آیت الله خامنه ای و دکتر علی شریعتی
35 سال تمام از فقدان دکتر علی شریعتی گذشت. مردی که در دهه 50 و بعدها نیز اندیشه و بیان و قلمش خدماتی گران ارج در توجه دادن نسل جوان به اسلام و پیامبر و علی و فاطمه و حسین – علیهم السلام – و نیز ابوذر و سلمان و دیگر الگوهای معنویت و انسانیت انجام داد. بسیاری از ارادتمندان پاک سیرت او بعدها در عرصه های انقلاب اسلامی و دفاع مقدس منشأ آثار خیر و ماندگاری شدند و خیلی ها هم شهید. می توان گفت او هم از جنس متفکران جهادی شهید پرور بود. باری، دکتر شریعتی به دلیل داشتن اندیشه های چالش برانگیز، باعث شده عده ای از عالمان دینی و متفکران بزرگ در نقد آثار وی موضع منفی بگیرند و تمام آثار وی را با یک چوب برانند و مردودش شمارند. تعدادی هم برعکس آنان بوده اند و با تساهل و تسامح عمل کرده اند. اما دسته سوم هم هستند که راه سومی را پیشنهاد کرده اند و آن اینکه باید آثار دکتر علی شریعتی را منتقذانه مورد بررسی و مطالعه قرار داد، زیرا او هم انسان است و آثارش خالی از خطا و اشتباه نیست. مخصوصاً که دکتر کثیر الآثار و دارای گفتارهای زیادی بود و طبیعی است که خطاهایش هم بیشتر و گاه خطرناک باشد به ویژه برای نسل جوان کم اطلاع و یا بی اطلاع از معارف عمیق قرآنی و اسلامی و حدیثی و فقهی و کلامی و تاریخ اسلام و روحانیت.
یادم هست در سال 59 یا 60، که نسل ما خیلی جوان و علاقمند دکتر شریعتی بود و هنوز دو دهه تمام از عمرشان نگذشته بود و به او مریدانه می نگریسته اند، مقام معظم رهبری آیت الله خامنه ای مصاحبه ای با مجله « عروه الوثقی» منتشره از سوی حزب جمهوری اسلامی در خصوص اندیشه های دکتر شریعتی داشت که بسیار راهگشا و منصفانه بود و ایشان هم راه سوم را در مطالعه آثار شریعتی پیشنهاد می کردند و در آن مصاحبه معتقد بودند که شریعتی خدماتی انجام داده و جامعه شناسی را به خدمت اسلام در آورده، اما اشتباهاتی هم دارد که باید محتاطانه و نقادانه به آثار و اندیشه های او نگاه کرد و هر دو گروه از کسانی که شریعتی را مطلق قبول یا مطلق رد می کنند، ره به خطا می برند ( نقل به مضمون مضمون).
این هم برای کسانی – مثل من - که شریعتی را از ورای حجاب یعنی کتاب و نوارهای سخنرانی می شناسند، شایان دقت است که شخصیتهایی همچون آیت الله خامنه ای هم با خود دکتر شریعتی دوست و از نزدیک مرتبط بوده اند می شناختندش و هم آثارش را عالمانه مورد مطالعه قرار داده اند. بنا بر این هم کلامشان در مورد اندیشه و شخصیت وی عالمانه و صائب است و هم قضاوتشان در این باره عادلانه.
و حرف آخرم اینکه: به نظر من اگر مرحوم دکتر علی شریعتی از میان آن همه کتاب و سخنرانی بی شمار، فقط چهار کتاب داشت، در بزرگی شخصیت، وسعت بینش و ابتکار اندیشه هایش با همه جوانی اش (44 سال عمر) کافی بود. آری فقط چهار کتاب:
1- فاطمه فاطمه است؛
2- هبوط؛
3 - تحلیلی از مناسک حج؛
4 – کویر.
بله، ای کاش وی همین چهار کتاب را داشت و صاحب « کتب اربعه» بود! البته نظر بنده این است! و گرنه ... جسارت نشود، اصلاً من که باشم در این عرصه؟!
