سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند، تباه کردن مال، پرسش بسیار، و قیل و قال را دوست ندارد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
شعر ، دنیز ، آذربایجان ، ارومیه ، علیار ، قلیزاده ، مصطفی ، غربی ، امام ، ترکی ، علی ، ترکی ، شاعر ، دنیزنیوز ، حوزه ، هنری ، حسین ، اسلامی ، حمیدی ، غزل ، محمد ، حاج ، ایران ، فارسی ، باکو ، قرآن ، کتاب ، نشریه ، اسلام ، تبریز ، طنز ، کتاب ، عاشیق ، شهریار ، اکبر ، انقلاب ، مصطفی قلیزاده علیار ، نخجوان ، شهید ، سایت ، سید ، باکو ، اهل بیت ، ابراهیم ، سفر ، دریاچه ، فخری ، ادبیات ، تصویر ، خمینی ، دفاع ، رضا ، پیغمبر ، جمعه ، اسرائیل ، مقدس ، نامه ، مهدی ، حوزه هنری ، حمید ، صادق ، فاطمه ، پیامبر ، بهرام ، اکبر ، اهر ، فاطمه زهرا ، نارداران ، مقاله ، عاشورا ، عکس ، زهرا ، ترکیه ، کربلا ، همایش ، واقف ، ترکیه ، بسیج ، بیت ، جمهوری ، اهل ، انتظار ، امام علی ، ادبی ، در ، عراق ، صابر ، شهر ، شامی ، خامنه ای ، خدا ، دوستی ، زن ، سعید ، اسدی ، آیت الله ، امام حسین ، هنرمندان ، ورزقان ، هفته ، مردم ، موسیقی ، نقد ، قم ، محمود ، کانون ، امام خمینی ، جنبش ، جشنواره ، خاطرات ، حافظ ، حجاب ، حسنی ، حسن ، تاریخ ، سال ، رستمی ، شیخ ، عکس ، فرهنگی ، فرهنگ ، فضولی ، عید ، عشق ، سیاسی ، رمضان ، زبان ، سلیمانپور ، شاعران ، سوریه ، ترجمه ، تهران ، به ، حاج علی اکرام ، ایرانی ، آمریکا ، وبلاگ ، واحدی ، نویسنده ، مدح ، محفل ، مجلس ، مجتبی ، میرزا ، مرثیه ، مصر ، آمریکا ، آراز ، احمد ، استاندار ، اکرام ، حیدر ، تبریزی ، پیامبر اسلام ، سلبی ناز ، روز ، زندگی ، زینب ، رضوانی ، دو ، داستان ، صراف ، عظیم ، علی یف ، علیزاده ، علمیه ، علمدار ، فتح الهی ، فرانسه ، فلسطین ، فیلم ، شاهرخ ، شجاع ، دو هفته نامه ، دیدار ، رسول ، رجبی ، زلزله ، پیام ، بهمن ، حزب ، جواد ، ادب ، اردوغان ، آذربایجان غربی ، آثار ، مطبوعات ، مشهد ، مهدی موعود ، محمداف ، کانون ، نویسندگان ، هفته نامه ، هنر ، وطن ، ولی ، یاد ، هادی ، نوروزی ، نماز ، قیام ، کرکوک ، محسن ، مثنوی ، ماه ، مایل ، ملی ، آذری ، آزادی ، ارشاد ، از ، اسماعیل زاده ، انگلیس ، اورمیه ، اکرام ، جاوید ، حدیث ، حسینی ، حضرت ، بهرامپور ، بعثت ، روزنامه ، رهبری ، سعدی ، رباعی ، رزم آرای ، دینی ، دانشگاه ، شب ، غدیر ، غفاری ، علامه ، عرب ، عرفان ، فارس ، فرزند ، صمداف ، صادقپور ، صدر ، طلعت ، طلاب ، خوی ، دوزال ، رهبر ، بزرگ ، بیداری ، تبلیغات ، حمایت ، حماسه ، حاجی زاده ، جعفری ، توهین ، امین ، انتخابات ، انجمن ، امام زمان ، الله ، استاد ، اخلاق ، آیت الله خامنه ای ، آران ، آغدام ، آقازاده ، منظومه ، مسلمان ، مراغه ای ، مسئولان ، موعود ، موسی ، ماهر ، محمدی ، هریس ، یادداشتهای ، وفات ، یحیی ، یک ، کردستان ، کربلا ، نوروز ، نمایندگان ، وحید ، مایل اوغلو ، گرمان ، مولانا ، میلاد ، نباتی ، مسجد ، مرگ ، مرسی ، مسئول ، معلم ، آغری ، آذربایجانی ، اسلامگرایان ، اسماعیل ، ارمنستان ، ارمنی ، ارزشها ، اشغال ، باکو 10 ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :2041
بازدید دیروز :330
کل بازدید :2948152
تعداد کل یاداشته ها : 881
103/9/2
5:30 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
قلیزاده علیار[263]

