اسقف اعظم خلیفه گری آشوری ، کلدانی کاتولیک آذربایجان در گفتگو با دنیز:
مسلمانان و مسیحیان ایران در طول تاریخ، زندگی مسالمت آمیز برادرانه داشته اند و دارند
اشاره: جناب »توماس میرَم« اسقف اعظم خلیفه گری آشوری ، کلدانی کاتولیک آذربایجان، متولد 1322 شمسی در عراق است و تحصیلات عالی خود را در آن کشور در رشته معارف دینی مسیحیت به اتمام رسانده، حدود 30 سال است که به عنوان اسقف اعظم خلیفه گری آشوری ، کلدانی کاتولیک آذربایجان در ارومیه به رهبری روحانی و رتق و فتق امور هموطنان آشوری کلدانی کاتولیک شمال غرب کشور مشغول است.
این مقام عالی روحانی مسیحی به مناسبت آغاز سال نو میلادی 2012 در گفتگوی اختصاصی با دنیز اعلام اظهار داشت: محور ایمان ما خدمت به انسان برای رسیدن به خداست. موضوع فعالیت کلیسای مسیحیت در همه جای جهان خدمت به تمام انسانهاست بدون در نظر گرفتن تمایزات نژادی و قومی و آیین و رنگ و محدودیتهای جغرافیایی آنان.
اسقف اعظم خلیفه گری آشوری ، کلدانی کاتولیک آذربایجان افزود: بنابر تعالیم حضرت عیسی مسیح همه انسانها مخلوق یک خدایند و حق زندگی دارند و ما باید برای جلب رضای خدا و نیل انسانها به آرامش و صلح و دوستی هر چه در توان داریم، صرف تحقق این هدف عالی بکنیم.
توماس میرَم با اشاره به سابقه تاریخی بلند مسیحیت در منطقه آذربایجان گفت: یکی از روحانیون بزرگ مسیحی قرن چهارم میلادی به نام »یوحنّا« که خود اسقف بزرگ بود، در سال 325 میلادی به این منطقه آمد و به نشر تعالیم مسحیت پرداخت و تلاشهای فراوانی کرد؛ از آن زمان مسیحیت در این مناطق گسترش یافته است.
توماس میرم با بیان این نکته که مسیحیان این منطقه با هدف خدمت به کشور و هموطنان خود در مواقعی از تاریخ به خصوص در دو قرن اخیر، پیشگام بوده اند، افزود: همه ما می دانیم و در تاریخ هم ثبت شده که مسیحیان ایران در زمینه انتقال صنعت چاپ و ماشین و برخی هنرها از خارج به کشور به ویژه شهر ارومیه و منطقه آذربایجان پیشگام بوده اند و این برای ما مایه بسی افتخار است.
وی در بیان زندگی مسالمت آمیز مسلمانان و مسیحیان منطقه آذربایجان به عنوان هموطن ایرانی، گفت: مسلمانان و مسیحیان ایران به ویژه منطقه آذربایجان در طول تاریخ همواره زندگی مسالمت آمیز برادرانه ای داشته اند و دارند و در یک قرن اخیر اگر برخی مسائل و ناملایمات تاریخی پیش آمده، توسط دشمنان خارجی این کشور و مردم بوده و افرادی که به عنوان مسیحی یا مسلمان دست به برخی تحرکات نامطلوب و قتل و آشوب زده اند، هیچ کدام ایرانی نبوده اند و از خارج مرز آمده و نماینده خارجی ها بوده اند.
اسقف اعظم توماس میرَم افزود: من از بسیاری از هموطنان مسنّ مسیحی و مسلمان مطالب جالبی در خصوص دوستی مسلمانان و مسیحیان این منطقه در مواقع بحرانی و تعرض بیگانگان شنیده ام. به عنوان مثال، آقای دکتر رحیم قربانی استاندار سابق آذربایجان غربی به نقل از پدر بزرگوارش می گفت وقتی گروهی مسیحی مسلح تحت رهبری یک فرد وابسته به خارج و با پشتیبانی خارجی ها به ارومیه و روستاهای اطراف حمله کرده مردم اصیل این منطقه را قتل و غارت می کردند، مسیحیان منطقه به هموطنان مسلمان خود پناه داده آنان را در خانه هایشان مخفی می کرده اند و اندکی پس از آن حادثه زشت، گروهی دیگر از خارج مرزها به نام »جلوها« یا هر نام دیگری و به رهبری هر شخص مسلح یا شروری، با هدف بر هم زدن آرامش این کشور و منطقه، مسیحیان را در ارومیه و اطراف آن مورد هجوم قرار دادند، مسلمانان این شهر و این منطقه هموطنان مسیحی خود را پناه داده، در منازلشان مخفی کرده بودند. این یک واقعیت افتخار آفرین تاریخی غیر قابل انکار است که شاهدان عینی به چشم خود دیده و نقل کرده اند و نشان می دهد که هرگز در اینجا درگیری و دشمنی بین مسلمان و مسیحی ایرانی منطقه نبوده و بلکه مدام علی رغم مختلف بودن دین و مذهبشان، در کنار هم و در کمال دوستی و صلح و اعتماد متقابل زندگی کرده اند. فقط دشمنان خارجی ایران و عوامل داخلی آنان گاهی عامل بروز برخی حوادث ناگوار شده اند که در تاریخ ثبت شده است.
