|
مجموعه شعرترکی «سن بیر سرو آغاجی» اثر ارشد محمدی ازشاعران معاصر ارومیه ای چهارشنبه هفته گذشته در نشست ویژه کانون شعر حوزه هنری آذربایجان غربی مورد نقد و بررسی منتقدان قرار گرفت.
|
«سن بیر سرو آغاجی» در کانون شعر حوزه هنری استان آذربایجان غربی نقد و بررسی شد
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی حوزه هنری آذربایجان غربی، مجموعه شعرترکی «سن بیر سرو آغاجی» اثر ارشد محمدی ازشاعران معاصر ارومیه ای چهارشنبه هفته گذشته در نشست ویژه کانون شعر حوزه هنری آذربایجان غربی مورد نقد و بررسی منتقدان قرار گرفت.
در ابتدای این نشست که با حضور جمع زیادی از شاعران و علاقه مندان شعر و ادبیات برگزار گردید، مسئول کانون آفرینش های ادبی و دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری حوزه هنری آذربایجان غربی ضمن یادآوری ایام عزاداری ماه محرم فرا رسیدن این ماه را به حضار تسلیت گفت و افزود: همه ی تلاش ما در مسیر فرهنگ و ادب، حرکت در مسیر درست اندیشیدن و حق طلبی است که این در دیانت و مذهب ما با مرام اهل بیت(ع) نشانه گذاری شده و در حقیقت تبلورعملی و اصلی آن در ماه محرم وعاشورا و تاسوعا است.
وی تصریح کرد: هدف اصلی از نقد کتاب گرم نگه داشتن فضای آفرینش ادبی و ارج نهادن به صاحبان اثار ادبی و پایداری است و کتاب شعر جناب ارشد محمدی از جهاتی مختلف حایز اهمیت است که امروز مورد نقد قرار می گیرد.
در ادامه این نشست شاهرخ رضوانی، محمد ترکمانی، علی همای¬پناه، خلیل شیخلو، فرشید فرشیدفر، جعفر بزرگ امین، دکتر محمدعلی ضیایی و حمیدی واحدی نقطه نظرات خویش را در پیرامون اشعار ارشد محمدی ابراز داشتند.
ارشد محمدی، نیز در پایان ضمن تشکر از مسئولین حوزه هنری برای برگزاری چنین نشست نقدی گفت: از نظر من هر کتاب چراغی است که با خواندن و خوانده شدن شروع به نور افشانی می¬کند و در پرتو این نور هدایت جامعه به مراحل متعالی امکان پذیر می¬شود.
نقد کتاب های ادبی از اهداف کانون شعر حوزه هنری استان است که در چهار سال گذشته حدود 20 جلد کتاب در زمینه های ادبی و دفاع مقدس با حضور منتقدان ادبی و کارشناسان امر در این کانون به محک نقد کشیده شده و یا از آنها رونمایی شده است .
ارشد محمدی متولد سال 1341شمسی و از دبیران باز نشسته شهرستان ارومیه است که برای نخستین بار مجمومه اشعار خود را در قالبهای مختلف ادبی از جمله غزل ، مثنوی ، رباعی ، چهار پاره و شعر نو با موضوهای مختلف اجتماعی منتشر می کند .
|
باکو 10
یادداشتهای سفر باکو
بخش دوم
مصطفی قلیزاده علیار
دومین روز همایش
دومین روز چهارمین همایش بشردوستانه باکو امروز جمعه 11 مهر ماه 93 برابر با 3 اکتبر 2014 با حضور مهمانان خارجی و میزبانان به صورت میزگردهای تخصصی در هتل هیلتون و هتل فِـیِـرمونت (Fairmont) و هتل فورسیزینس (four seasons) و آکادمی ملی علوم آذربایجان برگزار گردید. من در میزگرد تخصصی رسانه (مدیا) بودم که در سالن «سِئوگی» هتل هیلتون برگزار شد. برنامه سخنرانیهای امروز نیز مثل دیروز نوشته شده بود و به صورت مکتوب در کتابچهای به سه زبان آذربایجانی، انگلیسی و روسی روی میزها و جلو اسم هر کس قرار داشت. برای هر سخنران 7 الی 10 دقیقه وقت در نظر گرفته بودند و صندلی هر مهمان هم با اسم و رسمش تعیین شده بود. اجلاس طبق برنامه رأس ساعت 10 شروع شد. متصدی اداره این میزگرد تخصصی، خبرگزاری رسمی «آذرتاج» و مجری پانل اول (بخش نخست) برنامه جناب میکاییل عثمان دبیر خبرگزاریهای آسیا و اقیانوس آرام بود.
