از فرقه سازی در اسلام تا دشمنی با تشیّع
نویسنده: بهمن بهرامپور (پژوهشگر مسایل اجتماعی و تاریخی)
این حدیث را شیعه و سنی به تواتر از پیغمبر (ص) نقل کرده اند که فرمود: بعد از من هیچ پیمبری نخواهد آمد، بعد از قرآن هیچ کتاب آسمانی از سوی خدا نازل نخواهد شد و بعد از امت من امتی نیست، پس حلال و حرام خدا تا روز قیامت همان است که خداوند بر زبان من جاری نموده است.
این حدیث پشتیبانی صریح قرآنی هم دارد که پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) را «خاتم النبیین» یعنی آخرین پیامبر الهی معرفی کرده است. اما برخلاف این اعتقاد قرآنی و دینی مسلمانان، گاه دستها و جریانهایی پلید با مقاصد سیاسی و با استفاده از ناآگاهی مسلمانان عوام، اقدام به فرقه سازی و راه انداختن دین های جعلی و پیغمبران دروغین کرده، مردم عوام را فریب داده، در بین مسلمانان شکافهای انحرافیِ اعتقادی و فکری ایجاد کرده اند که امروز شاید گروه تروریستی «داعش» (شاخه جدیدی از وهابیت) تازه ترینش باشد گرچه آخرینش نخواهد بود! همچنین «شیعه انگلیسی» و «سنی آمریکایی» روی دیگر این سکه نیرنگ شیطانی است که امروز دنیا شاهد آن است
جریان شناسی تاریخ معاصر، با بررسی و تجزیه و تحلیل آنچه بر گذشته جامعه مسلمانان ایران رفته است، می تواند ابزاری موثر برای شناخت نسل حاضر به ویژه نسلهای آینده، از تاریخ این مرز و بوم باشد. هر فرد علاقمند به تاریخ سرزمین ایران، می تواند به ریشه یابی تاریخ حوادث ایران بپردازد و تاریخ گذشتگان را آیینه عبرتی بداند. اگر چه حوادث تاریخی تکرار ناپذیرند اما علم تاریخ قابل تعقل و تجربه است و ریشه و علل مشابه، حوادثی مشابه را خلق میکنند. اگر نگاهی اجمالی به تاریخ این سرزمین کهن بیندازیم متوجه می شویم که همراه این تجربه ناپذیری انجام شده، برخی از حکومتهای مشابه روی کارآمدهاند و علل و زمینههای فراهم شده و آنها از میان رفته اند.
گلادستون نخست وزیر وقت انگلستان با حضور در مجلس این کشور در حالی که یک جلد قرآن را بر سر دست گرفته بود به نمایندگان خطاب کرد و گفت: تا این کتاب در دست مسلمین است کاری از انگلستان بر نمیآید و نمی توانیم بر آنها حکومت کنیم.
البته کسان دیگری قبل از گلادستون هم به این تیجه رسیده بودند.
هر دین الهی سه نشانه دارد:
1- ادیان قبلی بشارت در به وجود آمدن آن دین بدهند: یعنی پیامبران گذشته یا حداقل یک دین گذشته تصدیق کند که بعد از من چنین پیغمبری یا چنین دینی و چنین کتابی خواهد آمد که همه ادیان چنین بودند.
2- معجزه داشتن، بدین معنی چون صاحب وحی و امام هستند باید چیزی از خود نشان دهند که دعوی آنها را ثابت کند. اکثر پیامبران چون صاحب اعجاز و کرامت بودند، از این رو چیزی خارقالعاده و حرکتی نشان دادند که دیگران از آن عاجز بودند.
3- اثبات گفتار ادعا کننده آن دین: بدین معنی که بتواند صدق گفتارش را برای همه ثابت کند البته ممکن است در اثر ریاضت مانند هندیان و جوکیان هندی کار خارقالعاده ای کنند اما فقط همانطور که در باره اشخاص و صلاحیتشان تحقیق میکند دین چنین است. بنابراین «علیمحمد باب شیرازی» بانی فرقه بابیت و بهائیت را در حضور ناصرالدین شاه و علماء وقت امتحان کردند، معلوم شد که دروغ میگوید و ادعایش باطل است.
