گزارش میدانی؛
مساجد ایرانی در ارمنستان و قراباغ کوهستانی
کوهستانهای قفقاز از دیرباز مورد توجه ایرانیها بوده است. این سرزمین رویایی جایگاه خاصی در حافظه تاریخی ما دارد و در جایجای آن میتوان خاطرات مشترکی از زندگی و حیات فرهنگی ایران و مردمان بومی آنجا پیدا کرد. آنچه ایرانیها به عنوان قفقاز میشناسند عمدتاً جنوب این رشته کوههاست که از داغستان آغاز و به ایروان و نخجوان ختم میشود. در گذشته شهر تاریخی «دربند» (شهری که بنای حصار آن با نام انوشیروان گره خورده) مرز تاریخی ایران با مهاجمان شمالی بود و نواحی شهری در همین ناحیه از کانونهای مهم تمدنی و زبان فارسی به شمار میرفت.
در این بین ارمنستان از نواحی تمدنخیز ناحیه است که در سراسر آن میتوان بناهای تاریخی را دید. مساجد ایرانی در این منطقه نیز از ساختمانهای زیبای آن نواحی هستند.
این جمهوری کوچک خودمختار همزمان با فروپاشی شوروی و با استناد به قانون اساسی آن اعلام موجودیت کرد. قراباغیها فلسفه استقلال خواهی خود را همانی میدانستند که بقیه جماهیر به آن استناد کرده بود. اما بلافاصله درگیری های خونینی رخ داد که تا 1994 به درازا کشید.
عملا نزدیک به 140 کیلومتر از مرزهای شمالی ایران از روستای گورادیز تا ابتدای مرز ارمنستان به قراباغ کوهستانی اختصاص دارد.
در طول جنگ و پس از آن دستگاه تبلیغاتی باکو، پروپاگاندای زیادی در کشورهای اسلامی (به ویژه پاکستان، عربستان و ایران) مبنی بر تخریب مساجد اسلامی در قراباغ و حتی خود ایروان (که در قدیم دارای جمعیت مسلمان زیادی بود) مطرح کرد. این تبلیغات بیشتر در خصوص مساجد شوشی و شهر آغدام بود که بازدید میدانی از آنها موضوع این گزارش است.
بازدید از این مساجد نشان میدهد که دولت قراباغ کوهستانی نه تنها آسیبی به این مساجد نرسانده است بلکه در مواردی و به هزینه بسیار به مرمت آن اقدام کرده است. از سوی دیگر به لحاظ حقوقی مساجدی مانند مسجد ایرانی آغدام و مساجد ایرانی شوشی کمترین ارتباط را با جمهوری آذربایجان دارند. این مساجد یادگار حضور ایرانیها در قفقاز به ویژه در شوشی هستند. زبان و خط فارسی به همراه معماری کاملا ایرانی در سراسر مسجد نشان میدهد که مساجد مزبور پیش از هر چیز بخشی از میراث فرهنگی ایران هستند و قراباغ کوهستانی نیز آنها را به عنوان میراث فرهنگی ایران شناسایی کرده است.
* مساجد شوشی
قراباغ از دیرباز منطقهای مرکب از جمعیتهای قومی مختلف بود. به طور کلی قفقاز از تنوع قومی و زبانی بالایی برخوردار است که ساختار فرهنگی آن را تو در تو و پیچیده کرده است. حضور خاندانهای ایرانی در این منطقه به ویژه شوشی، تا پیش از 1918 و حمله اردوی عثمانی به قفقاز (به فرماندهی نوری پاشا برادر انور پاشا) به نحو بارزی مشهود بود. در موزه تاریخ شهر شوشی مدارک زیادی هست که نشان میدهد خاندانهای ایرانی به ویژه از طبقه اشراف در این شهر و اطراف آن زندگی میکردند. بخشی از آثار هنری و معماری شوشی نیز به حصور همین دسته از ایرانی در آنجا باز میگردد. قلعه و حصار شهر از جاذبههای تاریخی و گردشگری آن است و بر زیبایی طبیعی آن افزوده است. این قلعه در 1756 میلاد توسط «پناهخان جوانشیر» از سرداران نادرشاه بنا شد. پیش از 1918 و حمله نیروهای عثمانی به جنوب قفقاز خاندانهای ایرانی در شهر زندگی میکردند که تقریبا همگی یا توسط ارتش عثمانی قتل عام و یا مجبور به مهاجرت شدند.
