بحر طویل احیای دریاچه ارومیه،
از شعار تا شعار، همچنان...
(یادداشت مدیر مسئول دوهفته نامه «دنیز»، شماره 50- مورخ 93/01/31)
تمام حرف این است که دریاچه ارومیه از هفت – هشت سال پیش دچار بحران آشکار شده و در چهار- پنج سال اخیر وضع بحران و کاهش آب و روند خشک شدن این منبع عظیم ملی، به حد وخامت و فاجعه رسیده است و در این فاجعه و ضایعه ملی اسباب و علل گوناگون انسانی و طبیعی دخیل بودهاند و مسئولان دولتی سهلانگاری کردهاند و با سخنرانی و برگزاری همایش و سمینار مدام از بیتالمال هزینه کرده و فرصتها را هدر دادهاند و نمایندگان مجلس هم فقط در آستانه انتخابات با داد و بیداد و وعده و وعید و تبلیغات فریبکارانه از نمد دریاچه بیصاحب مانده؛ برای خود کلاهی دوخته و از پیکر نیمهجان دریاچه، پیراهن عثمان درست کردهاند و از یک طرف هم آدمهای عوضی در راستای تحقق اغراض و اهداف سیاسی خود و به قصد زیر سؤال بردن نظام جمهوری اسلامی، از این آب گلآلود ماهی سیاسی گرفته و در بوق و کرنای بعضی از کشورهای عوضی همسایه گذاشتهاند که: تهران میخواهد آذربایجان را خراب کند... و از این شعارهای نخنمای سیاسی .... و رسانهها و مطبوعات و شاعران و نویسندگان هم در تولید مطلب در این باب البته کم مایه نگذاشتهاند هر چند بیخاصیت و مفت!...
و خلاصه هیچ کدام از این گروهها نتوانستهاند کاری مفید به حال دریاچه ارومیه انجام دهند. چون نیت آدمها و مسئولان سیاسی معمولاً معطوف به اهداف شخصی خودشان است و از شعار برای دریاچه هم استفاده ابزاری میکنند، آدمهای عوضی هم قصدشان خدمت به بیگانگان است و از دریاچه خشک شده ارومیه آب به آسیاب دشمن میریزند، بنابراین طرفدار خشک شدن دریاچه ارومیه هستند تا بیشتر علیه نطام اسلامی شعار بدهند. رسانهها و مطبوعات سراسری هم دور از محل وقوع فاجعهاند و به قول معروف نمیتوانند عمق فاجعه را درک کنند. رسانهها و مطبوعات محلی هم طفلکیها بیشتر در گیر تهیه آب و نان خودشان و در کمین سرکیسه کردن مسئولان و کسب رضایت آنان برای گرفتن ویژهنامه گزارش کار و جلب آگهیهای اداری ماندهاند، لذا وقت پیگیری امور دریاچه شوربخت ارومیه را ندارند و از مسیر جریانسازی بیگانهاند و دور.
شاعران و نویسندگان هم یا در صف یکی از این صنوف فوقالذکر هستند و بیخاصیت و یا اگر مستقل و دارای دغدغه باشند، چندان محلی از اعراب ندارند در جامعهای که تمام فکر و ذکر لیل و نهارشان یا ثبت نام در اخذ یارانه است یا حماسه انصراف از آن! یا حسرت روزهای بنزینی را میخورند یا بغض بینصیب ماندن از سبد کالا و قطع سهمیه بنزین گلویشان را گرفته و نگران روزهای آیندهاند که در ابهام افزایش حتمی و کاهش احتمالی قیمت فلان کالا و بهمان اجناس بلاتکلیف مانده و از این دلمشغولیهای سرگرم کننده و فرساینده عمومی؛ دیگر شعر و شاعر و نویسنده و قلم در این بازار چه ارزش و تأثیری دارد؟ آن هم در باب مثلاً دریاچه شوربخت ارومیه ....
و دریاچه ارومیه در مقابل این نامردیها و نامردمیها قطره قطره تبخیر شده و میشود و مثل یک افلیج لاعلاج سرطانی افتاده و دارد به پایان میرسد. جالب اینکه امروز مسئولان تازهنفس آمده هم در باب احیای دریاچه ارومیه، چندان قرص حرف نمیزنند و با هزار اما و اگر و لیتَ و یالَیتَنا سخن میگویند و از فرمایش ایشان «بوی الرحمن» دریاچه به مشام میرسد!
با تمام این قضایا، امیدواریم دولت تدبیر و امید، تدبیری اساسی برای احیای دریاچه ارومیه بیندیشد
مصطفی قلیزاده علیار
روزت خجسته مادر!
معصومه یعقوبی (دانش آموز)
به نام آفریننده مادر که بهشت سهم اوست، مادر شیرینیها و تلخیها ، مادر شکیباییها، بردبار در برابر غمهای طاقت فرسا، نشانه همه خوبیها، مادر.
چه بیتاب بودی تو مادرم، آنگاه که لحظهها را می شمردی و ساعتها و روزها و ماهها را، ... تا اینکه اولین گریهام را شنیدی و تپش قلبت مرا آرام کرد. چه خوب مرا نوازش می کردی، لباسهایم را خیلی وقت پیش آماده کرده بودی که بپوشم تا مبادا سردی را احساس کنم...
آه ای مادر! هنوز هم بعد از سالها، وقتی تو در کنارم هستی، جز گرمی و امید هیچ احساسی ندارم. چه شبهایی که تو دعایم میکردی که حالم خوب شود، تا راحت بخوابم، ولی من گریه میکردم و خواب از چشم تو و پدر میگرفتم.
مادرجان، یادم هست اولین روز مدرسهام، که تو با چه شور و شوقی از سپیده دم بیدار بودی و وسایلم را آماده میکردی، قرآن را در دستت می دیدم که چگونه مرا از زیر آن میگدراندی تا بسلامت بروم... یادم نمیرود آن لحظهای که از هم جدا شدیم و من کلی گریه کردم و تو دلداریام میدادی و آرزوی موفقیتم در چشمانت موج میزد و اشکهایی که در چشمت حلقه زده بود آه، آه سالها گذشت و چه زود گدشت! انگار همین دیروز بود! ... حال که بزرگ شده ام و بعد از سالها رنج و عذاب تو، سایه پیری را بر سر و رویت میبینم، دلم می گیرد مادر، تو جوانیات را برای من هدیه کردهی، تو برای من موهایت را سفید کردهای ...
بعضی وقتها میگویم کاش بچه بودم؛ ولی نه ، چرا که تو باز هم عذاب میکشیدی که مبادا من رنج بکشم و بعضی وقتها هم میگویم کاش زودتر بزرگ میشدم، ولی میاندشم که چه فرق میکرد به حال مادری که برای فرزندش فدارکاری میکند
سایه تو بالای سر من سایه خداست ای شاهکار آفرینش، مادر!... مرا ببخش برای همه لحظههای نا خوشایندم که تو را دلآرزده ساختهام، آرزو میکنم همیشه و هر روز شاد باشی، میخواهم همه روزها از آن تو باشد مادر، روزت خجسته باد، روزت مبارک. راستی روز مادر، روز بهشتیان است، این روز برای تو فرخنده باد مادر، مادر خوب و مهربانم.
منبع: دو هفته نامه «دنیز» - شماره 50- مورخ 93/01/31
معرفی کتاب
کتاب «برگی از بوستان ادب ورزقان» منتشر شد
کتاب «برگی از بوستان ادب ورزقان» منتشر شد. این کتاب در موضوع تاریخ ادبیات و تذکره شاعران شهرستان ورزقان به قلم سارا قلیپور تألیف شده است. برگی از بوستان ادب ورزقان در 428 صفحه وزیری به شرح احوال و نقل آثار مفاخر ادبی منطقه ورزقان پرداخته که اغلب آنان معاصر و در قید حیاتند. این کتاب با شمارگان هزار نسخه توسط انتشارات آوای منجی قم به قیمت 13500 تومان انتشار یافته است. برای این اثر ادبی مقدمهای نیز به قلم شاعر و نویسنده معاصر «اکبر حمیدی علیار» نگارش یافته است.
گفتنی است؛ خانم سارا قلیپور متولد سال 1361 است و این کتاب در اصل پایاننامه سطح کارشناسی ارشد وی بوده که به صورت کتاب منشر ساخته است و ظاهراً این نخستین کتاب ادبی در موضوع تذکره ادبا و شعرای ایرانی به شیوه قدماست که توسط یک بانوی ایرانی تألیف شده و قبل از آن تمام تذکرههای ادبی در ایران توسط مردان ادیب نوشته شده است.
مؤلف در مقدمه خود می نویسد:
«موضوع این مجموعه که بررسی شرح احوال و نقد آثار مشاهیر و مفاخر ادبی ورزقان میباشد، بنا به علاقهی خود و تشویق دوستان و راهنمایی اساتید بزرگوار زبان و ادبیات فارسی انتخاب گردید و هدف، گردآوری اطلاعات مستند و مفید در مورد شاعران و نویسندگان منطقه و زنده کردن نام و آوازهی آنان بود که زیر گرد و غبار گذر زمان فرو رفته بودند. در این راستا شرح حال و معرفی آثار شاعران قدیمی که در تذکرهها و تاریخ ادبیات آمده است از لابهلای کتابها جمعآوری شده و در مورد شاعرانی که در قید حیات میباشند به روش مشاوره، تحقیق و تفحص زنده، اطلاعاتی از زبان خود آنان و یا سر شناسان شعر و ادب در منطقه جمعآوری شده و شرح حال همه مشاهیر و مفاخر ادبی بر مبنای حروف الفبایی تنظیم گردید.
به اعتقاد بنده در بیان تاریخ ادبیات منطقه، استان و یا کشور باید قلمرو فرهنگی زبان فارسی و ماورای مرزهای جغرافیایی آن که روزگارانی تمام فلات ایران تا آسیای صغیر و روسیهی شرقی و شبه قارهی هند را فرا گرفته بود، مورد بررسی قرار گیرد که در این مجموعه مورد بررسی قرار گرفته است.»
اکبر حمیدی علیار هم در مقدمه خود کتاب را اینگونه معرفی می کند: «این کتاب در موضوع و محدودهی جغرافیایی انتخاب شده، جامعترین و کاملترین اثر تا به امروز میباشد که قطعاً منبع باارزشی برای آیندگان خواهد بود... اما از نگاه ادبی و هنری نیز به جرأت میتوان گفت اثر حاضر علیرغم منحصر بفرد بودنش، آینهی تمامنمای این خطهی هنرپرور، علمپرور، دینپرور و وطنپرور نمیباشد. باز تأکید مینمایم که این، نه به معنی کمرنگ جلوه دادن اثر حاضر، بلکه بمعنی عظمت والای غیرقابل گنجایش منطقهی ورزقان در یک کتاب و مجموعه میباشد و امید است این اقدام مبارک مؤلف گرامی، شروعی برای شناساندن و ماندگار نمودن چهرههای گوناگون علمی، ادبی، هنری، اجتماعی و سیاسی این منطقه، همچنین الگوی موفقی برای خلق آثار مشابه برای مناطق و شهرستانهای دیگر آذربایجان عزیز و ایران سربلند باشد.»
منبع: دوهفته نامه «دنیز»، شماره 50- مورخ 93/01/31
تفسیر ریحانةالقرآن
اکبر حمیدی علیار
علمای آذربایجان در صد و پنجاه سال اخیر، همزمان با تبحر در همه علوم و معارف دینی، از بزرگ ترین مفسران قرآن در حوزه های علمیه نجف و اشرف و قم و تبریز و باکو و تهران و مشهد و زنجان و اردبیل بوده اند، گذشته از بزرگانی همچون آیت الله خویی و علامه طباطبایی، دیگر عالمان و فقیهان شیعی آذربایجانی کتابهایی ارزشمند در تفسیر بخشی از قرآن کریم و حتی تفسیر یک سوره از این کتاب آسمانی مقدس نوشته اند مانند علامه امینی، آیت الله مستنبط، آیت الله مشکینی، آیت الله میرزا جواد غروی علیاری، میر کریم موسوی باکوی و ... و اخیراً روحانی فرزانه معاصر جناب سید ابراهیم حسینی لیلابی که تفسیری اختصاصی بر سوره مبارکه «یس» نوشته و منتشر کرده است.
دانشمند محترم حجت الاسلام و المسلمین سید ابراهیم حسینی لیلابی از خاندانهای شریف سادات اصیل آذربایجان متولد 1335 ش.، از فضلای حوزه علمیه قم و از مدرسان فقه و اصول هستند. از ایشان آثار ارزشمند متعددی چاپ و نشر گردیده است که از آن جمله میتوان به کتاب وزین "آمالالواعظین" اشاره نمود که در سه جلد وزیری و به کرات (از سال 1383 تا کنون) و اخیراً کتاب "تفسیر ریحانةالقرآن" منتشر شده است.این کتاب همانگونه که از اسمش پیداست تفسیر سورهی مبارک «یس» میباشد که از سوی انتشارات "طلیعه سبز" در قم و در 488 صفحهی وزیری بصورت نفیس و متن دو رنگ (آیات کریمه به رنگ سبز) چاپ و به عاشقان کتاب و عترت اهدا شده است.
مؤلف مفسر استاد حسینی لیلابی در بیان هدف خود از این تفسیر، در مقدمهی کتاب اشاره میفرمایند که هدف و اساس قرآن خداشناسی و لازمهی خداشناسی، معرفت پیامبران و متعاقباً مجادله و مبارزه با کفار و مشرکان و بالاخره توصیف بهشت و نعمات آن و دوزخ و نقمات آن است و این یک حقیقت است که رسالت فوقالذکر قرآن در سورهی «یس» گنجانده شده است.
ایشان در آغاز کتاب در 8 صفحه فضیلت سورهی یس را شرح داده و تلویحاً وجه تسمیه کتاب را حدیثی از امام صادق (ع) میشمارند که فرموده است:
علِّموا اولادَکم «یس» فانّها رَیحانةُالقرآنِ (به فرزندانتان سورهی یس را بیاموزید که یس ریحانهی قرآن است.)
و سپس از آیهی «بسم الله الرحمن الرحیم» تفسیر را شروع میکنند و جالب اینکه این آیه با حدود 14 صفحه تفسیر، طولانیترین بحث را به خود اختصاص داده و خیلی عالمانه دقایق آن روشن شده است.
از ویژگیهای این تفسیر که شاید منحصر بفرد نیز باشد توأم بودن ترکیب و تفسیر است، به این صورت که استاد ابتدا ترکیب آیات را از نظر لغوی و صرف و نحو بررسی نموده سپس به تفسیر آیات با قراین قرآنی (قرآن به قرآن) و روایی (تاریخ و احادیث) پرداخته و نظرات مفسّرین سلف را در موارد مورد اختلاف بیان نمودهاند.
دیگر اینکه مفسر گرامی که بر ادبیات عرب و فارس تسلط دارد و خود ادیبی فاضل به شمار میرود، ضمن داشتن زبان و بیانی فصیح و شیوا و ساده سعی نموده است برای تسهیل و تمثیل مفهوم مطالب و جذب مخاطب، متناسب با موضوعات گوناگون از اشعار عربی و فارسی استفاده نماید و در عین حال صلابت و استحکام اثر را حفظ نماید؛ طوری که طلاب، دانشپژوهان و حتی اساتید مراجعه کننده به این اثر تشنه و دست خالی بر نخواهند گشت و هرکس فراخور سطح درک خود از آن خوشهها خواهد چید.
ضمن آرزوی سلامتی، طول عمر بابرکت و موفقیت روزافزون برای جناب حاج سید ابراهیم حسینی لیلابی، امیدواریم خوانندگان علاقمند به معارف قرآنی با مطالعهی تفسیر ریحانةالقرآن موجبات ریحان روح خویش را فراهم آورند.
منبع: هفته نامه «دنیز» شماره 49 - مورخ 26 فروردین 1393؛ ارومیه
وطن آختارار
صادق خوشروان - علیار
ایگیت ساتماز تورپاغینی اؤزگه یه
جاندان کئچر اؤزو، وطن آختارار.
غربت یئرده گونو، ایلی، کئچسه ده
شیرین صحبت - سؤزو، وطن آختارار
وطن اوغلو وطنینه بئل باغلار
ملتین دردیندن گؤزو قان آغلار
حسرت اودو دوشر کؤنلونو داغلار
یانسا، اورک کؤزو وطن آختارار.
کئچمیشلرین حسرتینی چکمیشم
آنایوردون زحمتینی چکمیشم
من «صادق»م صداقتی چکمیشم
باخان دئیر: گؤزو وطن آختارار.
منبع: «دنیز» نشریه سی، شماره 48