیت را جلو چشم مردم آتش زد! ... این اقدام وی منجر به دستگیری اش از سوی سواک گردید که دو ماه در ساواک ارومیه و سه ماه هم در ساواک تهران نگهش داشتندو به اهانت به مذاهب و ادیان متهمش کردند. البته بهرامپور پاسخ داد که من به هیچ مذهبی توهین نکردهام، بهائیت نه مذهب است و دین. خلاصه بعد از سه ماه بازداشت و شکنجه آزاد شد که هنوز هم با گذشت چهل و پنج سال از آن ایام، آثار شکنجه ساواک در سر و روی وی و میان ابروهایش مانده است!
بهرامپور در تاریخ 20 خرداد 1358 از سوی عوامل راهزن حزب منحله دمکرات در جاده پیرانشهر – جلدیان دستگیر شد و بیش از دو ماه در زندان دولوتوی سردشت محبوس ماند و مورد شکنجه و آزار از سوی عوامل حزبی قرار گرفت.وی از سال 1359 با توصیه شهید والامقام حجتالاسلام علی علمی نیک، به فعالیت در عرصه زراعت و تولیدات کشاورزی و خوراکی، همت گماشت و با احداث گاوداری اصیل و پرورش ماهی سردابی (قزل آلا) در محل سکونتش، توانست در این زمینه خدمات شایان توجه و تحسینی به کشور و ملتش به سامان برساند و حتتی کارآفرین نمونه جهانی، کشوری و استانی شناخته شد و مورد توجه تمامی کارشناسان و مسئولان کشوری و استانی گردید.
آثار قلمی
بهمن بهرامپور از سالهای جوانی اهل مطالعه و تحقیق و نوشتن بود، فعالیتهای گسترده اقتصادی و تولید محصولات زراعی و گوشتی، هرگز وی را از تلاشهای علمی، پژوهشی و تولید آثار فکری و قلمی باز نداشت، او در این عرصه نیز به موقعیتهای چشمگیر پژوهشی در موضوعات فرهنگی و اجتماعی دست یافت. از آغاز دهه هشتاد تاکنون آثار متعدد قلمی از وی منتشر شده از جمله: آتش در خرمن، مخدر در جهان امروز، بررسی و روانکاوی جوانان امروز، روانکاوی و علل ازدواجهای ناشناخته،، شخصیت و تربیت کودکان، زنان عاشق و ... همچنین مجموعه اشعار ترکی و فارسی، طلاق، دلیرمردان آذربایجان غربی (ایل قره پاپاق سولدوز)، حجاب، روانکاوی و علل ازدواجهای جوانان کجاست؟ به حق و حقوق زنان احترام بگذاریم، بهائیت دستنشانده انگلیس و اسرائیل؛ آیندهنگری تحلیلی پسران و دختران امروزی، آثاری است که در دست انتشار دارد.
نگاهی به کتاب «آتش در خرمن»
کتاب «آتش در خرمن» نخستین بار در سال 1382 منتشر شده است. بهمن بهرامپور در این کتاب به بررسی موضوع اعتیاد به انواع مواد مخدر، علل و عوامل اعتیاد و مشروبات الکلی، انگیزههای کاذب معتادان به ویژه جوانان و نوجوانان، دانش آموزان، نقش خانواده، محیط مدرسه و کار، جامعه، علل فرهنگی و اجتماعی اعتیاد، و ارائه راهکارهای ترک اعتیاد، مسئولیت والدین و مسئولان در اعتیاد و نجات جوانان از بلای خانمانسوز اعتیاد و ... پرداخته و به زبانی ساده اما محققانه راهکارهایی ارائه کرده است.