هنگامی که سخن از مسجد در شوشی میرود، مسجد جامع شوشی موسوم به «مسجد ایرانی عُلیا» فرا یاد میآید. اما در این شهر مساجد دیگری نیز وجود دارند. مسجد ایرانی اولیا که به نامهای دیگری چون مسجد جامع شوشی یا مسجد «گوهرآغا» معروف شده، یکی از زیباترین بناهای تاریخی شهر شوشی است. این بنا در 1768 توسط ابراهیم خلیل جوانشیر فرزند پناهخان ساخته شد. بعدها دختر وی به نام گوهرآغا که از مادری گرجی متولد شده بود، به ادامه ساخت و مرمت آن کمک کرد. کتیبهای به زبان فارسی در سر در مسجد نصب شده که نشان میدهد گوهرآغا بخشی از اموال خود را جهت تعمیرات وقف کرده است. این مسجد دارای یک حیاط پشتی است که گورستان بزرگان شهر بود. تمام سنگ قبرهای آن به زبان فارسی است.
در ضلع غربی مسجد، حجرههای کوچکی قرار دارد که احتمالا برای استراحت زائران و یا طلبهها بود، این قسمت نیز در حال بازسازی است.
این مسجد که دارای ویژگیهای هنری منحصر بفرد و نیز ارزش تاریخی و اجتماعی است، به موجب تابلو نصب شده، مورد حفاظت مسئولان قراباغ قرار دارد و هزینه های مرمت آن مشترکاً با بخش خصوصی ایران تامین میشود. روند مرمت مسجد هم اکنون در جریان است و پیشبینی میشود تا چند سال آینده به اتمام برسد. بخش خصوصی ایران که در حوزه هنر و معماری فعالیت دارد، بازسازی این بنا را بر عهده گرفته است.
مسجد ایرانی اولیا که به نامهای دیگری چون مسجد جامع شوشی یا مسجد «گوهرآغا» معروف شده، یکی از زیباترین بناهای تاریخی شهر شوشی است. این بنا در 1768 توسط ابراهیم خلیل جوانشیر فرزند پناهخان ساخته شد.
مسجد دیگر، که در نزدیکی ضلع شمالی مسجد گوهرآغا قرار گرفته، «مسجد ایرانی سُفلی» نام دارد که امروزه متروکه است. این مسجد نیز ارزش معماری و زیبایی خاص خود را دارد و از یک صحن بزرگ (احتمالا بزرگتر از مسجد بالادست/گوهریه) به اضافه دو منارهای که تقریبا سالم مانده تشکیل شده است. منارههای آن از مسجد بالادست، بلندترند و نزدیک به 80 پله است به طوری که هنگامی که فرد بر فراز آن قرار میگیرد تسلط ذوقانگیزی بر کل شهر پیدا میکند. صحن این مسجد نسبتا بزرگ بوده و از شبستانهای زیبایی تشکیل شده که در صورت تعمیر زیبایی آن دو چندان خواهد شد. حیات اصلی مسجد بالادست محوطهای وسیع است که امروزه به دلیل متروکه ماندن، تبدیل به چمنزار شده. در اینجا بخش مهمی از طاق مسجد فرو ریخته است و کاشیکاریهای آن در گذر زمان تخریب شدهاند. برخلاف مسجد بالادست که در آستانه تعمیر و مرمت است، هنوز خبری از تعمیر این بخش از مسجد نیست. با توجه به اینکه مسجد ایرانی شوشی معروف به گوهریه مجموعهای از دو مسجد بالادست و پایین دست است، مشخص نیست که آیا مسجد پایین دست نیز شامل پروژه تعمیر و مرمت خواهد بود یا خیر؟!
