موسیقی صوت و آهنگ کلام در قرائت قرآن
قرآن کتابی است که دارای ابعاد مختلف معرفتی، کلامی و هنری است. همانگونه که از معنای لغوی قرآن مستفاد میشود، قرآن کتابی است که باید آن را خواند. بار معنایی این لغت بهگونهای است که از جهتی بایستی در خواندن متن قرآن به معنا و درک معنای آن توجه داشت و از جهت دیگر به دلیل برخورداری از زیباییهای کلامی و بلاغتی باید در چارچوب موازین صوتی، آهنگ و وزن کلام عرب، آن را ادا کرد.
تطابق زیبایی صوتی با زیبایی کلامی قرآن منحصر به فرد است. یعنی ساختار کلامی قرآن به نحوی است که قاری هنگام قرائت و تلاوت آن، قرائت خود را توأم با یکی از موازین و قوانین صوتی منطبق میکند. به عبارت روشنتر این خصوصیت ذاتی کلام قرآن است که قاری را وادار میکند که به هنگام تلاوت و قرائت عبارتها و فرازها را به تناسب حال و مقام و با صوت و لحن آهنگدار ادا کند.
موضوع موسیقی موضوع پیچیدهای است و واژه موسیقی نیز از واژههایی است که هم بار منفی و هم بار مثبت به خود گرفته و نسبت به جوامع، سطوح سنی، معرفتی و نسبت به زبانها و فرهنگها و حوزه علمی متغیر بودهاست. برداشت یک فقیه از موسیقی قطعاً با برداشت یک فیلسوف، عارف، هنرمند، شاعر برداشتی متفاوت است.
تعاریف نیز متفاوت است. تعریفی که یک فقیه از موسیقی دارد، با تعریفی که یک عارف و یا فیلسوف و یا ریاضیدان از آن دارد، کاملاً متفاوت است. در بین فقها نیز در زمینه تعریف موسیقی وحدت نظر وجود ندارد. فلذا میبینیم که برخی از فقها در رابطه با موسیقی حکم مطلقاً حرام را صادر کردهاند و برخی نیز بین انواع موسیقی فرق گذاشته و موسیقی مطرب، شهوتآور، مخل اراده و عقل و منافی عفت و عقیده را موسیقی حرام و کلام موزون، آهنگدار را بیاشکال دانستهاند و حتی برخی از فقها از جمله رهبر معظم انقلاب آیتالله خامنهای تشخیص این را نیز به عهده مکلف گذاشته است. در حقیقت این مکلف است که باید تشخیص دهد که کدامین آهنگ و یا کلام و لحن موزون در وی جرقههای ارتکاب به گناه را روشن میکند و کدامین در وی تأثیر مثبت میگذارد تا تکلیف خود را متوجه شود. در این خصوص علما، فقها و اندیشمندان سخن بسیار گفتهاند و بعضاً نیز توضیحات تفضیلی برخی از علما نه تنها به تحلیل موضوع کمکی نکردهاست حتی به ابهام و پیچیدگی و تعقدات آن افزوده است.
علمایی چون علامه طباطبایی، شهید مطهری، استاد محمدتقی جعفری از معاصران و شخصیتهایی چون ابنسینا، فارابی، عبدالقادر مراغهای، صفیالدین ارموی و میرمحسن نواب قرهباغی از علما و موسیقی دانان کلاسیک در این وادی سخن بسیار گفتهاند، هر چند فقهای معاصر اغلب در زمینه موسیقی تنها به استنباط حکم موسیقی از منابع اکتفا کردهاند، ولی بسیاری از شخصیتهای اسلامی علاوه بر آن خود در زمینه علم موسیقی صاحبنظر بودهاند.