خبر مایه
پیوند دوستان
 
سرچشمه ادب و عرفان : وب ویژه تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید شقایقهای کالپوش بچه مرشد! سکوت ابدی هم نفس ►▌ استان قدس ▌ ◄ نغمه ی عاشقی جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی سرچشمه همه فضـایـل مهــدی(ع) است ساده دل ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی ....افسون زمانه طراوت باران تنهایی......!!!!!! جـــیرفـــت زیـبا سارا احمدی بیصدا ترازسکوت... .: شهر عشق :. پیامنمای جامع شهر صبح ماتاآخرایستاده ایم سایت روستای چشام (Chesham.ir) وبلاگ گروهیِ تَیسیر منطقه آزاد محمدمبین احسانی نیا رازهای موفقیت زندگی مرام و معرفت یامهدی Dark Future امام خمینی(ره)وجوان امروز عشق ارواحنا فداک یا زینب سیاه مشق های میم.صاد مهاجر مردود دهکده کوچک ما گروه اینترنتی جرقه داتکو بسیج دانشجویی دانشکده علوم و فنون قرآن تهران هفته نامه جوانان خسروشهر آتیه سازان اهواز بیخیال همه حتی زندگیم عمو همه چی دان پـنـجـره صل الله علی الباکین علی الحسین تینا شهید آوینی Chamran University Accounting Association پدر خاک فقط خدا از یک انسان ع ش ق:علاقه شدید قلبی تبریک می گوییم شما به ساحل رسیدید!!!!! گاهنامه زیست جوک و خنده دهاتی دکتر علی حاجی ستوده قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی کشکول sindrela شیدائی تنها عاشقانه سیب آریایی نیروی هوایی دلتا ( آشنایی با جنگنده های روز دنیا ) به یاد تو آخوند مالخر و تمام طرفدارانش در سیستم حکومتی فروشگاه من قاضی مالخر یا قاضی طمع کار کدامیک ؟؟؟؟ پایگاه خبری،قرآنی، فرهنگی آذربایجان غربی عاشقانه زنگ تفریح

 خبر ادبی


«آنتولوژی شعر ارومیه»

درکانون شعر حوزه هنری مورد بررسی قرار گرفت

دنیزنیوز: مجموعه ادبی «آنتولوژی شعر اورمیه» درکانون شعر حوزه هنری مورد بررسی قرار گرفت.

به گزارش سایت خبری دنیزنیوز، جلد اول از کتاب مجموعه اشعار ترکی و فارسی «آنتولوژی شعر اورمیه» که توسط اسماعیل مددی اولکر در موضوع شهر تاریخی و فرهنگی ارومیه جمع­آوری و تنظیم شده، در کانون شعر و ادب حوزه هنری آذربایجان غربی مورد رونمایی و بررسی گرفت. د این نشست ادبی که با حضور جمع کثیری از شعرا و ادبای شهر برگزار گردید، ابتدا مسئول واحد آفرینش های ادبی حوزه هنری با اشاره به اهمیت آنتولوژیهای ادبی گفت: اهمیت این مجموعه ها در آن است که مجموعه ای از بینشها و دیدگاههای جمع کثیری از صاحبا اندیشه و شعرو ادب، یک موضوع جمع­آوری و به علاقمندان ارائه می­گردد.

