جایگاه «طنز خلاق» در ارومیه مورد بررسی قرار گرفت
کارگاه ادبی «طنز خلاق» بیستم تیر ماه سال جاری با حضور «عبدالله مقدمی» از طنز پردازان مطرح کشور در حوزه هنری آذربایجان غربی و با مشارکت بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان در ارومیه برگزار شد.
در این کارگاه یکروزه که در دو نوبت صبح و عصر برگزار گردید، تعریف طنز از نگاه زرگان ادبی ایران و جهان، خلاقیت در طنز نویسی، شوخ طبعی و شاخههای آن، هزل، هجو و طنز و تفاوتهای آن با فکاههنویسی مورد بررسی و بحث و گفتگو قرار گرفت.
عبدالله مقدمی در این کارگاه با اشاره بر آثار بزرگان طنزنویس ایران از جمله «عبید زاکانی» بر مهملگویی و کنایهنویسی و روشها و تکنیکهای استفاده شده در آثار این ادیب برجسته ایرانی را همطراز هنر طنز نویسی در زمان حاضر بیان کرد.
مقدمی در بخش دیگری از صحبتهای خود با تاکید بر اهمیت و رشد و توسعه ادبیات طنز در دوران قاجار و بخصوص دوران مشروطه افزود: در دوران قاجار و ناصرالدین شاه آثار ادبی در حوزه ادبیات طنز خلق شدهاند که نقش بسیار موثری را در تحولات سیاسی و اجتماعی آن دوره داشته و بر هدف اصلی طنز نویسی که «انتقاد با هدف اصلاح» است صحه گذاشته است.
این هنرمند برجسته عرصه ادبیات کشور در پایان ضمن معرفی برخی از آثار هنری در حوزه ادبیات طنز از جمله «عقایدالنساء»، «معایبالرجال» و «سیاحت نامه ابراهیم بیگ» بر مطالعه این آثار هنری ارزشمند تاکید کرد.
وی خاطرنشان ساخت: در ادبیات، طنز به نوع خاصی از آثار منظوم یا منثور ادبی گفته میشود که اشتباهات یا جنبههای نامطلوب رفتار بشری، فسادهای اجتماعی و سیاسی یا حتی تفکرات فلسفی را به شیوهای خنده دار به چالش میکشد. به کار بردن کلمه طنز برای انتقادی که به صورت خندهآور و مضحک بیان شود در فارسی معاصر سابقه زیاد طولانی ندارد. هرچند که طنز در تاریخ بیهقی و دیگر دیگر آثار قدیم زبان فارسی به کار رفته، ولی استعمال وسیعی به معنای satire اروپایی نداشتهاست.
مقدمی گفت: در فارسی، عربی و ترکی کلمه واحدی که دقیقاً این معنی را در هر سه زبان برساند وجود نداشتهاست. سابقاً در فارسی هجو به کار میرفت که بیشتر جنبه انتقاد مستقیم و شخصی دارد و جنبه غیر مستقیم ساتیر را ندارد و اغلب آموزنده و اجتماعی هم نیست. در فارسی واژه «هزل» را نیز بزرگان ادبیات به کار بردهاند که ضد جِدّ است و بیشتر جنبه مزاح و مطایبه دارد.
وی افزود: در ادبیات کلاسیک ایران، طنز در میان آثار نویسندگان دورههای مختلف به اشکال گوناگون وجود داشت که در صدر این افراد، عبید زاکانی پدر هنر طنز در ادبیات فارسی است. اما نثر و طنز معاصر با مقالات علی اکبرخان دهخدا آغاز شد. مقالاتی که در روزنامه صور اسرافیل با مدیریت جهانگیرخان صوراسرافیل با عنوان «چرند و پرند» منتشر شد.
وی با اشاره به طنزپردازان معاصر ایران گفت: همزمان با دهخدا در نثر، ایرج میرزا و سید اشرفالدین قزوینی در طنز منظوم راههای جدیدی گشودند. از طنزنویسان متاخرتر میتوان به کیومرث صابری فومنی (گل آقا)، ابوالفضل زرویی نصرآباد ، ابوالقاسم حالت، منوچهر احترامی، سید ابراهیم نبوی، پوریا عالمی، اسماعیل امینی، ناصر فیض، امید مهدینژاد، علیرضا لبش، سعید سلیمانپور و سعید بیابانکی اشاره کرد.
بر پایه این گزارش، سعید سلیمانپور دبیر اجرایی این کارگاه در بخشی از برنامه در باره فعالیتهای محفل طنز و در معرفی شاعران طنزپرداز توضیحاتی ارائه کرد و اجرای برنامه های مهمی از جمله کنگره ملی بزرگداشت استاد کریمی مراغه ای و دو دوره جشنواره طنز «چولپا» را از موفقیتهای دفتر طنز حوزه هنری نامید.
همچنین در فوافصل کارگاه طنز خلاق، تعدادی از شاعران و نویسندگان طنزپرداز ارومیه اشعار خود را قرائت کردند و مورد ارزیابی گرفت از جمله: غلامعلی کریمی، رویا جهانی، امین گنج پرور، فاطمه جمالی، فرزانه ولیزاده، باباعلی جوانمرد، فضه جوادی، خانم بالاوند، حسین سنجیده، مریم اژدری، محمود عالمی، علی صلاحلو، علی شجاع، قنبر حاجیوند، محمدتقی آقازاده، سید تیمور جامعی و ...
منبع: هفته نامه «دنیز» شماره 117؛ مورخ 97/4/23
نقش عثمانی در حمایت از عشایر یاغی ارومیه
حجت یحیی پور
اشاره:
هفته نامه «فریاد» از ابتدای اسفند 1285 تا اوایل آذر 1286 خورشیدی به مدت 9 ماه روزهای شنبه در ارومیه منتشر میگردید و به عنوان نخستین و یگانه نشریه ارومیه در آن دوران معروف به «روزنامه فریاد» بود که اخبار و مقالاتی در موضوعات مختلف اجتماعی و دینی و سیاسی و تاریخی را منعکس می ساخت، جمعا 23 شماره منتشر شده و در بیداری مردم ایران به ویژه غرب کشور، بسیار موثر بود و حتی به ممالک اروپایی و ترکیه و روسیه هم می رفت و خوانده می شد. سردبیری این نشریه را مرحوم محمود غنی زاده بر عهده داشت و به همت روشنفکران و نویسندگان متعهد ملی، از جمله مرحوم میرزا حبیب الله آقازاده سلماسی در ارومیه منتشر می شد. حوادث منطقه نیز در این نشریه هفتگی «روزنامه فریاد» انعکاس می یافت که آن روز جنبه اطلاع رسانی داشت و امروزه جنبه تاریخی و سندیت پیدا کرده است. روزنامه فریاد، غارتگری، حملات و شرارت اشرار مرزی منطقه آذربایجان غربی و حوالی شهر ارمیه و پشتیبانی دولت عثمانی از این اشرار محلی غرب کشور با اهداف نامقدس و شرارت بار در اوایل قرن بیستم، از جمله اخباری است که روزنامه فریاد به خوبی انعکاس داده و با انتشار مجموعه اسناد و گزارشها پرده از حمایت دولت خبیث عثمانی از اشرار داخلی ایران برداشته است، همچنین حاوی اخبار و گزارشهای ارزشمندی از تلاش امرای ارومیه جهت سرکوب اشرار است.