با صرف نظر از ابهاماتی که در تئوری و موضوع وجود دارد، اختلاف آرا و سلیقههایی که در مصداق به وجود میآید و این که مکلف خود موضوعی را از مصادیق لهو و لعب و مخل عقل و اراده تشخیص دهد، این مسئله نیز موسیقی و حکم موسیقی در جامعه را با مشکل روبه رو ساخته است. بهعنوان مثال بعضی اشخاص در برخی محافل و مراسم هنگام اجرای موسیقی مثلاً سرود ملی، مجلس را ترک گفته و برخی دیگر گوش فرا میدهند، این دوگانگی در برخوردها ناشی از مختار بودن مکلف در تعیین مصادیق است. به هر حال در رابطه با موضوع موسیقی و مسائل جانبی آن گروههای مختلفی مطرح هستند که ایجاد ارتباط علمی در بین این گروهها تا حدودی به تبیین موضوع موسیقی کمک خواهد کرد. حل این مسئله مطالعات پیوسته موسیقی دانان، موسیقی خوانان، موسیقی نوازان، کارشناسان فقه و اندیشمندان، حتی روانشناسان را به طور توأمان میطلبد، از این حیث و با توجه به کاستیهایی که در شناخت و معرفی موسیقی، اختلافهایی که در این فن به عمل آمدهاست، ضرورت بازنگری موضوع موسیقی را بیشتر عیان میکند و من نیز طرفدار آن هستم که در پرتو دانستهها و علوم مختص و مرتبط با این امر مراجعه مجدد، عمیق و گسترده به نصوص دینی ضروری است تا ابعاد مختلف این موضوع تبیین و روشن شود. و الا صدها سؤال بیپاسخ در ذهن مکلف ایجاد شده و لاینحل باقی خواهد ماند.
همانگونه که گفته شد، مضامین آیات قرآن سنخیت عجیبی با نغمات و مقامات دارند. هرچند آیات قرآن در چارچوب کلام منظوم و شعر نمیگنجد، ولی در عین حال عاری از وزن و آهنگ نیست، آیات قرآن به تناسب مضمون و مفهوم دارای آهنگ ذاتی هستند. اساساً بین آهنگ و زیباییهای کلامی و بلاغتی ارتباط تنگاتنگی وجود دارد، چینش حروف در یک واژه و کلمه، تقارن کلمات یک فراز و تأخر و تقدم مقولهها و واحدهای نحوی، برخورداری الفاظ از اوزان و قافیه (کلام مسجع) انطباق لفظ با مضمون و انتخاب و گزینش مقام و یا نغمه مطلوب را به طور مکانیکی حل کرده است. به عبارت بسیار ساده، آیات قرآنی با زبان بیزبانی به قاری الهام میکند که این فراز را در فلان مقام و دستگاه قرائت کن. این ساز و کار در جوهره الفاظ و واحدهای نحوی کلام الهی نهفته است.
من بیشتر به این معتقد هستم که در انتخاب مقامات و دستگاهها بیش و پیش از آن که اراده و خلاقیت قاری فعال باشد، ماهیت ذاتی آیات الهامبخش است.
استفاده از روشهای مصری و عربی در قرائت قرآن بجای موسیقی ایرانی امری اجتنابناپذیر است. هر چند موسیقی عرب، موسیقی ایرانی و حتی آذربایجانی از یک ریشه نشأت میگیرند و پرداخت علمی هر سه بهعنوان موسیقی شرق اسلامی از زمان ترخان فارابی آغاز شدهاست، ولی این امر بیشتر در تئوری و فلسفه موسیقی پیگیری شدهاست و در عمل و اجرا بنا به استعداد ذاتی، تناسب فرهنگی و بیش از همه ماهیت زبانی و کلامی هر یک در حیطه و حوزه خاص خود پیشرفت و تکامل یافته است. موسیقی ایرانی ازمرحله موسیقی خلقی گذر کرده به موسیقی درباری راه یافته و در هرم جامعه در سطوح بالای جامعه ایفا شدهاست، در صورتی که موسیقی عرب و همچنین موسیقی آذربایجانی سطح عمومی جامعه را پوشش میدهند و در عین پیچیدگی ظرفیت گسترش و انعطافپذیری را دارا هستند. از طرف دیگر با توجه به قواعد تجویدی و موازین حاکم بر زبان عربی، این خصیصه از مختصات زبان قرآنی است، لذا نغمهها، مقامات عربی با الحان و لهجه اعراب بیشتر سازگاری و تناسب دارد تا مقامات و نغمههای ایرانی. با توجه به این امر نمیتوان تلاوت قرآن را به کلی با مقامات ایرانی ادا کرد. هرچند که در این عرصه از مقامات و نغمههای ایرانی نیز استفاده میشود، ولی این امر در دایره بسیار محدود ایفا میشود. ولی مقامات و نغمههای مصری و حجازی جذبه و شیوایی خاص خود را دارد. تناسب کلامی، سنخیت زبانی، توازن اعراب با تحریرها و امکان فعالیت صوتی ابراز استعداد خلاقیت و گستردگی میدان نوآوری را در مقامات مصری و حجازی موجه، مطلوب ساخته است.
همانگونه که گفته شد، در قرائت قرآن تنها به شکل محدود میتوان از موسیقی ایران استفاده کرد، شکل و ماهیت کلام قرآنی و فرهنگ حاکم بر قرائتها این امکان را از سایر مقامات گرفته است.