درکانون شعر حوزه هنری آذربایجان غربی نقد شد

مصطفی قلیزاده علیار افزود: مجموعه ادبی «آنتولوژی شعر اورمیه» که به همت شاعر و ادیب صاحب نظر اسماعیل مددی و همکارانش از آثار شاعران معاصر و گذشته تدوین یافته، در معرفی شهر تاریخی و فرهنگ پرور ارومیه کاری ارزشمند و لایق هر گونه تقدیر است و زمان نمره و امتیاز حقیقی این گونه کارها را به موقع خواهد داد.

اسماعیل مددی نیز طی سخنانی گفت: بنده و همکارانم بی هیچ حمایتی از سوی کسی یا ارگانی، بیش از یک سال در گردآوری جلد اول «آنتولوژی شعر اورمیه» تلاش کردیم و بالاخره این کتاب فراهم شد و البته ادامه دارد تا جلدهای بعدی نیز تدوین شود.

مددی با تشکر از همه شاعرانی که آثارشان را در موضوع شهر ارومیه در اختیار ایشان گذاشتند، گفت: امیدواریم که در جلد دوم هم شاهد این همکاری صمیمانه باشیم و بتوانیم دین خود را نسبت شهر تاریخی و فرهنگی ارومیه ادا نماییم.

وی تأکید کرد: با اینکه تاکنون هیچ حمایتی از این کتاب نشده، اما ما امیدواریم ادارات و ارگانهای فرهنگی و مدیریتی ارومیه از این کتاب حمایت نمایند

در ادامه این جلسه تعدادی از شاعران از جمله مسعود هارای، عادل شاهوردی، شاهرخ رضوانی و ... نقطه نظرات خود را در موضوع کتاب «اورمیه شعر آنتولوگیاسی» (آنتولوژی شعر اورمیه) اظهار داشتند و عاشیق قربان پورولی علیار به اجرای موسیقی عاشیقی پرداخت.

گفتنی است جلد اول کتاب «آنتولوژی شعر اورمیه» مشتمل بر اشعار ترکی و فارسی صد نفر از شاعران ایران، در پیرامون شهر ارومیه، در 404 صفحه قطع رقعی و با شمارگان 1000 نسخه، طی سال جاری از سوی انتشارات اولکر در شهر ارومیه منتشر شده است.


 
 


  

ساخت سریال"شهید مهدی باکری"

به لحاظ عقل فلسفی ممکن نیست!

مصطفی قلیزاده علیار

همه کسانی که کمابیش در جریان سریالی "ساخت سریال شهید مهدی باکری" هستند، می­دانند که این حرفها و ادعاها در چند سال گذشته همگی سرکاری و الکی بوده و طرفها هدفشان این بوده که از نمد نام این شهید بزرگ بالاخره کلاهی برای خود بدوزند و حالا که فرصتی پیش آمده، مسئولان را سرکیسه کنند و بارشان را ببندند و بروند سر کار و زندگی­شان و خدا بده برکت! و ... همین طور هم شد.

بله، پس از کش و قوس­های طولانی و چندین ساله، بالاخره  معلوم شد فیلم شهید مهدی باکری در این استان زادگاه آن شهید بزرگ، امکان ساخت ندارد و نباید الکی دلمان را صابون بزنیم و امیدوار باشیم. برای اثبات این واقعیتف بهتر است به آخرین مطالب از زبان یکی از مسئولان رده اول استانی دقت کنیم:

علیرضا رادفر معاون سیاسی امنیتی استاندار آذربایجان‌غربی چند روز پیش در گفت‌و‌گو با خبرگزاری تسنیم در ارومیه صادقانه اعلام کرد: «با مدیریت استانداری و دبیری صدا و سیمای استان در ساخت سریال شهید مهدی باکری، پیش قسطی برای تهیه آن به سیما فیلم پرداخت شده است، اما متاسفانه ساخت این سریال راکد مانده بود.... تا کنون سه جلسه در این رابطه تشکیل شده و از سیما فیلم و صدا و سیما خواسته شده تا گزارش عملکرد خود را ارائه کنند اما متاسفانه با ارائه عملکرد مشخص شد کار خاصی انجام نشده و تنها به مصاحبه‌هایی با برخی رزمندگان آن دوره اکتفا شده است... فیلم شهید باکری باید در شأن این بزرگوار باشد، چرا که شهید مهدی باکری مظهر غیرت آذربایجان بود... ساختن سریال این شهید بزرگوار شرایطی دارد و با توجه به اینکه روند کار آنگونه که انتظار می‌رفت نبوده از سیما فیلم خواسته­ایم کارگردان دیگری برای ساخت فیلم شهید باکری در نظر گرفته شود... به سبب برخی ناهماهنگی‌ها با مقامات تراز اول و مسئول در حوزه دفاع مقدس آخرین مطالب در باره این شهید گرانقدر دریافت نشده و سناریوی سریال کامل نیست.... در استان نیز کارگردانان خوبی وجود دارد که تا کنون فیلم‌های خوبی را کارگردانی کرده‌اند ولی مقرر شده چنانچه تا آخر بهمن ساخت فیلم شهید مهدی باکری اینگونه کند پیش رود ناگزیر باید ساخت فیلم توسط سیما فیلم متوقف شده و فکر دیگری شود.»

خب، باز خدا خیرش دهاد این یکی معاون اول استانداری جناب رادفر را که رادی و مردانگی کرد و لُبّ مطلب را گفت و همه را خلاص کرد و از حرفهای ایشان کاشف به عمل می­آید که: موضوع ساخت سریال شهید باکری در حقیقت ساخت فیلم در باره یک شهید بزرگ نبوده، بلکه فی­الوقع «فیلم­بازی» بوده و عده­ای راهزنِ ناکارآمدِ بی­تعهد کیسه­ای گنده دوخته بودند تا در سایه نام نیک آن شهید بزرگ و با سوء استفاده از ناکارآمدی برخی مسئولان بی مسئولیت، به نان و نوایی برسند و تا حدی هم ظاهراً رسیده­اند و الله اعلم بالصواب!

بعد از این صغرا و کبرای ما و آقای دکتر رادفر، چنین نتیجه منطقی گرفته می­شود که: ساخت سریال شهید مهدی باکری در این استان حالا حالاها ممکن نیست، هر چند به لحاظ عقل فلسفی محال هم نیست!... حالا اینکه این قضیه منطقی در قالب کدام یک از اَشکال اربعه منطق ارسطویی جور درمی­آید و مُنتِج به چنین نتیجه­ای می­شود؟ ظاهراً نیاز به توضیح ندارد. فقط می­توان به سبک رمانتیک­ها گفت: الوداع ای آرزوی ساخت سریال شهید باکری در این استان، الوداع! ...

منبع: دو هفته نامه «دنیز» شماره 67، مورخ 21 بهمن 93


93/11/28::: 3:30 ص
نظر()
  

به یاد و خاطره عزیز امام خمینی (ره) 

صبح

مصطفی قلیزاده علیار

بیا و بار دگر سر بزن به خانه صبح

نشسته­ایم به یادت در آستانه صبح

تو ای فروغ سحر، ای طلیعه خورشید

بیا به گوش دل شب بخوان ترانه صبح

ز بس فسرده دل من در آرزوی سحر

پناه می برم امشب به آشیانه صبح

دلم گرفت ز بیداد این شب دیجور

بیا ز شب بگریزیم با بهانه صبح

کنار پنجره­ی انتظار می مانم

برای دیدن خورشید بر کرانه صبح

به شوق دیدنت ای آفتاب بیدارم

که سر نهاده ام اینک بر آستانه صبح.