نوشتار حاضر به بیان موضوع حمایت دولت عثمانی از اشرار محلی، ورود ارتش عثمانی به ایران به نفع این اشرار و اشغال نواحی غربی آذربایجان و نیز جنایات آنان در اطراف ارومیه پرداخته و مجموعه اخبار، گزارشها و تحلیلهای 23 شمارهی روزنامه فریاد به عنوان اساس، مبنا و منبع این پژوهش در نظر گرفته شده است.
تشکیل اردوی ملی مدافع وطن در ارومیه
برخی از عشایر غرب آذربایجان که مدتها سر به شورش گذاشته و امنیت منطقه را به خطر انداخته بودند از حوالی سال 1284 خورشیدی به حملات خود شدت بخشیده و نواحی تحت سکونت خود را از سلطه قوای دولتی خارج ساختند.
افزایش توان مالی و نظامی این اشرار، همزمان با خلاء حاکمیت کارآمد، سبب شد تا دشتها و روستاهای زیادی به تصرف آنان در آمده و خوانین بیشتری به آنان ملحق گردند. به این ترتیب خودباوری اشرار روز به روز افزایش یافت تا جایی که حوزه عملیاتی خود را تا روستاهای اطراف ارومیه و سلماس گسترش دادند.
اوج این شرارتها در سال 1286 خورشیدی بود و هیچ یک از اقوام آذری و کُرد و ارمنی و آشوری از حملات اشرار در امان نبودند. در جریان این شرارتها حدود 1500 نفر از اهالی منطقه به طور مستقیم توسط اشرار به قتل رسیدند و مقدار بیحسابی از اموال و اثاثیه اهالی روستاهای دور و نزدیک توسط آنان به تاراج رفت.
در خرداد 1286 خورشیدی و به منظور سرکوب اشرار، به همت اهالی ارومیه قوای چهار هزار نفری متشکل از همه گروههای ساکن در شهر ارومیه و شهرهای اطراف اعم از آذری و کرد و ارمنی و آشوری تشکیل شد و «جمشید خان مجدالسلطنه» به عنوان فرمانده این نیرو انتخاب گردید. بسیاری از خوانین کُرد از جمله تیمور آقا، پرو بیک، عمر خان و ... با قوای خود به این قوا پیوستند و تفنگداران مسیحی نیز به اردو ملحق شدند، همچنین مسیحیان ارومیه با هزینه خود تعداد هزار فشنگ تهیه کرده و به اردو اهدا نمودند. به این ترتیب اردوی ملی ایرانیان در شهر ارومیه و با همت اهالی این شهر متشکل از همه اقوام و ادیان تشکیل گردید و جهت سرکوب اشرار به حرکت در آمد.
عشایر یاغی که نواحی غربی ارومیه را تحت تسلط خود داشتند و در مرز با عثمانی در رفت و آمد بودند خیلی زود توانستند با عشایر مسلح و اتباع عثمانی ارتباط برقرار کنند به طوری که حداقل دویست نفر از اشرار مسلحِ تحت تابعیت عثمانی در میان آنان به کشتار و غارت در شهرها و روستاهای اطراف ارومیه میپرداختند. دولت عثمانی نیز روابط تنگاتنگ و حسنهای با این عشایر یاغی برقرار کرده بود و این اشرار در قبال کمکهای مادی و معنوی که از عثمانیان دریافت میکردند، در جهت پیشبرد سیاستهای عثمانیان در نواحی غربی ایالت آذربایجان از هیچ فرومایگی فروگذار نکردند تا جایی که حتی مالیات مناطق تحت تصرف خود را با نام دولت عثمانی دریاف میکردند!
سربازان و امرای نظامی عثمانی، ماهها پیش از تشکیل اردوی ملی به طور غیر قانونی از مرز عبور کرده و ضمن اشغال بخشهای کوچکی از اطراف ارومیه اقدام به آموزش، تربیت و تجهیز اشرار میکردند. در اوایل فرودین 1286 خورشیدی میرزا جوادآقا ناطق در جریان سفر خود به ارومیه و سخنرانی در میان اهالی ارومیه در مسجد جامع این شهر، ضمن اشاره به این موضوع بیان میدارد دولت عثمانی که خود از جانب دول اروپایی مورد تهدید است، سودای اشغال بخشهایی از «ملک شش هزار ساله ایران» را در سر میپرواند!
عثمانیان که با واکنشی از سوی دولت و قوای نظامی ایران مواجه نبودند رفته رفته پیشروی کرده و نواحی بیشتری را به اشغال خود در آوردند، به طوری که کمی پیش از حرکت اردوی ملی در اوایل خرداد 1286 خورشیدی مجدالسطنه در مجموعه نامنگاریهای خود با انجمن ایالتی تبریز، به پیشروی قوای عثمانی در نواحی تحت تسلط اشرار اشاره کرده و از تصرف «گمرکخانه دولتی برادوست» به دست قوای عثمانی صحبت به میان آورده است!
گسترش عملیات نظامی اشرار مسلح در جغرافیای وسیعتر و استقرار قوای عثمانی در مناطق تحت تسلط آنان سبب شد تا نیاز به تشکیل یک اردوی نظامی جهت برقراری نظم و امنیت، بیش از پیش احساس گردد. به این ترتیب در خرداد 1286 خورشیدی اردوی ملی با فرماندهی جمشید مجدالسلطنه و با حضور داوطلبانه همه اقوام ارومیه تشکیل شد و با وجود نبود امکانات و تجهیزات مناسب، در حالی که حتی چادر برای اسکان سربازان وجود نداشت، اردو با بدرقه باشکوه مردم ارومیه جهت سرکوب اشرار به حرکت در آمد.
شخصی به نام «منتظم السلطان» که به عنوان «معلم کل» در اردو به خدمت مشغول بود به طور منظم گزارشهای کامل و ارزشمندی از حرکت اردو و اخبار جبههها به روزنامه فریاد ارسال میکرد. به این ترتیب در حدود نیمی از شمارههای روزنامه فریاد به اخبار و گزارشات مهم و ارزشمند اردو پرداخته شده است. بر اساس این گزارشها در آغاز حرکت اردو، پیشقراولان در نزدیکی رودخانه باراندوز با 18 نفر پیاده نظام عثمانی و دو نفر ضابط و یک راهنمای کُرد مواجه میشوند! سربازان عثمانی سریعاً حالت جنگی به خود میگیرند ولی قوای ایران بدون درگیری از کنار آنان عبور میکنند!