مصطفی قلیزاده علیار/ 28 خرداد 90
از امتحانات چه خبر؟... یک خاطره شیرین
خرداد ماه وقت امتحانات است و این روزها واپسین ایام آن. یاد یک امتحان از سالهای تحصیل خودم افتادم که همیشه در خاطرم مانده است. یادش بخیر! سالهای جوانی ما در تبریز و تحصیل درمدارس دینی قدیمی حوزه علمیه آن شهر به روش سنتی. اساتیدی فرزانه و مدرسانی دانشمند و روحانی، حضوری سازنده و معنوی داشتند که علاوه بر عالم بودن، مربی نفوس و تربیت کننده جانهای مستعد هم بودند... خلاصه اینکه هر کدام از آن برزگان برای خود «شمسی» بودند در تبریز اگر استعدادهایی از جنس «مولانا» پیدا می شد که البته من یکی که اهلش نبودم بی تعارف؛ حیف!... فرهیختگانی چون مرحوم سید ابوالحسن مولانا، مرحوم آقا میرزا علی اکبر محدث، مرحوم آقا میرزا عمران علیزاده، مرحوم میرزا احمد مدرس وحید (باغمیشه ای)، مرحوم میرزا علی الهی قزلجه ای، جناب شیخ علیرضا خوش زبان مرندی، آقا میرزا ابراهیم وثوقی، آقا میرزا طه رضایی و ... هر کدام هم با داشتن فضل و کمال علمی و معنوی، تأثیر و کارآیی خاص خود را در آن محیط داشت
تقریباً سال تحصیلی 65 -1364 بود، در «مدرسه دینی حاج صفرعلی» واقع در بازار قدیمی تبریز، از کتاب «مختصر المعانی» فنون معانی و بیان و بدیع و فصاحت و بلاغت ادبی را در محضر استاد آقا میرزا طه رضایی می خواندیم، من بودم و جمع کثیری از طلاب جوان. البته همه جوان بودیم. جناب استاد – که خدایش بسلامت دارد – هر ماه یک امتحان می گرفت و در تدریس هم روش خاص خود را داشت و استعداد و توان درسی یا سایر توانی های اجتماعی و تبلیغی تک تک محصلان را می شناخت و روی تربیت آنها نظر داشت... یادم هست در خرداد 65 که امتحان دادیم، استاد بی اطلاع دیگر هم شاگردهایم، اوراق را در اختیار من گذاشت و فرمود: «تو جزو دو – سه نفر هستی که این درس را بهتر درک می کردند، ورقه ها را ببر، اصلاح کن و بیاور، هر نمره ای که بدهی قبول است و من می دانم که به دقت نمره خواهی داد!...»
القصه، ورقه ها را با دقت عجیبی اصلاح کردم و نمره دادم که دوستم « جواد فاضل بخشایشی» نمره اش از نمره خودم هم در آن درس بیشتر بود حدود نیم نمره البته!
راستی امروز رابطه معلم ها و اساتید با شاگردها و طلاب چگونه است؟!... این خاطره به تعبیر استاد شهریار در «حیدر بابا»یش: « قالیب شیرین یوخو کیمی یادیمدا...»( مثل یک رؤیای شیرین در خاطرم مانده است) یادش بخیر.
محفل عاشقان – 5
دوشنبه 10 رجب 1432 برابر با 23 خرداد 1390، بعد از ظهر محفل عاشقان کانون موسیقی حوزه هنری آذربایجان غربی در ارومیه، با حضور داریوش علیزاده مسؤل واحد موسیقی تشکیل گردید. عاشیق علی کریمی قره آغاجی و مصطفی قلیزاده علیار دو مجری ثابت محفل در جایگاه خود نشستند. ابتدا قلیزاده علیار با یاد آوری ایام عبادی و سرنوشت ساز ماه رجب و تبریک سالروز میلاد حضرت امام محمد تقی الجواد (ع) امام علی (ع)، عاشیق ها را به مطالعه اشعار شاعران بزرگ توصیه کرد و افزود: عاشیق ها زبان گویای ایل و تبار و ملت خود هستند و باید با مطالعه دقیق اشعار شاعران اصیل، اندیشه، زبان و هنر خود را غنی تر گردانند وگرنه، سطحی و غیر مؤثر خواهند بود.
عاشیق علی کریمی قره آغاجی نیز ضمن خوش آمد گویی به حضار، تذکراتی در زمینه رعایت اخلاقی هنر عاشیقی به هم قطاران خود یادآور شد و از هنرمند پیشکسوت عاشیق « اسمعلی لطفی» برای اجرا دعوت کرد. این عاشیق 75 ساله از شاگردان مرحوم عاشیق درویش و پیرو سبک عاشیقی اوست. وی با آهنگ «تره کمه» خواند:
کربلا و کعبه، محراب و مکه/ هم اوزونو گؤرمک زیارتیمدیر
قاشین قبله اولسا یانه دؤنمره م/ گئجه- گوندوز فکر و خیالتیمدیر.