 1368

 

مشعل عشق

او مشعل عشق را برافروخت و رفت

چون شمع به سوز دل خود سوخت و رفت

افروختن و نور به عالم دادن

رسمی است کز آفتاب آموخت و رفت.

 

آیینه آفتاب

تو مظهر عشق ناب بودی ای مرد

آیینه آفتاب بودی ای مرد

در شام سیاه عاشقان بی دل

چون جلوه ماهتاب بودی ای مرد.



93/11/12::: 10:35 ع
نظر()
  

شکفتن

برگ درختان سبز،

آمدنت را

به رنگ حیات

مژده می­دهند

و در توالی فصل­های رویش

راز بهاری­ات را

به لهجه شکوفه­ها ترنم می­کنند؛

گلهای عالم معطرند به نام تو

و شکفتن نام دیگر توست

یا محمد!

مصطفی قلیزاده علیار 

 


  

باکو 10

یادداشت­های سفر باکو

بخش پنجم و پایانی

 مصطفی قلیزاده علیار

خارج از همایش باکو
منظورم از «خارج از همایش» عبارت است از سه روز خارج از همایش بشردوستانه (Baku international Humanitarian Forum –  2-3Oktober 2014  ) در باکو، که در اختیار خودمان بود؛ دو روز قبل از همایش یعنی روزهای سه شنبه و چهار شنبه 8 و 9 مهر ماه 93 و  یک روز هم بعد از همایش یعنی دوشنبه 14 مهر. این سه روز فرصت خوبی بود که بتوانیم با دوستان قدیمی و صمیمی آذربایجانی تجدید دیدار کنیم و این توفیق هم دست داد.

