جهالت جهانی اکبر اکسیر!
«ملخ های حاصلخیز» چهارمین آلبوم شعر طنز فرانو جناب اکبر اکسیر در حیطه شعر طنز نو و حال و هوای امروزی، مجموعه خوبی است که از طرف دوست شاعر طنزپرداز و بزرگوارم سعید سلیمانپور ارومی به رسم هدیه همین چند روز پیش به دستم رسید. کتابی که حتی پسر کوچکم «حجت» 8 ساله کلاس دومی، نیز جذب طرح رو جلد آن شده، بعد از امتحاناتش چند روزی فقط به آن خیره بود و گاهی هم به مطالبش، که البته برخی سطورش را می فهمید و لبخند می زد! و بلند بلند می خواند تا ما را هم به آن متوجه سازد... و « هادی » 11 ساله کلاس چهارم که سخت درگیر امتحاناتش است، چپ چپ به برادر کوچکترش نگاه می کند ! چرا که او هنوز فرصت نگاه کردن به آن کتاب را پیدا نکرده ...
باری جناب استاد اکبر اکسیرشاعر طنزپرداز امروزی است با درک حساسیت های ویژه امروزی؛ در باره ملخ های حاصلخیز بیشتر می توان حرف مفید زد، مخصوصاً اهل طنز و تفکر، من فعلاً با دو سطر آخر از شعر « اینترناش» - (ص 44 کتاب) این سخن کوتاه را کوته تر! می کنم که آن دو سطر حتماً به درد هر دو دنیای هر کسی می خورد:
« از خودم می نویسم
تا جهالتم را جهانی کرده باشم!»
راستی آیا می توان حدیث نفس را – به مفهوم نفسانیت و شهرت طلبی – بهتر از این بیان کرد؟!... شاید؛ اما باید به شاعر دست مریزاد گفت، یعنی: «اللرین آغریماسین شاعر قارداش». والسلام
مصطفی قلیزاده علیار - ارومیه
اِخوانیّه
اخوانیه ترکی ذیل را را به دوست گرامی و مترجم برجسته پژوهشگر فرهیخته قرآن جناب استاد «میرزا رسول اسماعیل زاده دوزال» در جواب اخوانیه ایشان، تقدیم کرده ام:
ائدیر جور دؤران هر آزاده یه
خصوصاً بیزیم تک یازیق ساده ی
سیاست ائدیب خلقی غافل ز بس
باخان یوخدو محرابه ، سجاده یه
کوسوب میل لر ، قالماییب حوصله
نه بنگه ماراق وار ، نه ده باده یه!
هله کی ، بئله فیرلانیر روزگار
رضا اولدوم حافظ کیمی « داده » یه
یازیلدی بو ابیات حؤرمت اوچون
«قلی زاده » دن « اسماعیل زاده »
بهمن 88 /ارومیه
فاطمه زهرا (س) فراتر از همه خوبی هاست!
(هدیه به روح مادرم به مناسبت روز مادر)
حدیثی پر معنی و دل انگیز از پیامبر اسلام (ص) درفضیلت اهل بیت خود نقل شده که قابل دقت و تإمل است:
لو کانتِ الحکمةُ رجلاً لکان علیاً، و لو کان العقلُ رجلاً لکان الحسن و لوکان السخاءُ رجلاً لکان الحسین و لو کان الحُـسـنُ شخصاً لکان فاطمة بل هی اعظمُ، انّ فاطمة ابتنی خیـرُ اهل الارضِ عنصراً و شرفاً و کرماً.
(منبع : فرائد السمطین، ج 2، ص68)
ترجمه:
اگر حکمت در هیئت مردی تجسم می یافت، علی (ع) می شد، اگرخرد به شکل مردی ظاهر می گشت، حسن (ع) بود، اگر سخاوتمندی در قالب مردی تجلی پیدا می کرد، او حسین (ع) بود و اگر همه خوبی ها در وجود شخصی جلوه می کرد، آن همانا فاطمه زهرا (س) بود، بلکه او فراتر و بزرگتر از خوبی هاست، زیرا دخترم فاطمه زهرا بهترین اهل زمین از لحاظ نژاد و شرافت و کرامت است.