سینه مه چکمیسن داغ یمنی/جنت زمانیندان آییرما منی
گوندوز چاغیرارام سنی یا غنی/ امام هشتم ده شفاعتیمدیر
عاشیق اسمعلی در آهنگ «دوراخانی» هم زمزمه کرد:
یاتمیش ایدیم خواب غفلت ایچینده/ کیمسه گلدی منیم درسیم آندیردی...
امیر قاسمی شعری از عاصم اردبیلی قرائت کرد که تقلیدی سخت ناشیاته از «سهندیه» استاد شهریار بود!
بعد از آن نوبت نخستِ دومین عاشیق محفل، «عاشیق علی عابدینی یکانی» رسید که با شور وحال خاص خود در آهنگ «شرور» شعری از بختیار وهاب زاده خواند:
قوجالدیر انسانی قوجالمیر زمان/ اوره یین آتشی، کؤزو قوجالمیر/
داغلاری، داشلاری قوجالدان زمان/ باخیرام دونیایا اؤزو قوجالمیر...
بعد شعری مشهور از «محمد آراز» را در آهنگی دیگر خواند:
بلکه بو یئرلره بیرده گلمه دیم/ دومان سالامات قال، داغ سالامات قال/
آرخامجا سو سپیر گؤیده بولودلار/ نیسان سالامات قال، یاغ سالامات قال ...
عاشیق علی عابدینی یکانی حافظه ای قوی و پر از اشعار مختلف از شاعران دارد و این نعمتی است مبارک.
استاد محمود شامی از شاعران مشهور، پر تلاش و در عین حال بی ادعا و متواضع ارومیه یادی از مرحوم میر عباس بزرگ امین و خانه هنری او کرد که خانه هنر و شعر و ساز بود و شعری در این رابطه خواند. عاشیق قربان پور ولی علیار هم در جمع عاشیق ها به دعوت آنان از سفر اخیرهنری خود به چند کشور اروپایی گفت که مورد پسند جمع حاضر قرار گرفت.
عاشیق اسمعلی لطفی برای بار دوم دعوت شد و دو آهنگ (محترمی و شکر یازی) اجرا کرد و اشعاری از عاشیقهای گذشته در مدح مولا علی (ع) – که عاشیق ها هم آن حضرت را مولای خویش می دانند و می خوانند – ترنم کرد از جمله:
آدمدن بویانا، خاتم دن بری/ کیم ووراردی ذوالفقاری سنین تک؟...
کؤنلوم بو عشق ایله اولوب آشنا/ کؤنلومو یاندیردین عشق آتشینه
خیبر دعواسیندا، مرحب باشینا/ کیم ائندیردی ذوالفقاری سنین تک؟
درگاهقلی عطارد هم شعری خواند که مصداقی بود در مایه های « پیرانه سرم عشق جوانی به سر افتاد!»
عاشیق دهقان هنرمند معروف و پیش کسوت ارومیه سخنانی در باب هنر عاشیقی گفت و اینکه: عاشیق ها مراتبی دارند و باید آن را رعایت کنند و ... یک گله گذاری هم از یکی از نوازندگان معروف ساز عاشیقی در باکو کرد. بابا علی جوانمرد دو شعر خواند یکی در موضوع اعتیاد و دیگری در موضوعی دیگر. البته گاه ناپخته و خام.
عاشیق علی عابدینی یکانی برای بار دوم دعوت شد که دو آهنگ شاد زد و با اشعار و سخنان شوخ، حال و هوای محفل را عوض کرد و خاطره ای طنزآمیز از مرحوم «عاشیق اصلان خویی» نقل نمود که وی در یک جشن عروسی بنا به درخواست پدر داماد، در تعریف داماد سنگ تمام گذاشته و قبل از آنکه داماد را ببیند عالی ترین توصیفات رشادت و مردانگی و بلند قامتی و رعنایی و زیبایی را نثار او کرده بود؛ اما بعد که داماد را از نزدیک می بیند، با صدای بلندی می گوید: حیف از آن تعریفها و توصیفات که من نثار این بچه ریزه میزه یِ نیم وجبی کردم!... جماعت محفل خندیدند و سر ذوق آمدند.
حاج کامل نوروزی «مسکین» در آستانه 13 رجب با تبریک فرا رسیدن میلاد علی (ع) شعری هیئتی در مدح آن حضرت خواند و صلواتی از جماعت گرفت:
بیت خداده گلیب عالمه مولای عشق/
نور علی دن تاپیب کعبه تولای عشق...
عاشیق عبدالله اشرفی هم در وقت اضافی محفل دعوت شد که با اجرای آهنگ، شعری از مختار صادق زاده خواند:
عاقل انسان آچ گؤزونو آییق اول/ بو دونیا نه سنه، نه منه قالماز...