ریشه یابی سیاستهای ضد اقتدار تشیع، پیرامون این که شیعه به تمام معنا از برقراری حکومت اسلامی دور نگاه داشته شود، یا اگر حکومت بر اساس مبانی حکومت اسلامی نیست، حکمرانی از تبار شیعیان در راس کشوری مسلمان قرار نگیرد، به دوران های بعد از رحلت رسول (ص) خدا بر می گردد که امثال کعب الاحبار یهودی در شکل گیری شورای تعیین خلیفه موثر بودند. در کنار بنی امیه و بنی العباس که به ظاهر مسلمانی میکردند، امثال کعب الاحبار یهودی را قراردادند و به این نیز اکتفا نکرده برای حسن بصری و سفیان ثوری کرامت سازی کردند تا سخنان آنان که در راستای منافع غیر مسلمانان است تاثیر بخشی داشته باشد و با داستان ساختگی دربانی معروف بن فیروزان کرخی و جنید بغدادی سنی تصوف را شکل دادند و مشکل دیگری بر مشکلات این چنانی افزود و درست همین ایام مثل ابوهریره، ابن ابی العوجا و ... را برای جعل حدیث استخدام نمودند.
چنان که به استناد گزارش دقیق تاریخ، ابوذر غفاری صحابی وفادار رسول خدا (ص) و حامی وصی او علی مرتضی (ع)، چوب دستی اش را در حالی که کعب الاحبار یهودی نسبت به مسائل مسلمانان اظهار نظر می کرد بر فرق او فرود آورد و فریاد کشید کار اسلام و مسلمانان به جایی کشیده که تو یهودی درباره اسلام و مسلمانان اظهار نظر میکنی؟!
به هر حال وقایعی نظیر آنچه اردشیرجی – راپورتچی انگلیس – خواستهاند، یا آشتیانی سیاستمدار ایرانی عصر پهلوی اشاره کرده است، نشان دهنده حقیقتی غیر قابل انکار است که هدف اصلی قدرت های استکباری به چالش کشیدن، موقعیت رهبری تشیع در تعیین سرنوشت سیاست کشور های اسلامی است. زیرا مقام ولایت امر مبارزه با هیولای استعمار در هر کجای دنیا را وظیفه حکومتی دانسته، به هر نوع ممکن جنبشهای ضد استکباری را حمایت یا دلالت و هدایت میکند. چنان که ائمه طاهرین – علیهم السلام – نیز این روش را داشته اند .
کسانی که در خدمت هوای نفس نغمهای را آغاز کرده اند مورد توجه استعمار قرار گرفته، تحریک به ادعا شدهاند. در کتاب «فتنه گران سیاست سیاه» نوشته سید ملک محمد مرعشی چنین آمده که مانند صوفی اسلام با لباس زهد و صورتی آراسته سوار بر هودجی با 360 نفر فدائی که اطراف هودج بودند و 50 هزار شمشیرزن به عنوان امام زمان از افغانستان به سوی خراسان حرکت کرد، یا «خواجه یوسف کاشغری» که با هزار جنگجو از میان ترکمنها به نام امام زمان برای تسخیر ایران به سمت گرگان حرکت داده شد ولی هیچکدام از این امام زمانهای انگلیسی موفقیی حاصل نکردند.
عاشورا و حماسه پرشکوه آن پدیده ای است که همواره رمز و راز نیروی پنهان و آشکار شیعیان و آزادی خواهان بوده است. قدرت این رمز و راز آن چنان است که دشمنان اسلام را همیشه در حیرت و شگفتی و سر درگمی فرو برده است. از این رو دشمنان به ویژه صهیونیسم جهانی بر آنند تا با شبیه سازی و بهره گیری از این واقعه برای دنیای پوشالی و خیالی خود جلوه های جعلی مقدس و آسمانی بدهند. برای مثال در سه کنفرانس جهانی تورنتو، واشنگتن و اورشلیم (بیت المقدس)، «فرانیس فوکویاما» پژوهشگر و تاریخ نگار ژاپنی الاصل تبعه آمریکا کتاب «پایان تاریخ» خود را در برابر کتاب «برخورد تمدنها» اثر ساموئل هانتینگون ارائه کرد. فرانسیس فوکویاما شخصیتی نیمه سیاسی و نیمه فلسفی دارای کار در اداره امنیت آمریکا و نیز تحلیلگر نظامی شرکت «رند» از شرکتهای وابسته به پنتاگون است. او اظهار نظر نموده که: «بازشناسی هویت شیعه» یعنی، شیعه پرنده ای است که افق پروازش بالاتر از تیرهای ماست. پرنده ای که دو بال دارد: یک بال سبز و یک بال سرخ.
