در کانون عاشیق های حوزه هنری آذربایجان غربی( محفل عاشقان - 6) مطرح شد:
داستانهای فلکولوریک آذربایجان سراسر عبرت و حماسه و عشق و معرفت و آداب زندگی است.
دوشنبه 30 خرداد 90 است. جماعتی از عاشیقها و علاقمندان آمده اند و در سالن صفی الدین اورموی نشسته اند. اما سالن گرم و دم کرده است و جماعت حاضر خود را با کف دست، تکه کاغذی، چیزی سرد می کنند! به تدریج البته کولر می تواند فضای سالن را عوض می کند و اندکب خنکی حس می شود. ساعت از 5 بعد از ظهر گذشته که برنامه با جملات کوتاهی توسط مصطفی قلیزاده علیار شروع می شود. او یکراست می رود سر اصل برنامه. ابتدا عاشیق علی علیزاده ساز را بر سینه می فشارد و با همراهی تک مضراب هایی، قسمتهایی از داستان «عاشیق واله و زرنگار» را که از داستانهای شیرین فلکولوریک آذربایجان و سراسر عبرت و حماسه و عشق و معرفت و آداب زندگی است، نقل می کند و در آهنگ «میرزاجانی» می خواند:
باشینا من دؤنوم آی عاشیق واله/
اگر عاشیق اولسان بو دیوانا گل.
یا عاشیق لیق آدین گؤتور اوستوندن/
یا سور سمندینی بو میدانا گل.
در آهنگ مصری (محترمی) هم از زبان عاشیق واله می خواند:
قاراباغدان دؤور ائله ییب گلمیشم؟
مندن ده داو طلب وارسار، دئ گلسین.
جهنمی بو دونیادا گؤستریم/
هانسی بنده گناهکارسا دئ گلسین.
عاشیق علی کریمی قره آغاجی در اهمیت آموزنده این داستانها مطالبی بیان می کند و قلیزاده علیار از اینکه نسل جوان امروزی از این قبیل گنجینه های گران ارج زندگی غافلند یا در غفلت نگه داشته شده اند، اظهار تأسف می کند. در این قسمت منصور هشترودی دو شعر می خواند، یکی در مدح حضرت امام علی (ع) به مطلع: گول جمالین جلوه لنمیش گون کیمی تابان ایمیش...
و دیگری در شناختن فرهنگ و ادبیات خودی:
آی هارای اؤزونو ایتیرن ائللر/
آختاراق بیر تاپاق اؤز کؤکوموزو....
عاشیق علی کریمی قمستهایی از داستان شنیدنی فلکولوریک « پری خانم و علی خان» را نقل می کند و خود نیز به نکات عبرت آموز آن اشاره می نماید. آنگاه نوبت به عاشیق نباتعلی علیزاده می رسد که در آهنگ « دوراخانی» می خواند:
ده لی کؤنول مندن سنه امانت/
شیرین سؤزون دیلده یاییلسین گره ک.
سازینی کؤکله ییب، سسی گلنده/
غفلتده یاتانلار آییلسین گره ک.
سپس فرازی از داستان حماسی کور اوغلو را که مربوط به سرگذشت «عیوض» و بسیار شورانگیزاست، بیان می کند و محفل را سر حال می آورد.حمید اکبری دو شعر می خواند. آنگاه عاشیق علی علیزاده برای بار دوم دعوت می شود و داستان عاشیق واله و زرنگار را ادامه می دهد و به شیوه «قیفیل بند» (معما) عاشیقی می خواند:
او کیم ایدی اللری وار دوخسان مین؟
هر الینده بارماق اوینار دوخسان مین؟
هر بارماقدا قلم چالار دوخسان مین/
نه جور اولسون اونو گؤره ک بیز ایندی؟
جواب:
بیر ملک دیر اللری وار دوخسان مین/
هر الینده بارماق چالار دوخسان مین/
هر بارماقدا قلم اوینار دوخسان مین/
اونو نه سیز گؤردوز، نه ده بیز ایندی.