در مقدمه این کتاب میخوانیم: «مواد مخدر و روانگردان، حدود یک میلیارد مغزهای جوانی را که آینده سازان جهان هستند تباه کرده است. میلیاردها انسانبر اثر مصرف مشروبات الکلی شعور خود را تدریجا از می دهند و نیکوتین دخانیات چه بسیار افرادی را به انواع سرطان مبتلا کرده و به هلاکت رسانده است ... مواد مخدر علاوه بر زیانهای جسمی، روانی و اقتصادی فردی، اقتصاد ملتها و کل جهان را بیمار کرده و قاقاچیان و سوداگران مرگ، مصرف کنندگان نابجای مواد اعتیادآور را به اسارت گرفته اند، آزادی لجام گسیخته و تزلزل روانی ناشیاز عدم اعتقاد به خدا و بی دینی که جوامع غرب و شرق را فرا گرفته، زمینه ساز پذیرش سوء استعمال مواد مخدر و ...شده است.»
نویسنده در ص 16 کتاب در بیان چرایی استفاده جوانان از مواد مخدر و الکل، به پنج دلیل مهم و عمده: «احساس بزرگی کردن، تعلق داشتن به یک گروه، احساس آرامش و لذت، سرکشی، ارضای حس کنجکاوی» اشاره کرده و می نویسد: «اما مسلم است جوانهایی که کارهای مثبتی برایی انجام دادن دارند و آنهایی که والدینشان به آنها توجه میکنند و بیشتر با فرزندانشان در ارتباط هستند کمتر به استفاده از مواد مخدر روی میآورند. واقعیت این است که بیشتر جوانهایی که به تصمیم گیریهای والدین شان اعتماد میکنند و به آنها اطمینان دارند از الکل و مواد مخدر استفاده نمیکنند.»
در ص 70 می خوانیم: «باید ریشه اعتیاد را در خانواده جستجو کرد، زیرا طب خانگی عوام را در ایجاد اعتیاد نمی توان نادیده گرفت. شایع ترین نوع اعتیاد که از طریق درمان سر خود و یا خودپزشک بینی در بین مردم عادی به منظور رفع درد یا تسکین بیماریها ایجاد می شود، وابستگی به تریاک و داروهای خواب آور و مسکن ها می باشد. برخی از مردم بدون توجه به اثرات تضعیفی و وابستگی دهنده تریاک آن را به عنوان مسکن و ... از روزگار قدیم تاکنون به کار می برند.»
بهرامپور در ص 72 کتاب به موارد تکان دهنده ای از رفتار ناسالم پدران و مادران پرداخته است از جمله: «عدم سازگاری پدر و مادر با یکدیگر توأم با اختلافات مکرر و آشکار نزد فرزندان، نارساییهای متعدد والدین در جنبههای خُلقی، رفتاری و عقیدتی، جداییهای موقت و مکرر بین آن دو، طلاق و سرپرستی احتمالی طفل به وسیله افراد یا نهادهای دیگر، عدم رعایت جنبههای عفت و تقوای عمومی به وسیله اعضای خانواده، تبعیضات گوناگون در شیوه پذیرش بین فرزندان، نبود امنیت فرزندان در درون خانه، عدم تعدیل در داشتن توقع از فرزندان، ارتباط ناسالم و اعمال دیکتاتوری در درون خانه، بی توجهی به خواستههای عاطفی فرزندان، مسامحه در ایجاد تفریحات سالم فرزندان، بی تفاوتی والدین در برابر کنجکاوی فرزندان، افراط و تفریط در پاداش و تنبیه، سخت گیریهای بی مورد و سرزنش بیحد و بیمورد فرزندان خصوصاً در مقابل چشم دیگران و ...»
2- کودکان را بهتر بشناسیم
این کتاب در 674 صفحه قطع وزیری شامل بیش از صد موضوع در باره دنیای کودکان از نظر تعلیم و تربیت و محیط اجتماعی و والدین و خانه و مدرسه و کوچه و خیابان و ترس و شکلگیری شخصیتی و تشویق و تنبیه و گردش و .... میشود و نشان میدهد که مؤلف محقق و پرکار مطالعاتی بسیار گسترده و جزئی و علمی در خصوص تربیت و رفتار کودکان ایران و دنیا انجام داده و حاصل آن را در این کتاب به زبانی ساده و همهفهم تنظیم و تدوین کرده و در اختیار معلمان و محققان و خانواده ها و مربیان و اولیای مدارس و مراکز آموزش و پرورش قرار داده است. البته مهمترین ویژگی روش بحث در این کتاب، علاوه بر سادگی زبان و نثر نوشتار، کاربردی بودن مطالب است. بهرامپور سعی دارد مفاهیم و مطالب کتاب را از حالت ذهنیت علمی به مرحله عنیت رفتاری به زبانی شیوا و ساده و رسا برساند تا قابل استفاده برای همگان شود.