مجدالسلطنه در تلگرافهای ارسالی به رجال سیاسی کشور بارها به روابط حسنه عثمانیان با اشرار و نیز به تعدی عثمانیان به مرزهای ایران اشاره کرده است. از جمله در جریان یکی از نخستین عملیاتهای نظامی علیه اشرار در تلگرافی به اتابک اعظم بر این حقیقت صحه گذاشته و به صدر اعظم اطلاع میدهد که اشرار پس از شکستهای پیاپی، اموال و اهل و عیال خود را به خاک عثمانی منتقل میکنند و با خیالی آسودی پس از تجدید قوا به کوهستانهای مرزی بازگشته و به شرارت ادامه میدهند! روابط عثمانی با عشایر شورشی و اشرار مسلح به همین جا ختم نشد و این اشرار به زودی در قالب قوای نظامی عثمانی ظاهر شدند و سرکوب آنان از نظر دولتمردان عثمانی به عنوان جنگ علنی ایران با دولت عثمانی تلقی گردید! مجدالسلطنه پس از موفقیتهای اولیه در میدان جنگ در تلگرافی دیگر به اتابک اعظم، یکی از شروط مورد نظر جهت بخشش اشرار را خودداری از رفت و آمد آنان به عثمانی اعلام میکند و ابراز امیدواری مینماید که بتواند حدود مرزی ایران را از اشرار و عساکر عثمانی پاکسازی نموده و به شهر بازگردد.
سربازان ایرانی با وجود کمبود امکانات، با رشادت و حس میهندوستی در جنگ مقابل اشرار به پیروزهای ارزشمندی دست یافتند اما اردوی ایران در برابر اشرار (که توسط عثمانیان به بهترین نحو تجهیز شده بودند) همچنان از کمبود تجهیزات نظامی و تدارکات رنج میبُرد و با وجود درخواستهای مکرر مجدالسلطنه از تبریز، این تدارکات هنوز به ارومیه ارسال نشده بود. مجدالسلطنه در تلگرافی به انجمن ایالتی تبریز ضمن اعلام نارضایتی از اینکه سرنوشت مردم ارومیه اهمیتی برای اهالی تبریز ندارد، بار دیگر به عبور غیر قانونی سربازان عثمانی از مرز اشاره کرده و این نکته را یادآور گردید که مردم ارومیه به عنوان مرزبانان ایران سپر بلای دیگر هموطنان از جمله اهالی تبریز شدهاند، در حالیکه مردم تبریز از رسیدن تجهیزات کمکی به دست ما جلوگیری به عمل میآورند!
در ایامی که نبردها به اوج خود رسیده بود، به کریمخان هرکی و عبدالله بیگ (دو تن از سرداران کُرد اردوی ملی) دستور داده شد تا حهت سرکوب اشرار به سمت جرمی و بیدکار حرکت کنند. کریمخان اخبار مبنی بر افزایش روز افزون قوای عثمانی در منطقه جهت حمایت از این اشرار را مانع از حرکت به سمت اهداف مورد نظر میداند، اما مجدالسطلان با قاطعیت به او جواب میدهد که دولت عثمانی هرگز نمیتواند بطور رسمی وارد خاک ایران شده و با قوای نظامی خود از اشرار حمایت کند. البته مدت زیادی طول نکشید تا خلاف این امر بر مجدالسلطنه ثابت شد! عملیات اردوی ملی ایران در نواحی غربی ارومیه جهت سرکوب اشرار و برقراری امنیت در منطقه، کارساز واقع شد و در مدت کوتاهی بخشهای بزرگی از منطقه توسط اردوی ملی فتح گردید و پرچم ایران پس از دو سال بار دیگر در این نواحی به اهتزاز در آمد. خوانین شورشی یکی پس از دیگری تسلیم گشته و ضمن قبول همه شروط، از دولت مرکزی اعلام اطاعت میکردند. مهمترین شروط از این قرار بود که مالیاتهای به تاخیر افتاده با احتساب بهره آنها تا دینار آخر پرداخته شوند و هر طایفه شورشی جهت ضمانت یک گروگان در ارومیه داشته باشد و اینکه هرگونه رابطه با دولت و اتباع عثمانی کاملا قطع گردد. با وجود اینکه اکثر خوانین شورشی تسلیم قوای دولتی شده بودند، برخی از آنان همچنان مقاومت میکردند و در این میان امیدشان به وعدهها و حمایتهای دولت عثمانی بود!
اقدام غیر انسانی قوای عثمانی
دولت عثمانی در اقدامی خبیثانه، وعدههای فریبندهای به خوانین شورشی داده و با تطمیع و ایجاد انگیزه مانع از تسلیم شدن آنان میشد. عثمانیان در پیامهایی به خوانین وعده میدادند که اگر بتوانند به بهانه مذاکره با امرای ایرانی مدتی فوت وقت کنند، ارتش عثمانی در حمایت از آنان وارد عمل شده و با ورود رسمی به خاک ایران به قلع و قمع سربازان ایرانی خواهد پرداخت به طوری که حتی یک نظامی ایرانی در منطقه یافت نشود!
سه فقره از مکتوبات بسیار مهم عثمانیان که توسط امرالله (از ضابطان ارکان حرب عثمانی)، شیخ محمد طه و رستم بیک به خوانین شورشی و عشایر یاغی منطقه ارسال گردیده بود با همت ماموران اردوی ایران کشف گردید و پرده از نیات شوم عثمانی در ارتباط با نواحی غرب آذربایجان برداشته شد. همزمان با تکاپوی دولت عثمانی جهت تغییر اوضاع به نفع اشرار و تلاشها برای زمینهسازی جهت ورود به خاک ایران، آنگونه که مجدالسلطنه درخواست کرده بود مهمات لازم از جمله 207 قبضه اسلحه ورندال به همراه بند و سرنیزه، 31000 فشنگ، 150 باب چادر، کرناد هفت سانتی متری 64 تیر، کرناد هشت سانتیمتری 130 تیر و ... از تبریز به ارومیه رسید و از آنجا به جبهههای جنگ ارسال شد.
در میدان نبرد، همانطور که امرای عثمانی سفارش کرده بودند گروهی از اشرار از در حیله با اردوی ملی ایران وارد شده و اقدام به فوت وقت کردند، در این مدت گروهی دیگر از اشرار به خاک عثمانی رفته، در آنجا تجدید قوا نموده و آماده حمله همه جانبه به ارومیه شدند. عثمانیان سرانجام به وعدههای داده شده به خوانین یاغی عمل کرده و با 1600 نفر در قالب چهار فوج پیاده به همراه شش توپ به نفع اشرار وارد عمل شدند و پس از عبور از مرز و ورود به منطقه، در جنگ مستقیم با اردوی ملی تلفات سنگینی به قوای ایرانی وارد کردند.
قوای ایرانی که به جنگ با اشرار مشغول بودند، صفوف نظامی عثمانیان را از راه دور ملاحظه میکردند ولی هرگز باور نداشتند که قوای عثمانی تا این میزان و در این وسعت جرأت تعدی به خاک ایران را داشته باشند. به زودی توپخانه عثمانی به سوی قوای ایرانی آتش گشود و جمعی از سربازان ایرانی و جوانان رشید آذری و کرد و ارمنی و آشوری را به خاک و خون کشید. مجدالسلطنه که نمیخواست خودسرانه وارد جنگ با کشور همسایه شود فرستادهای به اردوی عثمانی اعزام کرد و از آنان علت تجاوز به خاک ایران و حمله به اردوی ملی ایران را جویا شد و به فرمانده عثمانی خاطر نشان کرد که در صورت صدور فرمان جنگ از جانب دولت مرکزی او نیز در مقابل قوای عثمانی به جنگ خواهد پرداخت. فرستاده پس از بازگشت از اردوی عثمانی پاسخ فرمانده عثمانی را اینگونه بیان کرد: «به مجدالسلطنه بگویید که من از طرف دولت متبوعه خودم امر شدید دارم که اردوی جناب مجدالسلطنه را ازین نقطه بکوچانم اگر تا سه ساعت حرکت ننمایند ناچارم اقدامات علیحده شدیده نمایم!»
