باکو 10
یادداشتهای سفر باکو
بخش دوم
مصطفی قلیزاده علیار
دومین روز همایش
دومین روز چهارمین همایش بشردوستانه باکو امروز جمعه 11 مهر ماه 93 برابر با 3 اکتبر 2014 با حضور مهمانان خارجی و میزبانان به صورت میزگردهای تخصصی در هتل هیلتون و هتل فِـیِـرمونت (Fairmont) و هتل فورسیزینس (four seasons) و آکادمی ملی علوم آذربایجان برگزار گردید. من در میزگرد تخصصی رسانه (مدیا) بودم که در سالن «سِئوگی» هتل هیلتون برگزار شد. برنامه سخنرانیهای امروز نیز مثل دیروز نوشته شده بود و به صورت مکتوب در کتابچهای به سه زبان آذربایجانی، انگلیسی و روسی روی میزها و جلو اسم هر کس قرار داشت. برای هر سخنران 7 الی 10 دقیقه وقت در نظر گرفته بودند و صندلی هر مهمان هم با اسم و رسمش تعیین شده بود. اجلاس طبق برنامه رأس ساعت 10 شروع شد. متصدی اداره این میزگرد تخصصی، خبرگزاری رسمی «آذرتاج» و مجری پانل اول (بخش نخست) برنامه جناب میکاییل عثمان دبیر خبرگزاریهای آسیا و اقیانوس آرام بود.
این نشست تخصصی اختصاص به بیان نقش رسانهها در جوامع معاصر و بازتاب رویدادهای ناگوار در رسانهها و مباحثی در این رابطه داشت. سخنران افتتاحیه جناب «اصلان اصلاناف» (Aslan Aslanov) مدیر عامل خبرگزاری «آذرتاج» بود که ضمن عرض خیر مقدم به مهمانان، در موضوعاتی مثل اهمیت همایش بشردوستانه باکو، نقش رسانهها در پیشرفت و توسعه ملتها، سیر تحول رسانهها از سنتی به مدرن ، ضرورت همگامی رسانهها با تحولات علمی و تکنولوژیک عصر حاضر و ... سخن گفت.
«پیتر کروپس» مدیر عامل سابق خبرگزاری اروپا و مدیر عامل فعلی خبرگزاری «APA» شعبه استرالیا، بعد از او مدیر عامل خبرگزاری مالزی، بعدش کسی از ایتالیا، حرفهایی زدند که چندان چنگی به دل نمیزد، بیشتر به سفارش و موعظه شبیه بود. بعدش جناب «آتیلا سِرتِل» رییس اتحادیه رسانههای ترکیه حرف زد در باب بیعدالتیها و نابرابریهای جوامع، و اینکه رسانه و مطبوعات از اصول اصلی دموکراسی است، روزنامهنگاران و خبرنگاران قربانی بیعدالتیها شده و چند نفرشان در چند سال اخیر در مصر و عراق و سوریه و پاکستان و ... کشته شدهاند و ...
نفر هفتم از لیست سخنرانها، جناب «تری مکارتی» از آمریکا و مسئول برپایی مناسبتهای بینالمللی در لُسآنجلس بود؛ او اعتراف کرد که ما در عراق اشتباه کردیم و هزاران نفر عراقی و آمریکایی را بیجهت به مسلخ کشاندیم و دو نفر خبرنگار آمریکایی اعدام شدند و فجایعی زشت رخ داد...
خانم «لامعه وزیراُوا» از آذربایجان در باب مناقشه روس و اوکراین مطالبی گفت و هر دو طرف را جنایتکار نامید که در رسانهها ملتهای همدیگر را تحقیر میکنند و استفاده ابزاری از رسانه...
من یکی خوب حالی نشدم و نتوانستم ته قضیه را دربیاورم که این خانم بالاخره به که تره خرد میکند! ...
ساعت 30/11 فاصلهای (Kofe fasil?si) میدهند برای استراحت و پذیرایی و تناول میوه و آب میوه و چایی و قهوه و ... و ساعت 12 پانل 2 و قسمت دوم برنامه شروع میشود. مجریاش «یونگ سو هونگ» مدیر عامل خبرگزاری مالزیایی «بِرناما» (تو بخوان: برنامه!) بود.