مسجد گوهریه، هم اکنون در حال بازسازی است و هیچ گاه نیز مورد بی احترامی ارمنیان قرار نگرفته است.
آخرین گزارش اساتید تاریخ و ایرانشناسی از وضعیت این مسجد به 2009/1388 باز میگردد. دکتر حامد کاظمزاده در گزارش میدانی خود از روند مطلوب بازسازی آن خبر داده بود که تا کنون ادامه دارد. وی در این گزارش اشاره میکند که مسئولان قراباغ، با به وجود آوردن آرامش، از 2006م شروع به بازسازی آن کردهاند. تعمیر سقف، خاکبرداری از صحن مسجد، تعمیر کتیبههای آسیب دیده، صاف کردن سنگ قبرهای افتاده و نصب پلههای جدید از جمله اقداماتی بود که این مسجد مخروبه را به بنایی قابل قبول در شأن نام یک مسجد تبدیل کرده است. البته، بدون تردید این بنا همچنان نیاز به احیاء و بازسازی دارد که این موضوع نیز همت ایران و نهادهای متولی مساجد و امکان مذهبی را میطلبد.
علاوه بر این مساجد دیگری نیز در شوشی وجود دارند که از بناهای تاریخی و ماندگار آن به شمار میروند. از آن جمله میتوان به مسجد پناهعلیخان (ساتلی) اشاره کرد که به طور کامل مرمت و بازسازی شده است و تمام هزنیههای آن بر عهده ارامنه است.
مسجد کبود ایروان
آنچه در مرکز شهر ایروان خودنمایی میکند مسجدی با گنبد نیلگون است که در 1765 میلادی توسط والی وقت ایروان احداث شده است. این مسجد دارای شبستانی به وسعت 446 مترمربع، گنبدی با ارتفاع 24 متر و 26 حجره است. در حیاط مسجد یک باغ کوچک ایرانی قرار دارد و معماری خود مسجد نیز، همتای بسیاری از مساجد ایران است.
مسجد کبود ایروان یکی از زیباترین مساجد در نوع خود است. این مسجد به لحاظ معماری و ساختار از اهمیت زیادی برخوردار است و با گنبدی به رنگ کبود، یکی از زیباییهای ایروان است و محل بازدید گردشگران است.
هزینههای تعمیر و مرمت مسجد در سال 1996- 1999 از سوی بنیاد مستضعفان تامین شده و هم اکنون اداره آن بر عهده سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی است ولی هزینههایی چون پول آب و برق توسط دولت ارمنستان تامین میشود. از جمله برنامههای فرهنگی مسجد کبود پس از واگذاری 99 ساله به ایران در سال 1394 برگزاری کلاس های آموزش زبان فارسی است.
* مسجد آغدام
شهر آغدام (آغنا) در شمالغربی قراباغ کوهستانی واقع شده است و مرکز میوه انار در قراباغ است. در منطقه تماس بین نیروهای متخاصم ارمنی و جمهوریآذربایجان، یک مسجد ایرانی دیده میشود که طبق تابلوی دولتی نصب شده، این مکان را به عنوان میراث فرهنگی ایرانی مورد شناسایی قرار گرفته است.
مسجد آغدام علاوه بر اهمیت تاریخی از اهمیت سیاسی برخوردار است و ممکن است در پروپاگاندای سیاسی از سوی باکو مورد استفاده قرار گیرد. از همین رو پیش از این، گروه مینسک (وابسته به سازمان امنیت و همکاری اروپا) با حضور در مسجد و نواحی اطراف بر حفاظت آن گواهی دادهاند.