پیام فاطمه زهرا و جامعه ما
فردا دوشنبه 20 جمادی الثانی 1432 (سوم خرداد 1390) است و آغاز جشن میلاد مبارک حضرت فاطمه زهرا (س) و روز زن و روز مادر و آغاز هفته گرامیداشت مقام زن در کشور ماست. با خود فکر کردم من چه هدیه ای می توانم برای خانواده و فرزندانم و همه بانوان و فرزندان شایسته وطنم و بلکه همه زنان پاکدامن و مؤمن و مسلمان جهان اهدا کنم که شایسته این روز و این نام باشد؟ ... در ذیل عنوان ساده و روشن بالا می خواهم هدیه ای را از مکتب اهل بیت (ع) برای همه زنان مسلمان و حتی برای خودم و همه مردان مسلمان که همه با محبت خاندان پیامبر به ویژه فاطمه زهرا بر خود می بالیم، بیآورم و به عبارتی دیگر، درسی را از مکتب فاطمی بازگو کنم. بی هیچ توضیحی می روم سر اصل مطلب:
امام موسی الکاظم (ع) به نقل از پدر و نیاکان پاک و معصوم خویش و ایشان از امیر مؤمنان علی (ع) روایت کرده اند که: مردی نابینا برای اظهار نیاز مادی خویش، از حضرت فاطمه زهرا درخواست ملاقات کرد. بانوی بزرگ اسلام پذیرفت. وقتی مرد نابینا وارد شد، حضرت زهرا (س) پشت پرده ای قرار گرفت و آماده شد تا سخن آن شخص را بشنود. حاجت مرد نیازمند از سوی فاطمه برآورده شد و او رفت. پیامبر اسلام که خود از نزدیک شاهد و ناظر این ماجرا بود، از دخترش فاطمه زهرا پرسید: فاطمه جان، چرا وقتی آن مرد نابینا وارد شد، پشت پرده رفتی؟ او که تو را نمی دید!
فاطمه پاسخ داد: درست است پدرجان، او بینایی نداشت و مرا نمی دید، اما من که او را می دیدم، وانگهی او بوی نامحرم را حس می کند!!
پیامبر با شنیدن این حرف پرمعنی فاطمه، فرمود: فاطمه جان! گواهی می دهم که تو پاره تن و جان من هستی!
( منبع: علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 42، ص 91 )
خب، درس فاطمه زهرا تمام شد! اما پیام سازنده این حدیث چیست؟
پیام این حدیث چیست؟
من برآنم که راز بزرگ این حدیث و کلام وحی گونه فاطمه زهرا در این حقیقت نهفته است که مرد نامحرم هرچند نابینا هم باشد، بوی طبیعی و محرک زن نامحرم را می شنود و حضور تأثیرگذار زن نامحرم را در وجودش حس می کند. پس باید برای دور ماندن از فتنه و گناه، زن و مرد نامحرم باید از معاشرت نزدیک، حتی در چند قدمی هم باشد، پرهیز کنند و به عبارتی رساتر باید حدود زن و مرد نامحرم در همه حال حفظ و مراعات گردد. این حدیث نمی گوید زن و مرد نامحرم نباید هیچ ارتباط سالمی داشته باشند، بلکه به صراحت تمام پیام می دهد که باید حدود و مرزها را رعایت کنید. همین و بس. این پیام بسیار بزرگی است که متأسفانه امروزه تا حد زیادی در جامعه ما نادیده گرفته می شود چه در عینیت جامعه و واقعیتهای روزمره زندگی و کار و شغل و چه در رفتارهای نمادین و مجازی مثل فیلم و نمایش و سریالها. امروزه تمام فیلمهایی که در جامعه ما ( سینما و تلویزیون) تولید می شود، زن بدون استثنا بزک کرده و آرایش شده، آن هم از نوع جذابترش در کنار مردان نامحرم – در هرنقشی که به عهده داشته باشد - حضور دارد و تحت تأثیر آن جامعه هم به این بی مبالاتی آلوده می شود و اقلّ کم آن است که باعث می شود حدود شرعی معاشرت نادیده گرفته شود و قـُبح سکس و ابتذال و ارتباط ناسالم زن و مرد نامحرم از بین برود و یا معمولی گردد، هم در خانواده ها و هم در انظار عمومی.
ببخشید من قصد موعظه کردن و یا جانماز آب کشیدن ندارم، لطفاً کمی به اطرافتان بنگرید! ... دنبال مقصر هم نگردید، اما می توانید به عوامل و زمینه های این بلبشو و تضادها بیندیشید، یا اصلاً بی خیال باشید! هر طور که میلتان است!
گر نیاید به گوش رغبت کس
بر رسولان پیام باشد و بس! ... همین.
یک خاطره عجیب و شرم آور!