او بال سبز این پرنده را مهدویت و عدالتخواهی و بال سرخ را شهادت طلبی معرفی کرده که ریشه در کربلا دارد و شیعه را فناناپذیر کرده است. بقاء و پیشرفت تشیع از دو چیز نشات گرفته است: عاشورای حسینی و انتظار فرج به همین دلیل فرانسیس فوکویاما تشیع را به پرندهای تشبیه میداند که دارای دو بال است.
نویسنده معتقد است شیعه بعد سومی هم دارد که اهمتیش بسیار بالاست و او می گوید این پرنده، زرهی به نام ولایت پذیری به تن دارد و قدرتش با شهادت دو چندان می شود . شیعه عنصری است که هر چه او را از بین می برند بیشتر می شود. فوکویاما مهندسی معکوس را برای شیعه و مهندسی صحیحی را برای خودشان تعریف می کند و می گوید: مهندسی معکوس شیعیان این است که ابتدا ولایت فقیه را خط بزنید! تا این را خط نزیند نمی توانید به ساحت قدسی کربلا و مهدویت تجاوز کنید. برای پیروزی بر یک ملت باید مردم را تغییر داد. ابتدا ولایت فقیه را خط بزنید در گام بعدی شهادت طلبی به رفاه طلبی تغییر میکند. موضع فرهنگ عاشورا و شهادت طلبی موضوعی است که در هر ساله شیعیان با برگزاری مراسم این فرهنگ را زنده نگه میدارند و ما تصمیم گرفتیم با حمایتهای مالی از برخی از سخنرانان و مداحان برگزار کننده اصلی این مراسم و عقاید و بنیانهای شیعه و فرهنگ شهادت طلبی را سست و متزلزل کنیم. مسائل انحرافی در آن به وجود آوریم به گونه ای که شیعه یک جاهل خرافاتی در نظر آید.
اگر این دو را خط زدید خود بخود اندیشه های امام زمانی را از جامعه شیعه رخت برمی بندد. همچنین باید تبلیغات گسترده ای را بر ضد جوامع و رهبران دینی شیعه صورت دهید تا آنها مقبولیت خود را در میان مردم از دست بدهند!
اما با اطمینان باید گفت شیعه حقیقی و آگاه و بلکه همه مسلمانان در دنیا با پیروی از قرآن و اسلام و مکتب اهل بیت (ع) و با بهره مندی از روشنگری های رهبران دلسوز و آزاده دینی بخصوص رهبر معظم انقلاب اسلامی آیت الله خامنه ای، این توطئه های شیطانی، صهیونیستی و ضد اسلام را خنثی خواهند کرد.
منبع: دوهفته نامه «دنیز» شماره 102 - مورخ 28 دی ماه 95؛ ارومیه
نقش قرآن بر روی اوراقی از ابریشم
برای اولین بار در تاریخ، آیات قرآن کریم توسط هنرمند جوان خانم «تُنزاله محمدزاده» اهل جمهوری آذربایجان به دو رنگ طلایی و نقره ای بر روی برگهایی از پارچه ابریشم سرمه ای رنگ نقش بست. خانم محمدزاده در مدت سه سال این کار هنری و قدسی را انجام داده است و 50 متر پارچه صرف این کار ارزشمند نموده است. وی دانشجوی دکترای رشته تاریخ هنر در ترکیه است، منبع:نشریه «دنیز» شماره 99 - چاپ ارومیه
ایکی شاعره بیر شعر!
