اینجا ترکیه است، صدای جمهوری اسلامی ایران!
یادداشت های سفر به ترکیه
بخش دوم
مصطفی قلیزاده علیار
امکانات داخل اتاقها
برگردیم به داخل اتاقهای مهمانسرای پلیس آغری؛ تلویزیون رنگی کوچکی بود با کانال های متعدد و همه جور فیلم و تبلیغات و برنامه های متنوع از اخلاقی و دینی و سکسی و نیمه سکسی و خانوادگی و سیاسی و اخبار و اجتماعی و خوب و بد و بنجل و وطنی و غربی و شرقی و مسجد و میخانه و ... و اغلب مزخرف که ایرانی جماعت در داخل ایران با دستگاه و دیش و ماهواره و هزار دوز و کلک دیگر و با هزار ترس و لرز، آنها را تماشا می کنند، اما آن شب ما به راحتی دیدیم در اتاق 218، بی هیچ اضطراب و پنهانکاری و ترس از مأموران انتظامی وغیره.
حمام هم آب گرمش البته بی هیچ معطلی می آمد هر چند در آن دو شبانه روز ما دو نفر اصلاً استحمام نکردیم نه من و نه آقازاده. توالت داخل اتاق ها فرنگی بود که آقازاده به هیچ وجهی از وجوه و تحت هیچ شرایطی، به آن داخل نشد و عند الضروره یک راست به طبقه اول و حوزه سنتی می رفت! ... من اما اغلب اوقات در همان فرنگی داخل اتاق رفع و رجوع می کردم، با رعایت تمام موازین شرعی و اصول بهداشتی مثلاً!...
یک موضوع دیگر هم برای من و دیگر همسفران توالت سنتی - ایرانی این مهمانسرای دولتی ترکیه خنده دار و خاطره انگیز بود و آن اینکه در این توالت سنتی آفتابه و شیلنگ وجود نداشت، یک پارچ آب کوچک پلاستیکی گذاشته بودند که به اندازه یک لیوان آبخوری ظرفیت داشت! حالا با آن کجایت را می توانی پاک کنی؟!... لذا همه همسفران محترم در آن دو روز دلشان برای آفتابه های خانگی ده پانزده سال پیش لک زده بود، بعضی ها هم می گفتند کاش یک متر شیلنگ با خود می آوردیم ... گرچه در ادارات ما هنوز هم این آفتابه حضور دارد، برای نمونه نمی دانم راهتان به استانداری استان خودمان افتاده یا نه! ...
در دستشویی های مهمانسرای پلیس آینه های بزرگ دیواری نصب کرده بودند، مایع دستشویی هم به حد کافی بود و هم یک خروار دستمال کاغذی ضخیم گذاشته بودند تا دلت بخواهد.
از یخچال و مواد رنگارنگ پذیرایی که معمولاً در هتل های ما – مخصوصاً برای مهمانان خارجی - هست، خبری نبود، حتی آب معدنی و دستمال کاغذی و دیگر لوازم ضروری هم نگذاشته بودند! احتمالاً دستمال کاغذی اتاق ها را هم در همان توالت ها و دستشویی های عمومی سنتی انبار کرده بودند...
دومین حال گیری
این که در بعضی اتاقها یخچال و اسباب پذیرایی نبود یا بعضی اتاقها یخچال داشتند اما در داخلشان باد می وزید یعنی که خالی خالی بود و از مهمانان ارجمندی چون ما شرمنده بودند! برای ما غیر مدیران چندان مسأله ای نبود، اما برای مدیر کل ها و فرمانداران همسفر ما مسأله ای شده بود واقعاً! چرا که این بندگان خدا وقتی مهمانانی رسمی و دولتی از ترکیه وارد می شود، هم بهترین هتل شهر و دیارشان را در اختیار آنان می گذارند و هم پذیرایی های سانتی مانتال و فانتزی و اسراف آمیز از جیب بیت المال مسلمین و غیر مسلمین شهر و دیارشان سخاوتمندانه حاتم بخشی می کنند ... (خودشان در آنجا می می گفتند البته) اما حالا که این برخورد خفت آور طرف مقابل را می دیدند، حساب دستشان آمده بود که « ای دل غافل! تا حال عجب اشتباهی کرده ایم ها، انگار واقعاً حساب، حساب است و کاکا برادر!»!...