عاشیق نباتعلی برای بار دوم پشت میکروفون با ساز می ایستد و در آهنگ «همدان گرایلیسی» اشعاری از خضرلو می خواند:
ازلدن فانی سان فانی/ گئدر قالماز ائلین دونیا/
هاردا دوشسم اوردا وارسان/ چوخ اوزوندو الین دونیا.
انسان اولان دوستون آتماز/ بیرین آتماز، بیرین توتماز/
هر نه قاچسام باشا چاتماز/ چوخ اوزوندو یولون دونیا.
(منبع هفته نام? آراز آذربایجان، شنبه 4/4/90)
حاشیه بر «ارباب»
بعضی از دوستان بر نوشته « آیا امام حسین ارباب است؟» حاشیه زده و به اینجانب پیام فرستاده بودند که:
«این القاب فقط استفاده از صفت مبالغه در بین ایرانیان است.وگوینده وشنونده به بار جمله آگاهی کامل دارند.»
عرض شود سخن ما این بود که چرا یک کلمه که در قرآن مکرر در معنای ضد الله به کار رفته، برداشته به صورت لقب برای مقدس ترین قربانی قرآن و مدافع اسلام یعنی امام حسین (ع) درآورده ایم؟ آیا کلمه دیگری نبود؟ اصلا بحث ایران و توران و عرب و عجم نیست، بحث قرآن و امام حسین است، هر دو مقدس و الهی اند و کلمه ارباب از نظر قرآن و مکتب امام حسین و در نزد همه مسلمانان تابع قرآن، مفهوم ضد خدایی دارد و این دو با هم نا مناسب است؟ تازه در ایران ما هم واژه ارباب در طول تاریخ به مفهوم مالک زورگو و ثروتمند مغرور در ذهنیت مردم ما بوده است، حتی یک در صد هم بار مثبت ندارد. آیا امام حسین با اربابان مشابهت و مناسبتی داشته؟ امام حسین (ع) ولی الله و امام الناس بود نه ارباب مردم . القاب آن حضرت در داعیه معتبره و احادیث اهل بیت (ع) آمده است. اصلاً بر اساس کدام دلیل این لقب را به امام حسین داده اند؟ هان؟ کدام دلیل عقلی و نقلی؟
وآنگهی، به گفته یکی از دوستان از کجا معلوم که اطلاق لقب نامناسب ارباب بر امام حسین (ع) از سوی دشمنان شیعه (وهابیت) و ایضاً نقشه کشی عوامل انگلیس با مقاصد سیاسی نبوده باشد؟ اما چون عوام قادر به تشخیص نیست، و این کلمه بر ذوق عوامی اش مزه می کند، مدام آب بر آسیاب دشمنان اهل بیت می ریزد و شیعه را بد معرفی می کند و بر تحریفات دامن می زند و البته دشمنان هم پشت پرده بر ضد امام حسین فعالیت می کنند.
یک حرف مزخرف از سعودیهای وهابی یادم افتاد. آنها آمده اند خیابان کنار مسد الحرام را «خیابان ابی لهب» گذاشته اند! وقتی به می گوییم که پس چرا ابی لهب؟ مگر نمی دانید که خدا در قرآن ابی لهب را لعن کرده که: «تبّت یدا ابی لهبٍ و تبَّ»؟ می گویند: ما عربیم کاری نداریم که این واژه در قرآن چه استعمالی دارد و ابی لهب چه کرده! او از شخصیتهای تاریخ عرب بوده هر بار منفی دارد، ما عربها به عرب بودن او نظر داریم نه منفی بودنش!!
حرف آن دوست ما مرا به یاد این حرف عرب وهابی انداخت. خلاصه آقاجان، کلمه ارباب عربی است و در قرآن ما مسلمانان به صورت منفی و ضد توحید به کار رفته و مناسب هیچ مسلمانی نیست، کجا مانده وجود مقدس امام حسین (ع). شما در هر مفهومی به کار برید منفی و ضد الله است. بماند اینکه چه کسی و کی برای اولین بار این کلمه منفور را به امام حسین نسبت داد و با نقشه چه کسانی بود و عوام هم قبول کرد. اگر از ما قبول نمی کنید و بی غرض هستید و خودتان هم اهل نظر نیستید، از عمای بزرگ شیعه و مراجع معظم تقلید بپرسید.
