بعـد از شهیدان چه کرده ایم؟
امروز (چها رشنبه 4 شعبان 1432 برابر 15 تیر ماه 1390) روز میلاد علمدار کربلا حضرت ابوالفضل العباس (ع) و به شرف والای او،«روز جانباز» است. باید به همه جانبازان راه اسلام و انقلاب اسلامی که همه هستی خود را فدای دین و کشور و بقای نظام و ملتشان کردند، تبریک گفت. امروز اول صبح در یکی از ادارات، بَـنـِری را دیدم که رویش نوشته بودند: « بعد از شهیدان چه کرده ایم؟» ... تا این ساعت که 12 ظهر است، این حرف مرا به خود مشغول کرده که واقعاً بعد از شهیدان چه کرده ایم؟ اصلاً آیا قرار بود بعد از شهیدان «کاری » بکنیم که نکرده ایم؟!
باری به هر حال، آنهایی که با شهیدان یا بهتر است بگویم با خدای شهیدان عهد و قراری داشتند که کاری بکنند، که کرده اند پس کنایه ی نهفته در این جمله معنی دار متوجه آنان نیست. اما آنهایی که در مسجد عابدند و در میخانه خـَمار، فرقی به حالشان نمی کند که در قلمرو حاکمیت عدل گستر امیر مؤمنان علی (ع) باشند یا در حیطه حاکمیت دغل بنیاد معویه! ...اینان هم البته «کار خودشان» را می کنند! حتی سوء استفاده از نام شهیدان و به نام شهیدان و زیر نام شهیدان و شبیه سازی خود به شهیدان و الخ !...؛ من زیاد طول نمی دهم چرا که «العارفُ تـَکـفیهِ الاشاره». به نظر می رسد که عموم جامعه راه خود را می رود با لحاظ نفع و ضرر، حتی نفع و ضرر احتمالی! و اغلب هم شخصی. اما یک نکته را هم باید گفت و آن اینکه شهیدان، شهید نشده اند که ماندگان ماتم بگیرند و مدام در فراق ایشان مرثیه سرایی بکنند آن هم به سبک صدا و سیما ی ما، با صدای آزار دهنده و نخراشیده ی یکی – دو مداح بی سواد هیاهوگر مشتری باز بازاری ....، خلاصه شهیدان شهید شده اند که جامعه ی بعد از آنان در رفاه و نشاط و خوشبختی و ترقی و امنیت باشد و نسل های بعدی در آرامش کامل زندگی کنند البته همسو با آرمان شهیدان. ببخشید اگر فضولی شد!
تاریخ ما با مردان بزرگ زنده است و در هر روز از تاریخ ما مسلمانان به ویژه ما ایرانیان مردی بزرگ، قهرمانی سترگ و انسانی با عظمت حضور دارد، آغاز دهه دوم تیر ماه یاد آور دانشی مردی ولایتمدار است و او مجاهد خستگی ناپذیر عرصه حق، دلداده محبت اهل بیت (ع) نویسنده کتاب افتخار آمیز « الغدیر» حضرت آیت الله علامه شیخ عبد الحسین امینی است. من کوچک تر از آنم که در تعریف یا توصیف آن نادره دوران سخنی بگویم، باید بزرگان علم و اندیشه و جهاد و ایمان در وصف علامه امینی سخن گویند تا شایسته او باشد. اینجانب از باب ارادت و احترام به مقام آن یگانه عصر، دوستان اهل مطالعه و پژوهش و اندیشه را دعوت می کنم به خواندن کتاب « حماسه غدیر» از نویسنده بزرگ واندیشمند صاحب درد جناب استاد محمد رضا حکیمی که به تنهایی در آن کتاب کوچک، در شناسایی علامه امینی کار یک کنگره بزرگ را به انجام رسانده است.
بی تو
(غزلی در استقبال از «ماه» شعبان، با احترام به مقام معظم رهبری آیت الله خامنه ای و با سپاس ازسید بشیر حسینی)
بهار عشق شکوفا نمی شود بی تو
بیا که غنچه دل وا نمی شود بی تو
بر آی از افق ای آفتاب صبح امید
که شب رسیده و فردا نمی شود بی تو
چو لاله در دل ما داغ نامرادی هاست
جهان به کام دل ما نمی شود بی تو
هزار رود خروشان به دشتها جاریست
یکی روانه دریا نمی شود بی تو
به لطف خود گره از کار عاشقان بگشای
که عشق و عاطفه معنا نمی شود بی تو
ز سرد مهری شبهای هجر دلتنگم
بیا که عقده دل وا نمی شود بی تو.
مصطفی قلیزاده عَـلیار
ماه شعبان و حافظ
ماه شعبان از ماههای خدایی است و سرشار از پیامها و برنامه ها وحضورهای معنوی و الهی و انسانی. میلاد آموزگار آزادی و آزادگی حضرت امام حسین، فزندش حضرت امام زین العابدین، برادر وفادارش حضرت ابوالفضل العباس و میلاد نهمین فرزند نژاده اش خاتم الاولیاء و الاوصیاء حضرت امام زمان مهدی موعود – علیهم السلام . همین مناسبتها کافی است تا شعبان را به یکی از خجسته ترین ماههای خدایی تبدیل نماید.
در فرهنگ اهل بیت (ع) ماه شعبان آداب و مناجاتی ویژه دارد که روح آدمی را تا به اوج پاکی و الهی شدن پرواز می دهد و این ماه بهار عارفان است. شاید برای همین است که حافظ بزرگ باده ماه شعبان را توصیه می کند و بی شک به عظمت این ماه از دیدگاه مهدویت و فلسفه غیبت و ظهور مهدی موعود واقف است و جوان شدن عالم پیر و سعادت بشریت را در این ماه و در سپیده دم بهار ظهور آن غایب از نظر می بیند و می جوید:
نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد...
ماه شعبان مده از دست قدح،کاین خورشید
از نظر تا شب عید رمضان خواهد شد...
حافظ از بهر تو آمد سوی اقلیم وجود
قدمی نـِه به وداعش، که روان خواهد شد!
بهترین شعر انتظار فرج (هدیه جمعه)
شاعران مسلمانِ منتظر درموضوع انتظار فـَرَج آخرین مُـنجی الهی حضرت مهدی موعود، امام زمان – عج – اشعار زیادی با مشربها و طرز تفکرها و بینشهای متفاوت در به زبانهای گوناگون فارسی و ترکی و عربی و اَردو و ... سروده اند. به نظر من در بین شاعران پارسی گوی معاصر، شعر دو شاعر بسیار برجسته، ، دارای تفکری والا، فاخر، عاطفی، شاعرانه و فراتر از حد پسند اغلب مداحان بی ذوقِ بی سواد است ( ببخشید ها، لطفا به کسی برنخورد!)، اولی شعر جناب قادر طهماسبی (فرید) است که دو بیتش را می آورم:
بتی که راز جمالش هنوز سربسته است
به غارت دل سودائیان کمر بسته است
به یازده خـُم مـِی گرچه دست ما نرسید
بده پیاله که یک خـُم هنوز سربسته است...
دومی شعر جناب یوسفعلی میرشکاک است،با این دوبیت:
تمام خاک را گشتم به دنبال صدای تو
ببین باقی است روی لحظه هایم جای پای تو
نشان خلنه ات را از تمام شهر پرسیدم
مگر آن سوتر است از این تمدن روستای تو...