لطفاً بقیه مطلب را در سایت دنیز نیوز ( www.daniznews.ir) بخوانید
عظمت اشعار شهریار
آبروی شعر کهن را حفظ کرد
(گفتگوی مصطفی قلیزاده علیار با دو هفته نامه «شهامت» چاپ ارومیه، شماره 27 (نیمه دوم شهریور 91)
گفتگو از : سولماز جلیلی
اشاره
روز 27 شهریور، سالروز وفات یکی از شاعران بزرگ استاد شهریار عرصه ادبیات ترکی آذربایجانی و فارسی (تسلط زیاد به هر دو زبان در سردون اشعار) به عنوان روز شعر و ادب فارسی نامیده شده که دلیل نامگذاری این مناسبت، به دلیل عظمت شهریار و تاثیرگذاری او در شعر فارسی بوده است. سید محمد حسین بهجت تبریزی در سال 1285 هجری شمسی در یکی از مناطق زیبای آذربایجان به نام خشکناب متولد شد. شهریار تنها شاعری است که در زمان خود قبل از مرگ و در زمان حیاتش در دو زبان ترکی و فارسی بسیار مشهور شد . بنابراین جا داشت که در ایران روزی به نام روز بزرگداشت شهریار نامگذاری می شد . به مناسبت روز بزرگداشت شعر و ادب فارسی و همچنین روز بزرگداشت مرحوم استاد شهریار به سراغ مصطفی قلی زاده علیار؛ مسئول کانون آفرینش های ادبی حوزه هنری آذربایجان غربی رفتیم و گفتگویی به بهانه همین مناسبت با وی انجام دادیم .
چرا روز 27 شهریور به نام روز بزرگداشت شعر و ادب فارسی و همچنین روز بزرگداشت استاد شهریار نامگذاری شده است؟
به دلیل تاثیرگذاری و نوآوری هایی که استاد شهریار در شعر فارسی دارد و جایگاه بلندی که این شاعر فرزانه و هنرمند ملی در شعر فارسی و ترکی دارد این روز به همین مناسبت نامگذاری شده است .
استاد شهریار را در مقایسه با دیگر شاعران بزرگ چگونه توصیف می کنید؟
در مقایسه غزلیات حافظ با اشعار استاد شهریار می توان گفت آن شور و حالی که در غزلیات حافظ موج می زند بعد از حافظ شهریار توانست آن شور و حال را دراشعارش در زمان خود احیا کند. یعنی در قرن بیستم، زمانی که شعر مدرن و شعر نو ، شعر نیمایی، شعر آزاد و شعر نثر در ایران رواج پیدا می کرد و شعر کلاسیک در قالب های کهن تحقیر می شد و شاعرانی که بیشتر کهن سرا بودند نمی توانستند در مقابل موج نوگرایی شعر مقاومت بکنند، شهریار ظهور کرد و با غزلهای شورانگیز و با مثنوی ها و شعرهایی که حتی در قالب نو می گفت، شوری و حالی حافظانه در شعر فارسی آفرید، که از جمله آن می توان به اشعار مکتب شهریار و افسانه شب اشاره کرد که از هر جهت دارای نوآوری بودند و محتوا و بینش و اندیشه ای که در این شعرها است نو است، هرچند در قالب کهن است .
شعرهای «هذیان دل» و «دو مرغ بهشتی» از شعرهای شاهکار شهریار است. شعرهای دیگر او، غزلهای عاشقانه اش، غزلهای مذهبی او از جمله غزل «علی ای همای رحمت»، همه نوآوری بود. بنابراین در مقابل موج شاعران نوگرا و پیروان نیما، شهریار خود عظمتی را در شعرفارسی آفرید که آبروی شعر فارسی و شعر کهن را حفظ کرد .