آیا امام حسین (ع) ارباب است؟!
جسارت نباشد به هیچ بزرگواری. ما ارادتمند مریدان حضرت سید الشهدا امام حسین (ع) هستیم. اما چرا بعضی ها اصرار دارند کلمه «ارباب» را به عنوان لقب برای آن حضرت به کار برند و هر چه عالمان دین و اهل نظر توصیه می کنند که به خاطر امام حسین (ع) هم شده، از خیر این لقب نامناسب بگذرید، گوششان بدهکار نیست که نیست. من بحث علمی و دینی و اخلاقی نمی کنم. فقط از دلدادگان آگاه و مخلص امام حسین می خواهم به این نکته توجه کنند که برخی از کلمات در قرآن، ضد خدا و مخالف « الله» به کار رفته، از جمله: فرعون، طاغوت و ارباب. آری کلمه ارباب (جمع ربّ) اغلب در مقابل الله و به معنی عنصر ضد خدا در قرآن آمده است، اگر کسی باور نمی کند، لطفاً به آیاتی که واژه ی «ارباب» در آنها هست، نگاه کند. مثلاً : « مُن دونُ الله ارباباً» و « أاربابٌ متفرقون خیرٌ اَم الله؟» و ... هیئتی های متدین که به شأن ائمه (ع) احترام می گذارند و به روز آخرت و سؤال و جواب معتقدند، از باب احتیاط هم شده، بهتر است از عالم محلشان و یا از فقها و مفسران قرآن و مراجع معظم تقلید سؤال کنند. بالاخره لقب دادن به حضرات معصومین (ع) هم مسؤلیت شرعی دارد. متأسفانه در چند سال اخیر برخی از هیئتی های عوام بی سواد بی منطق، روی منطق خاص عوامانه خود اصرار دارند که امام حسین(ع) را ارباب خود بنامند! حالا آیا برای امام حسین(ع) لقبی مناسب پیدا نمی کنند که یک کلمه ضد خدایی را انتخاب کرده اند؟ واقعاً قحطی لقب است؟! چه شده القاب زیبایی مثل سید الشهدا، سالار شهیدان، سرور شهیدان، ابا عبدالله و .. .؟ البته در هیئتیهای عزاداری انسانهای منطقی و فهیمی هم پیدا می شوند و اغلب متدین و محتاطند؛ پس چرا به این قبیل تحریفهای عوامانه ی خنده دار و دور از فرهنگ حسینی راه داده می شود؟!... الله اعلم!
باری؛
گر نیاید به گوش رغبت کس
بر رسولان پیام باشد و بس!
فردای قیامت نگویند ما نمی دانستیم و کسی هم به ما نگفت. والسلام علی من اتبع الهدی.
شناختن راسپوتین های جدید!
راستی می دانید « راسپوتین» کی بود و چی بود؟! روی سخن البته با جوانترهاست. کاش بدانید که این « مارمولک روسی» چه نقشی شیطانی در دربار روس تزاری بازی می کرد، چگونه با هزار دوز و کلک و مقدس نمایی و مارمولک بازی و فریب کاری، از طریق بانوی اول دربار، در فکر و تصمیم های اساسی امپراتور بزرگ روس نفوذ داشت و پشت پرده، در واقع حکومت را اداره می کرد و چه خیانتها که نکرد !... بهتر است جوانها کتابهایی را که در باره زندگی مرموز این شیطان انسان نما نوشته شده و به زبان فارسی هم ترجمه شده، در فرصت تابستانی مورد مطالعه قرار دهند. خیلی مفید خواهد بود، به ویژه در شناختن راسپوتین های جدید در زمانه ما.
«برنارد شاو» نویسند? طنز پرداز غربی (اسکاتلندی) در آمریکا با دیدن مجسمه آزادی، سؤال کرد:
- این چیست؟
پاسخ دادند:
- «مجسم? آزادی». گفت: بله، در کشور ما هم هر کس بمیرد، مجسمه اش را درست می کنند!