برخی از موضوعات مورد بحث در کتاب «کودکان را بهتر بشناسیم» عبارت است از:
مراحل تغییر دادن رفتار کودکان؛ راههای اشتباه در تربیت کودکان؛ تربیت از همان ابتدا؛ راههای تربیت کودک؛ کودک را چه جوری تنبیه کنیم؟ پدر و مادر چه نوع قصههایی برای فرزندانشان بخوانند؟ کودک خود را به تنها خوابیدن تشویق کنید؛ در مورد ترسها باید با کودک گفتگو کرد؛ کودکانی که هنگام شب راه میروند؛ چرا کودکان در شب وحشتزده میشوند؟ چه جوری کودک بدخو را آرام کنیم؟ چارهجوییهای شب اداری؛ کج خُلقیها؛ کودک پرفعالیت و شلوغ؛ کودک کنجکاو، بد دهنی و فحش دادن؛ دروغگویی کودکان؛ باعث دروغگویی کودک نشوید؛ چرا کودک صحبت دیگران را قطع میکند؟ همیشه از پاداش استفاده کنید؛ بیاشتهایی، مقابله با وسوسهها، رفتار ناپسند در مدرسه؛ مسائل خانه و مدرسه را با هم مرتبط کنید؛ ناتوانیهای یادگیری؛ رفتارهای افسردگی؛ ناخن جویدن؛ لکنتها؛ تربیت کودک با معنویت؛ کودکان را باهم مقایسه نکنید؛ خلافکاری در رفتار کودکان؛ واهمه از مکانهای بسته؛ واهمه از صحبت کردن در جمع؛ واهمه از مهمانی و تجمعات؛ فتارهای غیر مترقبه و خطرناک و ...
در صفحه 146 میخوانیم: «از خواستههایی که به کودک آرامش میدهد، به نفع خودشان استفاده کنید. کودکان خردسال به ویژه کودکان نوپا، با تکرار بعضی کارها احساس امنیت عاطفی میکنند. آنها احساس امنیتی را که بعضی رسوم میدهد و اشیاء خاصی را که میتوانند روی آنها حساب کنند، دوست دارند. برای مثال، در میان کودکانی که ما میشناسیم محمد پارسا دوست دارد چکش آبیش را هر شب با خودش به رختخواب ببرد، فاطمه دوست دارد همه را قبل از خواب ببوسد و همچنین همه قبل از خوابیدن به بالین او بیایند و او را ببوسند، در حالی که یاسین عروسکهایش را را زیر یک پتوی زرد در کنارش مخفی میکند ...
مولف در ص 223 ذیل عنوان «عمل بدتان را اصلاح کنید» مینویسد: برای غلبه بر رفتار بدی که به شدت در کودک تثبیت شده یا کودک آن را از همسالانش فرا گرفته است، روشهای زیر را به کار گیرید:
از تمرین مثبت استفاده کنید. این روش به کودک شما کمک میکند که بفهمد، آسانتر است که از آغاز، کارها را درست انجام دهد.
پیآمدهای طبیعی کار کودک را به او نشان دهید. اگر کودک شما از اجرای آداب غذا خوردن خودداری میکند، نتیجه منطقی آن است که تا وقتی تغییری در رفتارش نداده نباید غذا بخورد و یا اگر سر میز شام مدتی آرام ننشست، دیگر آن شب شام نخواهد داشت و یا فقط باید نان و پنیر بخورد.
