دو کتاب ادبی و تاریخی با موضوع دفاع مقدس در ارومیه رونمایی شد
به گزارش خبرنگار دنیز نیوز از ارومیه، ویژه برنامه ای گسترده و متنوع هنری و فرهنگی در هفته دفاع مقدس از حوزه هنری آذربایجان غربی به هجرا درآمد. در این ویژه برنامه که شامل چهار بخش شعر، داستان، اجرای موسیقی محلی عاشیقهای آذربایجان و رونمایی از دو کتاب ادبی و تاریخی در موضوع دفاع مقدس میشد، ابتدا شاعرانی از استان اشعار خود را به زبان ترکی و فارسی در موضوع شهید و شهادت و دفاع مقدس و نیز در مدح و منقبت امام رضا (ع) قرائت کردند. علی محمدیان، شاهرخ رضوانی، احد افخمینیا، فریده سلیمانی، وحید طلعت، مصطفی قلیزاده علیار، سید حیدرعلی آران، حسین سنجیده، علی رشتبری، زهرا کریم زادگان، علی همای پناه از جمله شاعرانی بودند که در این قسمت سروده های خود را برای حاضران خواندند. علی منصورفر نویسنده جوان ارومیهای داستانی کوتاه در موضوع دفاع مقدس خواند
بر پایه همین گزارش، دکتر محمدعلی ضیایی استاد دانشگاه و نویسنده، در موضوع سیر داستان انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به ایراد مطالبی پرداخت و آن را مکتبی ادبی و پیشرفته توصیف و تأکید کرد که باید در مسیر جهانیشدن ادبیات داستانی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس قرار بگیریم. حسین غفاری هم در موضوع سبب تألیف کتاب «عکس ها و خاطره ها» برای شرکت کننده های برنامه توضیحاتی ارائه کرد.
گفتنی است موسیقی عاشیقی آذربایجان از هنرهای فاخر حماسی، تأثیرگذار و سالم ایرانی است که در طول تاریخ در ترویج مکتب تشیع و ولایت ائمه اطهار (ع) قرار گرفته و بعد از انقلاب اسلامی در خدمت تبلیغ آرمانهای انقلاب و دفاع مقدس بوده است و در این برنامه ادبی – هنری حضور هنرمند ان موسیقی عاشیقی بسیار چشمگیر بود و استاد عاشیق علی عابدینی یکانی و هنرمند جوان عاشیق غلامرضا علیزاده، دو نفر از اعضای کانون عاشیقهای حوزه هنری آذربایجان غربی در بخش موسیقی این ویژه برنامه، به اجرای آهنگهای حماسی و انقلابی پرداختند و اشعاری در موضوع دفاع مقدس خواندند.همچنین یاد و خاطره هنرمند متعهد مردمی مرحوم عاشیق علی علیزاده با حضور خانواده وی در همین بخش گرامی داشته شد و دو نمونه از کلیپهای موسیقی وی پخش شد.
در پایان ویژه برنامه ادبی – فرهنگی فوق کتاب «خاطرلا منی» مجموعه اشعار ترکی مرحوم عاشیق علی علیزاده در موضوعات دینی، انقلابی و اخلاقی و کتاب «عکسها و خاطرهها» نوشته حسین غفاری با موضوع شهدای دفاع مقدس استان آذربایجانغربی طی ویژه برنامه ای ادبی – هنری از سوی حوزه هنری آذربایجان غربی در ارومیه رونمایی شد. شایان ذکر است هر دو کتاب فوق در سال 1391 از سوی حوزه هنری آذربایجان غربی و توسط انتشارات یاز در ارومیه منتشر شده است.
دنیز یک ساله شد - نقد و نظر (6)
دنیزی قالدیریب آلمیش بئلینه ...
علی رزم آرای (نویسنده، روزنامه نگار)
دنیز یعنی جای خالی، وقتی تا سال پیش مطبوعات این دیار از همه چیز و همه کس می گفتند و می آراستند، از همه در می گذشتند و صدا اندر می دادند که ارومیه را و آذربایجان غربی را چنین شایسته نیست که ژورنالیسمش اسم باشد و نه رسم!