ولی میتوان این را گسترش داد و نغمهها و مقامات عربی و ایرانی را ترکیب کرد. اما خود این امر بسیار استادی میخواهد، کار هر قاری یا موسیقیدان و استاد نیست. در گذشته از این نوع کارها شدهاست، برخی با استفاده از نوآوریهایی که داشتهاند در مقامات و اجراهای کلام قرآنی برای خود جا باز کردهاند.
هرچند قرائت قرآن را نمیتوان بهطور کامل در چارچوب و دائره موسیقی ایرانی اجرا کرد، ولی میتوان با استفاده از ظرفیتهای موسیقی ایرانی و حتی آذربایجانی نوآوریهایی در اجرا ایجاد کرد. این کار بسیار حساس و مسئولیتآفرین است و کسی بدون داشتن صلاحیتهای لازم مجاز به این کار نیست.
تأثیر موسیقی ایرانی در قرائت قرآن و موسیقی جهان بسیار حائز اهمیت است. موسیقی ایران تأثیر زیادی در آهنگها و تلاوت قرآنی و همچنین در موسیقی جهان داشته و دارد. این تأثیر هم بهصورت غیر تجربی و نظری و هم به صورت تمرینی بودهاست. در برخی از موسیقیهای همسایه اسامی اغلب دستگاهها به زبان فارسی است، راست، سهگاه، چهارگاه، پنجگاه، نهاوند، همایون، شوشتر، شکسته و غیره و هرچه دورتر و به ریشهها مراجعه کنیم این تأثیر را بیشتر میبینیم.
منبع: دو هفته نامه دنیز، شماره 4
ابراهیم، چرا فرزند کشی و نه خود کشی ؟
به بهانه عید قربان
راستی حضرت ابراهیم در یک حالت بسیار بسیار سخت و شکننده و حیرت آوری قرار گرفته بود که اگر من و شما بودیم هزاران چرا و اما و اگر در مقابل اراده حق تعالی ردیف می کردیم و دست به انواع حیله ها و خدعه ها می زدیم که شاید به زعم خودمان، خدا را از این نوع تصمم گیری در باره فرزند کشی به دست خودمان مصرف نماییم ... حتی ممکن بود حاضر به خود کشی شویم اما چاقو بر گلوی نازنی فرزند دلبندمان نگذاریم، چه یک فرزند داشته باشیم مثل ابراهیم آن هم در دوران پیری، چه فرزندان متعدد و حتی نافرمان و قلچماق و عاق والدین. بله من و شما – هر که خواهی باش، ببخش البته – اینگونه هستیم. اما ابراهیم که با دیدن خواب و رؤیا، حس کرد اراده خدا بر این تعلق گرفته که او یگانه مورد تعلق خاطرش در دنیا، یعنی فرزند زیبا و عزیز دلبندش اسماعیل را به دست خود بکشد و « در زیر این گنبد کبود، ز هر چه رنگ تعلق پذیرد، آزاد باشد»، حتی نگفت مثلاً: «آخر چرا خداجانم، چرا؟... تو مرحمت فرمودی یک فرزند در سر پیری به من دادی، آن را هم می خواهی به دست خودم بکشم؟ خب از اول نمی دادی دیگر! اگر نمی خواهی او زنده بماند، باشد، من حرفی ندارم، راضی ام به رضای تو خدا جانم، اما استدعا دارم خودت بکشیش، بیمارش کن و بمیران، زیر آوارش بگیر، گرفتار چنگ حیوان درنده ای بکن و ... اصلاً من خودم حاضرم به جای او بمیرم یا به امر تو خودم را بکشم، آخر چرا فرزندم را بکشم و مرتکب فاجعه ای چندش آور شوم، مردم چه می گویند در مقابل این عمل من؟! خواهش می کنم خدای من! ...» و از این حرفها، که حسب حال من و شماست بی هیچ تعارفی، هر که خواهی باش!