مجدالسلطنه که نه اجازه ورود به جنگ با دولت همسایه را داشت و نه توان مقابله همزمان با اشرار و چهار فوج تا بن دندان مسلح عثمانی را در خود میدید تصمیم به عقب نشینی از منطقه گرفت. اما در حین عقب نشینی، توپخانه عثمانی در اقدامی غیر انسانی و ناجوانمردانه به سوی سپاهیان ایران آتش گشود و از طرفی عشایر یاغی با حمله به قوای ایرانی همه اساس و تجهیزات را به غارت بردند. قریب به سیصد نفر از جوانان وطن در راه دفاع از سرزمینشان شهید شدند و خون پاکشان دشتها و کوههای نواحی غرب ارومیه را رنگین کرد. همه تجهیزات و تسیلحات توسط اشرار به یغما رفت و دویست هزار تومان مهمات دولتی به دست دشمن افتاد.
اشغال نواحی ارومیه
قوای عثمانی در روزهای آتی تا منطقه پل قویون (که امروزه بخشی از شهر ارومیه است) پیشروی کرده و به آزار و اذیت اهالی میپرداختند. به گفته نویسنده روزنامه فریاد: «سربازان تُرک هر روز به ارومیه نزدیکتر شده و روستاهای بیشتری را به اشغال خود در میآورند. حقوق چندین هزار ساله با ناموس ایرانیت پایمال هوسات مشتی رذالت پروران و حشرات بیوجدان خیانت پیشه عومه [نوعی کرم سیاه] عبدالحمید شد...» با این وجود اهالی ارومیه اتحاد و همبستگی ملی خود را حفظ کرده و با آغوش باز برادران و خواهران کرد و ارمنی و آشوری را که از روستاها و دشتهای مورد هجوم عثمانی به شهر پناه آورده بودند در خانههای خود اسکان دادند اما خانههای اهالی برای این تعداد از آوارگان کفاف نمیکرد و به این ترتیب آوارگان در مساجد شهر اسکان داده شدند. ارومیه در بهت و ناباوری به سر میبرد. دشتها و کوههای غرب ارومیه توسط قوای عثمانی و اشرار به خاک و خون کشیده شدند. بهترین جوانان شهر به شهادت رسیدند. مجروحان و جانبازان غرق در خون بودند و امکانات مناسبی برای درمانشان وجود نداشت. موسم برداشت محصول فرا رسیده بود و کشاورزان و زارعان محل زندگی خود را ترک کرده به شهر پناه آورده بودند. محصولات کشاورزی از بین رفتند و این علاوه بر وارد کردن زیان مالی سنگین به اهالی، خطر جدی بروز قحطی را نیز تشدید میکرد.
قوای عثمانی که از اتحاد اقوام در ارومیه خشمگین بودند و این همبستگی را مانعی در برابر رسیدن به اهدافشان میدانستند ضمن تلاش برای ایجاد تفرقه قومی به کشتار هدفمند اقوام مختلف دست زدند. تنها در یک مورد در هجوم به روستای موانه هشتاد نفر از جوانان را به شهادت رساندندو تعدادی از زنان را نیز به اسارت بردند و این روستا را به محل استقرار و مقر فرماندهی خود تبدیل کردند. دهات نواحی غربی ارومیه تا نزدیکی شهر تماما توسط اشرار و قوای عثمانی تخریب و خالی از سکنه شد. چنانچه گفته شد، عثمانیان که از اتحاد و همبستگی همه اقوام اعم از آذری و کرد و ارمنی و آشوری در مقابل خود خشمگین بودند، تلاشهای زیادی انجام دادند تا اقوام ارومیه را در مقابل هم قرار داده و در منطقه نفاق قومی ایجاد کنند. ارومیه در طول تاریخ سکونتگاه اقوام مختلف با ادیان و مذاهب و زبانهای گوناگون بوده است و امروز نیز این شهر با عنوان «دیار همزیستی اقوام و ادیان» شناخته میشود. اقوام ساکن در ارومیه از دیرباز به عنوان یک ملت واحد با اتحاد و برادری در کنار یکدیگر زیستهاند و این همبستگی همواره موجب ناکامی دشمنان از جمله عثمانیان در ایجاد اختلافات قومی شده است.
تلاش برای ایجاد تفرقه قومی
همزمان با جنایات عثمانیان و اشرار در منطقه و تلاشهای قوای عثمانی جهت ایجاد نزاع قومی میان اقوام، نمایندگی وزارت خارجه در ارومیه در اقدامی هوشمندانه و در پیامی به کنسولگریها، میسیونرها و روحانیون خارجی ساکن در ارومیه نظر آنها را در مورد رفتار و رابطه اقوام ساکن در ارومیه با یکدیگر جویا میشود. وتس (سر کنسول روس مقیم ارومیه)، رئیس روحانی آمریکا، رئیس روحانی انگلیس، آرخماندرهت (خلیفه روس)، مارالیه (خلیفه ارتودوکس) و نیس فریدمن (مدیر دارالایتام آلمانی در ارومیه) همگی در پیامهای خود ضمن اذعان به روابط حسنه و برادرانه اقوام ساکن در ارومیه، تایید کردهاند که حرکت اردوی ایران صرفا جهت سرکوب اشرار و در داخل جغرافیای سیاسی ایران بوده و دولت عثمانی در حمایت از این اشرار به خاک ایران تجاوز کرده است.
در اینجا لازم است یادی بکنیم از قهرمانان ناشناخته وطن، کسانی مانند صمصام الدوله و جلالخان و فرزندش نعمتالله سلطان که با دست خالی و با شهامت و شجاعت مثال زدنی آمیخته با حس میهندوستی در برابر دو هزار نفر از اشرار تا بن دندان مسلح یک روز تمام مقاومت کردند، اما پس از مجروحیت به اسارت در آمده و به طرز فجیعی مثله شده و به قتل رسیدند. آوازه میهن دوستی و شجاعت و شرافت صمصام الدوله و جلالخان و نعمتالله سلطان در ارومیه و نواحی اطراف پیچید اما آنان هرگز به مانند دیگر قهرمانان ملی جایگاه تاریخی شایسته خود را به دست نیاوردند.
در حالی که بیش از دو ماه از اشغال نواحی غربی ارومیه سپری شده بود شایعاتی مبنی بر ادامه حرکت عثمانیان جهت اشغال سرتاسر ارومیه تا سواحل غربی دریاچه ارومیه به گوش میرسید. نظامیان جنایتکار و بیاخلاق عثمانی در مدت اشغال نواحی غربی آذربایجان از هیچ گونه وحشیگری و بیاخلاقی فروگذار نکردند. از جمله اقدامات وحشیانه عثمانیان که بر اساس همه قوانین جهانی ممنوع بود میتوان به قتل مجروحان جنگی، کشتار غیر نظامیان و حمله به اماکن مذهبی و مقدس اشاره کرد که نظامیان عثمانی مرتکب هر سه این جنایتها شدند!