در ص 326 در خصوص «راههای درست نشان دادن احساسات به کودکان» میخوانیم: آنچه مهم است اینکه کودک بیاموزد عصبانی شدن اشکالی ندارد؛ ولی نباید عصبانیتش را به شکل نادرست و خلاف عُرف نشان دهد. کودک را تشویق کنید در باره احساساتش با شما صحبت کند و اطمینان یابید که با رفتارتان به او میآموزید که چگونه احساساتش را بروز دهد. نام احساستان را به کودک بگوید و در حال انجام کارهال با او حرف بزنید ...»
در ص 468 زیر عنوان «هر فنون لازم را به کودک بیاموزید» آمده است: «به کودک بیآموزید ابتدا در ذهنش برنامهریزی کند که چه میخواهد بکند؟ به کودک یادآوری کنید که قبل از پرداختن به مسأله، دستورالعمل یا صورت تمرین را بخواند. از او بخواهید مطالب یا مواردی را که احتیاج دارد، جمعآوری کند. اگر برای انجام کار، باید به صفحاتی در کتاب رجوع کند، از او بخواهید آن صفحات خاص را در آن کتاب علامتگذاری کند.»
خلاصه: کتاب «کودکان را بهتر بشناسیم» اثر جناب آقای بهمن بهرامپور که در سال 1394 با هزینه خود مؤلف چاپ شده، یکی از منابع غنی و بزرگ در شناختن دنیای کودکان و آموزش رفتار درست با کودکان است و مطالعه این کتاب مفید برای همه پدران و مادران و معلمان و مربیان و برنامهریزان امور کودکان و نوجوانان ضروری است. ادامه دارد
منبع: دو هفته نامه «دنیز» شماره 106 مورخ 26 فروردین 96 و شماره 107 مورخ 31 فروردین 96
بهمن بهرام پور، مرد عرصه های زندگی
جدم «بهرامبیگ» یکی از سرداران بزرگ ایل قاراپاپاق سولدوز در اواخر دوره قاجاریه بود که در جنگهای قدیمی شهر سلماس در فتنه هجوم قوای مسلح «مارشیمون» و خواهرش سورمه و برادرش ایشا؛ با نفرات خود به منطقه عزیمت کرد و در دفاع از شهر سلماس نقش به سزایی داست. پدرم «بخشعلی» نیز از قهرمانان ایل قره پاپاق نقده بود و سواد قدیمی هم داشت؛ زمانی که رضا شاه پهلوی به ارومیه آمد و ارومیه به «رضائیه» تغییر نام یافت، پدرم خدابیامرز به خاطر اعتراض به وضع اسفبار و نامناسب سربازان در سربازخانهها، موجب خشم رضا شاه شد و به امر رضا شاه زندانی گردید! ...»
این جملات آغازین مردی فزرانه و متواضع بود که در دفتر نشریه دنیز در باره پیشینه خاندان پرافتخار خویش، برزبان آورد؛ او «بهمن بهرامپور» مرد عرصه اقتصاد و پژوهشگر مسایل اجتماعی و فرهنگی ایران است، همچنین صاحب ذوقی لطیف و قریحهای شاعرانه است و از فرزانگان فرهنگی و از فعالان پرتلاش اقتصادی استان آذربایجان غربی به شمار میرود.
تولد و تحصیل
بهمن بهرامپور در سال 1329 در روستای طالقان – دهستان حسنلو در بخش «محمدیار» شهرستان نقده چشم به جهان گشود. دروس ابتدائی را تا کلاس ششم در دهستان حسنلو خواند که شش کیلومتر راه پیاده از زادگاهش فاصله داشت و متوسط رشته ادبیات را در شهرستان نقده به پایان برد. در ارومیه دوره کاردانی را در هنرستان کشاورزی (انیستیتو تکنولوژی سابق) گذراند و فوق دیپلم ادبیات و زبان انگلیسی را به عنوان شاگرد ممتاز و به صورت غیابی و مکاتبهای از کالج لندن انگلستان اخذ نمود.