«نگویِن دوک لوئی» از ویتنام در باب فایل یوتوب و فیسبوک داد سخن میدهد... بعدش «اصلان اصلاناف» مدیر عامل خبرگزاری «آذرتاج» میگوید که رسانه و اهل رسانه مسئولیت اجتماعی دارند، چه نیاز و ضرورتی به ایجاد شبکههای فردی و وبلاگهای شخصی در فیسبوک هست!؟
حرف اصلان معلم قابل تحسین و شایسته تأمل بود. بعدش جناب «تاکه هارو تسوت سومی» مدیر مسئول روزنامه پرسابقه ژاپنی «the japan times» از سابقه 117 ساله مطبوعات در کشورش (از سال 1898) حرف میزند و اینکه امروز در ژاپن هر کس به طور میانگین 20 دقیقه روزنامه میخواند و در امارات متحده عربی 50 درصد کاربرد تلفن موبایل به خبرها اختصاص دارد...
خانم «آینور بشیرلی» مسئول بخش رسانههای نوین دانشگاه اسلاویون آذربایجان از شیوه مناقشه برانگیز مطبوعات و رسانهها انتقاد میکند که: « برخی رسانهها شتابزده عمل میکنند، به عمق اخبار و رویدادها نمیپردازند، به این دلیل هم نتایجی سطحی میگیرند و با ایجاد جنگ رسانهای مردم را به جان هم میاندازند و افکار عمومی را گمراه میکنند ...»
و این تعبیر رسا و زیبا را به کار میبرد: «Medya c?ng?llik deyil: مدیا جنگللیک دئییل» (رسانه قانون جنگل نیست!)
بعد نوبت ناهار میرسد در همان طبقه دوم هتل، بیرون از «تالار سِئوگی». سپس سری به اتاقها زدیم و بعد از مختصر استراحت و رتق و فتق امور، برگشتیم و سر ساعت 3 بعد از ظهر به وقت باکو (30/13 به وقت تهران) بخش سوم و پانل 3 شروع شد. در لیست برنامه بعد از ظهر، نام هشت نفر را نوشته بودند، نام چند نفر از جمله بنده هم اضافه شد و حدود 10- 11 نفر حرف زدیم. مجری برنامه جناب «وقار سیداف» نماینده خبرگزاری آذرتاج در آلمان بود.
چند نفر حرف زدند از جمله «آلکس واتانکا» مسئول علمی رسانههای خاور نزدیک در آمریکا. این شخص یا کارگزار به اصطلاح علمی، حدود چهل و چند سالگی را نشان میداد و حرفهایش بر محور سیاستهای خصمانه «سیا» در ممالک اسلامی و ضدیت با اسلام میچرخید و تأکید میکرد که: «تروریسم در ممالک اسلامی شگل میگیرد و از دین استفاده ابزاری میکند، اسلام کشتن انسانها را روا میدارد و حقوق زنان را ضایع میکند! هر چند اسلام جنبههای صلح هم دارد! .... امروز مناقشه شیعه و سنی دنیا را فراگرفته است در سوریه و عراق! و ... همه جا دعوای شیعه و سنی هست!»
آلکس این جمله اخیرش را چند بار به صورت هدفدار و تابلووار به عباراتهای گوناگون در فواصل حرفهایش تکرار کرد که: امروز در دنیا دعوای شیعه و سنی هست!
من تا آن لحظه برای سخنرانی اسمنویسی نکرده بودم، اما بعد از این آمریکایی که مأموریتش را با گفتن حرفهای بیربط در ضدیت با اسلام و مسلمانی انجام داد و با آن پرت و پلاها حسابی به جاده خاکی زد و جماعت را نمیدانم چه حساب کرد! تصمیم گرفتم حرفی بزنم. در فاصله پذیرایی از مجری برنامه «وقار سیداف» وقت گرفتم که حرف بزنم، او هم با گشادهرویی تمام اسمم را به لیست اضافه کرد و گفت: «حتماً، اما زود برگردید و در جلسه باشید که به موقع و به نوبت صداتان میکنم.»