وی با اشاره به روابط دوستانه با برخی مسئولان روحانی و مذهبی مسلمان گفت: ما در کوچه مهدی القدم ارومیه با مسجد معروف مهدی القدم همسایه هستیم و من شخصا در مراسم های این مسجد به ویژه مراسم نیمه شعبان حتماً شرکت می کنم و شیرین و گل می برم و روحانی محترم آن مسجد هم به ما لطف برادرانه دارد، در مراسم های مختلف و در غم و شادی همدیگر شریک می شویم.
این مقام روحانی در خصوص خدمات و اقدامات خیریه کلیسا و مسیحیان آذربایجان تصریح کرد: ما در حال حاضر چهار مدرسه داریم که هشتاد در صد شاگردان آن فرزندان مسلمانان هستند. همچنین درمانگاه و خانه سالمندان حضرت یوسف در ارومیه از دیگر اقدامات خیریه مسیحیان منطقه است که مخارج آنها را کلیسا بر عهده دارد.
توماس میرم در خصوص ارتباطات اداری و کاری گفت: ارتباط و تعامل ما با ادارات و مسئولان دولتی ازجمله اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی، شهرداری، بهزیستی و ... در سطح بسیار عالی و حتی دوستانه است؛ از این جهت از همه مسئولان محترم دولتی تشکرمی کنم که علاوه بر ارتباط دوستی و شرکت در مراسم های ما، همکاری خوبی با ما دارند مخصوصا شخص آقای جلال زاده استاندار محترم، معاونان و مدیر کل ها و سایر مسئولان.
اسقف اعظم آشوری و کلدانی کاتولیک آذربایجان با آرزوی اینکه سال نو میلادی سالی پر از صفا و صلح و دوستی در جهان باشد، اظهار امیدواری کرد: سال 2012 سال صلح جهانی باشد و ریشه جنگ و درگیری بخشکد، چرا که جنگ و درگیری بذر مرگ می کارد، ما باید برای برقراری صلح و دوستی و آرامش همه انسانها در تمام جهان به خصوص ایران عزیزمان بکوشیم، چون ایران از آن همه ایرانیهاست از هر دین و آیینی که باشند و لازمه صلح و دوستی و استمرار آن، تلاش برای صلح و دوستی است.
منبع:دو هفته نامه « دنیز» شماره 8 - مورخ 28/10/90 چاپ ارومیه
موقوفات حوزه علمیه آذربایجان غربی ساماندهی می شود
به گزارش خبر نگار ما، در پی تصمیم اعضای شورای عالی حوزه های علمیه آذربایجان غربی موقوفات این حوزه ها در سطح استان مورد شناسایی قرار می گیرد. حجت الاسلام و المسلمین سید محمد فخری از اعضای شورای عالی حوزه های علمیه آذربایجان غربی در گفتگو با خبر نگار دنیز با اعلام این خبر افزود: در جلسه شورای محترم عالی حوزه های علمیه استان که اخیراً در مدرسه علمیه امام خمینی ارومیه تشکیل گردید، در راستای حفظ استقلال اقتصادی حوزه علمیه و مدارس علوم دینی استان، اعضای محترم تصمیم گرفتند با تشکیل کمیته ای به نام »کمیته اوقاف « جهت رسیدگی به امور موقوفات حوزه های علمیه استان تشکیل گردد و به امور موقوفات حوزه ها رسیدگی و آن را ساماندهی نماید.