میگوید: قبل از انقلاب که در ارومیه درس می خواندم، در منزل عمویم مرحوم حبیب بهرامپور اقامت داشتم و از دوستان دوره تحصیل با «حمید صداقت پیشه» بسیار صمیمی بودم، در اوقات نماز باهم به مسجد سردار و مسجد مناره میرفتیم، مخصوصا در ماه مبارک رمضان که شبهای قدر هم احیا میداشتیم و از طریق مسجد با علما مرتبط شدیم از جمله با حاج اقا حسنی امام جمعه مجاهد ارومیه، که در بیداری ما و همه نسل جوان قبل از انقلاب در ارومیه ایشان بسیار موثر بود و ما او را خیلی دوست داشتیم
مبارزه با بهائیت
حمایت رژیم شاه از فرقه ضاله بهائیت و صاحب منصب بودن برخی از پیروان متنفذ این گروه وابسته به اسرائیل در دربار شاه، وزارتخانهها، ادارات، سازمانها و ساواک، واقعیتی انکارناپذیر است و احتیاجی به ارائه سند و مدرک ندارد. بنابر این فعالیت این فرقه ضد اسلام در جامعه اسلامی ایران آن روز به مثابه یک آیین رسمی، از نظر سران رژیم شاه امری قانونی و رسمی بود گرچه مردم و رهبران دینی ایران و علما و روحانیون، این فرقه را دشمن اسلام می دانستند. بهرامپور میگوید: در سال 1351 عالم برجسته و پژوشگر معروف مرحوم شیخ عبدالرحیم عقیقی بخشایشی از قم به ارومیه آمده، در مسجد دادخواه محله «درهچایی» این شهر منبر میرفت. ایشان یک روز در افشای ماهیت گمراه کننده گروه بهائیت، سخنرانی روشنگرانهای ایراد کرد. بعد از این سخنرانی، من در حضور مردم بیاناتی در مورد لزوم محدودسازی فعالیت این گروه ضد اسلام ایراد کردم و یکی از کتابهای بهائیت را که از دوستی گرفته بودم و گاه نگاه می کردم، جلو چشم مردم آتش زدم! ... این اقدام من منجر به دستگیریم از سوی سواک گردید که دو ماه در ساواک ارومیه و سه ماه هم در ساواک تهران نگه داشتند. رییس ساواک در تهرانشخصی بود به نام «زند کریمی» که مرا به اهانت به مذاهب و ادیان متهم می کرد! من می گفتم: من به هیچ مذهبی توهین نکرده ام، بهائیت که نه مذهب است و دین. خلاصه بعد از سه ماه بازداشت و شکنجه آزاد شدم و به ارومیه برگشتم و هنوز هم با گذشت بیش از چهل سال از آن ایام، آثار شکنجه ساواک در سر و رویم و میان ابروهایم باقی است!
در میدان اقتصاد
بهمن بهرامپور بعد از انقلاب اسلامی به امور اقتصادی و تولیدات کشاورزی و پرورش ماهی و ماکیان مشغول شده و به موفقیتهایی درخشان دست یافته، بارها به عنوان کارآفرین ممتاز انتخاب شده، تقدیرنامه گرفته (نزدیک 80 مورد) و علاوه بر داخل، از سوی کشور ترکیه هم به خاطر پرورش ماهی مورد تقدیر قرار گرفته است. مشوق اصلی او در تولیدات اقتصادی و خدمت به کشور در این عرصه، دوست همولایتیاش روحانی شهید شیخ «علی علمی نیک» بوده است.
او خود میگوید: «بعد از انقلاب میخواستم به کارهای دولتی بپردازم که هم سابقه انقلابی خوبی داشتم، هم مدرک تحصیلی و هم در صف یاران انقلاب بسیار فعال بودم، اما به پیشنهاد روحانی نیکنام و دوست شهیدم «شیخ علی علمی نیک» به کارهای اقتصادی و تولیدی روی آوردم، من از دوران نوجوانی و مدرسه با شهید علمی نیک دوست و آشنا بودم،
او میگوید: در سال 1342 که امام خمینی قیام کرد و دستگیر شد، ما بچه بودیم من و شهید علمی نیک؛ اما میدیدیم که پدرانمان هر شب در خانه یکی از روستایان منطقه جمع میشدند و در باره حوادث قم و تهران و ورامین، صحبت میکردند ... ما هم در حواشی این ماجراها، در فضایی صمیمی و دوستانه بزرگ میشدیم و مسایل اجتماعی و سیاسی را کمابیش میفهمیدیم.»