اوستاد شامیدن بیر خاطیره
حمید واحدی
اورمودا منیم یول تاپدیغیم ایلک ادبی انجمن، ارشاد اداره سینین شهرچای پارکیندا یئرلهشن دهخدا کتابخانسیندا تشکیل ائتدیگی هفته لیک شعر انجمن ایدی. او زمانلار بیر ایکی ایل ایدی شعر یازیردیم. انجمنه گلن شاعرلردن چوخونون آدی ایندی ده یادیمدادیر، میرحسن سربلند (پولاد)، عبدالحسین شیرپنجه رضایی (تنها)، حاج علی رضایی، محمود صادقپور (شامی)، ... الله تعالی هامیسینا رحمت ائله سین. همچنین عزیز دوستوم کریم گلندام، میر حبیب زمانی، ابراهیم نژادی، بیتالله جعفری و بیر نئچه گنج شاعر ده اورا گل – گئت ائدیردی.
من بو شاعرلرین آراسیندا ایکی نفر ایله داها آرتیق علاقه ساخلاییردیم؛ شعرلریمی اولارا اوخویور، فکیرلرینی بیلمک ایسته ییردیم. بیری مرحوم «شامی» و ایکینجی ایسه رحمتلیک «تنها» ایدی.
شامی و تنهانین شعرلری او زمانلار منیم اوچون چوخ ماراقلی و تاثیر ائدیجی ایدی. شعرلریمی شامی یه اوخویاردیم او دا ائشیدیب، معین یانلیشلارا دوزه لیش وئرردی. حتی انجمن دن علاوه اونون ایش یئرینه (تعاونی روستایی فروشگاهلاریندا) ده هر دن گئدیب، اونونلا گؤروشوردم، اونا شعر اوخویاردیم، او مرحوم دا دوزلیش دقتله ائشیدیب، نقطه نظرلرینی سؤیلردی. بونا گؤره اونون منیم بوینومدا اوستادلیق و معلیملیک حقی وار. او بو گؤروشلرده حتی اؤز شعرلریندن ده منه اوخویاردی. من اونون شعرلریندن چوخونون الیازمالارینی آلیب ساخلامیشام.
او زمانین گنج شاعرلری آراسیندا من شامی یه داها چوخ یاخینلاشدیم، 17 – 18 یاشیم وارایدی؛ اونون دا تخمیناً 35 یاشی. البته شامینین شاعر دوستلاری چوخ ایدی، مرحوم عباس بزرگامین، کریم گولاندام، علی شریف دلجویی (آدسیز)، عسگر شاهین پر، حبیب زمانی، عادل پیر شاهوردی (آرمان) و ...
من او زمانلار چوخ فارسجا شعرلر یازیردیم، تورکجه شعرلریم ایسه شامی و تنهانین شعرلرینین تاثیری آلتیندا ایدی. شامییه بیر فارسجا غزل اتحاف ائتمیشدیم، اونو بیهنیبب، منی آلقیشلادی و بیر - ایکی مصراعسینی دا اصلاح ائتدی. غزل بو ایدی:
دل از زیارت یاران ز شوق لبریز است
شنیدن سخن دوستان دلانگیز است
کنیم گفته تاریخ گوشواره گوش
که زندگانی اسلاف عبرتآمیز است
شکوفههای دلم زردگونه گردد از آن
که در درون دل من همیشه پاییز است
چنان محبت تو گشته با دل من عجین
«شکنجههای تو بر من محبتآمیز است»
مجال گفتن حق بر همه میسر نیست
چرا که در پس هر پرده تیغها تیز است
به شهر اورمیه «شامی» است شهریار سخن
اگر چه جایگه شهریار تبریز است.
***
دئدیگیم کی مرحوم عبدالحسین تنها ایله ده سیخ علاقه ده ایدیم، بیر مدت ده بینالارا رنگ وورماق و رئمونت ایشلرینده اونون یانیندا شاگردلیک ائتمیشدیم. تنهانین عالمی شامی ایله فرقلی اولماغینا باخمایاراق، من هر ایکیسیندن تاثیر آلیردیم. شامییه یازدیغیم فارسجا غزلین سونوندا «شامی» کلمهسینی «تنها» کلمه سیایله عوضله ییب، مرحوم تنهایا تقدیم ائتدیم! البته بو ایش منیم خاملیغیمدان تؤرنمیشدی! ... نه ایسه، تنها رحمتلیک ده بهیهندی و منی تحسین ائتدی. حتی ازبرله میشدی و هر یئره بیرگه گئتسیدیک، منی هوسلندیرمک اوچون، او غزلی اوخویاردی! قضادن بیر گون تنها ایله بیرگه اونون ماتاسکلتینه (موتورسیکلتینه) اوتوروب اورمیهنین اطرافیندا اولان «بارجوق» کندینه شامیگیله قوناق گئتدیک. دانیشیقلار آراسیندا شامی بیردن اوزونو تنها مرحوما توتوب: «حمید بیر تزه غزل یازیب!» دئدی. من ایسه بو سؤزو ائشیدنده ائله بیر حالا قالدیم کی، الله بیلیر! ... تنها سؤیله دی: هه، منه ده اوخوموشام، یاخشی دیر!