مسجد ایرانی آغدام یا به قول ارامنه مسجد پارسی، مابین 1868- 1870 ساخته شد. طول مسجد 21 گام و عرض آن 23 گام بود. در حیات پشتی مسجد، منتهی به باغ های کشاورزی منطقه میشد، دو حوض بزرگ واقع شده است.
به دلیل متروکه بودن شهر درهای ورودی مسجد کاملا بسته هستند زیرا در طول روز ممکن است احشام و حیوانات وارد مسجد شده و باعث بیحرمتی به آن شوند. در اطراف مسجد فقط سربازان هنگ مرزی به اضافه چند کشاورز در داخل شهر حضور دارند.
چند ده کیلومتر پس از این ناحیه، قوای نظامی باکو مسقر هستند و روشنایی چراغهای شهر میربشیر شب هنگام از این سوی مرز مشهود است. قرار گرفتن این بنا در فاصله نزدیکی از خط آتش باعث شده است که امکانی برای تعمیر و مرمت مسجد وجود نداشته باشد زیرا نیروهای مرزبانی باکو قادر به هدفگیری در این سوی مرز هستند و بخش مهمی از تبادل آتش در خطوط تماس در همین نقطه اتفاق میافتد.
* گفتگوی درون تمدنی و تعامل دینی
نحوه تعامل و همکاری بین ایران و ارمنستان نمونهای خوب از گفتگوی درون تمدنی و همچنین گفتگوی دینی است. کلیساها در ایران مورد حمایت دولت قرار دارند و ایران از فعالیت اجتماعی ارامنه حمایت میکند. از سوی دیگر مساجد ایرانی در ارمنستان و قراباغ از احترام و ارزش خاصی برخوردارند و طرف ارمنی اجازه دخل و تصرف و مرمت در این آثار را داده و در برخی مواقع خود پیشگام بازسازی شده است.
ارمنستان تنها همسایه مسیحی ایران است و نحوه تعامل فرهنگی دو کشور میتواند به عنوان الگو مطرح باشد. دور نگه داشتن اماکن تاریخی و فرهنگی به ویژه مساجد و کلیساها از منازعات سیاسی و منطقهای برای حفظ و ادامه تمدنها اهمیت زیادی دارد.
)منبع: دو هفته نامه «دنیز»شماره 114 - موزخ 16 دی ماه 96)
معرفی کتاب
کتاب «برگی از بوستان ادب ورزقان» منتشر شد
کتاب «برگی از بوستان ادب ورزقان» منتشر شد. این کتاب در موضوع تاریخ ادبیات و تذکره شاعران شهرستان ورزقان به قلم سارا قلیپور تألیف شده است. برگی از بوستان ادب ورزقان در 428 صفحه وزیری به شرح احوال و نقل آثار مفاخر ادبی منطقه ورزقان پرداخته که اغلب آنان معاصر و در قید حیاتند. این کتاب با شمارگان هزار نسخه توسط انتشارات آوای منجی قم به قیمت 13500 تومان انتشار یافته است. برای این اثر ادبی مقدمهای نیز به قلم شاعر و نویسنده معاصر «اکبر حمیدی علیار» نگارش یافته است.
گفتنی است؛ خانم سارا قلیپور متولد سال 1361 است و این کتاب در اصل پایاننامه سطح کارشناسی ارشد وی بوده که به صورت کتاب منشر ساخته است و ظاهراً این نخستین کتاب ادبی در موضوع تذکره ادبا و شعرای ایرانی به شیوه قدماست که توسط یک بانوی ایرانی تألیف شده و قبل از آن تمام تذکرههای ادبی در ایران توسط مردان ادیب نوشته شده است.