این نشست تخصصی اختصاص به بیان نقش رسانهها در جوامع معاصر و بازتاب رویدادهای ناگوار در رسانهها و مباحثی در این رابطه داشت. سخنران افتتاحیه جناب «اصلان اصلاناف» (Aslan Aslanov) مدیر عامل خبرگزاری «آذرتاج» بود که ضمن عرض خیر مقدم به مهمانان، در موضوعاتی مثل اهمیت همایش بشردوستانه باکو، نقش رسانهها در پیشرفت و توسعه ملتها، سیر تحول رسانهها از سنتی به مدرن ، ضرورت همگامی رسانهها با تحولات علمی و تکنولوژیک عصر حاضر و ... سخن گفت.
«پیتر کروپس» مدیر عامل سابق خبرگزاری اروپا و مدیر عامل فعلی خبرگزاری «APA» شعبه استرالیا، بعد از او مدیر عامل خبرگزاری مالزی، بعدش کسی از ایتالیا، حرفهایی زدند که چندان چنگی به دل نمیزد، بیشتر به سفارش و موعظه شبیه بود. بعدش جناب «آتیلا سِرتِل» رییس اتحادیه رسانههای ترکیه حرف زد در باب بیعدالتیها و نابرابریهای جوامع، و اینکه رسانه و مطبوعات از اصول اصلی دموکراسی است، روزنامهنگاران و خبرنگاران قربانی بیعدالتیها شده و چند نفرشان در چند سال اخیر در مصر و عراق و سوریه و پاکستان و ... کشته شدهاند و ...
نفر هفتم از لیست سخنرانها، جناب «تری مکارتی» از آمریکا و مسئول برپایی مناسبتهای بینالمللی در لُسآنجلس بود؛ او اعتراف کرد که ما در عراق اشتباه کردیم و هزاران نفر عراقی و آمریکایی را بیجهت به مسلخ کشاندیم و دو نفر خبرنگار آمریکایی اعدام شدند و فجایعی زشت رخ داد...
خانم «لامعه وزیراُوا» از آذربایجان در باب مناقشه روس و اوکراین مطالبی گفت و هر دو طرف را جنایتکار نامید که در رسانهها ملتهای همدیگر را تحقیر میکنند و استفاده ابزاری از رسانه...
من یکی خوب حالی نشدم و نتوانستم ته قضیه را دربیاورم که این خانم بالاخره به که تره خرد میکند! ...
ساعت 30/11 فاصلهای (Kofe fasil?si) میدهند برای استراحت و پذیرایی و تناول میوه و آب میوه و چایی و قهوه و ... و ساعت 12 پانل 2 و قسمت دوم برنامه شروع میشود. مجریاش «یونگ سو هونگ» مدیر عامل خبرگزاری مالزیایی «بِرناما» (تو بخوان: برنامه!) بود.
«نگویِن دوک لوئی» از ویتنام در باب فایل یوتوب و فیسبوک داد سخن میدهد... بعدش «اصلان اصلاناف» مدیر عامل خبرگزاری «آذرتاج» میگوید که رسانه و اهل رسانه مسئولیت اجتماعی دارند، چه نیاز و ضرورتی به ایجاد شبکههای فردی و وبلاگهای شخصی در فیسبوک هست!؟
حرف اصلان معلم قابل تحسین و شایسته تأمل بود. بعدش جناب «تاکه هارو تسوت سومی» مدیر مسئول روزنامه پرسابقه ژاپنی «the japan times» از سابقه 117 ساله مطبوعات در کشورش (از سال 1898) حرف میزند و اینکه امروز در ژاپن هر کس به طور میانگین 20 دقیقه روزنامه میخواند و در امارات متحده عربی 50 درصد کاربرد تلفن موبایل به خبرها اختصاص دارد...