بهرامپور در تاریخ 20 خرداد 1358 از سوی عوامل راهزن حزب منحله دمکرات در جاده پیرانشهر – جلدیان دستگیر شد و بیش از دو ماه در زندان دولوتوی سردشت محبوس ماند و مورد شکنجه و آزار از سوی عوامل حزبی قرار گرفت.
وی از سال 1359 با توصیه شهید والامقام حجتالاسلام علی علمی نیک، به فعالیت در عرصه زراعت و تولیدات کشاورزی و خوراکی، همت گماشت و با احداث گاوداری اصیل و پرورش ماهی سردابی (قزل آلا) در محل سکونتش در این زمینه توانست خدمات شایان توجه و تحسینی به کشور و ملتش به سامان برساند و حتتی کارآفرین نمونه جهانی، کشوری و استانی شناخته شد و مورد توجه تمامی کارشناسان و مسئولان کشوری و استانی گردید.
در عرصه فرهنگ و پژوهش
بهمن بهرامپور که از سالهای جوانی اهل مطالعه و تحقیق و نوشتن بود، فعالیتهای گسترده اقتصادی و تولید محصولات زراعی و گوشتی، هرگز وی را از تلاشهای علمی، پژوهشی و تولید آثار فکری و قلمی باز نداشت، او در این عرصه نیز به موقعیتهای چشمگیر پژوهشی در موضوعات فرهنگی و اجتماعی دست یافت. تاکنون آثار متعدد قلمی از وی منتشر شده از جمله:
آتش در خرمن، مخدر در جهان امروز، بررسی و روانکاوی جوانان امروز، روانکاوی و علل ازدواجهای ناشناخته،، شخصیت و تربیت کودکان، زنان عاشق و ...
آثار در دست انتشار :
مجموعه اشعار ترکی و فارسی، طلاق، دلیرمردان آذربایجان غربی (ایل قره پاپاق سولدوز)، حجاب، روانکاوی و علل ازدواجهای جوانان کجاست؟ به حق و حقوق زنان احترام بگذاریم، بهائیت دستنشانده انگلیس و اسرائیل؛ آیندهنگری تحلیلی پسران و دختران امروزی.
او همچنین مدیر انتشارات «سولدوزبایجان» است در شهر نقده است و تاکنون کتب چندی را منتشر کرده است. بهرامپور مرد زندگی است و قدردان همسر و فرزندانش؛ میگوید: همسرم خانم دلآرا برزگر» در کارها و فعالیت هایم پشتیبان و کمککار من بوده، همسری مهربان است و فرزندانمان را خوب تربیت کرده است. فرزندانم همگی متدین و تحصیل کردهاند و دخترم «یاسمن» اهل تحقیق و نویسنده است.
مبارزه با اعتیاد در کشور جدی نیست!
بهرامپور به عنوان کسی که نزدیک به بیست سال در موضوع علل و انگیزههای اعتیاد به مواد مخدر، تحقیق و پژوهش میدانی میکند، معتقد است که امروزه مبارزه دستگاههای دولتی و رسمی با بلای خانمانسوز اعتیاد جدی نیست و این مبارزات اغلب روی کاغذ است! و در محدوده تبلیغات پر سر و صدا و برپایی نمایشگاههای پرزرق و برق و برگزاری همایشهای پرهزینه و ارائه گزارشهای تبلیغاتی و چاپ بنرهای تبلیغاتی خلاصه میشود و جدی نیست؛ برای همین است که هر چه دامنه این به اصطلاح مبارزه با اعتیاد بیشتر میشود، آمار اعتیاد هم هر سال به همان مقدار بیشتر بالا میرود! ... پس نتیجه این میشود که یا در اصل مبارزهای با اعتیاد صورت نمیگیرد یا الکی و غیر جدی است، این واقعیت تلخ را به خود مسئولان هم گفتهام.