خانم «ژانا گُلوبیتسکایا» سردبیر روزنامه روسی زبان «موسکوسکی کُمسومُولِتس» از روسیه، سخنران دیگری بود که به جای 10 دقیقه، نزدیک به نیم ساعت وراجی کرد و وقت اجلاس را با حرفهای بیاهمیت گرفت، کمی از خودش گفت: «من از پدری مسلمان و ترکمن و مادری روس زاده شدهام، فلان تعداد کتاب نوشتهام، هنرپیشه تئاترم، پدرم سختگیر بود! من هرگز در خانه برخی حرفهای بیرونی را نمیگفتم که مثلا در کوچه مرا چه کسی بوسید! ...». و از این قماش حرفها... خلاصه رودهدرازی این خاتون تقریباً حوصله همه را سر برد، اما جز تحمل چارهای نبود ...
البته این خانم «ژانا» دو سه جمله هم از سبک زندگی خوب و پایبندی آذربایجانیها به دین و معنویت و اصالت خانواده و اجتناب از مسایل سکسی گفت که بد نبود البته؛ خدا پدرش را بیامرزد.
نفرششم در لیست سخنرانها، خانم «جورجینا برناد» (Georgina Bernath) از مجارستان و مسئول واحد مطبوعات حزب «یوبیک» در آن کشور سخنران بعدی بود که بر عکس خانم «ژانا»، حوصله تنگ شده جماعت را با سخنانی منطقی و جدی به حق سر حال آورد. او از وجود قبور دستهجمعی در برخی کشورهای شرقی حرف زد که مطبوعات و رسانههای غربی از افشای آنها و بیان جنایتهای قدرتهای بزرگ اجنتاب و سکوت میکنند و در جنایت همان جانیان شریکند... این خانم صریحاً گفت که کار حزب یوبیک ما در مجارستان حمایت از مردم مظلوم فلسطین و غزه و جمعآوری کمکهای بشردوستانه به این ملت ستمدیده است؛ اما مورد اتهامات جدی قرار میگیریم و ما را به ضد یهود بودن متهم میکنند در حالی ما ضد یهود نیستیم، بلکه میگوییم چرا اسرائیل زنان و کودکان بیگناه فلسطینی را قتل عام میکند، چرا رسانهها و فعالان حقوق بشر و جمعیتهای اومانیستی و بشردوستانه غربی در مقابل فاجعه غزه و فلسطین سکوت میکنند؟! ما در بحث مناقشه قرهباغ هم همان موضع را گرفتهایم و معتقدیم که قرهباغ متعلق به آذربایجان است و تحت تجاوز ارامنه قرار دارد و باید آزاد شود...
بعد «راسم محموداف» از مسئولان انستیتوی رسانه آکادمی آذربایجان مقالهای پژوهشی و مفید در موضوع مشکلات پیش روی مطبوعات و رسانهها خواند که قابل توجه بود.
دکتر «آریل کوئین» آمریکایی از بودجه کلان یک میلیارد دلاری رسانهها در آمریکا و دو برابر آن در روسیه حرف زد و یادآور شد که امروز رسانهها در مقابل مناقشه روسیه و اوکراین و سوریه و عراق و داعش باید به وظیفه خود عمل کنند.
چند نفر دیگر هم حرفها زدند تا اینکه نوبت به من رسید و «وقار سیداف» دعوتم کرد: «از مصطفی قلیزاده علیار مدیر مسئول نشریه «دنیز» از جمهوری اسلامی ایران برای ایراد سخن دعوت میکنیم». من ابتدا از مسئولان آذربایجانی به خاطر برپایی چنین اجلاس بشردوستانه و آزاد و دموکراتیک تشکر کردم و موضع خود را نسبت به حرفهای بعضی از مهمانان سخنران اعلام کردم که حرفهایی مثبت و انتقاداتی سازنده داشتند و به تعهدات رسانهای خود عمل کردند.