فخری در معرفی اعضای این کمیته گفت: اعضای کمیته اوقاف عبارتند از: دادستان دادسرای عمومی استان، مدیر کل اداره اوقاف و امور خیریه استان، مدیر حوزه های علمیه استان و اعضای شورای عالی حوزه علمیه.
این عضو شورای عالی حوزه های علمیه استان افزود: تلاش برای حفظ استقلال حوزه علمیه استان از نظر پشتیبانی و مالی، تقسیم اعتبارت اختصاصی سالانه حوزه های علمیه استان تحت نظر شورای عالی، هزینه کردن اعتبارات با مراقبت بیشتر، پرهیز ازاحداث ساختمانهای اداری تشریفاتی، کوشش در جهت تداوم شیوه مردمی و ساده زیستی روحانیت، اجتناب از زرق و برق ظاهری و حفظ زیّ طلبگی از دیگر مفاد مورد بحث جلسه اخیرشورای عالی حوزه های علمیه استان بود.
منبع: دو هفته نامه « دنیز» شماره 8 مورخ 28/10/90 - ارومیه
نجمن ادبیات داستانی بسیج هنرمندان استان آذربایجان غربی تشکیل شد
به گزارش خبرنگار دنیز از ارومیه، سازمان بسیج هنرمندان استان ضمن برگزاری نخستین نشست ادبی خود با حضور جمعی از نویسندگان و اهالی هنر و ادب در مجتمع فرهنگی و هنری ارومیه، انجمن ادبیات داستانی این نهاد ارزشی را تشکیل داد. در ابتدای این نشست ادبی، حاجی زاده مسئول سازمان بسج هنرمندان استان طی سخنانی اظهار کرد: سازمان بسیج هنرمندان در سال 1384 تأسیس شده، در تمام استانهای کشور فعالیت می کند، این سازمان در استان آذربایجان غربی، 9 انجمن هنری و ادبی از جمله انجمن داستان، انجمن شعر، انجمن فیلم، انیمیشن، هنرهای نمایشی ... را در ارومیه و 14 کانون هنری را در سطح استان و شهرستانها فعال کرده که از دوسال پیش فعالیت می کنند.
حاجی زاده در بیان اهداف تشکیل این انجمنهای هنری با وجود فعالیت کانونها و انجمنهای مشابه در استان، گفت: هدف از راه اندازی چنین انجمنهایی، رویکردی جدی تر و متعهدانه به مقوله هنر در این استان است که از طریق شناسایی هنرمندان مستعد و جوان و برگزاری جلسات مستمر در ارائه و نقد داستان و شعر و فیلم و سائر هنرها انجام م گیرد البته با استقبال ازحضور هنرمندان متعهد و اساتید فن، تشکیل کارگاه های آموزشی در سطح شهرهای استان، زمینه سازی برای رشد هنر و ادبیات پیام گستر، آسیب شناسی عرصه هنر در این خطه، کاستن از بروز آفتها و ارائه حمایت وکمک در حد امکانات سازمان، در راستای رشد و بالندگی هنر و ادبیات.
وی توجه جدی به موضوعات تأثیر گذار تاریخی، دینی، ملی، اجتماعی و حیاتی را به مثابه جانمایه هنر و ادبیات، از دیگر اهداف تشکیل انجمن های ادبی و هنری سازمان بسیج هنرمندان دانست و تصریح کرد: باید سمت و سوی اندیشه و نگاه نویسنده و هنرمند به جهان و زندگی سازنده و مثبت باشد.
در ادامه این جلسه، نویسندگان و اساتید ادبیات داستانی، نقطه نظرات خود را در پیرامون قصه نویسی و سهم نویسندگان استان در عرصه داستان نویسی کشور بیان داشته، پیشنهادهای خود را مبنی حمایت مادی و معنوی از اهل قلم و هنر،ارائه دادند.
نویسندگان و صاحب نظران ادبیات داستانی حاضر در این جلسه نیز پیشنهادها و نقطه نظرات خود را پیرامون شیوه های رشد و بالندگی ادبیات داستانی و پرهیز از ادبیات سفارشی و کلیشه ای و استمرار کار و حمایت مادی و معنوی جدی از اهل ادبیات و هنر به ویژه جوانان بیان داشتند.
منبع: دوهفته نامه « دنیز» شماره 8 مورخ 28/10/90 - ارومیه
منبع
این شعر را امروز چهارشنبه 6 مهر 1390 دوست شاعر ارجمند جناب سید حیدرعلی آران «هامون» در کانون شعر و ادب حوزه هنری آذربایجان غربی در ارومیه برای حاضران قرائت کرد:
دلتنگی
تقدیم به عزیزان جانباز
· سید حیدر علی آران «هامون»
مادرم سخت می گریست،
وقتی که دستهایم حجم نبود.