به نظر شما چرا استاد شهریار جایگاه منحصر بفردی دارد؟
هیچ شاعر کهن سرایی در بین معاصران به اندازه شهریار آثار فراگیر نداشته است، ما می بینیم در بین شاعران معاصر فارسی، بزرگانی همچون ملک الشعرای بهار که به حق شاعری بزرگ است همچنین استاد امیری فیروزکوهی و مرحوم رهی معیری که از شاعران کهن سرا بوده و از خود نام و نشانی در عرصه ادبیات و شعر فارسی به جا گذاشته اند، هیچ کدام به اندازه شهریار نه مشهورند، نه تاثیرگذار و نه شعرهایشان را به اندازه شعرهای شهریار عامه مردم می خوانند. امروز شاعران بزرگ فارسی اغلب در بین اهل ادب شناخته می شوند اما استاد شهریار هم در بین شاعران کهن سرا، هم نوگرا، هم پیروان نیما و هم قدیمی ها از جمله شاعرانی است که مشهور و شناخته شده است و عموم مردم از جمله دانش آموزان، دانشجویان، اساتید، اهل فلسفه، اهل سیاست، اهل ریاضیات، روستایی و شهری همه او را می شناسند و شعرهایش هر روز خوانده می شود و اشعارش در مجالس مذهبی، محافل عرفانی، در جامعه، صدا و سیما، رسانه، در ایران، در افغانستان، در تاجیکستان و اشعار ترکی او هم در آذربایجان، ترکیه و جاهای دیگر خوانده می شود .
از مهم ترین ویژگیهای شعر و سخن شهریار چه می باشد؟
یکی از رازهای موفقیت شهریار زبان ساده اوست. شهریار با اینکه شاعری بزرگ است اما زبانی ساده دارد همین سادگی زبانش باعث می شود اشعارش عامه گیر باشد و همه مردم شعر او را فهم کنند بخوانند و هر کس سهم خود را از اشعار او بردارد یک عالم دینی، فقیه، فیلسوف، ریاضیدان، سیاستمدار، عاشق، عارف همه از شعر شهریار سهم خود را بر می دارند و این خود خیلی مهم است و با توجه به اینکه جامعه ما جامعه مذهبی و شیعی است شعرهای مذهبی شهریار هم برخلاف همه نوحه ها و اشعار مذهبی دیگر، شعرهای موفقی است «علی ای همای رحمت»، «علی و شب» ، شعر «محمد»، شعر «امیرالمومنین»، یا «شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین»، شعری است خیلی زیبا که هرسال محرم خوانده می شود .
یا شعر معروف شهریار :
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا / بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا
این شعر، سهل و ممتنع است و در عین حال بسیار عامه گیر است که هیچ کس نتوانسته است مثل آن را بسراید، تمامی جنبه های شعر شهریار، پرش خیال یا گستردگی خیال، رقت عاطفه، رقت قلب، رقت حال در شعر شهریار واقعاً منحصر بفرد است کمتر شاعری در طول ادبیات هزار ساله فارسی می توان یافت که مانند شهریار رقت قلب داشته باشد، شکستگی روحی و عاطفی در شعر شهریار موج می زند و هر کس شعر او را می شنود یا می خواند بلافاصله تارهای روحی و عاطفی دلش به صدا در می آید و با دلش همنوا می شود، «نالد به حال زار من امشب سه تار من ...» این شعر با این عظمت و با این سادگی دل همه می نوازد و همه را به سوی خود می کشد.
آیا قبول دارید که راز موفقیت شهریار اشعار فارسی اش بوده است؟
به نظر من شهریار هم در عرصه شعر فارسی و هم در عرصه شعر ترکی منحصر بفرد و موفق بوده، و همانطور که مقام معظم رهبری و سایر صاحب نظران هم گفته اند از عوامل موفقیت این شاعر بزرگ و جهانی شدنش اشعار ترکی او و منظومه بی سابقه «حیدر بابایه سلام» است. به هر تقدیر شهریار هم در شعر فارسی و هم در شعر ترکی شاعری صاحب سخن بوده و کم نظیر است و در برخی جاها بی نظیر، گرچه اغلب اشعار او فارسی است ، همچنین به جرات می توان گفت 30 درصد از آثار او شاهکار است .