بعد بیآنکه از آن آمریکایی (آلکس) نام ببرم، در مقام پاسخ به یاوههای وی گفتم: بعضی از شرکتکنندگان در این همایش و در همین سالن ادعا کردند که امروز در دنیا دعوای شیعه و سنی هست، اما همه ما میدانیم که هیچ وقت در تاریخ مناقشه شیعه و سنی نبوده و الان هم نیست و مردم دنیا امروز میبینند و خوب میدانند که اختلافافکنی و بروز اتفاقات تلخ در عالم اسلام کار قدرتهای بزرگ است که با نثار دلار و پول و سلاح، گروههای تروریستی را به جان شیعه و سنی انداختهاند... مگر نمیبینیم که داعش در عراق هم شیعه را میکشد هم سنی را، هم عرب و هم کُرد و هم ترک را و ... پس شیعه و سنی دعوایی باهم ندارند، این نیرهای ثالث هستند که تفرقه میاندازد و جریان ترور را در کشورهای اسلامی تقویت میکنند و ...
جماعت حاضر انگار که منتظر حرفهای من بودند، کفی محکم زدند و در واقع آنان هم با کف زدن موضع خود را نسبت به حرفهای من اعلام کردند.
بعد جناب اصلان اصلاناف مدیر عامل خبرگزاری آذرتاج به عنوان میزبان این نشست در باب نقش مطبوعات در جلوگیری از بروز مناقشات، یافتن راه حلهای جدید در عرصه رسانه و گسترش دوستیها و توسعه علمی و اقتصادی ملتها سخنانی گفت و از حضور مهمانان در این همایش تشکر کرد.
پایانبخش نشست رسانه همایش بینالمللی بشردوستانه باکو، اعلام موافقت با قطعنامه همایش از سوی حاضران بود که البته متنش را قبلاً چاپ کرده و روی میز قرار داده بودند تا حاضران ببینند، بنابر این نیازی به قرائت نبود؛ فقط اعلام کردند و در اینترنت هم گذاشتند. خلاصه قطعنامه این بود: اعلام عدالتخواهی جهانی و ارائه راه حل مبارزه با اجحاف و ستم، توسعه تکنولوژی و علم، طرفداری از تبادل نطر و دانشافزایی در بین کشورها و ملتها، گسترش صلح جهانی، مبارزه با فقر اقتصادی در دنیا، ایجاد صلح و دوستی در بین دولتها، توسعه ابزار نوین رسانهای، تلاش برای پایان دادن به مناقشات قومی و مذهبی، آزادی اراضی اشغالی ممالک، نشر آگاهیهای اجتماعی و... و تشکر از دولت آذربایجان به خاطر برگزاری سالانه همایش بینالمللی بشردوستانه در باکو.
شام همه مهمانان خارجی همایش را از هتلها به تالار معروف «گلستان» بردند، صرف شام همراه بود با شنیدن موسیقی زنده؛ دیشب هم همینطور بود البته موسیقی خارجی هم – با لحاظ مهمانان خارجی روسی زبان و انگلیسی زبان- اجرا میکردند که لااقل برای ما دلنشین نبود و چند هم گفتیم که بیشتر آذربایجانی را بیشتر بخوانید که دنیا شیفته موسیقی آذری است...
باری، امروز هم روز خوب و پرباری بود. فردا قرار است به تور دو روزه ببرندمان.