چنانچه گفته شد لشگر متجاوز عثمانی روستای موانه را به مقر خود تبدیل کرده بودند و از آنجا به قتل و غارت و کشتار پرداخته و به پیر و جوان رحم نمیکردند. عثمانیان که در طول تاریخ بارها به مرزهای غربی ایران یورش آورده و سابقه طولانی در تجاوز و کشتار و جنایت در شهرهای مختلف آذربایجان داشتند این بار نیز از هیچگونه جنایت و خشونت فروگذار نکردند، از بی عصمت کردن زنان و دختران هیچ ابائی نداشتند و حتی به جنازهها نیز رحم نکرده و آنان را میسوزاندند. عمق فجایع، جنایات، تجاوزات و وحشیگری عثمانیان به اندازهای بود که نویسنده روزنامه فریاد بیان میدارد که از شرح ابعاد مختلف آن شرمگین و خجالت زده است!
هرچند عثمانیان مدت زیادی در نواحی غربی آذربایجان دوام نیاوردند و نهایتا با رایزنیهای سیاسی و اعمال نفوذ قدرتهای جهانی مجبور به عقب نشینی از مناطق تحت اشغال خود شدند، اما در این مدت خشم و نفرت اهالی ارومیه از جنایات و اقدامات رذیلانه و خبیثانه عثمانیان به اشکال گوناگون ادامه داشت. بازتاب احساسات میهن دوستانه و ضد عثمانی اهالی آذربایجان را در ادبیات نویسندگان روزنامه فریاد و در اشعار شاعران محلی ارومیه و سلماس و تبریز میتوان دید که اوج آن شعر ملمع فارسی- آذری سعید سلماسی مشروطه خواه پرآوازه آذربایجانی است. این شعر که حقیقتا میتوان آن را عاشقانهای حزن آلود در وصف ایران دانست به شرح زیر است:
بازم توئـــی؟ فـــدای نگــاه ملـول تو
گل ای مــدام گریــه و افغــان ایدن وطـن
بـــازم چـــرا غریـــق خیـــال و تاثّری
هر شب آقـــان سرشـک تاثّر نه در نه دن؟
بی خواب و بی حضوری چشمان حسرتت
ایلر لیـــــال عشقمــی بر بــاد ای وطـن
ای خسته طبیــب جـو ای بـاغ خـاطرات
ای سبزه زار شوقی سوسزدان صولان چمن
آهـــی کـه از درون مــن آید معـانیش
مقصودمــز خلاص وطنـدر وطـن، وطـن
ایـــام دی گذشت صبــاح بهــار ماست
اوغرنده حاضریـز که ایدک بذل جان و تن!
(منبع: هفته نامه «دنیز» شماره 117، مورخ 97/4/23)
مغالطه در باب حجاب اختیاری و اجباری
برخی افراد با هدف خاص خود یعنی گسترش بیبند و باری، این روزها همه جا به ویژه در شبکههای اجتماعی مدام صبح و مساء جار میزنند که حجاب اسلامی زن خیلی خوب است اما یک امر شخصی و اختیاری است؛ اگر اختیاری باشد ارزشمند خواهد بود و گرنه، با زور و آییننامه و اعمال قانون، هیچ ارزشی ندارد و چون امروز در جامعه اسلامی ایران زنان مجبورند در ملأ عام و بیرون از خانه، با حجاب ظاهر شوند، این حجاب زورکی است و هیچ ارزشی ندارد!
این افراد تکلیف شان روشن است و طرفدار نشر فساد و شهوت در جامعه هستند. اما جای تعجب آنجاست که برخی افراد متدین و مسلمان هم این حرف بی منطق و مغالطه را طوطی وار نشخوار می کنند. این جماعت ساده دل متدین نمی دانند که حجاب اختیاری یعنی بی حجابی اجباری! ... نمی فهمند که وقتی حجاب با قید اختیاری در جامعه برافتاد بی حجابی اجباری جایگرین می شود و این معادله خیلی روشن است!
گر چه علل و اسباب دیگری هم امروزه در جامعه ایران، به آتش بد حجابی و شل حجاب دامن می زنند اما تبلیغات افراد کلاش هم در تضعیف و تمسخر حجاب به عنوان یک ارزش اسلامی – انسانی، مؤثر است.
امروز دشمنان اسلام و طرفداران شیوع فسق و فجور، همه ارزشهای مسلمانی از جمله حجاب را هدف قرار دادهاند. لذا هوشیاری بیشتری می طلبد تا از ارزشهای معنوی مان حراست کنیم. (منبع: هفته نامه «دنیز»، شماره 117 مورخ 97/423)
ششمین جلسه محفل فضولی خوانی در ارومیه برپا گردید
ششمین جلسه «محفل فضولی خوانی» و خوانش اشعار ترکی ملا محمد فضولی بغدادی شاعر و عارف شیعی قرن دهم هجری رو سه سه شنبه 5 دی ماه سال جاری در حوزه هنری آذربایجان غربی برگزار شد.
ششمین جلسه «محفل فضولی خوانی» در حوزه هنری آذربایجان غربی برگزار شد
ششمین جلسه «محفل فضولی خوانی» و خوانش اشعار ترکی ملا محمد فضولی بغدادی شاعر و عارف شیعی قرن دهم هجری روز سه شنبه 5 دی ماه سال جاری در حوزه هنری آذربایجان غربی برگزار شد.
در این نشست ادبی که با حضور بیش از 20 نفر از شعرا و ادبا و فضولیپژوهان ارومیه برگزار گردید، مسئول واحد ادبیات حوزه هنری در ابتدای این محفل گفت: حکیم ملا محمد فضولی به سه زبان فارسی و ترکی و عربی شعر سروده و آثاری علمی و دینی و تاریخی زیادی به نظم و نثر از خود به یادگار گذاشته که امروز هم مورد استفاده اهل دانش و عرفان و ادبیات است.
مصطفی قلیزاده علیار تاکید کرد: فضولی با توجه به وسعت اندیشه انسانی و اسلامی و عرفانی و اجتماعی و سه زبانه بودن آثارش، میتواند مهمترین عامل اتحاد اقوام مسلمان در جهان باشد ولی متاسفانه مغفول مانده و یا مصادره به مطلوب گروههای قومیتگرا شده است.
وی افزود: امروز لازم و ضروری است نسل جدید شعرا و ادبا و اندیشمندان، با زبان شعری و سبک سخنوری و اندیشههای والای الهی و انسانی و جهانی فضولی آشنا شوند و به همین خاطر است که ما محفل فضولیخوانی را در حوزه هنری آذربایجان غربی در ارومیه برپا کردیم و هر دو هفته یک بار برگزار و سعی می کنیم با خوانش صحیح اشعار این شاعر عارف و بزرگ، به شکل کارگاهی به مفاهیم و تفسیر آن در حد توان با استفاده از کارشناسان و فضولیپژوهان بپردازیم.
در ادامه این برنامه «بهرام اسدی» شاعر، فضولی پژوه و ناشر دیوان فضولی در ارومیه، ضمن توضیح یکی از غزلیات عرفانی و توحیدی فضولی، دو مورد از تضمینات خود از اشعار فضولی را برای حاضران قرائت کرد.