عجل سایماز بو عاقلدیر، او دلی/ آخیردا بوش قالار هامی نین الی/
آتالار سؤسوزودور، ائلین مثلی: آغلایانین مالی گوله نه قالماز..
(منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه هنری آذربایجان غربی و هفته نامه آراز آذربایجان، شنبه 28 خرداد 90)
عشق به امام علی (ع) درون مایه ی ادب و اندیشه و هنر و عرفان مسلمانان است.
انجمن ادبی آراز- 26
امروز تقریباً همه شاعران – جز دو - سه نفری – به مناسبت فردا (13 رجب) در اشعارشان به ساحت امام علی بن ابی طالب (ع) ادای احترام و اظهار عشق کردند. قبل از شروع شعر خوانی شاعران، دبیر کانون شعر و ادب حوزه هنری آذربایجان غربی طی سخنانی به شخصیت الهی و جامع امیر المؤمنین علی (ع) اشاره کرد و افزود: شخصیت جامع الاطراف علی (ع) در ادبیات همه مسلمانان و حتی غیر مسلمانان تأثیر عمیق گذاشته است، عشق به امام علی (ع) درون مایه ی ادب و اندیشه و هنر و عرفان مسلمانان بوده است. بعد از آن روح الله قنبرپور تجنیس (دستان) خواند و علی صلاحلو دو شعر ، یکی فارسی و دیگری ترکی:
نئیله رم من اؤزگه یاری، اؤز نگاریم وار منیم/
هر گؤزل گولدن گؤزل بیر گلعذاریم وار منیم...
شاعر جوان، نجیب محمد عابدینی چند رباعی تقدیم مولا (ع) نمود:
وقتی همه بیچاره ی شرمندگی اند/
دستان نوحیثیت بخشندگی اند/
امروز تمام شهر اذعان دارند:
پیش تو گرفتار سر افکندگی اند.
عابدینی یک شعر ترکی آزاد هم خواند که مثل اشعار فارسی اش پر از طراوت و تازگی بود.
هنرمند مشهور «عاشیق نباتعلی علیزاده» مهمان ویژه کانون شعر و ادب بود که با اجرای یک آهنگ حماسی عاشیقی ( محترمی)، در مدح امیر مؤمنان علی داد سخن داد و حاضران را بر سر شوق و ذوق آورد:
جمالین شعله سی آی ایله گوندور/
گونشلندی کلّ جهان یا علی/
آدین ابجد حسابیندا یوز اون دور/
ارنلر سروری جانان یا علی!
بیر آدین اوخودوم فاتح خیبر/
بیر آدین سسله دیم حیدر صفدر/
بیر آدین چاغیررام شافع محشر/
بیر آدین ناطق قرآن یا علی!
و در آهنگ «مصری» شعری از خسته قاسم خواند:
قالمیشام غملر ایچینده/ یئتیش دادیما یا علی/
لشکر کفار ایچینده/ یئتیش دادیما یا علی .
سید حیدر علی آران هم عرض ارادتی به جدش علی مرتضی نمود:
سلام/ ای زیباترین نام/ مولای عاشقان/
ای بوتراب/ که تراب از تو آبرو گرفت...
زمزم به نام نامی تو/ عطر و بو گرفت/
و کعبه با نام تو زاده شد دوباره...
خانم مهناز صابونی غزلی تازه تقدیم کرد که حاکی از تلاش تازه او در عرصه شعر است به مطلع:
صدایت می کند تکرار، بگو حاضر، بگو حاضر...
جعفریه احمدیه، ترکی می نویسد که از نظر اندیشه حرفی برای گفتن دارد، اما از نظر زبان شعری و ساختار زبان ترکی، جای چون و چرای بیشتری دارد وبه نظر می رسد هنوز آن زبان لازم را نیافته با این حال اصرار در روش نا هماهنگ و غیر مرسوم و گاه ناصواب انتخابی خود دارد! ایشان این هفته عرض ارادتی به امام علی (ع) کرد پر محتوا، اما در قالب همان زبانی که گفته شد. قلیزاده علیار دبیر کانون شعر و ادب، با احترام تمام به احمدیه نکته مزبور در باب زبان شعری وی را متذکر شد و اضافه کرد: شاعر برای دست یافتن به زبان مورد پسند خواص و قابل فهم عموم باید ادبیات و آثار بزرگان آن زبان را بخواند و امروز آثار و کتب خیلی مفیدی در دسترس هست که آقای احمدیه باید اندیشه های خوبش را در این شیوه بیانی بزرگان آذربایجان ارائه نماید و گر نه، به خشت خام می ماند با عرض معذرت!... دیگر شاعران و منتقدان نیز اظهار نظرهای مشابهی کردند که البته احمدیه ظاهراً زیر بار نمی رفت!