من بو سؤزدن داها آرتیق آجیناقلی بیر حس کئچیردیم. شامی رحمتلیک اؤز شعرلرینی یاددا ساخلامازدی و دفتر – کاغاذ اوزوندن اوخویاردی، آمما منیم او غزلیمی حفظ ائله میشدی! ... باشلادی شعری اوخوماغا؛ هر بیتی اوخودوقجا من تر تؤکوردوم! اورکده آللها یالواریردیم که سون بیتینی اوخوماسین!!
شامی سون بیته یاخینلاشدیقجان منیم حالیم دهییشیردی ... بئشینجی بیتی اوخودوقدان سونرا، اوزونو تنهایا توتوب دئدی: سونونجو بیتی ده بیلیرسن دا!...
تنها دا باشینی ترپتمکله اونون سؤزونو تایید ائلهدی.... ندنسه، رحمتلیک شامی آلتینجی و سونونجو بیتی اوخومادی و من داها چوخ خجالت چکمکدن خلاص اولدوم .... مجلس قورتاردی.
البته آیدین دیر کی، او مرحوم نه اوچون سونونجو بیتی اوخومادی! ... هر حالدا بو دا بیر درس ایدی من اوچون، ائله او ساعتدن عهد ائلهدیم کی بیر ده بو ایشلردن گؤرمه ییم!
تانریدان هر ایکی شاعریمیزه رحمت دیله ییرم.
منبع: نشریه «دنیز» شماره 97
بهمن بهرام پور، مرد عرصه های زندگی
جدم «بهرامبیگ» یکی از سرداران بزرگ ایل قاراپاپاق سولدوز در اواخر دوره قاجاریه بود که در جنگهای قدیمی شهر سلماس در فتنه هجوم قوای مسلح «مارشیمون» و خواهرش سورمه و برادرش ایشا؛ با نفرات خود به منطقه عزیمت کرد و در دفاع از شهر سلماس نقش به سزایی داست. پدرم «بخشعلی» نیز از قهرمانان ایل قره پاپاق نقده بود و سواد قدیمی هم داشت؛ زمانی که رضا شاه پهلوی به ارومیه آمد و ارومیه به «رضائیه» تغییر نام یافت، پدرم خدابیامرز به خاطر اعتراض به وضع اسفبار و نامناسب سربازان در سربازخانهها، موجب خشم رضا شاه شد و به امر رضا شاه زندانی گردید! ...»
این جملات آغازین مردی فزرانه و متواضع بود که در دفتر نشریه دنیز در باره پیشینه خاندان پرافتخار خویش، برزبان آورد؛ او «بهمن بهرامپور» مرد عرصه اقتصاد و پژوهشگر مسایل اجتماعی و فرهنگی ایران است، همچنین صاحب ذوقی لطیف و قریحهای شاعرانه است و از فرزانگان فرهنگی و از فعالان پرتلاش اقتصادی استان آذربایجان غربی به شمار میرود.
تولد و تحصیل
بهمن بهرامپور در سال 1329 در روستای طالقان – دهستان حسنلو در بخش «محمدیار» شهرستان نقده چشم به جهان گشود. دروس ابتدائی را تا کلاس ششم در دهستان حسنلو خواند که شش کیلومتر راه پیاده از زادگاهش فاصله داشت و متوسط رشته ادبیات را در شهرستان نقده به پایان برد. در ارومیه دوره کاردانی را در هنرستان کشاورزی (انیستیتو تکنولوژی سابق) گذراند و فوق دیپلم ادبیات و زبان انگلیسی را به عنوان شاگرد ممتاز و به صورت غیابی و مکاتبهای از کالج لندن انگلستان اخذ نمود.