تا هستم ای رفیق ندانی که چیستم /روزی سراغ وقت من آیی که نیستم
پیداست از گلاب سِرشکم که من چو گل / یک روز خنده کردم و عمری گریستم
شعری با این تاثیرگذاری روحی کمتر شاعری در این حد گفته است.
در مورد عقاید و اندیشه های این شاعر بزرگ بفرمایید.
انس و الفت شهریار با قرآن کریم و اهل بیت نشاندهنده آراستگی او به کمالات و فضایل اخلاقی بود، این شاعر بیشتر اشعار مذهبی خود را در دهه 20 و 30 گفته است و این نشان می دهد که شهریار یک مسلمان انقلابی نیست که بعداز انقلاب اظهار اسلام و یا اظهار دین بکند و تمامی شعرهایی که با الهام از قرآن کریم گفته، همه را در دهه های 20 و یا 30 سروده است.
این نشان می دهد که شهریار در طول زندگی به حق به قرآن ایمان داشته و از کتاب خدا الهام گرفته است.
سخن آخرتان ...
ما از نزدیک دیدیم که مرحوم شهریار ده سال آخر عمرش را وقف امام، رهبری، رزمندگان و انقلاب اسلامی کرد که اینها برای نسل امروز سند زنده ای است .
27 شهریور ماه سال 1376 شمسی سالروز وفات آن شاعر عاشق و عارف بزرگ است و در آن روز پیکرش بر دوش ده ها هزار تن از دوستدارانش تا مقبره الشعرای تبریز حمل شد و در جوار بزرگان ادب و هنر به خاک سپرده شد. اینکه روز وفات شهریار را روز شعر و ادب فارسی نامگذاری کردند سبب پاره ای اختلافات شد چراکه اگر روز وفات شهریار روز شعر و ادب فارسی باشد پس جای شاعران بزرگ دیگر از قبیل حافظ، فردوسی، سعدی و.... کجاست؟
لذا بهتر بود که روزی به عنوان روز بزرگداشت استاد شهریار نامگذاری می شد تا سبب برخی اختلافات و عوامل جاذبه و دافعه نمی شد چراکه شهریار خود عامل وحدت اقوام ایرانی بود.
جلوههای موسیقی در شعر شهریار - قسمت دوم
نوشته جواد کریم نژاد(پژوهشگر موسیقی و فعال فرهنگی)
در باب موسیقی دانی شهریار، جای هیچ شبهه ای نیست. در شعر و زبان شهریار و در لابلای اشعار پرنغز و دلنشین او، ریزه کاریهای موسیقائی یافت می شود که گویای علاقه او به موسیقی و آگاهی او از الحان و نغمه ها و ساختمان آلات موسیقی است. جای جای دیوان اشعار وی مملو از واژه ها و اصطلاحات تخصصی موسیقی است و همه اینها از نغمه آگاهی شهریار به موسیقی سخن می گویند.....
...استاد شهریار، شعر و موسیقی را که بهترین محرک عواطف و احساسات بشری و ملموس ترین و مهمترین ابزار برای بیان احساسات است با هم دارد و صدای ساز و آواز و طنین موسیقی و گلبانگ روح لطیفش از اشعارش به گوش می رسد ، گلبانگی که از اعماق جان مشتاقش بیرون آمده و بردل عاشقانش می نشیند و این همان غمزه های موسیقائی اوست که به شعری مناسب استوار می گرددو اینجاست که شعر ، شاعر را در یاد و خاطر دوستداران موسیقی اثر پذیر نموده است.