منبع: دو هفتهنامه «دنیز» شماره 58 – مورخ 7 آبان 93
باکو 10
یادداشتهای سفر باکو
بخش نخست
مصطفی قلیزاده علیار
اشارات:
یک- این سفر دهم من به شهر باکو پایتخت جمهوری آذربایجان است. بعضیها که برای امور مختلفی به شهرهای مختلف دنیا مدام سفر میکنند،شاید اهمیتی برایشان نداشته باشد که چند بار مثلاً به فلان شهر و مملکت سفر کردهاند، ولی من و امثال من که معمولاً در پی امور فرهنگی میروند، معمولاً حساب کار دستشان است که چند بار آمد و شد داشتهاند و برای چه رفتهاند و چه کسانی را دیدهاند و ... باری این یادداشتها مربوط به همین سفر اخیر یعنی سفر دَهُم من به باکوست. بنابر این نامش را «باکو 10» میگذارم. یادداشتهای این سفر هفت روزه، مفصل و متعدد و حاوی تجربههایی تازه برای من بود، بنابر این برای خود من لااقل ارزشمند است و باید در فرصتی دیگر تمامی آنها را تنظیم و به صورت مستقل منتشرکنم. آنچه در اینجا - نشریه دنیز - منتشر میشود شاید یک دهم کل آن یادداشتها باشد.
دو- در این سفر بنده افتخار همراهی دو نفر دیگر از دوستان فرزانه و فرهیخته از شهر ارومیه را داشتم، آقایان: عباس رمضانی و دکتر محمدامین رضازاده. اولی معاون اداره کل سیاسی استانداری آذربایجان غربی و دومی تحصیل کرده حقوق و عضو هیئت علمی دانشگاه علمی کاربردی ارومیه. ما از سوی وزارت امور خارجه آذربایجان با امضای شخص وزیر برای شرکت در چهارمین همایش بینالمللی بشردوستانه (Baku international humanitarian forum ) در باکو دعوت شده بودیم ... از جمله سفرهای خوب و قابل تأمل ما بود که بار فکری و اجتماعی بسیاری داشت. رویدادهای به یادماندی در متن و حاشیه این سفر اتفاق افتاد که در یادداشتهای سفر به تفصیل نوشتهام. ناگفته نماند که از ایران شش نفر دعوت شده بودند سه نفر ما از ارومیه و سه نفر از تبریز آقایان دکتر پورمحمدی رییس دانشگاه تبریز، علیاشرف مجتهد شبستری و سعید جلالی.
حرکت
صبح روز سه شنبه 8 هشتم مهر ماه 93 / 30 سپتامبر 2014 با هواپیمای شرکت آزال آذربایجان از تبریز به باکو پرواز کردیم. بلیط رفت و برگشت از سوی میزبان (کمیته برگزاری همایش بشردوستانه باکو) تهیه و ارسال شده بود. استقبال نمایندگان کمیته اجرایی اجلاس در فرودگاه بینالمللی حیدر علییف باکو خوب و جالب بود، بی هیچ معطلی امور مربوط به ورود و مهر پاسپور و ثبت را انجام دادند. محل اقامت (هتل) از پیش تعیین شده بود که همانجا گفتند. البته از فردا چهارشنبه اول اکتبر یعنی یک روز قبل از آغاز اجلاس پذیرش رسمی از مدعوین در هتلها انجام میگرفت. ما طبق هماهنگی قبلی با سفارت جمهوری اسلامی ایران در باکو، یک شب در سوئیت سفارت اقامت کردیم و از فردا در هتل. من در هتل هیلتون hilton کنار ساحل بودم. آقای رمضانی در هتل فِـیِـرمونت Fairmont و آقای رضازاده در هتل فورسیزینس (four seasons) کنار ساحل. رفتار افراد جوان تیم کمیته اجلاس با مهمانان بسیار احترامآمیز بود و هر کدام در انجام وظیفه محوله خود و راهنمایی و کمک به مهمانان معمولاً با خوشرویی تمام احساس مسئولیت میکردند. معلوم میشد مسئولان و تصمیمگیران اجلاس در ردههای بالا، در انتخاب افراد همکار دقت لازم را معمول داشتهاند. ما در تمام یک هفته یک حرکت بیجا و سرد و رنجشآور از مسئولان و کادر اجرایی اجلاس بشردوستانه ندیدیم. معمولاً ویترین هر کنگره و همایشی رفتار مجریان آن است ... در باکو همه مهمانان خارجی - که گفته میشد 500 نفر فرهیخته و اهل نظر و اندیشه و متخصص از 60 کشور دنیا دعوت شدهاند و بر اساس آمار و لیست چاپ شده، 426 نفرشان آمده بودند - علاوه بر متن و شیوه اجرای اصل برنامههای همایش، از منش و رفتار خوب افراد اجرایی آن کاملاً احساس رضایت میکردند. تو میتوانستی ویترین این اجلاس بیناللملی را در برخورد حسابشده دستاندرکاران و مجریان آن آشکارا ببینی. به عبارت دیگر، چهارمین همایش بشردوستانه باکو 2014، قبل از همه چیز تابلویی روشن و منظم و جالب از رفتار و منش خوب و مهماننوازی خود آذربایجانی بود که به نظر من اگر آن همایش، هیچ هدف و نتیجهای جز این یک مورد نداشت، در معرفی فرهنگ و مردم و توسعه امروز کشور آذربایجان به دنیا کافی بود.