همچنین استاد «غلامرضا دانشفروز »از شاعران پیشکسوت ارومیه شعری را در مدح فضولی خواند و شاعران حاضر در جلسه نیز از جمله رضا خسروی، معصومه آذری، فضه جوادی، میرشاهین هاشمی، اتابک تیموری، مرتضی مجربنیا، امین گنجپرور، میرتیمور جامعی، علی رشتبر، فرشاد نیکنام، امین نظرزاده، عسگر محمدی و ... اشعاری از فضولی را قرائت کردند.
در پایان این مراسم مهمان ویژه این محفل، «شاهرخ نخعی » از شهرستان تبریز ضمن قرائت دو غزل از فضولی، سردیس این شاعر توانا و اندیشمند را به محفل فضولیخوانی اهدا کرد.
حکیم ملا محمد فضولی، شاعر و اندیشمند متفکر و شاعر سه زبانهای است که تأثیر عمیقی در تاریخ ادبیات ترکی و عربی و فارسی بر جای نهاده است. نام او محمد، پدرش ملا سلیمان مفتی بوده است. بی شک او بزرگترین شاعر ترکی زبان تاریخ است و علاوه بر دیوان جداگانه غزلیات و قصاید و قطعات فارسی و ترکی و عربی، شاهکارهایی مثل «حدیقة السعداء» و «لیلی و مجنون» از آثار برجسته و فاخر او به زبان ترکی است.
منبع: دوهفته«دنیز»، شماره 114
گزارش همایش جلوه های حسینی در تاریخ و فرهنگ، شهرستان جلفا
به گزارش خبرنگار هفته نامه «دنیز»، این همایش که به همت انجمن میراث تاریخی و فرهنگی ارس و با همکاری سازمان منطقه آزاد ارس و ستاد اقامه نماز جمعه شهر جلفا و منطقه آزاد با حضور تعدادی از اساتید شعر و ادب و مسئولان شهرستانی در مورخه 25 آبان ماه سال 1396 در محل سالن آمفی تئاتر سالن پردیس ارس دانشگاه تهران برپا شده بود، جمعی از اساتید و پژوهشگران و شاعران به ارائه آثار و افکار و مقالات خود پرداختند.
در ابتدای برنامه، دکتر اکبر صبوری، مدیرعامل انجمن میراث تاریخی و فرهنگی ارس به عنوان دبیر علمی همایش طی سخنانی از مساعدتهای منطقه آزاد ارس در برگزاری همایش مزبور تقدیر و تشکر کرد. سپس طی گزارشی، به بیان اهمیت تاریخی و فرهنگی منطقه جلفا پرداخت و گفت: جلفا دارای تاریخ بلند فرهنگی و سیاسی و اجتماعی است اما امروز فقط به عنوان یک شهر مرزی تجاری و گمرکی شناخته می شود.
صبوری تاکید کرد: ما امروز وظیفه داریم میراث فرهنگی و تاریخی شهرستان جلفا را برای نسل نو و فرهیختگان و اهل فرهنگ و تاریخ و ادب ایران و دنیا معرفی کنیم.
وی سپس به تشریح اهداف و برنامه های کلی انجمن میراث تاریخی و فرهنگی ارس پرداخت و اهم اهداف آن را تاکید بر شناسایی ظرفیت های فرهنگی و علمی و اجتماعی منطقه؛ تاکید بر ضرورت همایش ها، سمینارها عمومی و تخصصی در راستای شناساندن منطقه؛ تاکید بر انسجام و اتحاد کلیه ارگانهای دولتی، علمی و فرهنگی ، کشوری و لشکری، اساتید و شخصیتها در راستای ارایه خدمات علمی، فرهنگی و دینی و اجتماعی در منطقه؛ ضرورت پرداختن به تاریخ و جغرافیای منطقه؛ اهمیت دادن به ویژگی های بین الملللی منطقه آزاد ارس؛ شناسایی و شناساندن مفاخر و مشاهیر منطقه آزاد ارس عنوان کرد.
به گفته دکتر صبوری، وی از چندین سال پیش به فکر برگزاری همایش علمی برای قیام امام حسین( علیه السلام) در ایام محرم بود، تا اینکه امسال با مساعدتهای مهندس عرب باغی مدیرعامل محترم منطقه آزاد ارس و نیز حجتالاسلام و المسلمین سنجری امام جمعه شهر جلفا و منطقه آزاد ارس این امر محقق گردید. بر اساس این گزارش تعداد 10 مقاله در حوزه منطقهای (مراسم و فرهنگ عزاداری در منطقه جلفا) و 26 مقاله در حوزه عمومی به دبیر خانه علمی همایش واصل گردیده بود، که پس از بررسی توسط اعضاء کمیته علمی همایش 5 مقاله در حوزه منطقهای و 5 مقاله در حوزه عمومی به عنوان مقالات برتر انتخاب شدند.
در ادامه حجت الاسلام و المسلمین سید محمدی، رییس سازمان تبلیغات اسلامی جلفا طی سخنانی گفت: امام حسین (ع) از همه هستی خود برای بقای اسلام گذشت. حجت الاسلام سیدمحمدی افزود: شایسته است ما در عمل خود را به امام حسین (ع) نزدیک کنیم تا مشکلات جامعه کاهش یابد. وی تصریح کرد: ائمه اطهار (ع) برای امام حسین (ع) عزاداری میکردند و امام محمدباقر (ع) وصیت کرد که از ارثیه ایشان هزینه کنند و به مدت ده سال در صحرای عرفه و در بین حجاج جهان اسلام برای سید الشهداء سوگواری نمایند و مسلمانان در مظلومیت اباعبدالله الحسین (ع) گریه کنند.
سید محمدی با اظهار تاسف از اینکه در عزاداریها اغلب برنامهای منسجم و مطابق روش ائمه اطهار (ع) نداریم، گفت: هر کدام از هیئتهای عزاداری که فاقد یک عالم دینی است، معمولا دارای مشکلاتی دارند که استفاده از آلات موسیقی در عزاداری یکی از اینهاست.
اولین سخنران پنل اول مصطفی قلیزاده علیار شاعر، نویسنده، روزنامه نگار و برنده جایزه بین المللی شهریار (1396) و مولف بیش از 25 جلد کتاب در زمینه های تاریخی، ادبی و دینی، بود. وی ضمن سخنانی بر اهمیت برگزاری چنین همایش هایی تاکید و از دست اندرکاران آن تشکر کرد و گفت: ادبیات مرثیه و شعر عاشورایی به زبانهای عربی و فارسی و ترکی یکی از عوامل ترویج و ماندگاری اهداف امام حسین (ع) است.
این محقق و شاعر افزود: شعر عاشورایی از روز عاشورا با رجزخوانی یاران امام حسین شروع شد و در طول تاریخ توسط شاعران و نویسندگان و عالمان متعهد به شکل شعر و کتاب تاریخ و مقتل نویسی ادامه یافت که امروز ادبیاتی بسیار غنی و سرشار از ذوق و معارف و هنر به شمار میرود.