مؤلف در مقدمه خود می نویسد:
«موضوع این مجموعه که بررسی شرح احوال و نقد آثار مشاهیر و مفاخر ادبی ورزقان میباشد، بنا به علاقهی خود و تشویق دوستان و راهنمایی اساتید بزرگوار زبان و ادبیات فارسی انتخاب گردید و هدف، گردآوری اطلاعات مستند و مفید در مورد شاعران و نویسندگان منطقه و زنده کردن نام و آوازهی آنان بود که زیر گرد و غبار گذر زمان فرو رفته بودند. در این راستا شرح حال و معرفی آثار شاعران قدیمی که در تذکرهها و تاریخ ادبیات آمده است از لابهلای کتابها جمعآوری شده و در مورد شاعرانی که در قید حیات میباشند به روش مشاوره، تحقیق و تفحص زنده، اطلاعاتی از زبان خود آنان و یا سر شناسان شعر و ادب در منطقه جمعآوری شده و شرح حال همه مشاهیر و مفاخر ادبی بر مبنای حروف الفبایی تنظیم گردید.
به اعتقاد بنده در بیان تاریخ ادبیات منطقه، استان و یا کشور باید قلمرو فرهنگی زبان فارسی و ماورای مرزهای جغرافیایی آن که روزگارانی تمام فلات ایران تا آسیای صغیر و روسیهی شرقی و شبه قارهی هند را فرا گرفته بود، مورد بررسی قرار گیرد که در این مجموعه مورد بررسی قرار گرفته است.»
اکبر حمیدی علیار هم در مقدمه خود کتاب را اینگونه معرفی می کند: «این کتاب در موضوع و محدودهی جغرافیایی انتخاب شده، جامعترین و کاملترین اثر تا به امروز میباشد که قطعاً منبع باارزشی برای آیندگان خواهد بود... اما از نگاه ادبی و هنری نیز به جرأت میتوان گفت اثر حاضر علیرغم منحصر بفرد بودنش، آینهی تمامنمای این خطهی هنرپرور، علمپرور، دینپرور و وطنپرور نمیباشد. باز تأکید مینمایم که این، نه به معنی کمرنگ جلوه دادن اثر حاضر، بلکه بمعنی عظمت والای غیرقابل گنجایش منطقهی ورزقان در یک کتاب و مجموعه میباشد و امید است این اقدام مبارک مؤلف گرامی، شروعی برای شناساندن و ماندگار نمودن چهرههای گوناگون علمی، ادبی، هنری، اجتماعی و سیاسی این منطقه، همچنین الگوی موفقی برای خلق آثار مشابه برای مناطق و شهرستانهای دیگر آذربایجان عزیز و ایران سربلند باشد.»
منبع: دوهفته نامه «دنیز»، شماره 50- مورخ 93/01/31
دنیزنیوز: عادی سازی روابط دختر و پسر از نگرانی ها و آفت های جدی برخی برنامه های این روزهای رسانه ملی است.
به گزارش رجانیوز، همین چند وقت پیش بود که در یک آگهی بازرگانی که مربوط به شیشه پاک کن ضد بخار بود رسماً دوستی دختر و پسر به خردسالان آموزش داده میشد. دختر و پسری خردسال پشت دو پنجره بودند و میخواستند برای هم پیام بفرستند. یک نفرشان روی بخارهای پنجره خود منظورش را رسم میکرد اما دیگری که حتما مادرش از شیشه پاک کن ضد بخار استفاده کرده بود نمیتوانست از این روش استفاده کند.
به گزارش رجانیوز، البته این تبلیغ سریع متوقف شد اما نشان داد به همین راحتی میتوان با تبلیغ یک شیشه پاک کن، آموزش داد که حتی در برف و کولاک هم میتوان از خانه خارج نشد اما ارتباط با دختر یا پسر همسایه را هم از دست نداد!