وی موسیقی را ودیعه ای الهی دانسته و به آن ارزش والایی قائل بود. موسیقی چنان با روح و روان او عجین بود که هر صدایی را صدای توحید شنیده و آفرینش و جهان هستی را با تمام موجوداتش در مرتبه ای می بیند که با موسیقی و اصوات دل انگیز به حمد و ثنای خداوند مشغولند و این همان مهر تائیدی است بر آسمانی بودن هنرموسیقی:
ثریا پایکوب از ارغنون و زهره چنگی
به پیشاپیش این علوی عروس آسمان آسا
دل ذرات هستی را همه ساز و نوا دیدم / به حمد و شاهد توحید هم دستان و هم آوا
یا:
بشنو از ذرات هستی صبحدم با گوش جان / نغمه توحید حی لایزال لم یزل
هم سفیر طیر کالارواح بین فیها نزول / هم نفیر وحش کالانعام بین بل هم اضل
و زمانی که به نوای دل انگیز نغمه های توحیدی با بانگ خوش قاری کتاب آسمانی قرآن گوش جان می سپارد نوای قاری که همان آوای نغز و روان پرور گلبانگ معنویت و درس یکتاپرستی است در اعماق دلش طنین انداز شده و طنین این آوا را چون زبان مرغان نغمه پرداز می داند که اسرار طبیعت و جهان هستی را بازگو می کند:
قاریان ، طوطی شکر شکن قرآنند / بلبلانی که به گلزار خدا می خوانند
ارغنون ساز الستند و به هر ساز غزل / سیم واخوان همان نغمه جاویدانند
حتی در شعر مناجات « علی ای همای رحمت »که در منقبت مولای متقیان علی (ع) سروده از به کارگیری واژه های موسیقی دریغ نکرده است :
چه زنم چو نای هر دم ز نوای عشق او دم
که لسان غیب خوشتر بنوازد این نوا را
همین شیفتگی و تسلط شهریار به موسیقی ایرانی، باعث شده که او در مجموعه فضاسازی شعر و موسیقی و ادعای کلام بسیار موفق عمل کند و استقبال اکثر آهنگ سازان معاصر از اشعار ایشان، شاید به همین قدرت موسیقی دانی وی برمی گردد، چرا که شاعر آشنا به موسیقی منظور آهنگ ساز را از هر ملودی بهتر می تواند درک کند .
خوانندگان و آواز خوانان بسیاری از اشعار این استاد استفاده کرده اند که اغلب ایشان هنرمندان «برنامه گلها» بودند که موارد ذیل از جمله آنهاست :
« بی همزبان » در دستگاه شور با آواز محمودی خوانساری و با مطلع :
از زندگانیم گله دارد جوانیم / شرمنده جوانی از این زندگانیم
« شب زنده دار» در آواز دشتی با صدای استاد شجریان و با مطلع :
تا کی در انتظار گذاری به زاریم / بازآی بعد از این همه چشم انتظاریم
و « حالا چرا » در بیات اصفهان و با آواز زنده یاد استاد بنان که با صدای جاودانی خود این اثر را به یادماندنی تر کرده است.
انصاف باید داد که در یک مقاله هیچ بلکه در چندین مقاله بحث شهریار و موسیقی نمی گنجد ، اما مأخذی هست که می توان به آن مراجعه نمود : « دیوان اشعار استاد شهریار».
سخن گفتن از شعر و موسیقی که هر دو هنر ناب است و گفتن و شنیدن در باره آنها انجامی ندارد پس این مقاله را با ابیاتی از قصیده زیبا و دلنشین 208 بیتی « غروب نیشابور» که حاصل اقامت استاد در این شهر است ( حدود سال 1310ش) به پایان می بریم، این شعر بلند به همراه ابیات موسیقایی تصویرگر حس غریب و جامه غم پوشیده وی در این سالها می باشد :
دی به هنگام غروب خورشید / که جهان جامه غم می پوشید
فلک از محمدت یزدانی / خواند آوازه جاویدانی
که بدان زمزمه سحر انگیز / خواندی افسانه ای اسرار آمیز
تعبیه کرده به الحان سرود/ شرح کیفیت اسرار وجود
به سر چنگ نوا آخته چنگ / به نوا تاخته بنواخته چنگ
کرده قانون عبودیت ساز / به الوهیت او نغمه طراز
زده بر زخمه تار دل چنگ / زخم از این زخمه دل بر بط و چنگ
نغمه ای همچو صلای مستان/ با سماع فلکی هم دستان
رقت انگیزتر از ناله سیم / فرح افزاتر از انفاس نسیم
کرده با نبض طبیعت پیوند/ نغمه روح از این پرده بلند
پایان مقاله
جلوههای موسیقی در شعر شهریار - قسمت اول
نوشته جواد کریم نژاد(پژوهشگر موسیقی و فعال فرهنگی)
در باب موسیقی دانی شهریار، جای هیچ شبهه ای نیست. در شعر و زبان شهریار و در لابلای اشعار پرنغز و دلنشین او، ریزه کاریهای موسیقائی یافت می شود که گویای علاقه او به موسیقی و آگاهی او از الحان و نغمه ها و ساختمان آلات موسیقی است. جای جای دیوان اشعار وی مملو از واژه ها و اصطلاحات تخصصی موسیقی است و همه اینها از نغمه آگاهی شهریار به موسیقی سخن می گویند.