چندی پیش که سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) بود، حدود ساعت 5 بعد از ظهر زنگ خانه به صدا درآمد. رفتم باز کردم، یک خانم جوان حدود 20 – 22 ساله، تماماً بزک کرده با روسری خوشرنگ و جذاب، نصف موهای بور سرش بیرون از روسری، مقداری از سینه و گردن باز و مانتویی تنگ و خوشرنگ بر تن، با یک دختر بچه ده – دوازده ساله که شلوار قرمز رنگ و تنگی پوشیده بود، دم در ایستاده و منتظر بود تا آش نذری وفات فاطمه زهرا را بدهد! بوی عجیب ادکلن اش هم به جای خود معلوم و ملحوظ!... از همسایه های نزدیک ما نبود، شاید هم مهمان یکی از همسایه ها بود و آمده بود برای کمک به پخش آش نذری... باری به هر تقدیر! من هرچه فکر کردم، نتوانستم هیچ مناسبتی بین ظاهر فریبنده و گناه آلود و آلوده کننده آن خانم مسلمان و نذر فاطمه زهرا (س) پیدا کنم و یا عوامانه خودم را راضی کنم که ای بابا، به ما چه ربطی دارد! شاید حضرت از او بپذیرد! ... خلاصه، من گفتم که خدا قبول کند و او با لبخندی رفت به طرف خانه دیگر همسایه و سراغ کار خودش که آش نذری می داد.
اما جای شرمساری است که امروزه پیام حجاب فاطمه زهرا دارد از موضوعیت خود در جامعه اسلامی و شیعی ما می افتد و در حد منبر و موعظه و کلاس درس اخلاق و بینش اسلامی و صحبتهای کارشناسان محترم مسائل دینی صدا و سیما و ... خلاصه می شود و در این عرصه البته هم زن و هم مرد هر دو غافلند یا تغافل و سهل انگاری می کنند؛ عوامل هم که مقصرند جای خود، ...افسوس!
راستی یادم نرفته بگویم که روز زن و روز مادر مبارک باد.
مصطفی قلیزاده علیار
آیت الله بروجردی چگونه برای مردم دعا می کرد؟
دعا کردن و استغاثه به درگاه خداوند – با قطع نظر از اجابت یا عدم استجابت آن، زود یا دیر مستجاب شدنش- موجب آرامش روحی و روانی و عامل استقامت انسان در برابر ناملایمات می شود. دو منبع غنی ما یعنی قرآن و احادیث اهل بیت (ع) سرشار از آداب دعا و شیوه دعا کردن و رمز استجابت دعا و نمونه های عالی آن است. من در اینجا اصلاً وارد این مباحث نمی شوم. فقط می خواهم شیوه دعا کردن مرجع تقلید بزرگ معاصر مرحوم آیت الله العظمی حاج سید حسین طباطبائی بروجردی ( درگذشته به سال 1340ش.) در حق عموم مردم را بیان کنم که برای خود من خیلی جالب و تأمل بر انگیز است و تا به حال ندیده ام کسی آن را گفته باشد. اخیراً در در شهر مقدس قم و در محضر حضرت آیت الله العظمی آقای حاج سید یوسف مدنی تبریزی که از مراجع محترم تقلید و یکی از شاگردان برجسته آیت الله بروجردی و امام خمینی و محقق داماد – رضوان الله تعالی علیهم- می باشند، بودم که به مناسبتی سخن از شیوه دعا کردن مرحوم بروجردی به میان آمد، ایشان فرمودند: وقتی مردم به دیدار آیت الله بروجردی می آمدند، یا وجوهات شرعی خود را به ایشان می پرداختند، آن مرحوم در حق آنان و خانواده و فرزندان و اموالشان و حتی برای حفظ، افزایش و برکت یافتن احشام و اغنام (گاوها، بزها و گوسفندان) آنان نیز دعا می کرد!
آیت الله مدنی افزودند: بعدها که امام خمینی در میان عموم مردم معروفتر شد، به ویژه بعد از آزادی از زندان و حصر در سال 1343 که به قم بازگشت، مردم به دیدار ایشان می آمدند و اظهار محبت می کردند و حتی وجوهات به ایشان می دادند، امام هم خیلی مختصر در حق آنان دعا می کرد و مثلاً می فرمود: «موفق باشید، مؤید باشید» . من به ایشان عرض کردم: آقا! برای مردم بیشتر دعا کنید، آنان انتظار دارند شما بیشتر برای ایشان دعا کنید، همچنان که مرحوم آیت الله بروجردی مفصلاً دعا می کردند.