صبح روز سه شنبه که از فرودگاه به سفارت رفتیم کیف¬مان را در سوئیت گذاشتیم و بعد از سلام و علیک با یکی از همکاران محترم سفارت، بیرون زدیم. آقای محمدامین رضازاده رفت به دنبال کاری که در دانشگاه دولتی باکو داشت و من و آقای رمضانی هم به دیدن حاج مصطفی مایل-اوغلو (علی¬یف) فرزند شاعر معروف مرحوم حاج مایل (1935- 1999) در انستیتو نسخ خطی آکادمی ملی علوم آذربایجان – در همان نزدیکی سفارت - رفتیم و ناهار هم مهمان حاجی شدیم! حاج مصطفی از دوستان دانشور و قدیمی ماست. ایشان چندین کتاب تحقیقی را در زمینه ادبیات کلاسیک آذربایجان تصحیح و منتشر کرده از جمله دیوان پدرش حاج مایل، دیوان هاشم بیگ ثاقب، دیوان حسین نادم نخجوانی و ...
در ضمن حاج مصطفی دعوتمان کرد که اگر فردا وقت داشتیم، ساعت 14 به وقت باکو در عصر خاطره و یادمان سالانه حاج مایل شرکت کنیم که در اتحادیه نویسندگان برپا می¬شود.
بعد آقای رمضانی با دوستش حاج جعفر همت¬اف تماس گرفت. او هم آمد سراغمان. رفتیم به محل کار وی در سازمان ورزش و جوانان. بعد دوست دیگرشان «آزاد زینال اف» هم آمد. صحبت آقای رمضانی با این دو دوستش کلی گل کرد و از خاطرات سالهای دور و مربوط به 10 – 15 سال پیش یاد کردند و ... آشنایی حاج جعفر همت¬اف و آقای رمضانی به بیش از بیست سال پیش  و  اوایل سالهای فروپاشی شوروی در نخجوان بر¬می¬گردد. حاج جعفر در آن سالها وزیر ورزش در جمهوری خودمختار نخجوان بود. «آزاد زینال¬اف» متولد 1961 تحصیل¬کرده هنر، پیکرتراش و مدرس هنرهای تجسمی دانشگاه باکوست. در ارومیه هم بوده و چند تندیس از شهدا و شخصیتهای معروف را کار کرده است. مردی خوش¬مشرب و شیرین گفتار است. می¬گفت از ضرب¬المثل¬های فارسی خوشم می¬آید.
از حاج جعفر خداحافظی کردیم و به همراه آزاد معلم و با ماشین ایشان به آرامگاه فخری (مشاهیر) باکو رفتیم بر سر خاک بزرگان علم و سیاست و هنر و فلسفه و ادبیات و موسیقی و اصحاب اندیشه و فرهنگ و قلم این دیار. این قبرستان در باکو واقعاً عالمی دارد؛ دیدنی و قابل تأمل و عبرت¬آموز است. قبور اغلب مشاهیر در اینجا با تندیس و سردیس و مجسمه و طراحی برجسته قرار دارد.
بر سر تربت محمد آراز شاعر مشهور و مردمی آذربایجان ایستادیم و فاتحه¬ای نثار کردیم. دوستمان «آزاد معلم» می¬گفت بخش اعظم مجسمه این شاعر را او در کنار قبرش کار کرده است.
بختیار وهاب¬زاده دیگر شاعر ملی آذربایجان، نبی خزری  و حسن بیگ زردابی (روزنامه¬نگار صد سال پیش و مدیر روزنامه «اکینچی» یعنی کشاورز)، و ... در کنار قبر پیشه¬وری هم توقفی کردیم همان که حافظه تاریخی ملت ایران در سالهای 1324 – 1325 در آذربایجان با نام او و فرقه دموکراتش به رهبری شوروی، پیوند خورده و مردم تبریز در آن یک سال (از آذرماه 1324 تا آذر ماه 1325) یک بار دیگر نمونه بارز و مصداق عینی وابستگی به بیگانگان را به چشم خود در پیشه¬وری و افرادش دید (بد نیست کتاب «ما و بیگانگان» نوشته دکتر نصرت¬الله جهانشاه¬لو افشار را ببینید که خود از افراد پیشه¬وری بود)
مقبره حیدر علی¬یف رییس جمهور سابق آذربایجان هم در میان این قبور مشاهیر به شکل برجسته¬تر قرار دارد و همچنین قبر همسرش ظریفه علی¬یوا.
قبر ابوالفضل ایلچی¬بیگ رییس جمهور اسبق آذربایجان هم در کناری واقع شده، وی دبیر کل حزب جبهه خلق بود که در اوایل فروپاشی شوروی مدت کمی بر آذربایجان حاکمیت داشت و مملکت را دستخوش هرج و مرج ساخت و شکاف و اختلاف سیاسی با همسایگان به ویژه ایران را بیشتر کرد و ...