اگر از این منظر به برخی سریالهای همین چند ماه اخیر و در حال پخش نگاه کنیم، همین عادی سازی روابط دختر و پسر را در آنها میبینیم. عادی سازی چیزی فراتر از نشان دادن یک ناهنجاری اجتماعی است. میتوان برخی ناهنجاریها یا بعضی گناهان را نشان داد(میتوان؟!) و آنها را به نقد کشید و یا حتی با نمایش سرانجام آنها مخاطب را آگاه ساخت. اگرچه این امر در مرحله اجرا نیازمند توجه به ظرافتها مختلفی است اما حداقل در مقام نظر و روی کاغذ امکانپذیر است.
اما وقتی حرف از عادی سازی یک موضوع میزنیم یعنی اینکه آن موضوع جزئی جاری در فضای قصه باشد، حال اینکه قصه چیست چندان فرقی نمیکند. مثلاً داشتن مبل اگرچه الان تا حدودی معمول است اما سالها پیش که یک امر تجملی حساب میشد هم جزئی از همه سریالهای تلویزیونی بود. یعنی چه داستان درباره یک کارمند ساده بود و چه درباره یک جراح متخصص، مبله بودن منزل چیزی طبیعی بود. اگرچه جنس مبلمان تغییر میکرد اما در اصل روی مبل نشستن خدشهای وارد نمیشد. استفاده از شال برای بانوان یا تراشیدن ریش توسط مجریهای سیما نیز نمونههای دیگری هستند که میتوان بعنوان مثال برای چگونگی عادیسازی در سیما به آنها اشاره کرد.
بنابراین وقتی یک موضوع(گیرم ناخواسته) به اصل ثابت همه سریالها تبدیل میشود، دیگر نوع نگاه نویسنده و کارگردان به آن چندان اهمیت پیدا نمیکند. ارتباط راحت و دور از حیا و عفت دختر و پسر در سریالهای تلویزیونی یکی از این موارد است به گونهای که گویی جزئی از سبک زندگی مردم ایران است و آنها با هر اعتقادی و در هر جایگاهی که باشند در برخورد با نامحرم خیلی راحت و باز هستند.
«دختران حوا»، «میلیاردر»، «زمانه» و «یلدا» چهار سریالی هستند که یا در حال پخشاند و یا اینکه مدت زمان زیادی از پخششان نمیگذرد. این چهار سریال با تفاوتهای فراوانی که در سبک، ژانر، محتوا و کیفیت دارند اما در نوع نشان دادن رابطه دختر و پسر با یکدیگر مشترکند. درواقع همین اشتراک است که باعث میشود از عادی سازی حرف بزنیم.
در دختران حوا، دختر بزهکار و پسرخالهاش؛ در میلیاردر، رابطه یکی از پسران رییس شرکت با خانم جوانی که شوهرش را از دست داده؛ در زمانه، رابطه دختر و پسر نقش اصلی داستان؛ و در یلدا رابطه دخترعمه و پسردایی را در نظر بگیرید.
در این رابطه ها فرقی نمیکند شخصیتها چه خصوصیاتی دارند و از چه جایگاه اجتماعی یا اعتقادی برخوردارند؛ نوع برخورد دختری که اهل کیف قاپی است با پسرخالهاش چندان تفاوتی با رابطه دختری چادری و مومن با پسردایی خیرخواهاش ندارد. در سریال یلدا اگرچه دخترعمه و پسردایی مخفیانه ازدواج نمیکنند اما صحبت کردن آنها با یکدیگر و شوخی و خنده و نگاههایشان به هم فرقی با دختر و پسر سریال زمانه ندارد.
حالا اگر پای سریال مسئله دار «راستش را بگو» را هم به ماجرا باز کنیم که دیگر نور علی نور است. در آن سریال دو دختر چادری وجود دارند که یکی در اعتقاداتش صادق است و حتی به شهادت(!) میرسد و دیگری کلّاش و منفعت طلب است. اما هر دوی اینها در تعامل با پسرها مانند هم برخورد میکنند.