اسمش هرچه باشد رسمش از همه گونه اجتماعات و فرهنگ خالی بود. ادبیات و هنر که به خطه فراموشی مهاجرت کرده بود و اثری از آثار ادب و هنر جدا ً و رسما ً خالی بود در مطبوعات مدعی ارومیه و آذربایجان!
همین است که در پیشانی این نوشتار گفته آمد دنیز جای خالی است. جای خالی ادبیات و هنری که به نسیان، تبعید شده بود به حسرت و اینجا و این زمان است که به قامت انتشار به سیرت یک دوهفتگی یادآورمان می شود و مخلص کلام ادبیات و هنر در ارومیه صاحب منزل شد و سرای؛ که پیش از این نه ارجی بود و نه قربی ادبیات و هنر را ، فرهنگ و اجتماعیات را در ژورنالیسم این دیار!
دنیز به اهتزاز، یک سالمان را مرور کرد. از همسایه هم زبان گفت، مردمی اش دید و نامردمی اش هم! از اخلاق جمعی مان گفت و تخصص را فدای تعهد نکرد که بی تعهد تخصصی نیست و بی تخصص تعهد به کاری نمی آید.
دنیز یک سال ، یک گام به کمال نزدیکتر شد و به مصداق کلام شهریار:
دنیزی قالدیریب آلمیش بئلینه / سانکی سیمرغ خیالم اوجالیر
منبع: دو هفته نامه «دنیز» شماره 22 - مورخ 30/6/91
عظمت اشعار شهریار
آبروی شعر کهن را حفظ کرد
(گفتگوی مصطفی قلیزاده علیار با دو هفته نامه «شهامت» چاپ ارومیه، شماره 27 (نیمه دوم شهریور 91)
گفتگو از : سولماز جلیلی
اشاره
روز 27 شهریور، سالروز وفات یکی از شاعران بزرگ استاد شهریار عرصه ادبیات ترکی آذربایجانی و فارسی (تسلط زیاد به هر دو زبان در سردون اشعار) به عنوان روز شعر و ادب فارسی نامیده شده که دلیل نامگذاری این مناسبت، به دلیل عظمت شهریار و تاثیرگذاری او در شعر فارسی بوده است. سید محمد حسین بهجت تبریزی در سال 1285 هجری شمسی در یکی از مناطق زیبای آذربایجان به نام خشکناب متولد شد. شهریار تنها شاعری است که در زمان خود قبل از مرگ و در زمان حیاتش در دو زبان ترکی و فارسی بسیار مشهور شد . بنابراین جا داشت که در ایران روزی به نام روز بزرگداشت شهریار نامگذاری می شد . به مناسبت روز بزرگداشت شعر و ادب فارسی و همچنین روز بزرگداشت مرحوم استاد شهریار به سراغ مصطفی قلی زاده علیار؛ مسئول کانون آفرینش های ادبی حوزه هنری آذربایجان غربی رفتیم و گفتگویی به بهانه همین مناسبت با وی انجام دادیم .
چرا روز 27 شهریور به نام روز بزرگداشت شعر و ادب فارسی و همچنین روز بزرگداشت استاد شهریار نامگذاری شده است؟
به دلیل تاثیرگذاری و نوآوری هایی که استاد شهریار در شعر فارسی دارد و جایگاه بلندی که این شاعر فرزانه و هنرمند ملی در شعر فارسی و ترکی دارد این روز به همین مناسبت نامگذاری شده است .
استاد شهریار را در مقایسه با دیگر شاعران بزرگ چگونه توصیف می کنید؟
در مقایسه غزلیات حافظ با اشعار استاد شهریار می توان گفت آن شور و حالی که در غزلیات حافظ موج می زند بعد از حافظ شهریار توانست آن شور و حال را دراشعارش در زمان خود احیا کند. یعنی در قرن بیستم، زمانی که شعر مدرن و شعر نو ، شعر نیمایی، شعر آزاد و شعر نثر در ایران رواج پیدا می کرد و شعر کلاسیک در قالب های کهن تحقیر می شد و شاعرانی که بیشتر کهن سرا بودند نمی توانستند در مقابل موج نوگرایی شعر مقاومت بکنند، شهریار ظهور کرد و با غزلهای شورانگیز و با مثنوی ها و شعرهایی که حتی در قالب نو می گفت، شوری و حالی حافظانه در شعر فارسی آفرید، که از جمله آن می توان به اشعار مکتب شهریار و افسانه شب اشاره کرد که از هر جهت دارای نوآوری بودند و محتوا و بینش و اندیشه ای که در این شعرها است نو است، هرچند در قالب کهن است .
شعرهای «هذیان دل» و «دو مرغ بهشتی» از شعرهای شاهکار شهریار است. شعرهای دیگر او، غزلهای عاشقانه اش، غزلهای مذهبی او از جمله غزل «علی ای همای رحمت»، همه نوآوری بود. بنابراین در مقابل موج شاعران نوگرا و پیروان نیما، شهریار خود عظمتی را در شعرفارسی آفرید که آبروی شعر فارسی و شعر کهن را حفظ کرد .
به نظر شما چرا استاد شهریار جایگاه منحصر بفردی دارد؟
هیچ شاعر کهن سرایی در بین معاصران به اندازه شهریار آثار فراگیر نداشته است، ما می بینیم در بین شاعران معاصر فارسی، بزرگانی همچون ملک الشعرای بهار که به حق شاعری بزرگ است همچنین استاد امیری فیروزکوهی و مرحوم رهی معیری که از شاعران کهن سرا بوده و از خود نام و نشانی در عرصه ادبیات و شعر فارسی به جا گذاشته اند، هیچ کدام به اندازه شهریار نه مشهورند، نه تاثیرگذار و نه شعرهایشان را به اندازه شعرهای شهریار عامه مردم می خوانند. امروز شاعران بزرگ فارسی اغلب در بین اهل ادب شناخته می شوند اما استاد شهریار هم در بین شاعران کهن سرا، هم نوگرا، هم پیروان نیما و هم قدیمی ها از جمله شاعرانی است که مشهور و شناخته شده است و عموم مردم از جمله دانش آموزان، دانشجویان، اساتید، اهل فلسفه، اهل سیاست، اهل ریاضیات، روستایی و شهری همه او را می شناسند و شعرهایش هر روز خوانده می شود و اشعارش در مجالس مذهبی، محافل عرفانی، در جامعه، صدا و سیما، رسانه، در ایران، در افغانستان، در تاجیکستان و اشعار ترکی او هم در آذربایجان، ترکیه و جاهای دیگر خوانده می شود .
از مهم ترین ویژگیهای شعر و سخن شهریار چه می باشد؟
یکی از رازهای موفقیت شهریار زبان ساده اوست. شهریار با اینکه شاعری بزرگ است اما زبانی ساده دارد همین سادگی زبانش باعث می شود اشعارش عامه گیر باشد و همه مردم شعر او را فهم کنند بخوانند و هر کس سهم خود را از اشعار او بردارد یک عالم دینی، فقیه، فیلسوف، ریاضیدان، سیاستمدار، عاشق، عارف همه از شعر شهریار سهم خود را بر می دارند و این خود خیلی مهم است و با توجه به اینکه جامعه ما جامعه مذهبی و شیعی است شعرهای مذهبی شهریار هم برخلاف همه نوحه ها و اشعار مذهبی دیگر، شعرهای موفقی است «علی ای همای رحمت»، «علی و شب» ، شعر «محمد»، شعر «امیرالمومنین»، یا «شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین»، شعری است خیلی زیبا که هرسال محرم خوانده می شود .
یا شعر معروف شهریار :
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا / بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا
این شعر، سهل و ممتنع است و در عین حال بسیار عامه گیر است که هیچ کس نتوانسته است مثل آن را بسراید، تمامی جنبه های شعر شهریار، پرش خیال یا گستردگی خیال، رقت عاطفه، رقت قلب، رقت حال در شعر شهریار واقعاً منحصر بفرد است کمتر شاعری در طول ادبیات هزار ساله فارسی می توان یافت که مانند شهریار رقت قلب داشته باشد، شکستگی روحی و عاطفی در شعر شهریار موج می زند و هر کس شعر او را می شنود یا می خواند بلافاصله تارهای روحی و عاطفی دلش به صدا در می آید و با دلش همنوا می شود، «نالد به حال زار من امشب سه تار من ...» این شعر با این عظمت و با این سادگی دل همه می نوازد و همه را به سوی خود می کشد.
آیا قبول دارید که راز موفقیت شهریار اشعار فارسی اش بوده است؟
به نظر من شهریار هم در عرصه شعر فارسی و هم در عرصه شعر ترکی منحصر بفرد و موفق بوده، و همانطور که مقام معظم رهبری و سایر صاحب نظران هم گفته اند از عوامل موفقیت این شاعر بزرگ و جهانی شدنش اشعار ترکی او و منظومه بی سابقه «حیدر بابایه سلام» است. به هر تقدیر شهریار هم در شعر فارسی و هم در شعر ترکی شاعری صاحب سخن بوده و کم نظیر است و در برخی جاها بی نظیر، گرچه اغلب اشعار او فارسی است ، همچنین به جرات می توان گفت 30 درصد از آثار او شاهکار است .
تا هستم ای رفیق ندانی که چیستم /روزی سراغ وقت من آیی که نیستم
پیداست از گلاب سِرشکم که من چو گل / یک روز خنده کردم و عمری گریستم
شعری با این تاثیرگذاری روحی کمتر شاعری در این حد گفته است.
در مورد عقاید و اندیشه های این شاعر بزرگ بفرمایید.
انس و الفت شهریار با قرآن کریم و اهل بیت نشاندهنده آراستگی او به کمالات و فضایل اخلاقی بود، این شاعر بیشتر اشعار مذهبی خود را در دهه 20 و 30 گفته است و این نشان می دهد که شهریار یک مسلمان انقلابی نیست که بعداز انقلاب اظهار اسلام و یا اظهار دین بکند و تمامی شعرهایی که با الهام از قرآن کریم گفته، همه را در دهه های 20 و یا 30 سروده است.
این نشان می دهد که شهریار در طول زندگی به حق به قرآن ایمان داشته و از کتاب خدا الهام گرفته است.
سخن آخرتان ...
ما از نزدیک دیدیم که مرحوم شهریار ده سال آخر عمرش را وقف امام، رهبری، رزمندگان و انقلاب اسلامی کرد که اینها برای نسل امروز سند زنده ای است .
27 شهریور ماه سال 1376 شمسی سالروز وفات آن شاعر عاشق و عارف بزرگ است و در آن روز پیکرش بر دوش ده ها هزار تن از دوستدارانش تا مقبره الشعرای تبریز حمل شد و در جوار بزرگان ادب و هنر به خاک سپرده شد. اینکه روز وفات شهریار را روز شعر و ادب فارسی نامگذاری کردند سبب پاره ای اختلافات شد چراکه اگر روز وفات شهریار روز شعر و ادب فارسی باشد پس جای شاعران بزرگ دیگر از قبیل حافظ، فردوسی، سعدی و.... کجاست؟
لذا بهتر بود که روزی به عنوان روز بزرگداشت استاد شهریار نامگذاری می شد تا سبب برخی اختلافات و عوامل جاذبه و دافعه نمی شد چراکه شهریار خود عامل وحدت اقوام ایرانی بود.
جلوههای موسیقی در شعر شهریار - قسمت اول
نوشته جواد کریم نژاد(پژوهشگر موسیقی و فعال فرهنگی)
در باب موسیقی دانی شهریار، جای هیچ شبهه ای نیست. در شعر و زبان شهریار و در لابلای اشعار پرنغز و دلنشین او، ریزه کاریهای موسیقائی یافت می شود که گویای علاقه او به موسیقی و آگاهی او از الحان و نغمه ها و ساختمان آلات موسیقی است. جای جای دیوان اشعار وی مملو از واژه ها و اصطلاحات تخصصی موسیقی است و همه اینها از نغمه آگاهی شهریار به موسیقی سخن می گویند.
به عبارتی دیگر، می توان گفت که شهریار ـ آخرین سلطان غزل ـ شاعری موسیقی شناس و خود اهل موسیقی بود که موسیقی ایرانی را در حد صاحب نظری دقیق می شناخت و دستی به ساز و دانگی آواز داشت و به ردیف موسیقی ایرانی و دستگاهها و گوشه های آن تسلط کامل داشته و همچنین با موسیقی دانان بزرگ معاصر محشور و همنشین بوده و با آنان دوستی و مودتی غیر از دیگران داشته است. وی از مکتب موسیقی بزرگانی چون استاد ابوالحسن صبا و دیگر بزرگان موسیقی فیض برده و در اکثر اشعارش به این دوستان موسیقیدان و موسیقی خوانش اشاره ای کرده و برای هر یک اشعار مستقلی سروده است . اوج شیفتگی و دلبستگی شهریار به موسیقی را علاوه بر استعداد ذاتی خود، در دو هنرمند بزرگ و برجسته موسیقی ایران یعنی، مرحوم استاد صبا و استاد اقبال آذر باید دانست .
شهریار در بدو ورود به تهران با یگانه استاد موسیقی « ابوالحسن خان صبا» آشنا می گردد، صبا جدای از مقام دوستی بر گردن شهریار حق استادی در زمینه موسیقی داشت. سه تاری که از درویش خان به وی رسیده بود به شهریار می بخشد و نغمات موسیقی را با این ساز به شهریار ملک سخن یاد می دهد و ایشان نیز همیشه از صبا به احترام یاد می کرده، دوستی با وی را موهبتی برای خود می دانسته و در بیشتر اشعارش نامی از وی برده و او را ستوده است تا جایی که سوز اشعارش را با ساز صبا در هم می آمیزد:
سوزی نداشت شعر دل انگیز شهریار / گر همره ترانه ساز صبا نبود
یا:
صبا، زساز تو من شعر خواجه می شنوم /« بیادگار بمانی که بوی او داری »
در مکتب آواز پیرو استاد ابوالحسن اقبال آذر بوده اند و وی را سلطان آواز می دانستند ،ایشان هم در زمینه موسیقی بر گردن شهریار حقی دارند. اقبال به سبب سن و شخصیت و سوابق هنری بیش از هر هنرمند دیگری مورد ارادت شهریار بوده است، آشنائی دیرین او با اقبال به سالهای کودکی شاعر باز می گردد و معاشرت نزدیکی که خانواده اش با اقبال داشت:
.... او مرا از دوره طفلی و دامان پدر/ سرپرستی مهربان است و عموئی مهربان
من سه ساله طفل برزانوی او بنشسته ام / حالیا شصتم من و بازش همی بینم همان
ای بسا روز را که با سرتاختم از مدرسه /تا در منزل که او شب خواهد آمد میهمان ....
چنانکه ذکر شده شهریار هر دو هنر والای شعر و موسیقی را با هم داشت و آن دو را در هم تنیده بود، ناخنی بر سیم و دو دانگ صدا داشت که به همراه مرغ حزین دلشان و نوای سه تارشان می خواند:
صدای اوج ندارم ولی دو دانگ غزل / به اوج رقت و سوز و گداز می خوانم
نالد به حال زار من امشب سه تار من/ این مایه تسلی شبهای تار تار من
یا:
اگر دیوان من بود و سه تارم / همین دو مونس شبهای تارم
وگاهی درد عشق وحکایت شوریدگی و سوز و گذارهای عاشقانه اش را ، از زبان ساز بیان می داشت:
بازکن نغمه جانسوزی از آن ساز امشب / تا کنی عقده اشک از دل من باز امشب
از در دست تو سوز دل من می گوید / من هم از دست تو دارم گله چون ساز امشب
و موقعی که غم و اندوه دامنش را می گیرد با ساز نی می نالد تا تسکینی به حال خود داده باشد:
بنال ای نی که من غم دارم امشب / نه دلسوز و نه همدم دارم امشب
و زمانی که به یاد ایام جوانی می افتد و غرق در خاطرات آن، ایام پیری را مقابلش می بیند باز از زبان ساز به ابراز درد می پردازد :
سه تار مطرب شوقم گسسته سیم جانسوزم
شبان وادی عشقم گسسته نای نالانم
گره شد در گلویم ناله جای سیم هم خالی
که من واخواندن این پنجه پیچیده نتوانم
و گاهی از زبان مرغان نغمه خوان آواز هجران و احساسات درونی اش را بیان می داشت:
ز بلبل چمن طبع شهریار افسوس / که از خزان گلش شور نغمه خوانی نیست
اینجاست که شاعر سوز دلش را با یاری گرفتن از نغمه های موسیقی و ابزاز آن بیان می دارد، آه درون را با ناله سه تارش هم آغوش می کند ، زخمه برسه تارش می زند، همان سه تاری که به قول خودش یار و همدم شبهای تارش بود ،با نوای هر مضراب ضربه ای بر پیکر هیولای خیال و زخمه ای برای تسکین زخم های دلش می زند و شبها جویبار روان از چشمه طبعش، سه تارش را تا سپیده سحر به ترنم وا می دارد :
ای دل ز دوستان وفادار روزگار / جزساز من نبود کسی سازگار من
اشک است جویبار من و ناله سه تار / شب تا سحر ترانه این جویبار من
بطوری که مرحوم استاد صبا می فرمود :« زمانی که شهریارانگشت به سه تار نزدیک می کند تمام اعضای وجودم می لرزد و ناله از درونم برمی خیزد »
علاوه بر اینها در جای جای دیوان شهریار ، اصطلاحات و واژه های موسیقائی به چشم می خورد ، از اسامی سازها گرفته تا دستگاهها و گوشه های مختلف موسیقی ایرانی و نیز بکار بردن اصطلاحات فنی و تخصصی موسیقی در دیوان وی ، به اشعارشان خصوصیت ویژه ای بخشیده که شعرشان از لحاظ طنین و خوش آهنگی برای شنونده و خواننده اشعار جذاب و موثر می افتد.
در کل دیوان وی ، کمتر غزل یا مثنوی یا قصیده ای می توان یافت که از واژه ها و اصطلاح موسیقی بهره نگرفته باشد و به جرات می توان گفت که در تمام اشعارشان واژگان موسیقی را به نحوی بکار برده و گریزی به آنها زده است . گاهی فقط در یک بیت چندین واژه موسیقائی را به کار برده است:
ساز و آواز اگر دلکش ما بود نبود / کشته بودند به بیداد همایون ما را
یا:
قطار می کند این راست پنج گاه عجیب / عراق و ترک و بیات، اصفهان و کرد و حجاز
از همین دست اشعار و ابیات در دیوان شهریار بسیار می توان یافت و گاهی ایشان غزلی را ساز می کند که سرتاسر غزل مملو از واژه ها و ریزکاریهای موسیقائی است و آوردن این همه اصطلاحات موسیقی تنها کار شاعر موسیقدانی است که تسلط او را علاوه بر جنبه عملی موسیقی ،در بخش نظری نیز می رساند، و بی گمان ذوقی که با موسیقی صداها و صداهای موسیقی ، آشنا باشد طبعاً از این همه واژه های موسیقی و نیز زیر و بم موسیقی اشعارش بهره خواهد گرفت و این از شهریار موسیقی شناس عجیب به نظر نمی رسد.
برای ذکر نمونه دو مورد از این دست غزلیات یکی از دیوان فارسی و دیگری از دیوان ترکی استاد انتخاب و در ذیل ارائه می گردد:
غزل «شاهد چنگی» ( ج1 ص 136) با مطلع :
پرویز چو بر تار برد باربدی چنگ / از پنجه ناهید و نکیسا فکند چنگ ....