منبع:دوهفته نامه «دنیز» شماره 96
معرفی کتاب
کتاب «برگی از بوستان ادب ورزقان» منتشر شد
کتاب «برگی از بوستان ادب ورزقان» منتشر شد. این کتاب در موضوع تاریخ ادبیات و تذکره شاعران شهرستان ورزقان به قلم سارا قلیپور تألیف شده است. برگی از بوستان ادب ورزقان در 428 صفحه وزیری به شرح احوال و نقل آثار مفاخر ادبی منطقه ورزقان پرداخته که اغلب آنان معاصر و در قید حیاتند. این کتاب با شمارگان هزار نسخه توسط انتشارات آوای منجی قم به قیمت 13500 تومان انتشار یافته است. برای این اثر ادبی مقدمهای نیز به قلم شاعر و نویسنده معاصر «اکبر حمیدی علیار» نگارش یافته است.
گفتنی است؛ خانم سارا قلیپور متولد سال 1361 است و این کتاب در اصل پایاننامه سطح کارشناسی ارشد وی بوده که به صورت کتاب منشر ساخته است و ظاهراً این نخستین کتاب ادبی در موضوع تذکره ادبا و شعرای ایرانی به شیوه قدماست که توسط یک بانوی ایرانی تألیف شده و قبل از آن تمام تذکرههای ادبی در ایران توسط مردان ادیب نوشته شده است.
مؤلف در مقدمه خود می نویسد:
«موضوع این مجموعه که بررسی شرح احوال و نقد آثار مشاهیر و مفاخر ادبی ورزقان میباشد، بنا به علاقهی خود و تشویق دوستان و راهنمایی اساتید بزرگوار زبان و ادبیات فارسی انتخاب گردید و هدف، گردآوری اطلاعات مستند و مفید در مورد شاعران و نویسندگان منطقه و زنده کردن نام و آوازهی آنان بود که زیر گرد و غبار گذر زمان فرو رفته بودند. در این راستا شرح حال و معرفی آثار شاعران قدیمی که در تذکرهها و تاریخ ادبیات آمده است از لابهلای کتابها جمعآوری شده و در مورد شاعرانی که در قید حیات میباشند به روش مشاوره، تحقیق و تفحص زنده، اطلاعاتی از زبان خود آنان و یا سر شناسان شعر و ادب در منطقه جمعآوری شده و شرح حال همه مشاهیر و مفاخر ادبی بر مبنای حروف الفبایی تنظیم گردید.
به اعتقاد بنده در بیان تاریخ ادبیات منطقه، استان و یا کشور باید قلمرو فرهنگی زبان فارسی و ماورای مرزهای جغرافیایی آن که روزگارانی تمام فلات ایران تا آسیای صغیر و روسیهی شرقی و شبه قارهی هند را فرا گرفته بود، مورد بررسی قرار گیرد که در این مجموعه مورد بررسی قرار گرفته است.»
اکبر حمیدی علیار هم در مقدمه خود کتاب را اینگونه معرفی می کند: «این کتاب در موضوع و محدودهی جغرافیایی انتخاب شده، جامعترین و کاملترین اثر تا به امروز میباشد که قطعاً منبع باارزشی برای آیندگان خواهد بود... اما از نگاه ادبی و هنری نیز به جرأت میتوان گفت اثر حاضر علیرغم منحصر بفرد بودنش، آینهی تمامنمای این خطهی هنرپرور، علمپرور، دینپرور و وطنپرور نمیباشد. باز تأکید مینمایم که این، نه به معنی کمرنگ جلوه دادن اثر حاضر، بلکه بمعنی عظمت والای غیرقابل گنجایش منطقهی ورزقان در یک کتاب و مجموعه میباشد و امید است این اقدام مبارک مؤلف گرامی، شروعی برای شناساندن و ماندگار نمودن چهرههای گوناگون علمی، ادبی، هنری، اجتماعی و سیاسی این منطقه، همچنین الگوی موفقی برای خلق آثار مشابه برای مناطق و شهرستانهای دیگر آذربایجان عزیز و ایران سربلند باشد.»
منبع: دوهفته نامه «دنیز»، شماره 50- مورخ 93/01/31