اینجاست که فارغ از قصه و سوگیری فیلمنامه باید از عادیبودن بیحیایی در روابط دختر و پسر، و محرم و نامحرم در سریالها انتقاد کرد. گویی این نوع رابطه و تعامل جزئی عادی و همگانی است، همانطور که مثلاً همه شخصیتها در برخورد با یکدیگر سلام میدهند و این موضوع اصلا ربطی به نسبت آنها با هم، اعتقاد و جایگاه اجتماعیشان ندارد.
حتما خواننده گرامی فارغ از اینکه موافق نظر نگارنده باشد یا نه، متوجه منظور او شده است و توضیح بیش از این نیاز نیست. اما در پایان بد نیست بخشی از فرمایشات مقام معظم رهبری در دیدار با مدیران صدا و سیما در سال 81 آورده شود.
«مسألة ارتباط زن و مرد هم مسألة مهمّى است. بین زن و مرد یک حجاب گذاشته شده است: با هم حرف مىزنند، معامله مىکنند، دعوا مىکنند، دوستى مىکنند؛ اما با یک حجاب و حفاظ. این در اسلام هست و بایستى رعایت شود. ارتباط زن و مرد را در این مکالمات و محاورات بایستى رعایت کرد. گاهى ارتباط زن و مرد در بعضى از صحنهها طورى نزدیک و خودمانى است که آدمى که پاى تلویزیون نشسته واقعاً خجالت مىکشد؛ ما که پیرمردیم، درعینحال خجالت مىکشیم! هر چه بتوانید، اینها را مراعات کنید. ظاهرسازى هم لازم نیست.»
تازه شاید منظور حضرت آقا در این بیان، شخصیتهایی باشند که لااقل در داستان با یکدیگر محرماند؛ حال دیگر ببینید نظر ایشان درباره رابطه زن و مرد نامحرمی که در داستان هم نامحرم هستند چگونه خواهد بود!
نگاهی به نامه اندیشمندان ایرانی به رئیس جمهور مصر
مصطفی قلیزاده علیار
اشاره: در خبرها آمده که 17 اندیشمند و استاد ایرانی در نامه ای به رئیس جمهور مصر اعلام کردند، اندیشمندان مسلمان ایرانی آمادگی دارند تجربه و توان علمی خود را به دولت و ملت مصر انتقال دهند. با احترام به همه شخصیتهای عالی قدری که نامه به امضای ایشان منتشر شده، گفتنی است تجربه تاریخی حاکی از آن است که در اینگونه موارد که اندیشمندان علمی با اهداف سیاسی به یک شخص حاکم سیاسی – آن هم از یک کشور خارجی – نامه ای بنویسند، چندان نتیجه بخش نمی شود و حاکم سیاسی آن نصایح مشفقانه را پشت گوش می اندازد!... از طرفی در بین این اندیشمندان علمی ایران، اشخاص سیاسی هم مقدم هستند مثل آقایان ولایتی و حداد عادل؛ که ممکن است در بی توجهی آقای مرسی مزید بر علت باشد ... باری، رئیس جمهور مصر را هم باید در نظر گرفت که وی یک شخص متمایل به روابط حسنه با رژیم اسرائیل است و اولین اقدامش هم تجلیل از انور سادات و دومین اقدامش در این باره نوشتن نامه دوستانه به شیمون پرز رئیس دولت غاصب صهیونیستی بود که باعث شد اوضاع مصر آشفته گردد که هنوز هم آرامش نیافته است.
حال با علم به این واقعیتها، نامه دانشمندان ایرانی چه تأثیری در خط و مشی سیاسی و ملی جناب محمد مرسی و تحقق اهداف مورد نظر نامه خواهد داشت، باید منتظر بود. با این حال نامه اساتید ایرانی اقدام قابل تحسینی است. گر چه به نظر می رسد این نامه اگر خطاب به همه اندیشمندان مصر یا اساتید دانشگاه مصر و یا شیخ الازهر نوشته می شد، شاید نتیجه بخش تر می شد، ولی لابد آقایانی که این طرح را در انداخته و متن نامه را تنظیم کرده اند، صدر و ذیل مسأله را هم سنجیده اند!