قلیزاده علیار آنگاه به بیان چکیده مقاله خود با عنوان «شاخصه های اصلی مناقب و مراثی اهل بیت (ع)» برای حاضران پرداخت. به گفته این محقق ادبی و دینی، شعر مدح و مرثیه در ستایش و سوگ خاندان نبوت و امامت (ع) عمری به قدمت تاریخ اسلام دارد. از اولین سالهای ظهور اسلام، اشعاری در ستایش اخلاق و اهداف و عظمت حضرت رسول (ص) توسط شاعران مسلمان از جمله ابوطالب عموی پیامر و حتی گاه شاعران غیر مسلمان از جمه«اعشی» سروده شد که در تاریخ ثبت شده است. این سنت هم در زمان حیات حضرت رسول و هم در دوره ائمه اطهار (ع) از سوی شاعران متعهد ادامه داشت و تا امروز هم شاعران مسلمان در مدح و مرثیه اهل بیت (ع) به زبانهای مختلف داد سخن داده، دیوانها ساخته و شاهکارهایی ماندگار وتاثیر گذار آفریدهاند که دراین عرصه میتوان به شاعران بزرگی چون کمیت اسدی، دعبل خراعی، سید رضی، کسائی مروزی، عطار، مولانا، سعدی، جامی، نسیمی، فضولی بغدادی، محتشم کاشانی، سید حیدر حِلّی و...اشاره کرد.
این نویسنده و پژوهشگر مسایل فرهنگی، با خواندن نمونه ایی از اشعار ترکی و فارسی و عربی در مدح و مرثیه اهل بیت (ع) از شعرای متقدم و معاصر، شاخصهای بنیادین اشعار مدح و مرثیه اهل بیت(ع) و عناصر اصلی این قبیل اشعار آیینی را در سه محور کلی تشریح کرد: 1- معرفتافزایی (شامل عقاید اسلامی، امامشناسی، تاریخشناسی و قرآن محوری) 2- حماسه پردازی حقیقی (بیان حماسههای واقعی و فضایل حقیقی اهل بیت) 3- ذکر مصائب و مظلومیت اهل بیت (ع) خصوصا حادثه کربلا.
دکتر حسن حضرتی استاد تاریخ دانشگاه تهران سخنران ویژه این همایش درباره «زمینه های فکری رخداد عاشورا» صحبت کرد. به گفته دکتر حضرتی آن چه در سال 61 هجری قمری، 50 سال پس از وفات پیامبر، دردشت کربلا اتفاق افتاد در بستر طبیعی مجموعهای از تحولت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فکری بود که بدنبال هم اتفاق میافتاد و زمینه را برای رخداد دیگری فراهم مینمود. اینکه تصور کنیم این اتفاق امری غیر طبیعی بوده و جامعه انتظار وقوع آن را نداشته و از وقوع آن دچار شوک شده است، با واقعیات تاریخی همخوانی و سازگاری ندارد.
دکتر حضرتی سپس به تحولات فکری که منجر به رخداد عاشورا شد اشاره کرد و گفت: تفسیر وارونه از اسلام نوه پیامبر را خارجی دانست و بر قتل او و یارانش مهر تایید زد. آنچه اتفاق افتاد به نام اسلام و به دست مسلمانان بود و مبانی فکری آن نیز از دل آموزههای دینی بود؛ اما کدام دین؟! ایشان در ادامه نظریه خلیفة الهی به عنوان باور مشروعیت بخش خلافت امویان را تبیین کرد. این که چگونه این تفکر هاله ای از تقدس دور حاکمیت امویان کشید و زبان نخبگان رادر انتقاد از بنی امیه بست و آنها را برگزیده و نماینده قدرت الهی معرفی کرد.
دکتر حضرتی در اخر به این نکته ظریف اشاره کرد که معاویه به عنوان موسس خلافت بنی امیه، باور خلیفه اللهی را از اختیار ملوک عجم گرفته بود. باوری که ریشه در نظریه فره ایزدی ایران باستان داشت.
سخنران بعدی پژوهشگر تبریزی خانم منصوره وثیق مولف چند کتاب با عناوین «نوروز در آذربایجان»، «مرثیههای قدیمی ترکی آذری» و «بانوان مرثیه سرا و شاعرههای آئینی آذربایجان» بود. وی با قرائت مقالهای تحت عنوان «نگاهی به مرثیه سرایی زنان در آذربایجان» به سخنرانی پرداخت. ایشان ضمن بیان مقدماتی درباره واژه مرثیه به بیان جایگاه آن در ادبیات شیعی و مذهبی مردم ایران زمین پرداخته آن را بازتاب هویت درونی و علاقه قبلی مردم این سرزمین به اهل بیت و ائمه اطهار علیهم السلام دانست. وثیق در بیان نقش زنان در مرثیه سرایی به این موضوع اشاره کردکه اولین کسی که بعد از شهادت حضرت ابوالفضل العباس و برادرانش در کربلا، بر ایشان مرثیه گفت، مادرشان ام البنین (س) بود. هر روز در بقیع برای پسرانش مرثیه میخواند و میگریست. مردم نیز اجتماع کرده و با مرثیه او می گریستند. ام کلثوم سلام الله علیها، دختر حضرت امیر المومنین نیز خطبه ای در نهایت بلاغت با تاثیر بسیار در کوفه خواند و زنان کوفه گریستند و مویه و ناله سر دادند و موها پریشان کردند. خانم وثیق در ادامه به نقش زنان ایرانی در مرثیه سرایی پرداختند. بر این اساس در سروده شدن ترکیب بند معروف و بی مانند محتشم کاشانی، یکی از زنان سلسله صفوی یعنی پریخان خانم دختر شاه تهماسب نقش داشت. او بود که محتشم را به سرودن اشعار درمدح و مراثی اهل بیت عصمت و طهارت تشویق کرد. در دوره قاجاریه هم علاوه بر فتحعلی شاه و ناصرالدین که مرثیه عاشورایی سرودند، این علاقمندی به شعر مرثیه در بین زنان، دختران و عروسان این سلسله نیز وجود داشت.
خانم وثیق سپس به نقش زنان آذربایجان در سرودن مرثیه به دو زبان فارسی و ترکی اشاره کرد و گفت: بعد از عهدهنامه ترکمنچای نیز فرهنگ ایرانی و زبان فارسی در آن سوی رود ارس، قفقاز، همواره رواج داشت و پیوستگیهای تاریخی، فرهنگی، دینی، زبانی و اجتماعی دو طرف ارس سبب شد تا شاعران این دو منطقه به موضوعات یکسانی بییندیشند. زنان شاعره نیز از این قاعده مستثنی نبوده همانند مردان دست به آفرینش های ادبی فاخر و بدیع زده، و در حوزه ادبیات عاشورایی، مرثیه، نوحه های خوب و وزین سرودند.
سخنران پایانی پنل اول آقای دکتر روح الله موسوی به بررسی اعتبار کتاب « اللهوف علی قتلی الطواف» نوشته عالم بزرگ شیعی قرن هفتم علی بن موسی بن طاوس پرداخت که یکی از منابع مهمی مرثیه است و قرنها معروفیت خود را در میان شیعه حفظ کرده و دارای نکات ارزنده ای در زمینه قیام عاشوراست.
موسوی طی توضیحاتی را در باره شرح و حال، شخصیت، اساتید، شاگردان و تالیفات متعدد و وفات و مدفن سید ابن طاووس، گفت: از کتاب « اللهوف» هفت نسخه در کتابخانههای معتبری چون کتابخانه آیتالله العظمی مرعشی نجفی در قم، کتابخانه ملک تهران، کتابخانه مجلس شورای اسلامی، کتابخانه آستان قدس رضوی و نیز کتابخانه برلین موجود است.