به عبارتی دیگر، می توان گفت که شهریار ـ آخرین سلطان غزل ـ شاعری موسیقی شناس و خود اهل موسیقی بود که موسیقی ایرانی را در حد صاحب نظری دقیق می شناخت و دستی به ساز و دانگی آواز داشت و به ردیف موسیقی ایرانی و دستگاهها و گوشه های آن تسلط کامل داشته و همچنین با موسیقی دانان بزرگ معاصر محشور و همنشین بوده و با آنان دوستی و مودتی غیر از دیگران داشته است. وی از مکتب موسیقی بزرگانی چون استاد ابوالحسن صبا و دیگر بزرگان موسیقی فیض برده و در اکثر اشعارش به این دوستان موسیقیدان و موسیقی خوانش اشاره ای کرده و برای هر یک اشعار مستقلی سروده است . اوج شیفتگی و دلبستگی شهریار به موسیقی را علاوه بر استعداد ذاتی خود، در دو هنرمند بزرگ و برجسته موسیقی ایران یعنی، مرحوم استاد صبا و استاد اقبال آذر باید دانست .
شهریار در بدو ورود به تهران با یگانه استاد موسیقی « ابوالحسن خان صبا» آشنا می گردد، صبا جدای از مقام دوستی بر گردن شهریار حق استادی در زمینه موسیقی داشت. سه تاری که از درویش خان به وی رسیده بود به شهریار می بخشد و نغمات موسیقی را با این ساز به شهریار ملک سخن یاد می دهد و ایشان نیز همیشه از صبا به احترام یاد می کرده، دوستی با وی را موهبتی برای خود می دانسته و در بیشتر اشعارش نامی از وی برده و او را ستوده است تا جایی که سوز اشعارش را با ساز صبا در هم می آمیزد:
سوزی نداشت شعر دل انگیز شهریار / گر همره ترانه ساز صبا نبود
یا:
صبا، زساز تو من شعر خواجه می شنوم /« بیادگار بمانی که بوی او داری »
در مکتب آواز پیرو استاد ابوالحسن اقبال آذر بوده اند و وی را سلطان آواز می دانستند ،ایشان هم در زمینه موسیقی بر گردن شهریار حقی دارند. اقبال به سبب سن و شخصیت و سوابق هنری بیش از هر هنرمند دیگری مورد ارادت شهریار بوده است، آشنائی دیرین او با اقبال به سالهای کودکی شاعر باز می گردد و معاشرت نزدیکی که خانواده اش با اقبال داشت:
.... او مرا از دوره طفلی و دامان پدر/ سرپرستی مهربان است و عموئی مهربان
من سه ساله طفل برزانوی او بنشسته ام / حالیا شصتم من و بازش همی بینم همان
ای بسا روز را که با سرتاختم از مدرسه /تا در منزل که او شب خواهد آمد میهمان ....