میگوید: قبل از انقلاب که در ارومیه درس می خواندم، در منزل عمویم مرحوم حبیب بهرامپور اقامت داشتم و از دوستان دوره تحصیل با «حمید صداقت پیشه» بسیار صمیمی بودم، در اوقات نماز باهم به مسجد سردار و مسجد مناره میرفتیم، مخصوصا در ماه مبارک رمضان که شبهای قدر هم احیا میداشتیم و از طریق مسجد با علما مرتبط شدیم از جمله با حاج اقا حسنی امام جمعه مجاهد ارومیه، که در بیداری ما و همه نسل جوان قبل از انقلاب در ارومیه ایشان بسیار موثر بود و ما او را خیلی دوست داشتیم
مبارزه با بهائیت
حمایت رژیم شاه از فرقه ضاله بهائیت و صاحب منصب بودن برخی از پیروان متنفذ این گروه وابسته به اسرائیل در دربار شاه، وزارتخانهها، ادارات، سازمانها و ساواک، واقعیتی انکارناپذیر است و احتیاجی به ارائه سند و مدرک ندارد. بنابر این فعالیت این فرقه ضد اسلام در جامعه اسلامی ایران آن روز به مثابه یک آیین رسمی، از نظر سران رژیم شاه امری قانونی و رسمی بود گرچه مردم و رهبران دینی ایران و علما و روحانیون، این فرقه را دشمن اسلام می دانستند. بهرامپور میگوید: در سال 1351 عالم برجسته و پژوشگر معروف مرحوم شیخ عبدالرحیم عقیقی بخشایشی از قم به ارومیه آمده، در مسجد دادخواه محله «درهچایی» این شهر منبر میرفت. ایشان یک روز در افشای ماهیت گمراه کننده گروه بهائیت، سخنرانی روشنگرانهای ایراد کرد. بعد از این سخنرانی، من در حضور مردم بیاناتی در مورد لزوم محدودسازی فعالیت این گروه ضد اسلام ایراد کردم و یکی از کتابهای بهائیت را که از دوستی گرفته بودم و گاه نگاه می کردم، جلو چشم مردم آتش زدم! ... این اقدام من منجر به دستگیریم از سوی سواک گردید که دو ماه در ساواک ارومیه و سه ماه هم در ساواک تهران نگه داشتند. رییس ساواک در تهرانشخصی بود به نام «زند کریمی» که مرا به اهانت به مذاهب و ادیان متهم می کرد! من می گفتم: من به هیچ مذهبی توهین نکرده ام، بهائیت که نه مذهب است و دین. خلاصه بعد از سه ماه بازداشت و شکنجه آزاد شدم و به ارومیه برگشتم و هنوز هم با گذشت بیش از چهل سال از آن ایام، آثار شکنجه ساواک در سر و رویم و میان ابروهایم باقی است!
در میدان اقتصاد
بهمن بهرامپور بعد از انقلاب اسلامی به امور اقتصادی و تولیدات کشاورزی و پرورش ماهی و ماکیان مشغول شده و به موفقیتهایی درخشان دست یافته، بارها به عنوان کارآفرین ممتاز انتخاب شده، تقدیرنامه گرفته (نزدیک 80 مورد) و علاوه بر داخل، از سوی کشور ترکیه هم به خاطر پرورش ماهی مورد تقدیر قرار گرفته است. مشوق اصلی او در تولیدات اقتصادی و خدمت به کشور در این عرصه، دوست همولایتیاش روحانی شهید شیخ «علی علمی نیک» بوده است.
او خود میگوید: «بعد از انقلاب میخواستم به کارهای دولتی بپردازم که هم سابقه انقلابی خوبی داشتم، هم مدرک تحصیلی و هم در صف یاران انقلاب بسیار فعال بودم، اما به پیشنهاد روحانی نیکنام و دوست شهیدم «شیخ علی علمی نیک» به کارهای اقتصادی و تولیدی روی آوردم، من از دوران نوجوانی و مدرسه با شهید علمی نیک دوست و آشنا بودم،
او میگوید: در سال 1342 که امام خمینی قیام کرد و دستگیر شد، ما بچه بودیم من و شهید علمی نیک؛ اما میدیدیم که پدرانمان هر شب در خانه یکی از روستایان منطقه جمع میشدند و در باره حوادث قم و تهران و ورامین، صحبت میکردند ... ما هم در حواشی این ماجراها، در فضایی صمیمی و دوستانه بزرگ میشدیم و مسایل اجتماعی و سیاسی را کمابیش میفهمیدیم.»