و در « سازلی شاعریمیز( خازن) نین روحینه تقدیم» ( کلیات ترکی ص 196) با مطلع:
سییزیلدار سینه مین سازی «درآمد»ائیله رم «شوری»
«چوبانیم» سنده «سلمک» له سیزیلدات تار طنبوری....
که در قطعه اول ( شاهد چنگی) ،22 واژه مربوط به موسیقی و در شعر ترکی سازلی شاعریمیز(خازن) نین روحینه تقدیم،49 واژه مربوط به موسیقی اعم از اسامی سازها، دستگاهها، گوشه ها و دیگر اصطلاحات موسیقایی دیده می شود.
علاقه ایشان به موسیقی به حدی بوده که شعر و موسیقی را دو ستون پایدار و مایه فخر ایران و ایرانی و آن دو را جزو سرمایه های ملی می دانست و احساس خود را در این مورد چنین بیان داشته اند :
بر شعر و ترانه این دو استن / ایران کهن دژ استوار است
ایران تو گر یگانه باشد / با این دو شعار شاهکار است
موسیقی و شعر ماست آری / نقدی که یگانه درشمار است
ورنه به کدام علم و صنعت / ما را به جهانیان فخار است
لطفاً ادامه اش را در قسمت دوم بخوانید
باور کنیم سکه به نام محمد (ص) است
ما مسلمانان باور کرده ایم که سکه انسانیت در دنیا به نام محمد (ص) است اما غرب چند صد سال است که به ساحت پیامبر اسلام توهین روا داشته و همچنان توهین می کند چون غربی ها اهل منطق نیستند و اهل زور و قساوت هستند... لذا نمی خواهند باور کنند که اسلام در دنیا بر شیطنتها و استبکار غالب آمده و انسانیت را تعالی می بخشد. اخیر فیلم دیگری توسط صهیونیستها و به حمایت آمریکا در توهین به نبیّ اسلام و همسران و اهل بیت آن حضرت، ساخته شده که دیشب مسلمانان غیرتمند لیبی در پاسخ به این توهین آمریکا، کنسولگری آمریکا در شهر «بن غازی» را به آتش کشیدند و اتفاقا سفیر آمریکا که در بن غازی بود، در این آتش سوزی که حکومت آمریکا باعث آن بود، کشته شد با چهار نفر آمریکایی دیگر. امروز این خبر در دنیا پیچید و آمریکا را سرخورده تر ساخت هر چند باور نکنند که سکه به نام محمد است! مسلمانان مصر هم خشمگین شده و دست به راهپیمایی زده، پرچم آمریکا را از بالای سفارت این شیطان بزرگ پایین کشیده، آتش زده اند و پرچم «لا اله الا الله، محمد رسول الله» را به جای آن نصب کرده اند تا به دنیا اعلام کنند که سکه به نام محمد است! و از محمد مُرسی می خواهند که سفیر آمریکا را از مصر – مُلک محمد - اخراج کند هر چند این خواسته امت محمد (ص) بر رئیس جمهور مصر سنگین است چون او جلد دیگری از «رجب طیب اردوغان» است... باری، با شعله ور شدن آتش بیداری اسلامی در دنیا، اندیشه های آزادیخواهانه و آرمانهای بلند امام خمینی در مسیر عزت و سربلندی اسلام و مسلمانان را سه دهه بعد از وفات ایشان در جهان اسلام می بینیم که تحقق می یابد و هیبت استکبار جهانی شکسته تر می شود. درود بر مسلمانان غیرتمند لیبی و مصر و جهان اسلام که به ندای ضد آمریکایی امام خمینی این بزرگ مصلح احیاگر اسلام همچنان پاسخ می دهند و دولت ضد انسانی آمریکا باید منتظر آتش خشم مقدس دیگر فرزندان خمینی بزرگ در دنیا باشد، کاین هنوز از نتایج سحر است!... بله،
باور کنیم مُلک خدا را که سرمد است
باور کنیم سکه به نام محمد (ص) است (استاد علی معلم)