چنانکه ذکر شده شهریار هر دو هنر والای شعر و موسیقی را با هم داشت و آن دو را در هم تنیده بود، ناخنی بر سیم و دو دانگ صدا داشت که به همراه مرغ حزین دلشان و نوای سه تارشان می خواند:
صدای اوج ندارم ولی دو دانگ غزل / به اوج رقت و سوز و گداز می خوانم
نالد به حال زار من امشب سه تار من/ این مایه تسلی شبهای تار تار من
یا:
اگر دیوان من بود و سه تارم / همین دو مونس شبهای تارم
وگاهی درد عشق وحکایت شوریدگی و سوز و گذارهای عاشقانه اش را ، از زبان ساز بیان می داشت:
بازکن نغمه جانسوزی از آن ساز امشب / تا کنی عقده اشک از دل من باز امشب
از در دست تو سوز دل من می گوید / من هم از دست تو دارم گله چون ساز امشب
و موقعی که غم و اندوه دامنش را می گیرد با ساز نی می نالد تا تسکینی به حال خود داده باشد:
بنال ای نی که من غم دارم امشب / نه دلسوز و نه همدم دارم امشب
و زمانی که به یاد ایام جوانی می افتد و غرق در خاطرات آن، ایام پیری را مقابلش می بیند باز از زبان ساز به ابراز درد می پردازد :
سه تار مطرب شوقم گسسته سیم جانسوزم
شبان وادی عشقم گسسته نای نالانم
گره شد در گلویم ناله جای سیم هم خالی
که من واخواندن این پنجه پیچیده نتوانم
و گاهی از زبان مرغان نغمه خوان آواز هجران و احساسات درونی اش را بیان می داشت:
ز بلبل چمن طبع شهریار افسوس / که از خزان گلش شور نغمه خوانی نیست
اینجاست که شاعر سوز دلش را با یاری گرفتن از نغمه های موسیقی و ابزاز آن بیان می دارد، آه درون را با ناله سه تارش هم آغوش می کند ، زخمه برسه تارش می زند، همان سه تاری که به قول خودش یار و همدم شبهای تارش بود ،با نوای هر مضراب ضربه ای بر پیکر هیولای خیال و زخمه ای برای تسکین زخم های دلش می زند و شبها جویبار روان از چشمه طبعش، سه تارش را تا سپیده سحر به ترنم وا می دارد :
ای دل ز دوستان وفادار روزگار / جزساز من نبود کسی سازگار من
اشک است جویبار من و ناله سه تار / شب تا سحر ترانه این جویبار من
بطوری که مرحوم استاد صبا می فرمود :« زمانی که شهریارانگشت به سه تار نزدیک می کند تمام اعضای وجودم می لرزد و ناله از درونم برمی خیزد »
علاوه بر اینها در جای جای دیوان شهریار ، اصطلاحات و واژه های موسیقائی به چشم می خورد ، از اسامی سازها گرفته تا دستگاهها و گوشه های مختلف موسیقی ایرانی و نیز بکار بردن اصطلاحات فنی و تخصصی موسیقی در دیوان وی ، به اشعارشان خصوصیت ویژه ای بخشیده که شعرشان از لحاظ طنین و خوش آهنگی برای شنونده و خواننده اشعار جذاب و موثر می افتد.
در کل دیوان وی ، کمتر غزل یا مثنوی یا قصیده ای می توان یافت که از واژه ها و اصطلاح موسیقی بهره نگرفته باشد و به جرات می توان گفت که در تمام اشعارشان واژگان موسیقی را به نحوی بکار برده و گریزی به آنها زده است . گاهی فقط در یک بیت چندین واژه موسیقائی را به کار برده است:
ساز و آواز اگر دلکش ما بود نبود / کشته بودند به بیداد همایون ما را
یا:
قطار می کند این راست پنج گاه عجیب / عراق و ترک و بیات، اصفهان و کرد و حجاز
از همین دست اشعار و ابیات در دیوان شهریار بسیار می توان یافت و گاهی ایشان غزلی را ساز می کند که سرتاسر غزل مملو از واژه ها و ریزکاریهای موسیقائی است و آوردن این همه اصطلاحات موسیقی تنها کار شاعر موسیقدانی است که تسلط او را علاوه بر جنبه عملی موسیقی ،در بخش نظری نیز می رساند، و بی گمان ذوقی که با موسیقی صداها و صداهای موسیقی ، آشنا باشد طبعاً از این همه واژه های موسیقی و نیز زیر و بم موسیقی اشعارش بهره خواهد گرفت و این از شهریار موسیقی شناس عجیب به نظر نمی رسد.
برای ذکر نمونه دو مورد از این دست غزلیات یکی از دیوان فارسی و دیگری از دیوان ترکی استاد انتخاب و در ذیل ارائه می گردد:
غزل «شاهد چنگی» ( ج1 ص 136) با مطلع :
پرویز چو بر تار برد باربدی چنگ / از پنجه ناهید و نکیسا فکند چنگ ....