بهرامپور در تاریخ 20 خرداد 1358 از سوی عوامل راهزن حزب منحله دمکرات در جاده پیرانشهر – جلدیان دستگیر شد و بیش از دو ماه در زندان دولوتوی سردشت محبوس ماند و مورد شکنجه و آزار از سوی عوامل حزبی قرار گرفت.
وی از سال 1359 با توصیه شهید والامقام حجتالاسلام علی علمی نیک، به فعالیت در عرصه زراعت و تولیدات کشاورزی و خوراکی، همت گماشت و با احداث گاوداری اصیل و پرورش ماهی سردابی (قزل آلا) در محل سکونتش در این زمینه توانست خدمات شایان توجه و تحسینی به کشور و ملتش به سامان برساند و حتتی کارآفرین نمونه جهانی، کشوری و استانی شناخته شد و مورد توجه تمامی کارشناسان و مسئولان کشوری و استانی گردید.
در عرصه فرهنگ و پژوهش
بهمن بهرامپور که از سالهای جوانی اهل مطالعه و تحقیق و نوشتن بود، فعالیتهای گسترده اقتصادی و تولید محصولات زراعی و گوشتی، هرگز وی را از تلاشهای علمی، پژوهشی و تولید آثار فکری و قلمی باز نداشت، او در این عرصه نیز به موقعیتهای چشمگیر پژوهشی در موضوعات فرهنگی و اجتماعی دست یافت. تاکنون آثار متعدد قلمی از وی منتشر شده از جمله:
آتش در خرمن، مخدر در جهان امروز، بررسی و روانکاوی جوانان امروز، روانکاوی و علل ازدواجهای ناشناخته،، شخصیت و تربیت کودکان، زنان عاشق و ...
آثار در دست انتشار :
مجموعه اشعار ترکی و فارسی، طلاق، دلیرمردان آذربایجان غربی (ایل قره پاپاق سولدوز)، حجاب، روانکاوی و علل ازدواجهای جوانان کجاست؟ به حق و حقوق زنان احترام بگذاریم، بهائیت دستنشانده انگلیس و اسرائیل؛ آیندهنگری تحلیلی پسران و دختران امروزی.
او همچنین مدیر انتشارات «سولدوزبایجان» است در شهر نقده است و تاکنون کتب چندی را منتشر کرده است. بهرامپور مرد زندگی است و قدردان همسر و فرزندانش؛ میگوید: همسرم خانم دلآرا برزگر» در کارها و فعالیت هایم پشتیبان و کمککار من بوده، همسری مهربان است و فرزندانمان را خوب تربیت کرده است. فرزندانم همگی متدین و تحصیل کردهاند و دخترم «یاسمن» اهل تحقیق و نویسنده است.
مبارزه با اعتیاد در کشور جدی نیست!
بهرامپور به عنوان کسی که نزدیک به بیست سال در موضوع علل و انگیزههای اعتیاد به مواد مخدر، تحقیق و پژوهش میدانی میکند، معتقد است که امروزه مبارزه دستگاههای دولتی و رسمی با بلای خانمانسوز اعتیاد جدی نیست و این مبارزات اغلب روی کاغذ است! و در محدوده تبلیغات پر سر و صدا و برپایی نمایشگاههای پرزرق و برق و برگزاری همایشهای پرهزینه و ارائه گزارشهای تبلیغاتی و چاپ بنرهای تبلیغاتی خلاصه میشود و جدی نیست؛ برای همین است که هر چه دامنه این به اصطلاح مبارزه با اعتیاد بیشتر میشود، آمار اعتیاد هم هر سال به همان مقدار بیشتر بالا میرود! ... پس نتیجه این میشود که یا در اصل مبارزهای با اعتیاد صورت نمیگیرد یا الکی و غیر جدی است، این واقعیت تلخ را به خود مسئولان هم گفتهام.