استاد علی محمدیان سر ارادت به درگاه عشق مولا علی فرو آورد:
به تقوا مظهر اعجاز یزدانی تو ای مولا /
همانا معنی آیات قرآنی تو ای مولا...
غلامرضا دانش فروز شاعر فاضل و محقق ادبی فروتن و بی ادعا، در قالب مخمس، شعری تقدیم مولا علی کرد به مطلع:
دل من به نغمه بنشین به طراوت بهاران...
زهرا کریم زادگان (مجری کانون شعر) شعری از خود نثار آستان امام علی کرد.
علی آزاد قوشچی دبیر بازنشسته ادبیات و شاعر که برخی از کلمات نهج البلاغه را به نظم کشیده و در کتاب « زلال معرفت» منتشر کرده بی هیچ حمایتی از سوی بنیاد نهج البلاغه و ... پشت تریبون قرار گرفت و تعدادی از آن آثار علوی اش را خواند و چند جلد از کتابهایش را به رسم اهدا روی میز گذاشت تا علاقمندان بردارند. خب، تقبل الله!
شاهرخ رضوانی هم غزلی با مضامین اجتماعی خواند به مطلع:
حاصل جمع من و تو در جهان ما می شود/
با همآوایی ما در شهر غوغا می شود
و غزلی به مطلع: عطش عشق تو را می طلبم، می خواهم ...
علی غنی زاده با چند شعر آمده بود، عرض ارادت به امام علی (ع):
چون رائحه گلاب ناب است علی ..
یک ملمع ترکی – فارسی از « علی ای همای رحمت» استاد شهریار ساخته بود و یک شعر دیگر به یاد شهیدان و با یادی از شهید حاج مهدی امینی خواند.
محمود عالمی، بابا علی جوانمرد، گریم کل اندام و حاج کامل نوروزی هم شعر خواندند. در پایان استاد محمود شامی شعری دل انگیز و لطیف خواند به مطلع:
ای حاییف، عؤمرومون کئچدی بهاری/
سولور یاناغیمدا گول یاواش – یاواش
یاغیر قوجالیغین باشیما قاری/
گؤر نئجه آغاریر تئل یاواش – یاواش!
محمود حکیمی، از جنس نویسندگان شهید پرور
من محمود حکیمی را از سال 1358 با کتاب «سلحشوران علوی» اش می شناسم. یادش بخیر آن روزها، چه شور و حالی داشتیم! مدام در پی یک اثر انقلابی و شورآفرین بودیم، از نوع اسلامی اش. و محمود حکیمی از این جنس نویسندگان بود و جوان بود و ما جوانتر. شاید همه قصه ها و کتابهایش را در دهه 60 خوانده ام. البته بعدها، منتقدان و قصه نویسان حرفه ای جدی تری پیدا شدند و به نقد نوشته های محمود حکیمی هم دست زدند ... و بالاخره محمود حکیمی شد «عبد الکریم حکایت نویس» - یاد عطار بخیر؛ و نیز محقق و صاحب آثاری ارزشمند. اما این فریخته مؤمن در همه این سالهای طولانی (40سال تمام) همچنان در فکر و فرهنگ دینی جامعه ما و تربیت جوانان و ترویج فرهنگ ایرانی – اسلامی ما تأثیر گذار بوده است. همین کافی است و مایه مباهات. در سال 1387 که مشغول نگارش کتاب « از نسل سرافرازان» در موضوع زندگی و اندیشه های دانشجوی شهید « جواد امامعلی سبزی» ( متولد1340 - ارومیه، شهید به سال 1362- جبهه جنوب) بودم، کتابهای استاد محمود حکیمی را در کتابخانه آن شهید دیدم در کنار کتابهای شهید مطهری، دکتر شریعتی، محمد رضا حکیمی و ... و به این فکر کردم که جناب محمود حکیمی هم از جنس نویسندگان شهید پرور روزگارماست و چنان است که امروز از او حکایتها می کنند و بی گمان فردا و فرداها نیز هم. جای تجلیل از شخصیت تأثیر گذار محمود حکیمی از خیلی وقت پیش خالی بود. با آرزوی طول عمر برای این صاحب قلم متهد و پرتلاش.
مصطفی قلیزاده علیار ( نویسنده و پژوشگر)