و در « سازلی شاعریمیز( خازن) نین روحینه تقدیم» ( کلیات ترکی ص 196) با مطلع:
سییزیلدار سینه مین سازی «درآمد»ائیله رم «شوری»
«چوبانیم» سنده «سلمک» له سیزیلدات تار طنبوری....
که در قطعه اول ( شاهد چنگی) ،22 واژه مربوط به موسیقی و در شعر ترکی سازلی شاعریمیز(خازن) نین روحینه تقدیم،49 واژه مربوط به موسیقی اعم از اسامی سازها، دستگاهها، گوشه ها و دیگر اصطلاحات موسیقایی دیده می شود.
علاقه ایشان به موسیقی به حدی بوده که شعر و موسیقی را دو ستون پایدار و مایه فخر ایران و ایرانی و آن دو را جزو سرمایه های ملی می دانست و احساس خود را در این مورد چنین بیان داشته اند :
بر شعر و ترانه این دو استن / ایران کهن دژ استوار است
ایران تو گر یگانه باشد / با این دو شعار شاهکار است
موسیقی و شعر ماست آری / نقدی که یگانه درشمار است
ورنه به کدام علم و صنعت / ما را به جهانیان فخار است
لطفاً ادامه اش را در قسمت دوم بخوانید
امام جمعه موقت ارومیه در خطبه های نماز جمعه این هفته:
شیوه رهبری امام خمینی (ره)، بر مبنای قرآن و سیره اهل یبت (ع) بود
به گزارش خبرنگار دنیز، حجت الاسلام و المسلمین سید محمد فخری امام جمعه موقت ارومیه در خطبه اول نماز جمعه این هفته با اشاره به تاریخ پر فراز و نشیب انقلاب اسلامی و رهبری مقتدرانه امام خمینی (ره) گفت: راه امام خمینی در رهبری انقلاب اسلامی و راه پیروان و شاگردان ایشان، راه قرآن و اهل بیت پیامبر اسلام علیهم السلام بود. از این نظر انقلاب اسلامی ایران نیز کاملاً یک انقلاب قرآنی و اهل بیتی بود. راه و روش امام خمینی در طول زندگی بویژه در مسیر انقلاب اسلامی بر مبنای قرآن و سیره اهل بیت (ع) بود.
فخری با تأکید بر اینکه خوشبختی واقعی انسانها و نشاط و طراوت زندگی در پیروی از اسلام است، گفت: من جوانان عزیز را به آشنایی بیشتر با آموزه های انسانی اسلام و پیروی از احکام انسانساز این دین کامل خدا و سیره اهل بیت (ع) سفارش می کنم.
بر اساس همین گزارش، امام جمعه موقت ارومیه در خطبه دوم نماز جمعه فرا رسیدن اعیاد شعبانیه را به همه مسلمانان تبریک گفت و به مناسبت سالروز میلاد امام حسین (ع)با قرائت حدیثی از پیامبر اسلام، اظهار داشت: بی شک امام حسین (ع) چراغ هدایت و کشتی نجات امت محمدی بوده است و هنوز هم نور هدایت آن حضرت راه مسلمانان در راه کسب آزادی و استقلال و مبارزه با ستم را روشن می کند و آزادگان جهان از امام حسین الهام می گیرند.
فخری با تبریک سوم شعبان روز پاسدار، اظهار داشت: ما بهترین نمونه پیروی از امام حسین را در رزمندگان خودمان به ویژه سپاه پاسداران عزیز طی هشت سال دفاع مقدس دیدیم که با تأسی از امام حسین (ع) به انجام وظیفه جهادی و انقلابی خود برخاستند و همگام با ارتشیان متعهد وقهرمان، دشمن متجاوز را از خاک ایران بیرون راندند.
وی تأکید کرد: بی شک نهاد مقدس سپاه پاسداران همچنان که امام خمینی فرمودند شجره طیبه معنوی و الهی بود و هنوز هم هست از این پس نیز خواهد بود و شاخصه آن هم پیروی آگاهانه و خالصانه از فرامین و ارشادات مقام معظم رهبری است.
منبع: دوهفته نامه "دنیز" شماره 17 -مورخ 7 //4 //91