منبع:دوهفته نامه «دنیز» شماره 96
مجسمه شهردار ارومیه به زودی در میدان انقلاب نصب میشود!
مصطفی قلیزاده علیار
هیچ تعجبی ندارد اینکه در زمان مسئولیت یک مدیر موفق و محبوب، طرفدارانش بخواهند تندیس، سردیس و یا پیکر تمام قد او را در یکی از میادین بزرگ یا خیابانهای پرتردد شهر نصب کنند، در دنیا هم از این اتفاقات افتاده است و میافتد؛ خب، چه ایرادی دارد که مجسمه تمام قد و پر هیبت شهردار ارومیه هم به زودی در میدان انقلاب شهر و مقابل ساختمان مرکزی شهرداری نصب گردد؟ ایرادی دارد؟ مگر باید یک مدیر خوب بمیرد تا مجسمهاش را بگذارند؟ اگر در زمان حیاتش بگذارند، آسمان به زمین فرود میکند یا زمین به آسمان صعود؟!...
فکر نکنید که دارم شوخی میکنم! این اتفاق خوب به زودی رخ میدهد و شما هم خواهید دید... بله، ماجرا از آنجا شروع شد که خدمات بیمنت شهردار ارومیه جناب حاج محمد حضرتپور در این دو – سه سال اخیر، چشم مردم را گرفت و مردم قدرشناس ارومیه خدمات شهردار خدمتگزار و همچنین همکاران وی در شورای اسلامی شهر و مجموعه بزرگ شهرداری را میبینند و از آن تقدیر خواهند کرد. پس چه تقدیری نمایانتر و چشمگیرتر از اینکه مجسمه وی را در میدان بزرگ شهر و جلو بنای تاریخی شهرداری و در کنار تندیس شهردار شهید مهدی باکری نصب کنند تا به عنوان شهردار موفق و آبادگر ارومیه الگوی دیگر مدیران باشد.
اما این اتفاق خوب مردمی، یک مانع پیش رو دارد!... باید آن مانعه را برداشت تا مانع نصب مجسمه شهردار ارومیه نشود، اگر همینطوری بیتفاوت و تماشاگر باشیم همان مانع، مانع نصب مجسمه جناب شهردار خواهد شد!... و اما آن مانع، وسوسه شدن جناب شهردار برای کاندیداتوری مجلس شورای اسلامی است. خب این فی نفسه البته هیچ ایرادی ندارد و البته حقش هم است. ایرادش فقط در این است که مگر شهردار محترم، در مجلس شورای اسلامی چه گلی به سر این شهر خواهد زد که الان نمیتواند؟ الان او یکهتاز آبادانی این شهر است و در این مدت کوتاه شهر تا حدی متحول شده و میتوان تغییرات عمرانی و فرهنگی را عیان دید و جناب حضرتپور به عنوان شهر موفق شناخته شد و اگر همین گونه به خدمات نیمه تمامش ادامه دهد، هم در پیشگاه خدا و هم در دل مردم اجر و قرب بیشتری خواهد داشت و بیگمان مجسمهاش روزی به علامت قدردانی نصب خواهد شد هم در میادین این شهر و هم در دل بزرگ مردم خوب ارومیه. خب، چه پاداشی عظیمتر از این؟
حالا با این اوصاف چرا شهردار خود و یا دیگران میخواهند که او از این میدان خدمت خارج شود و به مجلس برود؟... آیا جای او در مجلس واقعاً خالی است؟... خوشبختانه خود آقای حضرتپور بارها اعلام کرده که نمیخواهد این سنگر خدمت را به این زودی ترک و اسب نمایندگی مجلس را زین کند. ما هم امیدواریم چنین باشد. لذا از زبان پدران و نیاکان این ضرب المثل را خطاب به شهردار خدوم تکرار میکنم که: آقای شهردار، برادر «آغیر اُوتور، باتمان گَـل»، کار توسعه و آبادانی ارومیه نیازمند همت مدیران توانمندی چون شماست. خدا قوت. یا علی!
منبع: دو هفته نامه «دنیز»، شماره 68 – مورخ 21/12/93