یادآور شوم که روز سه شنبه و چهارشنبه وقتمان آزاد بود با دوستان باکویی مخصوصاً اهل شعر و ادب دیدارهایی داشتیم و در اتحادیه نویسندگان در مجلس بادبود شاعر مرحوم حاج مایل شرکت کردیم و به زیارت امامزاده رحیمه خاتون در نارداران و آرامگاه فخری مشاهیر باکو رفتیم و سر قبر محمد آراز و بختیار وهابزاده (دو شاعر مشهور) و حسن بیگ زردابی (نخستین روزنامه نگار آذربایجانی، 120 سال پیش) و ...
نخستین روز همایش
چهارمین همایش بشردوستانه باکو 2014 روز پنجشنبه 2 اکتبر/ 10 مهر 93 به طور رسمی رأس ساعت 10 در مرکز فرهنگی حیدر علییف با حضور چند صد مهمان خارجی و داخلی و شخص «الهام علییف» رییس جمهور آذربایجان شروع شد. رییس جمهور الهام علییف پشت تریبون قرار گرفت و شروع کرد به سخنرانی بیهیچ کاغذ و یادداشتی. ابتدا خیر مقدم گفت به مهمانان. بعد مسایل مهم اجتماعی و سیاسی را از منظر بشردوستانه در ارتباط با کشورش آذربایجان و دنیا شفاف و آشکارا مورد توجه قرار داد. خلاصه بیانات الهام علییف که من در همان مراسم افتتاحیه یادداشت میکردم، بدون هیچ شرح و توضیحی، به قرار ذیل است:
«امروز در آذربایجان اقوام و پیروان ادیان مختلف در کمال آرامش و امنیت در کنار هم زندگی میکنند... کشور آذربایجان هم عضو اتحادیه اروپاست و هم عضو کنفرانس اسلامی. ما در موضوع مذاهب مختلف دینی با حضور رهبران آنها در آذربایجان نشستها و اجلاسهایی برگزار کردهایم. این همایش بشردوستانه همه ساله در باکو برگزار خواهد شد. امروز ملت و دولت آذربایجان درگیر موضوع اشغال 20 درصد از خاک کشورشان هستند که تحت اشغال ارامنه قرار دارد و بیش از یک میلیون آواره جنگی از مناطق اشغالی داریم. ما خاطره تلخ قتل عام صدها نفر از هموطنان خود در منطقه اشغالی خوجالی را بر دل داریم که به دست اشغالگران ارمنی کشته شدهاند و متأسفانه قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل و کنفرانس اسلامی و دیگر سازمانهای بینالمللی در محکومیت ارمنستان و احقاق حقوق اراضی اشغالی ما در 20 سال گذشته اجرا نشده و نمیشود. در اراضی اشغال شده آذربایجان، آثار معماری ملی و دینی و تاریخی ما توسط اشغالگران ارمنی تخریب میشود ... اگر مناقشه آذربایجان و ارمنستان بر سر اشغال قرهباغ و دیگر اراضی، حل نشود، خطرش متوجه کل منطقه خواهد شد ... امروز در کشور ما به امر تحصیل دانش و ارتقای آن بسیار اهمیت داده میشود. امر بهداشت بیش از پیش در آذربایجان مورد نظر دولت بوده و در 10 سال اخیر بیش از 500 مرکز بهداشتی با استانداردهای قابل قبول به بهرهبرداری رسیده است. آثار تاریخی و معماری ترمیم و احیا میشود مخصوصاً آثار دینی و مساجد و کلیساها که برای نمونه مسجد جامع شهر «شَماخی» و کلیسای کاتولیک در شهر «شَکی» را میتوانم مثال بزنم. همچنین گفتمانهای دینی در کشور ما برپا میگردد که به نظر