دیگر اینکه مخاطب این نامه یک ساستمدار مصری و غیر ایرانی است، اما لحن نامه طوری است که انگار آقای مرسی در ایران بزرگ شده و به همه فرازهای سیاسی و تاریخی که در متن نامه به اشاره و تلمیح مد نظر قرار گرفته، آگاهی دارد.
سه دیگر آنکه در مواردی مرسی را از خطر کردن و استقامت در راه احراز استقلال مصر کمی ترسانده اند! مثلا در بند 10 ضمن تعریف از دستاوردهای جمهوری اسلامی، آمده است: «بدین خاطر غرامت سنگینی را پرداخت کرده که از جمله آنها جنگ و تحریم فراگیر و فشار های سیاسی بین المللی است»
خب، آقای مرسی و حتی ملت مصر که نمی خواهند سری را که درد نمی کند، دستمال ببندند و به استقبال جنگ و درگیری بروند.
در کل باید گفت موارد متعددی در این نامه وجود دارد می توانست طور دیگر باشد اما فعلاً به همین مختصر بسنده می شود.
منع: دنیزنیوز www.daniznews.ir
معاون حوزه هنری آذربایجانغربی خبر داد:
اجرای موسیقی اصیل ایرانی در ارومیه
دنیزنیوز: معاون فرهنگی و هنری حوزه هنری آذربایجانغربی گفت: در ایام دهه فجر موسیقی اصیل ایرانی در ارومیه اجرا میشود.
پدرام رحمانی امروز در گفتوگو با خبرنگار فارس در ارومیه با اشاره به برنامههای فرهنگی در ایام دهه فجر، اظهار داشت: با توجه به اینکه حوزه هنری آذربایجانغربی به جز مرکز استان در سایر شهرستانهای استان شعبه ندارد سعی میکنیم با هماهنگیهای انجام شده چندین برنامه از جمله اکران عمومی فیلم سینمایی در شهرستانها را داشته باشیم.
وی با بیان اینکه اجرای موسیقی اصیل ایرانی در سه نوبت در ارومیه برگزار میشود، تصریح کرد: روز 12 بهمن ماه سال جاری اجرای اول این موسیقی در محل سینما آزادی آغاز میشود.
این مسئول افزود: اجرای دوم و سوم کنسرت موسیقی اصیل ایرانی در روزهای جمعه 13 بهمن ماه و شنبه 14 بهمن ماه به ترتیب در محل سینما آزادی و آمفیتئاتر حوزه هنری آذربایجانغربی انجام میشود.
معاون فرهنگی و هنری حوزه هنری آذربایجانغربی از برگزاری نمایشگاه مجازی در سایت حوزه هنری از 12 بهمن ماه به مدت 10 روز با محتوای عکس، پوستر، نقاشی و تصویرسازی خبر داد و خاطر نشان کرد: تمام افراد در کل کشور میتوانند از این سایت دیدن کنند.
رحمانی برگزاری کارگاه طنز ویژه انقلاب، پخش تلهتئاتر انقلاب، اکران عمومی و اختصاصی فیلم سینمایی، برگزاری عصر شعر انقلاب و افتتاح کارگاه تجسمی حوزه هنری آذربایجانغربی را از سایر برنامههای تدارک یافته در ایام دهه فجر برشمرد و گفت: سعی میکنیم در این ایام مبارک چاپ و نشر کتاب پیر و پیشگام را به پایان برسانیم.
وی در پایان اذعان داشت: تور عکاسی برای هنرمندان همزمان با شرکت در راهپیمایی در سال روز پیروزی انقلاب اسلامی برگزار میشود.