به گفته موسوی این کتاب از جمله کتب مرجع در مبحث مقتل ابی عبدالله الحسین علیه السلام بوده و تعداد طرق و نسخ آن نشان از اهمیت آن میان علمای فقه، حدیث و تاریخ به شمار می اید. جلالت شأن نگارنده این کتاب کافی است تا بتوان آن را از جمله تالیفات دقیق و خالی از هر گونه شائبه تحریف در وقایع تاریخی دانست.
دکتر محمدحسین اسماعیلی سخنران دیگر همایش به تفصیل «جلوه های مراسم و فرهنگ عزاداری ماه محرم در روستای قره بلاغ» شهرستان جلفا را تشریح کرد. به گفته وی واقعه عظیم کربلا چنان تاثیری در فرهنگ مسلمانان گذاشته که امروزه مراسم عزاداری ابا عبدالله الحسین با فرهنگ مسلمانان و به ویژه شیعیان امتزاج یافته است و انفکاک آن از فرهنگ بومی میسر نیست.
دکتر اسماعلی در ادامه سخنرانی خویش به وجوه تشابه و تفاوت مراسم عزاداری روستای قره بلاغ با دیگر جاها پرداخت و تفاوت های اساسی این مراسم در قره بلاغ را با روستاهای همجوار در این عنوان بازگو کرد.
وی گفت: دراین روستا، پیران و جوانان، زنان و مردان، نوجوانان و کودکان با شور و هیجان خاصی در مراسم سینه زنی، زنجیر زنی، شبیه خوانی، و احسانهای اباعبدالله الحسین شرکت میکنند و هیچ گونه اسباب موسیقی، از قبیل طبل، سنج و شیپور در مراسم عزاداری روستای قرهبلاغ دیده نمیشود.
محمد گاوبانی سخنران دیگر همایش از هیت چهارده معصوم هادیشهر شمالی بود که مقالهای تحت عنوان «مراسم و فرهنگ عزاداری در هادیشهر شمالی» (هیت چهارده معصوم) برای حاضران ارائه کرد و نحوه اجرای مراسم عزاداری امام حسین در هادیشهر در ایام محرم را توضیح داد و سپس به دیگر فعالیتهای فرهنگی هیت چهارده معصوم در طی ایام سال پرداخت، از جمله: ترتیب دادن مراسمات مذهبی در سایر مناسبتهای مذهبی، جمع آوری کمک های مردمی و ارسال آن به افراد نیازمند.
اولین سخنران پانل سوم آقای دکتر حسن زاده دانشیار دانشگاه الزهراء تهران با مقاله ای تحت عنوان« مقایسه تحلیلی رفتار سیاسی کوفیان و یاران امام حسین» بود. به گفته دکتر حسن زاده، کالبد شکافی فرهنگ رفتاری دو گروه کوفیان و حسینیان نشان می دهد که وفاداری این دو گروه از دو جنس و ماهیت متفاوتی برخوردار است. وفاداری کوفیان آمیزه ای از ترس و عصیبت قبیله ای و چشمداشت مادی بود. این وفاداری مشکلاتی چون تذبذب رفتاری، بی ریشه بودن وفاداری، خشونت های آنی و پیش بینی نشده را دامن می زد. بر این اساس کوفیان نه در اطاعت از عبیدالله بن زیاد و نه در دشمنی با امام حسین صداقت لازم را نداشتند. دکتر حسن زاده در ادامه سخنرانی خود درباره وفاداری بر این نکته اشاره فرمودند که، بحران وفاداری پدیدهای فراگیر در جامعه اسلامی آن روز بود. در حالی که وفاداری یاران ابا عبدالله حسین (ع) بر آمده از ارزشهای دینی و عشق به امامشان بود. عشق به شهادت که نماد برجسته وفاداری در نزد حسینیان بود، خیلی در فرایند وفاداری یاران امام جای تأمل دارد. دلیلش نیز این بود که اندک یاران امام برای وفاداری خود انتظار مادیات و زندگی خوش نداشتند بلکه خطرات جانی برایشان داشت. دکتر حسن زاده در بخش پایانی سخنرانی خویش به نوع شناسی وفاداری در روز عاشورا پرداخته و بر آن دو مفهوم متفاوت وفاداری دنیایی و وفاداری ایمانی را اطلاق کرد.
سخنران پایانی پانل دوم جناب آقای دکتر ابوالفضل عابدینی لیواری استاد دانشگاه تهران بود. این سخنرانی درباره« جلوه های آزادی و آزادگی در قیام عاشورا» بود. به گفته ایشان، حماسه جاودانه حسینی رخداد و حسین بن علی(ع) و یاران پاک وی شهید شدند و زنان و فرزندان آن حضرت به اسارت رفتند برای آنکه نام خدا زنده بماند، عدالت و حق پیروز گردد، زحمات انبیاءو فرستادگان بزرگ الهی فراموش نشود. فداگاریهایی که در راه حقیقت و فضیلت در طول تاریخ انجام شده بود پایمال نگردد و بلاخره برای آن بود که دودمان خبیث بنی امیه، این شجره ملعونه، همه چیز را بازیچه دست خود و حکومت خویش قرار ندهد. این ها هدف های عالی انسانی آن حضرت بود. دکتر عابدینی در ادامه افزودند که رژیم سفاک اموی گمان کرد با بوجود آوردن فاجعه کربلا خواهد توانست، پیام امام حسین(ع) را خاموش کند، ولی نمی دانست که پیام حماسه عاشورا در تاریخ پایدار خواهد ماند. ایشان ععلل ماندگاری و جاودانگی این نهضت را عواملی چون مبارزه با ظلم و ستمگران، اصلاح امت محمدی، مبارزه با فساد اجتماعی، افشاگری چهره پنهانی و ضد اسلامی بنی امیه، ایجاد روح شرمساری در مردمی که از یاری امام دریغ نورزیدند، ایجاد روحیه جهاد و مبارزه و روحیه شهادت طلبی در راه خدا و قرآن و دادن درس آزادگی و زیر بار ذلت نرفتن بود.
حجت الاسلام و المسلمین سنجری امام جمعه محترم شهر جلفا و منطقه آزاد ارس نیز که پیشتر در بخش محورهای همایش موضوعاتی را پیشنهاد داده بودند در اختتامیه این همایش حضور بهم رسانیده طی سخنانی به تفسیر عرفانی حادثه عاشورا پرداختند و گفتند : عاشورا مرز بین انسانیت و غیر انسانیت ، بین بصیرت و جهل است. ایشان با استناد به احادیث معصومین(ع) بر ثواب گریستن در ماتم امام حسین تاکید کردند. حجت الاسلام در بخشی دیگر از بیاناتشان اظهار داشتند: انسان اساس اسلامیت است اما در غرب ابزار اصل زندگی است.
این همایش در پایان بعد از توزیع تقدیر نامه و جوایز به مقالات برتر- منطقه ای و عمومی، هیت های عزاداری نمونه سطح شهرستان و نیز پیرغلامان اهل بیت( ع) در راس ساعت 14:45 خاتمه پذیرفت.
منبع: دوهفته نامه «دنیز»، شماره 114؛ مورخ 16 دیماه 96