من این گفتمانها زمینهساز تقویت دولتها و تحقق خواست ملتهاست... در کشور ما حقوق و مستمری افراد افزایش یافته، خط فقر از 49 درصد به 5 درصد کاهش یافته و در آینده نزدیک به پایان خواهد رسید. بیکاری به کمتر از 5 درصد رسیده. پیشرفت اقتصادی در آذربایجان خیلی سریع است و در 10 سال اخیر جهش سه برابری داشته و درآمدهای مالیاتی چندین برابر شده است. ما طلای سیاه (نفت) را به سرمایه انسانی تبدیل کردهایم و به تکنولوژیهای نوین دست یافتهایم. اجرای طرحهای انرژی در کشور ما موفق بوده است ... عضو شورای امنیت سازمان ملل هستیم. سیاست خارجی ما مستقل است. در موضوع مناقشه قرهباغ بیش از 150 کشور دنیا در شورای امنیت سازمان ملل به ما رأی مثبت داده است ... امروز در جهان اسلام و در اروپا رادیکالیزم و افراطیگری آسایش و آرامش انسانها را به هم زده، تبعیض در جهان بیداد میکند، درگیریهای خونین دنیا را رنج میدهد، ما در برابر این پدیدهای ناملایم نمیتوانیم بی تفاوت باشیم ... ما پلی میان جهان اسلام و غرب هستیم و ثابت کردیم که میتوانیم از عهده این مسئولیت برآییم. دو سال پیش مسابقه موسیقی اروپا (یورو ویژن) را در آذربایجان برگزار کردیم، سال بعد المپیاد ورزشی جام ملتهای اروپا 2015 و در سال 2017 همایش عالم اسلام در باکو برگزار خواهد شد... ما عضو خانواده بزرگ اروپا و اسلام هستیم و اثبات کردیم که این دو میتواند در کنار هم باشد بی هیچ مشکلی ...»
بعد از الهام علییف، خانم «والنتینا ماتوینکوون» رییس مجلس فدراسیون روسیه و نماینده ولادیمیر پوتین رییس جمهور روسیه پیام وی را برای جمع حاضر میخواند و از حفظ انرژی و بهره مندی انسان از طبیعت و اهمیت اومانیزم و بشردوستی حرف میزند و روابط آذربایجان و روسیه را الگویی برای دیگر کشورها معرفی میکند.
بعد خانم هلن نماینده سازمان ملل در امور توسعه طی سخنانی از امر پیشرفت در آذربایجان اظهار رضایت میکند و انعقاد قراردادهای کلان نفتی این کشور با شرکتهای بزرگ دنیا را موجب کاهش فقر و افزایش رفاه در این جامعه میداند و تأکید میکند که آذربایجان در امر توسعه و پیشرفت دوراندیشانه عمل میکند.
عبدالعزیز عثمان دبیر کنفرانس اسلامی (ظاهراً) هم پشت تریبون قرار میگیرد و ضمن سخنانی از ادامه اشغال فلسطین توسط صهیونیستها و خاک قرهباغ به دست ارامنه و عدم اجرای قطعنامههای شورای امنیت انتقاد میکند.
حدود نیم ساعت استراحت و پذیرایی است و بعد قسمت دوم برنامه شروع میشود و ده نفر از رییس جمهورها و نخست وزیرهای سابق (لیتوانی، کروواسی و ... و بعضی دیگر از سران مثل مشاور امارات متحده عربی، رییس شورای اجرایی سازمان یونسکو و ... که دعوت شدهاند، در جایگاه قرار میگیرند و به ترتیب سخنرانی میکنند. بعد ناهار با حضور شخص رییس جمهور الهام علییف و خانوادهاش در جمع مهمانان در رستوران مرکز حیدر علییف.