تمام رمز و راز و سرّ و اسرار قربانی کردن در راه خدا در همین یک نکته نهفته است، یعنی اینکه در راه خدا از همه چیز و از همه کس و کار و از عزیزترین عزیزانت بی هیچ سؤال و اما و اگر و تأمل و تعلل و این دست و آن دست کردن و بهانه آوردن و شک و شبهه، بگذری و مؤمنانه – و نه مردانه!- در برابر اراده خدایت تسلیم شوی. وقتی به این مرحله رسیدی، خدا در برابر این آزادی تو از همه تعلقات، تصدیقت می کنم: « قد صدّقت الرؤیا» : ای ابراهیم تو بحق رؤیایت را – که گذشتن از همه دلبستگی های دنیوی است – تصدیق کردی و تحقق بخشیدی. (قرآن کریم)
فکر کنم توانستم حرفم را برسانم، نه؟ ... الان یک سؤال به ذهنم رسید: شما غیر از ابراهیم پیامبر کسی را می شناسید که در چنین موقعیتی قرار بگیرد و از امتحان سخت خدایی سربلند بیرون آید؟ ... به نظر من حسین بن علی (ع) فرد دوم در تاریخ است که در شرایطی به مراتب سخت تر از شرایط حضرت ابراهیم قرار داشت و در راه خدا و حفظ دین خدا، از همه دلبستگی ها و عزیزان و جگرپاره هایش و از خودش گذشت .... نمی خواهم ذکر مصیبت کنم، فقط می خواهم حقیقتی را به باور خودم بیان کنم، شاید هم حرف من چندان ارزش نداشته باشد برای شما، کما اینکه عکس آن هم ممکن است صادق باشد! یعنی فرمایش شما چنگی به دل من نزند! باری ... عید قربان – عید تقرب جُستن به خدا - بر شما مبارک باد.
تأثیر قرائت قرآن
در وبلاگ هاتف این مطلب بود:
«از دانشمندی پرسیدند: کسی که قرآن می خواند و نمی داند که چه می خواند، آیا هیچ اثری دارد؟ گفت: کسی که دارو می خورد و نمی داند که چه می خورد، اثر می کند؛ چگونه قرآن اثر نکند!؟ بلکه بسیار اثر می کند ! پس چگونه خواهد بود، اگر بداند که چه می خواند.»
بنده به آن افزودم: «جزاکم الله. عالی است. ولی یک نکته را هم باید افزود و آن اینکه اگر کسی پرسید: قرآن که کلام و معنویت است چه ربطی به دارو و قرص و گاو زبان و چه نسبتی بین این دو وجود دارد؟ اصلاً این چه مقایسه ای است؟در جوابش باید گفت که کلام و صوت هم در جسم و روح انسان تأثیر دارد هرچند معنای آن را هم نداند و حتی ممکن است این تأثیر منفی یا مثبت باشد. این مطلب را هم عرفا و هم اطبا و روان شناسان می گویند. پس صوت و قرائت قرآن تأثیر دارد.»
سالروز ملی شعر و ادب فارسی و یاد کرد استاد شهریار در حوزه هنری آذربایجان غربی گرامی داشته شد
طی مراسمی که در آستانه سالروز وفات شاعر بلند آوازه معاصر استاد سید محمد حسین شهریار در حوزه هنری آذربایجان غربی برگزار شد، سالروز ملی شعر و ادب فارسی و مقام هنری شهریار گرامی داشته شد .
به گزارش روابط عمومی حوزه هنری استان، در این مراسم که جمع زیادی از شاعران و اهل قلم شهرستان ارومیه حضور داشتند، مسئول واحد ادبیات حوزه هنری استان ضمن بیان سخنانی در خصوص شعر و اندیشه استاد شهریار گفت : شهریار بزرگترین شاعر معاصر ایران در عرصه جهانی است که در سرودن شعر به دو زبان ترکی و فارسی هیچ شاعری تاکنون به پای او نرسیده و از این پس نیز مشکل است تا چند قرن دیگر کسی به عظمت او برسد. تعجب از این است که برخی افراد مغرض یا بی سواد و بی ذوق که از نظر هنری و پایه اندیشه و رقت احساس صد مرتبه از شهریار پایین ترند، گاه بر استاد ایراداتی بی جا و احمقانه می گیرند یا شاعرانی ضعیف تر و متوسط را با آن نابغه بی نظیر شعر و ادب مقایسه می کنند که البته خنده دار است.
مصطفی قلیزاده علیار افزود: استاد شهریار با قرآن کریم مانوس بود و از آن الهام می گرفت و به همین دلیل بیشترین تأثیر را در ادبیات معاصر و در بین مردم داشت که در این عرصه نیز هیچ کس به او نرسید.
در ادامه این مراسم جمعی از شاعران از جمله وحید طلعت، علی محمدیان، جعفر احمدیه، کریم گلندام، علی رحمانی، زهرا کریم زادگان، علی شجاع و ... قرائت کردند. همچنین احمد رنجبری از پژوهشگران حوزه دین و ادبیات در حوزه علمیه قم میهمان ویژه این مراسم بود که به موضوع مهدویت در اشعار ترکی و فارسی و عرب پرداخت و گفت: بیشترین اشعار در موضوع مهدویت به زبان عربی حتی از زمان ائمه (ع) سروده شده، بعد از آن در زبانهای ترکی و فارسی است.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه هنری آذربایجان غربی
وصیت نامه علامه حلی
علامه حِلّی (حسن بن یوسف) از نامدار ترین دانشمندان و نوابغ تاریخ بشر، از بزرگ ترین فقیهان شیعه و از عالمان کم نظیر اسلامی است که به ندرت می توان شخصیتی با استعداد سرشار و نبوغی شگفت چون او را در تاریخ نشان داد. به سبب همین نبوغ شگفت انگیز علامه بود که به او لقب « آیت الله» (نشانه خدا) داده بودند. وی متولد ماه رمضان است که در این ماه خدا و در سال 648 هـ. در شهر حِلّه عراق و در خانواده ای کاملاً علمی و مذهبی به دنیا آمد. پدرش شیخ یوسف و دائی اش محقق حلی هم از فقهای برجسته زمان بودند. علامه در محضر آنان و دیگر عالمان معروف زمان از جمله خواجه نصیر الدین طوسی درس خواند. علامه آثار قلمی فراوانی در زمینه های علمی و فقهی و اصولی و حدیثی و اعتقادی دارد. پسرش شیخ محمد معروف به «فخر المحققین» هم از فقها و علمای بزرگ بود. علامه حلی در سال 726 هـ. در 78 سالگی وفات کرد و در جوار امیر المؤمنین (ع) در نجف اشرف به خاک سپرده شد. این عالم بزرگ وصیت نامه ی جالبی دارد خطاب به پسرش محمد فخر المحققین که البته همیشه و برای همگان – به ویژه جوانان دانشجو و طلبه و هنرمند و شاعر و نویسنده و فعال در دیگر حوزه انسانی و اجنماعی - خواندنی و آموزنده است و روح دین و آموزه های دینی و مکتب اهل بیت (ع) در این وصیت نامه ی ارزشمند جریان دارد. بنده در آینده – ان شاءالله - ترجمه تمام آن را ارائه خواهم کرد. فعلاً در اینجا به ترجمه خلاصه و جملات مهم تر آن که مناسب این ایام معنوی ماه مبارک رمضان است، برای تیمن و تبرک اکتفا می کنم:
« فرزند عزیزم، امیدورارم خداوند تو را به اطاعت خود و انجام کارهای نیک موفق فرماید... تو را وصیت می کنم به داشتن تقوا، چرا که تقوا شیوه پایدار اولیا، امری واجب، سپری در برابر آتش دوزخ و توشه ای ماندگار در نزد خدا برای آخرت انسان است و بهترین اندوخته ای است که انسان برای روز قیامت آماده می کند... تو را وصیت می کنم به صرف عمر خود در راه تحصیل کمالات و فراگیری دانش و ارتقا از حضیض نقص به قله کمال و از حضیض جهل به اوج عرفان...فرزندم، کمک به برادران دینی را فراموش نکن. بدی افراد را با نیکی پاسخ ده ... از معاشرت با اراذل و افراد پست و نادان دوری کن که معاشرت با آنان اخلاق تو را فاسد می کند . با عالمان و دانشمندان انس و الفت داشته باش، چرا که معاشرت با اهل علم تو را برای تحصیل کمالات آماده تر می کند. همواره توکل به خدا داشته باش. در راه خدا صبور باش و راضی به رضای او. هر روز و هر شب به اعمالی که انجام داده ای و انجام می دهی، رسیدگی ( محاسبه نفس) کن. بیشتر استغفار کن. از نفرین مظلومان به ویژه یتیمان و پیره زنان برحذر باش... نماز شب را حتماً بخوان، چرا که پیامبر (ص) به آن تأکید داشت. فرزندم، صله رحِـم را از یاد مبر و با اقوام و خویشان ارتباط مستمر داشته باش، چون این کار عمر انسان را زیاد می کند. خوش اخلاق باش؛ پیامبر فرموده است:« شما که نمی توانید از اموالتان به همه ی مردم بدهید، پس با اخلاقتان به همه ی مردم احسان کنید!». فرزندم، به فرزندان پیامبر و سادات علوی نیکی کن، چرا خداوند [در قرآن] مودت و نیکی در باره ایشان را مورد تأکید قرار داده و محبت و نیکی به ذریّه ی رسول الله را پادش رسالت او قرار داده است ... در راه کسب علوم و معارف دینی بیشتر کوشش کن... بدان که خداوند خود سرپرست و نگهدارتوست.»