خانم «آینور بشیرلی» مسئول بخش رسانههای نوین دانشگاه اسلاویون آذربایجان از شیوه مناقشه برانگیز مطبوعات و رسانهها انتقاد میکند که: « برخی رسانهها شتابزده عمل میکنند، به عمق اخبار و رویدادها نمیپردازند، به این دلیل هم نتایجی سطحی میگیرند و با ایجاد جنگ رسانهای مردم را به جان هم میاندازند و افکار عمومی را گمراه میکنند ...»
و این تعبیر رسا و زیبا را به کار میبرد: «Medya c?ng?llik deyil: مدیا جنگللیک دئییل» (رسانه قانون جنگل نیست!)
بعد نوبت ناهار میرسد در همان طبقه دوم هتل، بیرون از «تالار سِئوگی». سپس سری به اتاقها زدیم و بعد از مختصر استراحت و رتق و فتق امور، برگشتیم و سر ساعت 3 بعد از ظهر به وقت باکو (30/13 به وقت تهران) بخش سوم و پانل 3 شروع شد. در لیست برنامه بعد از ظهر، نام هشت نفر را نوشته بودند، نام چند نفر از جمله بنده هم اضافه شد و حدود 10- 11 نفر حرف زدیم. مجری برنامه جناب «وقار سیداف» نماینده خبرگزاری آذرتاج در آلمان بود.
چند نفر حرف زدند از جمله «آلکس واتانکا» مسئول علمی رسانههای خاور نزدیک در آمریکا. این شخص یا کارگزار به اصطلاح علمی، حدود چهل و چند سالگی را نشان میداد و حرفهایش بر محور سیاستهای خصمانه «سیا» در ممالک اسلامی و ضدیت با اسلام میچرخید و تأکید میکرد که: «تروریسم در ممالک اسلامی شگل میگیرد و از دین استفاده ابزاری میکند، اسلام کشتن انسانها را روا میدارد و حقوق زنان را ضایع میکند! هر چند اسلام جنبههای صلح هم دارد! .... امروز مناقشه شیعه و سنی دنیا را فراگرفته است در سوریه و عراق! و ... همه جا دعوای شیعه و سنی هست!»
آلکس این جمله اخیرش را چند بار به صورت هدفدار و تابلووار به عباراتهای گوناگون در فواصل حرفهایش تکرار کرد که: امروز در دنیا دعوای شیعه و سنی هست!
من تا آن لحظه برای سخنرانی اسمنویسی نکرده بودم، اما بعد از این آمریکایی که مأموریتش را با گفتن حرفهای بیربط در ضدیت با اسلام و مسلمانی انجام داد و با آن پرت و پلاها حسابی به جاده خاکی زد و جماعت را نمیدانم چه حساب کرد! تصمیم گرفتم حرفی بزنم. در فاصله پذیرایی از مجری برنامه «وقار سیداف» وقت گرفتم که حرف بزنم، او هم با گشادهرویی تمام اسمم را به لیست اضافه کرد و گفت: «حتماً، اما زود برگردید و در جلسه باشید که به موقع و به نوبت صداتان میکنم.»
خانم «ژانا گُلوبیتسکایا» سردبیر روزنامه روسی زبان «موسکوسکی کُمسومُولِتس» از روسیه، سخنران دیگری بود که به جای 10 دقیقه، نزدیک به نیم ساعت وراجی کرد و وقت اجلاس را با حرفهای بیاهمیت گرفت، کمی از خودش گفت: «من از پدری مسلمان و ترکمن و مادری روس زاده شدهام، فلان تعداد کتاب نوشتهام، هنرپیشه تئاترم، پدرم سختگیر بود! من هرگز در خانه برخی حرفهای بیرونی را نمیگفتم که مثلا در کوچه مرا چه کسی بوسید! ...». و از این قماش حرفها... خلاصه رودهدرازی این خاتون تقریباً حوصله همه را سر برد، اما جز تحمل چارهای نبود ...