پاهایم را در بستر احساس کرد،
ومن هم گریستم
نه به خاطر نبود پاهایم
بلکه به خاطر استراحت غم بارم
در پشت دیوارها،
و پنجره ی انتظار بیمارستان
و دور از دوستانی که
در سنگر،
انتظار من و صدای پوتین هایم
را می کشند
چقدر دلم برای پوتین ها
و همسنگرانم تنگ شده
چقدر، چقدر،چقدر...
رسالت روزنامهنگار چیست؟
(به مناسبت انتشار پیش شماره اول «روزنامه آراز آذربایجان» در ارومیه – روز دوشنبه چهارم مهر ماه 1390 )
راستی به نظر شما رسالت روزنامهنگار به عنوان چشم و گوش مردم و جامعه با حضوری مستمر و فعال در لایههای پیدا و پنهان زندگی جمعی ملتش چیست؟ آیا اصلاً روزنامهنگاری دارای رسالت و وظیفه و وظایفی فراتر از شغل و پیشه دارد؟ آیا روزنامه نگاری یک شغل است مثل شغلها و پیشه ها و حرفههای دیگر همچون نانوایی، کشاورزی، کارمندی، بازاری و ...؟ که با انجام آن و دریافت حقوق و مزایا، تمام شود و شخص روزنامةنگار برود پی کار و بارش، استراحت و سیاحت و گردش و بگو و بخندش؟! و فردا روز از نو و روزی از نو...؟
به عبارت دیگر آیا جایگاه یک روزنامه نگاربا مؤلفههایی همچون خبرنگاری، اطلاعرسانی به موقع، مصاحبه، انتشار خبر، تحلیلهای اجتماعی و سیاسی و ... جایگاه یک شاغل عادی در جامعه است؟ یا اینکه نه، روزنامهنگاری مسئولیتی فراشغلی و بالاتر از انجام وظایف اداری دارد که از سایر مسئولیتها و وظایف در جوامع بشری متمایز و برجستهتر است؟
آنچه از دقت در وظایف یک فرد روزنامهنگار به دست میآید این است که روزنامهنگاری صرفاً یک شغل نیست هر چند ممکن است روزنامهنگار شاغل در ادارهای، دفتر روزنامهای، سازمانی هم باشد، اما رسالتی دارد و آن عبارت است از تجلی وجدان جمعی جامعه در فعالیت فردی شخص روزنامه نگار در کشاکش حوادث و پدیدههای اجتماعی و سیاسی ملت و کشورش؛ حوادث و وقایعی که به نوعی با سرنوشت ملت و مملکت وی یا سرنوشت بشر در سطح جهان گره میخورد، آنها را دستخوش دگرگونی و تحول میکند، در معرض تهدید و تباهی قرار میدهد و یا در مسیر توسعه و پیشرفت میاندازد.
با این حساب می توان گفت: رسالت روزنامهنگاری حاصل فرایند پدیدهها و کنش و واکنشهایی است که در سطح ملی یا جهانی و در ابعاد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و اخلاقی تاثیر میگذارد، چه آنی باشد چه تدریجی، منفی یا مثبت، مرئی یا نامرئی و ...
از این دیدگاه است که روزنامهنگاری بیش و پیش از آنکه یک شغل باشد رسالت است با پشتوانه شکستناپذیری به عنوان عنصرایمان. رسالت روزنامهنگاری از جنس رسالت انبیاء الهی و شبیه به کار پیامبران خداست سرشار از تعهد، احساس مسئولیت، ظرافت، عواطف انسانی، تعقل، بردباری، سرعت عمل، فریاد، نوآوری، پیامرسانی، بصیرت، شجاعت، ایثار و از خودگذشتگی. و موضوع کار و رسالت خبرنگاری « انسان» و « جوامع انسانی» است.
یک خبرنگار واقعی با بصیرت تمام و عدم احساس خستگی، کژیها را در جوامع نشان میدهد، خدمتها و خیانتها را تعریف میکند، ملتی را به جنبش و خیزش در میآورد، اگاهی و بصیرت و تعهد و راستی و درستی را زودتر و بهتر از دیگران در جامعه منتشر میسازد، نقاط ضعف و قوت را نمایان و زمینه شعور و رشد عقلانی و علمی و اجتماعی و تربیتی و اخلاقی و معنوی را مساعد میکند ، دل و جان آدمها را تکان میدهد و پر از نشاط و امید میکند.
اگر روزنامه نگار اینگونه به تعهد و رسالت خود عمل کند، فردی الهی و پیرو حقیقی پیامبران و از دسته « عبادالرحمن» ( بندگان برگزیده رحمان) است وگرنه از گروه حزب الشیطان و اخوان الشیاطین (برادران شیاطین) است که جز گمراهی و یاس و سیاهنمایی و شیطنت و هواپرستی و شهرت طلبی در جامعه حاصلی ندارد و عرصه مطبوعاتی و اطلاعرسانی را جولانگاه ضلالت و حیرانی میکند و فتنه میانگیزد مثل وجه غالب روزنامه نگاری در غرب که امروز اغلب این جماعت در اروپا و آمریکا جز خدمت به زر و زور و تزور و استکبار و محکومیت حق طلبان فلسطین و لیبی و مصر و خوش خدمتی به آمریکا کاری ندارند.
برای همین است که گاهی در مواقعی از صد ساله اخیر جوامع بشری، بعضی از خبرنگاران متعهد و رسالتمدار موجی شگفتانگیز آفریدهاند و گاه حتی این موج به سقوط نظام سیاسی ریشهدار و مستحکم انجامیده است و سرنوشتی نو برای ملت خود رقم زدهاند.
من نمیخواهم در مورد روزنامهنگاران مدیحهسرایی یا هجو گویی کنم و به سبک شعرا و نویسندگان متکلف رسمی متقدم، حرفهایی گزاف ردیف هم کنم. میخواهم نمایی از حقیقت این رسالت مردمی و الهی و در مقابل آن روزنامه نگاری شیطانی را نشان دهم، تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
از این رهگذر اشارهای میکنم به این حقیقت که اگر در کشور ما روزنامهنگار به هر حال جایگاهی لااقل در مرکز داشته و دارد، در اکثر استانها بسیار کمرنگ و در استان آذربایجان غربی تا حدی بیرنگ و پرت از مرحله و تداعیگر نوعی بیکاری و دلمشغولی اهالی مطبوعات و اصحاب رسانه است. آن هم البته دلایل خاص خود را دارد که باید در فرصتی دیگر بررسی کرد.
اینک فقط این حقیقت تلخ را باید ذکر کنم که مهمترین علت آوارگی و در حاشیه ماندن روزنامهنگاری در ارومیه و استان، عدم توجه جدی مسئولان رده اول از این قشر فرهنگی – اجتماعی و نبود سرپناهی مطمئن جهت رشد و بالندگی اهل اندیشه و رسانه در این استان است و چون راه « روزنامه« نگاری و انتشار نشریه به شکل فعال و روزانه در این خطه کاملاً صفر کیلومتر و راهی نرفته و ناهموار و پر از موانع سبک و سنگین است، کار نخستین روزنامه استانی ما یعنی « روزنامه آراز آذربایجان»... را تا حد زیادی سخت و خستهکننده کرده است.
امروز با نشر « روزنامه آراز آذربایجان» بحمدالله اولین روزنامه در تاریخ ارومیه و استان منتشر می شود و با وقوع این حادثه ی مبارک، بی شک مطبوعات این استان تولدی نو می یابند. ولی با توکل به خداوند امیدواریم در سایه همکاری اهل فکر و فرهنگ و رسانه و حمایتهای مادی و معنوی مردم شریف استان و مسئولان دلسوز و فرهنگ دوست بتوانیم با گام نخست، این راه نرفته را هموار نماییم و در آیندهای نزدیک شاهد انتشار «روزنامههایی» چند و متنوع در استان باشیم. چرا که استان هم استحقاق چندین روزنامه را دارد و هم شایسته آن است. همچنین شایسته است با حمایتهای کارساز مسئولان فرهنگی و اجرایی استان و از میان برداشتن موانع سر راه، نشریه هایی تخصصی ( اقتصادی، سیاسی، ادبی، علمی، هنری، تاریخی، نظامی و ...) در این استان انتشاریابد تا بیشتر موجب سرافرازی اهالی این خطه گردد. / مصطفی قلیزاده علیار
منبع: روزنامه آراز آذربایجان ( مورخ 4 مهر ماه 1390 - ارومیه‘ پیش شماره اول)