روبروی قبرستان مشاهیر، غذاخوری خوبی قرار داشت که آزاد معلم برای عصرانه به اندازه یک شام کامل در آن مهمانمان کرد... شب برگشتیم به سوئیت سفارت. آقای رضازاده هم آمد. یک چایی نوشیدیم. بعد بیرون رفتیم و حدود یک ساعت در هوای بعد از باران که اوایل شب بود، قدم زدیم البته بیشتر در اطراف قیز قالاسی و حوالی سفارتخانه. باکو آن شب چه هوای تمیزی داشت.
فردا چهارشنبه 9 مهر، صبح به همراه حاج مصطفی به نارداران رفتیم برای زیارت امامزاده حکیمه خاتون (مشهور به خواهر امام رضا –ع-)، زیارت قبور دوستانمان همه مؤمنین. بر سر مزار مرحوم حاج علی اکرام رهبر اسلامگرایان آذربایجان و مزار دوستمان مرحوم حاج علمدار ماهر شاعر مشهور (1950- 2014)  توقف کردیم با نثار فاتحه¬ای به روح ایشان و همه اهل قبور. یادش به خیر که پارسال (2013/ خرداد 1392) با اکبر حمیدی مهمان او و دیگر دوستان بادکوبه¬ای¬مان بودیم و مرحوم حاج علمدار – با اینکه بیمار بود - ما را به شهر شماخی و زیارت مزار سید عظیم شیروانی و صابر و ... برد که بعد از بازگشت، یادداشت¬های آن سفر را در همین نشریه «دنیز» منتشر کردم ...
سر قبر شاعر مشهور شادروان حاج مایل علی¬یف هم در ضلع شمالی قبرستان رفتیم و فاتحه¬ای خواندیم و ذکر خیری از فضایل و ذوق و خدمات او در گسترش شعر آیینی در آذربایجان نمودیم و تربیت شاعرانی غزلسرا و شاعران اهل بیت (ع) در انجمن شعرای وی که حاج علمدار یکی از آنها بود. من بارها در چند سال اخیر به زیارت این قبرستان رفته¬ام اما امروز جناب حجت¬الاسلام «فدوی» روحانی فاضل و شاعر نارداران هم حضور داشت که موجب توفیقات بیشتری برای ما بود و از محضرش بهره¬مند شدیم.
سری هم به خانه خاطره¬آمیز مرحوم حاج مایل زدیم مثل سفرهای سابقم. بعد با حاج مصطفی به باکو برگشتیم. ساعت 14 به وقت باکو (30/12 به وقت ایران) در مراسم یادکرد و عصر خاطره مرحوم حاج مایل در اتحادیه نویسندگان شرکت کردیم. حاج مصطفی در واقع صاحب مراسم یادبود پدرش و دوست شاعرمان «ایلقار فهمی» مجری مراسم بود که از پرورش یافتگان مکتب حاج مایل به شمار می¬رود. بعضی از دوستان ما اینجا بودند. حاج عارف بزونالی، مهرعلی عاصم و ... که همه شاعران عرصه غزل آذربایجان هستند.
حاج عارف بزونالی در صدر مجلس نشسته بود، اما مرا که دید به اصرار جایش را به من داد، من به نمایندگی از دوستان رمضانی و رضازاده در آنجا نشستم... حرفهای خوبی در باب شعر و زندگی حاج مایل گفته شد. جالب این بود که همه حاضران در مجلس – جز ما سه نفر- مرحوم حاج مایل را بلاواسطه دیده و در حقیقت از تلامیذ او بودند¬؛ لذا محفل خاطره و شعر و اندیشه بود. نوبت به من که رسید، در باب تأثیر شعر و زندگی حاج مایل در احیای شعر انتظار فرج و گسترش شعر اهل بیتی و آئینی در آذربایجان در 40 سال اخیر و دوستی آن مرحوم با شاعران ایرانی به ویژه مرحوم استاد محمد عابد تبریزی (1314- 1385) و ... حرفهایی گفتم و نیز مطالبی از زندگی و شعر حاج مایل که در کتاب «شوق دیدار» (تبریز، انتشارات نور ولایت – 1390) آورده¬ام و مقالات و مطالبی که از وی در چند کتاب و جراید ایرانی در تهران و تبریز و ارومیه و قم منتشر کرده¬ام.
ناگفته نگذرم که که مرحوم حاج مایل در موضوع وطن غزل بسیار مشهوری دارد به مطلع:
عارف اولانین سئوگیلی جانانی وطندیر
هم غیرتی، هم ناموسو، وجدانی وطندیر...
که بسیاری از خوانندگان آذری در 50 – 60 سال اخیر آن را خوانده، یا چاشنی ترانه¬های مقامی خویش ساخته¬اند. در همین محفل یادبود وی، حاج عارف بزونالی و یکی – دو نفر دیگر هم یادآور شدند که «وطن» در کلام حاج مایل «وطن معنوی و عرفانی» است همانگونه که در شعر شاعر و عارف برزگ ملامحمد فضولی بغدادی هم وطن همان وطن اهل معنویت و عرفان است.