البته این خانم «ژانا» دو سه جمله هم از سبک زندگی خوب و پایبندی آذربایجانیها به دین و معنویت و اصالت خانواده و اجتناب از مسایل سکسی گفت که بد نبود البته؛ خدا پدرش را بیامرزد.
نفرششم در لیست سخنرانها، خانم «جورجینا برناد» (Georgina Bernath) از مجارستان و مسئول واحد مطبوعات حزب «یوبیک» در آن کشور سخنران بعدی بود که بر عکس خانم «ژانا»، حوصله تنگ شده جماعت را با سخنانی منطقی و جدی به حق سر حال آورد. او از وجود قبور دستهجمعی در برخی کشورهای شرقی حرف زد که مطبوعات و رسانههای غربی از افشای آنها و بیان جنایتهای قدرتهای بزرگ اجنتاب و سکوت میکنند و در جنایت همان جانیان شریکند... این خانم صریحاً گفت که کار حزب یوبیک ما در مجارستان حمایت از مردم مظلوم فلسطین و غزه و جمعآوری کمکهای بشردوستانه به این ملت ستمدیده است؛ اما مورد اتهامات جدی قرار میگیریم و ما را به ضد یهود بودن متهم میکنند در حالی ما ضد یهود نیستیم، بلکه میگوییم چرا اسرائیل زنان و کودکان بیگناه فلسطینی را قتل عام میکند، چرا رسانهها و فعالان حقوق بشر و جمعیتهای اومانیستی و بشردوستانه غربی در مقابل فاجعه غزه و فلسطین سکوت میکنند؟! ما در بحث مناقشه قرهباغ هم همان موضع را گرفتهایم و معتقدیم که قرهباغ متعلق به آذربایجان است و تحت تجاوز ارامنه قرار دارد و باید آزاد شود...
بعد «راسم محموداف» از مسئولان انستیتوی رسانه آکادمی آذربایجان مقالهای پژوهشی و مفید در موضوع مشکلات پیش روی مطبوعات و رسانهها خواند که قابل توجه بود.
دکتر «آریل کوئین» آمریکایی از بودجه کلان یک میلیارد دلاری رسانهها در آمریکا و دو برابر آن در روسیه حرف زد و یادآور شد که امروز رسانهها در مقابل مناقشه روسیه و اوکراین و سوریه و عراق و داعش باید به وظیفه خود عمل کنند.
چند نفر دیگر هم حرفها زدند تا اینکه نوبت به من رسید و «وقار سیداف» دعوتم کرد: «از مصطفی قلیزاده علیار مدیر مسئول نشریه «دنیز» از جمهوری اسلامی ایران برای ایراد سخن دعوت میکنیم». من ابتدا از مسئولان آذربایجانی به خاطر برپایی چنین اجلاس بشردوستانه و آزاد و دموکراتیک تشکر کردم و موضع خود را نسبت به حرفهای بعضی از مهمانان سخنران اعلام کردم که حرفهایی مثبت و انتقاداتی سازنده داشتند و به تعهدات رسانهای خود عمل کردند.
بعد بیآنکه از آن آمریکایی (آلکس) نام ببرم، در مقام پاسخ به یاوههای وی گفتم: بعضی از شرکتکنندگان در این همایش و در همین سالن ادعا کردند که امروز در دنیا دعوای شیعه و سنی هست، اما همه ما میدانیم که هیچ وقت در تاریخ مناقشه شیعه و سنی نبوده و الان هم نیست و مردم دنیا امروز میبینند و خوب میدانند که اختلافافکنی و بروز اتفاقات تلخ در عالم اسلام کار قدرتهای بزرگ است که با نثار دلار و پول و سلاح، گروههای تروریستی را به جان شیعه و سنی انداختهاند... مگر نمیبینیم که داعش در عراق هم شیعه را میکشد هم سنی را، هم عرب و هم کُرد و هم ترک را و ... پس شیعه و سنی دعوایی باهم ندارند، این نیرهای ثالث هستند که تفرقه میاندازد و جریان ترور را در کشورهای اسلامی تقویت میکنند و ...
جماعت حاضر انگار که منتظر حرفهای من بودند، کفی محکم زدند و در واقع آنان هم با کف زدن موضع خود را نسبت به حرفهای من اعلام کردند.
بعد جناب اصلان اصلاناف مدیر عامل خبرگزاری آذرتاج به عنوان میزبان این نشست در باب نقش مطبوعات در جلوگیری از بروز مناقشات، یافتن راه حلهای جدید در عرصه رسانه و گسترش دوستیها و توسعه علمی و اقتصادی ملتها سخنانی گفت و از حضور مهمانان در این همایش تشکر کرد.
پایانبخش نشست رسانه همایش بینالمللی بشردوستانه باکو، اعلام موافقت با قطعنامه همایش از سوی حاضران بود که البته متنش را قبلاً چاپ کرده و روی میز قرار داده بودند تا حاضران ببینند، بنابر این نیازی به قرائت نبود؛ فقط اعلام کردند و در اینترنت هم گذاشتند. خلاصه قطعنامه این بود: اعلام عدالتخواهی جهانی و ارائه راه حل مبارزه با اجحاف و ستم، توسعه تکنولوژی و علم، طرفداری از تبادل نطر و دانشافزایی در بین کشورها و ملتها، گسترش صلح جهانی، مبارزه با فقر اقتصادی در دنیا، ایجاد صلح و دوستی در بین دولتها، توسعه ابزار نوین رسانهای، تلاش برای پایان دادن به مناقشات قومی و مذهبی، آزادی اراضی اشغالی ممالک، نشر آگاهیهای اجتماعی و... و تشکر از دولت آذربایجان به خاطر برگزاری سالانه همایش بینالمللی بشردوستانه در باکو.
شام همه مهمانان خارجی همایش را از هتلها به تالار معروف «گلستان» بردند، صرف شام همراه بود با شنیدن موسیقی زنده؛ دیشب هم همینطور بود البته موسیقی خارجی هم – با لحاظ مهمانان خارجی روسی زبان و انگلیسی زبان- اجرا میکردند که لااقل برای ما دلنشین نبود و چند هم گفتیم که بیشتر آذربایجانی را بیشتر بخوانید که دنیا شیفته موسیقی آذری است...
باری، امروز هم روز خوب و پرباری بود. فردا قرار است به تور دو روزه ببرندمان.
منبع: دو هفتهنامه «دنیز» شماره 58 – مورخ 7 آبان 93
صدور ویزا به ایرانیها در مبادی ورودی به نخجوان انجام میگیرد
از امروز شنبه 29 شهریور 93 برای اتباع ایرانی در مبادی ورودی به نخجوان روادید پانزده روزه صادر خواهد شد.
به گزارش سایت دنیزنیوز از باکو، محسن مولائی کنسول سفارت کشورمان در جمهوری آذربایجان با اعلام این خبر گفت: در جهت عملیاتی شدن توافقات نهمین اجلاس کمیسیون مشترک ایران و جمهوری اذربایجان و بر اساس دریافت یادداشت رسمی از وزارت امور خارجه آذربایجان از امروز 29 شهریور 1393، روادید پانزده روزه برای اتباع ایرانی در مرزهای جلفا و پلدشت صادر خواهد شد.
وی افزود: این روادید مخصوص نخجوان است و شامل سفر به دیگر شهرهای جمهوری آذربایجان از جمله باکو نمی گردد.
مولائی خاطرنشان ساخت: اتباع ایرانی که از ترکیه و مرز صدرک وارد نخجوان میشوند نیز می توانند با دریافت ویزا در این مرز وارد نخجوان شوند.
وی در بیان مبلغ ویزا نیز گفت: ده یورو هزینه صدور ویزا برای هر ایرانی میباشد که در مبادی یادشده دریافت می گردد.
کنسول سفارت کشورمان در باکو ابراز امیدواری کرد که این اقدام در رونق تجارت و گردشگری بین دو کشور بخصوص استانهای همجوار با نخجوان موثر باشد. وی با تاکید بر اینکه ایران همیشه از ایجاد تسهیلات در تردد اتباع دو کشور حمایت میکند، افزود: به همین دلیل چند سال است کشورمان به صورت یکجانبه ضرورت اخذ ویزا برای اتباع آذربایجانی را لغو کرده است.
دیدگاه
روابط فوق دوستانه آذربایجان و اسرائیل
نگاهی به ارتباط صهیونیستیها با اهل فرهنگ و سیاست در آذربایجان
مصطفی قلیزاده علیار
سخن از روابط دوستانه دولتمردان کشور اسلامی آذربایجان با دولت غاصب صهیونیستی اسرائیل، حرف تازهای نیست؛ از آغاز فروپاشی شوروی روابط گرم و صمیمی بین رهبران این کشور مسلمان با سردمداران صهیونیست فلسطین اشغالی آشکارا برقرار بوده و هر روز سیر شتابنده و گستردهای در زمینههای مختلف داشته است. اما جای شگفتی آنجاست که روابط آذربایجان با اسرائیل اشغالگر، حتی به مراتب صمیمیتر از حامیان بزرگ اسرائیل از جمله آمریکا و انگلیس است. از بررسیها و تأمل بر روی این روابط بیش از حد گرم و صمیمی بین رهبران آذربایجان و صهیونیستهای غاصب، میتوان این حقیقت را دریافت که ریشه روابط بسیار دوستانه آذربایجان و اسرائیل بعد از فروپاشی شوروی یک دفعه و خلقالساعه نبوده، بلکه به دهها سال قبل از آن باید برگردد و نمیتواند بعد از فروپاشی شوروی در مدت اندکی و در سالهای نخستین دهه 1990 به آن حد از استحکام و گستردگی برسد که شاهدش بودیم و امروز با گذشت دو دهه از آن زمان به مثابه یک پیوند عاطفی و ناگسستنی خویشاوندی خودنمایی کند!
شگفتا که ارتباط برخی از مسئولان و اهل فرهنگ این کشور با اسرائیل در حد شیفتگی است! به نظر میرسد یهودیان صهیونیستگرای ساکن آذربایجان در دوره حاکمیت اتحاد جماهیر شوروی سابق با مسئولان و روشنفکران کمونیست این سرزمین روابطی پنهان و هدفمند ایجاد کرده بودند که البته هنوز بر کسی فاش نشده است و همین روابط پنهانی توانست بعد از فروپاشی شوروی به نتیجهای مطلوب برای صهیونیستها منجر شود به طوری که نه تنها در مقابل اعتراضات برخی از کشورهای اسلامی و گروههای اسلامگرای داخل آذربایجان، از این روابط نکاست، بلکه حتی بر حجم آن نیز هرچه بیشتر و گستردهتر افزود و اکنون نیز همواره در حال افزایش است. تأسفبارتر آنجاست که از حدود سالهای 1997 رهبران آذربایجان و به تبع آنها برخی از روشنفکران و اهل قلم و اندیشه این کشور اسلامی – شیعی نیز به جای اینکه سرنوشت تاریخی کشورشان را که بخشی از آن توسط ارامنه اشغال شده، با کشوری مثل فلسطین اشغالشده مقایسه کنند، با کشور جعلی اسرائیل مقایسه کرده و خود را همدرد یهودیان آواره قلمداد کردهاند! و بارها و بارها این مقایسه از تریبونهای رسمی و نیمهرسمی اتفاق افتاده است هر چند این حرکات خلاف میل اکثریت مردم مسلمان آذربایجان بوده است...
با این اشاره کوتاه میخواهم وجود رابطهای بسیار بلندمدت، پنهانی و مرموز بین جاسوسان و مربیان یهودی صهیونیستگرا با اهل سیاست و قلم و هنر و رسانه و تعلیم و تربیت آذری را یادآوری کنم که در دوره شوروی و از حدود 80 سال پیش در آذربایجان ریشه دوانده و در 20 سال اخیر شاخههایش به نفع صهیونیستها به بار نشسته که دارند میوههایش را میچینند و لابد نفوذ در لایههای زیرین تصمیمات سیاسی و فرهنگی آذربایجان یکی از آنهاست
باید توجه اهل اندیشه و پژوهش و رسانه را به این نکته معطوف داشت که روابط 24 سال اخیر آذربایجان و اسرائیل نمیتواند فقط بر پایه یک سری منافع سیاسی و اقتصادی و توریستی و فرهنگی معمول و متداول بین ممالک مبتنی باشد، بلکه باید اسرار و ریشههای این روابط استثنایی و فوق دوستانه برخی از سیاستمداران و روشنفکران و هنرمندان و اهل رسانه آذری با صهیونیستهای غاصب را در جای دیگری جستوجو کرد که فعلاً به آن نیمه پنهان این رابطه میپردازم. همین قدر به عنوان مشتی از خروار اشاره میکنم که فعالیت گسترده و جانانه «یِودا آبراماف» نماینده اقلیت یهودیان منطقه قبای آذربایجان در مجلس این کشور و ایجاد شبکه ارتباطی پنهان و آشکار این نماینده فعال صهیونیستهای جهان در آذربایجان با اهل سیاست و اندیشه و هنر و رسانه و موضعگیریهای بسیار آشکار و شفافش بر ضد ایران در مجلس آذربایجان بر کسی پوشیده نیست و دارای پیامهای شفاف و روشنگر برخی از زوایای تاریک روابط بین آذربایجان و اسرائیل در طول دهها سال گذشته است.
از طرفی «گرمان زاخارایایف» (German Zaxaryayev) از رهبران کنگره یهودیان روسیه نیز اخیراً از زندگی راحت و آسایش اقلیت یهودیان در آذربایجان اظهار رضایت کرده است.
نمونه آشکار دیگری از اینگونه روابط خویشاوندی فوق دوستانه بین روشنفکران آذربایجان و آرمان اسرائیل غاصب، در چند روز گذشته رسانهای شد و آن قبول تابعیت اسرائیل و هموطنی با صهیونیستها از سوی «چنگیز حسیناف» نویسنده مشهور آذربایجانی مقیم روسیه بود. این نویسنده 85 ساله آذری که حدود 60 سال از عمرش را در مسکو صرف کرده و دارای آثار ادبی به زبانهای آذربایجانی و روسی است، در مصاحبهای با افتخار گفته که: «من با قبول این هموطنی با اسرائیل میخواهم به مردم آذری خودم بگویم که ما باید از قوم یهود حراست از ملیت و خاک را یاد بگیریم!...» و از این مزخرفات که بوی یهودیسازی فرهنگ آذربایجان میدهد و این شخص خودباخته بر زبان آورده است.
خندهدارتر اینکه این قلمبمزدِ مسلمان بنیاد و صهیونیستمذاق گفته: « من قبلاً کربلا را زیارت کرده و کربلایی شدهام و از این پس مقیم شهر قدس میشوم و «قدسی» میشوم!...»
باید به این نویسنده 85 ساله آذری گفت که هموطن شدن تو با صهیونیستهای اشغالگر احتمالاً در این دنیا چندان به طول نینجامد و بیشتر به درد همنشینی ابدی تو با جنایتکاران تروریستی مثل «هرتزل» و «موشه دایان» و «اسحاق رابین» و «آریل شارون» و دیگر صهیونیستهای غاصب در عالم آخرت بخورد و احتمالاً در یکی از طبقات دوزخ به کارت آید!
منبع: سایت: دنیزنیوز www.Daniznew.ir
و روزنامه «آراز آذربایجان» شنبه 31 خرداد 1393