بعد از ناهار که عجیب کسالت بر جماعت حاکم شده، برنامه ادامه مییابد با حضور 14 نفر از برندگان جایزه نوبل (از سال 1991 تا 2013)، مجری رییس فرهنگستان علوم آذربایجان عاکف علیزاده است. یکی از نوبلیها حرفی از انیشتن نقل میکند که قابل تأمل است: «حکومت جهانی لازم است تا با همفکری و همگرایی، مناقشهها را کنار بزند.»
این 14 نفر دانشمند و مخترع و مکتشف و اندیشمند و نویسنده و فعال اجتماعی و اقتصادی که برنده نوبل شدهاند و امروز مهمان همایش بشردوستانه باکو هستند، در موضوعات گوناگونی صحبت میکنند از جمله: بحران آب در جهان، بهداشت، دانشافزایی، صلح جهانی، اقتصاد، امنیت، میراث فرهنگی، فقر، جنگ، مهاجران مجبوری، بیماریها، تغییرات جوی، بیمه، بیکاری، اشتغال. یکی از آنها (پیتر آرتور) متذکر میشود که در یک ماه اخیر دو میلیون نفر در آمریکا بیکار شدهاند!
فاصله و استراحت و پذیرایی نیم ساعته دیگر؛ بعد قسمت پایانی برنامه اجرا میشود با حضور وزیر آموزش و پرورش آذربایجان میکاییل جباراف و هشت نفر مهمان صاحب نظر خارجی آغاز میشود؛ وزیر انگلیسی را خوب حرف میزند. اما مهمانان حسابی خستهاند و خوابشان میگیرد. برنامه رأس ساعت مقرر یعنی 6 عصر و هنگام غروب تمام میشود.
روز خوبی بود امروز. بعضی از دوستان دانشور قدیمی را هم دیدم مثل شاهین مصطفییف و عیسی حبیببیگلی (از مسئولان فرهنگستان علوم آذربایجان). همچنین «آنار رضایف» رییس اتحادیه نویسندگان آذربایجان را در ساعت استراحت در حیاط مرکز حیدر علییف دیدم و احوالپرسی کردیم و سخنی در باب نشریه «دنیز» گفتیم. کارت عضویت افتخاری من در اتحادیه نویسندگان به امضای ایشان است از سال 1383 / 2005.
ضیافت شام را در رستوران هتل فِیِرمُونت، سالن نظامی گنجوی بودیم.... ادامه دارد
منبع: هفته نامه دنیز شماره 57، مورخ 30 مهر ماه 93 – و سایت دنیزنیوز – بخش مقالات
چهار سالگی وبلاگ با 482 هزار بازدید
26 مهر ماه 1389 این وبلاگ بنده در سایت پارسی بلاگ ایجاد شد به همت دوست فرهیخته و جوان جناب مهندس هادی مختاری پَر. امروز بعد از گذشت چهار سال فعالیت، با بیش از 482 هزار بازدید همچنان فعال است با همه تنبلی و کم کاری بنده (با 785 مورد تعداد کل یادداشته ها و مطالب). با تشکر از همه عزیزان فرهیخته ای که تاکنون همراه این وبلاگ بوده اند. بنده سعی کرده ام وبلاگم را پایگاه اندیشه کنم نه سرگرمی و وقت گذرانی. شکر خدا
مصطفی قلیزاده علیار
26 مهر 1393
|
|||
|
نون برخی توی دفاع مقدسه!
نویسنده: حسین غفاری (وبلاگ بید مشک - پنجشنبه 13 شهریور 93)
آقای فرج زاده [فرجی زاده] از بنیاد حفظ آثار [آذربایجان غربی] زنگ زد که در تبریز برنامه ای در خصوص خاطره نگاری گذاشته اند و قرار شد با چند نویسنده عازم آنجا شویم.