امروز هم روز خوبی بود. این از دو روز قبل از همایش در باکو. اما آن یک روز آخر یعنی دوشنبه 14 مهر، من و آقای رمضانی مانده بودیم و آقای رضازاده یکشنبه شب بعد از بازگشت از قَبَله به تهران پرواز کرد. من صبح دوشنبه اتاق هتل را تحویل دادم با دوست و هم¬ولایتی قدیمی جناب «گِرمان» حسین¬اف هم¬قدم شدم. «گِرمان» شاعر و نویسنده و هنرمند و مؤلف چندین کتاب و متولد 1962 شهر آغدام مرکز منطقه «قره¬باغ» است که از بیست سال پیش در اشغال ارامنه قرار دارد نام پدرش «علی» بوده است. اما داستان همولایتی بودن من و گِرمان از این قرار است که پدر بزرگ و مادر بزرگ پدری گرمان (اَلماسخان و سِحران خانم، والدین علی) در اصل اهل روستای ما «علیار» در نزدیکی شهرستان ورزقان استان آذربایجان شرقی) بوده¬اند و در سال 1917 به شهر آغدام مهاجرت کرده و آنجا ساکن شده بودند. الماسخان در جنگ جهانی دوم به جبهه رفته و دیگر بازنگشته و اثری هم از او به دست نیامده. اهالی آغدام او و خانواده¬اش را می¬شناسند.
خود گرمان این قضایا را در جلد چهارم خاطرات مربوط زادگاهش آغدام (حافظه بیدار شهر گم-شده:-   QEYB OLMU? ??H?R?N OYAQ YADDA?I) آورده است.
آن روز با او به دیدن یک خانواده دیگر از اهالی آغدام رفتیم که آنان هم در اصل علیاری هستند و بعد از اشغال قره¬باغ به باکو مهاجرت کرده¬اند و او جناب «نوشیروان» است. همسرش «حمایل» خانم سخت مریض بود. پیر مرد و پیر زن مهربانی که پارسال یک هفته¬ای مهمانشان بودیم و خیلی زحمتشان دادیم. یک ساعتی که آنجا نشستیم، آنان با گرمان که از همان بیست سال پیش همدیگر را ندیده بودند، خیلی گرم گرفتند و از خاطرات آغدام و روزهای قبل از اشغال و آوارگی گفتند...
بعد پا شدیم و رفتیم به یک مراسمی که از سوی اداره مثلاً جانبازان و ایثارگران جنگ قره¬باغ، در آن از خانواده¬های قربانیان و جانبازان تجلیل می¬کردند. گرمان را همه می¬شناختند و او همه جا مرا قوم و خویش علیاری خود معرفی می¬کرد!... او در آن مراسم سخنانی گفت و شعری در مدح امام علی (ع) از خودش خواند که در کتابهای قدیمی¬اش چاپ کرده است. از من هم دعوت کردند که مطالبی در باب شهیدان و جانبازان گفتم و آرزو کردم که هر چه زودتر اراضی اشغالی آذربایجان آزاد گردد و آوارگان به زادگاه خود برگردند.
آن روز من با گرمان بودم و شب هم مهمانش شدم و آقای رمضانی هم مهمان دوستان قدیمی-اش.
فردا ساعت 5 صبح گرمان ما را به فرودگاه بین المللی حیدر علی¬یف باکو رساند. در فرودگاه به این بزرگی جایی برای نماز خواندن نبود، سمت قبله را از جوانی صاحب مغازه پرسیدم و در جایی به نماز ایستادم. آقای رمضانی هم بالاخره با دوستانش آمد. ساعت 40/7 به مقصد تبریز پرواز کردیم. روی هم رفته این سفر هم سفر خوبی بود و آنچه در این چند قسمت از یادداشتهای سفر (باکو 10)نوشتم بسیار خلاصه و شاید یک دهم کل یادداشت¬ها باشد.

منبع:  سایت «دنیزنیوز» (Daniznews.ir) و هفته نامه «دنیز» شماره 62 - تاریخ نشر: 23 آذر 1393


 


93/9/29::: 1:29 ص
نظر()
  
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >